گفتاری پیرامون امام زمان(عج) و شیعیان

کم ترین حد شناخت امام زمان علیه السلام چیست؟
تردیدی نیست که شناخت امام زمان علیه السلام فرع بر شناخت خدا و پذیرش نبوت رسول اوست. پذیرش اسلام به معنای تسلیم شدن در مقابل دستورات الهی است، و بی شک دستورات الهی به توسط آیات قرآنی و حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیه السلام) به ما میرسد.
در روایات متواتر* و مورد قبول شیعه و اهل سنت ثابت شده است که خداوند شخصی را به نام مهدی برگزیده است، تا او در آخر الزمان دین خدا را بر دیگر ادیان به صورت ظاهر نیز تفوق دهد و زمین را از قسط و عدل پر نماید.
راستی کمترین حد شناخت چنین امامی چیست؟
"به درستی که بهترین و واجبترین فریضه ها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست، و مرز شناخت، آن است که خداوند را بشناسد اینکه هیچ معبود حقی جز او نیست و هیچ گونه مثل و مانندی ندارد، و بداند که قدیم پایدار موجود است بدون فقدان، موصوف است بی آنکه شبیه و نظیر و باطل کنندهای داشته باشد، هیچ چیز به مثل او نیست و اوست شنوای بینا. و پس از آن شناخت فرستاده خداست و گواهی دادن به پیغمبری او. و کمترین مرتبه شناخت رسول، اقرار به پیغمبری اوست و اینکه آنچه از کتاب یا امر یا نهی آورده از خدای عزوجل می‌باشد، و بعد از آن شناختن امامی است که به صفت و نامش در حال راحتی و سختی به او اقتدا می‌نمایی.
و کمترین درجه شناخت امام آن است که (دانسته شود) او جز در درجه نبوت همتای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام وارث پیغمبر است، و اطاعت امام اطاعت از خداوند و اطاعت از رسول خدا صلی الله و علیه وآله و سلم است. و بداند تسلیم بودن به او در همه امور، و مراجعه کامل به او و پذیرش گفته او از مراتب شناخت می‌باشد، و بداند که امام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی بن آبی طالب است، و بعد از او حسن، سپس حسین، سپس علی بن الحسین، سپس محمد بن علی، سپس جعفر بن محمد، سپس موسی بن جعفر سپس علی بن موسی سپس محمد بن علی، و پس از او علی بن محمد -فرزندش- و بعد از علی پسرش حسن و حجت از فرزندان حسن می‌باشند.
سپس امام صادق علیه السلام به راوی فرمود: در این مورد برای تو اصلی قرار دادم پس بر آن عمل کن...". (بحارالأنوار۳۶/۴۰۶)
از این جا معلوم می‌گردد که که کمترین حد شناخت امام (علیه السلام) این است که او را به نام و نسب بشناسد. او را وارث پیامبر بداند، و اطاعت او را واجب بشمارد. این اصلی است که امام صادق (علیه السلام) برای ما قرار داده است.
* روایت متواتر روایتی است که انسان از کثرت نقل و نحوه نقل آن روایت اطمینان پیدا می‌کند که، مضمون این روایت از معصوم صادر شده است. 
