دیدگاه حیدر علی قلمداران در دهه آخر...

جناب استادقلمداران بانوشتن کتاب سنت رسول ازعترت رسول بوضوح خط خود رااز وهابیت جداکردندالبته استادهیچ وقت وهابی نشدندولی به اشتباهات تشیع هم اعتراض علمی ومستدلّ نمودند

واقعا عجب رویی دارید شما !!! خجالت هم نمی کشید ، فقط بهتون توصیه میکنم کتاب ایشون درباره ی خمس رو بخونید که چه جوری پوزه ی آخوندهای از خدا بیخبر تشیع را به خاک مالیده ازخدا بترسید..

اسلام ناب محمدي اسلامي است كه از اول بوده. در زمان خلفاي راشدين كه امريكا نبود كه علي اقا ميكن بشت انها صهيونيسم هست اسلام امريكايه

با سلام - دين اسلام دين پيامبر است كه موجب هدايت وراهنمايي بشر توسط پيامبر اعظم اورده شده است - همانطور كه ايشان سفارش كرده اند كتاب الله و عترتي - ما بايد قران و اهل بيت ايشان را دريابيم تا موجب هدايت ما گردند خصوصا حضرت امام حسين عليه السلام كه پيامبر فرمودند حسين كليد هدايت و كشتي نجات است - لذا دراين زمان عده اي با عوام فريبي و ساخت احاديث دروغين كه توسط خلفاي كاذب در بعد از پيامبر نيز وجود داشت مي خواهند موجب گمراهي مسلمانان شوند - اگر پشت پرده نقاب انان را بنگريم چهره پليد صهيونيسم را مي بينيم . ما اسلام امريكايي را نمي خواهيم - اسلام ما اسلام ناب محمدي است .

درورد خدا بر شهیدان . همانا ما راه انان را ادامه می دهیم

اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم. سلام علیکم.من به نوبه خودم که درخصوص دانشمندان وبزرگانی چون قلمداران،برقعی،دکترشریعتی ومصطفی طباطبائی مطالعاتی کرده ام بایداعتراف کنم که جداًاین بزرگواران مردانی بس بزرگ ودانشمندانی نمونه بوده اندوحق این است که آنان مبارزه باخرافات راکه کارهرکس نیست ودانش،شهامت وشجاعت فوق العاده طلب می کندراداشته اندوهنوزهم این عزیزان ناشناخته اند!سلام ودرودخداوندبرآنان باد. کارشناس ارشدالهیات ومعارف اسلامی.

سلام بر همه موضوعی که در مقاله فوق راجع بهش صحبت شده مسئله ایست که شاید دوستان توجهی بهش نکردند! در مقاله فوق که از سایت آقای ورجانی اخذ شده و با توجه به اینکه ایشان تألیفات افراد نامبرده را مطالعه نموده و از نزدیک با آنها ملاقات هایی داشته و قطعاً مطالبشان را از روی علم و آگاهی بیان کرده اند، موضوع بحث بر سر صلاحیت یا عدم صلاحیت این افراد نیست تنها نکته ای که ایشان متذکر آن شدند این است که این افراد در هیچ کجای از تألیفاتشان و یا سخنانشان اظهار نکرده اند که به اعتقاد اهل تسنن درآمده اند و دیگر شیعه نیستند! همین! که برای بیشتر روشن شدن قضیه پیشنهاد میکنم به لینک انتهای مقاله مراجعه کنید. در ضمن دوستانی که با این مطلب مخالفتی دارند و معتقدند که این افراد به اعتقاد اهل تسنن درآمده اند لطف کنن به جای بی احترامی مدارکی که نشان دهنده این مطلب هستش رو ارائه کنند تا در فضایی کاملاً محترمانه بحث به نتیجه برسه!

