اربعین؛ تکرار بیعت پایدار شیعه در غدیر

اربعین آمد و باید از زینب(سلام‌الله علیها) سخن گفت؛ چراکه اربعین و عاشورا بدون زینب تفسیر نمی‌شوند، باید از حاصل زخم‌ها، رنج‌ها‌، عطش‌ها و نمازهای نشسته دختر حیدر(علیه السلام) گفت که هنوز زینب را به یاد دارند، اربعین می‌آید اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیها سلام باید جست. اربعین می‌شکفد و نام زینب گل می‌کند، پیام زینب در شام از آن چه یزیدیان شرم‌زده هراس داشتند، هم بالاتر و رساتر بود؛ آب معرفت بود بر آتش جهل و گناه. زینب(سلام الله علیها) با خطبه‌ای در غربت در میان هلهله زنان دربار یزید که برای شادی بر خاندان اسیر اهل بیت(علیه السلام) پیامبر آمده بودند، گل گریه کاشت.

اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق و جنون آمده، فرزند مکه و منا، زین‌العباد آمده است، پیک انقلاب برای شامیانی آمده است که دل‌هاشان از بناهای سنگی مسجد دمشق هم سخت‌تر بود. زینب(سلام الله علیها) و امام سجاد(علیه السلام) به شام آمده‌اند، همراه با سپاه پیروز افتخار و وارثان خون اهل بیت پیامبر، چهل روز از اشک‌های کربلا می‌گذرد، قطرات اشکی که حاوی پیام فتح و جوانمردی‌اند، اشک‌هایی که جاودانه‌اند و پیام جانبازی و سربازی را به شیعیان می‌آموزند.

با من بگو از اربعین، از ناله‌های تلخی که شراره‌اش عرش را داغدار کرده است، باز هم شمع بیت‌الاحزان روشن است تا چهره ایام را سیاه‌پوش کند، روزهای اندوه زینب(سلام الله علیها) به اربعین رسیده و هزاران بار دردهایش را در غربت جانکاه اسارت زمزمه کرده است تا سر بر تربت خونین برادر بگذارد و تمام اندوهش را بگرید در نگاه کربلا، این بار گذر کاروانی از اشک و خاکستر موج می‌زند که یادگار همان نگاه‌هایی است که با چشمان خونبار قتلگاه گره خورده است، آری! زینب است که تمام یادگار کربلا را با کاروان صبرش برای زیارت شهدای کربلا آورده است، نگاهش در لحظه‌ای پهنای صحرا را طی می‌کند آفتاب رمقی ندارد گویی از غروب غریبانه‌اش در عاشورا دیگر طعم طلوع را نچشیده است.

کاروانیان خاک کربلا را به سر می‌ریزند و زینب(سلام الله علیها) در جستجوی گمشدگانش خاک کربلا را می‌بوید هوا را با تمام احساس خسته‌اش لمس می‌کند تا جای قامت علی‌اکبر، دستان عباس، حنجره علی‌اصغر و سر حسین(علیه السلام) را پیدا کند. زمین زیر پای زینب شرمنده جستجوی زینب(سلام الله علیها) است، آرام می‌نشیند و گوش صحرا سنگ صبور نجوای آرامش می‌شود و گویی برق آفتاب را چون شاهدی روشن نشانه می‌رود.

به یاد داری در هجوم ابرهای سیاه لشکر خورشید در سکوت و گرمای نگاهت تنها مانده بود؟ تیغ بود و شمشیر؛ شمشیرهایی که برای انداختن قامت حق بر زمین، تن خویش را با هرم آتش صیقل می‌دادند، به یاد داری نرمک گلویی را که با تیر سه شعبه نشانه رفت؟ به یاد داری روی زرد و عطشناک کودکان آفتاب را، به یاد داری زلالی اشک‌های عباس را زمانی که آب‌های مشک بر زمین ریخت؟

