۱- مقدمه

با توجه به شرایط اجتماعی حاکم بر کشور در چند وقت اخیر سوالاتی درباره مساله حجاب در اسلام در سطح جامعه مطرح شده است که شاید برخی موارد بسیار بدیع بوده و حتی بعضا سابقه ای در اسلام نداشته است. این سوالات آنچنان بازه گسترده ای دارد که از حدود حجاب تا آنکه آیا اصلا در زمان پیامبر مساله ای به نام حجاب شرعی وجود داشته را در برمی گیرد. لذا نیاز به یک تبیین و دفاع علمی، منطقی و مستدل از مساله حجاب و البته قابل فهم توسط عموم جامعه ضروری می‌نمود.

۱-۱ مخاطب بحث

برای نیل به این منظور در این مقاله کوتاه راجع به مساله حجاب و محدوده آن از منظر قرآن، روایات، سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و شواهد تاریخی پرداخته شده است. البته قبل از شروع بحث باید دقت شود که این بحث برای مخاطبی مناسب است که این اصول را باور دارد:

۱- عقاید پایه اسلام و تشیع:

  • عصمت
  • افتراض أطاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و اهل بیت علیهم السلام

 ٢-مبانی أساسی و مسلم دست یافتن به اعتقادات و احکام در شیعه:

  • حجیت توأمان ایات و احادیث،
  • منع قیاس (تلاش برای کشف احکام از راه بررسی ملاکات)
  • در احکام شریعت، موظف به عمل به حکم حجت های قبلی هستیم تا زمان ظهور.

۱-۲ هدف بحث

لذا هدف این نوشتار ترسیم رسیدن به مساله حجاب از زاویه براهین منطبق بر اصول اعتقادی شیعیان است که می تواند سبب برطرف نمودن ابهامات پیرامون ادله داشتن حجاب و اثبات وضوح آن از طریق روشن ساختن برخی اشکالات تاریخی، قرآنی و روایی است. بنابراین نباید توقع پاسخ به برخی اشکالات روشنفکری دینی که مبتنی بر مبانی مدرنیته غربی مانند اومانیسم، لیبرالیسم، حقوق بشر و ... را داشته باشیم. لذا هدف این مقاله تنها درصدد اثبات وجود داشتن مساله حجاب در اسلام است و قصد ورود به مباحث و جزییات فقهی حکم حجاب را نداشته و همچنین در مورد بحث حجاب اجباری ورودی ندارد.

۲- حجاب در قرآن

قاعدتا قرآن به عنوان کتاب مقدس اصلی ترین منبع اعتقادی و عملی مسلمانان است. البته تمام اصول اعتقادات و احکام عملی به طور صریح در قرآن نیامده است، بلکه برخی از آنها به طور صریح و برخی به طور ضمنی و اشاره ای، برخی به طور کامل و شامل جزییات و برخی به صورت کلی آمده است. برای مثال نماز که یکی از اصلی ترین احکام عملی مسلمانان است به طور صریح در قرآن به آن اشاره شده است اما جزییات آن و حتی چگونگی اقامه آن در قرآن نیامده است. آنچه درتعداد آیات قرآن که مربوط به احکام می‌شوند مشهور است، حدود پانصد آیه می‌باشد و حال ان که تنها مسائلی که مربوط به فروعات نماز می باشند حدود ۲۰۰۰ مسئله می‌باشد، و همین طور برای روزه، حج و ... لذا برای یافتن چگونگی این جزییات باید به تاریخ، سنت و روایات مراجعه کرد. اما یکی از احکامی که به طور صریح در آیات قرآن آمده است و تا حدودی جزییات آن بیان شده است، حکم حجاب است. لذا در ادامه به بررسی حجاب در بستر قرآن پرداخته شده است. البته باید دقت کرد برای مراجعه به قرآن باید آیه را همراه با بستر تاریخی نزول و شان نزول بررسی کرد و برای فهم آن به معنای لغت، آنهم لغت مورد فهم در زمان و فرهنگ نزول توجه داشت.

۲-۱ آیات حجاب

آیات مورد نظر در ادامه‌ی بحث می‌آید:

آیه ۳۱ سوره نور

 آیه ۳۱ نور به آیه حجاب شناخته می‌شود و بر اساس نظر تمام مفسرین با نزول این آیه حجاب بر زنان واجب شد:

وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

و به زنان با ایمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را مگر مقداری که پیداست آشکار نکنند، و مقنعه های خود را به روی گریبان هایشان بیندازند، و زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنانشان، یا بردگان زر خریدشان، یا خدمتکارانشان از مردانی که ساده لوح و کم عقل اند و نیاز شهوانی حس نمی کنند، یا کودکانی که نرسیده اند. و زنان نباید پاهایشان را به زمین بزنند تا آنچه از زینت هایشان پنهان می دارند شناخته شود. و ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید.

آیه ۵۹ سوره‌ی احزاب

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (59 احزاب)

ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار برای اینکه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی‏ لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم‏ ( 60 نور)

و زنان سالخورده که باز نشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست در صورتی که اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامه‌های خود (یعنی لباسهای رو مانند عبا و چادر و روپوش و امثال آن) را نزد نامحرمان برگیرند، و باز هم عفت و تقوا گزینی (و بر نگرفتن جامه) بر آنان بهتر است، و خدا شنوا و آگاه است.

2.1.3    ظاهر معنای حجاب در قرآن

حتی معنای نادقیق آیات تا حدی حکم حجاب را مشخص میکند. یعنی ظاهر معنا مشخص میکند که زنان به جز برای عده ای از مردان که محرمشان هستند باید حجابی داشته باشند و زینتهای خود را آشکار نکنند و البته استثنایی برای زنان سالخورده وجود دارد. البته برای فهم حدود این حجاب و زینتهایی که نباید آشکار شود قاعدتا نمیتوان به این معنای تحت الفظی اکتفا کرد و باید به بستر تاریخی نزول آیات، معنای لغتهای استفاده شده در ایات و خصوصا روایات ذیل آیات مراجعه کرد.

2.2     بستر تاریخی نزول

آیه صریحا در مورد پوشش خانمها صحبت میکند، لذا نکته مهم این است که باید بررسی شود که در زمان نزول پوشش مرسوم زنان عرب چه بوده است که قرآن تذکراتی را در آن مورد داده به نحوی که افراد کاملا آیه و پوشش مورد نظر را فهمیده اند.

آنطور که از شواهد  بر می‌آید زنان عرب در آن عصر از جاهلیت و صدر اسلام، لباس های بلند و گشاد می پوشیدند، برسر یا شانه خود عبا می انداختند و پوششی کوتاه و کوتاه تر از جلباب روی سرشان می بستند. شهید مطهری به نقل از تفاسیر معتبر از جمله تفسیر کشاف بیان می کنند که زنان عرب معمولاً پیراهن هایی می پوشیدند که گریبان های شان باز بود، دور گردن و سینه را نمی پوشاند و روسری هایی هم که روی سر خود می انداختند از پشت سر می آویختند، قهراً گوش ها و بناگوش ها و گوشواره ها و جلوی سینه و گردن نمایان می شد. این آیه دستور می دهد که باید قسمت آویخته ی همان روسری ها از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیافکنند تا قسمت های یاد شده پوشیده گردد. بنابراین در ادامه بر درک بیشتر مفهومی که از حجاب تا قبل از نزول آیات در نظر مردم آن زمان که مخاطب قرار گرفتند بوده، به سراغ وضعیت حجاب در زمان جاهلیت و ابتدای بعثت پرداخته شده است.

