مقدمه
در بیان و وصف مقام قدسی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، عقول حیرانند و قلم ها از حرکت و زبان ها از سخن گفتن باز میمانند. نگاهی به احادیثی که مقام این بانوی قدسی را بیان میکند، گوشههایی از عظمت این مقام نورانی را آشکار میسازد.(۱)
زندگی کوتاه سرور زنان دو عالم سراسر بندگی بود و مورد رضایت حضرت حق؛ تا آن جا که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به پاره تنش فرمودند:« إن اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک»(۲)(همانا خداوند ازخشم تو خشمناک، و از خشنودی تو خشنود میشود.)
از جمله نکات برجسته و مهمی که در زندگی این بانوی الاهی همچون خورشید میدرخشد و مسیر سعادت را برای رهپویان طریق بندگی روشن میسازد « دفاع از حریم ولایت و امامت» است.
نور چشمان نبی با هر روشی به دفاع از امام زمان خویش پرداخت. او زمانی با خطابه ای بی نظیر در پی استیفای حق حجت مظلوم خدا بود، زمانی با اشک و آه به مجاهدت در راه حق پرداخت، و زمانی دیگر یک تنه در مقابل منافقین امت ایستاد و متحمل ضربات و صدمات شدیدی شد که منجر به شهادت حضرتش گردید. حتی وصیت ریحانه نبی در مورد نحوهی تشییع و کفن و دفن شبانه، حرکتی بود برای افشای ماهیت دشمنان خدا و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم).
ام ابیها(سلام الله علیها)، اولین و اصلی ترین وظیفه خود را یاری رساندن به حجت خدا حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میدانست و در انجام این وظیفه، حق خویش را بطور کامل و جامع ادا نمود. به طوری که حضرت مولی الموحدین(علیه السلام) با از دست دادن این یار و حامی مظلومش، این چنین با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درد دل میکند و برای تحمل این فراق و مصیبت جانکاه به خدا پناه میبرد: (۳)
« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ عَنِ ابْنَتِکَ وَ زَایِرَتِک.....قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ عَفَا عَنْ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ تَجَلُّدِی..... فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا یَبْرَحُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا مُقِیمٌ کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَیْنَنَا وَ إِلَی اللَّهِ أَشْکُو وَ سَتُنْبِیُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَال..... َ وَاهَ وَاهاً وَ الصَّبْرُ أَیْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفا.... وَ إِلَی اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَکَی وَ فِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَان»
(سلام بر تو ای رسول خدا از جانب من و از جانب دخترت و زیارت کنندهات....ای رسول خدا! شکیباییم از فراق محبوبهات کم شده و خودداریم در فراق سرور زنان جهان از بین رفت.....ای رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه میکند، ای رسول خدا! اما اندوهم همیشگی است و شبم در بیخوابی گذرد و غم پیوسته در دلم خانه کرده است، تا خدا خانهای را که تو در آن اقامت داری برایم برگزیند، غصهای دارم که دلم را خون میکند و اندوهی دارم که قلبم را از جای برکنده است. چه زود میان ما جدایی افتاد، تنها بسوی خدا شکایت میبرم.و به زودی دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش به تو گزارش خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه....وای، وای باز هم بردباری مبارک تر وپسندیده تر است. اگر بیم چیرگی دشمنان زورگو نبود اقامت و درنگ در اینجا (نزد قبر حضرت زهراء(سلام الله علیها)) اختیار مینمودم.... ای رسول خدا! فقط بسوی خدا شکایت میبرم و بهترین دلداری از جانب تو است ای رسول خدا!، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.)
نگاهی اجمالی به خطبه فدکیه و دقت نظر در برخی از فرازهای آن، هدف این نوشتار است.
دفاع از حریم ولایت
در یک نگاه زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
بخش اول: زندگی در زمان حیات حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله و سلم)
بخش دوم: زندگی در زمان امامت حضرت علی(علیه السلام)
در دوره اول زندگی حضرت انسیه حوراء(سلام الله علیها) که همراه با مجاهدتهای نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) برای ترویج و تبلیغ دین مبین اسلام و اجرای احکام الاهی بود،دختر خاتم رسل(صلی الله علیه و آله و سلم) مرارت ها و سختیهای بسیاری را همراه با پدر بزرگوارش تحمل نمود و به مصداق آیه « إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَایِکَةُ...» (۴)، در راه حق صبر و استقامت نمود.
