علیرغم اینکه خود عربستان سعودی نیز از آسیب گروه‌های تروریستی ـ همچون القاعده ـ بی نصیب نمانده است اما کارشناسان تروریسم همواره این کشور را به دلیل اشاعه تفکر تکفیری وهابیت که در دل خود آماده تربیت گروهای تروریستی کوردل است را سرزنش می‌کنند.

تبلیغات صهیونیستی عملیات‌هایی که در غرب به وسیله برخی گروه‌های خشونت طلب انجام شد را غنیمت شمردند و با سوء استفاده از آنها سعی کردند زمینه مناسبی به نفع مستعمران و مستکبران جهت نسبت دادن صفت"تروریسم"به مقاومت فلسطین به نحو خاص و سپس به کل اعراب را به وجود بیاورند اما این تلاش چندان در میان ملتها و حتی غرب موفقیت آمیز نبود تا اینکه حوادث یازده سپتامبر اتفاق افتاد اسراییل و آمریکا بهانه تبلیغات دروغین و گمراه کننده خود را یافتند و با غنیمت شمردن ترسی که افکار عمومی جهان را فرا گرفته بود به بدترین وجه از این مسئله بهره برداری نمودند و اینطور شد که به نام مبارزه با تروریسم کشتارهای آمریکا در عراق و افغانستان و و قتل عام شهروندان در جنگ سال ۲۰۰۶ لبنان و جنگ ۲۰۰۹ غزه صورت گرفت.

در پی فشار بسیار خانواده‌های قربایان حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ وکیلان آمریکایی به اسنادی دست یافتند که روابط سعودی با تروریسم و تروریست ها را نشان می‌داد مدارکی که همواره موضوع بحث و جدل میان خانواده‌های قربانیان و وکیلان آنها از یک سو و «جورج بوش پسر» و «باراک اوباما» از سوی دیگر بود پس از درگیری‌های قانونی طولانی مدت چند ساله بوش و اوباما هیچیک با انتشار این اسناد موافقت نکردند فقط روزنامه نیویرک تایمز مضمون برخی از این اسناد را منتشر نمود.

وکیلان این خانواده‌های قربانی به دلیل روابط دیپلماتیک میان سعودی و آمریکا نتوانستند مستنداتی که ارتباط خانواده حاکم سعودی با تروریست را ثابت می‌کرد منتشر نمایند مدارکی که به موجب قانون آزادی اطلاعات به آن دست یافته بودند و پشتیبانی محکم سعودی از القاعده را اثبات کرده بود.

اوباما خود را گرفتار در میان مسئله پیچیده خانواده‌های قربانیان از یک سو و سعودی ها از سوی دیگر می‌یابد اما می‌داند که وزارت دادگستری آمریکا دستور عدم انتشار مدارکی که پشتیبانی مسیولان سعودی از تروریسم ثابت می‌کند را داده است. سعودی ها پیشتر هر گونه ارتباطی با تروریسم را رد کرده بودند اما این مدارک گمان ها را به یقین تبدیل کرد و وکیلان آمریکایی نقاب از چهره سعودی ها برداشتند اسنادی که یکی از اهداف آن دریافت غرامت از سعودی ها به نفع خانواده‌های قربانیان بود.

روزنامه آمریکایی اعتراف یکی از رهبران سابق القاعده که در بوسنی و هرزگوین فعال بوده را از جمله مضامین اسناد منتشر نشده اعلام می‌کند این فرد اعتراف کرده در دهه هفتاد از سوی سعودی پشتیبانی مالی می‌شده است.شاهدی دیگری از افغانستان اعتراف می‌کند که خود شاهد جلسه ای میان «ترکی الفیصل» و یکی از رهبران بلندپایه القاعده در سال ۱۹۹۸م. بوده و در این جلسه شاهزاده سعودی یک چک به مبلغ یک ملیارد ریال سعودی معادل ۲۷۶ ملیون دلار آمریکایی به رهبر طالبان می‌دهد.
«سیمون هرش» روزنامه نگار مشهور آمریکایی در اظهاراتی می‌گوید: مبارزات سعودی علیه تروریسم در داخل به معنای برخورد مطلق آنها با تحرکات تروریستی در خارج نیست وی به جلسه ای میان"دیک چنی"معاون رییس جمهور سابق امریکا و شاهزاده سعودی «بندر بن سلطان» اشاره می‌کند جلسه ای که بندر در آن به دیک چنی می‌گوید: اینکه تروریسم ضربه بزند و انفجارهای مهلک به راه بیندازد مهم نیست بلکه مهم این است که این ضربه را کجا وارد می‌کند و این انفجار را علیه چه کسی انجام می‌دهد.

