این مطلب، بخش سوم از یک سلسله مطالب است.
پس از این بحث تفسیری برای تشخیص این روز باید روایات را بررسی کنیم. در این جا دو دسته روایت و قرینه داریم:
دستۀ اول: روایاتی که بر نزول آیه اکمال روز عرفۀ در عرفات سال حجه الوداع دلالت میکند که مهمترین آن از طریق اهل سنت از عمر نقل شده است :
۱- البخاری قال حَدَّثَنَا الْحُمَیْدِیُّ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ مِسْعَرٍ وَغَیْرِهِ عَنْ قَیْسِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَ قَالَ رَجُلٌ مِنَ الْیَهُودِ لِعُمَرَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَوْ أَنَّ عَلَیْنَا نَزَلَتْ هَذِهِ الآیَةُ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا) لاَتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا. فَقَالَ عُمَرُ إِنِّی لأَعْلَمُ أَیَّ یَوْمٍ نَزَلَتْ هَذِهِ الآیَةُ، نَزَلَتْ یَوْمَ عَرَفَةَ فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ. سَمِعَ سُفْیَانُ مِنْ مِسْعَرٍ وَمِسْعَرٌ قَیْسًا وَقَیْسٌ طَارِقًا.[۱]
«طَارِقِ بن شِهَاب» میگوید: مردی یهودی نزد عمر آمد و گفت یا امیر المؤمنین شما مسلمانان آیهای در کتاب خود میخوانید که اگر بر ما نازل شده بود آن روز را عید میگرفتیم. عمر پرسید آن آیه کدام است؟ گفت: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ... عمر پاسخ داد به خدا من روز نزول آن را میدانم. روز عرفه بود، که به جمعه افتاد. بخاری میگوید: این روایت را به طریق دیگر نیز از طارق آوردهاند.
مانند همین روایت در صحیح مسلم نیز آمده است.
۲- واحدی در اسباب النزول میگوید: این آیه روز جمعه، بعد از ظهر روز عرفه در حجة الوداع سال دهم هجرت نازل شد و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار بر ناقه عضباء (گوش شکافته) بود.
و همان روایت عمر را از عبد الرحمن بن حمدان با اسناد از طارق بن شهاب روایت میکند....
آنگاه از حاکم ابو عبد الرحمن شادیاخی با اسناد از عباد بن عمار روایت میکند که ابن عباس آیه بالا را قرائت کرد، و یک یهودی که آنجا بود گفت: اگر این آیه بر ما نازل شده بود روز نزول آن را عید قرار میدادیم. ابن عباس پاسخ داد: اتفاقا این آیه در یک عید، یعنی جمعه و عرفه با هم نازل شد.[۲]
۳- سیوطی میگوید: نظیر مطلب فوق از معاویه به عنوان تأیید نظر عمر نقل شده است: أخرج ابن جریر و الطبرانی عن عمرو بن قیس السکونی انه سمع معاویة ابن أبی سفیان علی المنبر ینزع بهذه الآیة الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ حتی ختمها فقال: نزلت فی یوم عرفة فی یوم جمعه.[۳]
این مطلب در روایات شیعه آمده است:
۴ـ کلینی عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد ومحمد بن الحسین جمیعا، عن محمد بن إسماعیل ابن بزیع، عن منصور بن یونس، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام قال سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول: فرض الله عزوجل عزوجل علی العباد خمسا، أخذوا أربعا وترکوا واحدا فقال عند ذلک رسول الله صلی الله علیه وآله: امتی حدیثوا عهد بالجاهلیة ومتی أخبرتهم بهذا فی ابن عمی یقول قایل، ویقول قایل - فقلت فی نفسی من غیر أن ینطق به لسانی- فأتتنی عزیمة من الله عزوجل بتلة أوعدنی إن لم ابلغ أن یعذبنی، فنزلت"یا أیها الرسول بلغ ما انزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس إن الله لا یهدی القوم الکافرین"فأخذ رسول الله صلی الله علیه وآله بید علی علیه السلام فقال: أیها الناس إنه لم یکن نبی من الانبیاء ممن کان قبلی إلا وقد عمره الله، ثم دعاه فأجابه، فاوشک أن ادعی فاجیب وأنا مسؤول وأنتم مسؤولون.
أبی الجارود از امام باقر (علیه السلام) روایت میکند: خداوند پنج چیز بر مردم واجب نمود ولی مردم چهار واجب راگرفته ویکی را رها نمودند......پس از آن در روز جمعه روز عرفه ولایت نازل شد و خدای عز و جل این آیه را نازل کرد:الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً (۳ مایده) وکمال دین به به ولایت علی بن أبی طالب بود.
در اینجا پیامبر پیش خود میگفت: امت من جدید الاسلام هستند اگر این مطلب را به آنان بگویم چنین وچنان میگویند ازین رو اعلام آنرا تأخیر میانداخت ...تا اینکه این آیه تهدید آمیز نازل شد یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ. [۴]
این حدیث طبق مبنای متأخرین به جهت أبی الجارود ضعیف است. و افزون بر آن تنها بر نزول، نه تبلیغ آیه در عرفه دلالت میکند
۵ ـ عن جعفر بن محمد الخزاعی عن أبیه قال: سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول: لما نزل رسول الله صلی الله علیه واله عرفات یوم الجمعة أتاه جبرییل علیه السلام فقال له: یا محمد ان الله یقرؤک السلام و یقول لک: قل لامتک"الیوم اکملت لکم دینکم بولایة علی بن أبی طالب واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا"ولست انزل علیکم بعد هذا، قد أنزلت علیکم الصلوة والزکوة والصوم والحج و هی الخامسة و لست أقبل هذه الاربعة الا بها.