اما با رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دگر بار کینههای جاهلی آشکار شد و منافقین نقاب از چهره کنار زدند و آنچه را سال ها در انتظارش بودند، دست یافته دیدند. آنها با مخالفت با امر خدا و رسولش در پیروی از جانشین و خلیفهی منصوب الاهی، جامه خلافت را ربوده و آن را غاصبانه بر تن کردند.(۵) جامهای که هیچ شایستگی پوشیدن آن را نداشتند. اینان چنان شرایطی را در جامعه اسلامی پدید آورند که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حالیکه میراث خود را تاراج رفته میدید، برای حفظ اسلام چاره ای جز صبر نداشت. این سوز دل حضرت امیر(علیه السلام) است که این گونه در خطبه شقشقیه آشکار شده است:« آگاه باشید! به خدا سوگند! ابابکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت میکند. او میدانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشهها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟ یا در این محیط خفقانزا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم؟ صبری که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، ومردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد! پس از ارزیابی درست، صبر وبردباری را خردمندانهتر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود مینگریستم که میراث مرا به غارت میبرند!.»(۶)
در این فضای تیره و تار است که گروهی از امت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برای آنچه که از آن به عنوان حفظ دین خدا نام میبردند، به خانه وحی حمله ور شده و جانشین و وصی او را که خود در روز غدیر با او بیعت کرده بودند(۷)، برای بیعت کردن با خلیفه پیامبر! به مسجد میبرند. این چنین است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای پاسداری از حریم ولایت وارد میدان میشود و با تحمل صدمات و ضربات شدیدی که منجر به شهادت ایشان میگردد، یک تنه در برابر این هجوم ایستاده و به دفاع از امام زمان خویش میپردازد. (۸)
در ادامه این ماجرای جانسوز بعد از آنکه حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در مسجد تهدید به مرگ کردند تا آن حضرت را مجبور به بیعت با خلیفه انتخابی خود نمایند،(۹) حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با وجود آن که متحمل صدمات شدیدی شده بود با حسنین(علیهماالسلام) خود را به مسجد رسانده و امام خویش را از زیر شمشیر ظلم رها میسازد.(۱۰)
خطبه فدکیه
خلیفه به همین بسنده نکرده و دامنه ی ظلم را نسبت به معصومه ی زکیه طاهره ی مرضیه شفیعه ی روز جزا فاطمه زهرا(سلام الله علیها) گسترش داد. او به ملکی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به وی بخشیده بود چشم طمع دوخت و عاقبت آن را به زور از دست وی ستاند، که این مقاله را گنجایش بیان مشروح آن ماجرای دردناک نیست.
پس از غصب فدک توسط خلیفه،حضرت فاطمه(سلام الله علیها) این امر را مستمسک قرار داده و برای باز پس گیری فدک و در حقیقت بیان حقانیت حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و آشکار کردن چهره واقعی غاصبان خلافت، به مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رفته و در بین مهاجرین و انصار خطبه غرایی ایراد میفرمایند که سرشار از معارف الاهی است. (۱۱)
این خطبه که به «خطبه فدکیه» مشهور است در حقیقت هم سند مظلومیت خاندان رسالت است و هم دفاعی است همه جانبه از حریم ولایت و تلاشی برای جلوگیری از انحراف امت اسلامی.
