ژولیدگی آمیخته با تزویر

ربیع بن زیاد که یکی از کارگزاران “عمر“ در بحرین بوده، می‌گوید: “عمر“ طی نامه ای، همه کارگزاران دستگاه خلافت در بحرین را به مدینه احضار کرد تا به جای ما، افراد دیگری را به سوی آن منطقه گسیل دارد. وقتی به مدینه رسیدیم، نزد “یرفأ“ که پرده دار “عمر“ بود، رفتم تا برای حفظ پست ام، از او راهنمایی بخواهم. از او پرسیدم: “عمر“ دوست دارد کارگزاران اش چه شکل و شمایلی داشته باشند؟ “یرفأ“ به من فهماند که لباس‌های زبر و ظاهر ناآراسته، مدل مورد پسند “عمر“ است.

بر اساس این راهنمایی، کفش‌های وصله خورده ای تهیه کردم، عمامه ی ژولیده و عبای پشمینه ای برتن نمودم و همراه سایر کارگزاران بحرین، به خانه ی “عمر“ رفتیم و در مقابل اش صف کشیدیم. از میان همه حاضران، توجه “عمر” به من جلب شد و مرا نزد خویش خواند و نام، مسیولیت و میزان حقوق ام را سوال کرد و من پاسخ گفتم.
هنگام غذاخوردن شد و “عمر” طعام طلبید. من قبلا در این مورد از “یرفأ” راهنمایی گرفته بودم و خود را گرسنه نگه داشته بودم. در سفره چیزی جز نان خشک و تکه‌هایی از استخوان شتر که اندکی گوشت داشت، دیده نمی‌شد. هیچ یک از حاضرین نتوانست این غذا را بخورد، اما من که به خود گرسنگی داده بودم، در حالی که مراقب رفتارعمر” بودم، با میل و اشتها، غذا را خوردم. “عمر” نیز از میان همه به من می‌نگریست.

در پایان مجلس، “عمر” فرمان داد که به جای همه همراهان، افراد دیگری به ماموریت بحرین روانه شوند؛ اما من در پست خود ابقا شدم. ۲

- شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، جلد۱، صفحه۱۷۶-۱۷۷، ناشر: دار احیاء الکتب 
تفصیل مطلب http://www.fetrat.com/WFM_Article.aspx?FLD_ID=۴۵۴



خلاصه ای از متون سید حیدر حسینی