شرک
انواع شرک کدام است؟معنای عبادت چیست؟شرک در اطاعت چیست؟
این مقاله شرح شرک در عبادت است. در این قسمت، گونههای مختلف شرک تعریف میشوند و در مورد شرک در عبادت بحثی عمومی خواهیم داشت و سپس شرک در نتیجهی پیروی از امام ساختگی و رد امام منتصب الهی (علیه السلام) را بیان خواهیم کرد. در قسمت دوم، روی شرک در نتیجهی پیروی از رأی و رد حدیث بحث خواهد شد. در قسمت سوم، دامنه ی توانایی عقل و تفاوت آن با رأی معرفی میگردد. در قسمت چهارم، اجازهی درخواست کمک از کسانیکه توسط خدا به عنوان نگهبان و ولی ما منصوب شده اند، بحث میشود و در پایان معنی قرآنی از طرف غیر خدا (من دون الله) بررسی میشود.
اینکه توحید و شرک چیستند مهم ترین اصول برای هر مسلمان است، و میتوان معنی آنرا در بسیاری از آیات قرآن تحقیق کرد. خدا بدون هیچ ابهامی در قرآن اخطار داده است که هرگز کسی را که در شرک بمیرد نخواهد بخشید و جایگاهش برای همیشه جهنم خواهد بود. این موضوع ذهن بسیاری از شیعه را مغشوش کرده است. البته، اگر ما شیعهی راستین باشیم (مثلا پیرو راستین اهل بیت(علیهم السلام))، با این مفهوم و یا دیگر پیامدهای آن مشکلی نخواهیم داشت و عطش ما با آموزش اهل بیت(علیهم السلام) رفع میشود. متأسفانه، از بدترین کاستیهای خیلی از ما این است که با وجود ناآگاهی در علم حدیث، سعی میکنیم تفسیر مستقلی از قرآن و دیگر مباحث مربوطه داشته باشیم و فراموش میکنیم که ببینیم اهل بیت(علیهم السلام) در این باره چه میگفتند و چه تفسیری ارائه میدادند. و این با ابتدایی ترین مشخصههایی که ما را به عنوان وفادار به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) متمایز میکند، تناقض دارد.
بیچارگی دیگر این است که ما در معنی و ترجمهی بسیاری از آیات قرآن که شرک را بیان میکند، دچار اشتباه اهل سنت میشویم و تعجبی ندارد که این بیماری به ما نیز سرایت میکند.
با توجه به قرآن و حدیث، دو نوع شرک وجود دارد. نوع اول شرک فرد به خدا است. اگر کسی بیش از یک خدا را قبول کند، با توجه به آیات قرآن چنین فردی مشرک و نجس است. کسانیکه ادعا میکنند خدا جسم دارد یا هر چیز دیگر که آفریدهی خود اوست، و یا در اصول صوفیان به اتحاد وجود باور دارند، در این گونه از شرک سقوط کرده اند. ما متون زیادی داریم که به وضوح توضیح میدهند بین خالق و مخلوق جدایی کامل است, خدا از مخلوق جداست و مخلوق هم از خالق جداست. بین ما و او هیچ گونه اشتراک وجودی نیست. ما فقط میگوییم خدا عدم نیست، اما او را از هر موجودیتی که میشناسیم پاک و مبرا میدانیم. از آنجا که بحث در مورد این گونه از شرک فراتر از هدف این مقاله است، افراد علاقه مند میتوانند برای توضیح جامعتر به"کتاب التوحید"نگاشته ی شیخ صدوق (رضی) مراجعه کنند که مجموعهی بزرگی از روایات را در این زمینه گردآوری کرده است.
هدف این مقاله گونهی دیگر شرک است که موضوع بسیاری از آیات قرآن است و مشکل بسیاری از مسلمانان. این شرک در عبادت، پرستش واطاعت است.
