گفتاری در باب انتظار و منتظران

چرا شیعیان انتظار دولت حضرت مهدی علیه‌السلام را جزو مهمی از دین می‌دانند؟
مردی بر حضرت ابوجعفر امام باقر علیه‌السلام وارد شد و صفحه‌ای در دست داشت، امام باقر علیه‌السلام به او فرمود:
این نوشته مناظره کننده ای است که از دینی که عمل در آن مورد قبول است پرسش دارد. عرض کرد: رحمت خداوند بر تو باد همین را خواسته ام. حضرت ابوجعفر باقر علیه‌السلام فرمود: گواهی دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز خداوند نیست، و اینکه محمد بنده و رسول اوست، و اینکه اقرار کنی به آنچه از سوی خداوند آمده، و ولایت ما خاندان، و بیزاری از دشمنمان، و تسلیم به امر ما، و پرهیزگاری و فروتنی، و انتظار قایم ما، که ما را دولتی است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد.(اصول کافی ۲/۲۲ ج ۱۳)
و در همان کتاب از ابوالجارود آمده که گفت:
به حضرت ابوجعفر باقر علیه‌السلام عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا، آیا مودت و دلباختگی و پیروی مرا نسبت به خودتان میدانید؟ فرمود: آری، عرضه داشتم: من از شما مطلبی را میپرسم و میخواهم به من پاسخ دهید، زیرا که چشم من نابینا است و کمتر راه میروم و نمیتوانم هر وقت بخواهم به دیدار شما بیایم. فرمود: خواسته ات را بازگوی. عرض کردم: دینی که تو و خاندانت خدای عزوجل را با آن دینداری میکنید برایم بیان فرما تا خدای عزوجل را با آن دینداری نمایم. امام باقر علیه‌السلام فرمود: اگر چه مطلب را کوتاه کردی ولی سوال مهمی آوردی، به خدای سوگند دینی را که من و پدرانم خدای عزوجل را با آن دینداری میکنیم برائت میگویم: گواهی دادن به اینکه هیچ معبود حقی جز خداوند نیست، و اینکه محمد صلی الله علیه‌و‌آله رسول خدا است، و اقرار کردن به آنچه از نزد خداوند آورده، و ولایت ولیّ ما و بیزاری از دشمنمان و تسلیم بودن به امر ما و انتظار قایم ما و اهتمام ورزیدن ] در امور واجب و حلال[ و پرهیزکاری ] از کارهای حرام[ میباشد. (اصول کافی ۲/۲۲، ح ۱۰)
در غیبت نعمانی بسند خود از ابوبصیر از حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه‌السلام آورده که روزی آن حضرت فرموده:
آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عزوجل هیچ عملی را جز به آن از بندگان نمیپذیرد؟ گفتند: چرا، فرمود: گواهی دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشی جز خداوند نیست و اینکه محمد (بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت، و بیزاری از دشمنانمان - یعنی خصوص امامان - و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزکاری، و کوشش، و اطمینان، و انتظار قایم علیه‌السلام.
سپس فرمود: به درستی که ما را دولتی است که خداوند هر وقت بخواهد آن را ] روی کار[ میآورد، آنگاه فرمود: هر کس دوست میدارد از جمله اصحاب قایم علیه السلام باشد باید انتظار بکشد و با پرهیزکاری و اخلاق نیک رفتار نماید در حالیکه منتظر باشد، پس اگر از دنیا رفت و ] پس از مردنش[ قایم قیام کرد، برای او پاداشی خواهد بود همانند پاداش کسی که امام قایم را درک کرده، پس جدّیت کنید و در انتظار بمانید گوارایتان باد ای گروه مشمول رحمت الهی. (غیبت نعمانی / ۲۰۶، باب التمحیص) 

نشانه انتظار منتظران حقیقی امام زمان علیه‌السلام چیست؟
انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را میکشیم از آن برمیآید، و ضدّ آن یأس و ناامیدی است، پس هر قدر که انتظار شدیدتر باشد آمادگی و مهیا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در انتظار مقدمش بسر بری هر چه هنگام آمدنش نزدیکتر شود مهیا شدنت فزونی می‌یابد، بلکه احیاناً خوابت به بیداری مبدل می‌گردد چون انتظارت شدیدتر است. 
و همانطور که مراتب انتظار از این جهت متفاوت است از جهت محبت نسبت به کسی که در انتظارش هستی نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه محبت شدیدتر و دوستی بیشتر باشد مهیا شدن برای محبوب زیادتر می‌شود، و فراقش دردناکتر می‌گردد، به گونه ای که منتظرِ از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست غافل می‌ماند، و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمی‌کند. 
بنابراین مومنی که منتظر آمدن مولایش می‌باشد هرقدر که انتظارش شدیدتر باشد تلاشش در آمادگی برای آن به وسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده و بدست آوردن خویهای پسندیده بیشتر می‌گردد، تا به فیض دیدار مولای خویش و مشاهده جمال انورش در زمان غیبتش رستگار شود، همچنانکه برای عده بسیاری از نیکان اتفاق افتاده است، و لذا امامان معصوم: به پاکیزگی صفات و مقیّد بودن به انجام طاعات امر فرموده اند. 
بلکه روایت ابوبصیر اشارت یا دلالت دارد بر اینکه رستگاری به مقام انتظار و نایل شدن به پاداش منتظران به پرهیز کردن از گناه و کسب کردن خویهای پسندیده بستگی دارد، چنانکه حضرت صادق علیه‌السلام فرمود:
"هر آنکس که خواسته باشد از یاران قایم علیه‌السلام شود باید که منتظر باشد و با پرهیزکاری و خویهای پسندیده عمل نماید، و او است منتظرِ پس هرگاه بمیرد و قایم پس از مردنش بپا خیزد پاداش او همچون کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد."
و بی تردید هر چقدر که انتظار شدیدتر باشد صاحب آن مقام و ثواب بیشتری نزد خدای عزوجل خواهد داشت. خدای تعالی ما را از مخلصان منتظرین مولایمان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دهد. 