با دقت در گزارش‌های روزنامه ها به ویژه روزنامه‌های آمریکا در مورد اتفاقاتی که پس از حادثه سپتامبر سال ۲۰۰۱ در عراق و لبنان رخ داد مشخص می‌شود که روابط سعودی با تحرکات تروریستی هرگز قطع نشده بلکه افراد مشخص بلندپایه ای در داخل القاعده و دیگر گروه‌های سلفی تروریستی هستند که به صورت رسمی از سوی سعودی حمایت می‌شوند و مستقیما برنامه‌های سعودی را اجرا می‌کنند این همان موضوعی است که سیمون هیرش در گفتگو با شبکه"سی ان ان"به طور مشخص به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: سیاست آمریکا در خاورمیانه جهت مقابله با ایران و سوریه و هم پیمانان شیعه به هر قیمت و بهایی تغییر خواهد کرد حتی اگر بها پشتیبانی از افراط گرایان سنی مذهب(سلفی ها) باشد.

عنصر اساسی در تغییر این سیاست توافق میان دیک چنی و مشاور امنیت ملی سابق «الیوت آبرامز» با مشاور امنیت ملی سعودی بندر ین سلطان بود به نحوی که سعودی موافقت کرد برای مقابله به حزب الله گروه"فتح الاسلام"در لبنان را پشتیبانی مالی کند. هرش در این زمان می‌گوید که وضعیت بسیار شبیه به مسئله افغانستان در دهه هشتاد شده است زمانی که القاعده به همین شکل و با پشتیبانی همین اشخاص و به نام"جهادی"از سوی سعودی شکل گرفت وی علت این امر که به نظر مخالف با منافع آمریکاست را میپرسد به او پاسخ می‌دهند: از آنجا که اسراییل در جنگ با لبنان شکست خورده واشنگتن و کاخ سفید از حزب الله به شدت ترسیده است هیرش سپس طرح و نقشه پشتیبانی گروه"فتح الاسلام"از سوی سعودی که آمریکا نیز به آن پیوسته است را مقدمه یک نقشه بسیار بزرگتر و وسیع تر می‌داند.

سازمان"فریدوم هاووس"که مقر آن در واشنگتن است در گزارشی می‌نویسد: پشتیبانی مالی و لوجستیکی سعودی از شخصیت ها و سازمان‌های وهابی در جهان نقش بسیار زیادی در تحرکات و جنبش‌های وهابی دارد زیرا از طریق همین افراد و سازمانها فرهنگ تکفیر و نابودی تمام مخالفان وهابیت منتشر می‌شود. تمام مدارکی که این سازمان به آن استناد می‌کند از سوی شخصیت‌های رسمی سعودی سفارت‌های آن در کشورهای مختلف مساجد مورد حمایت سعودی و یا مبلغان دینی تحت سلطه مقامات سعودی صادر شده است.

«جیمز وولسی» مدیر سابق اطلاعات آمریکا"سیا"در تاریخ ۲۲ ماه می‌۲۰۰۲ در مقابل کمیسیون روابط خارجه مجلس سنا به پشتیبانی سعودی از سازمان‌های تروریستی اعتراف می‌کند و می‌گوید گویا این اقدام سعودی یک عکس العمل به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و انتفاضه جهیمان العتیبی بوده است سعودی از وهابیون به عنوان یک سوپاپ اطمینان برای مواجهه با خطرهایی که تهدیدش می‌کرد استفاده نمود.

وولسی می‌افزاید: در طول سال‌های جنگ سرد روابط قوی و لذت بخشی با سعودی داشتیم و با رد و بدل کردن خدمات و منافع بر علیه نفوذ شوروی در خاورمیانه ایستادیم ما همیشه با یکدیگر منافع مشترک داشتیم اما آنچه در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاد باعث تغییرات عمیقی در روابط ما با سعودی شد در آن سال دو ضربه بزرگ بر سعودی وارد شد یکی پیروزی انقلاب ایران و دیگری مسئله جهیمان العتیبی بود.پس از آن سال پریشان عربستان سعودی به پشتیبانی جنبش‌های متعصب وهابی نه تنها در داخل بلکه در سطح جهانی روی آورد و در پی یک قرارداد میان افراط گریان وهابی و حکومت عناصر متعصب وهابیت توانستند بر نظام آموزش و زندگی عمومی مردم سیطره پیدا کنند و نیز پشتیبانی‌های حکومتی محکمی دریافت کنند.

این فقط آمریکایی ها نیستند که به پشتیبانی سعودی از تروریسم اعتراف می‌کنند بلکه کارشناسان تروریسم در سراسر جهان اذعان دارند که روابط رسمی سعودی با گروهک‌های تروریستی به زمان همکاری اطلاعات سعودی با آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی در افغانستان و برای اهداف آمریکا در این کشور و نه به قصد آزادی ملت‌های مورد ستم باز می‌گردد. در آن زمان شاهزاده سعودی «ترکی بن فیصل» جوان‌های عرب ـ بویژه جوانان کشور خودش ـ را برای جنگ تحت عنوان جهاد در افغانستان تجهیز می‌کرد و با پشتیبانی مالی سعودی و همکاری اطلاعات آمریکا اردن و مصر اردوگاه‌هایی برای آموزش این افراد در پیشاور برپا نموده بود. در این مرحله افراط گرایان وهابی دستور تبدیل شدن یک تفکر به یک جنبش نظامی جهت پشتیبانی از منافع آمریکا علیه روس ها به بهانه حمایت از مسلمانان افغانستان را دریافت کردند امری که ملیاردها دلار از سعودی پشتیبان آن بود.



ابنا