ریوس مطالب و موضوعات این خطبه را میتوان به شرح ذیل بیان کرد: (بدیهی است دوستداران خاندان عصمت(علیه السلام) برای آشنایی با متن کامل خطبه و فرمایشات درر بار حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به منابع مربوطه مراجعه خواهند کرد.)(۱۲)
• حمد و ثنای الاهی و تبیین توحید ناب
• اشاره به نبوت و مقام قدسی حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله و سلم)
• بیان حکمت واجبات الاهی
• یادآوری دوران جاهلیت و مجاهدتهای پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) برای هدایت امت
• بیان نقش حضرت علی(علیه السلام) در حوادث زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)
• اشاره به رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و رویگردانی مردم از حق و پیروی از شیطان
• بازخواست حق از خلیفه و اقامه دلیل و برهان در این خصوص
• شکوه از انصار
• توجیه خلیفه برای غصب فدک و پاسخ مستدل حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
• اعتراف خلیفه به حقانیت سخنان حضرت صدیقه(سلام الله علیها)
• اتمام حجت با مردم و انذار به عاقبت این ستمگری
حضرت انسیه حوراء(سلام الله علیها) کلام را با حمد و ثنای خدا آغاز میفرمایند و با درود به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) کلام خویش را این گونه ادامه میدهند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا أَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَلْهَم» (سپاس خدای را بر آنچه انعام فرموده و شکر او را در آنچه الهام نموده) و به وظیفه خطیر شکرگزاری اشاره میکنند.
باید توجه کرد که واجب بودن شکر منعم از بدیهات عقلی است که در آیات و روایات بسیاری بر اهمیت آن تأکید شده است، بطوریکه عدم شکرگزاری موجب عقوبتی سخت میشود. خداوند متعال در آیه۷ سوره مبارکه ابراهیم میفرماید:«اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است»
مسلم است که بزرگترین نعمت الاهی نعمت وجود امام و حجت خدا است. کسی که واسطه فیض الاهی و هدایت گر انسان از ظلمت به نور است و همانند قرآن مصون از خطا و اشتباه(حدیث ثقلین). برای شکر این نعمت بزرگ، ابتدا باید آن را شناخت و سپس در مسیر طاعت و محبتش گام برداشت.در این صورت است که شکر این نعمت انجام میشود. بدیهی است که بی توجه ای و غفلت از این نعمت(عدم شناخت صحیح امام و توجه و توسل به ساحت قدسی اش و همچنین حرکت نکردن در مسیری که موجب رضایت آنان است) کفران این نعمت و ناسپاسی در حق آن است.
در ادامه خطبه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با اشاره به توحید خداوند متعال میفرمایند:«خداوندی که چشم ها را قدرت دیدنش و زبان ها را توان توصیفش نیست و نیروی وهم و خیال هم به چگونگی اش دسترسی ندارند.»
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در ادامه، به خلقت اشیاء از سوی حق متعال و همچنین مقام و منزلت و نبوت خاتم رسل(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره میکنند و مجاهدتهای پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را برای هدایت مردم یادآور میشوند.
سپس حضرت حاضران در مسجد را مخاطب قرار میدهند و با یادآوری وظایف آنان در قبال دعوت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به حکمت و علل برخی از واجبات الاهی اشاره میکنند:«پس خداوند ایمان را برای تطهیر شما از شرک قرار داد و نماز را برای پاک کردن شما از تکبر...»
حضرت امّ الائمه(سلام الله علیها)، حکمت امامت و اطاعت ازاهل بیت (علیه السلام) را نظم یافتن و در امان ماندن امت از تفرقه بیان میفرمایند: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَة»
از این جهت برای شکل گرفتن جامعه اسلامی و در امان ماندن مردم از خطر انحراف و تفرقه باید از ائمه هدی(علیه السلام) اطاعت کرد. کسانی که با علم و عصمت الاهی، اطاعتشان هم ردیف اطاعت خداوند متعال است، (آیه ولایت، نساء/۵۵ وآیه اولی الامر، همان سوره/۵۹) و با این ویژگی شایستگی هدایت امت و اداره جامعه را دارا هستند. و در میان اگر کسانی این امامت را نپذیرند و از آن اطاعت نکنند به خود ضرر زده و جامعه را دچار پراکندگی میکنند.
تا این قسمت از خطبه حضرت به توحید، نبوت و حکمت برخی از واجبات الاهی و تلاش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای خارج کردن مردم از جاهلیت و ظلمت به سوی نور و هدایت اشاره میکنند. ولی از این به بعد کلام را به سوی مقصود و هدف اصلی خویش که مطالبه حق غصب شده و محاکمه دستگاه خلافت است سوق میدهند و با مخاطب قرار دادن حاضران، خود را معرفی میکنند؛ گویی آنان فراموش کرده اند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) کیست که این گونه و براحتی او را مورد ظلم قرار داده و حقش را غصب کرده اند:
«أَیُّهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ وَ أَبِی مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه» و سپس به برخی از فضایل و رشادتهای امیرالمؤمنین(علیه السلام) اشاره میکنند و مجاهدت ها و جانفشانیهای حضرت را در روزگار سخت صدر اسلام و در مقابله با کافران و مشرکان یادآور میشوند.