2.2.1    حجاب در زمان جاهلیت

شواهد تاریخی و اشعار دوران جاهلیت نشان می دهند در عصر جاهلیت نه تنها برهنگی رواج نداشته بلکه زنان لباس هایی بسیار پوشیده بر تن می کردند و حتی در مواردی به استفاده از روبنده هم اشاره شده است.

در دوران جاهلیت، زمانی‌که مصیبتی سنگین بر زنان عرب وارد می‌شد، از حالت عادی خود خارج می‌شدند و قناع و خمار از سر و صورت برمی‌گرفتند و به دریدن گریبان خود می‌پرداختند. در این مواقع، برخلاف مواقع عادی، زیبایی‌های زنان نمایان می‌شد و این از چشم شاعران هوس‌باز دور نمی‌ماند. بنابراین، این شاعران فرصت را غنیمت می‌شمردند و به توصیف زنان می‌پرداختند.

o     مهلهل، شاعر جاهلی از قبیله تغلب و از اعراب عدنانی شمال حجاز (متوفی ۹۴ق‌ه)، در اشعاری مشاهده جمال زنان را به‌صورت آشکار و واضح، به مواقع مصیبت ایشان موکول کرده است.

o     ربیع‌ بن‌ زیاد، شاعر عصر جاهلیت، نیز در توصیف مرگ مالک‌ بن‌ زهیر، از بزرگان قبیله‌اش، و نحوه عزاداری زنان قبیله چنین سروده است: هرکس که به کشته‌شدن مالک خشنود است، در روز نزد زنان قبیله ما بیاید و ببیند که زنانی که قبلاً صورت خود را می‌پوشانیدند، امروز از شدت جزع و مصیبت، نقاب از چهره برداشته‌اند و برای او با کمال حسرت ناله می‌کنند و در سحرها بر صورت خود لطمه می‌زنند و امروز در مقابل دیدگان نمایان شده‌اند. ابن‌اثیر، ۱۴۰۵، ج۱، ص۵۶۶.

o     مهلهل نیز در توصیف زنان قبیله کلیب پس از کشتار مردانشان چنین سراییده است: زنان سر پوشیده، خمار از سر برداشتند و بر موهای جلوی یتیمان دست می‌کشیدند. دیوان مهلهل، بی‌تا، تحقیق طلال حرب، بیروت: الدار العالمیه، ص۷۸

در این اشعار، مشاهده می‌شود که پوشش حتی در ناحیه موی سر امری مطابق با فرهنگ آن زمان بوده است؛ وگرنه دلیلی نداشت کشف موی سر در موقع حزن و مصیبت این‌قدر در کانون توجه شاعران باشد، تاآنجاکه دیدن چهره کامل زنان و دختران را در مواقع حزن و مصیبت آنها وعده دهند.

2.2.2    حجاب در اسلام تا قبل از نزول آیه حجاب

زنان، پیش از نزول آیات حجاب (در سال چهارم، پنجم یا ششم هجری) که مـردم هنـوز در وضعیت حجاب حداکثری اسلامی قرار نداشتند نیز، از برهنگـی اجتنـاب مـی کردنـد. بـرای مثال در گرماگرم جنگ احد (سال سوم هجری) که هنوز آیات حجاب نازل نشده بود؛ دو تن از زنان مسلمان که برای مجاهدان آب میآوردند برای چالاکی و سـرعت عمـل بیشـتر، جامههایشان را اندکی بالا کشیدند، چنانکه خلخالهای پـای شـان نمایـان شـد. ایـن روایـت بیانگر آن است که پیش از نزول آیـات حجـاب، لبـاس زنـان مسـلمان حتـی در گرمـاگرم جنگ، آنقدر پوشانندگی داشته است که وقتی آن را بالا میکشیدند فقط خلخالهایشـان (که به حوالی قوزک پا بسته میشد) آشکار میگردید. یکـی از ایـن دو زن عایشـه، همسـر پیامبر و دیگری امّ سلیم، مادر انس بن مالک، بود (نیشابوری 1403هـ.ق، ج.3 :1443 )

البته نکته قابل تامل دیگر آنکه وقتی به سخنان پیامبر مراجعه میشود مثلا در مورد نماز و حجاب دیده میشود که ایشان فرمایشهای بسیاری در باب نماز دارند که طبیعی است. نماز عملی بوده که به این صورت قبلا در بین عرب سابقه نداشته و لذا وقتی مسلمانان به امر الهی باید نماز بخوانند مرتب از پیامبر در این مورد سوال می کنند. اما در مورد حجاب بعد از نزول آیات مسلمانان پیامبر را مورد سوال قرار نمی‌دهند، لذا روایت خاصی از پیامبر در مورد حجاب نقل نشده در حالیکه درباره خیلی از احکام از پیامبر سوالهای زیادی می‌شده است. این شاید نشان از این موضوع دارد که آنچنان پوشش زنان در زمان نزول آیه مرسوم بوده است که افراد با نزول آیه شگفت زده نشدند تا مدام از حضرت در این مورد سوال کنند.

بنابراین در مورد آیه حجاب جستارهای تاریخی نشان می‌دهد که مسلمانان صـدر اسـلام، به ویژه زنان، پوشش حداکثریِ خود را از همان زمان نزول آیات حجاب برگزیده انـد، که ایـن امـر نشـان از آن دارد که برداشت آنان از آیـات قـرآن همـان حجـاب حـداکثری بوده و حجاب از زوائدی نبوده که بعدها توسط افراد به شـریعت افزوده باشند.

2.3     بررسی معنای لغوی چند واژه اساسی آیه حجاب

برای رسیدن به نتیجه مطلوب و شفاف آیه به بررسی معنی لغوی چند کلمه اساسی آیه از کتب لغات قدیم پرداخته شده تا معنای متصور در زمان صدر اسلام به دست آید. برای دقت در اهمیت مراجعه به معنای قدیمی لغت میتوان به این مثال توجه کرد: لغت پلوپز در امروز معنای مشخصی دارد اما اگر به لغت نامه دهخدا مراجعه شود پلوپز را معادل شخصی در نظر گرفته که پلو می پزد نه یک وسیله الکتریکی!  پس یافتن معنای لغات استفاده شده در قرآن در زمان نزول بسیار مهم است.

برای این منظور بیشتر به لغت شناسان قدیم و نزدیک به صدر اسلام مراجعه شده است. یکی از این کتب مشهور لغت کتاب المفردات فی غریب القرآن کتابی است که به بحث پیرامون معنای لغاتی که در قرآن آمده با توجه به ذکر آنها در هرکدام از آیات می‌پردازد. مؤلف این کتاب ارزشمند ابی القاسم الحسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (درگذشته ۳۹۶۴۰۱ قمری) از ادیبان و حکیمان اهل اصفهان است.

2.3.1    معنای لغتها

زینت: به معنای آذین، آرایش، پیرایه، تزیین، حلیه، زیب، زیور. اما زینت سه گونه است: زینت باطنى مثل علم و اعتقادات خوب، زینت بدنى مثل زیبایی و نیرومندى، زینت خارجى مثل زیور و مال.