عیاشی ازجعفر بن محمد خزاعی از پدرش از امام صادق (علیه السلام) آورده است: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)روز جمعه به عرفات آمد جبرییل نزد او آمد وگفت خدای متعال به تو سلام میرساند ومی فرماید:بر امت خود بخوان: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ بولایة علی بن أبی طالب وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً (۳ مایده) امام فرمود: خدای متعال میفرماید: دیگر پس از این چیزی برای شما نمیفرستم و پیش از این نماز و روزه وزکات وحج را بر شما فرستادم ، و ولایت پنجمین فریضه است و آن چهار فریضه را قبول نمیکنم مگر به این پنجمین فریضه.[۵]
این حدیث هم مرسل وضعیف است. و تنها بر نزول، نه تبلیغ آیه در عرفه دلالت میکند.
۶- الحاکم الحسکانی قال حدثنی الحسین بن إبراهیم بن الحسن الجصاص قال: حدثنا أبو أیوب القزوینی قال: حدثنا عبد الله بن خلال البرذعی قال: حدثنا محمد بن فضیل، عن عطاء بن السایب، عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال: بینما نحن مع رسول اللّه فی الطواف إذ قال: أفیکم علیّ بن ابی طالب؟ قلنا: نعم یا رسول اللّه فقرّبه النبی صلّی اللّه علیه و آله و سلم فضرب علی منکبه و قال: طوباک یا علی، أنزلت علی فی وقتی هذا آیة ذکری و إیاک فیها سواء: (الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا) قال: أکملت لکم دینکم بالنبی و أتممت علیکم نعمتی بعلیّ و رضیت لکم الإسلام دینا بالعرب.[۶]
ابن عباس گفت: ما با رسول خدا در طواف بودیم که فرمود: آیا علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) در میان شماست؟ گفتیم: آری ای رسول خدا. پیامبر او را به خود نزدیک کرد و بر شانۀ او زد و گفت: خوشا به حال تو ای علی در این هنگام آیهای بر من نازل شد که من و تو در آن به طور مساوی ذکر شدهایم: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» گفت: به وسیله پیامبر دینم را بر شما کامل کردم و به وسیله علی نعمتم را بر شما تمام کردم و به وسیله عرب اسلام را به عنوان دین بر شما پسندیدم.
۶-- الحاکم الحسکانی عن فرات بن إبراهیم الکوفی قال: حدثنی علی بن أحمد بن خلف الشیبانی [عن] عبد الله بن علی المتوکل الفلسطینی، عن بشر بن غیاث، عن سلیمان بن عمرو العامری، عن عطاء، عن سعید عن ابن عباس قال بینما النبی ص بمکة أیام الموسم إذ التفت إلی علی فقال: هنییا لک یا أبا الحسن إن الله قد أنزل علی آیة محکمة غیر متشابهة، ذکری و إیاک فیها سواء: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الآیة.
ابن عباس گفت: هنگامی که ما در ایام حج در مکه بودیم، پیامبر رو به علی کرد و گفت: گوارا باد بر تو ای ابو الحسن، همانا خداوند برای من آیه محکم و غیر متشابهی نازل کرده که من و تو در آن به طور مساوی ذکر شدهایم: آن آیه اینست «الیوم اکملت لکم دینکم»
توضیح: با توجه به اینکه آخرین طواف پیامبر در حجه الوداع بود و پس از خروج از مکه دیگر به مکه باز نگشت پس این سخن حضرت باید ناظر به نزول آیۀ اکمال در عرفه باشد. در نتیجه منظور از (فی وقتی هذا - این وقت) روز عیدقربان که حضرت طواف حج بجا میآورد وبا تسامح نزول روز قبل (عرفه) اراده شود ولی این روایت هم به مراد اهل سنت نیست زیرا تصریح میکند اتمام نعمت که مدلول آیه هست مربوط به ولایت علی (علیه السلام) است.
[۱] صحیح البخاری ح رقم ۷۲۶۸-
[۲] اسباب النزول واحدی س مایده /۳.
[۳] الدر المنثور ذیل آیه.
[۴] اصول کافی ج /۲ /۵۱ ح ۶ شرح مصطفوی.
[۵] تفسیر عیاشی ذیل آیۀ ۳ مایده.