در ادامه به حوادث تلخ بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرده و رویگردانی مردم از راه حق مذمت نموده و آنان را مورد عتاب قرار میدهند:« وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرْ، ابْتِدَاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ، فَهَیْهَاتَ مِنْکُمْ! وَ کَیْفَ بِکُمْ؟! وَ أَنَّی تُؤْفَکُونَ؟.... »(و بدن پاک رسول خدا هنوز دفن نشده بود، برای عمل خود بهانه آورید که از فتنه میترسیدیم. ولی به راستی که در فتنه افتادید و قطعا که جهنم جایگاه و سرانجام کافران است. شما کجا و فتنه خواباندن کجا؟چگونه این کار را کردید؟ به کجا میروید؟....)
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با بیان اینکه راه حق کاملا آشکار و روشن است، اما شما برای نابودی دین خدا از حق رویگردان شده با شیطان همراه گشتید، با اشاره به آیه ۸۵ سوره آل عمران(و هر کس جز اسلام، دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت، از زیانکاران است) به نتیجه این عمل اشاره کرده و سپس میفرمایند:«و دعوت پلید شیطان را لبیک گفتید و بر خاموش کردن انوار درخشان الهی و تضعیف کردن سنتهای پیغمبر برگزیدۀ خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دامن زدید.»
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به این نکته تأکید میکنند که حق برای شما آشکار است، اما آن را نمیپذیرد:«آیا نمیدانید؟در حالیکه برای شما مانند آفتاب درخشان واضح است که من دختر اویم! ای مسلمانان آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند؟»
در این قسمت از خطبه، حضرت خلیفه را مخاطب قرار میدهد و او را در مورد عمل نکردن به دستورات قرآن عتاب کرده، میفرمایند:« یَا ابْنَ أَبِی قُحَافَةَ، أَ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنْ تَرِثَ أَبَاکَ وَ لَا أَرِثَ أَبِی... »(ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث میبری و من از پدرم ارث نمیبرم؟! عجب بدعت و امر زشتی آورده ای؟ آیا دانسته و عمداً، کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر میاندازید؟). سپس برخی از آیات ارث در قرآن (از جمله آیات مربوط به ارث در بین انبیاء) را بیان میفرمایند.(نمل/۱۶، مریم/۵-۶، انفال/۷۵، نساء/۱۱، بقره/۱۸۰) و تأکید مینمایند که خلیفه خلاف احکام قرآن عمل کرده و حق ایشان را غصب نموده است، در حالیکه کسی نسبت به احکام خدا همچون پیامبر اکرم و حضرت امیر(علیهما السلام) آگاه و دانا نیست و اینان چنین سخنی نگفته اند و چنین حکمی را بیان نکرده اند.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با یادآوری قیامت و موعود حسابرسی خداوند با خلیفه اتمام حجت کرده و انصار را که روزگاری از یاران ویاوران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و در راه اسلام مجاهدت ها کردند مخاطب قرار میدهند و با یادآوری سوابق درخشان آنان از سکوت آنان در برابر این ستمگری و عدم همراهی و حمایت از خاندان رسالت شکوه میکنند.