خمر: به معنای ستر و پوشاندن است. اصل خمر به معنى پوشانیدن شى‌ء است و به آنچه با آن چیزى را مى‌پوشانند خِمَار گویند. علت اینکه به شراب هم خمر می گویند این است که عقل را می پوشاند و آن شی پوشاننده را خمار گویند.

ولى در اصطلاح خِمَار مخصوص شده بآنچه زن سر خود را با آن مى‌پوشاند و جمع آن خمر (بر وزن عنق) است‌.

جیب: گریبان، یخه، یقه، دل، سینه، خریطه، کیسه «جیوب» جمع‌ «جیب» (بر وزن غیب) به معنای یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به «گریبان» می‌شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می‌گردد. بنابراین قسمت باز بالای پیراهن که روی بخش بالایی سینه قرار میگرفته را جیب می گفتند، مثل یقه هفتی که تا بالای سینه باز است و حدودا جایی که قسمت گودی گردن باز است.

قواعد: جمع قاعده است و به دو معنا به کار رفته است. معنای اول: کسی که به علت کبر سن دست از ازدواج کشیده است و امیدی به ازدواج ندارد چون رغبتی از طرف مقابل هم نیست، به عبارت دیگر کسی که نه او رغبتی به کسی دارد نه دیگری به او رغبت دارد. معنای دوم: خانم هایی که یائسه شده اند.

یُدنینَ: یدنین فعل مضارع از أدنی یُدنی إدناء به معنای نزدیک کردن است. یُدنینَ به معنای نزدیک بکنند می‌باشد. اما یُدنین وقتی با عَلی به کار میرود از معنای ریشه کمی دور می شود و به معنای «در بر گرفتن» می شود. معنای نزدیک کردن را از دست می دهد و اگر بخواهیم از معنای ریشه که نزدیک کردن است دور نشویم، می شود گفت نزدیک کردن به گونه ای که دربرگیرد. مثال در سوره انسان: و دانیه علیهم ضلالها یعنی در بهشت سایه ها آنها را دربر گرفته و پوشانده است. البت برخی گفته اند که دنی با علی که بکار می رود  به معنی إرخاء است یعنی از بالا به پایین رها کردن مثل پرده.

جَلابیب: جمع جِلباب است به معنای پوشش بلندی که روی لباسهای دیگر پوشیده می شده است. با مراجعه به متون کهن عربی توجه داده می‌شود که در معنای جلباب اختلاف داشته‌اند که در ادامه توضیح این اختلافات ۀمده است:

1. مجمع البیان طبرسی: در خصوص معنای جلباب قائل است که جلباب مانند خمار است و هر دو پوششی هستند که سر و صورت را می پوشاند. الجِلباب خِمارُ المرأة الذی یُغَطّی رأسَها و وَجهَها. چیزی مثل شال یا روسری که نه تنها سر را می پوشانده بلکه صورت را هم می پوشانده است.

2. لسان العرب: قائل است که جلباب با خمار فرق دارد. جلباب لباسی است که از خمار گشادتر است اما از ردا (عبای امروزی) کوتاه تر است و خانم به وسیله آن سر تا روی سینه را می پوشاند. الجِلباب ثوبٌ أوسَعُ مِن الخِمار دونَ الرِّداء تُغَطّی به المرأةُ رأسها و صدرَها. چیزی مانند مقنعه های بلندی که زنان سلمان شرق آسیا می پوشند.

3.  کشاف زمخشری: قائل است جلباب پوششی بوده است که تا روی باسن را می پوشانده است. یُغَطّینَ بها وُجوهَهُنَّ أو أعطافَهُنَّ. پوششی که خانم ها به وسیلۀ آن کناره های بدن و پهلو تا می‌رسد به باسن و لگن را می‌پوشاندند.

4.  تاجُ العروس: قائل است جلباب، پیراهن یا پوشش یا لباسی است که روی لباسهای دیگر می پوشند و تمام بدن را می پوشاند. القَمیس مُطلَقاً و خَصَّهُ بَعضُهُم بالمُشتَمِلِ علی البَدَن کُلِّه و فَسَّره الجوهَری بالمِلحَفَۀ ( اللحاف و الملحفۀ اللباس الذی فوق سائرِ اللباس مِن دِثار. پیراهن زنانه ، بعضی جلباب را اختصاص داده اند به لباسی که کل بدن را بپوشاند و جوهری به معنی ملحفة تفسیر کرده است(ملحفه لباسی است که روی سایر لباس ها است مانند مانتو). لذا چیزی مانند بارونی، مانتو و یا پالتو می شود.

5. جَمهَرَةُ اللُّغَة: چیزی شبیه چادر امروزی که روی لباس به سر می کنند یا مثل عباهای عربی که روی لباس سر می کنند. الملحفة الشوذَر و هو جاذَر الشوذر الملحفة أُحسَبُها فارسیةً مُعَرَّبة. می گوید ملحفه همان شوذر و شوذر همان جاذر است. و جاذر احتمال قوی معرب همان چادر فارسی است چون در عربی ج به چ تبدیل می شود و ذ به د تبدیل می شود.

بنابراین در معنی جلباب می تواند از روسری بلند تا مانتو و حتی چادر متفاوت باشد.

2.3.2    معنای عبارتها

در آیه 31 نور دو جا ابتدا و انتهای آیه بحث زینت آمده است. ... وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ... و .... وَ لا یَضرِبنَ بِأرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ .....

در هر دو مورد صحبت از نمایان کردن زینت است، لذا قاعدتا مراد زینت های خارجی است که به بدن افزوده می‌شود که طبیعتا اعضایی که به آن زینت آراسته می شود به طبع این مورد نظر است. مثلا قدیم رسم بوده که خلخال به پا می کردند. حالا می گوید پاهایشان را به زمین نزنند تا آن زینتهایی که پنهان کرده اند، دانسته شود.

إِلَّا در این آیه دو حالت می تواند داشته باشد، إِلَّا استثنای متصل یا منقطع باشد. اگر الای متصل باشد معنا میشود: و برخی از زینت ها را نباید آشکار کرد. لذا برخی از زینتها از حکم کلی جدا و استثنا شده و البته باید یافت که چه استثناهایی وجود دارد که جایز است زینت آشکار شود. اما  اگر الا را استثنای منقطع بگیریم، جمله اینگونه معنا می شود که: و زینت هایشان را آشکار نکنند-جمله تمام می شود- در ادامه می گوید الا ما ظهر منها یعنی لکن اگر چیزی از انها آشکار شود (ناخواسته) اشکالی ندارد. در این معنا آشکار کردن زینت استثنایی ندارد. آیه حکم کلی در خصوص زینت داده است و استثنایی نکرده است. فقط در انتها گفته اگر به صورت اتفاقی زینتی آشکار شد اشکالی ندارد.

در ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن، می‌گوید خمر را بر روی جیوب قرار دهد. چون  جیب همانطور که در ترجمه لغت اشاره شد گریبان و بالای سینه است و خُمر یا خمار پارچه ای است که به جز سر، گردن و تا حدودی سینه را هم می‌پوشاند. یعنی خُمر قابلیت پوشاندن گردن و سینه با هم را دارد اما می‌شود یک نحوی هم استفاده شود که گردن و سینه را نپوشاند. لذا چون این چنین است، در این آیه دستور داده می‌شود که خمر را به نحوی بپوشید که گردن و سینه را بپوشاند. و اینگونه بیان آیه نشان میدهد افراد از خمار استفاده میکردند اما آیه تذکر به مدل استفاده داده است.

در یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ جلباب در آیه ای که مورد بحث است، با توجه به کاربرد «یُدنینَ»، به آن ملحفه ای که خانم «تنشرها علی رأسها و تتجلل بها» می‌کند بیشتر می خورد. همان که ما امروزه در فارسی تعبیر به چادر یا به عبای عربی می کنیم. هر چند می تواند به معنای مانتو هم به کار برود البته اگر اینطور بود که لباسی باشد مثل مانتوی بلند که آستین داشته باشد، دست کنند، علی القاعده باید می فرمود: « یَلبِسنَ جلابیبهن» نه «یدنین علیهن» پس از نظر لغوی می تواند درست باشد ولی در آیه احتمالا نمی تواند مراد باشد.

2.4     جمع بندی حجاب در قرآن

همانطور که قبلا گفته شد برای رجوع به قرآن باید به روایات هم مراجعه کرد اما در مورد حجاب حتی اگر به روایات هم مراجعه نشود فقط با دقت در قرآن، فضای نزول آیات، معنای لغات و اصطلاحات می توان حکم کلی حجاب را برای زنان به دست آورد. لذا کلیات حکم حجاب تقریبا در بین شیعیان و سایر مسلمانان تفاوت زیادی ندارد.

لذا یک زن مسلمان با مراجعه به قرآن در می یابد که باید بدن و سر خود را با پوششی از مردان نامحرم بپوشاند. میزان این پوشنندگی باید سر و گردن او را پوشش دهد. البته استثناهایی هم وجود دارد از جمله اینکه زنان میتوانند برخی از زینتهای الصاقی به خود را آشکار کنند و یا زنان سالخورده اگر مقداری از پوشش خود را به غیر از قصد خودنمایی کم کنند اشکال ندارد.

البته واضح است که برای شیعیان لازم است تا به این حد کفایت نکرده و به سراغ مباحث حجاب در کلام و سنت اهل بیت علیهم السلام هم مراجعه کنند. لذا در ادامه به بحث حجاب در روایات پرداخته شده است.

3      حجاب در روایات

3.1     چگونگی مراجعه به روایات

برای مراجعه به تاریخ و روایات باید نکات بسیاری را در نظر گرفت و بعد از رعایت کامل این فرآیند، شخص می‌تواند درباره مسایل دینی نظر داده و نظری را به دین خدا و ائمه علیهم السلام نسبت دهد. برای نمونه برخی از این توجه ها در ادامه آمده است:

·      بررسی میزان اعتبار و حجیت روایتی که کلام معصومین را روایت می کند.

·      درک محتوای آیه و روایت و فهم درست از آن.

·      روایت در شرایط عادی بوده یا به جهت تقیه بیان شده است.

·      این روایت در مجموع میراث حدیثی شیعه دارای معارض است یا خیر و اگر معارض دارد چگونه باید تعارض برطرف شود.

که البته هرکدام از مباحث فوق دارای زیر شاخه های متعددی است. لذا فهم روایات و سیره اهل بیت کار راحتی نیست که با یک روایت و آیه بشود نتیجه گیری کرد و درباره آن سخن گفت. این سختی برداشت از روایات در روایتی از امام صادق علیه السلاتم به اینگونه آمده است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَنْتُمْ أَفْقَهُ اَلنَّاسِ مَا عَرَفْتُمْ مَعَانِیَ کَلاَمِنَا إِنَّ کَلاَمَنَا لَیَنْصَرِفُ عَلَى سَبْعِینَ وَجْهاً. (امام صادق علیه السلام می‌فرمایند شما فقیه‌ترین افراد هستید اگر معانی کلام ما را بشناسید سخن ما امکان حمل بر ۷۰ وجه دارد.)

لذا چه در روایات اعتقادی چه در روایات با موضوع احکام نمیشود با صرف خواندن دو آیه و روایت به یک اصل اعتقادی و یا فقهی رسید. همچنین درباره سیره اهل بیت علیهم السلام هم نمیتوان با دیدن چند روایت و اتفاق تاریخی نظر داد. با توجه به این سخن در ادامه مجموعه ای از روایتهای حجاب گردآوری شده تا بتوان پاسخ برخی سوالات و ایرادهای بیان شده در کلام افراد را داشت.

3.2     روایتهای ذیل آیه 31 نور

وَ عَنْهُ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ: قَالَ: وَ سَمِعْتُ جَعْفَراً عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ سُئِلَ عَمَّا تُظْهِرُ الْمَرْأَةُ مِنْ زِینَتِهَا قَالَ «الْوَجْهَ وَ الْکَفَّیْنِ» (قرب الإسناد ص 82 ح 270).

از امام صادق از زینتهایی که زنان میتوانند آشکار کنند سوال شد فرمودند: وجه و دو کف دست

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذِّرَاعَیْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ أَ هُمَا مِنَ‏ الزِّینَةِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّینَةِ وَ مَا دُونَ السِّوَارَیْنِ. (الکافی ج‏5، ص: 520).

فضیل بن یسار گوید: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: «آیا ساعد زنان جزیی از زینت است؛ آنطور که خداوند متعال میفرماید: زینت خود را آشکار نکنند جز براى شوهران خود. آن حضرت در جواب فرمود: «بله و آنچه روسری آن را می‌پوشاند (از سر و گردن) و بالاتر از دو دستبند از زینت است.

در این دو روایت گردن، موى سر، بازوها مصداق زینت‌اند و لذا از همین دو روایت مشخص میشود که حد حجاب پوشش کامل خانمها به جز صورت و دستها از مچ به پایین است. اما در ادامه روایات دیگری هست که استثناهای زینت را هم نشان داده است.

 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها قَالَ الزِّینَةُ الظَّاهِرَةُ الْکُحْلُ وَ الْخَاتَمُ. (الکافی، ج‏5، ص: 521)

منظور از زینت ظاهر، سورمه و انگشتر است.

الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى- وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها قَالَ الْخَاتَمُ وَ الْمَسَکَةُ وَ هِیَ الْقُلْبُ. (الکافی، ج‏5، ص: 521)

منظور از زینت ظاهر، انگشتر و النگو است.

در این دو روایت دو تا از مصادیق «ما ظهر منها»، خاتم و مسکه است. خاتم که انگشتر است، مسکه هم یک نوع خاصی از النگو است که به لحاظ لغوی، دو جور معنا شده است: بعضی گفتند النگویی که از یک رشته تشکیل شده باشد، یعنی از النگوهایی که به هم تاب می خورد و می پیچد، نیست و مفتول یا دو رشته نیست. بعضی گفتند النگویی که از عاج و جنس هایی شبیه آن ساخته شده باشد، نه از طلا و نقره، به آن مسکه گفته میشود. به هر حال النگو است و حضرت فرمودند انگشتر و النگو جزء زینت ظاهره است که پوشاندنش بر بانوان واجب نیست.

