این متن، بخش دوم از مقالهی بررسی زمینهسازی ظهور است. برای مطالعهی بخش اول، کلیک کنید.
***
مگر در روایات، شرط ظهور امام، تجمع این تعداد یار با وفا نیست؟ و آیا تربیت انسان ها به منظور کامل کردن این تعداد زمینه سازی برای ظهور محسوب نمیشود؟
استدلال اول:
عده ای که تربیت و پیدایش ۳۱۳ یار مخلص امام را شرط ظهور میدانند معمولا به احادیثی استناد میکنند که در آن احادیث، اهل بیت شرط قیام قیام کننده را تجمع ۳۱۳ نفر اعلام کرده اند که ازجمله آن ها این حدیث است که امام موسی کاظم(علیه السلام) خطاب به یکی از اصحاب خود فرموده است:
«یابن بکیر إنی لأقول لک قولا قد کانت آبایی تقوله: لوکان فیکم عده اهل بدر لقام قائمنا.» [۱]
ترجمه: «ای پسر بکیر، من به تو سخنی میگویم که پدران من نیز پیش از من آن را بر زبان رانده اند و آن این که اگر در میان شما به تعداد کسانی که در جنگ بدر بودند قیام کننده ما اهل بیت قیام میکرد.»
و برای استدلال خود به احادیث مشابه (۲) دیگری نیز استدلال میکنند. اما نکته مهم در فهم ما از این احادیث وجود حرف شرط ((لو)) است. این حرف شرط در جایی به کار میرود که هم جمله شرط و هم جواب آن در گذشته محقق نشده اند. بنابراین، مطلب فوق صرفا یک گزارش از واقعه ای است که گذشته و تمام شده است و هرگز قانون و دستور العمل آینده را برای کسی تعیین نمیکند! یعنی امام کاظم میفرمایند در گذشته اگر چنین میشد قیام کننده ما نیز قیام میکرد اما حالا که اتفاق نیفتاده دلیل نمیشود که اگر اتفاق بیفتد پس دیگر الزاما باید قایم ما هم قیام کند. چون ممکن است شروط دیگری نیز به شرایط قیام قایم اضافه شود و یا کلا همین شرط نیز از بین رود!
نکته بعدی در فهم چنین احادیثی، سوء برداشت از واژه قایم است. گرچه ما میدانیم که لفظ قایمنا در روایات اهل بیت به حضرت مهدی اطلاق میشود اما باید دانست که در این دسته از احادیث، قایمنا حضرت مهدی نیست. زیرا طبق فرموده رسول خدا همه ما میدانیم که حضرت مهدی فرزند امام حسن عسکری است و داناتر از همه مردم نسبت به این مطلب، خود ائمه طاهرین هستند. پس وقتی حضرت مهدی هنوز به دنیا نیامدهاند چگونه امام کاظم سخن از قیام او به میان آورند؟ حتی اگر ۳۱۳ نفر هم جمع شوند کسی که در زمان امام کاظم قیام میکند الزاما حضرت مهدی نخواهد بود و در نتجه قیام او هم قیام جهانی نخواهد بود. چرا که این امر خاص حضرت بقیه الله است. پس قایمنا در این دسته احادیث حضرت مهدی نیست و شرط تجمع ۳۱۳ یار شرط ظهور او نیست!
استدلال دوم:
پس از بررسی احادیث فوق به طور خاص به این نکته میپردازیم که آیا وجود ۳۱۳ یار امام زمان شرط لازم و کافی ظهور هستند؟ زیرا اگر بخواهیم وجود ۳۱۳ یار وتربیت آن ها را زمینه ساز ظهور معرفی کنیم باید الزاما وجود این تعداد یار با وفا شرط ((کافی ولازم)) برای ظهور باشند که در این قسمت ابتدا عدم کفایت ۳۱۳ یار امام برای ظهور را بررسی میکنیم و سپس به عدم لزوم آن ها میپردازیم.
ابتدا با یک مقایسه مختصر بین فرمودههای معصومین به این مطلب اشاره میکنیم که اگر ظهور در احادیث منوط به وجود ۳۱۳ نفر شده حداقل آن است که ۳۱۳ نفر تنها شرط ظهور نیستند و شرایط دیگری نیز بر این قضیه حکمفرما است که ممکن است در آن احادیث ذکر نشده باشند. به عبارت دیگر، در هر قضیه شرطیه، تمام عوامل موثر در تحقق جزای شرط، بیان نمیشوند.
