شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)-4

اکنون پسرم! تو را به این چیزها وصیت و سفارش می‏کنم: نمازهای یومیه و واجب خویش را در اول وقت به جای آوری. در انجام حوایج مردم، هر قدر می‏توانی، تلاش کنی... سادات را بسیار گرامی و محترم شماری... از تهجد و نماز شب، غفلت ننما و تقوا و پرهیز را پیشه خود بنما و به آن مقدار تحصیل کن تا از قید تقلید رها شوی.

عارف بزرگ آیت الله شیخ حسن‏علی اصفهانی معروف به نخودکی پانزدهم ذی القعده سال 1279 هجری قمری در اصفهان به دنیا آمد. پدرش مرحوم ملاّ علی اکبر، مردی زاهد و پرهیزگار و همواره همراه اهل علم و تقوی بود.

مقام علمی

حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از آغاز نوجوانی به کسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول شد، خواندن و نوشتن و همچنین زبان و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفت و در همین شهر، نزد استادان بزرگی به تحصیل فقه و اصول و منطق و فلسفه و حِکم پرداخت.

فقه را نزد عالم عامل مرحوم آخوند ملا محمد کاشی فرا گرفت. همچنین فلسفه و حکمت را از مرحوم جهانگیرخان و تفسیر قرآن مجید را از محضر درس مرحوم حاجی سید سینا پسر مرحوم سید جعفر کشفی آموخت.

سپس برای تکمیل معارف به نجف اشرف مشرف شد و از جلسات درس مرحوم حاج سید محمد فشارکی و مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری و ملا اسماعیل قره‏باغی استفاده کرد.

مرحوم نخودکی پس از مراجعت از نجف اشرف، در مشهد مقدّس سکونت اختیار کرد و از محضر درس استادانی چون مرحوم محمد علی فاضل و مرحوم آقا میر سید علی حایری یزدی و مرحوم آقا حسین قمی و مرحوم آقا سید عبدالرحمن مدرس بهره‏مند گردید.

همچنین ایشان قانون ابوعلی سینا را نزد طبیب معروف و مشهور عصر مرحوم حاج میرزا جعفر طبیب خواند.

در علوم باطنی، نخستین استاد ایشان، مرحوم حاج محمد صادق تخت پولادی بود که از هفت سالگی تحت مراقبت و مرحمت مخصوص آن مرد بزرگ قرار گرفت و بعد از وفات او، به خدمت سید بزرگوار مرحوم آقا سید جعفر حسینی قزوینی شرفیاب شد.

نمونه‏‏ای از مقام معنوی

از مرحوم نخودکی مقامات و اتفاقات معنوی بسیاری نقل شده است که در اینجا به دو نمونه از آن بسیار بسنده می‏کنیم. آمده است که:

جواهرات حاکم اصفهان، ظل السلطان مفقود شد. او عده زیادی از خدمت‏کاران را تحت شکنجه و آزار قرار داد تا اعتراف به دزدی کنند. وزیر او در یک جلسه، نزد مرحوم نخودکی و یکی از عالمان، از این آزار و اذیت خبر داد. نخودکی فرمود اگر قول بدهد دزد را نخواهد من جای جواهرات را می‏گویم. و باید دست خط و امضا بدهد که دزد را نمی‏خواهد. بعد از امضا و دست خط ظل السلطان، آقای نخودکی گفت: در خارج از شهر، در فلان نقطه، قنات متروکه‏ای است؛ در داخل چاه، زمین را حفر کنید؛ جواهرات آنجاست. پس از یافتن جواهرات، وزیر نزد آیت الله نخودکی آمد و گفت: ظل السلطان، دزد را می‏خواهد. آقا گفت: شما چطور تعهد خود را نادیده می‏گیرید. ظل السلطان گفت: من این حرف را نمی‏فهمم؛ من دزد را می‏خواهم. آقا گفت: من اول شرط کردم و شما هم قبول کردید و کاری از من ساخته نیست.