این  «و هی القُلب» ممکن است که کلام امام علیه السلام باشد‌؛ محتمل هم هست که کلام بعضی از روات باشد؛ یعنی خود ابی بصیر وقتی که این روایت را برای شاگردش که نفر بعدی روایت است، نقل می کرده، توضیح داده است که مسکه همان قُلب است. یا اصلا یکی از رواتی که در سلسله سند قرار دارد، وقتی برای شاگردانش نقل کرده، این توضیح را اضافه کرده که این قُلب هست. لذا الزاما از امام علیه السلام نیست. البته تاثیری در بحث ندارد. به هر حال مسکه یا قُلب هر دو را النگو معنی کردند و گفتند.

3.3     سایر روایات حجاب

همانطور که ذکر شد حجاب آنچنان در سطح جامعه وجود داشت که در طول تاریخ سوالات خیلی زیادی در مورد حدود حجاب مطرح نمی‌شد اما در موارد خاصی برخی سوالات مطرح می‌شده که در ادامه به آن پرداخته می‌شود:

3.3.1    پوشانندگی لباس

پوشانندگی لباس هم جز مسایلی است که در روایات به آن اشاره شده است

«عن ابی عبدالله علیه السلام قال : لا یَصلُحُ لِلمَرأةِ المُسلِمةِ عَن تَلبس مِن الخُمُرِ و الدُّروعِ ما لا یُواری شیئاً (کافی جلد 3 ص 396). برای خانم مسلمان، شایسته نیست که خمار و روسری ها و یا پوشش جوری باشند که چیزی را نمی پوشاند. 

شاید بتوان گفت این روایت تاکید بر پوشانندگی لباس دارد لذا باید در مورد لباس های بدن نما و نازک یا کم رنگ، برای آن مقدار حجاب واجب کفایت  نمی‌کند.

3.3.2    حساسیت به بدن زن نامحرم مرده

حساسیت شرع و روایات به زن نامحرم انچنان بوده که حتی افراد درباره چگونگی غسل بدن زن توسط نامحرم از امام سوال می کرده اند.

 مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ غَسَّلَ فَاطِمَةَ ع قَالَ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع .... قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا تَقُولُ فِی الْمَرْأَةِ تَکُونُ فِی السَّفَرِ مَعَ الرِّجَالِ لَیْسَ لَهَا مَعَهُمْ ذُو مَحْرَمٍ وَ لَا مَعَهُمُ امْرَأَةٌ فَتَمُوتُ الْمَرْأَةُ مَا یُصْنَعُ بِهَا قَالَ یُغْسَلُ مِنْهَا مَا أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهِ التَّیَمُّمَ وَ لَا تُمَسُّ وَ لَا یُکْشَفُ شَیْ‏ءٌ مِنْ مَحَاسِنِهَا الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِسَتْرِهِ قُلْتُ کَیْفَ یُصْنَعُ بِهَا قَالَ یُغْسَلُ بَطْنُ کَفَّیْهَا وَ وَجْهُهَا وَ یُغْسَلُ ظَهْرُ کَفَّیْهَا. (الکافی، ج‏3، ص:159)

به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: ... فدایت گردم! چه میفرمایی درباره زنی که در سفر با مردان همراه گشته و محرمی ندارد و زن دیگری هم در میانشان نیست و آن زن میمیمرد؟ با او چه کنند؟ فرمود: آن بخش هایی از بدنش شسته میشود که خداوند تیمم را بر آنها واجب نموده. و نباید بدنش [توسط آن همراهان نامحرم] لمس شود و نیز نباید چیزی از زینت هایش ـ که خدای عزوجل دستور به پوشاندش داده ـ مکشوف گردد. عرض کردم: با او [دقیقاً] چه باید کرد؟ فرمود: کف دستان و صورت و پشت دو دستش را غسل میدهند.

3.3.3    حجاب زنان مسن

حجاب آنچنان مهم و در جامعه جاری بوده است که حتی در مورد افراد مسن سوال شده و اما در شرایط سنی هم تعطیل نمیشود اما میتواند کم شود. بیشتر این سوالات در ذیل آیه 60 سوره نور پرسیده شده است.

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَرَأَ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ قَالَ الْخِمَارَ وَ الْجِلْبَابَ قُلْتُ بَیْنَ یَدَیْ مَنْ کَانَ فَقَالَ بَیْنَ یَدَیْ مَنْ کَانَ غَیْرَ مُتَبَرِّجَةٍ بِزِینَةٍ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَهُوَ خَیْرٌ لَهَا وَ الزِّینَةُ الَّتِی یُبْدِینَ لَهُنَّ شَیْ‏ءٌ فِی الْآیَةِ الْأُخْرَى. (الکافی، ج‏5، ص: 522)

حلبی نقل میکند از حضرت صادق علیه السلام که آیه «أن یضعن ثیابهن» را تلاوت فرموده سپس فرمودند: روسری و چادر [مقصود است]. عرض کردم: پیش روی هر کسی؟ فرمود: پیش روی هر کسی [اما] بدون آرایش و زینت. و اگر [حتی همین مقدار هم از حجابش کم] نکند برایش بهتر است.

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ قَالَ تَضَعُ الْجِلْبَابَ وَحْدَه‏ (الکافی، ج‏5، ص: 522)

از حضرت صادق علیه السلام سؤال کردم: زنان قاعده گناهی بر گردنشان نیست اگر لباس هایشان را فروافکنند؟ فرمود: تنها چادر (جلباب/عبا) را کنار بگذارد.

این روایات مشخص میکند که اصل بر داشتن حجاب است اما در موارد استثنا مانند شرایط زنان سالخورده، میشود حجاب را کم کرد، اما نباید سراغ زینت کردن و آرایش رفت.

3.3.4    روایات بلوغ دختر و پسر

حجاب انچنان مهم بوده که افراد در مورد سن حجاب سوال میکردند چه درباره اینکه دختر در چه سنی حجاب کند و در مورد پسران سایر خانمها از چه سنی از انها حجاب کنند؟

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا یَصْلُحُ لِلْجَارِیَةِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا أَنْ تَخْتَمِرَ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَهُ. (الکافی، ج‏5، ص: 532).

امام باقر علیه السلام: جز این برای دختران نوجوان و جوان درست نیست که روسری بپوشند مگر آنکه نیابند.

مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ ع عَنِ الْجَارِیَةِ الَّتِی لَمْ تُدْرِکْ مَتَى یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُغَطِّیَ رَأْسَهَا مِمَّنْ لَیْسَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ مَحْرَمٌ وَ مَتَى یَجِبُ عَلَیْهَا أَنْ تُقَنِّعَ رَأْسَهَا لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا تُغَطِّی رَأْسَهَا حَتَّى تَحْرُمَ عَلَیْهَا الصَّلَاةُ. (الکافی، ج‏5، ص: 532)

از امام کاظم صلوات الله علیه سوال کردم در مورد دختر جوان یا نوجوانی که بالغ نشده که در چه سنی و چه وقتی است که باید سرش را از نامحرم بپوشاند؟ امام فرمودند: سرش را [نه برای نماز و نه در مقابل نامحرم] لازم نیست بپوشاند، تا وقتی که نماز بر او حرام بشود.

