در بین اوصاف امام حسن مجتبی صلوات الله علیه، عدّهای از اوصاف تعیینی هستند، عدّهی دیگری هم تعیّنی هستند.
«تعیینی» یعنی اینکه مثلاً فرض کنید که پدر کسی نام او را «سخی» بگذارد؛ ممکن است که آن فرد در عین این که سخی نام دارد، یک خسیسِ به تمام معنا باشد.
در میان اسامی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه، آن چیزی که تعیینی است، یعنی معصوم فرموده است، یکی «تقی» است، به معنای پرهیزگار، «عابد» است، از بس که امام حسن مجتبی صلوات الله علیه اهل عبادت بودند.
اما در اسامی تعیینی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه که پدر و جدّ ایشان فرمودهاند «کریم» نیست، «کریم» نامِ تعیّنیِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه است.
«تعیّنی» یعنی کسی تعیین نمیکند، من آنقدر به وصفی شناخته میشوم که در محل من را آنطور میشناسند. مثلاً کسی خسیس است، مسلّماً نام کسی را «خسیس» نمیگذارند، آنقدر این شخص خسیسبازی درمیآورد، همینکه شما از واژه «خسیس» استفاده کنید، بخواهید یا نخواهید، آن شخص در ذهن شما میآید. دیگر به مرور میگویند فلانی خسیس است. در اینجا کسی برای این شخص اسم تعیین نکرده است، بلکه شناخت دیگران از او، کم کم این نام و صفت و لقب را برای او قرار میدهد.
آنقدر دوست و دشمن از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کَرَم دیدند که وقتی در مدینه نامی از کریم میآمد، همه میگفتند حسن بن علی [علیه السلام]. وضع این نام تعیّنی است، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این نام را نگذاشتهاند، بلکه مردم آنقدر کرامت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را تجربه کردهاند که میگفتند کریم یعنی حسن بن علی [صلوات الله علیه].
و این کرامت مختص دوستان فقط نبود. روزی مروان گفت: حسن بن علی عجب استری [۱] دارد!
مروان شاه بنی امیه است، به پول امروز چندصد هزار میلیارد تومان پول دارد، ولی آدمِ پست، پست است! اگر دریا دریا هم طلای مایع داشته باشد هم هنوز چشم او به دنبال چیز دیگر است و حرص میزند.
مروان از اینکه به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بگوید خجالت کشید، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را هم خوب میشناخت، برای همین به دوست خود گفت: وقتی حسن بن علی از اینجا رد میشد، جلوی او برو و بگو عجب استری!
رفیق مروان هم در مسیر ایستاد، وقتی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در حال رد شدن بود گفت: عجب استری!
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه پیاده شدند و افسار این استر را به این شخص دادند و فرمودند: به مروان بگو، اگر خودت هم میآمدی به خودت هم میبخشیدم! ولو اینکه مروان باشی. [۲]
پینوشتها:
[۱] «استر» یعنی مرکب، یعنی قاطرِ رام.
[۲] بحار الانوار جلد۴۳ صفحه۳۴۴
/+
تحریریه سایت فطرت