در ادامه کلام حضرت به سوابق مسلمان در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره میکنند و از آنان برای استیفای حق خویش طلب یاری میکنند. توجه به این نکته لازم است که طلب یاری از مردم در حقیقت توجه دادن آنان به وظیفه خطیر دفاع از حجت حق و پاسداری از حریم ولایت است. ایشان میدانند که مردم این دعوت را اجابت نمیکنند،اما با این تذکر و توجه، با آنان اتمام حجت کرده و آنان را نسبت به عواقب این عدم همراهی بیم داده، میفرمایند:« بدانید! گفتنی ها را گفتم. با شناخت کاملی که از شما دارم ما را یاری نخواهید کرد؛ چرا که در چنگال ذلت و زبونی گرفتارید. و دلبرده ی نیرنگ و خدعه اید و میدانم که پیمان شکنی راه و رسم شماست و در ژرفای جانتان رسوخ کرده است. اما چه کنم که دلم خون است و از سوزدل این سخنان را به زبان آوردم. آری! برای این بود که گفتنی ها را گفته باشم و حجت را بر شما تمام کرده باشم. این شتر و این بار (خلافت). بگیرید ببرید.... آنچه میکنید در محضر خداست و کسانی که ستم کرده اند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت. من دختر کسی هستم که شما را از عذاب سختی که در پیش است هشدار میداد. حال که چنین است پس هر کاری که میخواهید بکنید و ما نیز کار خودمان را میکنیم. به انتظار بنشینید (تا میوه تلخ درختی را که کشتید بچینید و کیفر کاری را که کردید ببینید.) ما نیز به انتظار مینشینیم.»
بعد از این کلام، خلیفه سخن آغاز میکند:« ای دختر رسول خدا!» و فضایلی از خاندان رسالت را بیان میکند:«.... شما را دوست نمیدارد مگر هر سعادتمندی ودشمن نمیدارد مگر هر بدکاری. زیرا شما خاندان پاک رسول خدا هستید...... و بخصوص تو ای برگزیده زنان عالم..... در گفتارت راستگویی....» و تأکید میکند: «... و به خدا قسم من قدمی از رأی رسول خدا فراتر نگذاشتم و جز به اذن او اقدام نکردم...»!!!! او خدا را شاهد میگیرد که این چنین از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده است:« ما گروه پیامبران هیچ طلا و نقره و زمین و مالی را از خود به ارث نمیگذاریم، و میراث ما فقط علم و حکمت و کتاب و نبوّت است، و آنچه از متاع دنیا از ما باقی بماند در اختیار کسی است که پس من از ولایت امور را بر عهده میگیرد، و او هر طور که صلاح بداند در آن تصرّف کند».خلیفه غصب فدک را نه رأی خود بلکه اجماع مسلیمن میداند که از آن قرار است برای عظمت اسلام استفاده شود:« و ما نیز آنچه تصرّف نمودیم در راه تهیّه وسایل و اسباب جنگ از اسلحه و چارپایان مصرف خواهیم کرد، تا مسلمین نیرو و عظمت پیدا کرده و در جنگ با کفّار و مخالفین پیروز شوند، و این اجماع مسلمین است و استبداد رأی من نیست»!!! او تأکید میکند که فدک حق حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و در اختیار ایشان است، اما این سؤال را نیز مطرح مینماید:« آیا تو خود میپسندی که من در این موضوع خلاف گفته پدرت(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نمایم؟»
حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به این ادعا این گونه جواب میدهند:« سبحان اللَّه! هرگز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از کتاب خدا رویگردان نبود و مخالف احکام قرآن حکمی نمیفرمود..... آیا میخواهید جدا از مکر و حیله چیزی هم به زور به او منتسب کنید؟ این کار بعد از وفات او شبیه است به آن دامها که برای هلاک او در زمان حیاتش گسترده شد.» حضرت زهرا(سلام الله علیها) مجددا آیات ارث در خاندان انبیاء را یادآور میشوند و تأکید میکنند که علت مخالفت با حق و دادن نسبت دورغ به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، به علت پیروی از هوای نفس و حب جاه و مقام است که شیطان توانسته چنین منکر بزرگی را برای آنان زیبا جلوه دهد.
خلیفه گفتار حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را تصدیق میکند و با اشاره به مقام و منزلت حضرت صدیقه(سلام الله علیها) علت پذیرش خلافت را نه خواست خود، بلکه درخواست جماعت مسلمین اعلام میکند:« صَدَقَ اللَّهُ وَ صَدَقَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَتْ ابْنَتُهُ، أَنْتِ مَعْدِنُ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدَی وَ الرَّحْمَة... » (خدا و رسولش راست گفتند و دختر پیامبر نیز راست گفت. تو معدن حکمت و مرکز هدایت و پایه دین هستی و سرچشمه حجت ودلیلی.. سخن ترا دور نمیافکنم..... این قلاده ای که به گردن آویخته ام آنان به گردنم آویخته اند و به اتفاق ایشان آنچه گرفته ام گرفته ام....)