البته در روایت نماز بر او حرام بشود هم کنایه از سن بلوغ هست. حالا ممکن است از این جهت باشد که یکی از نشانهای سن بلوغ این است که دختران به علت عادات ماهانه در ایامی هست که نماز نمی خوانند.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: یُؤْخَذُ الْغُلَامُ بِالصَّلَاةِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنِینَ وَ لَا تُغَطِّی الْمَرْأَةُ شَعْرَهَا مِنْهُ حَتَّى یَحْتَلِمَ. (وسائل الشیعة، ج‏20، ص: 229)

امام رضا علیه السلام فرمودند: پسر بچه نوجوان را وقتی که هفت سالش می شود، باید سعی کرد که او را به نماز خواندن سوق بدهیم ولی تا زمانی محتلم نشده [بالغ نشده] لازم نیست که خانمها موهای خودشان را از او بپوشانند.

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: لَا تُغَطِّی الْمَرْأَةُ رَأْسَهَا مِنَ الْغُلَامِ حَتَّى یَبْلُغَ الْغُلَامُ. (وسائل الشیعة، ج‏20، ص: 229)

امام رضا علیه السلام: زن سرش را از پسر بچه نمیپوشاند تا زمانی که [پسر] بالغ شود.

همانطور که از این روایات بدست می آید حجاب یک حکم جدی و قطعی برای زنان بوده است به طوریکه هم ایمه مشخص کردند در چه زمانی باید دختران شروع به حجاب کنند و هم در مورد اینکه پسران از چه زمانی نامحرم تلقی شده و زنان باید از آنان حجاب کرده و موهای خود را از آنان بپوشانند.

3.3.5     روایات استثنای خواستگاری

روایاتی که مشخص میکند معلوم است حجاب در سطح جامعه بسیار محکم بوده و داشتن حجاب یک حکم شرعی بوده است به طوریکه افراد برای خواستگاری از حد حجاب سوال مطرح میکردند تا بتوانند قبل از ازدواج خانم را ببینند.

عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ وَ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ جَمِیعاً عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یُرِیدُ أَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ فَأَحَبَّ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا قَالَ تَحْتَجِرُ ثُمَّ لْتَقْعُدْ وَ لْیَدْخُلْ فَلْیَنْظُرْ قَالَ قُلْتُ تَقُومُ حَتَّى یَنْظُرَ إِلَیْهَا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَتَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ قَالَ مَا أُحِبُّ أَنْ تَفْعَلَ. (تهذیب الأحکام، ج‏7، ص: 448)

از امام صادق علیه السلام درباره مردی سؤال کردم که میخواهد با زنی ازدواج نماید و دوست دارد وی را [قبل از ازدواج] ببیند؟ فرمودند: [زن] داخل حجره شود (بنابر اینکه لفظ روایت «تحتجر» باشد. و محتمل است «تجتجز» صحیح باشد، یعنی لباسهایش را جمع میکند یعنی لباسش رها نگذارد) و بنشیند سپس مرد وارد شده و نگاه کند. عرض کردم: زن میتواند بایستد تا مرد در آن حال نگاهش کند؟ فرمود: آری. عرض کردم: پیش رویش راه هم برود؟ فرمود: دوست نمیدارم چنین کند.

أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ یُرِیدُ أَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ یَجُوزُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا قَالَ نَعَمْ وَ تَرْفُقُ لَهُ الثِّیَابَ لِأَنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَشْتَرِیَهَا بِأَغْلَى ثَمَنٍ. (علل الشرائع، ج‏2، ص: 500)

خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: مردی میخواهد با زنی ازدواج نماید. آیا میتواند وی را [قبل از ازدواج] ببیند؟ فرمودند: آری. و [زن] قدری لباس هایش را آزاد (اگر نسخه ترفق باشد، ولی اگر تُرقِّقُ باشد: نازک) قرار دهد، چون آن خواستگار میخواهد به گران تر قیمت برای او هزینه کند.

از عبارت «یرید ان یشتریها بأغلی الثمن» بیش از این استفاده نمیشود که حکمت جواز نگاه کردن خواستگار به نامحرم این است که ازدواج برای او هزینه زیادی دارد. به خصوص در آن روزگار که تمام هزینه های مالی ازدواج و تهیه اسباب زندگی با شوهر بوده است. به علاوه اساساً ازدواج برای طرفین هزینه و بار روانی و اجتماعی و ... دارد. لذا حضرت فرمودند با تحقیق کامل و اطمینان به ازدواج اقدام کنید و در این راستا نگاه به نامحرم در حدود مخصوصی و کمی بیشتر از حد عادی حجاب جایز است.

البته روایات استثنا خواستگاری بیشتر از این دو روایت است که به جهت اختصار همه آنها آورده نشد.

4      حجاب در سیره

4.1     سیره اهل بیت علیهم السلام

با بررسی اسناد و روایات تاریخی مشاهد میشود که زنان اهل بیت علیهم السلام دارای لباسها و حجاب پوشیده ای بودند که در ادامه به برخی از آنان اشاره شده است.

4.1.1    حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها

در مورد حجاب و پوشش حضرت زهرا اطلاعات زیادی نیست اما در دو روایت توصیف مختصری از پوشش ایشان آمده است. یکی زمانی که حضرت زهرا سلام الله علیها برای خواندن خطبه فدک به مسجد رفتند پوشش ایشان توسط راوی ذکر شده و دیگری روایتی که جناب سلمان فارسی به مناسبتی در مورد لباس ایشان صحبت میکنند.

رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّهُ لَمَّا أَجْمَعَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ عَلَى مَنْعِ‏ فَاطِمَةَ ع فَدَکاً وَ بَلَغَهَا ذَلِکَ لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا مَا تَخْرِمُ مِشْیَتُهَا مِشْیَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِی بَکْرٍ- وَ هُوَ فِی حَشَدٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ غَیْرِهِمْ .... ‏ (الإحتجاج على أهل اللجاج للطبرسی، ج‏1، ص: 98)

روایت شده، هنگامى که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند فدک را از حضرت فاطمه علیهاالسلام بگیرند و این خبر به ایشان رسید، خمار بر سر کشیده و پوششی مانند چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه چادرش به زمین کشیده می‌شد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود.

در مورد عبارت ذیولها در لغت در کتاب العین اینگونه آمده است:

ذَیْلُ المرأة لکل ثوب تلبسه إذا جرته على الأرض من خلفها: ذیل بانو برای هر لباسی گفته می‌شود که می‌پوشد و از پشت سرش روی زمین کشیده می‌شود.

علامه مجلسی در پاورقی میگوید: لباس هایش بلند بود طوری که قدم‌هایش را میپوشاند و هنگام راه رفتن پاهایش را روی ان میگذاشت.

لذا تطأ ذیولها یعنی دنباله لباس حضرت زیر پایشان می‌آمد.

از این روایت مشخص میشود که حضرت خمار و جلباب به همان معنای اصطلاحی را داشتند و البته این لباسها آنچنان بلند بود که انتهای آن بر روی زمین کشیده میشد.

