چهل حدیث گهربار از امام هادی علیه السلام
سخنان گهربار حضرت هادی(علیه السلام) مشتمل بر نکات تربیتی فراوان است. از میان آن کلمات نورانی، چهل حدیث را برگزیدم که، هر کدام در موضوع خود، میتواند راهگشای مشکلات و درسی حیاتبخش برای انسانهای هدفدار و کمال جو باشد.
امید است که این مجموعه، مورد استفاده شیفتگان مکتب حضرتش قرار گیرد.
قالَ الاِْمامُ الْهادی(علیه السلام)
۱- جبران نقص
لِبَعْضِ مَوالیهِ: عاتِبْ فُلانًا وَ قُلْ لَهُ: إِنَّ اللّهَ إِذا أَرادَ بِعَبْد خَیْرًا إِذا عُوتِبَ قَبِلَ:
امام علی النّقی(علیه السلام) به یکی از دوستانش فرمود:فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد. {و در صدد جبران نقص خود برآید.}
۲ - جایگاه اجابت دعا
إِنَّ لِلّهِ بِقاعًا یُحِبُّ أَنْ یُدْعی فیها فَیَسْتَجیبَ لِمَنْ دَعاهُ وَ الْحَیْرُ مِنْها:
همانا برای خداوند بقعههایی است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعاکننده را به اجابت رساند، و حایر حسین(علیه السلام)یکی از آنهاست.
۳- خداترسی
مَنِ اتَّقَی اللّهَ یُتَّقی، وَ مَنْ أَطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الَمخْلُوقینَ. وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخالِقَ فَلْیَیْقَنَ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الَْمخْلُوقینَ: هر کس از خدا بترسد، مردم از او بترسند، و هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هر که مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگان ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود.
۴- اطاعت خیرخواه
مَنْ جَمَعَ لَکَ وُدَّهُ وَ رَأْیَهُ فَاجْمَعْ لَهُ طاعَتَکَ:
هر که دوستی و نظر نهایی اش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.
۵- اوصاف پروردگار
إِنَّ اللّهَ لا یُوصَفُ إِلاّ بِما وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ أَنّی یُوصَفُ الَّذی تَعْجِزُ الْحَواسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَْوْهامُ أَنْ تَنالَهُ وَ الْخَطَراتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَْبْصارُ عَنِ الاِْحاطَةِ بِهِ. نَأی فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فی نَأْیِهِ، کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقالَ: کَیْفَ، وَ أَیَّنَ الاَْیْنَ بِلا أَنْ یُقالَ: أَیْنَ، هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّةِ وَ الاَْیْنِیَّةِ، أَلْواحِدُ الاَْحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ:
به راستی که خدا، جز بدانچه خودش را وصف کرده، وصف نشود.
کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورّات به کُنه او پی نبرند، و در دیده ها نگنجد؟ او با همه نزدیکیاش دور است و با همه دوری اش نزدیک. کیفیّت و چگونگی را پدید کرده، بدون این که خود کیفیّت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان بر کنار است. یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نامهایش پاکیزه است.
۶- اثر بخش خداست، نه روزگار
لا تَعْدُ وَ لا تَجْعَلْ لِلاَْیّامِ صُنْعًا فی حُکْمِاللّهِ:
از حدّ خود تجاوز نکن و برای روزگار هیچ اثری در حکم خدا قرار نده.
۷- نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا
مَنْ أَمِنَ مَکْرَ اللّهِ وَ أَلیمَ أَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتّی یَحِلَّ بِهِ قَضاؤُهُ وَ نافِذُ أَمْرِهِ، وَ مَنْ کانَ عَلی بَیِّنَة مِنْ رَبِّهِ هانَتْ عَلَیْهِ مَصایِبُ الدُّنْیا وَ لَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ:
هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده زِیَد، تکبّر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خداپرستی، محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید و اگر چه مقراض شود و ریز ریز گردد.
۸- تقیّه
لَوْ قُلْتُ إِنَّ تارِکَ التَّقِیَّةِ کَتارِکِ الصَّلوةِ لَکُنْتُ صادِقًا:
اگر بگویم کسی که تقیّه را ترک کند مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر آینه راست گفته ام.
۹- شکر و شاکر
الشّاکِرُ أَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ الَّتی أَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لاَِنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرُ نِعَمٌ وَ عُقْبی:
شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است. زیرا نعمت، کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمتِ دنیا و آخرت است.
۱۰- دنیا جایگاه آزمایش
إِنَّ اللّهَ جَعَلَ الدُّنْیا دارَ بَلْوی وَ الاْخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلْوَی الدُّنْیا لِثَوابِ الاْخِرَةِ سَبَبًا وَ ثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بَلْوَی الدُّنْیا عِوَضًا:
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش ساخته و آخرت را سرای رسیدگی قرار داده است، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.