چرا شیعیان هرگز از ظهور امام زمان ناامید نمی‌گردند؟
در این باره می‌گوییم که: ناامیدی بر چند گونه تصور میشود:
گونه اول: یأس و ناامیدی از اصل ظهور حضرت قایم علیه السلام به طور کلی، و بدون شبهه همگی در حرام بودن آن اتفاق نظر دارند، زیرا که ظهور و قیام حضرت قایم علیه‌السلام از ضروریات مذهب امامیه است، بلکه احتمال می‌رود که از ضروریات دین اسلام باشد، چنان که احادیث در این باره از حضرت رسول صلی الله علیه‌و آله در حدّ تواتر از طرق شیعه و سنی رسیده، بلکه علمای آنها (سنیان) نیز باین امر اعتراف دارند و اختلاف در تعیین شخص او است و اینکه حالا وجود دارد، در مقابل آنهاییکه قایل هستند که آن حضرت وجود خواهد یافت و متولد خواهد شد.
بنابراین اِنکار آن به طور کلی تکذیب پیغمبر صلی الله علیه‌و‌آله می‌باشد. و شاهد بر آنچه یادآور شدیم اینکه مجلسی - رحمه الله علیه - از ابن ابی الحدید - که از بزرگان علمای اهل سنت است - حکایت کرده که گفته:
البته که فرقه‌های مسلمانان اتفاق دارند که دنیا و تکلیف پایان نخواهد یافت مگر پس از (آمدن) مهدی.(بحار الانوار ۵۱/۱۱۴)
گونة دوم: ناامیدی از ظهور حضرت قایم علیه‌السلام در مدت معینی برحسب پندارها و حدسها باینکه مثلاً گفته شود: حضرت قایم صلوات الله علیه تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهد کرد، و لازمة این پندار آن است که در آن مدت منتظر نباشد، و حال آنکه از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر صبح و شام منتظر باشیم ظاهر می‌شود که این گونه ناامیدی هم حرام باشد، زیرا که أمر در وجوب ظهور دارد، و ترک واجب قطعاً حرام است. و امّا احادیثی که بر این مطلب دلالت دارد قسمتی از آنها گذشت، و از آن جمله است: 
روایت حمّاد بن عثمان که در اقبال ص ۲۰۱ از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمود:
"و أمر صاحب خود را شب و روز انتظار داشته باش که خداوند هر روز در کاری است هیچ کاری از کار دیگر او را مشغول نخواهد داشت"
و نیز در بحار در حدیثی از مفضل بن عمر از امام صادق علیه‌السلام آمده که فرمود:
"نزدیکترین حالت بندگان نسبت به خدای عزوجل و رضایتمندترین هنگام از آنها موقعی است که حجت الهی را نیابند پس برای آنها آشکار نشود و جایگاهش را ندانند، در حالیکه در آن وضع می‌دانند که حجت خداوند باطل نگشته است، پس در آن هنگام هر صبح وشام منتظر فَرَج باشید.."(بحار ۵۲/۱۴۵، ح ۶۷)

کی ظهور امام زمان انجام می‌شود؟
در بحار الانوار از قمی ضمن حدیثی از پدرش از محمد بن الفضیل از پدرش از حضرت ابوجعفر امام باقر علیه‌السلام روایتی نقل کرده تا آنجا که گوید....
به آن حضرت عرضه داشتم: فدایت گردم، پس کی این کار می‌شود؟
فرمود: البته برای ما وقتی نسبت به آن تعیین نشده، ولی هرگاه چیزی را برائت ان گفتیم پس همچنانکه گفتیم بگویید: خدا و رسول او راست گفته اند، و هرگاه برخلاف آن واقع شد بگویید: خدا و رسولش راست گفتند دو برابر پاداش خواهید یافت، ولی هرگاه احتیاج و فقر شدید شد و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن هنگام هر صبح و شام در انتظار این امر باشید. 
عرض کردم: فدایت گردم احتیاج و فقر را دانستیم، امّا انکار مردم یکدیگر را چیست؟ فرمود: اینکه کسی به خاطر حاجتی نزد برادرش می‌آید پس به غیر از آنچه پیشتر با او برخورد می‌کرد با او دیدار می‌نماید، و سخن دیگری جز آنچه قبلاً با او می‌گفت از وی می‌شنود."(بحار الانوار ۵۲/۱۸۵)
مرحوم موسوی اصفهانی می‌گوید: 
مقصود از انتظار فَرَج در هر صبح و شام آن است که هر وقتی که ممکن است آن فَرَج موعود در آن واقع شود می‌بایست انتظارش را کشید، و بدون تردید وقوع این امر در تمام ماهها و سالها امکان دارد، به مقتضای امر خداوندِ تدبیر کنند‌ة دانا، پس بر همة افراد خاص و عام واجب است منتظر آن باشند. 

آیا محقق نشدن علایم ظهور مانع ظهور امام زمان است؟
برخی روایاتی دلالت دارد براینکه ظهور آن حضرت علیه‌السلام به طور ناگهانی انجام میشود، مانند آن چه از حضرت در توقیعی که در احتجاج روایت آمده است نقل شده است که:
"به درستی که امر ما ناگهانی پیش می‌آید هنگامی که توبه، کسی را سود ندهد"(احتجاج طبرسی ۲/۳۲۴)
و روایتی که از پیغمبر صلی الله علیه‌و‌آله آمده که فرمود:
"مهدی از ما است خداوند امرش را یک شبه اصلاح خواهد فرمود"
و روایت دیگری که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه‌و‌آله آمده که فرمود:
"او همچون شهاب فروزانی خواهد آمد".
و روایت نبوی دیگری که در حدیثی از حضرت امام رضا علیه‌السلام در کتاب کمال الدین (۲/۳۷۳) آمده که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه‌و‌آله عرض شد:
یا رسول الله قایم از فرزندان شما کی خروج خواهد کرد؟ 
فرمود: مَثَل او همچون ساعت ] قیامت[ است که (آن را در وقت خود کسی جز او ] خدای عزوجل[ ظاهر و روشن نکند، ] شأن آن[ در آسمانها و زمین سنگین است شما را نیاید جز ناگهانی) (کمال الدین ۲/۳۷۳)

