مورخان نوشتهاند که بارها کعبه ویران شد، از اینرو خانه برآمده به دست حضرت ابراهیم(علیه السلام) و اسماعیل(علیه السلام) برجا نماند، پس از هر ویرانی یا آسیبی میکوشیدند خانه را به شکلی که در روزگار پدران و نیاکانشان داشت، بازگردانند.
بنابر نقل مشهور سیوپنج سال از عمر شریف رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گذشته بود که در اثر سیل و یا آتشسوزی که موجب ویرانیخانه کعبه شد داستان تجدید بنای کعبه پیش آمد و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که در ان زمان هنوز به رسالت برگزیده نشده بودند، نیز در آن شرکت کرد و در هنگامی که طوایف مختلف قریش در مورد نصب حجرالأسود آتشاختلاف شعلهور شده و دستبه کشتار یکدیگر بزنند خدایتعالی بهوسیله آن بزرگوار جلوی این اختلاف و خونریزی را گرفت
کعبه در زمان جاهلیت
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: پس از کلاب بن مره، اولین کسی که کعبه را بازسازی کرد، قصی بود. همچنین یحیی بن شبل از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت میکند: در زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام) و قبیله جرهم، درِ کعبه چسبیده به زمین بود، تا آنکه قریش آنرا بنا کردند. ابو حذیفة بن مغیره گفت: ای جماعت قریش! درِ کعبه را بالا ببرید، تا جز با پلّکان کسی نتواند بالا رود و جز کسی که شما میخواهید وارد آن نشود. پس اگر کسی که شما نمیخواهید سراغ آن آید، پلّکان را میکشید و میافتد، این عبرت برای بیننده میشود. قریش چنان کردند و ردیف بالای دیوار را خراب کردند، سیل را از کعبه بازگرداندند و کعبه را با پارچههای نقش دار یمانی، پوشاندند.
«سعید بن عمرو هذلی» از پدرش روایت میکند: قریش را دیدم که در جاهلیت، روزهای دوشنبه و پنجشنبه درِ کعبه را میگشودند و دربانان نزد در مینشستند. هرگاه کسی بالا میرفت که دوست نداشتند وارد کعبه شود، او را پرت میکردند و گاهی میمرد. با کفش وارد کعبه نمیشدند، این را بزرگ میشمردند و کفشهای خود را زیر پلکان میگذاشتند.
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: در جاهلیت قریش کعبه را خراب کردند و چون خواستند آنرا بسازند، نتوانستند (و موانعی پیش آمد) و در دلهایشان هراس افتاد. یکی گفت: هر کس پاکترین مال خود را بیاورد، نه مالی که از راه قطع رحم یا حرام به دست آوردهاید، چنان کردند. آنگاه امکان ساختن کعبه بر ایشان مهیا شد. آنرا ساختند تا به محل حجرالأسود رسیدند. میانشان گفتوگو پیش آمد که چه کسی حجرالأسود را در جای خودش کار گذارد. نزدیک بود میانشان شری پدید آید. به داوری اولین کسی که از درِ مسجد وارد شود تن دادند. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد، چون نزد آنان آمد، فرمود تا پارچهای بگستردند، سپس سنگ را میان آن نهاد. قبایل، گوشههای پارچه را گرفتند و بلند کردند، سپس پیامبر سنگ را برداشت و در جایش نهاد. خدا، او را مخصوص این کار ساخت!
مورخان نوشتهاند که بارها کعبه ویران شد و بارها سیل پایههای آنرا فرو ریخت. از اینرو خانه برآمده به دست حضرت ابراهیم(علیه السلام) و اسماعیل(علیه السلام) برجا نماند، لیکن افراد دوره جاهلی که سخت دلبسته حفظ شکل؛ جای و بنیادش بودند، پس از هر ویرانی یا آسیبی تا آنجا که مقدورشان بود میکوشیدند خانه را به شکلی که در روزگار پدران و نیاکانشان داشت، بازگردانند و آنرا برآورند، لذا هیچ تغییری در آن راه نمیدادند و صورت بنا را دگرگون نمیکردند.
بیتالحرام، بنایی مکعبی شکل است، لذا بدان «کعبه» گفته شده است. مورخان آنرا چنین وصف کردهاند: تا پنج سال پیش از اسلام، دیوارهای کعبه سنگ چین بود و سنگها بی آنکه ملاطی آنها را به هم بپیوندد تا بالای قد آدمی روی هم چیده شده بود. نیز گفتهاند که در عهد حضرت اسماعیل(علیه السلام) نه ذراع ارتفاع داشت و مسقف نبود و دری داشت که به زمین چسبیده بود. نخستین کسی که برای آن چفت گذاشت «تبع» بود و سپس عبدالمطلب دری آهنی برای آن ساخت و آنرا با زر به دست آمده از دو آهوی زرین [که بر اثر حفر چاه زمزم کشف شده بود] بیاراست.
این نخستین باری بود که کعبه را میآراستند. وصفی که مورخان این گونه از کعبه ارائه میکنند ما را بر آن میدارد تا آنرا ویرانهای ابتدایی و ساده تصور کنیم؛ حیاطی مربعگونه که دیوارهای سنگی ـ بیهیچ ملاطی که آنها را به یکدیگر بپیوندد ـ آنرا در برگرفته است و پرندگان شکاری در آن مأوی گزیدهاند و هیچ حایلی کف آنرا از اشعه سوزان خورشید و بارانهایی که بر مکه فرود میآید و گاه به شکل آب از دهانههای چاهها بیرون میزند حفظ نمیکند. این خانه در حقیقت چهار دیواریی است سنگی که ارتفاع آن از قامت انسان تجاوز نمیکند.
