برخی از ویژگیهای حضرت علی علیه السلام در گوشه ای از بیانات سیّد رضی
- علّامه سید رضی: امیر مؤمنان علیه السلام سرچشمه و آبشخوار فصاحت، و منشأ و مولد بلاغت بود، رازهای پوشیده این فن از آن حضرت پدیدار گشت و قوانین آن از او گرفته شد. همه سخنوران شیوه او را پی گرفتند، و واعظان شیرین سخن از گفتار او یاری جستند، با این وجود، علی علیه السلام از همه پیشی گرفت و دیگران واماندند، و او تقدم جست و دیگران عقب افتادند، زیرا در سخنش دانش الهی تجلّی دارد، و بوی خوش بیانات نبوی از آن میآید... و از شگفتیهایی که ویژه حضرت اوست و کسی با او شرکت ندارد آن که: اگر اندیشمندی ژرف اندیش در سخنان او پیرامون زهد و موعظه و یادآوری و پند و اندرز بیندیشد و فراموش کند که آنها از دهان شخصی درآمده که دارای مقام و منزلت و امر و نهی و فرمانروایی است، شک نمیبرد که آنها سخن مردی است که جز زهد و پارسایی بهرهای و جز سرگرمی به عبادت کاری دیگر ندارد. در کنج کلبهای خزیده و سر در گریبان فروبرده، یا به دامنه کوهی پناه گرفته و دست از همه کس شسته، جز صدای (ورد و دعای) خود نمیشنود و جز خود احدی را نمیبیند؛ و هرگز باورش نمیآید که این سخنان از دو لب کسی تراویده است که غرق کارزار است، تیغ از نیام کشیده و یلان را گردن میزند و دلاوران را به خاک و خون میکشد، و با شمشیر خون چکان باز میگردد، و با این حال پارسای پارسایان و صالح صالحان است، و این از فضایل عجیب و ویژگیهای لطیف اوست که صفات ضد اضداد را در خود گردآورده و طبایع گوناگون را در سرشتش بههم پیوند دادهاست...(مقدمه نهجالبلاغة.)
- نهجالبلاغة: در نهجالبلاغة تحقیق دکتر صبحی صالح، حکمت ۱۹۰ چنین آمده: قال علیه السلام: واعَجَباهْ، اَتَکُونُ الْخِلافَةُ بِالصَّحابَةِ وَالْقَرابَةِ؟ “شگفتا! آیا خلافت به صحابت و قرابت (با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم) است؟ سید رضی گوید: و شعری از آن حضرت در این باره روایت شده است که ترجمهاش این است:
” “پس اگر به سبب شورا زمامدار آنها شدی، این چگونه است حال آنکه اهل مشورت (بنیهاشم) غایب بودند”! فإن کنت بالشوری ملکت أمورهم/فکیف بهذا والمشیرون غیّب/ و إنکنت بالقربیحججتخصیمهم/فغیرک أولی بالنبیّ وأقرب/ “و اگر به سبب خویشاوندی با مدافعان آنها احتجاج کردی، غیر تو که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اولویت و قرابت بیشتری داشت”!/
این روایت تحریف شده (به نظر میرسد تحریف عمدی نشده و چون کلمات شبیه هم است و تکرار شده، هنگام تصحیح مطبعی این اشتباه رخ دادهباشد زیرا نقل شعر فوق تأیید متن درست حدیث است. اما تحریف دیگری در این چاپ نهجالبلاغة صورت گرفته و آن در حکمت ۲۵۲ است که به جای “و الامامة نظاماً للامة”، “والامانة نظاماً للاُمة” آمدهاست. (م)) و صحیح آن در شرح ابنابیالحدید ۱۸/۴۱۶ و شرح علّامه مولی صالح قزوینی ۴ / ۱۸۰ چنین آمده:
وَ اعَجَباهْ، اَتَکُونُ الْخِلافَةُ بِالصَّحابَةِ، وَ لاتَکُونُ بِالصَّحابَةِ وَالْقِرابَةِ؟! “شگفتا! آیا خلافت به صحابت تنها واقع میشود ولی به صحابت و قرابت (که من داشتم) واقع نمیشود”؟! - به آن حضرت گفتند: “به چه وسیله بر هم رزمان خود غالب آمدی؟ فرمود: با هیچ مردی روبرو نشدم جز آنکه خودش مرا به قتل خود یاری داد”.(نهجالبلاغة، حکمت ۳۱۸.)
سید رضیرحمة الله گوید: این سخن اشاره دارد به مهابت حضرتش که در دلها جای داشت.
- ابوالحسن سید رضی؛ در اشعار خود گوید:
یا ابنعبدِالعزیز لوبَکَتِ العینُ/فتی مِن اُمیَّة لَبَکَیْتُک/ غیرُ أنّی أقولُ إنَّک قد طِبْتَ/و إن لم یَطِبْ و لَمْ یَزْکُ بیتُک/ أنت نَزّهَتنا عَنِ السَّبِّ و القَذْ/فِ فلو أمکنَ الجَزاء جَزَیْتُک/ ولو أنِّی رأیتُ قبرَکَ لَاْستَحْ’/-یَیْتُ مِنْ أن أری و ما حَیَیتُک و عجیبٌ أنِّی قَلَیْتُ بنی مَرْ/وان طرّاً و أنَّنی ماقَلَیْتُک/ دَیْرُ سمعانَ لا أغَّبک غیثٌ/خیرمَیْتٍ من آل مروان مَیْتُک/
”ای پسر عبدالعزیز، اگر بنا باشد چشمی بر جوانمردی از بنیامیه بگرید چشم من بر تو میگرید”./ “و گویم: تو مرد پاکیزهای بودی گرچه خاندانت پاک و پاکیزه نبودند”./ “تو بودی که ما را از ناسزاگویی و دشنام پیراسته نمودی. و اگر پاداشی ممکن باشد من تو را پاداش میدهم”./ “و اگر قبر تو را ببینم از دیدن آن شرم میکنم ولی از خود تو شرم نمیکنم”./ “و شگفتا که من همه بنیمروان را دشمن میدارم ولی تو را دشمن نمیدارم”./ “ای دیرسمعان هیچگاه بارانت قطع مباد که بهترین مردگان از آل مروان در دل تو نهفته است”.(شرح نهجالبلاغة ۴ / ۶۰.)
سایت فطرت