متن عربی روایت:
نقل عن أبی عبدالله (علیه السلام): إن أفضل الفرایض و أوجبها علی الإنسان معرفة الرب و الإقرار له بالعبودیة و حد المعرفة أن یعرف أنه لا إله غیره و لا شبیه له و لا نظیر له و أن یعرف أنه قدیم مثبت موجود غیر فقید موصوف من غیر شبیه و لا مثیل لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیُر و بعده معرفة الرسول ص و الشهادة له بالنبوة و أدنی معرفة الرسول الإقرار بنبوته و أن ما أتی به من کتاب أو أمر أو نهی فذلک من الله عز و جل و بعده معرفة الإمام الذی به یأتم بنعته و صفته و اسمه فی حال العسر و الیسر و أدنی معرفة الإمام أنه عدل النبی إلا درجة النبوة و وارثه و أن طاعته طاعة الله و طاعة رسول الله و التسلیم له فی کل أمر و الرد إلیه و الأخذ بقوله و یعلم أن الإمام بعد رسول الله ص علی بن أبی طالب و بعده الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی ثم أنا ثم بعدی موسی ابنی و بعده علی ابنه و بعد علی محمد ابنه و بعد محمد علی ابنه و بعد علی الحسن ابنه و الحجة من ولد الحسن ثم قال یا معاویة جعلت لک أصلا فی هذا فاعمل علیه. (بحارالأنوار۳۶/۴۰۶)

ارزش شناخت حضرت مهدی (عج) چیست؟
شیعه اعتقاد دارد که حضرت مهدی (عج) امامی است که اطاعتش واجب است، و البته باید صفات و خصوصیات هر کس را که خدا اطاعتش را واجب ساخته است، شناخت تا بتوان بین او و مدعیان مهدویت تفاوت قایل شد. لذا شناخت او به این است که ویژگی‌های او را که بین او و دیگران تفاوت ایجاد می‌کند شناخت. اخبار بسیاری نیز بر وجوب شناخت آن امام دلالت می‌کند. مثلا:
۱- از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: 
امام خود را بشناس که اگر او را شناختی بر تو زیان نزند که این امر پیش افتد یا تاخیر کند.
۲- از فضیل بن یسار نقل شده است که گفت:
از حضرت ابو عبد الله درباره ی فرموده ی خدای تبارک و تعالی یوم ندعوا کل أناس بإمامهم -روزی که هر مردمی را به امامشان فرا خواهیم خواند- پرسیدم، فرمود: ای فضیل امام خود را بشناس که اگر امامت را شناختی بر تو زیان نزند که این امر پیش افتد یا تاخیر کند، و هر کس امام خود را بشناسد سپس پیش از آنکه صاحب این امر قیام کند بمیرد، به منزله ی کسی است که در ارتش آن حضرت نشسته باشد، نه به منزله ی کسی است که زیر پرچمش نشسته باشد.
۳- از فضیل بن یسار نقل شده است که گفت: 
شنیدم حضرت ابو جعفر (امام باقر(علیه السلام)) می‌فرمود: هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است. و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد او را زیان نرساند که این امر (دولت آل محمد علیهم السلام) پیشتر شود یا به تاخیر افتد. و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته هم چون کسی است که در خیمه ی قایم علیه السلام با آن حضرت باشد. 
- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ. کافی۱/۳۷۱، ح۱
قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَقَالَ یَا فُضَیْلُ اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَکَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ قَاعِداً فِی عَسْکَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَایِه.ِ کافی۱/۳۷۱، ح۲
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةُ الکافی‏جَاهِلِیَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ یَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ کَانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَایِمِ فِی فُسْطَاطِهِ کافی ۱/۳۷۲، ح۵
 

چگونه می‌توان حضرت مهدی (علیه السلام) را یاری کرد؟
یاد نمودن فضایل و مناقب آن حضرت، مستحب است و دلیل آن اخبار و روایاتی است که در مورد تشویق و ترغیب بر یادآوری فضایل ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است، از جمله: 
در اصول کافی از حضرت ابی عبدالله صادق (روایت شده که فرمود: 
۱ـ"وظیفه جمعی از فرشتگان آسمان این است که نگاه می‌کنند بر یک و دو و سه نفری که آنان درباره‌ی فضیلت آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم به گفتگو نشسته اند، پس فرشته ای به فرشتگان دیگر می‌گوید: آیا نمی‌بینید اینان را با همه کمی تعدادشان و بسیاری دشمنانشان، فضایل آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم را بیان می‌کنند! آن گاه گروه دیگری از فرشتگان می‌گویند: 
ذَلِکَ فَضْل اللهِ یُؤتیهِ مَنْ یَشَآءُ واللهُ ذُوالفَضْل العَظیم 
این فضل خداوند است که به هرکس بخواهد می‌دهد، و خداوند دارای فضل عظیم است". (الکافی ۸/۳۳۴، ح۵۲۱)
و در همان کتاب به سند خود از میسر از حضرت ابی جعفر باقر (آورده که گفت: 
۲ـ"امام باقر به من فرمود: آیا با هم خلوت می‌کنید (و دور از چشم دشمنان می‌نشینید) و برای هم حدیث می‌گویید، و آن چه معتقد هستید برای هم بازگو می‌نمایید؟ 
عرضه داشتم: آری به خدا سوگند ما با هم در خلوت می‌نشینیم و برای هم حدیث می‌گوییم و آن چه معتقدیم برای هم باز می‌گوییم. 