در زبان عربی"عبادت"معادل خضوع بی نهایت و یا اطاعت همراه با فروتنی است. در معتبرترین و ارزنده ترین فرهنگ عربی یعنی"لسان العرب"ج۳ ص۲۷۳ آمده است که"العبادة"اطاعت همراه با فروتنی است.
تعریف شرک برای وهابیون و دیگران کاملاً با تعریف اهل بیت (علیهم السلام) متفاوت است. وهابیون- کسانیکه به خاطر برداشت سطحی شان از دین معروف شده اند- میگویند کسی که جز خدا را بخواند و از او چیزی بخواهد مرتکب شرک در عبادت است.
به عبارت دیگر تعریف اهل بیت مطابق با فرهنگ است که اطاعت و عبادت را برابر میداند. اگر ما از فرد یا عقیده ای اطاعت کنیم بنده و عابد آن هستیم. اگر فرد (یا عقیده) که از او اطاعت میکنیم از طرف خداست (یا گفتارش از طرف خداست)، پس در حقیقت خدا را پرستش میکنیم و این تنها راه داشتن توحید در عبادت است.
شرک در اطاعت چیست؟
اگر فرد یا عقیده ای که از آن اطاعت میکنیم از جانب خدا نباشد در حقیقت به جای خدا طاغوت را پرستش کرده ایم که شرک کامل است. فردی که چنین است شاید در ظاهر مسلمان باشد، اما مطابق قرآن و حدیث مشرک است. این گونه از شرک لزوماً فرد را از لحاظ جسمی نجس نمیکند اما مطمیناً ایمان را ضایع میکند، ایمانی که لازمه ی رستگاری است. آنچه برای این فرد باقی میماند ظاهر اسلام است و تمام وظایفی که به عنوان یک مسلمان از سوی اسلام به او محول شده است. در روز قیامت، او هیچ امتیازی از اسلام نخواهد داشت و مانند گونهی اول مشرکین با او رفتار خواهد شد.
اکثر آیات قرآن بیشتر روی گونهی اخیر شرک بحث میکنند. وهابیون میگویند شیعیان جزو این گونه از مشرکین قرار میگیرند چراکه در گفتار، طلب کمک از اهل بیت دارند(گرچه منظور شیعیان کمک از جانب خدا و با واسطهی اهل بیت(علیهم السلام) است). از طرف دیگر، تفسیر سنت، کسانی را که اهل بیت(علیه السلام)(کسانی که از سوی خدا منصوب شده اند) و پیروی از آنان را رد میکنند، جزو این گونه از مشرکین قرار میدهد و تمام این آیات به آنان بر میگردد. با توجه به قرآن و حدیث، این مطلب شامل کسی میشود که از امام ساختگی پیروی میکند، همانطور که شامل کسی است که از عقیدهی شخصی خودش پیروی میکند و یا دنباله روی خواستهی خودش در دستورات دینی است. چنین افرادی چیزدیگری جز خدا را میپرستند.
حال اجازه دهید که در تعریف این گونه از شرک با سنتی از اهل بیت(علیه السلام) شروع کنیم که با توجه به آیات قرآن بیان شده است. خدا در بخشی از قرآن در مورد حضرت مسیح میفرماید:
"آنان روحانیون و راهبان خود را خداوندانی سوای الله در نظر گرفته اند(اربابان من دون الله)"(۹:۳۱)
در تفسیر آیهی فوق، ابوبصیر(رضی) روایت میکند امام صادق(علیه السلام) فرمود:
"به خدا قسم، آنان مردم را به پرستش خود، دعوت نمیکنند و اگر چنین کاری میکردند هیچ کس آنان را تصدیق نمیکرد. بهرحال، از وقتی آنان حلال را حرام کردند و حرام را برای خود حلال، خود را پرستیده اند با آنکه نمیدانند."