ابْنُ طَاوُسٍ فِی (الدُّرُوعِ الْوَاقِیَةِ)، قَالَ: فِی کِتَابِ (زُهْدِ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)) لِأَبِی مُحَمَّدٍ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْقُمِّیِّ، قَالَ: .... وَ کَانَ النَّبِیُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِذَا رَأَى فَاطِمَةَ (عَلَیْهَا السَّلَامُ) فَرِحَ بِهَا، فَانْطَلَقَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ إِلَى بَابِ بَیْتِهَا، فَوَجَدَ بَیْنَ یَدَیْهَا شَعِیراً وَ هِیَ تَطْحَنُ فِیهِ، وَ تَقُولُ: وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقىفَسَلَّمَ عَلَیْهَا، وَ أَخْبَرَهَا بِخَبَرِ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ بُکَائِهِ، فَنَهَضَتْ وَ الْتَفَّتْ ~بِشَمْلَةٍ~لَهَا خَلَقٍ ، قَدْ خِیطَتْ فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً بِسَعَفِ النَّخْلِ. فَلَمَّا خَرَجَتْ نَظَرَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ إِلَى *الشَّمْلَةِ* وَ بَکَى، وَ قَالَ: وَا حُزْنَاهْ، إِنَّ قَیْصَرَ وَ کِسْرَى فِی الْحَرِیرِ وَ السُّنْدُسِ، وَ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلَیْهَا شَمْلَةُ صُوفٍ خَلَقٌ قَدْ خِیطَتْ فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً! ... (البرهان فی تفسیر القرآنج3371)

... پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هر گاه فاطمه علیها السلام را می دید، او خوشحال می شد، پس برخی از اصحاب به درب خانه فاطمه رفتند و او را در حالی یافتند که جو را آسیاب می کرد و می گفت: و آنچه نزد خداست بهتر و ماندگارتر است. پس بر او سلام کرد و از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و گریه ایشان به او گفت. پس حضرت زهرا از جا برخاست و چادری را که در دوازده جا با برگ درخت خرما دوخته شده بود برداشت. چون بیرون آمد سلمان فارسی به شمله (چادر) نگریست و گریست و گفت: چه غمگینیم که قیصر و خسرو در ابریشم هستند و دختر محمد رسول الله در چادری است پشمی که در دوازده جا دوخته شده است! ...

پوششی که حضرت داشتند به نام شمله گفته شده است. شمله در کتاب لغت العین به این صورت آمده است:

الشَّمْلَة: کساء یُشْتَمَل به: تن‌پوشی که کاملا بدن را می‌پوشاند.

الشَّمْلَة: مصدر من اشتَمَلَ بثوب یدیره على جسده کله، لا یخرج منه یدَه: لباسی که دور بدن می‌چرخاند و دستش از ان خارج نمی‌شود.

به نظر شمله یک پارچه بزرگی است که به دور بدن پیچیده میشده است تا تمام بدن را بپوشاند.

4.1.2     حجاب دختران امیرالمومنین علیه سلام

«و قال عمرو بن منذر الهمدانی: رأیت أمّ کلثوم و کأنّی نظرت الى فاطمة الزهراء (علیها السّلام) و علیها خرقة خلقة و خمار و نقاب فدنوت و سلمت على زین العابدین (علیه السّلام) و حریم النبوة   ... (منتهى الآمال(عربی)، جلد‏1، صفحه760)
عمرو بن منذر همدانى گوید: امّ کلثوم (علیها السّلام) را دیدم چنان که پندارى فاطمه زهرا (علیها السّلام) است چادر کهنه بر سر گرفته و روى ‏بندى بر روى بسته، من نزدیک رفتم و به علی زین العابدین (علیه السّلام) و بانوان خاندان سلام کردم ...

الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیُّ فِی الْأَمَالِی عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَفَّارِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَلِیٍّ «4» أَخِی دِعْبِلٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: أُدْخِلَ عَلَى أُخْتِی سُکَیْنَةَ بِنْتِ عَلِیٍّ خَادِمٌ فَغَطَّتْ رَأْسَهَا مِنْهُ فَقِیلَ لَهَا إِنَّهُ خَادِمٌ فَقَالَتْ هُوَ رَجُلٌ مُنِعَ مِنْ شَهْوَتِهِ.  (وسائل الشیعة، ج‏20، ص: 227)

از امام علی بن علی، برادر دعبل بن علی خزاعی از امام رضا از امام حسین روایت کرده است که: حضرت مرد خدمتکاری را بر خواهرم سکینه دختر امیرالمؤمنین وارد کردند. او سرش را از خادم پوشاند. به حضرت سکینه علیها السلام گفتند: او خادم است. او گفت: وی مردی است که مانع شهوت وی شده اند .

در این دو روایت جناب سکینه و ام کلثوم دارای پوششی برای سر و حتی صورت خود بودند. 

4.2     حجاب در سیره مسلمانان صدر اسلام

به جز زنان اهل بیت علیهم السلام در برخی گزارشها میتوان به حجاب زنان مسلمان پی برد. در یک روایت عمر زنی را تنبیه میکند و به علت برخورد خمار از سر او می افتد و موهایش معلوم میشود. و یا در داستان هجوم لشکر معاویه به یمن بی حرمتی به حجاب زنان مسلمان میشود و آن سال را یوم العوره می نامند.

عبد الرزاق عن إبراهیم بن محمد عن عبد الکریم قال : حدثنی نصر بن عاصم، أن عمر بن الخطاب سمع نواحة بالمدینة لیلا، فأتى علیها فدخل ففرق النساء، فأدرک النائحة فجعل یضربها بالدرة فوقع خمارها، فقالوا : شعرها یا أمیر المؤمنین، فقال : أجل فلا حرمة لها. (المصنف - عبد الرزاق الصنعانی - ج 3 - ص 556 558)

عمر بن خطاب در مدینه صدای ناله و زاری زنی را شنید پس نزد او آمد و زنان را متفرق ساخت و (برای تنبیه) زن مرثیه خوان را با تازیانه خویش می زند؛ به گونه ای که خمار او کج می‌شود. افراد گفتند موی او ای امیرمومنان گفت: آری، اما او مصون نیست.

یعنی در این گزارش پس از کج شدن خمار مو نمایان می‌شود که نشان می دهد خمار در حالت عادی ساتر کامل مو بوده است.

... أمّا یوم العورة فإنّ نساءً من المسلمات یُسْبَیْنَ فیکشف عن سوقهنَّ فأیّتهنّ کانت أعظم ساقاً اشتُریت علی عظم ساقها،... (الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 31)

... و اما روز بیم و خطر، روزی است که زنان مسلمانان را اسیر می گیرند و پاهاشان را لخت می کنند، و هر کدام که از پاها فربه تر باشد او را می خرند...

این داده تاریخی که در مورد اتفاقی در سال 40 است، وقتی غارتگران سپاه معاویه به یمن حمله کردند، نوامیس مسلمین و محبّان امیر المؤمنین را بردند سر بازار بفروشند. بعد یک کاری کردند که در تاریخ به آن روز یوم العورة. این‌ها را سر بازار بردند برای این‌که هتک حرمت کنند، پاچه‌ی شلوار این‌ها را بالا زدند تا ساق پای این‌ها پیدا شد تا خریدار می‌آمد دست به پای ساق او می‌زد تا ببیند برای امور جنسی مناسب است یا نه و این روز، روز یوم العورة می‌شد. اگر زنان پوشیده نبودند و ساق پای زنان در شهر معلوم و در معرض دید بود که معنی نداشت سال 40 یوم العورة می‌شود، چون ساق پای چند تا زن مسلمان را بردند نشان دادند.