۱۱- ستمکار بردبار
إِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ یَکادُ أَنْ یُعْفی عَلَیْهِ بِحِلْمِهِ. وَ إِنَّ الُْمحِقَّ السَّفیهَ یَکادُ أَنْ یُطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفْهِهِ:
به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حقدار نابخرد، بسا که به سفاهت خود، نور حقِّ خویش را خاموش کند
۱۲- آدم بی شخصیّت
مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ:
کسی که خود را پست شمارد، از شرّ او در امان مباش.
۱۳- جایگاه سود و زیان
أَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ:
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته ای زیان ببینند.
۱۴- حسد و خودخواهی
أَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَ الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إِلَی الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ، وَ الْبُخْلُ أَذَمُّ الاَْخْلاقِ وَ الطَّمَعُ سَجِیَّةٌ سَیِّیَةٌ:
حسد نیکوییها را نابود سازد، و دروغ، دشمنی آوَرَد، و خودپسندی مانع از طلب دانش و خواهنده خواری و جهل گردد، و بخل ناپسندیده ترین خُلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.
۱۵- پرهیز از تملّق
قالَ أَبُوالْحَسَنِالثّالِثِ(علیه السلام) لِرَجُل وَ قَدْ أَکْثَرَ مِنْ إِفْراطِ الثَّناءِ عَلَیْهِ: أَقْبِلْ عَلی شَأْنِکَ، فَإِنَّ کَثْرَةَ المَلَقِ یهْجُمُ عَلَی الظِّنَّةِ وَ إِذا حَلَلْتَ مِنْ أَخیکَ فی مَحَلِّ الثِّقَةِ، فَاعْدِلْ عَنِ الْمَلَقِ إِلی حُسْنِ النِّیَّةِ:
امام هادی(علیه السلام) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند: از این کار خودداری کن که تملّقِ بسیار، بدگمانی به بار میآورد و اگر اعتماد برادر مؤمنت از تو سلب شد از تملّق او دست بردار و حسن نیّت نشان ده.
۱۶- جایگاه حُسنِ ظنّ و سوءظنّ
إِذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أَغْلَبَ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أَنْ یَظُنَّ بِأَحَد سُوءً حَتّی یَعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ، وَ إِذا کانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ فیهِ مِنَ الْعَدْلِ فَلَیْسَ لاَِحَد أَنْ یَظُنَّ بِأَحَد خَیْرًا ما لَمْ یَعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ:
هر گاه در زمانه ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آن که [ آدمی ] بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانهای ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتی که [آدمی] خیری از کسی نبیند، نباید به او خوشبین باشد.
۱۷- بهتر از نیکی و زیباتر از زیبایی
خَیْرٌ مِنَ الخَیْرِ فاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمیلِ قایِلُهُ، وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راکِبُهُ:
بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناکتر از وحشت، آورنده آن است.
۱۸- توقّع بیجا
لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ، وَ لاَالْوَفاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَ لاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إِلَیْهِ، فَإِنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ:
از کسی که براو خشم گرفته ای، صفا و صمیمیّت مخواه و از کسی که به وی خیانت کرده ای، وفا مطلب و از کسی که به او بدبین شده ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش، که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.
۱۹- برداشت نیکو از نعمتها
أَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ الَْتمِسُوا الزِّیادَةَ فیها بِالشُّکْرِ عَلَیْها، وَ اعْلَمُوا أَنَّ النَّفْسَ أَقْبَلُ شَیْء لِما أَعْطَیْتَ وَ أَمْنَعُ شَیْء لِما مَنَعْتَ:
نعمت ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی رو آورنده ترین چیز است به آنچه به او بدهی و بازدارنده ترین چیز است از آنچه که از او بازداری.
۲۰- خشم به زیردستان
أَلْغَضَبُ عَلی مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ:
خشم بر زیردستان از پستی است.
۲۱- عاقّ والدین
أَلْعُقوقُ ثَکْلُ مَنْ لَمْ یَثْکَلْ:
نافرمانی فرزند از پدر و مادر، داغِ داغ نادیدگان است.
۲۲- تأثیر صله رحم در ازیاد عمر
إِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونَ قَدْ بَقِیَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثُونَ سَنَةً فَیَکُونُ وُصُولاً لِقَرابَتِهِ وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَةً وَ ثَلاثینَ سَنَةً، وَ إِنَّهُ لَیَکُونَ قَدْ بَقِیَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ سَنَةً فَیَکُونُ عاقًّا لِقَرابَتِهِ قاطِعًا لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَ سِنینَ:
چه بسا شخصی که مدّت عمرش مثلاً سی سال مقدّر شده باشد به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به ۳۳ سال برساند. و چه بسا کسی که مدّت عمرش ۳۳ سال مقدّر شده باشد، به خاطر آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.