در پایان این خطبه شریف، حضرت زهرا(سلام الله علیها) بار دیگر با مردم اتمام حجت میکنند:« ای مردم! برای شنیدن حرف بیهوده شتابانید و کردار زشت زیان آور را نادیده میگیرد. آیا در قرآن نمیاندیشید یا آنکه بر دلها مهر زده شده است؟..... به خدا قسم تحمل این بار برایتان سنگین است و عاقبت آن برایتان پر از وزر و وبال خواهد بود و وقتی که پرده برای شما برداشته شود و زیانهای این امر برایتان روشن گردد. و آنچه را که حساب نمیکردید بر شما آشکار میگردد و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد.»(وَ بَدَا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُوُنَ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُون)
جمع بندی
عظمت و قداست مقام نورانی حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) قابل درک نیست. حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقام بندگی و طاعت حضرت حق، الگویی است برای همه حق جویان. و همه بشریت در هر رتبه و مقام معنوی، محتاج عنایت بانوی دو عالمند. زندگی کوتاه سرور زنان عالم، تمام مجاهدت بود. او در زمان حیات نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد از آن در زمان امامت حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) با تمام وجود مدافع حریم نبوت و ولایت بوده و با توجه به شرایط، به طرق گوناگون از دین خدا پاسداری میکردند. از جمله این موارد ایراد خطبه فدکیه در مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است.
خطبه فدکیه سرشار از معارف الاهی و بیان گر مظلومیت خاندان رسالت است. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در این خطبه با بیان معارف الاهی و دفاع از حقانیت ولایت و امامت، دستگاه غاصب خلافت را زیر سوأل برده و دلایل و توجیهات آن را با منطق قرآنی باطل میکنند. ایشان با تأکید به اهمیت و وجوب یاری رساندن به حجت خدا و مجاهدت در راه حق، مردم را مورد عتاب قرار داده و آنها را نسبت به سرانجام این بی توجهی و رویگردانی از حق بیم میدهند.
با دقت در این خطبه و اعتراف خلیفه به فضایل خاندان رسالت و نحوه برخورد و رفتار او و اصحابش با این خاندان، سؤالات بسیاری برای هر حق جویی مطرح میشود.آیا ایمان فقط به گفتار است؟ آیا دورغ بستن به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) جایز است؟ آیا کسی که به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دروغ میبندد شایستگی زمامداری مسلمین را دارد؟ آیا رویگردانی از حق و مخالفت با قرآن و پیروی از هوای نفس و همراهی با شیطان دینداری محسوب میشود؟ سرانجام کسانی که دینی غیر از اسلام اختیار کنند، چیست؟....
بیان معارف عمیق اعتقادی در این خطبه، و همچنین پرده برداری از انگیزه و هدف سران سقیفه که به نام دین و قرآن با حق به مقابله پرداختند، لزوم مطالعه و دقت نظر در خطبه فدکیه را بیشتر آشکار میسازد.
پینوشتها:
۱- مقام و منزلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احادیث بسیاری بیان شده است که از جمله میتوان به این منابع مراجعه کرد:
* «إرشاد القلوب شیخ مفید» - ج۲- فصل: فی حبه و التوعد علی بغضه و فضایل فاطمة ع
* «زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها)»- تألیف جناب آقای محمد روحانی(ترجمه جلد۴۳بحار الانوار مرحوم علامه مجلسی).
* «فاطمه زهرا(سلام الله علیها)»- تالیف مرحوم علامه امینی- ترجمه محمد امینی نجفی (روایات این کتاب بیشتر از منابع اهل سنت نقل شده است.)
همچنین برای آگاهی بیشتر از احادیث مربوط به مقام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در منابع اهل سنت مراجعه شود به جلد چهارم کتاب ارزشمند« فضایل الخمسة من الصحاح الستة» (فضایل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت) تألیف علامه گرانقدر« سید مرتضی فیروز آبادی».
۲- مستدرک الصحیحین ج ۳ ص ۱۵۳ به نقل از فضایل الخمسة من الصحاح الستة ج۳باب« ان الله یغضب لغضب فاطمة علیها السلام و یرضی لرضاها....» علامه امینی(ره) در کتاب « فاطمه زهرا(سلام الله علیها)» از این حدیث، به عنوان «حدیث فوق العاده مهم و حیرت انگیز» یاد میکنند.