الکافی ج۱، ص ۵۳، حدیث شماره ۱؛ج۲، ص۳۹۷، حدیث شماره ۷ - المحاسن، ص۲۴۶ - وسایل الشیعه، ج۲۷، ص۱۲۴، حدیث شماره ۳۳۳۸۶ - بحارالانوار، ج۲، ص۹۸،حدیث شماره ۵۰
هم چنین در این زمینه از امام صادق(علیه السلام) نقل است که:
"آنان در واقع روحانیون را به عنوان خداوند نگرفته اند، اما از روحانیون اطاعت میکنند؛ پس به نوعی آنان را به عنوان خداوند گرفته اند."
روضة الواعظین، قسمت اول، ص۲۱ - وسایل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۲، حدیث شماره ۳۳۴۰۲
عمرو ابن ابی المقدام روایت میکند امام باقر(علیه السلام) میفرماید:
"قسم به خدا که آنان روزه و نماز را بجا نمیآورند، اما از آنان در طریقی اطاعت میکنند که نافرمانی از خداست."
وسایل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۳، حدیث شماره ۳۳۴۰۶ - بحارالانوار، ج۲، ص۹۷، حدیث شماره ۴۷
اهل تسنن نیز روایت مشابهی از رسول نقل میکنند:
عدی ابن خطام، هنگامیکه آیهی ۹:۳۱ را شنید، گفت:"اهل کتاب، روحانیون و راهبان خود را نمیپرستیدند."پیامبر پاسخ داد:"آنها بی تردید این کار را میکردند. راهبان و روحانیون، چیزهای ممنوع را قانونی کردند و قانون را غریب کردند. پیروانشان نیز از آنها اطاعت میکردند، پس آنها را پرستیده اند."[صحیح ترمذی و مسند احمد حنبل]
در تفسیر آیهی ۸۱-۸۲ از سورهی مریم:"و غیر از خدا معبودهایی برگزیدند که مایهی عزتشان باشد. چنین نیست، بلکه به زودی منکر عبادتشان خواهند شد و مخالف آنها خواهند بود."ابو بصیر(رضی) روایت میکند: امام صادق(علیه السلام) فرمود:
"معنی این آیه چنین است که معبودهایی که غیر از خدا پرستیده شده اند، در روز قیامت بر ضد عابدین خود درآمده و پرستیده شدن خود را نفی میکنند."سپس امام میافزاید:"در اینجا منظور از پرستش رکوع و سجود نیست. بلکه معنی اصلی اطاعت کردن است. به هرحال اطاعت مخلوق و نافرمانی خدا همانا پرستش آن است."
تفسیر علی بن ابراهیم القمی، ب۲، ص۵۵، زیل آیه ۸۱-۸۲ از سورهی مریم - وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۱۵۵، حدیث ۲۱۲۳۱ - بحارالانوار، ج۷۲/۶۹، ص۹۴، حدیث ۶
علاوه بر این خداوند در قرآن آورده است:
ای فرزندان آدم بر شما امر نکردم که شیطان را نپرستید؟همانا او دشمن آشکار شما است. و شما باید مرا بپرستید. این راه راستین است.(یس ۶۰-۶۱)
مشخص است که عبادت شیطان یعنی اطاعت او در تضاد با پرستش خداست. حقیقت این است که در زمین کسی با آزادی مطلق وجود ندارد و آزادیها نسبی است. کسانیکه خود را از بندگی خدا آزاد میشمارند، بندهی خواستههایشان هستند و به بندگی شیطان تن داده اند. از سوی دیگر آنان که به خدا ایمان آورده اند، از بندگی شیطان رها شده اند و چه انتخاب هوشمندانه ای!
در این باره ابراهیم بن ابی محمود روایت میکند: امام رضا(علیه السلام) فرمود:
"رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که به گوینده ای گوش فرا میدهد و به او متمایل میشود، به یقین او را پرستیده یا بندگی کرده است. پس اگر گوینده از سوی خدا باشد، آن فرد خدا را پرستیده است و اگر گوینده از سوی شیطان باشد او شیطان را پرستیده است."