سلام خطاب به کامنت فوق برادرعلی. باعرض سلام علی آقاامثال استادقلمداران،علامه برقعی ومصطفی طباطبائی آمده اندتاافکارناپخته من وشماراپخته نموده وتابعون الله ازخرافات وبدعت دردین نجات یابیم!ببینم کجای منش وروش اهلبیت این بوده که بعدازاِتمام سخن خود،یک یاعلی می گفتند؟این راازکجاآموختید وازکدام آخوندغلالت یادگرفتید؟بهترنیست بجای این سخنان بی پایه که خودحضرت علی علیه السلام هم هیچگاه به زبان نیاورده وشخص خودراصدانزده بگوئی:والسام-یالله-یارحمن-یارحیم!پس قدراستادقلمداران وعلامه برقعی ومصطفی طباطبائی بدانید وازآنان به احترام یادکنید.والسلام

سلام علیکم. اگرعده ای گمان می کنندکه دانشمندانی چون استادقلمداران،علامه برقعی ومصطفی طباطبائی گرایش به گروه ضاله وتندرو وگمراه وهابیت پیداکرده اندقطعاًدراشتباه اندومعلوم است که این افرادکتابهای این عزیزان رامطالعه نکرده اندواگرهم کتب ایشان راخوانده اندهدف خیرومقدس آنان،ان اریدالاّ الاصلاح،که منظورغائی ونهائی آنان بوده رامتوجه نشده اند! آری بسیاری ازعقایدِ(البته به گمان واعتقادخودشان)آمیخته به شرک وغلوآمیزتشیع رابه چالش کشیده وباشدت وحِدّت تمام، ازآن انتقادکرده اندواین امری طبیعی ومسلم است خصوصاً برای کسی که دانشمندبوده ودرحداجتهاداست وپرواضح است که چنین کسی نبایدازکسی تقلیدنمایدودرواقع این هاهمان بحث های علمی است که دانشمندان هررشته ای داشته ودارند وبامشهورترین وقوی ترین دانشمندان وعالِمان رشته تحصیلی خود درافتاده ونظرات یکدیگررانقدمی کنند! ازباب مثال تاکنون حدود3000تفسیرقرآن نوشته شده که هیچکدام ازآنان کاملاًتفسیردیگرراتائیدنکرده است واین ازجذابیت ها وزیبائی های دانش ودانش پژوهان است.خلاصه اینکه این عزیزان محبت اهلبیت علیهم السلام راداشته اندوخدامی داندکه من هم وقتی کتابهای آنان رامطالعه کردم عشق من به اهلبیت سلام الله علیهم بیشتروبیشترشداماازنوع خاص ودورازغلوّ آن! وازآثارمثبت این مطالعات من،بحمدالله والمنّة این بوده که:من بعد،بیشترسعی ودقت می کنم هردعاوهرذکری رابه زبان بیاورم تاخدای نکرده مرتکب گناه بزرگ بدعت وشرک وکفرنشوم.والاّبرای من بادلائل عقلیه ونقلیه ثابت وحق الیقین است که حق بااهلبیت علیهم السلام بوده ودرآن هیچ شکی نداشته وندارم وآنچه من ازاین دانشمندان اعلام،چون استادقلمداران،علامه برقعی،مصطفی طباطبائی،دکترشریعتی وامثالهم یادگرفته ام فاصله گرفتن باخرافات دینی وغلوّ درآن است که این نیز خواسته خداوندمتعال،قرآن کریم ورسول اکرم واهلبیت پاک او علیهم السلام است.خدایادرودفرست برمحمدوال محمدومارابه راه راست،همان راهی که انبیاءعظام و اولیاءالهی صلوات الله علیهم به یُمن هدایت خودت پیموده اندهدایت وراهنمائی فرما.آمین.کارشناس ارشدالهیات ومعارف اسلامی.

به طور خلاصه این طیف برای ایجاد اتحاد شیعه و سنی اقدام به پایین آوردن و کاهش دادن اعتقادات شیعه کردند که به نظر من عمل خام اندیشانه و اشتباهی می باشد که نتیجه اش چیزی جز بهره برداری امثال مولانا ملازاده و مخالفان تشیع نگردید ، آنها وقت خودشان را تلف کردند و در عقاید شیعه شک و شبهه ایجاد کردند