امام باقر (فرمود: به خدا سوگند که من دوست داشتم در بعضی از آن جاها با شما می‌بودم، به خدا سوگند که من بوی شما و جانهای شما را دوست می‌دارم، و البته شما بر دین خداوند و دین فرشتگان او هستید، پس با پرهیز از گناه و جدیت در امر دین ‍]ما را [ یاری کنید". 
(الکافی ۲/۱۸۷، ح۵)
و در همان کتاب از حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر (آمده که فرمود: 
۳ـ"هیچ چیز بر ابلیس و لشکریانش دشوارتر نیست از اینکه برادران ایمانی با یکدیگر دیدار کنند، و همانا دو مؤمن با یکدیگر دیدار می‌نمایند پس خداوند را یاد کنند و سپس فضایل ما را یادآوری نمایند، در این حال گوشت سالمی بر صورت ابلیس باقی نمی‌ماند، تا جایی که روح پلیدش به التماس می‌افتد از فرط آنکه درد می‌کشد، پس فرشتگان آسمان و گنجوران بهشت متوجه می‌شوند و او را لعنت می‌کنند تا اینکه هیچ فرشته مقربی باقی نماند مگر اینکه او را لعنت کند، پس زبون و با حسرت و مردود می‌افتد". 
(الکافی ۲/۱۸۸، ح۷)
۱ـ (الکافی ۸/۳۳۴، ح۵۲۱)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ مِنَ الْمَلَایِکَةِ الَّذِینَ فِی سَمَاءِ الدُّنْیَا لَیَطَّلِعُونَ عَلَی الْوَاحِدِ وَ الِاثْنَیْنِ وَ الثَّلَاثَةِ وَ هُمْ یَذْکُرُونَ فَضْلَ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَیَقُولُونَ أَ مَا تَرَوْنَ هَؤُلَاءِ فِی قِلَّتِهِمْ وَ کَثْرَةِ عَدُوِّهِمْ یَصِفُونَ فَضْلَ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَتَقُولُ الطَّایِفَةُ الْأُخْرَی مِنَ الْمَلَایِکَةِ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ِ
۲ـ (الکافی ۲/۱۸۷، ح۵)
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ لِی أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِیْتُمْ فَقُلْتُ إِی وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِیْنَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی مَعَکُمْ فِی بَعْضِ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَایِکَتِهِ فَأَعِینُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ 
۳ـ (الکافی ۲/۱۸۸، ح۷)
سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ لَیْسَ شَیْ‏ٌ أَنْکَی لِإِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ مِنْ زِیَارَةِ الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ بَعْضِهِمْ لبَعْضٍ قَالَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فَیَذْکُرَانِ اللَّهَ ثُمَّ یَذْکُرَانِ فَضْلَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلَا یَبْقَی عَلَی وَجْهِ إِبْلِیسَ مُضْغَةُ لَحْمٍ إِلَّا تَخَدَّدُ حَتَّی إِنَّ رُوحَهُ لَتَسْتَغِیثُ مِنْ شِدَّةِ مَا یَجِدُ مِنَ الْأَلَمِ فَتَحُسُّ مَلَایِکَةُ السَّمَاءِ وَ خُزَّانُ الْجِنَانِ فَیَلْعَنُونَهُ حَتَّی لَا یَبْقَی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ إِلَّا لَعَنَهُ فَیَقَعُ خَاسِیاً حَسِیراً مَدْحُوراً 
چرا شیعه از فراق حضرت مهدی اندوهگین است؟
مؤمن از فراق و دور ماندن از حضرت مهدی اندوهگین و مهموم است، و این از نشانه‌های دوستی و اشتیاق به آن حضرت است. و در دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علیه الصلاة والسلام در بیان دلایل و نشانه‌های دوستی راستین شعری با این مضمون آمده است: 
۱ـ و از نشانه ها این است که از شدت شوقش دیده شود همچون بیماری که دلش از شدت درد می‌جوشد. 