وسایل الشیعه، ج۲۷،ص۱۲۸، حدیث ۳۳۳۹۴ - عیون الاخبار الرضا، ج۱، ص۳۰۳، حدیث ۶۳- الکافی، ج۶، ص۴۳۴، حدیث ۲۴ (حدیث مشابه از امام الجواد(علیه السلام))
تنها راه رستگاری اطاعت از خدا در طریقی است که تعیین کرده نه در طریقی که ما میخواهیم. حدیث شایان توجهی وجود دارد از امام صادق(علیه السلام) با توجه به دستور خدا به ابقلیس برای سجده بر آدم(علیه السلام). در اینجا فقط قسمتی را که به بحث مربوط میشود را بیان میکنیم: امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
"ابلیس گفت: من از او برترم. تو مرا از آتش و اورا از خاک آفریده ای (اعراف،۱۲). بنابراین نخستین کسی که قیاس کرد ابلیس بود که خودبین شد. خودبینی نخستین گناهی بود که انجام شد. ابلیس گفت: پروردگارا! اگر مرا از سجده به او معاف کنی، من تو را آنچنان پرستش خواهم کرد که هیچ فرشتهی مقرب و هیچ رسولی نکرده است. پروردگار جواب داد: من از پرستش تو بی نیازم. همانا پرستشی را میخواهم که بگونه ای باشد که من میخواهم، نه بگونه ای که تو میخواهی. اما ابلیس از سجود سر باز زد و خدا فرمود: خارج شو که مطرود شده ای و تا روز قیامت نفرین من بر توست."(ص ۷۷-۷۸)
تفسیر علی بن ابراهیم القمی، ج۱،ص۴۲ - بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۴۱،حدیث ۷
حدیث فوق چند مطلب را روشن میکند. نخست اینکه خداوند بیان میکند که سجده بر آدم برابر است با پرستش خدا. به بیان دیگر تصدیق آدم، پرستش خداست. دوم اینکه اگر فردی تا حدی خدا را پرستش کند که هیچ کس آنچنان پرستشی نکرده باشد اما خلیفه اش را تصدیق نکند، پس به هیچ عنوان خدا را نپرستیده است.
در مجموع میبینیم که ابلیس باور دارد، الله پروردگار اوست، چراکه میگوید:"پروردگارا!"اما تا زمانیکه نمیخواهد خلیفهی خدا را بپذیرد، خودبین است و طریق دیگری را برای پرستش خدا پیشنهاد میکند(طریقی ورای حکم خدا)! روح پرستش اطاعت از حکم خداست. بنابراین، اگر کسی راهی که خداوند خواسته را آگاهانه پیروی نکند، مهم نیست عمل او چقدر بزرگ باشد؛ نه تنها هیچ سودی برای او ندارد، بلکه همانطور که در انتهای آیهی فوق اشاره شد، نفرین خدا نیز شامل حال اوست.
برای اینکه خدا را در راهی که میخواهد پرستش کنیم لازم است از افرادی که تعیین کرده اطاعت کنیم. در حدیث معروفی روایت شده که: امام صادق(علیه السلام) به نقل از امام علی(علیه السلام) میفرماید:
"من بنده ای از بندگان محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) هستم."
الکافی، ج۱، ص۹۰، حدیث ۵ و۸، کتاب التوحید، شیخ صدوق، ص۱۷۴، حدیث ۳، الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۰، بحارالانوار، ج۳،ص۲۸۳
هر مسلمانی میداند که امام علی(علیه السلام) اولین کسی است که یکتاپرستی را در جهان پذیرفته است؛ پس چگونه او میگوید بندهی پیامبر است؟ جواب این است که برای او جز بندگی خدا انتخاب دیگری وجود ندارد، اما در بندگی پیامبر و اطاعت از او در همهی زمینه ها انتخاب دیگری هم هست. خدا در قرآن میفرماید:
"هر که پیامبر را اطاعت کند، به راستی خدا را اطاعت کرده.(۴:۸۰)"
از حدیث و آیهی فوق میتوان نتیجه گیری کرد که بندگی یامبر همانا بندگی خداست و راه دیگری برای بندگی خدا وجود ندارد چراکه این تنها دری است که خدا گشوده است.
البته گونهی مخصوص عبادت که همان سجده است تنها برای خداست. همهی شیعیان دوازده امامی تنها برای خدا سجده میکنند. اعمالی در عبادت هست که ما دستور داریم تنها برای خدا بجا بیاوریم مثل نماز و رکوع و سجود. انجام ندادن این مناسک برای غیر خدا، به تنهایی پرستش و اطاعت از فرمان رسول(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) است، کسانیکه آنرا فقط شایستهی خدا دانسته اند. قابل توجه است که ذات سجده برای بشر شرک نیست همانگونه که پیش از حضرت آدم و حضرت یوسف اجرا شد اما خداوند از طریق رسول و امامانش به ما اطلاع داده که انجام چنین کاری در قبال بشر دیگر جایز نیست. پس چنین عملی را شرک مینامیم تنها به این دلیل که برخلاف فرمانی است که خدا از طریق اهل بیت(علیه السلام) به ما دستور داده است، بنابراین جزو شرک در پرستش قرار میگیرد. شرک شدن آن ناشی از ذات عمل نیست بلکه بخاطر عدم اطاعت از پروردگار است. در حقیقت، در دعایی پس از زیارت امام حسین(علیه السلام)، میگوییم:
"خدایا! من برای تو نماز، رکوع و سجود بجا میآورم... تو یگانه ای و هیچ کس شریک تو نیست... چراکه نماز، رکوع و سجود جز برای تو نباید باشد."
کعبه تنها مسیر سجدهی ماست؛ اما ما فقط برای خدا سجده میکنیم. همچنین اگر یک شیعه در برابر مقبرهی امامی سجدهی شکر به جا بیاورد، باید قصد سجده اش فقط برای خدا باشد، نه برای امام(علیهم السلام).
همانطور که ذکر شد، پرستش معنای وسیعی دارد که محتوای بیشتر آیات قرآن است؛ این معنا همان اطاعت همراه با خضوع بی نهایت است. اگر به جز افرادیکه از سوی خدا منصوب شده اند، افراد دیگری را اطاعت کنیم، جز خدا را پرستیده ایم. و اگر نمایندگان خدا را اطاعت کنیم همانا خدا را پرستیده ایم. در حدیثی روایت شده:
امام رضا(علیه السلام) فرمود:"دیده ام که مردم میپندارند باید بندهی ما باشند(برای مثل ما را بپرستند). نه! در خویشاوندی من با پیامبر(صلی الله علیه و آله)! پدران من نیز چنین نگفته اند؛ بلکه من گفته ام به یقین مردم در اطاعت خود را عبید ما بدانند و در دین پیرو ما باشند."
الکافی، ج۱، ص۱۸۷، حدیث ۱۰، وسایل الشیعه، ج۲۳، ص۲۶۱، حدیث۲۹۵۲۵، الامالی، الطوسی، ص۲۲، حدیث۲۷، الامالی، المفید، ص۲۵۳، حدیث۳، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۹، حدیث۲۱
اما کسانیکه به خدا ایمان دارند، خدا را بیشتر دوست دارند، گرچه ستمکاران به هنگام دیدار عذاب دریابند که همه قدرت ها از آن خداست و عذاب خدا بسیار سخت باشد.