۲۳- نتیجه عاقّ والدین
أَلْعُقُوقُ یُعَقِّبُ الْقِلَّةَ وَ یُؤَدّی إِلَی الذِّلَّةِ:
نارضایتی پدر و مادر، کمیِ روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلّت میکشاند.
۲۴- بی طاقتی در مصیبت
أَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ إِثْنانِ:
مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی طاقتی میکند دوتاست.
۲۵- همراهان دنیا و آخرت
أَلنّاسُ فِی الدُّنْیا بِالاَْمْوالِ وَ فِی الاْخِرَةِ بالاَْعْمالِ:
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.
۲۶- شوخی بیهوده
أَلْهَزْلُ فَکاهَةُ السُّفَهاءِ وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ:
مسخرگی، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.
۲۷- زمان جان دادن
أُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَیْ أَهْلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَ لاحَبیبٌ یَنْفَعُکَ:
وقت جان دادنت نزد خانواده ات را به یاد آر که در آن هنگام طبیبی جلوگیر مرگت و دوستی نفع رسانت نباشد.
۲۸- نتیجه جدال
أَلْمِراءُ یُفْسِدُ الْصِّداقَةَ القَدیمَةَ وَ یُحَلِّلُ الْعُقْدَةَ الْوَثیقَةَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ أَنْ تَکُونَ فیهِالْمُغالَبَةُ وَ الْمُغالَبَةُ أُسُّ أَسْبابِ الْقَطیعَةِ:
جدال، دوستی قدیمی را تباه میکند و پیوندِ اعتماد را میگشاید و کمترین چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است، که آن هم سبب جدایی میشود.
۲۹- حکمت ناپذیری دل فاسد
أَلْحِکْمَةُ لا تَنْجَعُ فِی الطِّباعِ الْفاسِدَةِ:
حکمت، اثری در دلهای فاسد نمیگذارد.
۳۰- درک لذّت در قِلَّت
أَلسَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الْجُوعُ یَزیدُ فی طیبِ الطَّعامِ:
شب بیداری، سبب لذّتبخشی خواب، و گرسنگی سبب خوش خوراکی در طعام ناب است.
۳۱- اسیر زبان
راکِبُ الْحَرُونِ أَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الْجاهِلُ أَسیرُ لِسانِهِ:
کسی که بر اسب سرکش، سوار است، اسیر هوای نفس خویش، و نادان، اسیر زبان خویش است.
۳۲- تصمیم قاطع
أُذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْریطِ بِأَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ:
افسوسِ کوتاهی در انجام کار را با گرفتن تصمیم قاطع جبران کن.
۳۳- خشم و کینه توزی
أَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ، وَ الْعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ:
خشم و تندی، کلیدِ گرانباری است و خشم، بهتر از کینه توزی است.
۳۴- ظهور مقدَّرات
أَلْمَقادیرُ تَریکَ ما لا یَخْطُرُ بِبالِکَ:
مقدَّرات چیزهایی را بر تو نمایان میسازد که به فکرت خطور نکرده است.
۳۵- خود خواهان مغضوب
مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ:
هر که از خود راضی باشد، خشمگیران بر او زیاد خواهند بود.
۳۶- تباهی فقر
أَلْفَقْرُ شَرَهُ النَّفْسِ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ:
فقر، مایه آزمندیِ نفس و سببِ ناامیدی زیاد است.
۳۷- راه پرستش
لَوْ سَلَکَ النّاسُ وادِیًا شُعَبًا لَسَلَکْتُ وادِیَ رَجُل عَبَدَاللّهَ وَحْدَهُ خالِصًا:
اگر مردم به راههای گوناگونی روند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه میپرستد خواهم رفت.
۳۸- آثار گوشتخواری
مَنْ تَرَکَ اللَّحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَ خُلْقُهُ وَ مَنْ أَکَلَ اللَّحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَ خُلْقُهُ:
کسی که چهل روز گوشت نخورد بد خُلقی پیدا کند، و کسی که چهل روز پی در پی نیز گوشت خورد اخلاقش بد شود.
۳۹- یگانگی خدا
لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَیءَ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعًا وَ اخْتارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الاَْسْماء:
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود، سپس اشیاء را به صورت نوظهور آفرید و برای خودش بهترین نام ها را برگزید.
۴۰- فروتنی
أَلتَّواضُعُ أَنْ تُعْطِیَ النّاسَ ما تُحِبُّ أَنْ تُعْطاهُ:
فروتنی آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.
سایت ابنا