و از نشانه ها این است که از فرط انس گرفتن با محبوب دیده شود که از هر چه او را از آن مشغول می‌دارد وحشت کند. 
و از نشانه ها: خندیدنش در میان مردم است، در حالیکه دلش مالامال از اندوه است همچون زن جوان از دست داده. 
و دلیل بر اینکه این امر از نشانه‌های اهل ایمان است، اخبار بسیاری است که از امامان معصوم علیهم السلام روایت گردیده، از جمله نشانه‌های یک فرد شیعه آن است که در اندوه و حزن امامان علیهم السلام محزون و اندوهگین باشد، و تردیدی در این نیست که غیبت حضرت حجت (و آنچه از حزنها و محنتها بر آن حضرت و بر شیعیانش وارد می‌گردد از بزرگترین و مهمترین علل حزن و اندوه امامان علیهم السلام است. 
۲ـ در کتاب کمال الدین بسند خود از مولایمان حضرت ابوالحسن الرضا (آورده که فرمود: 
"چه بسیار زنان جگر سوخته مؤمنه، و چه بسیار مردان مؤمن اسفناک جگر سوخته خواهد بود آن گاه که ماءِ معین مفقود و غایب گردد."(کمال‏الدین ۲/۳۷۰)
لازم به ذکر است که مقصود از ماء معین وجود مبارک حضرت مهدی است.
۳ـ در کافی از حضرت ابوعبدالله امام صادق (روایت آمده که فرمود: 
"شخصی که به خاطر ما مهموم باشد و غم و اندوهش از جهت ظلمی باشد که بر ما رفته است، نفس کشیدنش تسبیح گویی است، و همّ او به خاطر امر ما عبادت است، و پنهان داشتنش سرّ ما جهاد در راه خداوند است". 
کلینی فرموده: محمدبن سعید یکی از راویان این حدیث به من گفت: این را با آب طلا بنویس که چیزی بهتر از این ننوشته ام. (الکافی ۲/ ۲۲۷)
۴ـ هم چنین در حدیث ابن ابی یعفور این مضمون آمده است که: 
یکی از حقوق شخص مؤمن بر مؤمن دیگر آن است که به خاطر اندوه او اندوهگین گردد، که بدون تردید این حق برای مولایمان حضرت صاحب الزمان (بر تمامی افراد با ایمان ثابت است، به طریق اولویت قطعی ] یعنی هرگاه افراد عادی از مؤمنین چنین حقی را دارا باشند، امام و مولایمان حضرت حجت (که پیشوای آنان و رکن ایمان است به طور قطع، سزاواری بیشتری در این حق برایش ثابت می‌باشد [.(الکافی ۲ /۱۷۲)
۱ـ 
مِثلُ السَّقیمِ و فی الفُؤادِ غَلایلُ
وَ مِنَ الدَّلایلِ اَنْ یُریَ من شَوقهِ
مُستوحشاً من کُلّ ماهوَ شَاغِلُ
وَ مِنَ الدلایل اَنْ یُریَ من اُنْسِهِ
وَالقَلْبُ مَحْزون کَقَلْبِ الثَّا کِلِ
وَ مِنَ الدلایلِ ضِحْکُهُ بینَ الوَرَیَ
۲ ـ روی عن الرضا علی بن موسی: کم من حری مؤمنة و کم من مؤمن متأسف حران حزین عند فقدان الماء المعین (کمال‏الدین ۲/۳۷۰)
۳ـ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ اکْتُبْ هَذَا بِالذَّهَبِ فَمَا کَتَبْتَ شَیْیاً أَحْسَنَ مِنْهُ (الکافی ۲/ ۲۲۷)