یا زینب! تو می‌شناسی آب نفرین شده‌ای که محکوم معامله شوم دنیاپرستان شد؟ شناختی گودال خونینی را که در گودی چشمانش یادگار هزاران نگاه پریشان را ترسیم کرد و تمنای مشک‌های سوراخ که آب آخرین بهانه‌اش بود؟ گرمای دستانی که آرزوی سقایی داشت و از شرم چشمان منتظر کودکان به خواب آب‌ها رفت و به وعده‌گاه برنگشت؟ آسمانی که برای همیشه تاریخ را با عظمت این فاجعه سیاهپوش کرد؟

چه صبورانه واژه‌هایش را با اشک ترنم می‌بخشید و گونه‌های داغدارش سیل اشک‌هایش را پیش چشم نا‌مهربانی‌ها محو می‌کرد، نم نم صدایش رو به نیایشی بغض‌آلود رفت و وداع غریبانه اهالی کاروان را گوش می‌داد و جای خالی بهانه‌های سه ساله‌اش میان دغدغه و دلواپسی‌های کاروان احساس می‌شد.

ایام فراوانی یادهاست که از راه رسیده و بر در و دیوار دل‌ها می‌کوبد و درختان خسته و زخم خورده اما استوار را در مسیر بادهای قرن‌ها شکیبایی مقیم کرده است، زردی آفتاب رو به سیاهی می‌رود و زینب(سلام الله علیها) واژه‌های گفته و ناگفته را بر دوش خستگی‌هایش می‌گذارد و باز هم می‌ایستد. دشمنان اهل بیت(علیه السلام) رعب این ایستادگی را بارها تجربه کرده‌اند.

اوج نگاه زینب تا ناکجای دشت نینوا حادثه را دنبال می‌کند و کاروان راه مدینه را در پیش می‌گیرد و زینب(سلام الله علیها) اینک انعکاس پژواک فریادهاست و طنین شجاعتی که بر قله‌های بلند اعصار و قرون تا مرزهای ابدیت جاودانه خواهد ماند، زینب می‌رود تا احیاگر پیام نامیان کربلا باشد.

محرم وامدار تاریخ شد، در یک نیم روز و همان نبرد روز عاشورا اگرچه از نظر زمان کوتاه‌ترین درگیری بود که فقط در یک نیم روز طول کشید، ولی از نظر امتداد، طولانی‌ترین درگیری حق و باطل در تاریخ است، تا ابدیت زمان که هنوز هم ادامه دارد قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک سرزمین نبوده و نیست و به جریت می‌توان گفت، ماندگاری حماسه بزرگ عاشورا متعلق به حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) است. حضرت زینب آن کسی است که از لحظه شهادت امام حسین(علیه السلام) این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و باکمال اقتدار آن چنان که شایسته دختر امیرالمؤمنین است در این راه حرکت کرد، گاهی رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست؛ رنج چندین ساله زینب کبری از این قبیل است.

نبرد مظلومانه امام حسین(علیه السلام) و یارانش در روز عاشورا در زمین نینوا چنان صحنه هستی و تاریخ را دگرگون ساخت که گویی آثار قیامت بر اندامش هویدا شده است و حسین و یارانش چنان بر تارک تاریخ می‌درخشند و جاودانه‌اند که هیچ گاه غبار زمان بر روی آزادگی و شجاعت‌شان نخواهد نشست. چگونه می‌توان عزت امام حسین(علیه السلام) را در عاشورا از یاد برد؟ چگونه می‌توان تصویر حضرت عباس(علیه السلام) را از ذهن دور داشت؟ مگر می‌توان آرامش و شکوه زینب(سلام الله علیها) را نادیده گرفت؟ مگر می‌شود وجود امام سجاد(علیه السلام) را در شام ندید؟ چگونه می‌توان با کاروان داغدار حسین از کربلا تا شام همراه نشد؟ چگونه می‌شود سر بریده حسین و اهانت‌های یزیدیان را نادیده گرفت؟

باز هم اربعین آمد، قرن‌ها از وقوع آن همه مصیبت می‌گذرد، ولی هنوز بغض‌ها تازه است، هنوز هم آسمان برای نام حسین(علیه السلام) و عباس(علیه السلام) و سجاد(علیه السلام) و علی اصغر سر تعظیم فرود می‌آورد و هنوز زخم این ناجوانمردان التیام نیافته است و گویی اربعین هر سال نخستین اربعین حسینی است که عاشقان پیراهن صبوری می‌درند و تاب از دست می‌دهند و به عزای حسین(علیه السلام) و یارانش می‌گریند و می‌شورند.

