در دنیای مدرن امروز، خیلی از افراد برای جلوگیری از جنگ و خشونت با توجه این که که دشمنی‌ها ریشه‌ی جنگ‌هاست، دست به دامان نظریه پلورالیسم شده‌اند. ایشان معتقدند حقیقت در یک عقیده واحد وجود ندارد بلکه تمام گروه ها پرتوی از حقیقت را دارند و لذا جایی برای دشمنی باقی نمی‌ماند. بنابراین می‌توان دو‌ گروه با عقیده مخالف یکدیگر را، بر حق دانست و به عبارت دیگر، دو نفر را که با یکدیگر دشمن هستند را دوست داشت، چون هیچ کدام حق کامل نیستند.

پس در فضای دینی، گویا می‌شود محبت اهل بیت را داشت اما لزوما نسبت به دشمنان ایشان بیزاری نجست! در حالی که طبق کثیری از روایات این چنین نیست، مانند روایت منقول از امام صادق علیه السلام که فرمودند:

کَذَبَ مَنِ ادَّعَی مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا [۱]

دروغ می‌گوید کسی که ادعای محبّت ما را می‌کند ولی از دشمنان ما تبرّی و بیزاری نمی‌جوید.

اما نکته اینجاست که مفهوم پلورالیسم حداقل در دو شاخه‌ی رفتار و اعتقاد مورد بحث است؛ یکی مورد قبول دین و دیگری مورد نقد دین است. پلورالیسم در ساحت رفتار، از یک زندگی مسالمت‌آمیز و بدون جنگ و درگیری بین پیروان ادیان صحبت می‌کند. نگرشی که دین اسلام هم در آیاتی از قرآن بر آن تاکید دارد؛ مانند آیه ۶۴ سوره آل عمران:

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ  فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون

بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خدا را نپرستیم، و چیزی را شریک او نسازیم، بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد. پس اگر (از این دعوت) روی گرداندند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.

اما روایاتی مشابه کلام امام صادق علیه السلام که بیانگر امری قلبی و اعتقادی است؛ با نظریه پلورالیسم رفتاری منافاتی ندارد. لذا حضرت در عین توجه به پلورالیسم رفتاری قائل به پلورالیسم اعتقادی به مفهوم بر حق دانستن همه ادیان و اعتقادات نیستند.

البته در مواردی که صحبت از  اهل بیت علیهم السلام می باشد؛  اختلاف بین دو انسان معمولی یا اختلاف نظر شخصی مطرح نیست؛ بلکه پای حجت الهی در میان است. باید توجه داشت وقتی اختلاف میان دو انسان عادی پیش می‌آید؛ می‌تواند ملقمه‌ای از درست  و غلط‌ها در هم آمیزد و نتوان به طور کامل قضاوتی نمود و طرفی را برگزید و در نهایت بی‌طرفی را اختیار کرد؛ اما زمانی که یک طرف حجت الهی باشد کاملا طرف حق و باطل مشخص است.

در ضمن در تبری که دین معرفی کرده از کسانی تبری جسته می‌شود که عامل بدعت و گمراهی انسان‌های بسیاری در طول تاریخ اسلام بوده‌اند و جرم آنها وارونه کردن حقیقت و ایجاد مانع بر سر راه هدایت و سعادت انسان‌ها و غصب کردن منصب اولیایی بوده که پیشوایان هدایت و سعادت بوده‌اند. پس آنها به همه بشریت و انسان‌ها ظلم و ستم کرده و مانع رشد معنوی و سعادت آنها بوده‌اند و به همین دلیل از آنها و روش و اعتقادی که ارائه کردند تبری جسته می‌شود.

با نکات گفته شده می‌توان دریافت که چرا در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حضور جمعی از اصحاب فرمودند:

اَوْثَقُ عُرَى الاَْیمانِ الْحُبُّ فِى اللّهِ وَ الْبُعْضُ فِى اللّهِ وَ تَوَلِّى اَوْلِیاءِ اللّهِ وَ التَبرَّى مِنْ اَعْداءِ اللّهِ [۲]

محکم‌ترین دستگیره ایمان، دوستی و دشمنی در راه خداست و این‌که دوستان خدا را دوست داشته باشی و از دشمنان او بیزار باشی!

بنابراین، تولی و تبری جزء دین و یک اصل  است و محکم‌ترین دستگیره‌ی ایمان می‌باشد. هر چند ما باید رفتاری مسالمت‌آمیز با تمام افراد حتی دشمنان خدا داشته باشیم اما در اعتقاد نسبت به آنان تبری داریم. حال، زنده نگه‌داشت فاطمیه را می‌توان از این زاویه نگریست.

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱] بحارالأنوار، ج ٢٧،‌ ص ۵۹

[۲] همان، ج ۲، ص ۱۲۵، باب «الحب فی الله و البغض فی الله ...».

 

+//



دین‌نوشت