[۶] شواهد التنزیل لقواعد التفضیل ۱ / ۲۰۷
دستۀ دوم:
میگوید: آیۀ اکمال پس از معرفی امام علی (علیه السلام) در غدیر خم نازل شد این احتمال با محتویات آیه کاملا سازگار است زیرا روز غدیر خم که پیامبر اسلام ص امیر مؤمنان علی ع را رسما برای جانشینی خود تعیین کرد، کفار دچار یأس شدند، چون انتظار داشتند که آیین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا بر چیده شود، اما هنگامی که مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر ص در میان مسلمانان بینظیر بود بعنوان جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انتخاب شد و از مردم برای او بیعت گرفت یاس و نومیدی نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند که آیینی ریشهدار و پایدار است. در این روز بود که آیین اسلام به تکامل نهایی خود رسید، زیرا بدون تعیین جانشین برای پیامبر ص و بدون روشن شدن وضع آینده مسلمانان، این آیین به تکامل نهایی نمیرسید. روایات زیر قول دوم را تایید میکند. این مطلب را در مصادر سنی به شرح زیر آمده است.:
۱. روایت ابو هریره: الخطیب البغدادی فی تاریخه، اخبرنا عبدالله بن محمد بن علی بن بشر قال أخبرنا علی بن عمر الحافظ قال أخبرنا ابو نصر حبشون بن موسی بن أیوب أبو نصر الخلال(قال)أنبأنا عبد الله بن علی بن محمد بن بشران أنبأنا علی ابن عمر الحافظ حدثنا ضمرة بن ربیعة القرشی عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبی هریرة قال من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهراً وهو یوم غدیر خم لما أخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال:"ألست ولی المؤمنین؟"قالوا بلی یا رسول الله قال:"من کنت مولاه فعلی مولاه"فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یا ابن أبی طالب أصبحت مولای ومولی کل مسلم فأنزل الله:"الیوم أکملت لکم دینکم .[۱]
خطیب بغدادی با سند معتبر در تاریخ خود از ابو هریره نقل کرده است: هر کس روز هیجدهم ذیحجه را روزه بدارد خداوند برای او روزه شصت ماه را مینویسد و آن روز روز غدیر خم است. هنگامی که پیامبر دست علی را گرفت و گفت: آیا من ولیّ مؤمنان نیستم؟ گفتند: آری ای رسول خدا! پس گفت: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. پس عمر بن خطاب گفت: به به تو را ای پسر ابیطالب، امروز مولای من و مولای هر مؤمنی شدی! در این جا خداوند این آیه را نازل کرد: «الیوم اکملت لکم دینکم... المایدة ۳ »
خطیب بغدادی میگوید: این حدیث را تنها حبشون نقل کرده ولی عده ای در نقل این حدیث از او متابعت نمودند مانند أحمد بن عبد الله بن النیری از علی بن سعید همان حدیث را روایت نمود و هم چنین أزهری برای ما این حدیث را نقل کرد از محمد بن عبد الله بن أخی میمی از أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران معروف به ابن النیری از علی ابن سعید الشامی از ضمرة بن ربیعة عن ابن شوذب از مطر از شهر بن حوشب از أبی هریره همان حدیث را روایت نمودند.
ابن کثیر پس از نقل این روایتی که ضمرة از ابن شوذب از مطر الوراق از شهر بن حوشب از ابی هریرة نقل کرده میگوید : انه حدیث منکر جدا بل کذب لمخالفته لما ثبت فی الصحیحین عن أمیر المؤمنین عمر بن الخطاب أن هذه الآیه نزلت فی یوم الجمعة یوم عرفة یعنی: این حدیث بسیار ناشناخته بلکه دروغ است. زیرا با حدیثی که در صحیح بخاری ومسلم از عمر بن خطاب رسیده که این آیه روز جمعة در روز عرفه نازل شده منافات دارد.
از طرفی هر روز رمضان ثواب ده ماه روزه دارد چگونه روز هیجدهم ذی حجه ثواب شصت ماه داشته باشد؟ [۲]
پاسخ: قضاوت ابن کثیر غیر منصفانه و از روی تعصب است، زیرا چنانکه استاد محقق میلانی دامت افاضاته اثبات کرده اند: روایان این حدیث همگی افراد موثق به توثیقات خاصه به وسیلۀ بزرگان رجالی اهل سنت هستند، افزون بر آنکه آنان از راویان صحیحین و سنن میباشند.[۳]
پس وجهی برای تضعیف این حدیث نیست چه رسد به آنکه تکذیب شود.
و اما ثواب عظیم روزۀ غدیر، به جهت آنست که ثواب هر عملی به مقدار کشف آن عمل از حقیقت ایمان است. هر چه ایمان و خلوص بیشتر باشد، ثواب افزونتر است. و معلوم است که ایمان واخلاص که از صفات و حالات نفسی است، برای ارائه بنده در مقام امتثال، و نمایش مقدار محبّت و واقعیّت او از اعمال بدنی و خارجی دقیقتر و لطیفتر و ظریفتر است. زیرا وقتی بنده در عمل و نیّت خالص شود آنجا با خداوند و جمال او و جلال او، و اقیانوس بیمنتهای علم و حیات و قدرت و فضل و ثواب بی نهایت او مواجه است. و در این صورت دیگر، عنوان ثواب شصت ماه روزه نیست. بلکه شصت سال است، و یا به اندازۀ عمر روزگار و دهر است، چنانکه در بعضی مستحبات در روایات دیگر آمده است.
چنان که در روایات، پاداشهای فراوان برای روزههای مستحب بیان شده است، مانند روزه داشتن در دهۀ ذوالحجّة که ثواب روزه یکسال دارد، و هر شب آن مساوی شب قدر است.[۴]
و مانند روایت عبدالله بن عمر که میگفت: ما با رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم چنین بودیم که: روزهی روز عرفه را معادل دو سال روزه میدانستیم. [۵]
و دربارهی روزه بیست و هفتم از ماه رجب آمده است که: ثواب شصت ماه روزه را دارد.[۶]
وقال فیمن صام ثلاثة أیام من کل شهر إن ذلک یعدل صوم الدهر [۷] کسی که سه روز از ماه روزه بگیرد مانند کسی است که همۀ روزگار دنیا روزه گرفته است.
۲. روایت أبی سعید الخدری و ربیع بن أنس: ابن کثیر در تفسیرش میگوید: قال ابن جریر قال: وقد قیل: إنها نزلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی مسِیره إلی حجة الوداع. ثم رواه من طریق أبی جعفر الرازی، عن الربیع بن أنس. قلت: وقد روی ابن مَرْدُویه من طریق أبی هارون العَیْدی، عن أبی سعید الخدری حین قال لعلی:"من کنتُ مولاه فَعَلیٌّ مولاه".