۴ـ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَا وَ ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ طَلْحَةَ فَقَالَ ابْتِدَاءً مِنْهُ یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سِتُّ خِصَالٍ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ فَقَالَ ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ وَ مَا هُنَّ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ یُحِبُّ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِأَعَزِّ أَهْلِهِ وَ یَکْرَهُ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ لِأَخِیهِ مَا یَکْرَهُ لِأَعَزِّ أَهْلِهِ وَ یُنَاصِحُهُ الْوَلَایَةَ فَبَکَی ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ وَ قَالَ کَیْفَ یُنَاصِحُهُ الْوَلَایَةَ قَالَ یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ إِذَا کَانَ مِنْهُ بِتِلْکَ الْمَنْزِلَةِ بَثَّهُ هَمَّهُ فَفَرِحَ لِفَرَحِهِ إِنْ هُوَ فَرِحَ وَ حَزِنَ لِحُزْنِهِ إِنْ هُوَ حَزِنَ وَ إِنْ کَانَ عِنْدَهُ مَا یُفَرِّجُ عَنْهُ فَرَّجَ عَنْهُ وَ إِلَّا دَعَا اللَّهَ لَهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثٌ لَکُمْ وَ ثَلَاثٌ لَنَا أَنْ تَعْرِفُوا فَضْلَنَا وَ أَنْ تَطَیُوا عَقِبَنَا وَ أَنْ تَنْتَظِرُوا عَاقِبَتَنَا فَمَنْ کَانَ هَکَذَا کَانَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِهِمْ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْهُمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّهُمْ یَرَاهُمْ مَنْ دُونَهُمْ لَمْ یَهْنِیْهُمُ الْعَیْشُ مِمَّا یَرَونَ مِنْ فَضْلِهِمْ فَقَالَ ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ وَ مَا لَهُمْ لَا یَرَوْنَ وَ هُمْ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ فَقَالَ یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ إِنَّهُمْ مَحْجُوبُونَ بِنُورِ اللَّهِ أَ مَا بَلَغَکَ الْحَدِیثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ خَلْقاً عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ وُجُوهُهُمْ أَبْیَضُ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ یَسْأَلُ السَّایِلُ مَا هَؤُلَاءِ فَیُقَالُ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ تَحَابُّوا فِی جَلَالِ اللَّهِ (الکافی ۲ /۱۷۲)

چرا شیعیان شرکت در مجالس حضرت مهدی (اهل بیت علیهم السلام) را بر خود واجب می‌دانند؟
شیعیان برای شرکت در مجالس اهل بیت (علیه السلام) اهمیت ویژه‌ای قایل اند. امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند:
۱ـ"هر کس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن زنده می‌گردد، دلش نخواهد مرد در روزی که دلها می‌میرند."(بحارالأنوار ۴۴/ ۲۷۸، ح۱؛ الأمالی‏للصدوق/ ۴)
و نیز امام صادق علیه السلام در مورد مجالس احیای امر ائمه به فضیل می‌فرمایند:
۲ـ"آیا می‌نشینید و حدیث می‌گویید؟
فضیل می‌گوید: آری فدایت شوم.
امام صادق علیه السلام فرمود: همانا من آن مجالس را دوست می‌دارم، پس امر ما را احیا کنید، ای فضیل خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را احیا نماید."(بحارالأنوار ۴۴/ ۲۸۲، ح۱۴)
و نیز شاهد بر آنچه گفتیم تمامی روایاتی است که در مورد تشویق و ترغیب بر حضور و شرکت در مجالس ذکر رسیده، مانند فرموده پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله: 
۳ـ"در باغهای بهشت بگردید. عرضه داشتند: ای رسول خدا باغهای بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر...". (عدةالداعی/۲۵۳، الباب الخامس فیما ألحق بالدعاء) 
و فرمایش آن حضرت در حدیث دیگر که: 
۴ـ"همانا خداوند کسی را که در مجلس اهل ذکر می‌نشیند می‌آمرزد و او را از آنچه می‌ترسد در امان می‌دارد، پس فرشتگان گویند: فلانی در میان آنان است و او تو را یاد نکرد، خداوند می‌فرماید: او را آمرزیدم به جهت همنشینیش با آنان، زیرا که یاد کنندگان چنین هستند که همنشین ایشان از جهت آنها بدبخت نگردد". (عدةالداعی/ ۲۵۶)
این دو حدیث را شیخ احمدبن فهد -رحمةالله -در کتاب عدةالداعی روایت کرده، وجه شاهد بودن این دو حدیث بر مطلب مورد بحث اینکه: یاد آن حضرت و یاد پدرانش علیهم السلام یاد خدای عزوجل می‌باشد، از جهت روایتی که شیخ محمدبن بعقوب کلینی در کافی از حضرت ابوعبدالله صادق (آورده که فرمود: 
۵ـ"هرجمعی در مجلسی حضور یابند و خداوند عزوجل را یاد نکنند و از ما یاد ننمایند آن مجلس مایه حسرت آنها در روز قیامت خواهد بود، سپس فرمود: حضرت ابو جعفر باقر (فرموده: همانا یاد ما از ] مصادیق [ یاد خداوند است، و یاد دشمنان از ] مصادیق [ یاد شیطان می‌باشد".
(الکافی ۲/۴۹۶، ح۲)
و نیز بر این مطلب دلالت می‌کند آنچه در وسایل و غیر آن از عباد بن کثیر روایت گردیده که گفت به امام صادق (عرضه داشتم: 
۶ ـ من به قصه گویی گذشتم که در حال قصه گفتن چنین می‌گفت: این مجلسی است که هر کس در آن بنشیند بدبخت نمی‌شود، امام صادق (فرمود: به هیچوجه، به هیچوجه، نشیمنگاههایشان خطا کرده، خداوند را فرشتگانی است که گشت می‌زنند، به غیر از کرام کاتبین -که آنچه از انسان سر میزند می‌نویسند - پس هرگاه برجمعی بگذرند که محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله را یاد می‌کنند به یکدیگر گویند: توقف کنید، پس می‌نشینند و بهره مند می‌شوند، و چون از آنان جدا گردند بیمارانشان را عیادت کنند و در مراسم مردگانشان شرکت نمایند و از غایبین آنان تفقد کنند، پس آن مجلس است که هر کس در آن بنشیند بدبخت نمی‌شود."(وسایل‏الشیعة ۱۶/۳۴۵، ح ۲۱۷۲۳) 
۱ـ قال الرضا (علیه السلام)... من جلس مجلسا یحیا فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب
(بحارالأنوار ۴۴/ ۲۷۸، ح۱؛ الأمالی‏للصدوق/ ۴)
۲ـ عن أبی عبد الله ع قال قال لفضیل تجلسون و تحدثون قال نعم جعلت فداک قال إن تلک المجالس أحبها فأحیوا أمرنا یا فضیل فرحم الله من أحیا أمرنا یا فضیل من ذکرنا أو ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه و لو کانت أکثر من زبد البحر (بحارالأنوار ۴۴/ ۲۸۲، ح۱۴)