در حدیث زیر امام صادق(علیه السلام) از آیه ۱۶۷-۱۶۵:۲ استفاده میکنند تا نشان دهد که انتصاب امام جز از جانب خدا برابر است با پرستش غیرخدا وآتش جاودانه برای آن است:
جابر میگوید:"از امام محمدباقر(علیه السلام) درباره این آیه پرسیدم:"هستند مردمانی که معبودانی غیرازخدا برای خود برمی گزینند وآنها را همچون خدا دوست دارند."(۲:۱۶۵)"امام پاسخ میدهند:"به خدا قسم که آنان دوستان فلان، فلان وفلان هستند. آن مردمان آنان را به جای امامانی قرار میدادند که خداوند برای مردم قرار داده است. و این کلام حق تعالی است که(امام آخر آیه فوق و دو آیه بعد از آن را تلاوت کرد که بیان میدارد آن معبودان کسانی هستند که به واسطه آن مردم تبعیت میشوند):"ستمکاران به هنگام دیدن عذاب دریابند که همه قدرت ها از آن خداست و عذاب خدا بسیار سخت باشد. در حال پدید آمدن عذاب رهبران از پیروان بیزاری جویند و پیوندها گسسته شود. پیروان خواهند گفت کاش بار دیگر به دنیا بازمی گشتیم و از پیشوایان گمراه بیزاری میجستیم -همانطور که آنها از ما بیزاری میجستند- خداوند بدینگونه اعمالشان را همچون مایه حسرت پیش چشمانشان میآورد و هرگز از آتش رهایی نخواهند داشت (۲ - ۱۶۵ تا ۱۶۷)"سپس امام افزود:"به خدا قسم ای جابر آنان امامان ستمگری بودند و پیروانشان نیز."
الکافی، ج۱، ص۳۷۴، حدیث ۱۱ - کتاب الغیبة، النعمانی، ص۱۳۱، حدیث۱۲ - الاختصاص، شیخ مفید، ص۳۳ - بحارالانوار، ج۷۲/۶۹، ص۱۳۷، حدیث۲۳
دوباره در حدیث زیر امام روایت میکند"خواندن غیر خدا"معادلست با"تبعیت از امامانی جزآنانکه خدا معین کرده". حدیث از عبارت"ناصبی"استفاده کرده که به معنای"تعیین کننده یا گمارنده"است."ناصبی"در لسان حدیث شیعه در دو معنای نزدیک به کار رفته است. معنای اول"کسیکه علیه اهل بیت جنگ افروزی میکند"که همانی است که امروزه رایج است. به هرحال، معنایی که به طور گسترده در احادیث ما استفاده شده است(و همینطور در حدیث زیر که از پایان آن نیز مشخص است) معنای دوم است یعنی"کسیکه امامی جزآنکه خدا قرار داده برگزیند".
در تفسیر این آیات:"در آب جوشان سپس به آتش افروخته درآیند و چون به آنها گفته شود: آنچه را شریکان خدا میپنداشتید کجا هستند؟ گویند: آنها را از دست داده ایم. بلکه پیش از این چیزی را عبادت نمیکردیم. اینگونه خدا کافران را گمراه میکند.(۴۰ - ۷۲ تا ۷۴)، ظریث الکناسی روایت میکند:
از امام محمدباقر(علیه السلام) پرسیدم:"فدایت شوم! وضعیت یکتا پرستانی که در زمان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) از میان مسلمانان گنهکار شهادت داده اند، چیست؟ آنان در زمانی مرده اند که امامی نداشته اند و از ولایت شما بی اطلاع بوده اند."امام پاسخ داد:"آنها در قبرهایشان هستند و از آن بیرون نمیآیند(تا قیامت) و هر کسی از بین آنان که کردار نیک داشته باشد و خصومتی نشان ندهد، برای رسیدن به بهشت برای او راهی خواهد بود که خدا در غرب عالم قرار داده است. در روز قیامت خدا مقام آنان را با توجه به کارهای نیک و بدشان تعیین خواهد کرد و آنان را به بهشت یا جهنم خواهد فرستاد. وضعیت آنان به مشیت الهی بستگی دارد. در مورد معلولین ذهنی و کودکان نابالغ و غیره نیز اینگونه است. اما در مورد ناصبین از میان مردم اهل قبله(که همان مسلمانانی هستند که امام ساختگی برگزیده اند) باید در قبرشان راهی باشد به جهنم که خدا در شرق بنا نهاده است تا آتش، شعله، دود و غضب جهنم را بیاورد. پس سرنوشت آنان آتش جهنم است(همانطور که قرآن ذکر کرده است:)"سپس به آتش افروخته درآیند و به آنها گفته شود: آنچه را شریکان خدا میپنداشتید کجا هستند؟"