سوال:
چرا در آن حادثه دلخراش، مولا امیرالمومنین علیه السلام از حضرت زهرا سلام الله علیها نتوانستند دفاع کنند و آن فاجعه اتفاق افتاد؟ امکان داشت خود مولا درب را باز کنند و یا...؟
پاسخ:
همان طوری که در کتب روایی و تاریخی نقل شده است، دشمنان به خاطر کشتن امیرمومنان آمده بودند و اگر ایشان پشت در میآمدند به شهادت رسیده و نور ولایت خاموش میشد. بیرون آمدن فاطمه زهرا به جای امیر مومنان به خاطر حفظ مقام ولایت بوده است.
عبد الفتاح عبد المقصود در کتاب خود به نام «السقیفة والخلافة» میگوید:
ثم تطالعنا صحایف ما أورده المؤرخون بالکثیر من أشباه هذه الأخبار المضطربة التی لانعدم أن نجد من بینها من عنف عمر ما یصل به إلی: الشروع فی قتل علی، أو إحراق بیته علی من فیه ... [۱]
نگاهی به نوشتههایی که مورخین به مقدار زیاد شبیه به این روایت آوردهاند - که از آن به توسل به زور عمر پی میبریم - ما را به این میرساند که او میخواست یا علی را بکشد یا خانه را با هر که در آن است به آتش بکشد.
یا شهرستانی در «الملل و النحل» میگوید:
عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة علیها السلام یوم البیعة حتّی ألقت الجنین من بطنها و کان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، و ماکان فی الدار غیر علیّ و فاطمة و الحسن و الحسین و زینب (علیهم السلام). [۲]
از جاحظ نقل شده است که عمر به شکم فاطمه زهرا -علیها السلام- در روز بیعت ضربتی زد که از آن جنینش سقط شد وعمر فریاد میزد: خانه را با هر که در آن است به آتش بکشید و در آن جز علی و فاطمه و حسن و حسین نبود.
از این اقرارها به دست میآید که عمر نقشه کشیده بود که به مجرد آمدن امیر مؤمنان حضرت را بکشد؛ اما حضرت زهرا به پشت درب خانه آمدند تا مانع این نقشه شوند. عمر که دید نقشه اش با شکست مواجه شده، خواست خانه را به آتش بکشد تا به بهانه مخالفت با بیعت همه کشته شوند؛ اما باز شدن درب توسط فاطمه زهرا مانع اجرای این نقشه شوم شد.
البته جدای از این ماجرا در مکانهای دیگر نیز ابو بکر و عمر قصد ترور امیر مومنان علی بن ابی طالب را داشته اند:
در کتب شیعه آمده است که:
هموا بقتل أمیر المؤمنین وتواصوا وتواعدوا بذلک، وأن یتولی قتله خالد بن الولید، فبعثت أسماء بنت عمیس إلی أمیر المؤمنین بجاریة لها فأخذت بعضادتی الباب ونادت"إن الملا یأتمرون بک لیقتلوک فاخرج إنی لک من الناصحین"فخرج (علیه السلام) مشتملا بسیفه، وکان الوعد فی قتله أن یسلم إمامهم، فیقوم خالد إلیه بسیفه، فأحسوا بأسه، فقال الامام قبل أن یسلم لا تفعلن خالد ما أمرت به. [۳]
دشمنان کمر به قتل امیر مومنان بستند و بر این قضیه نقشه کشیده و با هم پیمان بستند (که هنگامی که ابو بکر سلام نماز را داد خالد بن ولید گردن حضرت را با شمشیر بزند). پس اسماء بنت عمیس (همسر ابوبکر) کنیزی به نزد امیر مؤمنان فرستاد. پس وی دو طرف درب خانه امیر مومنان را گرفته و گفت: سران حکومت نقشه کشیده اند که تو را بکشند پس از شهر خارج شو که من از خیر خواهان تو ام.
(همان آیه ای که مؤمن آلفرعون به موسی گفت)
پس حضرت از خانه بیرون آمده در حالی که شمشیر به همراه داشتند. پس احساس کردند که حضرت آماده است؛ پس امام جماعت (ابوبکر) قبل از اینکه سلام دهد گفت ای خالد آنچه را که به تو دستور داده بودم انجام نده.
سمعانی از علمای بزرگ اهل سنت در این زمینه مینویسد:
و روی عنه (یعقوب الرواجنی شیخ البخاری) حدیث أبی بکر رضی اللّه عنه: أنّه قال: «لا یفعل خالد ما أمر به». سألت الشریف عمر ابن إبراهیم الحسینی بالکوفة عن معنی هذا الأثر فقال: کان أمر خالد بن الولید أن یقتل علیّاً، ثم ندم بعد ذلک، فنهی عن ذلک. [۴]
روایت کرده است از وی یعقوب رواجنی ماجرای ابوبکر را که گفت خالد آنچه را که به وی دستور دادم انجام ندهد.
میگوید از سید عمر بن ابراهیم الحسینی در کوفه از معنی این جمله سوال کردم.پس گفت ابوبکر دستور داده بود به خالد بن ولید که علی را بکشد پس از این کار پشیمان شده و از آن نهی کرد. و جالب این است که سمعانی بعد از نقل حدیث سکوت میکند. و این نشان میدهد که صحت روایت در نزد او تمام بوده است وگرنه باید روایت را نقد و رد میکرد.
پینوشتها:
[۱] السقیفة والخلافة: ۱۴.
[۲] الملل والنحل: ۱/۵۷. طبعة بیروت، دار المعرفة.
[۳] بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ۲۸ - ص ۳۰۹
[۴] الأنساب: ۳/۹۵، ط. دار الجنان ـ بیروت و۶/۱۷۰، نشر محمد أمین دمج - بیروت - ۱۴۰۰ هـ.
جهت مطالعهی بیشتر در این موضوع، کلیک کنید.
///
سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج)