این مطلب، بخش اول از یک سلسله مطالب است.
آیهی تبلیغ؛ پیش درآمد واقعۀ غدیر
واقعهی غدیر بزرگترین حادثۀ تاریخ اسلام است که سه ماه پیش از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) واقع شد. این واقعه با "آیۀ تبلیغ" آغاز و با "آیۀ اکمال" خاتمه یافت. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت میگویند:
حدیث غدیر پس از آن بیان شد که کاروان حجة الوداع از مکه بازگشته و به منطقۀ غدیر خم در نزدیکی جحفه رسید. در آنجا آیۀ ۶۷ سوره مایده نازل شد که: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» یعنی: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است حتما (به مردم) برسان و اگر آن را نرسانی، رسالت او را انجام ندادهای و خداوند تو را از (خطرات و گمان بد) مردم نگاه میدارد، و جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند».
در این آیه روی سخن، فقط به پیامبر است و تنها وظیفه او را بیان میکند؛ با خطاب ای پیامبر (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ) شروع شده و با صراحت دستور میدهد که آنچه را از طرف پروردگار بر او نازل شده است به مردم برساند. سپس برای تأکید بیشتر به او اخطار میکند که اگر از این کار خودداری کنی ـ که هرگز خودداری نمیکرد ـ رسالت خدا را تبلیغ نکردهای!
اکنون این سؤال پیش میآید که با توجه به تاریخ نزول سوره ـ که مسلماً در اواخر عمر و اوج قدرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است ـ چه مطلب مهمی بوده که خداوند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را با این تأکید مامور ابلاغ آن میکند؟ آیا مسائل مربوط به توحید و شرک و بتشکنی بوده، حال آنکه این مسائل از سالها قبل برای پیامبر و مسلمانان حل شده بود؟ آیا مربوط به احکام و قوانین اسلامی بوده، با اینکه مهمترین آنها تا آن زمان بیان شده بود؟ و یا مربوط به مبارزه با اهل کتاب و یهود و نصاری بوده، در حالی که میدانیم پس از فتح مکه و سیطره و نفوذ اسلام در سراسر جزیره عربستان، آنان از صحنه اجتماع طرد شدند و نیروهای آنها در هم شکسته شد؟
شان نزول آیه تبلیغ
گرچه متاسفانه پیشداوریها و تعصبهای مذهبی مانع از آن شده است. حقایق مربوط به این آیه بدون پردهپوشی در اختیار همه مسلمین قرار گیرد، ولی در عین حال در کتابهای مختلفی که دانشمندان أهل تسنن، اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ نوشتهاند، روایات زیادی دیده میشود که با صراحت میگوید: آیه فوق درباره علی ع نازل شده است.
این روایات را جمع زیادی از صحابه از جمله "زید بن ارقم" و "ابو سعید خدری" و "ابن عباس" و "جابر بن عبد اللَّه انصاری" و "ابو هریره" و "براء بن عازب" و "حذیفه" و "عامر بن لیلی بن ضمره" و "ابن مسعود" نقل کردهاند و گفتهاند که آیه فوق درباره علی ع و داستان روز غدیر نازل گردید.
تفسیر اهل سنت از آیهی تبلیغ
اهل سنت در تفسیر آیه سه نظر دارند:
۱. اغلب تفاسیر سنی مانند بیضاوی میگویند همۀ احکام و معارف را برای همگان بیان کن.[۱]
۲. بعضی از عامه مانند شوکانی میگویند : همۀ احکام و معارف را برای همگان بیان کن. و هیچ کس را به بخشی از معارف دین مخصوص نساز.و برای این تفسیر استدلال میکنند به حدیث ابی جحیفه از مولی علی (علیه السلام) که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ مطلب خاصی را به او نیاموخته که از دیگران دریغ کرده باشد.[۲] و آلوسی آنرا چنین توجیه شده است که اگریک حکم را پنهان کنی هیچ بخشی از آنرا نرساندی چون همۀ اجزاء دین به هم مرتبط است.[۳]
۳. بعض از عامه مانند فخر رازی و رشید ضا میگویند: منظور « ما انزل الیک» به قرینۀ سیاق آیات قبل و بعد حکمی شدید ومهم مربوط به اهل کتاب است
و منظور از عصمتی که در آیه وعده داده شده حفظ جان او و عدم نیاز به نگهبانی ظاهری است [۴]
دلایل تفسیر شیعه و اشکال تفسیر دیگران
۱. تفسیر شیعی مطابق روایات فریقین دال بر نزول آیه در غدیر و معرفی مولا علی(علیه السلام) به ولایت است که همگی میگویند منظور از"ما انزل"ولایت و امامت است و نه مطلق آنچه نازل شده است. لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول آن، در غدیر خم مولا علی(علیه السلام) را به ولایت معرفی نمود؛ حال "مولی"به هر معنایی که میخواهد باشد. ولی تفاسیر دیگر بر خلاف روایات شأن نزول وارده است افزون بر آنکه در خود آیه قراینی به شرح زیر بر آن وجود دارد.
۲. اگر مراد از "و إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه"این باشد که اگر حکمی را نرسانی همان حکم را نرساندی وحدت شرط و جزا لازم میآید مانند آنکه بگوید اگر به خانۀ من ، لغو است. اگر منظور آن باشد اگر حکمی رانرسانی هیچ حکمی را نرساندی لازم میآید ارزش تبلیغی همۀ معارف و احکام یکسان باشد. آیا نرساندن توحید مانند نرساندن حکم اعتکاف مستحب است وهمان قدر خسارت دارد؟
۳. اینکه پیامبر موظف بود همۀ معارف نازله را برساند مورد انکار شیعه نیست ولی این آیه آنرا نمیگوید. شیعه میگوید: پیامبر موظف شد همۀ معارف را برساند ولی موظف نشد همۀ معارف به همۀ مردم برساند از این رو بخشی از آنرا به همه و بخش دیگر را به خلیفه اش سپرد زیرا صحابۀ دیگر لیاقت وظرفیت تحمل آنرا نداشتند. وفرصت برای تعلیم عادی این معارف وجود نداشت.
۴. اینکه پیامبر هیچ کسی را به بخشی ازمعارف مخصوص نسازد در بارۀ دینی که برای راهنمایی بشر تا قیامت آمده نا معقول است زیرا همۀ معارف نازله مورد نیاز همۀ معاصرین نبوده و صحابه وقت و ظرفیت آموختن آنرا از طریق عادی نداشتند
۵. روایت ابی جحیفه و روایات مشابه آن میگویند اهلبیت و امام علی (علیه السلام) مانند دیگر صحابه است و مخصوص به علم خاصی نبودند. عجیب است که بزرگترین آیۀ دال بر فضیلت مولی به معنای تساوی حضرت با دیگر صحابه تفسیر میشود ولی این مطلب برخلاف روایات قطعیه دال بر اختصاص امام علی (علیه السلام) میباشد مانند حدیث انا مدینه العلم و علی بابها.[۵]
وحدیثی که مولا علی (علیه السلام) میفرماید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در حال احتضار مرا در آغوش کشید و علمنی ألف باب یفتح کل باب ألف باب - هزار باب علم به من آموخت که از هر بابی هزار باب علم از آن باز میشود . [۶]
اگر مولا علی(علیه السلام) مخصوص به علمی نبود پس معنای درب شهر علم پیامبر، یافتح یک میلیون درب شهر علم بر روی او چیست؟ اگر اهلبیت در علم، مانند دیگران هستند چگونه در حدیث ثقلین معادل قرآن قرار گرفتند؟
۶. تفسیر اغلب اهل سنت از آیه را (همۀ احکام و معارف را برای همگان بیان کن زیرا اگریک حکم را پنهان کنی هیچ بخشی از آنرا نرساندی) چنین توجیه کردهاند: چون همۀ اجزا دین به هم مرتبط است. علامه طباطبایی میگوید: این توجیه نگرانی و ترسی ندارد تا وعدۀ عصمت و حفاظت الاهی به پیامبر داده شود در حالی که وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ از نگرانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دلالت میکند پس آن تفسیر نمیتواند منظور از این آیه باشد.
و اگر مانند فخر رازی وبعض دیگر از عامه بگوییم: منظور « ما انزل الیک» به قرینۀ سیاق آیات قبل وبعد ، حکمی مروط به اهل کتاب است میگوییم اولا از آنجا که ترتیب فعلی قرآن به ترتیب نزول نیست سیاق حجت نیست مخصوصا اینجا که دلیل بر انفصال نزول این آیه از آیات قبل وبعد آن داریم.ثانیا باتوجه به نزول این آیه در سال دهم هجری که اوج قدرت اسلام بود وجهی برای ترس و نگرانی از یهود ونصاری نبود زیرا آنان شکست خورده وهیچ قدرتی نداشتند.[۷]
۷. نگرانی و ترس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر جان یا متعلقات شخصیاش نبود؛ زیرا خداوند میفرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ کَفی بِاللَّهِ حَسِیباً » یعنی: «کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکنند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا واهمه ندارند » (الأحزاب ـ ۳۹) و رسول الله در راس مبلغان الاهی است و نیز این ترس از کفار و یهود و نصاری نبود زیرا زمان نزول آیه آنان ذلیل شده و شکست خورده بودند.
بلکه نگرانی حضرت از تصور غلط جاهلان مسلمان و تبلیغات منفی منافقان و جاه طلبان بود که این اعلام حضرت را مانند تعیین ولیعهد از طرف پادشاهان و ناشی تمایل شخصی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به پسر عمو و دامادش معرفی کنند.
نتیجه
با توجه به این قراین وشواهد مذکور، تفسیر شیعی از این آیه متعین و تفاسیر دیگر غلط است.
پینوشتها:
[۱]- انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذیل آیه
[۲] - لجمع بین الصحیحین البخاری ومسلم تألیف: محمد بن فتوح الحمیدی ج ا /۸۰
[۳] تفسیر فتح القدیر، ج۲، ص: ۶۹ شوکانی، ذیل آیه و روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص: ۳۵۵
[۴] - مفاتیح الغیب المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر ملقب به فخر الدین الرازی و تفسیر المنار ذیل آیه.
[۵] - المستدرک الحاکم]: ۱۲۷[ ذیل الحدیث، و صدر الحدیث ]ص۱۲۹[الحدیث فی تاریخ بغداد خطیب البغدادی صدر حدیث ]۴: ۲۱۹[ ذیل۲: ۳۷۷ .الجامع الصغیر سیوطی فی: ۳۶۴ بالرقم: ۲۷۰۵[منتخب کنز العمّال ]۵: ۳۰: وذهبی در میزان الاعتدال ]رقم: ۴۲۹[ در ترجمة أحمد بن یزید. وحافظ ابن حجر العسقلانی در لسان المیزان ]۱: ۱۹۷ رقم: ۶۲۰[. ابن المغازلی ]رقم: ۱۲۶.
[۶] - فضایل الخمسة ]۲: ۲۳ابن عساکر فی تاریخ دمشق، و ترجمة الإمام علی بن أبی طالب: ج۴۲ ۳۸۵،الرقم:۸۹۹۲.
[۷] - تفسیر المیزان ، ج ۵ ذیل آیه.
///
حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسم صلواتی گلستانی