عزاداری، به عنوان یک نوع سوگواری در غم از دست دادن عزیزان و نزدیکان یک شخص بهشمار میرود. ولی این موضوع در خصوص از دست دادن اولیاء الهی بویژه اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) یکی از موضوعات مهمی است که پیروان مکتب و آیین اهل بیت (علیهمالسّلام) در مناسبتهایی، جهت گرامی و زنده نگه داشتن سیرهی آن بزرگواران انجام میدهند. خصوصا در عزای سید الشهدا در دو ماه محرم وصفر افراد بیشتری اقدام به برپایی مجالس سوگواری و عزاداری میکنند.
عظمت مصیبت و مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) به گونه اى است که گریه و سوگوارى همواره قرین نام آن حضرت بوده و هست. با مطالعه تاریخچه سوگوارى و گریه بر مظلومیّت سیّد الشهدا(علیه السلام)، در مییابیم که، انبیاى الهى هزاران سال قبل از تولّد آن حضرت، با آگاهی از ماجراى کربلا، بر مظلومیّت آن حضرت اشک مى ریختند. همانند سوگواری حضرت آدم، حضرت موسی(علیه السلام) و... که در روایات به آنها اشاره شده است. پس عزاداری بر امام حسین علیهالسلام، ریشهای به قدمت آفرینش دارد. مثلا در مورد حضرت ابراهیم آمده: حضرت ابراهیم خلیل الله بارها و بارها برای مظلومیت و مصائب حضرت سیدالشهدا (علیه السلام ) اشک ریخت ، که از آن جمله آن هنگام که ملکوت آسمان و زمین را مشاهده نمود و نور حضرت امام حسین ( علیه السلام ) را دید محزون شد و گریست.
در مورد حضرت نوح (علیه السلام) هم دروایتی است که وقتی خواست پنج میخ آخر را بزند جبرائیل نازل شد و داستان پنج تن را برای حضرت نوح (علیه السلام) بازگو کرد و قصه شهادت سیدالشهداء (علیه السلام) و بلاهای کربلا را گفت و اینکه امت با او چه خواهند کرد. پس نوح (علیه السلام) بر قاتلان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) لعنت فرستاد.
در مورد حضرت زکریا آمده: که زکریا از خداوند درمورد اسماء خمسه طاهره سوال نمود و ازحضرت باری تعالی خواست تا آن اسماء را بدو هم بیاموزد، جبرئیل نازل شد و آن اسماء را به او یاد داد. زکریا نیزآن اسماء را ذکرنمود وحالات عجیبی براو مستولی میشد او هرگاه نام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)، علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و حسن (علیه السلام) را میبرد غم و اندوه ازدلش رخت برمیبست اما همین که نام حسین (علیه السلام) را میبرد بغض گلویش را میگرفت و دلش به طپش میافتاد و اشکانش جاری میگشت. پس به خداوند عرض کرد: خدایا چه میشود که نام آن چهار بزرگوار مرا ازهم و غم نجات میدهد ولی اسم حسین (علیه السلام) را که میبرم اشکانم جاری میشود و دلم میشکند؟ سپس خداوند او را از قضیه شهادت حسین (علیه السلام) خبر داد. چون زکریا این مصائب را شنید تا سه روز از مسجد بیرون نیامد و کسی را بحضور نپذیرفت و پشت هم میگریست.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هم در موارد متعددی از شهادت امام حسین(علیه السلام) و کیفیّت آن خبر داده و مفصّل برای آن حضرت عزاداری و سوگواری کرده است. غیراز عزاداری پیامبران الهی ، تمامی امامان نیزبرای سید الشهدا هم قبل از واقعه ی کربلا هم بعد از آن عزاداری کرده اند،.
هنگامی که زهر دربدن امام حسن (علیه السلام) کارگرافتاده بود و درحالت احتضار بودند حضرت امام حسین (علیه السلام) به نزد برادر آمده و او را در بغل گرفت و گریست امام حسن (علیه السلام) فرمودند: یا ابا عبدالله چرا گریه میکنی؟ امام حسین (علیه السلام) فرمودند: به حال شما گریه میکنم. حضرت امام حسن (علیه السلام) فرمودند: هیچ روزی مانند روز تو نیست سی هزار نفر که همه خود را از امت جدمان میدانند به تو هجوم میآورند و تو را به قتل میرسانند و حرمتت را شکسته وعیال و اطفال تو را به اسارت میبرند. ای برادر آسمان در این حادثه خون میگرید همه چیز برای تو گریان و محزون است حتی وحوش صحرا و ماهیان دریا.
امام سجّاد علیّ بن الحسین علیهماالسلام پس از واقعه کربلا لحظهای اشک مبارکش قطع نشد، کسانی که او را در این حال میدیدند از علّت آن سؤال میکردند، حضرت در پاسخ میفرمود: مرا سرزنش و ملامت نکنید، یعقوب علیهالسلام برای مدتی یکی از فرزندانش را از دست داد، او آن قدر گریه کرد تا بینایی چشمانش را از دست داد، در حالی که خبری از مردنش نداشت، ولی من 14 نفر از خاندانم را در یک روز در برابر دیدگانم سر بریدند، آیا فکر میکنید که اندوه و مصیبت برای همیشه از من دور خواهد شد؟
پس بنابراین با توجه به سیره پیامبران و اولیا الهی عزاداری کار پسندیده ای است و این کار مختص انبیا و اولیا نیست بلکه در ضمن سفارش های زیادی هم این بزرگواران برای مردم هم فرموده اند. مانند روایت معروف امام رضا به ریان ابن شبیب که فرمودند: اى پسر شبیب! اگر بر حسین علیهالسّلام گریه کنى تا اشکهایت بر گونههایت روان شود، خداوند هر گناهى که کردى از کوچک و بزرگ و کم و زیاد میآمرزد. اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى حسین علیهالسّلام گریه کن که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را سر میبرند و هجده کس از خاندانش علیهمالسّلام با او کشته شدند که روى زمین مانندى نداشتند؛ آسمانهاى هفتگانه و زمینها براى کشتهشدن او گریستند و چهار هزار فرشته براى یاری اش به زمین آمدند و دیدند که ایشان کشته شدهاند. پس بر سر قبرش ژولیده و خاکآلود میباشند تا قائم علیهالسّلام قیام کنند و یاری اش کنند و شعار آنها «یا لثارات الحسین علیهالسّلام» (ای خونخواهان حسین علیهالسّلام) است.
با این که هم در سیره ی بزرگان دین و هم در توصیههای ایشان عزاداری مورد تایید است در برخی از روایت ها بعضا اختلافاتی دیده میشود، که در این بین عدهای با استناد به آنها، گمان میکنند ائمه علیهم السلام با عزاداری و مصادیق عزاداری مخالف هستند. حال آنکه در مقابل این روایات که به ظاهر مخالف برخی مصادیق عزاداری هستند، همان طور که ذکر شد روایات متعددی وجود دارد که بر عزاداری بزرگان دین اسلام و همچنین دستور ایشان در جهت اقامه عزاداری دلالت میکند. بنابراین در مورد عزاداری و مصادیق آن، باید بین این دو نوع روایت به ظاهر متناقض، جمع نمود.
یکی از مصادیقی که در عزاداری مورد سوال است بحث سیاهپوشی است. چون از جمله سنتهای رایج عزاداری در اکثر فرهنگها، پوشیدن لباس مشکی است حال این امر با وجود روایاتی که از سیاه پوشی نهی میکند چگونه قابل جمع است؟
رنگ سیاه در تاریخ اغلب نماد عزاداری در سوگ عزیزان و ابراز غم واندوه بوده وهست به طوریکه این مطلب در شعر وادب کهن فارسی هم زیاد به چشم میخورد. در تاریخ اسلام هم سنت سیاه پوشی در سوگ بزرگان برقرار بوده است. مثلا پیامبر در سوگ جناب حمزه وجناب جعفر طیار سیاه پوشیدند و در تاریخ عزاداران سیدالشهدا سیاهپوشی بزرگان زیادی دیده میشود.
با بررسی روایاتی که از سیاه پوشیدن نهی میکنند علت این نهی مشخص میشود که در آن زمان چون لباس بنیالعباس سیاه بوده، لذا پوشیدن لباس سیاه درآن دوره خاص، ترویج آنها و تشبه به بنیالعباس و نشانه زیاد شدن پیروان آنها بوده، امام صادق علیه السلام در ضمن روایتی، پیروانش را از پوشیدن رنگ مشکى که در آن مقطع خاص، نماد جباران تاریخ بود برحذر داشتند و از آن به لباس «اهل نار، لباس فرعون و لباس اعداء الله» تعبیر کردند. لذا اکنون که سیاه پوشی چنین ویژگی ندارد نهیای هم در کار نیست و بالعکس نشانه عزادار بودن است، و الا فى نفسه این رنگ هیچ گونه مشکلی نداشته است و از مصادیق عزاداری وتعظیم شعایر میباشد.
شبیه همین مساله ی سیاه پوشی در مورد نوحهگری (نیاحه) دیده میشود که روایاتی نوحهگری را نهی میکنند. اما با توجه به روایات فراوانی که جواز این کار را دادهاند و بخصوص در نوحه گری برای عزای سیدالشهدا ثواب و فضایل زیادی نقل شده، چگونه قابل جمع هستند؟
از ظاهر و قراین دیگر روایاتی که نوحهگری را نهی میکنند برمیآید که این دسته روایات ناظر به مدل نوحهگری جاهلیت است که گروهی از زنان نوحهگر، در مراسم میت، به صورت ساختگی، نوحهگری میکردند و به دروغ برای میت، فضائل و کمالاتی میشمردند. لذا این مدل نوحه گری نهی شده است.
بنابراین؛ جمع بین این دو دسته روایات (روایات نهی از نوحه گری و روایات توصیه) میتواند این گونه باشد: نوحه گری بر میت، جایز است اما اگر به شیوه جاهلی و یا همراه دروغ و... باشد، جایز نیست و نوحه گری بر معصومین (علیهم السلام) که اساس آن بر آگاهی دهی از مکتب امام معصوم و بیدارگری و روشن گری حق است، جایز و بلکه پسندیده است. کما اینکه نوحهگری بر ائمه معصومین (علیهم السلام) از جمله امام حسین (علیه السلام) با رعایت این موارد فضائل و ثواب بسیاری دارد کما آنکه روایات در این زمینه بسیار زیاد است.
از مهمترین روایت جواز و ثواب نوحه گری بر امام حسین (علیه السلام) کلام معروف امام صادق میباشد که میفرمایند:«إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُور»؛ هر گریه همراه با جزع و بیتابی در مصائب، مکروه است، مگر گریه جزع دار بر حسین بن علی (علیهما السلام) که اجر و ثواب هم دارد.
بنابراین حکم صادر کردن بر اساس یک دسته از روایات بدون درنظر گرفتن مدلول آنها و در نظر نگرفتن روایات دیگری که یک حکم کلی را اختصاص میزند یا دسته اول را تبیین میکند، روش علمی و درستی نیست.
/+