چه کسانی در قتل امام علی(علیه السلام) دست داشتند؟
مجموع روایتهایی که مورخان نخستین درباره شهادت امیر مؤمنان آوردهاند،و شیعه و اهل سنت آن را در کتابهای خویش نقل کردهاند نشان میدهد که علی(علیه السلام)با توطئه خوارج به شهادت رسید.
این روایتها را با اندک اختلاف در کتابهایی چون تاریخ طبری،تاریخ یعقوبی،ارشاد مفید،طبقات ابن سعد،نوشته بلاذری و واقدی میتوان یافت.و حاصل آن گفتهها این است که پس از پایان یافتن جنگ نهروان،دستهای از خوارج گرد آمدند و بر کشتههای خود میگریستند،و آنانرا به پارسایی و عبادت وصف میکردند.آنگاه گفتند این فتنهها که پدید آمد از سه تن برخاسته است:علی،عمرو پسر عاص و معاویه.تا این سه تن زندهاند کار مسلمانان راست نخواهد شد.و سه تن از آن جمع کشتن این سه تن را به عهده گرفتند.
عبد الرحمن پسر ملجم از بنی مراد کشتن علی را به عهده گرفت.برک پسر عبد الله از بنی تمیم کشتن معاویه را،و عمرو بن بکر از بنی تمیم کشتن عمرو پسر عاص را.چه وقت این کار را انجام دهند؟ گفتند در ماه رمضان اینان به مسجد میآیند و باید در آن ماه به کار پرداخت و شب یازدهم یا سیزدهم یا هفدهم ماه رمضان و یا چنانکه میان شیعه مشهور استشب نوزدهم آن ماه را معین کردند،چرا که در این شب این سه تن از آمدن به مسجد ناچارند.آنکه مامور کشتن عمرو عاص بود دیگری را که آن شب جای او به نماز رفته بود کشت.و آنکه بر معاویه ضربت زد شمشیرش به ران او رسید و زخمی شدو با خوردن دارو از مرگ رهید. اما پسر ملجم نیت پلید خود را عملی کرد.آیا به راستی داستان چنین بوده است؟باید گفت جای تردید است و از آغاز،نشان ساختگی بودن در آن آشکار است.پنداری داستاننویسی ماهر آنرا نوشته است.در ماه رمضان این هر سه تن به مسجد میآیند و شب نوزدهم آمدن آنان به مسجد حتمی است.
در اینکه علی(علیه السلام)در این شب به دست پسر ملجم ضربتخورد تردیدی نیست. اما آنکه برای کشتن عمرو عاص رفت چرا مردی خارجه نام را به جای او کشت؟آیا عمرو برای وی ناشناس بود و نتوانست او را تشخیص دهد؟چرا آن شب عمرو به مسجد نیامد؟آیا کسی او را از توطئه آگاه کرده بود؟
آنچه به نظر درستتر میآید این است که ریشه این توطئه را باید نخست در کوفه،سپس در دمشق جستجو کرد.چنانکه نوشته شد معاویه میدانست تا علی زنده است دستیابی به خلافتبرای او ممکن نیست.اشعث پسر قیس نیز چنانکه اشارت شد با علی(علیه السلام)یکدل نبود.ابن ابی الدنیا که در سال ۲۸۱ هجری قمری درگذشته و نوشته او پیش از طبری و یعقوبی است در کتاب مقتل الامام امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب به اسناد خود از عبد الغفار پسر قاسم انصاری چنین آوردهست:
«از بسیاری شنیدم ابن ملجم شب را نزد اشعثبود و چون سحرگاه شد بدو گفت صبح آشکار شد.» اگر آن سه تن با یکدیگر چنان قراری گذاشته بودند،چرا باید پسر ملجم با اشعثشب را در مسجد بسر برد و با او گفتگو کند.آیا میتوان پذیرفت آنکه میخواهد مخفیانه علی را بکشد،راز خود را با دیگری(آنهم با اشعث)در میان نهد.بلاذری در کتاب انساب الاشراف آورده است:
گفتهاند پسر ملجم شب را نزد اشعثبن قیس بود و با وی آهسته سخن میگفت تا آنکه اشعث او را گفت: -«برخیز که بامداد تو را شناساند.» (۱) حجر بن عدی چون گفته او را شنید گفت: «ای یک چشم او را کشتی (۲) ». {
نیز نوشتهاند، بامداد آن روز که پسر ملجم،علی را ضربت زد،اشعث پسر خود را به خانه علی فرستاد و گفتبنگر در چه حالی است.او رفت و بازگشت و گفت چشمهایش به سرش فرو رفته. اشعث گفت:
-«به خدا چشمان کسی است که آسیب به مغز او رسیده.» (۳)
من نمیخواهم همانند تاریخ نویس معاصر اباضی،شیخ سلیمان یوسف بن داود،بگویم خوارج یاران علی بودند،و در کشتن او شرکت نداشتند و قبیله بنی مراد که ابن ملجم از آنان بود در شمار خوارج نیست،و داستان پسر ملجم و آن دو تن دیگر برساخته قصه پردازان معاویه است تا حقیقت را بر مردم نهان سازند.
بر چند جای کتاب او، هم در حضور وی در الجزیره خرده گرفتم و هم در نامه بدو نوشتم.اما اگر کسی بگوید توطئه شهادت علی(علیه السلام)چنانکه بر زبانها افتاده است نیست، گفتهاش را چندان دور از حقیقت نمیدانم.باز هم میگویم جای این احتمال هست که به اصطلاح اگر سر این نخ را بگیریم و پیش برویم، به اشعث در کوفه و از آنجا به دمشق برسیم.پیش از این نوشتیم اشعثبا علی دلی خوش نداشت.چون علی(علیه السلام)دست او را از حکومتبر مردم کنده باز داشته بود،نیز در منبر وی را منافق پسر کافر خواند. شهرستانی در ملل و نحل نویسد:«اشعث از همه آنان که بر علی شوریدند سختتر بود و از دین برون رفتهتر.» (۴)
پی نوشت ها:
۱.فضح الصبح فلانا،او را آشکارا کرد.
۲.انساب الاشراف،ص ۴۹۳.
۳.مقتل الامام امیر المؤمنین،ص ۳۷،طبقات،ابن سعد،ج ۳،ص ۳۷.
۴.الملل و النحل،ج ۱،ص ۱۷۰.
علی از زبان علی یا زندگانی امیر المؤمنین(علیه السلام) صفحه ۱۵۸ دکتر سید جعفر شهیدی
به نقل از: خبرگزاری شبستان
خبرگزاری شبستان