اربعین بیعت دوباره با عاشوراست، اربعین بعثت جان‌های ملتهب است و تکرار بیعت پایدار شیعه در غدیر، اربعین روز برائت از سلطه ستم و هنگامه عهد عاشقان شهادت است، اربعین یادمان روزهایی است که خورشید را فراز نیزه‌های جهل دیدیم و بر مظلومیت فضایل گریستیم، اربعین تذکار آنانی است که حق‌نمایان سلاح باطل گرفتند و بر روشنای حقیقت شوریدند، اربعین فرصت مجدد فریاد رسای ستم‌سوزی است، فرصت هم آوا شدن با زینب کبری(سلام الله علیها) که احیاگر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح ناب حسینی بود و حراست از ارزش‌های علوی آموزه شکر و شکیبایی و رشادت اوست.

اربعین تکرار پیمان شیعه در غدیر است، اربعین حماسه بجا مانده از حماسه بزرگ عاشوراست، اربعین وامدار زینب در چهل روز است، اربعین وامدار تاریخ شیعه است، اربعین آبرو و شرافت همه مسلمان و خصوصا شیعیان است، اربعین کلید پیروزی حق بر باطل است، حیات اسلام وامدار بدن پاره پاره حسین در اربعین است و باید گفت اربعین وامدار زینب است، بعد از اربعین بود که هر کس با هر مسلکی وقتی می‌خواست حق خود را از باطل بگیرد به پیام‌ها و اقدامات امام حسین در روز عاشورا استناد می‌کرد و قیام حسین(علیه السلام) راهی شد برای گرفتن حق از باطل و نابودی بدی و پایداری خوبی‌ها و حالا که اربعین دیگری در راه است و وظیفه رهروان راه امام حسین زنده نگه داشتن اربعین و عاشوراست.

دلیل ماندگاری اندیشه امام حسین(علیه السلام) و بالاترین معرفت در مکتب امام حسین(علیه السلام)، دریافت عظمت حق و خداترسی است؛ این امام بزرگوار کسی مثل یزید را شایسته رهبری مسلمانان نمی‌دانست چون یکی از نقطه ضعف‌های یزید بی‌پروایی در برابر خداوند بود، از بُعد دیگر مکتب امام حسین(علیه السلام) حق‌محور بوده و بر پایه آزادگی بنا شده است و پارسایی و وارستگی از ویژگی‌های بارز امام و یارانش به شمار می‌رود. عدالت‌خواهی یکی از برجسته‌ترین وجوه قیام است؛ قیامی که برای اجرای حدود الهی اتفاق افتاد. به گفته امام حسین(علیه السلام) اصحابش بهترین یاران یعنی بیداردل، پرواپیشه و در برابر دشمن سازش‌ناپذیر بودند، کرامت و عزت نفس از خصوصیات آنان بود و فداکار و فروتن و از خودگذشته بودند و همین ابعاد باعث جاودانگی آرمان و اندیشه این قیام به شمار می‌رود.

این قلم‌هایی که ما می‌زنیم، هیچ سطری از تشنگیِ مردان خورشید را نچشیده و منظومه بلند آوارگی را همراهی نکرده و از خارستان‌های ناتمام و گستاخ عبور نکرده، چگونه خواهند توانست به منزلتِ اربعین دست پیدا کنند؟ قلم‌ها تنها می‌توانند حوالیِ نام و یاد اربعین چند قطره‌ای اشک واویلا بریزند و دلتنگ نوشتن از تنهایی خودشان باشند.

داریوش احمد‌رضا بهمنیار



مذهب نیوز