راستش نظرات همه عزیزان را خوندم بعضی ها افراطی و بعضی ها بسیار منطقی بودند. به هر حال ما شیعیان و همه برادران سنی دلایلی برای خود داریم که به نظرم بایستی احترام متقابل همواره حفظ بشود . اینکه آقای قلمداران و یا آقای دکتر علی شریعتی نقد هایی بر روحانیون و یا دین اسلام داشته اند ، دلیل نمی شه که ما هم همه چیز را فراموش کنیم . من یکی از کتاب های آقای قلمداران مطالعه کردم و آنچه برداشت کردم بر این مسئله تاکید داشت که بر دین و سنت پیامبر خرافاتی وارد شده ،وراه اسلام وشریعت پیامبر آنگونه که باید طی نشده که البته امروز شاهد آن هستیم . من اثار زیادی از روحانیون را دیدم که به عین کتابشون ضد دین و خرافی بودو لی کتاب هایی نیز از خیلی از روحانیون دیدم که واقعا کامل و بکر بودند. از این رو نبایستی تر هم به اتیش خشک بسوزه. چون بدون تحقیق مطمئنا به خطا خواهیم رفت.من اثار آقای قلمداران را مطالعه کردم و خیلی جالب بودند، ولی نه علی و نه حسین را مقصر این موضوع می دانم بلکه عده ای روحانی ماب ها در طول تاریخ و یا بگفته خود قلمداران مترجمان یونانی و... عامل این همه بدعت در دین بودند. پس بهتره بگیم که ایشون بسیاری از عقائد خرافی که در دین وارد شده را قبول نداشتند و نه عقائد شیعه و اگر هم در مواردی بر عقائد بکر شیعه حمله شده می تواند جایز اخطا بودن انسان را علت دانست . امید که آدم های بزرگ خیلی زود مارا به تقلید وادار نکنند. این گفته را می توانید از لابلای نوشته های آقای قلمداران جستجو کرد. به امید روزی که اتحاد برادران سنی و شیعه اسلام را به قله های افتخار و ترقی برساند. ما از تفرقه سودی نداشتیم و نخواهیم داشت . همگى به ريسمان خدا ( قرآن و اسلام و هر گونه وسيله ارتباط ديگر ) چنگ زنيد و پراكنده نشويد ، و نعمت ( بزرگ ) خدا را بر خود بياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او در ميان دلهاى شما الفت ايجاد كرد ، و به بركت نعمت او برادر شديد ، و شما بر لب حفره‏اى از آتش بوديد ، خدا شما را از آنجا برگرفت ( و نجات داد ) اين چنين خداوند آيات خود را براى شما آشكار مى‏سازد شايد هدايت شويد.» (ال عمران ، آیه 103)

باسلام وعرض ادب واحترام خدمت شما حق این است که امثال مرحوم مجاهداستادقلمداران باقلم خودشان پرده های جهل وخرافات راکه به دین اسلام نسبت داده اندکنار زده وجوانان این کشور رابااسلام اصیل که برگرفته ازقرآن کریم است آشنانموده وبجای غلو! دروغ!کلاه وکلک!حق وحقیقت وصداقت وانصاف رابه ماآموختند من این سخنان راباایمان واعتقادمی گویم چون آثار ارزشمنداین بزرگواران رامطالعه نموده وجداًبحمدالله ازگمراهی،خرافات وشرکیات نجات یافتم وآخردعواناان الحمدلله رب العالمین.

سلام نظرات دوستان راکه خواندم موافق ومخالف هرکدام محاسن وخوبی خود راداشت خصوصاً نظربرادرمان صادق-یزدکه بسیار وزین وعلمی ومنطقی است ولی اینکه ایشان به وهابیت حمله نموده وگفته اند:وهابیت فرقه ضاله وتندروهستندبایداین حقیقت راقبول کنندکه این تقسیم بندی هادرمیان ماست چون وهابیت همان اهل سنت هستندوآنهاهمه یکدیگر راقبول دارندوپشت سرهم نمازمی خواننددرنتیجه وهابیت برادران مسلمان ماهستندوضاله خواندن آنان دور ازانصاف است البته ممکن است درمیان هرفرقه عده ای تندرو وجود داشته باشندهمانطورکه درمیان مذهب شیعه هم افرادی تندرو وغالی هستندولی دوستمان صادق فقط وهابیت رانشانه رفته اند.وهابیت واهل سنت وجماعت همه وهمه یکی هستندوهمه برادران مسلمان ما.

با سلام بله سنی نشدند اما بسیاری از اصول تشییع را قبول نداشتند و در رد این عقاید بسیار مطلب نوشتند.