بنابراین باتوجه به انچه از اسناد تاریخی سیره اهل بیت علیهم السلام و زنان مسلمان صدر اسلام نشان میدهد حدود حجاب اینطور مشخص می شود که پوشاننده موی سر و بدن بوده است.

۵- جمع‌بندی

در این مقاله به بررسی موضوع حجاب در تاریخ صدر اسلام، آیات و روایات پرداخته شد. البته واضح است که گستردکی بحث و نوع مخاطب غیر دانشگاهی سبب شده که در هر موضوع به صورت یک روش تحقیق صد در صد دانشگاهی موضوع مورد نگرش قرار نگرفته و بحث بسیار عمیق نشود. لذا در این مقاله به بررسی تمام ادبیات موضوع، مقالات داخلی و خارجی پرداخته نشده اما سعی شد با بهره گیری از برخی از این منابع موجود یک روند ذکر شود.

طبق انچه در این مقاله مطرح شد؛ قطعا نمی توان پوشش زنان در زمان جاهلیت، صدر اسلام و پس از نزول آیه حجاب را ترسیم کرد و اگر کسی مدعی چنان تصویری از پوشش در طول تاریخ باشد قاعدتا کار علمی درستی انجام نشده است. اما میتوان با روشهای علمی به احتمال زیاد به یک نوع پوشش رسید. با این توضیح حجاب امری است که در زمان جاهلیت شایع بوده و اسلام حدودی را برای آن مشخص کرده به طوریکه با بررسی متن آیات و روایات و سیره میتوان گفت حجاب عبارت از پوشاندن تمام بدن زن بجز وجه و کفین (منظور از مچ دست به پایین) است. البته در مورد زینت نیز برخی زینتهای آشکار وجود دارد که زنان میتوانند آنها را نپوشاند، که مصداق این زینتها بعضا به طور صریح در روایات مشخص شده برخی از آنها به عرف سپرده شده است.

نکته آخر آنکه هدف از این مقاله یافتن حکم شرعی حجاب نبوده و تعیین دقیق مصداق حجاب نیازمند رجوع به فقیه است و این نوشتار تنها درصدد مشخص کردن کلیات بحث حجاب با توجه به برخی شبهات رایج در متن جامعه بوده است. لذا اگر شخصی سوال فقهی در مورد حجاب دارد باید به توضیح المسایل و یا شخص فقیه مراجعه کند برای نمونه، احکام حجاب و پوشش از نگاه اقای سیستانی در پیوست آمده است.

6      پیوست1: حکم فقهی

برخی احکام حجاب و پوشش از توضیح المسائل جامع جلد ۴ آقای سیستانی.

مسأله 27. اصل حجاب و پوشش زن - که در قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السلام) بیان شده - از مسلّمات شریعـت محسوب گردیده و ضروری دین است ‌و رعایت‌ نکردن آن، گناه و معصیت ‌محسوب می‌شود.

مسأله 29. بر بانوان واجب است موهای سر (حتّی موهای قسمت جلوی سر) و تمام بدن خود را (غیر از صورت و دست­ها از مچ تا سر انگشتان) از مرد نامحرم بپوشانند؛ البتّه، برای آنکه فرد یقین یا اطمینان کند قسمت‌های واجب را پوشانده، باید مقداری از اطراف صورت و مقداری پایین­تر از مچ­ها را هم از نامحرم بپوشاند.

بنابراین پوشش موی سر، گوش، گلو، زیر چانه، دست (بازو، ساعد و مچ دست)، پا - حتّی محدودۀ پایین تر از مچ آن- از مرد نامحرم واجب است، و نیز استفاده از لباس‌هایی که موی سر یا اندام بدن را به مقدار مذکور در برابر نامحرم نمی­پوشاند، کافی نیست

مسأله 30. بر زن لازم نیست صورت و دست­های خود را از مچ تا سر انگشتان بپوشاند، مگر در سه مورد که پوشاندن آنها حتّی از مردان محرم واجب است:

الف. بترسد که نپوشاندن آن قسمت‌ها باعث شود خودش مبتلا به گناه گردد.

ب. قصد وی از نپوشاندن آن قسمت‌ها، مبتلا کردن بیننده به نگاه حرام باشد.

ج. نپوشاندن آن قسمت‌ها نوعاً‌ و به‌طور معمول، موجب جلب توجّه دیگران و نگاه از روی لذّت دیگران به وی گردد.

پاورقی: . شایان ذکر است، هرچند پوشاندن النگو و دستبند از نامحرم با شرایط مذکور لازم نیست؛ ولی پوشش ساعد و مچ دست از نامحرم واجب است؛ این حکم (لزوم پوشش ساعد و مچ دست) در خصوص موضع زینت‌های مذکور بنابر احتیاط واجب است.

مسأله 31. حجاب و پوشش بانوان در برابر مرد نامحرم، علاوه بر آنکه باید مقدار واجب - که در مسائل «29 و 30» بیان شد - را بپوشاند، لازم است دارای ویژگی‌های ذیل باشد:

الف. «نازک و بدن نما» نباشد. بنابراین، پوشیدن لباس­هایی مانند روسری، جوراب‌ نازک‌ که موها یا پوست بدن را نمی­پوشاند و شَبَحی از آن نمایان است در حضور نامحرم کافی نیست؛

ب. «تنگ و چسبان» نباشد، طوری که معمولاً موجب جلب توجّه دیگران و نگاه از روی لذّت می­شود. بنابراین، پوشیدن لباس­هایی که حجم و برجستگی مَفاتن بدن[8] زن را مشخّص می­کند، جایز نیست؛

ج. «زینتی» نباشد. بنابراین، پوشیدن هر نوع لباس اعم از چادر، مانتو، شلوار، روسری، جوراب و مانند آن که به لحاظ رنگ یا کیفیّت دوخت یا ویژگی­های دیگر عرفاً جنبۀ «زینتی» داشته باشد در برابر نامحرم جایز نیست.

مسأله 32. بر بانوان واجب است آرایش و زینت خود را از نامحرم بپوشانند. بنابراین، اموری مانند موی مصنوعی و کلاه گیس، لاک ناخن، حنای دست، لنزهای رنگی چشم، بعضی از اقسام تاتو یا مژه یا ناخن مصنوعی، چنانچه عرفاً نوعی زینت محسوب شود، لازم است از نامحرم پوشانده شود؛

شایان ذکر است، از بین زینت‌ها، سرمه کشیدن، برداشتن ابرو، اصلاح صورت، حلقه و انگشتر دست و النگو و دستبند[9] استثنا می­شود که با رعایت سه شرط مذکور در مسألۀ «30» پوشش آن واجب نیست، هرچند احتیاط مستحب است این زینت‌ها نیز از نامحرم پوشانده شود.

مسأله 34. پیرزنی که به سبب کهولت سنّ به‌طور معمول امیدی برای ازدواج او وجود ندارد، جایز است موی سر و قسمت‌هایی مانند گوش و زیر گردن و ساعد دست خود را نپوشاند؛ البتّه آشکار کردن آرایش و زینت - با توضیحی که در مسألۀ «32» بیان شد - بر وی جایز نیست..

 

+/