پارهای از مورخان گفتهاند که «عامر بن جادر ازدی» پس از حضرت اسماعیل(علیه السلام)، نخستین کسی بود که برای کعبه جدار (دیوار) گذاشت، لذا «جادر» (برآورنده جدار) لقب گرفت. باز به گفته مؤرخان در نیمه اول قرن هفتم میلادی؛ یعنی پنج سال پیش از اسلام و زمانی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سیوپنج ساله بود،کعبه دچار آتشسوزی شد. در این هنگام بر آن شدند تا خانه را بازسازی کنند و برایش سقفی چوبی بگذارند، لذا دست به کار شدند و دیوارها را ـ که پیشتر نه ذراع ارتفاع داشت ـ تا هجده ذراع برآوردند و سقفی بر دو ردیف سه ستونه چوبی بر آن گذاشتند. همچنین درِ آن را از سطح زمین بالاتر آوردند که جز با پلکان نمیشد بدان وارد شد. دیوارها را نیز با یک ردیف سنگ و یک ردیف چوب برآوردند. در اخبار آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چون در سال فتح مکه وارد کعبه شد، کنار ستونی ایستاد و دعا کرد. در آن هنگام در خانه شش ستون بود.
بازسازی کعبه
مورخان درباره دلیل بازسازی کعبه گفتهاند که دیوارهای سنگی که ملاطی نداشت و ارتفاع آن از قامت آدمی تجاوز نمیکرد بهتدریج از هم گسیخته شده و سنگهایش بر زمین فرو ریخته بود، لذا بر آن شدند تا دیوارهایش را برآورند و چون تنی چند از قریش و دیگران گنج خانه را که در چاهی در میان آن قرار داشت دزدیده بودند مردم بر مسقف کردن آن هم داستان شدند.
این بنای تازه نیز آنگونه که از وصفش در کتابهای مورخان بر میآید، بنایی فاخر نبود. تنها اتاقی بود که اینک سقفی چوبی بر شش ستون در دو ردیف آنرا میپوشاند، دیوارهایش که پیشتر نه ذراع ارتفاع داشت و کمی بیشتر یا کمتر از قامت آدمی بود تا هجده ذراع بالا آمده بود. اینبار مواد ساختمانی محکمی در این بنا به کار رفت؛ ردیفی از چوب و ردیفی از سنگ و در مجموع پانزده ردیف چوبی و شانزده ردیف سنگی دیوارهایش را تشکیل میداد. سقف آنرا نیز مسطح کرده بودند و برایش ناودانی گذاشته بودند که آب باران از آن سرازیر میشد.
کعبه در تاریخ اسلام
در مجموع این بنا از جهت مساحت، هنر، زیبایی و عظمت با هیچ یک از معبدهای عربی جنوب عربستان، مانند معبد «المقه» در شهر «مأرب» یا دیگر معابدی که پژوهشگران به آثار و بقایای آنها دست یافتهاند، سنجیدنی نبود.
عمرو بن دینار و عبیدالله بن ابیزید: در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اطراف کعبه دیواری نبود و پیرامون کعبه نماز میخواندند. زمان عمر که فرا رسید، برگرد آن دیوار کشید. عبیدالله گفته است: دیوارش کوتاه بود، پس ابن زبیر آنرا بنا کرد و بالا آورد.
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: کعبه در زمان حضرت ابراهیم نه ذراع بود و دو در داشت. عبدالله بن زبیر آن را باز ساخت و ارتفاعش را ۱۸ ذراع قرار داد. حجاج آنرا خراب کرد و آنرا به ارتفاع ۲۷ ذراع ساخت.
کعبه و مسجدالحرام در طول تاریخ اسلام، بارها مرمت و تجدید بنا شده است. این تعمیرات، معمولا پس از سیلهای فراوان مکه و گاه پس از جنگها، انجام گرفته است. از پیدایش اسلام تاکنون، نزدیک به صد سیل به مسجدالحرام و کعبه آسیب رسانده است که برخی از آنها به نامهای خاصی، مشهور شدهاند همچون سیل «ام نهشل» در خلافت عمر و «حجاف» و «المخبل» در خلافت عبدالملک بن مروان و سیل «ابن حنظله» در روزگار مأمون.
با وجود قداست و حرمت کعبه، سه حمله بزرگ به مکه، زیانهای بزرگی را به کعبه وارد ساخت که عبارتند از: حمله لشکر یزید بن معاویه به فرماندهی حصین بن نمیر (سال ۶۳ه.) جهت سرکوبی عبدالله بن زبیر؛ حمله سپاه عبدالملک بن مروان به فرماندهی حجاج ثقفی (سال ۷۳ه.) جهت سرکوبی ابنزبیر؛ حمله قرمطیان در روزگار خلافت عباسیان (سال ۳۱۷ه.) و ربودن حجرالأسود.
تعمیر بیت به خلفا و پادشاهان و امیران وقت مکه نسبت داده شده است، مانند عبدالله بن زبیر (۶۴ه.) و عبدالملک بن مروان (۷۴ه.) و سلطان سلیم عثمانی (۹۶۰ه.) و سلطان مراد عثمانی (۱۰۴۰ه.) و در آخرین تعمیر (۱۴۱۷ه.) داخل کعبه را بتنریزی کرده و بالا آوردند.*
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حج
//
سایت شیعه نیوز