من جامع نظر این دو مسلمان ومومن را خوانده ام ودر مورد نظر شما مبنی بر جدایی شیعه و سنی و سایر مطالب خرافی دیگر با ید متذکر شد که ایشان خود را مسلملن می دانستند و از این نظر فرقی بین شیعه و سنی وجود ندارد هردو این فرق دارای اشتباهانی هستند و نقد یکی دلیل بر گرایش به دیگری نیست . من به عنوان کسی که کمی مطالعه دارم به جد می توانم بگویم اعتقادات شیعه خیلی احساسی است و مبای عقلی ندارد. به عنوان یک نمونه مسئله خمس در بین شیعیان هیچ مبنای سنت الهی و عقلی ندارد بجز ۀیه 40 سوره انفال در هیچ جای قران به خمس اشاره ای نشده است و ان هم در مورد غنائم جنگی است که حکم آن کاملا مشخص است و در مورد درآمد حاصل از تجارت هیچ اشاره ای وجود ندارد و ثانیا برخورد های متفاوت در زمانهای مختلف با خمس خود دلیل بر ساختگی بودن آن است تا فقیهان برای خود ممر درآمدی بسازند .

در این آیه به صراحت می‏فرماید: آنچه از اموال به صورت غنیمت به دست آوردید، یک پنجم آن را برای خدا و رسول و تزدیکان آن حضرت اختصاص دهید. سخن در این است که آیا غنیمت اختصاص به غنایم جنگی دارد یا هر چیزی که انسان به دست آورد بر آن غنیمت صدق می‏کند؟ چراکه شیوۀ قرآن به گونه‏ای است که اصول کلی احکام، عقاید و اخلاق را بیان می‏فرماید و به جزئیات نمی‏پردازد. نمونۀ بارز آن، مسألۀ نماز و حج می‏باشد که تعداد رکعات و کیفیت خواندن و انجام دادن حج بیان نشده است، از این‏رو در فهم قرآن و دستورات آن تنها قرآن کافی نیست؛ بلکه وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ضروری می‏باشد تا با تفسیر قرآن، جزئیات احکام و عقاید را در رفتار و گفتار خویش برای امت تبیین فرماید که از آن سنت یاد می‏شود. بدین جهت در آیات خمس و زکات نوع مالی که زکات و خمس به آن تعلق می‏گیرد و همچنین شرایط و خصوصیات بیان نشده است. از این‏رو برای دست‏یابی به عقاید و احکام صحیح اسلام بایستی به سنت صحیح و مورد اطمینان مراجعه کنیم. در آیه‏ای که مربوط به خمس است سه چیز را بیان و مشخص فرموده است: خمس در اموال به غنیمت گرفته شده است. اندازۀ انفاق واجب در غنائم، یک پنجم می‏باشد. کسانی که خمس به آنان پرداخت می‏شود، ولی مطلبی که در آیه به صورت مجمل آمده، معنای غنیمت است. از این‏رو یکی از بحث‏هایی که در آیه وجود دارد این است که مقصود از غنائم چیست؟ آیا منحصر در غنائم جنگی است یا مجموع غنیمت‏هایی که از نظر عرف و لغت به آن غنیمت گفته می‏شود، و در بر می‏گیرد؟ در پاسخ به این سؤال باید به سنت مراجعه شود و با مراجعه به سنت روشن می‏گردد که خمس فقط در غنائم جنگی نیست بلکه غیر آن را در بر می‏گیرد. البته با اختلافاتی که در مذاهب اسلامی در این زمینه به چشم می‏خورد، دایرۀ آن محدود یا گسترده می‏شود. برخی دایرۀ خمس را در هر نوع غنیمتی که از نظر عرف و لغت به آن غنیمت گفته می‏شود، گسترش می‏دهند، که این نظریۀ شیعه است و برخی دیگر دایره را محدود به غنائم جنگی و رکاز (گنج‏های یافت شده) می‏دانند و این نظریۀ اهل سنت است. توضیح: "اهل سنت بر اساس روایتی که از ابوهریره نقل می‏کنند که: «وفی الرکاز الخمس»: در رکاز که به مال مدفون در زمین اطلاق می‏شود، خمس را واجب می‏دانند. از این‏رو اهل سنت خمس را منحصر در غنائم جنگی نمی‏دانند گرچه دایرۀ آن را محدود می‏کنند، ولی شیعه در سودهای معاملات و سرمایه‏هایی که یک سال بر آن بگذرد به جای زکات آن را مشمول غنیمت می‏دانند. ولی اهل سنت زکات را در چنین اموال و سرمایه‏هایی واجب می‏دانند. لذا اهل سنت نمی‏توانند بر شیعه اشکال کنند که به چه دلیل شما خمس را واجب می‏دانید؛ زیرا در پاسخ گفته می‏شود به همان دلیلی که شما زکات را در مال التجاره واجب کردید." از آنجا که اینگونه مباحث فقهی جایگاه اجتهاد فقهای مذاهب می‏‏باشد، بایستی در ارائه نظر مذاهب، دیدگاه‏های بزرگان آنان را مورد توجه قرار داد. با توجه به این که در قرآن مفهوم غنیمت به روشنی بیان نشده، لازم است به لغت و عرف و سپس به روایات مراجعه کنیم تا جزئیات مسأله کاملاً واضح شود.بامراجعه به کتاب‏های لغوی اصیل، مفهوم غنیمت به خوبی روشن می‏شود؛ زیرا از نظر لغویون، غنیمت بر هر مالی و سرمایه‏ای که انسان به دست می‏آورد، خواه از راه گنج، معادن، غنائم جنگی و خواه از غیر آن باشد، اطلاق می‏شود. راغب اصفهانی می‏نویسد: «غَنـَمَ و غُنـم»: به معنای دست‏یابی و رسیدن به چیزی است، در هر چیزی که انسان به آن دست پیدا کند، خواه از طریق جنگ یا غیر جنگ باشد: «و اعلموا أنما غنمتم من شيءٍ ...» ، «فکلوا مما غنمتم...» ، «فعند الله مغانم کثیرة». (مفردات راغب، مادۀ غنم، سورۀ انفال، آیۀ 41 ـ 69، سورۀ نساء، آیۀ 94). این منظور می‏گوید: غنم: دست‏یابی به چیزی بدون مشقت و سختی است. ابن فارس: غنم اصل صحیح واحد یدل علی افادة شيء لم یملک من قبل ثم یختص بما أخذ من المشرکین. (مقاییس اللغة، مادۀ غنم). ابن فارس این واژه را به معنای دست یافتن شخص به چیزی دانسته که قبلاً مالک آن نبوده و بعد اختصاص به چیزی یافته که از مشرکین گرفته می‏شود. خلیل از بزرگان اهل لغت است. او می‏گوید: هرچه انسان بی‏مشقت به دست آورد، غنیمت به حساب می‏آید.(کتاب العین، واژۀ غنم). بلکه معنای آن گسترده‏تر از آن است، گرچه در زمان نزول آیه به خاطر غنائم جنگ، در غنائم جنگی به کار برده شده است. از این‏رو هر چیزی را اکه انسان به دست آورد و فایده و سود بر آن صدق کند، غنیمت به شمار می‏آید. در قرآن نیز واژۀ «مغنم» در موردی به کار برده شده که انسان چیزی را به دست می‏آورد، هر چند از راه غیر جنگ باشد. در آیۀ (فعند الله مغانم کثیرة). (سورۀ نساء، آیۀ 94). مقصود از این مغانم بسیار، به دلیل آن که در مقابل کالای زندگی دنیا آمده، پاداش آخرت است. بر اساس این آیه «مغنم» حتی به آنچه انسان در این دنیا یا میدان‏های جنگ به دست می‏آورد، اختصاص ندارد و به هر دستاوردی که حتی اخروی هم باشد شامل می‏شود. در روایاتی که کلمۀ مغنم و غنیمت و غنم به کار رفته، حضرت رسول صلی الله علیه و آله آنها را در معنای بهشت، آثار و برکت‏های ماه مبارک رمضان به کار برده است. در نهایۀ این اثیر آمده است: روزه در زمستان، غنیمت سرد و خنک است. (کلمۀ غنم، ج3، ص39، الصوم فی الشتاء الغنیمة الباردة، إنما سماه غنیمة لما فیه من الأجر و الثواب) وی روزه را به خاطر پاداش آن غنیمت به حساب آورده است. قرطبی از مفسران اهل سنت از آیۀ (واعلموا أن ما غنمتم) استفادۀ عموم فایده و ربح کرده است و می‏گوید: به خاطر اجماع، اختصاص به غنائم جنگی پیدا کرده است. در روایاتی که از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد شده، خمس بر درآمدهای مالی که خارج از نیازهای سالانۀ افراد می‏باشد، واجب شده است؛ زیرا بر آنها غنیمت صدق می‏کند، گرچه آیۀ خمس دربارۀ غنائم جنگی وارد شده است، چنان که مفسرین گفته‏اند: این آیه در روز بدر و رویارویی دو گروه مسلمان و کافر نازل شده است. ولیکن این مسأله ثابت شده است که هر آیه‏ای که در موردی نازل شده است نمی‏توان آن را اختصاص به همان مورد نزول داد بلکه واژه غنیمت عمومیت دارد و یکی از موارد آن غنائم جنگی می‏باشد. وقتی دانستیم که در آغاز، تشریع خمس در مورد غنائم جنگی و گنج و طلای مدفون شده واجب شده در مرتبه بعدی به خاطر اطلاق مفهوم آیه می‏توان بر هر فایده و غنیمتی که به دست انسان می‏آید آن را مصداق آیه دانست. دلیل بر این مطلب افزون بر معنای لغوی غنیمت، روایاتی است که از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد شده است که در اینجا به یک روایت اشاره می‏نماییم: سماعه می‏گوید: از امام کاظم علیه السلام دربارۀ خمس پرسیدم. ایشان فرمودند: هرچه که مردم به دست آورند کم یا زیاد خمس دارد. (وسایل الشیعه، ج6، باب 8، از ابواب خمس). امام هادی علیه السلام نیز در پاسخ به یکی از یارانش فرمودند: خمس واجب است. گفتم: در چه چیز؟ فرمودند: در کالا و وسایلشان. گفتم: آن که تجارت می‏کند یا چیزی را با دستش می‏سازد چه؟ فرمودند: اگر بتوانند باید پس از هزینه‏ها و نیازهایشان پرداخت کنند. (همان). از روایات اهل سنت نیز استفاده می‏شود که خمس منحصر در غنائم جنگی نیست. ابن عباس روایت کرده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در رکاز (گنج) خمس است. (مسند احمد، ج1، ص314) مردی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سؤالاتی پرسید. از جمله این که در خرابه‏ها گنج می‏یابیم. حضرت فرمودند که در آنها خمس است. (همان، ج2، ص186). گروهی از عبد قیس، حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: مشرکان بین ما و شما هستند و جز در ماه‏های حرام دست‏رسی به شما نداریم. به ما توصیه جامعی بفرمایید که اگر به آن عمل کنیم، وارد بهشت شویم و دیگران را به آن فرا خوانیم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: شما را به چهار چیز دستور می‏دهم و از چهار چیز نهی می‏کنم. شما را فرمان می‏دهم به ایمان به خدا. آیا می‏دانید که ایمان به خدا چیست؟ ایمان، شهادت به یگانگی خدا، ادای نماز، پرداخت زکات و خمس غنائم. (صحیح بخاری، ج2، باب وجوب الزکاة، ص109). روشن است که پیامبر صلی الله علیه و آله از فرزندان عبدقیس نخواسته غنائم جنگی را بپردازند؛ چراکه آنان در غیر از ماه‏های حرام به خاطر ترس از مشرکین از قبیلۀ خود نمی‏توانستند بیرون آیند. نیز افزون بر این که جنگ و جهادی نبوده که به وسیلۀ عبدقیس انجام شود و حضرت دستور غنائم جنگی را صادر فرموده باشند! پس روایت به غنائم جنگی مربوط نمی‏شود. بلکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در کنار روزه و نماز و زکات، پرداخت خمس اموال را نیز قرار داده است.

