گوشه ای از ویژگیهای حضرت علی علیه السلام در نیم نگاهی به بیانات شهاب الدین آلوسی
- شهابالدین آلوسی (م ۱۲۷۰) گفتهاند: مراد آیه آن است که اگر پیامی را که اینک به تو گفتهاند نرسانی گویی اصلاً تبلیغ رسالت نکردهای.(تفسیر روحالمعانی ۶ / ۱۸۹.) ه
- خواننده عزیز و هوشمند آگاه است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از همه مردم حکیمتر، درستاندیشتر، معصومتر، منظمتر و در علم و عمل از همه شایستهتر است. پس باید این کار او که تا شش یا هشت یا نه یا هجده ماه و یا تا پایان عمر (چنانکه روایت آن از قمّی خواهد آمد) استمرار داشتهاست روی مصلحتی مهم و حکمتی کامل بودهباشد، زیرا عمل آن حضرت حق و جدّی است و شوخی و سرسری نیست، زیرا او شهر حکمت و معرفت و حقیقت است؛ و گویی که آن حضرت با این نوع گفتار و عمل تا پایان عمر شریف خویش میخواست به مردم اعلان نماید و به خوبی آشکار سازد که مراد از اهل در این آیه و آیه تطهیر -چنانکه آلوسی گفته است- همان کسانی هستند که روزی پنج بار به در خانه آنان میرود نه سایر خویشان و همسران او.
و به همین دلیل در اخبار و احادیث هیچ وارد نشدهاست که آن حضرت درِ خانه غیر علی و فاطمه - علیهما السلام - میرفتهاست و هیچکس حتّی منحرفان از علی علیه السلام مانند مقاتل و عکرمه و عروه که در خاموش کردن نور خدا کوشیده و بسیاری از مسلّمات را انکار کردهاند مدعی این مطلب نشدهاست. و باید دانست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این دو آیه را با قول و عمل خود تفسیر و تبیین کرد همانگونه که آیه مباهله (آل عمران / ۶۱) را به همین روش تفسیر نمود. در تذکرةالخواص (ص ۱۴) آمدهاست
<رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هنگام صبح حسین را در آغوش و دست حسن را به دست گرفتهبود و فاطمه پشت سر او و علی پشت سر همه به راه افتادند>. و در خبر دیگری است: <رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (به نجرانیان) فرمود: بیایید، اینان -حسن و حسین- فرزندان ما هستند و این -فاطمه- زنان ماست و این -علی- جانهای ماست. - شهابالدین آلوسی در تفسیر این آیه گفتهاست: مراد از اهل او صلی الله علیه و آله و سلم، برخی گفتهاند: زنان و دختران و داماد او علی -رضی اللَّه تعالی عنهم-اند، و برخی گفتهاند: آنان و سایر مؤمنان بنیهاشم و (بنی) مطلباند. و برخی دیگر گفتهاند: همه پیروان از امت او صلی الله علیه و آله و سلم هستند. و به نظر من ظاهراً خانواده او صلی الله علیه و آله و سلم هستند، و حدیث ابوسعید خُدری (نقل متن حدیث ۲) که ابنمردویه و ابنعساکر و ابنالنجار آن را روایت کردهاند مؤیّد آن است. امامیه نیز نظیر این حدیث را به طرق بسیاری روایت کردهاند.(تفسیر روح المعانی ۱۶ / ۲۸۴.)
- شهابالدین آلوسی بغدادی در تفسیر روح المعانی (۲۹ / ۱۵۸) پس از نقل حادثه مانند نقل کشاف گوید: “آدمی درباره آندو (علی و فاطمه - علیهما السلام -) جز این چه میتواند بگوید که علی مولای مؤمنان و وصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فاطمه پاره تن احمدی و جزء محمّدی صلی الله علیه و آله و سلم است، و اما حسن و حسین نسیم روحپرور و گل خوشبو و سَرور جوانان بهشتاند. این سخن رفض (شیعهگری افراطی) نیست بلکه اعتقادی جز این گمراهی محض است. و از لطایف، بنا بر آنکه این سوره درباره آنان نازل شده باشد، آن که: خدای سبحان به پاس حرمت فاطمه بتول و نور دیده رسول صلی الله علیه و آله و سلم در این سوره (در میان نعمتهای بهشتی) ذکری از حورالعین به میان نیاورده و تنها به ذکر نوجوانان جاویدان (یا خلخال به پا) تصریح نموده است”. برای توضیح بیشتر به الدرّالمنثور سیوطی ۶ / ۲۹۹، البحرالمحیط ابیحیّان اندلسی مغربی ۸/۳۹۵، ینابیعالمودّة شیخ سلیمان قندوزی حنفی / ۹۳ رجوع شود، و در کفایةالطالب حافظ گنجی شافعی / ۳۴۵ آمدهاست:
“سایل اول جبراییل، سایل دوم میکاییل و سایل سوم اسرافیل - علیهم السلام - بود”. -شهابالدین آلوسی در تفسیر روحالمعانی (۳ / ۲۶) مطلبی را از یکی از محققان در توجیه درخواست ابراهیم علیه السلام و عدم برتری علی علیه السلام بر آن حضرت در مسأله اطمینان قلب آورده که ما سخن او را در اینجا میآوریم و سپس به نقد آن میپردازیم. وی گوید: “مطلبی که یکی از محققان در این مقام نوشته و سخن را در دفاع از حضرت خلیل علیه السلام گستردهاست مرا شگفت آمد و آن این که: سؤال آن حضرت العیاذ باللَّه ناشی از شک در یک امر دینی نبود بلکه سؤال از چگونگی زندهکردن مردگان بود تا دانش کامل و همه جانبهای بدان پیداکند؛ و معلوم است که علم به کیفیت احیاء، شرط ایمان نیست. دلیل این مطلب سؤال به صیغه “کیف” است که برای سؤال از حال و چگونگی وضع گردیدهاست... بنابراین معنای اطمینان همان آرامش دل است از جولان در اطراف چگونگی زندهکردن مردگان که با ظهور تصویر دیدنی آن حاصل میآید؛ و نبودِ این اطمینان منافات ندارد با حصول ایمان به قدرت کامله خدا بر احیای مردگان، و نمیبینم که دیدن این کیفیت افزایشی در ایمانی که از او مطلوب بودهاست داشتهباشد، بلکه مفید چیزی بود که ایمان به آن واجب نبود.
و از همین جا دانسته میشود که علی -کرّم اللَّه وجهه- با گفتن: “لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً “اگر پردهها کنار رود بر ایمان من افزوده نمیشود” در ایمان مرتبهای بالاتر از مرتبه حضرت خلیل علیه السلام برای خود اثبات نکرده است، آن گونه که برخی از شیعیان نادان تصور کردهاند. و بسیاری از اصحاب ما چون بر این مطلبی که ما گفتیم واقف نشدهاند برای ردّ این توهّم که از سخنان حضرت خلیل و امیر استفاده میشود که دومی از اولی برتر است خود را به زحمت افکندهاند”. پاسخ: فخر رازی گوید: “گویند: مراد از اطمینان قلب آن است که خطوراتی که برای استدلالکننده دست میدهد از قلب او زایل شود”. و علّامه طباطبایی(تفسیر کبیر ۷ / ۴۰.) گوید: “طمأنینه و اطمینان، آرامش یافتن دل است پس از قلق و اضطراب آن، و آن از اِطْمَأَنَّتِ الارضُ گرفتهشدهاست، ارض مطمینّه به زمینی گویند که در آن شیب و فرورفتگی داشتهباشد که آبی که در آن روان میشود در آن استقرار یابد... و درخواست اطمینان قلب در این آیه مطلق است و دلالت دارد که مطلوب آن حضرت از آن درخواست حصول ایمان مطلق و قطع ریشههای هر نوع خطور قلبی بوده است”.(تفسیر المیزان ۲ / ۳۹۴.)
- آلوسی گوید: فرّاء معتقد است که ضمیر شیعته به پیامبر ما حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بازمیگردد... و گاه کسی را که در زمان پیشین بوده شیعه کسی که پس از او آمدهاست دانند، و از همین باب است گفتار کمیت: وَ مالی اِلّا آلَ أَحْمَدَ شیعةٌ/وَ مالی اِلّا مَشْعَبَ الْحَقِّ مَشْعَبٌ/(روح المعانی.)/ “مرا جز شیعه آل احمد بودن چیزی نیست، و مرا جز راه حق راهی نباشد”. - آلوسی گوید: امامیه و برخی از ما گفتهاند: این آیه درباره علی -کرّم اللَّه وجهه- نازل شدهاست آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب هجرت او را در مکه در بستر خود به جای نهاد. و قرطبی نیز همین را گفته است.(تفسیر روحالمعانی ۲ / ۹۷.)(تفسیر الجامع لاحکام القرآن ۳ / ۲۱.) - آلوسی گوید: محمدبن حنفیّه و امام باقر علیه السلام گفتهاند: مراد از آن کس علی است، کرم اللَّه وجهه.(تفسیر روح المعانی۱۳ / ۱۵۸) ه
- برخی گفتهاند: مراد، کسانی از اهل کتابند که اسلام آوردند مانند عبداللَّهبن سلام و تمیم داری و سلمان فارسی. اما این سخن مردود است زیرا این سوره مکّی است و اینان در مدینه ایمان آوردند. ابوحیّان اندلسی گفتهاست: جمهور دانشمندان برآنند که این سوره مکّی است.(البحر المحیط ۹ / ۴۰۱.) و طبری گفتهاست: ابوبشر گوید: به ابوسعید خدری گفتم: این کس عبداللَّهبن سلام است؟ گفت: این سوره مکّی است، پس چگونه میتواند عبداللَّهبن سلام باشد؟(جامع البیان / ۱۰۴.) و قرطبی گوید: ابنجبیر گفتهاست: این سوره مکی است و عبداللَّهبن سلام بعد از نزول این سوره در مدینه اسلام آورد، بنابراین آیه با او انطباق ندارد.(الجامع لأحکام القرآن ۹ / ۳۳۶.)
آلوسی گوید: از شبهه ابنجبیر این گونه جواب دادهاند که <این سوره مکی است ولی برخی از آیات آن مدنی است، و این آیه از آیات مدنی آن است>. ولی تو میدانی که اثبات این مطلب نیازمند نقل است و باید از طریق نقل ثابت شود (و چنین نقلی نرسیدهاست)... و شعبی منکر است که آیهای از قرآن درباره عبداللَّهبن سلام نازل شدهباشد.(روح المعانی ۱۳ / ۱۵۸.) فخر رازی گوید: اثبات نبوت با گفتار یکی دو نفری که از دروغ گفتن معصوم نیستند روا نیست، و این سؤالی است که مطرح است.(تفسیر کبیر ۱۹ / ۷۰.) ه
- من معتقدم که صاحب <المنار> این سخن را تنها از روی عناد و دشمنی با امیرمؤمنان علیه السلام گفته است -خداوند با او مطابق عقیدهاش رفتار کند-. او در موارد چندی از تفسیر خود ناخوشایندی خود از اهل بیت - علیهم السلام - را نشان دادهاست، از جمله: در جلد ۱۰/۴۶۰ گوید: هیچ یک از احادیث مهدی صحیح و قابل احتجاج نیست و با این حال با هم تعارض دارند و یکدیگر را رد میکنند، و ریشه همه آن احادیث یک گرایش سیاسی معروفی از سوی شیعیان بودهاست، و شیعه در این احادیث خرافاتی دارند که با اصول دین مخالف است.(ظاهراً این سخن از جمعکننده تفسیر یعنی سیّد رشید رضاست نه از شیخ محمّد عبده.) و در ۳/۳۳۲ گوید: ابنعساکر از جعفربن محمّد از پدرش روایت کردهاست که در تفسیر آیه مباهله گفتهاست: پیامبر ابوبکر و فرزندانش و عمر و فرزندانش و عثمان و فرزندانش و علی و فرزندانش را به همراه آورد. و در ۱۲/۵۳ گوید: درباره شاهد در آیه وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ (سوره هود / ۱۷.)روایات دیگری هست... برخی از آنها میگوید: شاهد علی است، که شیعیان آنها را روایت کرده و تفسیر به امامت وی کردهاند... و در مقابل، مخالفانشان نیز نظیر آن را درباره ابوبکر روایت کردهاند. و در ۸/۴۲۶ در تفسیر آیه فَاَذَّنَ مُؤَذِّنٌ اَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظّالِمینَ(سوره اعراف / ۴۳ و ۴۴.)
گوید: روایتی که امامیه از امام رضا علیه السلام و ابنعباس - رحمه الله - نقل کردهاند که مراد آن مؤذِّن علی -کرّماللَّه وجهه- است از طریق اهل سنّت ثابت نگشته، و از آن امام بعید است که در آن روز (روز قیامت) مؤذِّن باشد در حالی که در بهشت به سر میبرد. و در ۸/۴۳۳ در تفسیر آیه وَ عَلَیالْاَعْرافِ رِجالٌ (سوره اعراف / ۴۳ و ۴۴.)گوید: مفسران درباره اهل اعراف اختلاف دارند، یک قول این است که آنها عباس و حمزه و علی و جعفر ذوالجناحینy هستند. این قول را آلوسی ذکر کرده و گوید که ضحّاک از ابنعباس روایت نمودهاست، ولی ما در کتب تفاسیر روایی ندیدهایم، و ظاهراً از تفاسیر شیعه نقل کرده است. - آلوسی بغدادی گوید: ابنمردویه از علی -کرّم اللَّه وجهه- روایت کرده که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: “آنکه حجتی روشن از سوی پروردگارش دارد منم، و آن شاهدْ علی است”. معنای آیه این است که شاهدی بزرگ که به نبوت او از سوی خداوند متعال گواهی دهد به دنبال اوست. و این که “شاهد” از اوست یعنی از اوبیرون نیست.(تفسیر روح المعانی ۱۲ / ۲۵.) ه
- آلوسی گوید: ابنمردویه از علی -کرّم اللَّه وجهه- روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: آیا این آیه را نشنیدی: انّ الذین آمنوا...؟ آنان تو و شیعیان تو هستند، و وعده من و شما بر سر حوض (کوثر) است، آن گاه که امتها را برای حساب آورند شیعیان تو را سپیدرویان درخشان چهره خوانند. آن گاه پس از نقل دو روایت در همین زمینه (که ما به جهت(مراد از غُرّ المُحَجَّلین آن است که سپیدی و نور وضو در صورتها و دستها و پاهایشان معلوم است. (م)) تکرار آن را نیاوردیم) گوید: و تو میدانی که این بیان ظاهر است در اینکه مراد از بریّه همه آفریدگانند... و امامیه (شیعیان دوازده امامی) گرچه آن حضرت را بهتر از پیامبران حتی پیامبران اولواالعزم - علیهم السلام - و بهتر از فرشتگان مقرب - علیهم السلام - میدانند ولی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بهتر نمیدانند. حال اگر گویند: بریّه در اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را شامل نمیشود به دلیل خاصی که دلالت دارد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او بهتر است، در پاسخ گفته میشود: بنابراین پیامبران دیگر و فرشتگان را نیز شامل نمیگردد.(تفسیر روح المعانی ۳۰ / ۲۰۷.)
سای فطرت