مثلا در احادیث داریم که امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
من قرأ سورة العنکبوت و الروم فی شهر رمضان لیلة ثلاث و عشرین فهو و الله یا ابا محمد من أهل الجنة و لاأستثنی فیه أبداً، و لاأخاف أن یکتب الله علی یمینی إثما، و إن لهاتین السورتین من الله مکاناً (۳)
ترجمه: هر کس در شب بیست و سوم ماه رمضان سوره عنکبوت و روم را تلاوت کند به خدا سوگند او از اهل بهشت خواهد بود و هرگز کسی را از این حکم استثناء نمیکنم و بیم آن ندارم که در این سوگند خداوند گناهی بر من نویسد، و به راستی که در این دو سوره را نزد خداوند مقامی بلند است."
ملاحظه میشود که امام صادق(علیه السلام) چه تأکید شدیدی بر صحت آن دارند. هم قسم جلاله خورده اند و هم تصریح کرده اند که هیچ کس را استثنا نمیکنند. اما آیا با این همه تأکیدات، آیا کسی میتواند از این حدیث استفاده کند که شرط کافی برای ورود به بهشت خواندن دو سوره روم و عنکبوت است؟
و آیا اگر یک فرد ناصبی و دشمن اهل بیت در شب ۲۳ ماه رمضان این کار را بکند کافی است که وارد بهشت شود؟
پس واضح است که هیچ گاه در ادبیات محاوره ای ((اگر قضیه ای به صورت شرطیه)) ذکر شد الزاما جواب شرط، تنها شرط مسئله نخواهد بود و کافی نخواهد بود.
پس نتیجه میگیریم که در احادیث مربوط به ۳۱۳ یار - اگر حدیثی به صورت شرطی آمده باشد و شرط ظهور را وجود ۳۱۳ نفر معرفی کرده باشد - جواب شرط، یعنی وجود ۳۱۳ نفر، حتما دلیل کافی برای تحقق شرط یعنی ظهور امام زمان نیست و نخواهد بود و ممکن است شرایط دیگر ظهور، در احادیث دیگری بیان شده باشند.
استدلال سوم:
عدم لزوم ۳۱۳ نفر برای ظهور:
برای تحلیل و بررسی این مطلب که وجود ۳۱۳ نفر برای ظهور امام زمان لازم است و اگر این امر نباشد ظهور محقق نمیشود میتوان یک گزاره شرطی نوشت و با استفاده از منطق گزاره ها نتیجه صحیح را استخراج کرد. صورت گزاره شرطی چنین است: وجود ۳۱۳ یار لازم است تا امام زمان ظهور کند. به عبارت دیگر:
وجود ۳۱۳ یار برای امام p=
ظهور کردن امام زمانq=
از منطق گزاره ها میدانیم که هر قضیه شرطیه با عکس نقیض خود هم ارز است. یعنی برای اثبات این مطلب که q شرط لازم p است باید نقیض q، نقیض p را نتیجه دهد و این دوگزاره هم ارز یکدیگر باشند. یعنی باید داشته باشیم: امام زمان ظهور نمیکند اگر ۳۱۳ یار او وجود نداشته باشند. به عبارت دیگر:
ظهور نکردن امام زمان ~q=
نبود ۳۱۳ یار با وفا~p=
حال برای اثبات لازم بودن وجود ۳۱۳ یار برای ظهور هر دو گزاره باید با هم در احادیث آمده باشند چرا که هر دو گزاره از نظر منطقی هم ارز و وجود هر دو گزاره با هم شرط لزوم q(۳۱۳ نفر)، است.
اما میبینیم که در احادیث وارد شده، فقط گزاره اول آمده و از عکس نقیض آن اثری یافت نمیشود. یعنی در احادیث - حتی نه به صورت شرطی - آمده که هر گاه ۳۱۳ یار جمع شوند آن گاه امام دوازدهم ظهور میکند و هرگزچنین نیامده که امام زمان اصلا ظهور نمیکند اگر ۳۱۳ یار جمع نشوند!
و چنین ادبیاتی، یعنی فقط گزاره اول، هیچ گاه لزوم شرط را به تنهایی نمیتواند بیان نمیکند و لزوم وجود ۳۱۳ نفر برای ظهور ثابت نمیشود.
استدلال چهارم:
نکته مهم تر آن که احادیث مربوط به ۳۱۳ نفر هیچکدام به صورت شرطیه نیستند تا حتی بتوان استدلال فوق را برای آنها ذکر کرد. چرا که استدلالهای فوق در صورتی که از نظر منطقی صحیح باشند صرفا برای احادیثی هستند که به صورت شرطیه آمده باشند. اما میبینیم که هیچ حدیثی در زمینه ۳۱۳ نفر به صورت شرطیه نیامده بلکه به صورت گزارشی هستند که بیان میکنند هرگاه حضرت مهدی ظهور کرد آن گاه ۳۱۳ نفر نیز گرد او جمع میشوند! در حقیقت احتماع ۳۱۳ یار به صورت نشانه وعلامت ظهور حضرت ذکر شده نه شرط آن!
امام جواد(علیه السلام) در این زمینه میفرمایند:
«... فإذا اجتمعت له هذه العده من أهل الإخلاص أظهر الله أمره فإذا کمل له العقد وهوعشره آلاف رجل خرج بإن الله عز وجل.» (۴)
ترجمه: ((پس آن گاه که این تعداد از اهل اخلاص گرد ایشان جمع شوند خدا امر حضرتش را آشکار میکند و آنگاه که ده هزار نفر برای ایشان کامل شود به اذنخدای عز وجل خروج میکند.))
برای روشن شدن معنی دقیق این حدیث، ابتدا باید به معنی درست ((اجتمع)) توجه کنیم که منظور گرد هم آمدن و اجتماع ۳۱۳ نفر است نه متولد شدن و یا تربیت آن ها. در این حدیث امام جواد(علیه السلام) نمیخواهند به پیدایش این تعداد یاران با اخلاص اشاره کنند و در این مورد که این افراد موجود شده اند یا هنوز به وجود نیامده اند سخنی بگویند بلکه خبر داده اند که پس از اجتماع آن ها گرد امام زمان (پس از اذن ظهور و آمدن حضرت در مکه) خدا امر ظهور را بر همگان آشکار میکند. واضح است که این سخن شرط ظهور نیست بلکه نشانه ظهور است. حال این
فرمایش امام جواد(علیه السلام) را کنار سخنی از امیر مومنان قرار میدهیم تا معنی آن روشن تر شود. امیرالمومنین میفرمایند:
«إذا قام تجتمع الیه اصحابه علی عده اهل بدر و اصحاب طالوت و هم ثلاثمأه وثلاثه عشر رجلا کلهم لیوث.» (۵)
ترجمه: «هنگامی که (حضرت مهدی) قیام میکند یاران او گرد او جمع میشوند که به تعداد اهل بدر و اصحاب طالوت هستند تعداد آن ها ۳۱۳ نفر وهمگا در شجاعت همچون شیر هستند.»
در این حدیث امیرمومنان اجتماع ۳۱۳ نفر را پس از قیام حضرت مهدی ذکر میکند.
نتیجه:
ظهور امام زمان دلیلی غیر از اجتماع ۳۱۳ نفر دارد که در احادیث ذکر نشده است و اگر صحبت از ۳۱۳ نفر شده است این مطلب فقط نشانه ظهور امام زمان است که بلافاصله پس ازقیام او صورت میپذیرد و باید دانست که اگر چه احادیث مربوطه به صورت قضیه شرطیه بیان نشده اند - یعنی شرط ظهور را تجمع ۳۱۳ نفر اعلام نکرده اند - ولی اگر باز هم به همان صورت شرطیه بیان میشدند نه لزوم وجود ۳۱۳ نفر برای ظهور امام از آن ها استخراج میشد ونه این که دیگر وجود آن ها دلیل کافی برای ظهور بود و این مطلب از منطق گزاره ها به راحتی قابل اثبات است.
بنا بر این تربیت فرزندان - اگر چه بسیار خوب و در احادیث بسیار سفارش شده - باید به منظور آمادگی برای جانفشانی در راه حضرت مهدی باشد نه به نیت ایجاد ۳۱۳ نفر به منظور فراهم کردن زمینه ظهور. چرا که تربیت ۳۱۳ نفر هیچ ارتباطی به ظهور و زمینه آن ندارد بلکه فقط یک علامت است!
در قسمت بعدی به این سوال میپردازیم که: پس خواست مردم چه میشود؟ بالاخره مردم باید بخواهند تا حضرت ظهور کنند؟ و آیا اصولا خواست مردم هیچ تأثیری در ظهور امام ندارد؟
پینوشتها:
۱- مشکاه الأنوار ابوالفضل علی طبرسی باب ثانی ص ۶۳ و ۶۴
۲- امام صادق (علیه السلام): ما لو کملت العده الموصوفه ثلاثمیه و بضعه و عشر کان الذی تریدون.» روزگار رهایی ص ۳۸۸
۳- ثواب الاعمال ص ۲۳۴
۴- کمال الدین وتمامالنعمه باب ۳۶ ح ۲.
۵- الزام الناصب ج ۲ ص ۲۰۰
/
ارسال شده توسط «ققنوس»