آیا محقق نشدن علایم ظهور مانع ظهور امام زمان است؟
آیا اینکه ظهور آن حضرت ناگهانی باشد، با آنچه در احادیث مستفیض بلکه متواتر معنوی آمده مبنی بر اینکه: علامتهای حتمی خواهد داشت که برای همة مردم معلوم خواهد شد - مانند سفیانی و صیحة آسمانی و کشته شدن نفس زکّیه - منافات ندارد؟
پاسخ: اولاً انتظار لوازم ظهور در حقیقت انتظار خود آن است، پس چون به راستی دانستی که ظهور آن حضرت بعد از آشکار شدن نشانه‌هایش خواهد بود، جز این نیست که منتظر پدیدار شدن آن نشانه ها خواهی بود. چون آن علامتها نشانة ظهور حضرت قایم علیه‌السلام می‌باشند. 
خلاصه اینکه انتظاری که در اخبار به آن امر گردیده: انتظار ظهور مولایمان است با هر چه از علایم و آثار دارد، و این بر اهل بصیرت روشن است، و برای توضیح بیشتر مثالی می‌آوریم:
اگر زمامدار قدرتمندی به تو وعده بدهد که در یکی از روزهای هفته به منزلت خواهد آمد، آیا از همان آغاز هفته با فراهم کردن وسایل پذیرایی و زینت منزل و فرش و اثاثیة مناسب منتظر آمدنش نخواهی بود؟ بطوریکه هرگاه در یکی از آن روزها بر منزل تو وارد گشت موجبات احترام را فراهم آورده باشی و در شمار خطاکاران قرار نگیری؟ با اینکه قطعاً می‌دانی که آمدن او نشانه‌های خبردهنده و علامتهای آشکار کننده ای دارد، ولی چون آشکار شدن آن نشانه ها از آمدنش جدا نیست، منتظر او خواهی شد با همة لوازمی که پیش از او حاصل خواهد گشت. 
ثانیاً: ظاهرا اخبار متعددی که از امامان علیهم السلام روایت آمده آن است که: تمام آن آثار در یک سال واقع می‌شوند، پس واجب است مومن منتظِر در طول سال آمدة ظهور مولایش باشد، چون احتمال دارد این امر در آن سال وقوع یابد، بلکه از چند روایت ظاهر می‌شود که آن علامتها نزدیک به هم واقع می‌شوند. 

چرا شیعیان هیچگاه از ذکر مناقب و فضایل حضرت مهدی خودداری نمی‌کنند؟
در اصول کافی از حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
"همانا وظیفة جمعی از فرشتگان آسمان این است که نگاه می‌کنند بر یک و دو و سه نفری در حالیکه آنان دربارة فضیلت آل محمد صلی الله علیه‌و‌آله به گفتگو نشسته اند، پس فرشته ای به فرشتگان دیگر می‌گوید: آیا نمی‌بینید اینان را با همه کمی تعدادشان و بسیاری دشمنانشان فضایل (الکافی ۸/۳۲۳ ح۵۲۱)، آل محمد علیهم السلام را بیان می‌کنند! آنگاه گروه دیگری از فرشتگان می‌گویند:
(ذَلِکَ فَضْلُ الله یُوتیهِ مَنْ یَشَآءُ والله ذُالفَضْل العَظیم) 
این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد می‌دهد، و خداوند دارای فضل عظیم است)"
و در همان کتاب بسند خود از میسر از حضرت ابی جعفر باقر علیه السلام آورده که گفت:
"امام باقر بِمن فرمود: آیا با هم خلوت می‌کند (و دور از چشم دشمنان می‌نشینید) و برای هم حدیث می‌گویید، و آنچه معتقد هستید برای هم بازگو می‌نمایید؟ عرضه داشتم: آری بخدا سوگند ما با هم رد خلوت می‌نشینیم و برای هم حدیث می‌گوییم و آنچه معتقدیم برای هم باز می‌گوییم، امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که من دوست داشتم در بعضی از آن جاها با شما می‌بودم، بخدا سوگند که من بوی شما و جانهای شما را دوست می‌دارم، و البته شما بر دین خداوند و دین فرشتگان او هستید، پس با پرهیز از گناه و جدیت در امر دین ] ما را [ یاری کنید."(الکافی ۲/۱۸۷، ح۵)
و در همان کتاب از حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام آمده که فرمود:
"هیچ چیز بر ابلیس و لشکریانش دشوارتر نیست از اینکه برادران ایمانی با یکدیگر دیدار کنند، و همانا دو مومن با یکدیگر دیدار می‌نمایند پس خداوند را یاد کنند و سپس فضایل ما را یادآوری نمایند، در این حال گوشت سالمی بر صورت ابلیس باقی نمی‌ماند، تا جاییکه روح پلیدش به التماس می‌افتد از فرط آنکه درد می‌کشد، پس فرشتگان آسمان و گنجوران بهشت متوجه می‌شوند و او را لعنت می‌کنند تا اینکه هیچ فرشتة مقرَّبی باقی نماند مگر اینکه او را لعنت کند، پس زبون و با حسرت و مردود می‌افتد"(الکافی ۲/۱۸۸، ح۷)
و نیز بر این مطلب دلالت می‌کند آنچه روایت شده در مورد تلافی کردن کسی که بتو احسانی نموده به وسیلة یاد نیکو مانند فرمودة مولایمان حضرت سید العابدین علیه السلام در رساله الحقوق که در مکارم الأخلاق و تحف العقول و کتابهای دیگر روایت گردیده که حضرت سجّاد علیه السلام فرمود:
".. و امّا حق کسی که نسبت به تو نیکی و احسانی نموده آن است که او را سپاس بگذاری و کار خویش را یادآور شوی، و با سخن نیک وحُسنِ گفتار او را در میان مردم معرفی کنی، و دعای خالصانه بین خود و خدای خود در حق بنمایی، پس اگر این کار را کری تشکر از او را پنهانی و آشکارا بجای آورده باشی، و اگر روزی توانستی عملاً کار نیکش را با نیکی تلافی کنی این کار را انجام دِه"(مکارم الاخلاق / ۴۲۲، باب ۱۲)