۳ـ روی أن رسول الله ص خرج علی أصحابه فقال ارتعوا فی ریاض الجنة قالوا یا رسول الله و ما ریاض الجنة قال مجالس الذکر (عدةالداعی/۲۵۳، الباب الخامس فیما ألحق بالدعاء)
۴ـ إنا حضرنا مجالسا من مجالس الذکر فرأینا أقواما یسبحونک و یمجدونک و یقدسونک و یخافون نارک فیقول الله سبحانه یا ملایکتی أزووها عنهم و أشهدکم أنی قد غفرت لهم و آمنتهم مما یخافون فیقولون ربنا إن فیهم فلانا و إنه لم یذکرک فیقول قد غفرت له بمجالسته لهم فإن الذاکرین من لا یشقی بهم جلیسهم (عدةالداعی/ ۲۵۶)
۵ـ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا اجْتَمَعَ فِی مَجْلِسٍ قَوْمٌ لَمْ یَذْکُرُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَذْکُرُونَا إِلَّا کَانَ ذَلِکَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذِکْرِ عَدُوِّنَا مِنْ ذِکْرِ الشَّیْطَانِ (الکافی ۲/۴۹۶، ح۲)
۶ـ عَنْ عَبَّادِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی مَرَرْتُ بِقَاصٍّ یَقُصُّ وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا الْمَجْلِسُ لَا یَشْقَی بِهِ جَلِیسٌ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ أَخْطَأَتْ أَسْتَاهُهُمُ الْحُفْرَةَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَایِکَةً سَیَّاحِینَ سِوَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ فَإِذَا مَرُّوا بِقَوْمٍ یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ قَالُوا قِفُوا فَیَجْلِسُونَ فَیَتَفَقَّهُونَ مَعَهُمْ فَإِذَا قَامُوا عَادُوا مَرْضَاهُمْ وَ شَهِدُوا جَنَایِزَهُمْ وَ تَعَاهَدُوا غَایِبَهُمْ فَذَلِکَ الْمَجْلِسُ الَّذِی لَا یَشْقَی بِهِ جَلِیسٌ (وسایل‏الشیعة ۱۶/۳۴۵، ح ۲۱۷۲۳) 
یسب الحسین ع فأهوی الله علیه نجمین فعمیت عیناه و سأل عبد الله بن رباح القاضی أعمی عن عمایه فقال کنت حضرت کربلاء و ما قاتلت فنمت فرأیت شخصا‌هایلا قال لی أجب رسول الله فقلت لا أطیق فجرنی إلی رسول الله فوجدته حزینا و فی یده حربة و بسط قدامه نطع و ملک قبله قایم فی یده سیف من النار یضرب أعناق القوم و تقع النار فیهم فتحرقهم ثم یحیون و یقتلهم أیضا هکذا فقلت السلام علیک یا رسول الله و الله ما ضربت بسیف و لا طعنت برمح و لا رمیت سهما فقال النبی أ لست کثرت السواد فسلمنی و أخذ من طست فیه دم فکحلنی من ذلک الدم فاحترقت عینای فلما انتبهت کنت أعمی (بحارالأنوار ۴۵/ ۳۰۳)

چرا شیعه منتظر ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) است؟ 
انتظار ظهور حضرت مهدی آرزوی تمامی ادیان الهی بوده است. انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) انتظارحاکمیت حکومت عدل الهی است بر تمام جهان. حکومتهایی که تا به حال بر جهان فرمانروایی کرده اند، - جز موارد اندکی - حکومتهای بشری بوده اند، که نتوانسته اند بدون تخطی از دستورات الهی به حیات سیاسی خود ادامه دهند، اما در حکومت آن امام هیچگونه کژی و ناراستی راه نخواهد داشت. از این رو از ائمه (علیه السلام) برای انتظار ظهور آخرین وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جایگاه ویژه ای نقل شده است. 