ثم رواه عن ابی هریرة وفیه: أنه الیوم الثامن عشر من ذی الحجة، یعنی مرجعه علیه السلام من حجة الوداع. [۸]
ابن کثیر میگوید: ابن جریر طبری نقل میکند، گفته شده این آیه در حال سفر آن حضرت به حجه الوداع نازل شد این مطلب را ابن جریر طبری از طریق أبی جعفر الرازی، از ربیع بن أنس از ابن مردویه از طریق أبی هارون العَیْدی، از أبی سعید الخدری من کنتُ مولاه فَعَلیٌّ مولاه. سپس از ابو هریره آورده است آن روز هیجدهم ذی الحجه هنگام باز گشت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از حجه الوداع بود.
۳. المناقب للخوارزمی الحنفی: أخبرنا الحافظ أبوسعد اسماعیل بن علی بن الحسین السمان، حدثنا أبومحمد عبدالرحمان بن عثمان بن أبی نصر بقراءتی علیه أخبرنا أبوالحسن خیثمة ابن سلیمان بن حیدرة، حدثنا إسحاق بن علی بن الحسن، أبوالحسن العبدی، عن أبی هارون العبدی، عن أبی سعید الخدری:ان النبی صلی الله علیه وآله یوم دعا الناس إلی غدیر خم، امر بما کان تحت الشجرة من الشوک فقم وذلک یوم الخمیس، ثم دعا الناس إلی علی فأخذ بضبعه فرفعها حتی نظر الناس إلی بیاض ابطه، ثم لم یتفرقا حتی نزلت(الیوم أکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا) فقال رسول الله صلی الله علیه وآله: الله اکبر علی اکمال الدین، واتمام النعمة ورضی الرب برسالاتی، والولایه لعلی، ثم قال: أللهم وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله.[۹]
خوارزمی حنفی با سند متصل از ابو سعید خدری روایت کرده که او میگوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مردم را به غدیر خم فرا خواند و دستور داد زیر درختان را تمیز کنند و آن روز پنج شنبه بود آنگاه مردم را به سوی علی فرا خواند و بازوی علی را گرفت و بلند کرد به گونه ای که مردم سفیدی زیر بازوی اورا دیدند و از هم جدا نشدند تا این آیه نازل شد (الیوم أکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا.)
در اینجا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: الله اکبر بر کامل شدن دین و تمامیت نعمت و رضای پروردگار با رسالت من و ولایت علی! سپس فرمود : خداوندا دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بدارد و کمک کن کسی را که او را کمک کند و خوار کن کسی را که او را خوار کند.
ولی مهم در این زمینه روایات از طرق شیعه به شرح زیر است:
۴. علی بن إبراهیم، عن ابیه، عن ابن أبی عمیر، عن عمر بن اذینة، عن زرارة والفضیل بن یسار، و بکیر بن أعین ومحمد بن مسلم وبرید بن معاویة وأبی الجارود جمیعا عن أبی جعفر علیه السلام قال: أمر الله عزوجل رسوله بولایة علی وأنزل علیه"إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة"وفرض ولایة أولی الامر، فلم یدروا ما هی، فأمر الله محمدا صلی الله علیه وآله أن یفسر لهم الولایة، کما فسر لهم الصلاة، والزکاة والصوم والحج، فلما أتاه ذلک من الله، ضاق بذلک صدر رسول الله صلی الله علیه وآله وتخوف أن یرتدوا عن دینهم وأن یکذبوه فضاق صدره وراجع ربه عزوجل فأوحی الله عزوجل إلیه"یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس"فصدع بأمر الله تعالی ذکره فقام بولایة علی علیه السلام یوم غدیر خم، فنادی الصلاة جامعة وأمر الناس أن یبلغ الشاهد الغایب.
قال عمر بن اذنیة: قالوا جمیعا غیر أبی الجارود - وقال أبوجعفر علیه السلام: وکانت الفریضة تنزل بعد الفریضة الاخری وکانت الولایة آخر الفرایض، فأنزل الله عزوجل"الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی"قال أبوجعفر علیه السلام: یقول الله عزوجل: لا انزل علیکم بعد هذه فریضة، قد أکملت لکم الفرایض.[۱۰]
این روایت فضلا است که کلینی با سند صحیح از عمر بن اذینه از زراره و فضیل و بکیر و ابن مسلم و برید و ابی الجارود، وآنان همگی از امام باقر علیه السلام روایت میکنند که فرمود: خدای عز و جل رسولش را به ولایت علی علیه السلام امر کرد و آیه «سرپرست شما تنها خدا و رسولش و کسانی هستند که ایمان آورده، نماز بپا دارند و زکاة دهند- ۵۵ / مایده-» را بر او نازل فرمود و ولایت اولو الامر (کار داران) را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولایت چیست، خدا به محمد صلّی اللَّه علیه و آله امر فرمود تا ولایت را برای آنها توضیح دهد، چنان که نماز و زکاة و روزه و حج را توضیح داد، و چون امر ولایت از جانب خدا به پیغمبر رسید حضرت ترسید مردم از دین برگردند و او را تکذیب کنند! از این جهت دلتنگ شد و به پروردگار مراجعه کرد، خدای عز و جل به او وحی فرستاد «ای پیغمبر آنچه از پروردگارت بتو نازل شده برسان، و اگر نکنی پیام او را نرسانیدهیی، خدا ترا از گزند مردم حفظ میکند- ۶۷ سوره مایده-» او هم امر خدای متعال را اعلان کرد و به امر ولایت علی علیه السلام در روز غدیر خم قیام نمود و مردم را برای نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد که حاضرین به غایبین برسانند.
عمر بن اذینه (که از آن شش نفر روایت میکند) گوید: همگی جز ابی الجارود گفتند: امام باقر علیه السلام فرمود: واجبات خدا یکی پس از دیگری نازل میشد و امر ولایت آخرین آنها بود، که خدای عز و جل این آیه را نازل فرمود: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم- ۳ سوره مایده-» امام باقر علیه السلام فرمود: خدای عز و جل میفرماید: بعد از این واجبی بر شما نازل نکنم، واجبات را برای شما کامل کردم.
۶. کلینی فی خطبة الوسیلة- محمد بن علی بن معمر، عن محمد بن علی بن عکایة التمیمی، عن الحسین بن النضر الفهری، عن أبی عمرو الاوزاعی، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن یزید قال: دخلت علی أبی جعفر (علیه السلام) فقلت: یا ابن رسول الله قد أرمضنی اختلاف الشیعة فی مذاهبها فقال....
فخرج رسول الله صلی الله علیه وآله إلی حجة الوادع ثم صار إلی غدیرخم فأمر فأصلح له شبه المنبر ثم علاه وأخذ بعضدی حتی ریی بیاض إبطیه رافعا صوته قایلا فی محفله"من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وآل من والاه و عاد من عاداه"فکانت علی ولایتی ولایة الله وعلی عداوتی عداوة الله. وأنزل الله عز و جل فی ذلک الیوم"الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا"فکانت ولایتی کمال الدین و رضا الرب جل ذکره...[۱۱]
خطبهای از امیرالمؤمنین(علیه السلام) معروف به خطبه وسیله است و وجه اینکه این خطبه را «خطبهی وسیله» نامیدهاند، تعریفی است که امیر مؤمنان علیه السّلام در این خطبه از مقام وسیله (که مقامی مخصوص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز محشر است) نموده است
جابر بن یزید گوید: من خدمت امام باقر علیه السّلام شرفیاب شدم و بآن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا براستی که این اختلاف شیعه در مذهبشان درون مرا میسوزاند! حضرت فرمود...
امیر مؤمنان علیه السّلام پس از هفت روز از وفات پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه برای مردم خطبهای خواند - و این خطبه پس از آن بود که از جمعآوری قرآن فراغت جسته بود- و در آن خطبه چنین فرمود:
ستایش خدایی را است که پندارها را جلوگیری کرد از اینکه به کنه او رسد جز به همین مقدار که او وجود دارد.....
پس رسول خدا به حجة الوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد و در آنجا دستور داد شبیه منبری برایش ساختند و بالای آن رفت و بازوی مرا گرفته بلند کرد بدانسان که زیر بغلش نمودار شد و با آواز بلند در آن انجمن فرمود:
«هر که را من سرور و مولی هستم علی سرور و مولای او است، خدایا دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که دشمنش دارد» پس دوستی من است دوستی خدا، و دشمنی من دشمنی خدا است، و خدای عز و جل در باره جریان آن روز این آیه را نازل فرمود: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما انتخاب کردم» (مایده / ۳) پس ولایت من کمال دین و انتخاب و پسند پروردگار جل ذکره گردید...
۶. علی بن ابراهیم قال حدثنی أبی، عن صفوان بن یحیی، عن العلاء، عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر (علیه السلام)، قال: «آخر فریضة أنزلها الله تعالی الولایة، ثم لم ینزل بعدها فریضة، ثم أنزل: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ بکراع الغمیم فأقامها رسول الله (صلی الله علیه و آله) بالجحفة «۱»، فلم ینزل بعدها فریضة».
علی بن ابراهیم در تفسیر خود میگوید پدرم از صفوان، از علا از محمد بن مسلم (سند معتبر است) از امام باقر (علیه السلام) روایت کردهاند که: این آیه در «کراع الغمیم»- میان مکه و مدینه- نازل گردید و پیامبر در جحفه آن را برپا داشت.[۱۲].[۱۳]
افزون بر این احادیث دو قرینه هم بر نزول آیۀ اکمال در روز غدیر داریم:
الف: نزول آیۀ اکمال در روز دو شنبه:
ابن کثیر از ابن عباس نقل میکند : فأما ما رواه ابن جریر وابن مردویه، والطبرانی من طریق ابن لَهیعَة، عن خالد بن أبی عمران، عن حَنَش بن عبد الله الصنعانی، عن ابن عباس قال: ولد نبیکم صلی الله علیه وسلم یوم الاثنین، [ونبی یوم الاثنین] وخرج من مکة یوم الاثنین، ودخل المدینة یوم الاثنین، وأنزلت سورة المایدة یوم الاثنین: { الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ } ورفع الذکر یوم الاثنین، فإنه أثر غریب وإسناده ضعیف. وقد رواه الإمام أحمد....هذا لفظ أحمد، ولم یذکر نزول المایدة یوم الاثنین فالله أعلم. ولعل ابن عباس أراد أنها نزلت یوم عیدین اثنین کما تقدم، فاشتبه علی الراوی، والله أعلم.[۱۴]
ابن عباس گفته است: پیامبر شما صلی الله علیه وسلم روز دو شنبه متولد شد و دو شنبه به نبوت مبعوث و دو شنبه از مکه خارج شد و دو شنبه مکه فتح و سورۀ مایده و آیۀ"الیوم أکملت لکم دینکم"دوشنبه نازل شد و آن حضرت دو شنبه وفات نمود و ذکر (وحی یا قرآن) بالا رفت.