چرا شیعیان هرگاه به یاد حضرت مهدی می‌افتند اندوهناک می‌شوند؟
اینکه مومن از فراق و دور ماندن از آن حضرت اندوهگین و مهموم باشد، و این از نشانه‌های دوستی واشتیاق به آن حضرت است. و در دیوان منسوب به آقا و مولایمان امیرالمومنین علیه السلام در بیان دلایل و نشانه‌های دوستی راستین چنین آمده:
وَ مِنَ الدَّلایلِ اَنْ یُری من شَوقِهِ - مِثلُ الَّقیمِ و فی الفُوادِ غَلایلُ 
و مِنَ الدلایل انْ یُری من اُنْسِهِ - مُستوحشاً من کُلّ ما هوَ شَاغِلُ
وَ مِنَ الدلایلِ ضِحْکُهُ بینَ الوَرَی - وَالقَلْبُ مَحْزون کَقَبْبِ الثَّاکِلِ
یعنی:
و از نشانه ها این است که از شدت شوقش دیده شود همچون بیماری که دلش از شدت درد می‌جوشد. 
و از نشانه ها این است که از فرط اُنس گرفتن با محبوب دیده شود که از هر چه او را از آن مشغول می‌دارد وحشت کند. 
و از نشانه ها: خندیدنش در میان مردم است، در حالیکه دلش مالامال از اندوه است همچون زن جوان از دست داده. 
و دلیل بر اینکه این امر از نشانه‌های اهل ایمان است، و در اوج حُسن و برتری می‌باشد اخبار بسیاری است که از امامان معصوم: روایت گردیده، از جمله: 
۱ - روایاتی است دایر بر اینکه از جمله نشانه‌های یک فرد شیعه آن است که در اندوه و حزن امامان علیهم السلام محزون واندوهگین باشد، و تردیدی در این نیست که غیبت مولایمان حضرت حجّت علیه السلام و آنچه از حزنها و محنتها بر آن حضرت و بر شیعیانش وارد می‌گردد از بزرگترین و مهمترین علل حزن و اندوه امامان: است، چنانکه از حدیث آینده در فضیلت گریستن بر فراق آن جناب برائت ان معلوم خواهد شد ان شاء الله تعالی.
۲ - در کتاب کمال الدین بسند خود از مولایمان حضرت ابوالحسن رضا علیه السلام آورده که فرمود:
"چه بسیار زنان جگر سوختة مومنه، و چه بسیار مردان مومن اسفناک جگر سوخته خواهد بود آنگاه که ماء معین مفقود و غایب گردد.."(کمال الدین ۲/۳۷۱)
۳ - در کافی از حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه السلام روایت آمده که فرمود:
"شخصِ مهموم بخاطر ما که غم واندوهش از جهت ظلمی است که بر ما رفته نفس کشیدنش تسبیح گویی است، و هَمّ او بخاطر أمر ما عبادت است، و پنهان داشتنش سِرِّ ما را جهاد در راه خداوند است."(الکافی ۲/۲۲۶، ۱۶)
کلینی فرموده: محمد بن سعید یکی از راویان این حدیث بمن گفت:
این را با آب طلا بنویس که چیزی بهتر از این ننوشته ام. 

چرا شیعیان برای حضرت مهدی مجالس ذکر مناقب تشکیل می‌دهند؟
برپا نمودن مجالسی که مولایمان صاحب الزمان علیه السلام در آنها یاد شود و مناقب و فضایل آن حضرت در آنها ترویج و منتشر گردد، و در آن مجالس برای آن جناب دعا شود، و با جان و مال در راه تشکیل آن مجالس تلاش کردن، زیرا که این کار ترویج دین خداوند، و برتری دادن کلمه الله، و یاری نمودن بر نیکی و تقوی، و تعظیم شعایر الهی و نصرت ولی الله است. 
و بر این مطلب دلالت می‌کند _ اضافه بر اینکه عناوین یاد شده وغیر آنها بر آن صدق می‌نماید - اینکه: در حدیثی که در وسایل و غیر آن روایت شده از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود:
"یکدیگر را دیدار کنید که در دیدارتان زنده شدن دلهایتان و یادآوری احادیث ما هست، و احادیث ما شماها را نسبت به یکدیگر مهربان می‌سازند، که اگر آنها را بگیرید رستگار شده و نجات یافته اید، و هرگاه آنها را ترک گویید گمراه شده و هلاک می‌گردید، پس به آنها عمل کنید که من نجات شما را ضمانت می‌کنم"(وسایل الشیعه ۱۱/۵۶۷، ح ۳، باب ۲۳)
وجه دلالت این حدیث آنکه: دیدار مومنین نسبت به یکدیگر را سبب و وسیلة زنده کردن امر آنان و یادآوری احادیث امامان: دانسته است، بنابراین برپاسازی مجالس دیداری که در آنها امام علیه السلام یاد شود و مناقب او و آنچه مربوط به او است بیان گردد بدون تردید نیکو و مورد خشنودی امامان علیهم السلام است. 
و نیز بر این مطلب دلالت می‌کند فرمایش امیر المومنین علیه السلام در حدیث اربع مایه اینکه:
"خداوند تبارک و تعالی به سوی زمین نگریست پس ما را برگزید و برای ما شیعیانی برگزید که ما را یاری می‌کنند واز خوشحالی ما خوشحال و بخاطر اندوه ما اندوهگین می‌شوند، و اموال و جانهاشان را در راه ما نثال می‌نمایند، آنان از ما هستند و به سوی ما باز می‌گردند..."(خصال ۲/۶۳۵)

یک مسئله فقهی
ظاهر دلایل آن است که: مصرف کردن زکات واجب در این امر پسندیده جایز می‌باشد زیرا که این یکی از مصادیق"سبیل ا راه خدا"است که خدای تعالی می‌فرماید: (إنَّمَا الصَّدَقَاتُ...) و تفصیل سخن به فقه موکول می‌گردد. 
می توان گفت که برپا ساختن این مجالس در بعضی از اوقات واجب است، مثل اینکه مردم در معرض انحراف و گمراهی باشند، و برپایی این مجالس سبب جلوگیری از هلاکت دینی آنان و مایه ارشاد و راهنمایی اشخاص گمراه و عقب زدن اهل بدعت و گمراهی، و خداوند تعالی در همه احوال نگهدار حقجویان است. 

 

چرا سرودن شعر در مورد اهل بیت مستحب است؟
سرودن و خواندن شِعر در فضایل و مناقب آن جناب - که درود و سلام بر او باد _ زیرا که این دو عمل نوعی از یاری کردن امام به شمار می‌آیند. 
و دلیل بر این است آنچه در کتاب وسایل در آخر کتاب المزار به طور مسند روایت گردیده که حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام فرمود: 
"هر کس دربارة ما یک بیت شعر بگوید خداوند برای او خانه ای در بهشت خواهد ساخت."(وسایل الشیعه ۱۰/ ۴۶۷، ح۱)
و از آن حضرت است که فرموده:
"هیچکس دربا‌ر‌ة ما بیت شعری نگوید مگر این به روح القُدُس تأیید و یاری شده باشد". (وسایل الشیعه۱۰/۴۶۷،ح۲)
و از حضرت رضا علیه السلام روایت است که فرمود:
"هر فرد مومنی که دربارة ما شعری بسراید که ما را به آن مدح گوید خداوند برای او در بهشت منزلگاهی خواهد ساخت که هفت برابر وسعت دنیا باشد که هر فرشتة مقرّب و هر پیغمبر فرستاده شده ای او را در آنجا دیدار خواهد کرد."(وسایل الشیعه ۱۰/۴۶۷، ح۳)
شاید اختلاف ثوابها از جهت متفاوت بودن شاعران در شناخت امامان و ایمان آنان باشد. 
و از زُراره روایت آمده که گفت:
"کمیت بن یزید بر حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام وارد شد، من نیز در محضر آن حضرت شرفیاب بودم، کمیت قصیدة:
مَنْ لِقَلبٍ مُتَیَّمِ مُسْتَهامِ.....
را بر آن جناب خواند، هنگامیکه قصیده را به پایان رسانید امام باقر علیه السلام به کمیت فرمود:"تا وقتیکه دربارة ما شعر می‌گویی پیوسته به روح القدس تأیید می‌شوی". (وسایل الشیعه ۱۰/۴۶۷، ح۴)
و در روضة کافی بسند خود از کمیت بن زید أسَدی آورده که گفت: 
"بر حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام وارد شدم، آن حضرت بمن فرمود: بخدا قسم ای کمیت اگر مال دنیا نزد ما بود از آن مقداری بتو می‌دادیم ولی برای تو است آنچه رسول خدا صلی الله علیه‌و‌آله به حسان بن ثابت فرمود: پیوسته روح القدس با توخواهد بود تا هنگامیکه از ما دفاع کنی..."(الکافی ۸/۱۰۲) 
ونیز بر این مطلب دلالت دارد تمام آنچه روایت شده که شاعران در مدح و ثنای امامان علیهم السلام سروده و در محضر ایشان خوانده اند، و امامان علیهم السلام عطاهای بسیار و بخششهای فراوانی به آن شاعران عنایت فرموده اند، و از این ماجراها بسیار است که در احوالات و اخلاقیات آن - صلوات الله علیهم اجمعین - یاد گردیده، و آنچه اشاره رفت برای مومنین بسنده است. 

چرا شیعیان هنگام یاد نام یا القاب حضرت مهدی علیه السلام می‌ایستند؟
بپا خاستن هنگام یاد شدن نام یا القاب شریفه آن حضرت که سیره و شیوه شیعیان دوازده امامی بر همین اساس بوده، و شاهد بر این اضافه بر تعظیم و احترام بودن این عمل که خود مطلوب است روایتی است که یکی از علمای اعلام در کتاب النجم الثاقب از سیّد عبدالله نوادة سید نعمت الله جزائری آورده که در بعضی از روایات چنین یافته که:
روزی حضرت صاحب الزَّمان علیه السلام در مجلس امام صادق علیه السلام یاد شد، پس امام صادق علیه السلام به خاطر تعظیم و احترام اسم آن حضرت بپا ایستاد. (بحار الانوار ۴۴/۲۷۸،ح۱)
برای اثبات استحباب بپا خاستن هنگام بردن نام شریف امام عصر عجل الله تعالی فرجه همین مقدار کافی است، به لحاظ قاعده تَسامُح که علمای بزرگوارمان بیان کرده اند. و می‌توان گفت که در بعضی از اوقات واجب می‌باشد، بخاطر بعضی از جهات مانند اینکه اسم شریف آن حضرت یا یکی از القاب مبارکش در مجلسی که جمعی در ان هستند یاد شود، آنگاه همة اهل مجلس به احترام آن بپا خیزند، و در این حال اگر کسی از اهل مجلس بدون عذر از جای برنخیزد، این برنخاستنش توهین و هتک حرمت آن حضرت خواهد بود که تردیدی در حرام بودن آن نیست زیرا که توهین خداوند عز شأنه می‌باشد چنانکه پوشیده نیست. 