(۴۰ - ۷۲ تا ۷۴) معنای آن این است که امامی که ورای انتصاب خدا برگزیده بودید کجاست؟"
تفسیر علی بن ابراهیم القمی، ج۲، ص۲۶۰، زیر آیات ۴۰ - ۷۲ تا ۷۴ - بحارالانوار، ج۷۲/۶۹، ص۱۵۸، حدیث۳
معنای خواندن اولیای خدا چیست؟
در تفسیر آیه:"و این مساجد از آن خداست و کسی را با خدا نخوانید. چون بنده خدا قیام کرد تا خدا را بخواند نزدیک بود سر هم فرو ریزند.(۱۹-۷۲:۱۸)"تعدادی از امامان ما روایت زیر را نقل کرده اند که نشان میدهد خواندن امام علی(علیه السلام) برابر خواندن خداست. در این جا تنها حدیثی از امام سجاد(علیه السلام) آورده میشود:
امام باقر(علیه السلام) فرمود:"پدرم گفته است:"این مساجد از آن خداست و کسی را با خدا نخوانید.(۷۲:۱۸) اینطور معنی میدهد که هرآینه امامانی که از اهل بیت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) هستند(کسانی که مکان/مردم ای هستند برای پرستش خدا) بنابر این پیشوایی جز آنان نگیرید. چون بنده خدا قیام کرد تا خدا را بخواند.(۷۲:۱۹) چنین معنی میدهد که هنگامیکه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را به ولایت علی(علیه السلام) خواند، قریشیان نزدیک بود سر هم فرو ریزند(برای کشتن او)(۷۲:۱۹)."
تفسیر فرات الکافی، ص۵۱۱، زیر آیات ۱۹-۷۲:۱۸ - تفسیر علی بن ابراهیم القمی، ج۲، ص۳۸۹، زیر آیات ۱۹-۷۲:۱۸- بحارالانوار، ج۳۶، ص۸۹، حدیث۱۶
بعد از ظهور اسلام مردمی که به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او ایمان نیاوردند، هرگز دینشان مورد قبول خدا قرار نمیگیرد:
"اگر کسی آیینی غیر از اسلام برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.(۳:۸۵)"
در شرح آیه فوق امام صادق(علیه السلام) میفرمایند:
"منظور کسی است که ولایت ما را قبول نداشته باشد."المناجیب، ج۴، ص۲۸۳ - بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۵۸، حدیث۱۲
کسانی که امامان را نفی میکنند، مشرک هستند. عبدالرحمن بن کثیر روایت کرده که:
با امام صادق(علیه السلام) به حج رفته بودیم و پس از کمی حرکت، امام(علیه السلام) از تپه ای بالا رفت که منظره کعبه و جمعیت آشکار بود. امام(علیه السلام) نظری بر مردم افکند وگفت:"چه غلغله زیادی و چه کم هستنند زائران راستی!"داوود الراقی گفت:"ای پسر رسول خدا! نباید خدا اعمال مردمی که اینجا میبینیم را بپذیرد؟"امام(علیه السلام) فرمود:"وای بر تو ای ابا سلیمان! خداوند شرک به خود را نمیآمرزد و جز آن هرکه را بخواهد میآمرزد(۴:۱۱۶). کسی که ولایت علی(علیه السلام) را انکار کند مانند بت پرست است."الاختصاص، المفید، ص۳۰۳ - بصایرالدرجات، ص۳۵۸، حدیث۱۵- مستدرک الوسایل، ج۱، ص۱۵۷، حدیث۲۴۷ -بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۸۱، حدیث۳۰
فطرت