و با توجه به اینکه نهم ذی الحجه یعنی عرفۀ سال دهم طبق روایات معتبر اهل سنت روز جمعه بود.در نتیجه نزول آیۀ اکمال نمیتواند در عرفه باشد.
ابن کثیر که متوجه نتیجۀ این خبر شده، میگوید این روایت غریبی است و سند آن ضعیف میباشد آنرا احمد بن حنبل نقل کرده ولی نزول سورۀ مایده را نیاورده است. آنگاه توجیه مضحکی میکند میگوید: شاید منظور ابن عباس آنست که این سوره روز دو عید (نه دو شنبه) نازل شد! [۱۵]
با اینکه ابن کثیر در تاریخش و ذهبی با سند ازابن عباس روایت کرده اند که او میگوید: پیامبر صلی الله علیه وسلم روز دو شنبه متولد شد و دو شنبه به نبوت مبعوث و دو شنبه از مکه خارج شد و دو شنبه مکه فتح و سورۀ مایده و آیۀ"الیوم أکملت لکم دینکم"دوشنبه نازل شد و آن حضرت دو شنبه وفات نمود. [۱۶] [۱۷]
هیثمی هم همۀ رجال روایت غیر از ابن لهیعة توثیق میکند [۱۸]
می گوییم: عبدالله بن لهیعه از رجال صحیح مسلم وابو داود وترمذی و ابن ماجه بوده . احمد وابن شاهین و ذهبی وی راتوثیق کرده اند تنها مشکل او سوختن کتب وی و نقل از حفظ اوست.[۱۹] پس این سند صیح است.
و با توجه به اینکه نهم ذی الحجه یعنی عرفۀ سال دهم طبق روایات معتبر اهل سنت روز جمعه بود.در نتیجه نزول آیۀ اکمال نمیتواند در عرفه باشد. بلکه از آنجا که روز غدیر هیجدهم ذی الحجه یکشنبه بود، پس نزول آیۀ اکمال روز دو شنبۀ بعد از واقعۀ غدیر و اعلام امامت حضرت میشود.
ب: وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هشتاد و یک روز بعد از نزول این آیه:
در تفسیر فخر رازی و تفسیر روح المعانی و تفسیر المنار در ذیل این آیه آمده است که پیامبر ص بعد از نزول این آیه بیش از هشتاد و یک روز عمر نکرد. قال الرازی المسألة الرابعة: قال أصحاب الآثار: إنه لما نزلت هذه الآیة علی النبی صلی اللَّه علیه و سلم لم یعمر بعد نزولها إلا أحدا و ثمانین یوما، أو اثنین و ثمانین یوما، و لم یحصل فی الشریعه بعدها زیاده و لا نسخ و لا تبدیل ألبتة. [۲۰]
مورخان و محدثان گفته اند: هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هشتاد و یک یا دو روز بیشتر عمر نکرد و پس از آن هیچ زیاده و نسخ و تغییری در شریعت حاصل نشد.
و سیوطی در تفسیرش آورده است: أخرج ابن جریر ۱۱۰۸۲- حدثنا القاسم قال، حدثنا الحسین قال، حدثنی حجاج، عن ابن جریج قال مکث النبی صلی الله علیه و سلم بعد ما نزلت هذه الآیة احدی وثمانین لیلة قوله: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم.[۲۱]
ابن جریر طبری با سند متصل از ابن جریج (تابعی مفسر) نقل کرده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول آیۀ اکمال هشتاد و یک روز بیشتر عمر نکرد.
و با توجه به اینکه وفات پیامبر ص در روایات أهل تسنن و بعضی از روایات شیعه (مانند آنچه کلینی در کتاب معروف کافی نقل کرده است) روز دوازدهم ماه ربیع الاول بود، نتیجه میگیریم که روز نزول آیه درست روز هیجدهم ذی الحجه بوده است
البته این در صورتی است که روز وفات پیامبر ص را محاسبه نکنیم و دو ماه وسط را (۲۹) روز بگیریم که این موضوع کاملا امکانپذیر است و با توجه به اینکه در روزهای قبل و بعد از روز غدیر حادثه مهمی در تاریخ اسلام رخ نداده است که تاریخ فوق قابل تطبیق بر آن باشد مسلم میشود که منظور از آن جز روز غدیر نیست..
از آنچه در بالا گفتیم روشن میشود که: اخباری که نزول آیۀ اکمال را در جریان غدیر بیان کرده در ردیف خبر واحد نیست که بتوان با تضعیف بعضیاسناد آن، آنها را نادیده گرفت بلکه اخباری معتبر و مستفیض وهمراه قرینه است، و در منابع متعدد و معروف اسلامی نقل شده است.
اگر چه بعضی از دانشمندان متعصب أهل تسنن، مانند نویسنده تفسیر"المنار"با تفسیر سادهای از آیه گذشته، وکمترین اشارهای به این روایات نمیکند، یا مانند"آلوسی در تفسیر روح المعانی جسارت کرده و میگوید:
أخرج الشیعة عن أبی سعید الخدری أن هذه الآیة نزلت بعد أن قال النبی صلی الله علیه وسلم لعلی کرم الله وجهه فی غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه. فلما نزلت قال علیه الصلاة والسلام: الله أکبر علی إکمال الدین، وإتمام النعمة، ورضی الرب برسالتی، وولایة علی کرم الله تعالی وجهه بعدی. ولا یخفی أن هذا من مفتریاتهم، ورکاکة الخبر شاهد علی ذلک فی مبتدأ الأمر...[۲۲]
شیعه از ابو سعید خدری خبر نزول آیۀ اکمال را پس از واقعۀ غدیر نقل کرده واین که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: الله اکبر بر کامل شدن دین و تمامیت نعمت و رضای پروردگار با رسالت من و ولایت علی کرم الله تعالی وجهه بعد ازخودم! و این حدیث از دروغهای شیعه بوده و رکیک بودن عبارت حدیث شاهد بر دروغ بودن آنست.
می گوییم اولاً: روایت نزول آیۀ اکمال در غدیر اختصاص به روایت شیعه و روایت أبی سعید خدری ندارد بلکه اهل سنت به طرق متعدد که بعضی از آنان معتبر است از صحابۀ نقل کرده اند. چگونه وی با تضعیف سند یکی از این اخبار کوشیده تا بقیه را به دست فراموشی بسپارد و چون روایت را بر خلاف مذاق خویش دیده آنرا مجعول و نادرست قلمداد کند.
ثانیاً: چه رکاکت و خلاف فصاحتی در عبارت حدیث وجود دارد که آنرا شاهد کذب روایت آن میداند؟ بلکه آثار صدق و فصاحت در آن روشن است.
تحقیق نهایی
باتوجه به روایات معتبر دستۀ دوم روشن میشود که آیۀ اکمال پس از واقعۀ غدیر نازل شده است. و بر فرض تعارض با دستۀ اول روایات دستۀ دوم به دو دلیل بر آن ترجیح دارد:
۱. موافقت آن با کتاب، زیرا اکمال دین و اتمام نعمت به نظر شیعه با اعلام امامت است که ضامن حفظ و سلامت دین است میباشد، به بیانی که در تفسیر آیه گذشت.
ولی بر فرض نزول در عرفه، بنا بر نظر اهل سنت اکمال دین به جهت بیان آخرین احکام دین در عرفه است،
در حالی که احکام فراوانی پس از آیۀ اکمال بیان شده است. چنانکه طبری بر قول اول اشکال نموده که حکم میراث کلالة در آخرین آیۀ همین سوره پس از آیۀ اکمال نازل شده است.[۲۳]
از این رو شوکانی که متوجه اشکال شده میگوید: المراد بالإکمال هنا: نزول معظم الفرایض و التحلیل و التحریم. مراد از اکمال نزول بیشتر، نه همۀ فرایض واحکام حلال وحرام است! زیرا علما گفته اند آیات و احکام زیادی مانند آیة ربا و آیة کلاله و غیر این پس از آیۀ اکمال نازل شد.[۲۴]
ولی به نظر شیعه اکمال دین به اعلام امامت میباشد پس با نزول احکام فرعی دیگر نقض نمیشود. وعبارت: لا انزل علیکم بعد هذه فریضة در صحیحۀ کافی دلالت بر عدم نزول احکام فرعی پس از آن ندارد زیرا فریضه اخص از حکم است و تنها بر اصول دین و اصول احکام صدق میکند.
۲. منبع روایت دستۀ اول عمر و دیگری معاویه است که در این مسئله متهم هستند! و چه بسا یهودی که از شأن نزول آیه خبر داشت میخواست با یاد آوری جریان غدیر عمر را شرمنده کند، ولی او پیش دستی کرد و با دادن تاریخ غلطی از زمان نزول آیه خود را خلاص کرد. و شهادت ذی نفع متهم (دستۀ اول) اعتباری ندارد. پس روایات نزول آیۀ اکمال در عرفه ساقط است. در نتیجه روایات دستۀ اول ساقط است
ولی با توجه به تدریجی بودن اعلام امامت میتوان روایات دو طرف را صحیح دانسته و آنرا جمع کنیم و بگوییم آیه اکمال دو بار نازل شده است:
اول در ضمن نزول همۀ سوره در روز عرفۀ. دوم پس از واقعۀ غدیر. چنانکه گفته اند: سورۀ فاتحه واخلاص دو بار نازل شده یک بار در مکه وبار دیگر در مدینه نازل شد[۲۵] وآیۀ روح و خواتیم سورۀ نحل دو بار نازل شد[۲۶] و در هر دو بار مقصود از (الیوم) در آیه روز اعلام امامت اهلبیت و امیر المؤمنین است که بار اول آنرا در عرفه به صورت کلی ضمن حدیث ثقلین بیان نمود. و بار دوم در غدیر خم مصداق آن مولی علی (علیه السلام) را تعیین نمود
و ممکن است بگوییم: مسئلهی امامت سه مرحله دارد:
۱- مرحلۀ جعل
۲- مرحلهی نزول آیهی آن
۳- مرحلهی تبلیغ و (الیوم) در آیۀ اکمال ممکن است که ناظر به یکی از دو مرحله اخیر باشد.
پس نزول آیۀ اکمال در عرفه به جهت این بود که امر ولایت وامامت به حضرت نازل شده و از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواست صریحا علی (علیه السلام) را معرفی کند ولی حضرت به علت نگرانی از مخالفت قریش به معرفی کلی امامت أهلبیت و خلافت ثقلین اکتفاء نمود.