چرا شیعیان در مصیبت اهل بیت علیهم السلام می‌گریند؟ 
گریستن و گریانیدن و خود را شبیه به گریه کنندگان نمودن بر فراق آن حضرت و به جهت مصیبتها و محنتها واندوههایی که بر او رسیده است، و بر این دلالت دارد بطور عموم و خصوص روایات متعددی که در این باب آمده، از جمله:
۱ - در جلد دهم بحار و غیر آن از حضرت رضا علیه السلام آمده که فرمود:
"هر آنکس که مصیبت ما را متذکر شود پس بخاطر آنچه بر ما رفته بگرید و بگریاند روز قیامت با ما، در درجه مان خواهد بود، و هر آنکه مصیبتمان برایش یادآوری شود پس بگرید و بگریاند دیدگانش گریان نشود روزی که چشمها اشکبار خواهند بود"
۲ - و در همان کتاب از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود:
"هر کس ما را یاد کند یا نزد او یاد شویم پس از چشمش همچون بال پشه ای اشک بیرون آید خداوند گناهانش را می‌آمرزد هر چند که همچون کف دریا باشد."(بحار الانوار ۴۴/۲۷۸، ح۳)
۳ - و در حدیث مسمع نقل شده است که آن حضرت فرمود:
"هیچ چشمی بر ما نگرید مگر اینکه به دیدن کوثر متنعم گردد، و هر کس ما را دوست می‌دارد از آن خواهد نوشید..."(بحار الانوار ۴۴/۲۹۰)
و نیز در حدیث مسمع آمده که امام صادق علیه السلام فرمود:
"پس هر کس از روی مهر نسبتبه ما و به خاطر آنچه از]مصایب[ بر ما رسیده بگرید، جز این نیست که خداوند بر او رحمت آرد پیش از آنکه اشک از چشمش بیرون بیاید، پس چون اشکهایش بر گونه اش جاری شود اگر قطره ای از اشکهایش در جهنم بیفتد آتش آن را خاموش خواهد ساخت به طوریکه حرارتی برای آن نماند."(بحار الانوار ۴۴/۲۹۰)
۴ - و در بحار از حضرت امام صادق علیه السلام آمده که فرمود:
"هر کس دیده اش در راه ما گریان شود به خاطر خونی که از ما بناحق ریخته شده، یا حقّی که از ما سلب گردیده، یا حرمتی که از ما هتک شده، یا به خاطر یکی از شیعیانمان؛ خداوند تعالی به آن اشک، سالها جایگاهش را در بهشت قرار خواهد داد."(بحار الانوار ۴۴/۲۷۹، ح۷)
۵ - و در بحار به نقل از کتاب امالی شیخ طوسی و فرزندش حدیث مسندی از مولایمان حضرت امام حسین بن علی علیهما السلام آورده که فرمود:
"هیچ بنده ای یک قطره اشک بر ما نریزد یا دیدگانش به خاطر ما اشک آلود نگردد مگر اینکه خدای تعالی به سبب آن، سالها او را در بهشت جای دهد."(بحار الانوار ۴۴/۲۷۹، ح۸)
احمد بن یحییح اودی گوید: حضرت حسین بن علی علیه السلام را در خواب دیدم، پس عرضه داشتم:
حدیث گفت مرا محول بن ابراهیم از ربیع بن المنذر از پدرش از شما که فرموده اید:"هیچ بنده ای نیست که چشمانش قطره ای اشک بر ما بریزد یا اینکه دیدگانش به خاطر ما اشک آلود گردد مگر اینکه خدای تعالی به سبب آن او را سالها در بهشت جای دهد؟"
فرمود: آری، عرض کردم: پس من این حدیث را بدون واسطه از شما شنیدم.

در کامل الزیارات و بحار از حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام روایت شده که فرمود:
"هر آن مومنی که چشمهایش به خاطر کشته شدن حسین بن علی علیه السلام قطرة اشکی بریزیند تا اینکه بر گونه اش جاری شود، خداوند به سبب آن در بهشت منزلهایی به او خواهد داد که قرنها در آنها سکونت نماید، و هر آن مومنی که دیدگانش اشک آلود گردند تا اینکه بر گونه اش جاری شود در مورد ما به خاطر اذیتی که از دشمنانمان در دنیا بما رسیده خداوند به سبب آن در بهشت جایگاه شایسته ای برایش قرار خواهد داد، و هر آن مومن که در راه ما اذیتی به او رسد پس چشمانش گریان شود تا آنکه بر گونه اش جاری گردد از تلخی اذیتی که در راه ما به او رسیده، خداوند اذیت را از چهره اش دور خواهد ساخت، و روز قیامت او را از خشم خویش و آتش دوزخ در امان خواهد داشت."(کامل الزیارات /۱۰۰، باب ۳۲۰)

و در بحار از امام صادق علیه السلام آمده که به فضیل بن یسار فرمود:
"ای فضیل هر کس ما را یاد کند یا نزد او یاد شویم پس به مقدار بال مگسی از چشمش اشک بیرون آید، خداوند گناهانش را می‌آمرزد، اگر چه بیش از کف دریا باشد". (بحار الانوار ۴۴/۲۸۲، ح۱۴)

و در حدیث دیگری از آن حضرت روایت است که فرمود:
"هر کس که ما نزد او یاد شویم پس دیدگانش گریان شوند خداوند صورتش را بر آتش حرام خواهد ساخت". (بحار الانوار ۴۴/۲۸۵، ح۲۲)

و سید بن طاوس - قدس سره- در کتاب اللهوف گوید: از آل رسول خدا صلی الله علیه‌و‌آله روایت شده که فرمودند:
هر کس در ] مصایب[ ما گریه کند وصد نفر را گریان سازد بهشت برای اوست، و هر کس گریه کند و پنجاه تن را بگریاند بهشت برای او خواهد بود، و هر کس گریه کند و سی تن را بگریاند بهشت برای او خواهد بود، و هر کس گریه کند و بیست تن را برگریاند بهشت برای او است، و هر کس گریه کند و ده نفر را به گریه درآورد بهشت برای او خواهد بود، و هر کس بگرید و یک تن را بگریاند بهشت برای او است، و هر کس خود را شبیه به گریه کنندگان سازد بهشت برای او خواهد بود".

