آیا برپایی مجالس عزاداری به شکلی که امروز رایج است، ازطرف پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) توصیه شده است؟
اول:ما گریه برحسین (علیه السلام) را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آموخته ایم. راویان حدیث ما و شما روایت کرده اند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم اعلام نمود: « به زودی امت من، فرزندم حسین(علیه السلام) را به قتل میرسانند.» آن گاه حضرت براین موضوع گریست، درحالی که ۵۰ سال تا حادثه شهادت امام حسین(علیه السلام) مانده بود.
سند این حدیث، نزد شما اهل سنت نیز بامعیارهای راویان معروفتان، بخاری ومسلم صحیح است، ولی متاسفانه آن را بیان نکرده اند. اما حاکم درکتاب مستدرک ج۳ ص۱۷۶از قول ام فضل، دختر حارث نقل میکند (سند روایت حاکم چنین است: ابوعبدالله محمد بن علی جوهری در بغداد میگوید ابوالاحوص محمد بن هیثم قاضی ازمحمد بن مصعب اوزاعی از ابی عمار شدادبن عبدالله از ام الفضل بنت الحارث روایت کرده است.)که او نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت وسلام کرد وگفت: « ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) من شب گذشته خواب عجیبی دیدم » حضرت فرمود: « آن خواب چه بود؟ » ام فضل گفت: « خواب وحشتناکی بود! » حضرت پرسید: « خوب چه بود؟ » ام فضل گفت: « خواب دیدم مثل این که قطعه ای از بدن شما جدا شد ودردامن من افتاد» رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « خواب خوبی دیدی، به خواست خداوند، فاطمه پسری به دنیا خواهد آورد که دردامن تو بزرگ خواهد شد».
آری فاطمه (سلام الله علیها) حسین(علیه السلام) را به دنیا آورد و او در دامن من بزرگ شد همان گونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفته بود. مدت ها گذشت، روزی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم وحسین(علیه السلام) را دامنش گذاشتم،پس از چند لحظه متوجه شدم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نگاهش را ازمن پنهان میکند،ناگاه فهمیدم که چشمان آن حضرت پراز اشک شده،گفتم:« ای پیامبر خدا! پدرومادرم فدای شما باد! اتفاقی افتاده؟! » حضرت فرمود:« اکنون جبرییل نزد من آمد وخبردادکه امت من به زودی این فرزند را به قتل خواهند رساند. »گفتم: این پسر را؟گفت:«آری» آن گاه حضرت مقداری از تربت حسین(علیه السلام) را که تربت سرخی است برایم هدیه آورد. مستدرک مینویسد: این حدیث، بامعیارهای حدیثی بخاری ومسلم حدیث صحیحی است ولی آن ها حدیث را نقل نکرده اند.
دوم:آنچه عجیب به نظر میآید این است که شما اهل سنت به چه دلیل در این ماجرا با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همراهی نمیکنید وبر فرزند و غنچه گل او حضرت حسین(علیه السلام) مجالس عزا به پا نمیدارید در حالی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای فرزندش گریسته وخداوند بزرگ ترین فرشته اش جبرییل را بر پیامبرش نازل کرده تامصیبت اورا خبر داده، از جرم بزرگ امت درحق او مطلع گرداند وحتی مقداری از تربت او در سرزمین مقدس کربلا راکه درآن به قتل میرسد برایش بیاورد.
سوم:مثل این که شما به این نکته توجه ندارید که ابراز عاطفه ومحبت نسبت به پیامبران و جانشینان آن ها یک عبادت و یک سنت پسندیده است وگویا این آیه قرآن را که درباره گریه یعقوب بر یوسف است نخوانده اید: « وتولی عنهم وقال یا اسفی علی یوسف وابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم» (یوسف/۸۴) یعقوب گفت: وا اسفا بریوسف وچشمان او از اندوه (گریه بر یوسف) سفید شد در حالی که خشم خود را فرو میخورد.
چهارم:عمل وکلام و یا تایید مطالب توسط امامان معصوم (علیه السلام)، پس از عمل وکلام وتقریر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، نزد ماحجت است چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خودش فرمود « انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی...» وما، ده ها حدیث صحیح از امامان معصوم(علیه السلام) دراختیار داریم که مستحب بودن گریه برحضرت حسین(علیه السلام) وبرگزاری مجالس عزا براو را تایید میکند. آری جزع و بی تابی برمردگان را جایز نمیدانیم مگر برای ائمه معصومین (علیه السلام).
پنجم:براساس قواعد وقوانین فقهی هرکاری جایز وحلال است مگر آن که حرمت آن از طرف اسلام اعلام شده باشد «کل شی ء لک حلال حتی تعلم انه حرام» پس برپایی مجالس عزا براهل بیت (علیه السلام) بر اساس آنچه عرف مردم درمکان ها وزمانهای مختلف انجام میدهند مجاز است البته تاجایی که مرتکب عمل حرام وخلاف شرع نگردد.
برگرفته از کتاب < پاسخ به پرسشهای سپاه صحابه >، تالیف آقای علی کورانی عاملی
سایت فطرت