من نمیدونم با چه رویی میان مینویسن آیت الله برقعی امامت رو جز اصول دین میدونست؟؟؟؟ کتابهای قطور ایشان نزد من موجوده که به کل و با در نظر گرفتن قران خیلی از اقاعده شیعه رو رد کرده....

سلام علیکم من مطالب شمارادرباره مرحوم برقعی وقلمداران مطالعه نمودم.کاملا حق باشماست ایشان همیشه شیعه بودند زیرامن خودم دقیقا کتب ایبشان رامطالعه نمودم وعقایدشان کاملا قرآنی است درحالی که دربعضی مذاهب اعمال وعقایدباقران مخالف دارد. لازم است که به عرض برسانم ما(مذاهب اسلامی نبایدمثل نصرا ویهودیان شویم وهرکداممون بگیم مابرحقیم واین باعث تفرقه دربین مسلمین گرددمابایدهمیشه اعمالمان طبق قران وسنت باشه(سنتی که مطابق قران باشه نه مخالف ان) کلام آخرم به برادرانم درهمه جای دنیاوکشورم ایران این استکه بایدهمیشه صفوف اتحادوبرادریمان راحفظ کنیموهمدیگر رابارابسوی قران-کلام خدا-دعوت کنیم نه بسوی مذهب خودمان.

با سلام...دوستان عزیز هرچه قدر هم سعی کنید این واقعیت را نمی شود انکار شد که آقای قلمداران و آقای برقعی در کتابهایشان متاسفانه سراحتا امامت را زیر سوال بردند و عقایدشان مطابق اهل سنت است...خواهشا از انسانهایی که برخلاف اهل بیت برخواستند دفاع نکنید... یا علی

شبهه ای ازموضوع مهدویت. می دانم این نظرمن، مرتبط باپست فوق نیست ولی اگرکسی پاسخ آن رامی داندبه من بگویدمن این نظرراازپرسمان دانشجویی کپی نموده ام.تشکر سلام علیکم.باتشکرازشماعزیزان پاسخگوبه شبهات دانشجویان. پاسخ تان رویت شدولی هرگزمن راقانع نکردآنچه شمامرقوم نموده ایدتکرارمکررات چندین ساله ای است که موافقان ومعتقدان مهدویت آن راحربه نموده اندتاازاین طریق امام زمان نقلی خودراعقلی جلوه دهندوازاین طریق اثبات نمایند! اتفاقاتاکیدنمودم که سراغ غیرنص نرویدکه رفتید!اصرارنمودم که طرف تفسیروتاویل نرویدکه رفتید!گفتم که سندشمادرحوزه اعتقادات بایدقرآن باشدکه بازکتاب بنی بشر رابرایم سندنمودید! فی المثل ازتعدادرکعات نماز وطواف وحدنصاب زکات گفته ایدکه تمامادلیلی است قاطع علیه جنابتان! چراکه درقرآن اصل صوم وصلوة وحج وزکوة تمامابارهابصورت نص مصرح درقرآن کریم آمده وجای هیچ شک وشبهه برای یک مسلمان باقی نمی گذاردکه مواردمذکوره ازخداونداست ومابعنوان یک مسلمان مامورومکلف به آن هستیم واگردرجزییات آن دچارتردیدشدیم چون اصل آن بطریق وحی بر ای مامسلم است ازطریق اخبارمتواتره که قطع آوراست وحتی اگرقاطع نبودیم به ظن خوداکتفاکرده وپیش ازآن هم خداوندازمانخواسته وبریء الذمه خواهیم بودضمن اینکه تمام این مواردنماز و روزه وحج و زکات ازفروع دین است!درحالی که موضوع مهدویت وبلکه امامت به معنای شیعی ازاصول دین ومذهب است وکسی که به آن عقیده نداشته باشد اهل نجات نمی شمارند! دوستان من فکرنکنیدمن برای تحقبق درامر امامت ومهدویت که شیعه آنرا منصوص ومنصوب من عندالله می داند یک کتاب خوانده ودرمقام محاجه برآمدم!مدت هاست وقت گذاشته ام وهرمنبعی که ازمهدی ومهدویت گفته اندرا ازکتاب ومقاله وسخنرانی دنبال نموده ام که همه وهمه مشابه بکدیگراست وآنچنان حرفی برای زدن ندارندبگونه ای که اگرمردم درسخنان آنان تعمق نمایند لوجدوا فیه اختلافاکثیرا تناقض ومغالطه ازسروپای مطالب شان می بارد. والسلام علی من اتبع الهدی واجتنب الهوی.

نيازى نيست هيچ شيعه اى سنى بشه كسى هم اينو تبليغ نكرده_ هر كس موقع تولد ازاد به دنيا مياد و بعد هم اختيارش دست خودشه_ فقط بايد موحد بود