داد تأسف حذیفه
 

مگر نه این است که به فرموده‌ی خدای عزّوجل منافقان به خدا و پیامبرش کفرمی‌ورزند ﴿ توبه /۵۴﴾

و خیرخواه رسول نیستد﴿ توبه / ۵۰﴾

بلکه دشمن خدا و رسول‌اش اند﴿ توبه / ۶۳﴾

همانند یکدیگرند، به کارهای ناپسند واداشته و از کارهای پسندیده بازمی‌دارند. ﴿ توبه / ۶۷﴾ 

پس به‌راستی چرا باید عمربن‌خطاب در حکومت خویش به چنین گروهی آن‌قدر موقعیّت‌دهد که حذیفه‌بن‌یمان، داد تأسّف بر این شرایط سردهد:

«شرّ منافقین امروزه بیش از دوران حیات پیامبر است. در آن زمان ایشان پنهانی عمل‌می کردند و امروز آشکارا.» (۱)

آیا عمربن‌خطاب در جر‌ی‌کردن اهل‌نفاق در بروز باطن‌شان که ماهیت آن چیزی جز رودررویی با اسلام نیست، مؤثّر نبوده‌است؟

و آیا این اتّفاق به سود اسلام و مورد رضایت خدا و رسول‌اش است؟

______________________
پی نوشت:

۱_ صحیح البخاری - البخاری - ج ۸ - ص ۱۰۰

حدثنا آدم بن أبی ایاس حدثنا شعبة عن واصل الأحدب عن أبی وایل عن حذیفة بن الیمان قال إن المنافقین الیوم شر منهم علی عهد النبی صلی الله علیه وسلم کانوا یومیذ یسرون والیوم یجهرون