و در کتاب روضة کافی بسند خود از عبدالحمید وابشی از حضرت ابوجعفر امام باقر علیه السلام روایت آورده که گوید:
"به آن حضرت عرض کردم: همسایه ای داریم که تمامی حرامها را مرتکب می‌شود تا آنجا که نماز را هم ترک می‌کند تا چه رسد به غیر آن! فرمود: سبحان الله! و ازاین بالاتر را خبر ندهم از کسی که از این شخص بدتر است؟ عرضه داشتم: چرا، فرمود: ناصبی (دشمن ما) از او بدتر است، همانا هیچ بنده ای نیست که اهل البیت نزد او یاد شوند پس به خاطر ما رقت کند مگر اینکه فرشتگان پشت او را مسح نمایند و تمامی گناهانش آمرزیده شود مگر اینکه گناهی مرتکب شود که او را از ایمان بیرون برد، و شفاعت پذیرفته می‌شود، مگر دربارة ناصبی که پذیرفته نیست، و همانا مومن برای همسایه اش شفاعت می‌کند در حالیکه حسنه ای ندارد، پس می‌گوید: پروردگارا این همسایه اذیت را از من دور می‌نمود، آنگه دربارة او شفاعت می‌کند، پس خدای تبارک و تعالی فرماید: من پروردگار تو هستم و من شایسته ترین کسی هستم که از سوی تو پاداش دهد، سپس خداوند او را به بهشت داخل می‌نماید و حال آنکه هیچ حسنه ای برایش نیست، و به درستی که کمترین شفاعت کننده از مومنین برای سی نفر شفاعت خواهد کرد، و در آن هنگام است که اهل آتش می‌گویند: 
(فما لنا من شافِعینَ وَ لا صَدیق حَمیم) سوره شعراء /۱۰۰-۱۰۱
پس ما را نه شفاعت کنندگانی هست و نه دوست"(الکافی ۸/۱۰۱،ح۷۲)

و در کامل الزیارات وغیر آن در حدیث معاویه بن وهب روایت آمده که حضرت امام ابوعبدالله صادق علیه السلام در سجدة خود دعا کرد تا آنجا که گفت: 
"و رحمت آور بر آن دیده‌هایی که به خاطر ما اشکها فرو ریخت، و رحمت آور بر آن، دلهایی که به خاطر ما بی تاب و سوزان شدند، و رحمت آور بر آن فریاد و مویه کشیدنی که به خاطر ما است."(کامل الزیارات /۱۱۷)

چرا شیعیان در فراق حضرت مهدی علیه السلام گریانند؟
آنچه بر فضیلت گریستن درفراق آن حضرت به خاطر محنتهایی که بر آن جناب وارد می‌گردد، دلالت می‌کند روایاتی است، از جمله:
۱ـ روایتی است که در کافی و غیبت نعمانی (ص۷۷، باب مدح زمان غیبت) و کمال الدین از مفضل از امام صادق علیه السلام آمده است. عبارت حدیث در کافی چنین است: 
"شنیدم حضرت ابوعبدالله امام صادق علیه السلام می‌فرمود: مبادا دم برآورید، همانا به خدا سوگند امامتان سالیانی از روزگار غایب خواهد ماند، و شما در امتحان سخت واقع می‌شوید تا آنجا که دربارة‌ او حرفهای مختلف گفته می‌شود: مرده، کشته شده، هلاک گردیده، در کدام وادی رفته؟ و هر آینه دیدگان مومنین بر او گریان خواهد بود، ودرامواج حوادث واژگون می‌شوند، پس نجات نخواهد یافت مگر کسی که خداوند از او پیمان گرفته و ایمان در دلش ثبت گردیده، و به روحی از سوی خویش تأییدش فرمود هباشد،‌دوازده پرچم اشتباه انگیز افراشته خواهد شد که دانسته نمی‌شود کدام به کدام است. 
راوی گوید: پس گریه کردم و گفتم: پس چه باید کرد؟ آن حضرت به خورشید که به ایوان تابیده بود نگاهی افکند و فرمود: ای ابا عبدالله این آفتاب رامی بینی؟ گفتم: بلی، فرمود: به خدا سوگند امر ما از آفتاب روشنتر است."(الکافی ۱/۳۳۶، باب غیبت)
و در کتاب غیبت نعمانی (ص۷۷، باب مدح زمان غیبت) از مفضل روایت آمده که گفت: شنیدم شیخ ـ یعنی حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام ـ فرمود:
"مبادا تغییر یابید (دم برآورید) همانا به خدا سوگند مدتی از روزگارتان غایب خواهد گشت، و یادش خاموش خواهد ماند تا اینکه گفته می‌شود: مرده، ‌هلاک شده،‌ به کدام وادی رفته،‌ و البته دیدگان مؤمنین بر او گریان خواهد شد..."
و در کمال الدین به سند خود از مفضل از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام آورده که گوید: شنیدم آن حضرت می‌فرمود:
"مبادا دم بزنید همانا به خدا سوگند امام شما سالیانی از دورانتان غایب خواهد ماند و آزمایش خواهید شد تا جایی که گفته می‌شود: مرده، یا هلاک گردیده، به کدام وادی رهسپار شده،‌ و به درستی که دیدگان مؤمنین بر او اشکبار خواهد گشت،‌ و ]در امواج فتنه ها[ واژگون خواهید شد، همان طور که کشتیها در امواج دریا واژگون می‌گردند، و نجات نمی‌یابند مگر کسی که خداوند پیمان از او گرفته وایمان در دلش نوشته و با روحی از جانب خویش تأییدش فرموده باشد.."(کمال الدین ۲/۳۴۷، ح۳۵، باب ۳۳)