۳- الکافی ج۲- کتاب الحجه- باب مولد الزهراء فاطمة(سلام الله علیها)
۴- (فصلت/۳۰)(درحقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود میآیند [و میگویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید)
۵- برای آگاهی از ماجرای سقیفه مراجعه شود به کتاب«خاستگاه خلافت» تألیف عبدالفتاح عبدالمقصود(از علمای اهل سنت)، ترجمه دکترسید حسن افتخارزاده.
۶- نهج البلاغة خطبه سوم- ترجمه دشتی (شکوه از ابا بکر و غصب خلافت..... ص: ۴۵)
«أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَی إِلَیَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَیِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَی طَخْیَةٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّی یَلْقَی رَبَّهُفَرَأَیْتُ أنَّ الصَّبْرَ عَلَی هَاتَا أَحْجَی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَی تُرَاثِی نَهْباً»
۷- بر اساس منابع اهل سنت حضرت علی(علیه السلام) در هفت مورد به ماجرای غدیر و حدیث« من کنت مولا و فهذا علی مولا» احتجاج کرده است، که یکی از آن موارد در نزد ابوبکر و در ماجرای بیعت بوده است.(برای آگاهی از شرح این احتجاجات مراجعه شود به جلد نهم کتاب «امام شناسی» مرحوم علامه سید محمد حسین تهرانی)
۸- اسناد مربوط به آتش زدن خانه وحی و جسارت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع اهل سنت را آیت الله جعفر سبحانی در کتابچه موجزی به نام «یورش به خانه وحی» جمع آوری کرده است.
۹- ابن قتیبه از مورخین مشهور اهل سنت در کتاب «الامامة و السیاسة» به جریان حمله به خانه وحی اشاره کرده و ماجرای بردن حضرت علی(علیه السلام) به مسجد را این گونه بیان میکند:«... فاخرجوا علیا، فمضوا به الی ابی بکر، فقالوا له: بایع، فقال: ان انا لم افعل فمه؟ قالوا: اذا و الله الذی لا اله الا هو نضرب نقک... »
۱۰- در جلد اول کتاب الاحتجاج شیخ طبرسی و جلد ۴۳ بحار الانوار علامه مجلسی به نقل از سلمان فارسی به این موضوع اشاره شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این چنین فرمود:«پسر عموی مرا رها کنید، به حقّ خداوندی که محمّد را به حقّ مبعوث کرده، اگر علی را رها نکنید موهای سرم را پریشان میکنم و پیراهن رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم را بر سر میگذارم و شما را نفرین میکنم، به خداوند سوگند که ناقه صالح در نزد خدا، عزیزتر از فرزندان من نبود.
سلمان میگوید: به خداوند سوگند دیدم که پایههای دیوار مسجد از جا کنده میشود به طوری که اگر کسی بخواهد میتواند از آنجا داخل مسجد گردد...»
۱۱- اسناد خطبه فدکیه در کتاب« سیری در مصادر و اسناد خطبه فدکیه» تألیف جناب آقای محمد روحانی گردآوری شده است. خلاصه این کتاب نیز در دیگر اثر همین مؤلف « زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها)» آمده است.
۱۲- برای آگاهی از متن کامل خطبه مراجعه شود به: « زندگانی حضرت زهرا علیها السلام» تالیف محمد روحانی (ترجمه ج ۴۳ بحار الانوار)، «فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی» تالیف مرحوم حجت الاسلام رحمانی همدانی با ترجمه دکتر افتخار زاده و کتاب «فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت» تألیف علامه سید محمد کاظم قزوینی و ترجمه دکتر حسین فریدونی. قسمتهایی از شرح و ترجمه خطبه فدکیه در مقاله، برگرفته از این کتاب و مقاله«نگاهی دوباره، به خطبـه فـدک» از سایت دانشکده مجازی علوم حدیث است. برخی از ترجمه ها نیز از کتاب«احتجاج»، ترجمه آقا جعفری نقل شده است.
/
برگرفته از سایت والقلم