و پس از اعلام امامت حضرت علی(علیه السلام) در غدیر، بار دوم آیۀ اکمال نازل شد و حضرت آن را در جمع مردم قرائت کرد. به این جهت آیۀ اکمال دو بار نازل شده است.
پینوشتها:
[۱] - تاریخ بغداد للخطیب البغدادی ج ۳ ص ۴۹۸۰ ذکر من اسمه خالد، و الدر المنثور فی تفسیر القران لجلال الدین السیوطی الشافعی ج ۲ ص ۲۵۹ ط ۱ بمصر.
افزون بر مصدر فوق این روایت در مصادر زیر نیز آمده است:-تاریخ دمشق لابن عساکر الشافعی ترجمة الامام علی بن أبی طالب: ۲/۷۵ ح۵۷۵ و۵۷۶ و۵۷۷ و۵۸۵ ط۱ بیروت.
و شواهد التنزیل للحسکانی الحنفی: ۱/۱۵۷ ح۲۱۱ و۲۱۲ و۲۱۳ و۲۱۴ و۲۱۵ و۲۵۰ ط۱ بیروت از ابو هریره و با سه سند دیگر ا ز ابوسعید خدری.
و -مناقب علی بن أبی طالب لابن المغازلی الشافعی: ۱۹ ح۲۴ ط۱ طهران، تاریخ بغداد للخطیب البغدادی: ۸/۲۹۰ ط السعادة بمصر،
- و الدر المنثور فی تفسیر القرآن لجلال الدین السیوطی الشافعی: ۲/۲۵۹ ط۱ بمصر. ذیل تفسیر آیۀ ۳ مایده
[۲] - البدایه و النهایه ۵ / ۲۱۴.
[۳] - نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار ۸ ۲۶۹.
[۴] -ـ «سنن ابن ماجه» طبع دار إحیاء الکتب العربیّة ج ۱، ص ۵۵۱ باب صیام العشر، و «احیاء العلوم.
[۵] - «الغدیر» ج ۱، ص ۴۰۷ از طبرانی در «أوسط».
[۶] - «سیرۀ حلبیّه» ج ۱، ص ۲۷۲ از دَمیاطی در سیرهاش.
[۷] - مسند احمد در مواضع و به بیانهای مختلف و السنن الکبری – النسایی ج ۲ / ۱۳۱ و۱۳۲.
[۸] - تفسیر ابن کثیر مایده آیه ۴ ۲/۱۴ ط۱ بمصر و: ۳/۲۸۱ ط بولاق ابن کثیر میگوید در این اسناده أبو هارون العبدی است که شیعی متروک است، و لی همان را عطیة العوفی روایت کرده و طبرانی در الأوسط برقم (۳۷۳۷) وحدیث أبی هریرة را در الأوسط برقم (۳۷۳۸) آنرا روایت نموده است!!
در این قضاوت متعصبانه وی راوی را تنها به جرم تشیع یعنی نقل همین گونه روایات تضعیف نموده است. ببینید آقایان چگونه روایتی که موافق میل آنان نیست رد میکنند.
[۹] - المناقب للخوارزمی الحنفی ۱ /۱۱۷ تذکرة الخواص للسبط بن الجوزی الحنفی: ۳۰ ط الحیدریة وص۱۸ ط آخر کتاب مایةمنقبة لابن شاذان ۲۵ / نظیره فی کنزالعمال (۲) ۱۲۷ / ۱۵
[۱۰] - اصول کافی ۱ / ۴۲۹.
[۱۱] - الکافی ۸ / ۳۸ خطبة لامیر المؤمنین (علیه السلام) خطبة الوسیلة
[۱۲] - تفسیر برهان و نور الثقلین و قمی ذیل آیۀ ۳ / مایده.
[۱۳] - احتجاج طبرسی ج ۱ / ۶۶ از امام صادق (علیه السلام) و روضه الواعظین ابن فتال نیشابوری ۸۹ از امام باقر (علیه السلام) هر دو بخشی از حدیث مفصلی که حضرت ضمن آن خطبۀ غدیریه را نقل میکند.
[۱۴] - تفسیر القرآن العظیم المؤلف: ۳ / ۲۸ أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی [ ۷۰۰ -۷۷۴ هـ ]: دار طیبة للنشر و التوزیع.
[۱۵] - تفسیر القرآن العظیم المؤلف: ۳ / ۲۸
[۱۶] - البدایه و النهایه ۲ /۲۶۰ و سیره ابن کثیر ۱ /۱۹۸.
[۱۷] -تاریخ الاسلام ذهبی ۱ / ۱۶۰.
[۱۸] - مجمع الزواید (۱/۱۹۶).
[۱۹] - تهذیب الکمال ج ۱۵ / ۴۹۴ ط م الرساله بیروت. و تهذیب التهذیب عسقلانی ج۵۱ / ۳۳۱ط دار الفکر بیروت و تذکره الحفاظ ج ۱ / ۲۳۷
[۲۰] - تفسیر مفاتیح الغیب، ذیل مایده / ۳.
[۲۱] ـ الدر المنثور، و تفسیر جامع البیان ، ذیل آیه.
[۲۲] - روح المعانی / ذیل آیۀ ۳ مایده .
[۲۳] - روح المعانی ذیل آیه.
[۲۴] - تفسیر فتح القدیر، ذیل آیه.
[۲۵] - الاتقان ۱ /۶۲ نوع ۲۷ و البرهان زرکشی ۱ /۲۹.
[۲۶] - لباب النزول سیوطی ۱ /۵.
حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم صلواتی گلستانی
//
حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم صلواتی گلستانی