شیخ طوسی در کتاب غیبت به سند خود از مفضل آورده که گفت:
شنیدم حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام می‌فرمود:"مبادا دم برآورید، همانا به خدا سوگند امام شما سالهایی از دورانتان را غایب خواهد ماند، و یاد او خاموش می‌گردد و تا آنجا که گفته می‌شود: مرده، کشته شده، (هلاک گشته) به کدام وادی رفته،‌ البته دیدگان مؤمنین بر او گریان خواهد گشت،‌ و واژگون خواهید شد همچنانکه کشتیها در اثر امواج دریا واژگون می‌گردند، پس نجات نخواهند یافت مگر کسی که خداوند پیمان از او گرفته وایمان در دلش ثبت نموده و به روحی از سوی خویش تأییدش فرموده..."(غیبت شیخ طوسی/۲۰۴)
بنگرید و تأمل کنید که چگونه امام علیه السلام گریستن بر فراق مولایمان را نشانة ایمان قرار داده، و بر چیزی که وجدان آن را انکار نمی‌دارد بلکه درست گواه بر آن است دلالت فرموده است، زیرا که گریه کردن بر آن حضرت دلیل معرفت و نشانة محبت قلبی می‌باشد که بخشی از ایمان بلکه نزد اهل یقین حقیقت آن (معرفت و محبت) هستند، پس صاحب ایمان را بر گریستن در فراق مولایمان صاحب الزمان علیه السلام و محنتها و اندوههایی که بر آن جناب وارد می‌شود، بر می‌انگیزد، و چه خوش گفته اند به زبان عربی:
قلبی الیکَ مِنَ الأشواق مُحترقٌ - و دَمعُ عینی من الاماق مندفقُ
الشوق یُحرقنی و الدمْعُ‌ یٌغرقنی - فهل رایتَ غریقاً و هو مُحترق؟
ترجمه ]به نظم [:
دل زشوق دیدنت سوزد چو عود - از فراقت دیده بارد همچو رود
غرقه در سیلاب اشک و دل کباب - کس غریقی شعله ور کی دیده بود 
آتش عشق تو چون در سر فتاد - تاب از دل خواب از چشمم ربود
و در فارسی گفته اند:
گواه عاشق صادق در آستین باشد. 
و از همین روی می‌بینید محبّ صادق و دوست واقعی هر قدر معرفت و محبتش نسبت به محبوب فزونتر باشد، گریه اش نیز بیشتر و فزونتر و پیوسته تر است. 
و رییس محدثین شیخ صدوق - رحمه الله - در کتاب کمال الدین بسند خود از سدیر صیرفی روایت کرده که گفت:
من و مفضل بن عمر و ابوبصیر و أیان بن تغلب بر مولایمان حضرت ابی عبدالله صادق علیه السلام وارد شدیم پس دیدیم آن حضرت بر روی خاک نشسته و جُبّة خیبری طوقدار بی یقه ای که آستینهایش کوتاه بود پوشیده، و همچون کسی که فرزند ازدست داده و جگرش سوخته باشد می‌گرید، حزن و اندوه چهره اش را فرا گرفته و رنگش را تغییر داده، و اشک چشمش را پر کرده بود، می‌فرمود:
ای آقای من غیبت تو خواب از سرم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده، و راحتی از دلم برده! ای آقای من غیبت تو مصیبتم را به اندوههای ابدی پیوسته، و یکی بعد از دیگری را از ما می‌رباید، که جمعیت و افراد را به سوی فنا می‌کشاند، و از جهت مصیبتهای گذشته و بلیات پیشین اشکی از چشمم جاری نشود و ناله ای از سینه ام سرنکشد مگر اینکه در برابر چشمم مجسم می‌گردد محنتهایی که از آنها بزرگتر و هولناکتر و سخت تر است، و حوادثی که با خشم تو در هم آمیخته و واردانش با سخط توعجین گشته.
سدیر گوید: از آن مصیبت سخت و پدیدة بسیار بزرگ عقلهایمان پرید و دلهایمان چاک چاک گردید و چنین پنداشتیم که آن حالت نشانة واقعة کوبنده و یا مصائب زمانا ست که بر آن جناب روی آورده است. 
عرض کردیم: خداوند دیدگانت را نگریاند ای زادة بهترین مردم، از کدامین پیش آمد اشکت روان و گریه ات همچون باران است؟ و چه حالتی سبب شده که چنین در ماتم و سوگ بنشینید؟
امام صادق علیه السلام آهی برکشید که بر اثر آن درونش برآمد و پریشانیش بیشتر شد و فرمود:
وای بر شما صبح امروز من در کتاب جفر نگریستم، و آن کتابی است مشتمل بر علم مرگها و بلاها و مصیبتها، و علم آنچه بوده و خواهد بود تا روز قیامت، که خداوند آن را به محمد و امامان پس از او علیهم السلام اختصاص داده است. در این کتاب ولادت و غیبت و به درازا کشیدن و طول عمر غایب (قایم) مان و گرفتاری مؤمنین در آن زمان و شک و تردیدهایی که بر اثر طولانی شدن غیبت او برایشان پدید می‌آید، و بیشترشان از دین بر می‌گردند، و رشتة اسلام را که خداوند جل ذکره می‌فرماید (و کُلَّ اِنْسانٍ الْزَمَّنَاهُ طایرهُ فی عُنقه = و رشتة عمل هر انسان را دور گردنش قرار دادیم) یعنی: ولایت را از گردن بیرون می‌افکنند، تأمل نمودم، لذا رقّت کردم و اندوهها بر من مستولی گشت. (بحار الانوار ۵۱/۲۱۹، ح۹)



فطرت