ظل السلطان گفت: من دستور می‏دهم که تو را فلک نمایند تا اقرار کنی. کار که به این جا رسید، شیخ حسنعلی گفت: اگر قرار است من مضروب شوم، تو برای این امر، بهتر هستی. بنابراین، به موکلین و نیروهای نامریی که در اختیارش بود، امر کرد تا او را به حیاط باغ حکومتی برده، بر پایه بستند و شروع به چوب زدن کردند و وقتی خدمت‏کاران هم جلو می‏رفتند، خود مضروب می‏شدند و فرار می‏کردند. او نیم ساعت چوب خورد.

که همین امر هم باعث شد مرحوم آیت الله نخودکی از اصفهان به مشهد عزیمت کند و تا آخر عمر در آنجا و در جوار حضرت امام رضا(علیه السلام) سکونت گزیند.

مورد دیگر راجع به ماجرایی است که دو طلبه جوان از شهر مقدس قم برای اینکه از محضر مرحوم نخودکی استفاده ببرند راهی مشهد رضوی شدند، و طی سؤال و جواب، صلاح دیده نشد علوم باطنی به آن دو طلبه آموخته شود، مرحوم نخودکی این‏گونه فرمود:"چون دانش دوست هستید و از قم آمده‌اید، مطلبی به شما می‌آموزم که اگر به آن عمل کنید، در زندگی روزانه خود هیچ‌گاه نیازمند نمی‌شوید."سپس فرمود:"پس از نماز صبح و تعقیب آن، این آیه‌ را سه مرتبه بخوانید: و من یتَّقِ اللّه یجْعَل لَهُ مَخْرجاً وَ یرْزُقْهُ مِن حَیثُ لا یحْتَسِبْ وَ مَن یتَوَکَّلْ عَلَی اللّه فَهُوَ حَسْبُهْ،إنّ اللّهَ بالغُ أمرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدْراً.(طلاق، 2 و 3) پس از آن، سه مرتبه سوره‌ توحید و سه مرتبه بر محمد و آل او صلوات بفرستید."

توصیه‏های اخلاقی

مرحوم نخودکی اینگونه به فرزند خود توصیه می‏کند:

پسرم انجام امور مکروه، موجب پایین آمدن مقام بنده خدا می‏شود و به عکس، انجام مستحبات، مرتبه او را ترقی می‏بخشد. بدان که اگر در راه سیر و سلوک، به جایی رسیده‏ام، به برکت بیداری شب و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است؛ ولی اصل و روح همه اعمال، خدمت به سادات و فرزندان ارجمند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.

اکنون پسرم! تو را به این چیزها وصیت و سفارش می‏کنم:

نمازهای یومیه و واجب خویش را در اول وقت به جای آوری.

در انجام حوایج مردم، هر قدر می‏توانی، تلاش کنی و هرگز فکر نکنی که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست؛ زیرا اگر بنده خدا در راه حق قدمی بردارد، خداوند نیز او را یاری می‏کند.

سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در این کار، پروا ننمایی؛ اگر تهیدست گشتی دیگر، تو را وظیفه‏ای نیست.

از تهجد و نماز شب، غفلت ننما و تقوا و پرهیز را پیشه خود بنما.

به آن مقدار تحصیل کن تا از قید تقلید رها شوی.

وفات

عارف بزرگ مرحوم آیت الله شیخ حسن‏علی اصفهانی سرانجام در روز هفدهم شعبان سال 1361 هجری قمری در مشهد مقدس از دنیا رفت. بدن مطهرش بعد از تشییع باشکوهی به حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) آورده و طبق وصیتش در قسمت خاصی از صحن عتیق به خاک سپرده شد.

منابع تحقیق:

نشان از بی‏نشان‏ها: شرح حال شیخ حسنعلی اصفهانی، علی مقدادی، تهران، جمهوری.

گنجینه دانشمندان، محمدشریف رازی، تهران، اسلامیه.

مجله بشارت، شماره پنجاه و هشتم

نویسنده: سید محمد ناظم زاده قمی



سایت ابنا