۱- درکمال الدین از ابی عبدالله امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: 
((هر کس از شما بر این امر در حال انتظار آن بمیرد همچون کسی است که در خیمة قایم علیه السلام بوده باشد)). کمال الدین، شیخ صدوق ۲/۶۴۴، باب۵۵، ح۱ 
۲- هم چنین در کتاب کمال الدین از حضرت ابی عبدالله امام صادق علیه السلام از پدرانش از امیر المؤمنین علیهم السلام آمده که فرمود: 
((منتظر امر ما (ظهور امام زمان) به سان آن است که در راه خدا به خون خود غلطیده باشد)). کمال الدین، شیخ صدوق ۲/۶۴۵، باب۵۵، ح۶ 
۳- و نیز از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: 
((خوشا به حال شیعیان قایم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او باشند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیای خدا هستند نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین شوند)). کمال الدین، شیخ صدوق ۲/۳۵۷، باب۳۳، ح۵۴ 
منتظرین واقعی امام زمان (علیه السلام) با انتظار طولانی خود، اعلام می‌کنند که همواره آماده فرمانبری از ائمه (علیه السلام) هستند و با دعای فراوان خود از خدا تعجیل در ظهور ایشان را درخواست می‌کنند.

چرا شیعه همه مردم را به محبت حضرت مهدی دعوت می‌کند؟
وقتی انسان با نعمتهای فراوان الهی رو به رو می‌شود، محبت خدا را با تمام وجود احساس می‌کند. سرشت آدمی بر محبت کسی که به انسان نیکی کند و یا واسطه نیکی به وی شود، ساخته شده است. عقل نیز فرمان می‌دهد، که مردم را با محبت خدا آشنا کن، در تفسیر امام علیه السلام آمده است:
۱-"خدای تعالی به موسی وحی فرمود که مرا نزد خلقم محبوب کن، و خلقم را نزد من محبوب گردان. موسی گفت: پروردگارا! چگونه این کار را انجام دهم؟ فرمود: به آنان نعمتها و بخششهای مرا یادآوری کن تا مرا دوست بدارند."
هم چنین در دار السلام به نقل از قصص الانبیاء از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که:
"خدای عز وجل به داوود علیه السلام وحی فرمود: مرا دوست بدار و نزد خلقم محبوب ساز. داوود گفت: پروردگارا! من تو را دوست می‌دارم، پس چگونه تو را نزد خلق محبوب گردانم؟ فرمود: نعمتهایم را نزد آنان یاد کن، پس هرگاه آنها را نزد ایشان یادآور شدی مرا دوست خواهند داشت."
و در مجالس طوسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود:
۲-"خداوند را دوست بدارید به جهت آن که از نعمتهای خویش به شما می‌دهد، و مرا به جهت دوستی خدای عز وجل دوست بدارید، و اهل بیتم را به خاطر دوستی من دوست بدارید."
پس معلوم شد که: یک جهت محبت امام مهدی (علیه السلام) به جهت وابستگی ایشان به رسول خداست.
جهت دیگر این است، که هر کس به دین الهی اسلام علاقمند است، از گسترش معارف دینی و گسترش دین خدا خشنود است. و نیز هر کس که از ظلم و ستم در دنیا به ستوه آمده است، دوست می‌دارد که عدالت در تمامی دنیا گسترش یابد. خداوند حضرت مهدی (علیه السلام) را برای گسترش دین الهی و برپایی عدالت در نظر گرفته است، روشن است که چنین کسی محبوب تمامی انسانهای پاک خواهد بود. 
متن عربی روایات:
۱- بأسناده قال علی بن الحسین (علیه السلام): أوحی الله تعالی إلی موسی (علیه السلام) حبّبنی إلیّ خلقی، و حبّب خلقی إلیّ. قال یا رب کیف أفعل قال ذکّرهم آلایی و نعمایی لیحبّونی. 
تفسیرالإمام‏العسکری /۳۴۲
۲- بأسناده قال النبیّ (صلّی الله علیه و آله): أحبّوا الله بما یغذوکم به من نعمه، و أحبّونی لحبّ الله، و أحبّوا أهل بیتی لحبّی. الأمالی‏للطوسی/۲۷۸، المجلس العاشر



فطرت