شیعیان و ایرانیان برای به نمایش گذاشتن وحدت جهان اسلام به شرکت در نمازهای جماعت در مسجد النبی و مسجد الحرام سفارش شدهاند اما یکی از صحنههایی که در چنین اماکنی با آن مواجه میشوند دست بسته نماز خواندن از سوی اهل سنت است.
متاسفأنه گاهی مشاهده میشود که مبلغان وهابی با هدف تشکیک در عقاید پیروان اهل بیت(علیه السلام) شبهاتی را نسبت به عقاید و رفتار مذهبی شیعیان وارد میکنند که از جمله این موارد سؤال درباره تکتف یعنی دست روی دست گذاشتن هنگام نماز خواندن است.
آنها که خود را بدون چون و چرا پیرو سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند تصور میکنند که این رویه شیعیان بر خلاف سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است حال آنکه آنها باید به این سؤال پاسخ دهند که چرا در این زمینه به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نمیکنند زیرا طبق منابع اهل سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه نماز نمیخواند.
مذاهب اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند
برای توضیح این مطلب باید گفت که در حال حاضر پیروان سه مذهب از چهار مذهب اهل سنت دست بسته نماز خواندن را لازم میدانند و از نظر مالکی ها نمازگزار مجاز است که با دست باز نماز بخواند. از این روتکتف (یعنی دست راست روی دست چپ گذاشتن در حال قیام نماز) از جمله مسائل اختلافی بین خود مذاهب چهارگانه اهل سنت از طرفی و با مذهب اهل بیت(علیه السلام) از جانب دیگر است. بنابراین:
۱- حنفیه شافعیه و حنابله آن را از سنت میدانند ولی مالکیها نه(۱)
۲- مالک به جواز این کار در نمازهای مستحبی و کراهت آن در نماز واجب حکم کرده همانطور که ابن رشد قرطبی از امام خود مالک نقل کرده است.(۲)
۳- قول سوم تخییر بین وضع (دست روی دست گذاشتن) و ارسال (رها کردن دست) است! این قول را نووی از اوزاعی روایت کرده است.(۳)
۴-رأی چهارم حرمت و مبطلیت این کار برای نماز است که رأی مشهور امامیه(شیعه) در مسأله است و حتی سیدمرتضی قایل به اجماع در این زمینه است.(۴)
چهار دلیل شیعه برای اثبات دیدگاه خود
اما دلایل پیروان اهل بیت(علیه السلام) برای رد تکتف چیست
دلیل اول بر رد تکتف این است که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این کار را در نماز انجام نمیداد. ابن رشد قرطبی از علمای اهل سنت میگوید: «درباره دست روی دست گذاشتن در نماز میان علما اختلاف شده است. مالک آن را در نمازهای واجب مکروه ولی در نمازهای مستحب اجازه داده اما بعضی دیگر جزو آداب و سنن نماز دانستهاند و این نظر جمهور اهل سنت است. سبب این اختلاف نظر این است که روایاتی صحیح به ما رسیده است که نماز خواندن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را توصیف میکند و در آن نقل نشده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دست راست را روی دست چپ میگذاشت».(۵)
دلیل دوم: ضعف ادله جمهور اهل سنت است. مهمترین دلیل آنان چند روایت است که همه آنها از نظر سندی ضعیف هستند و از این رو قابل اعتماد نیستند. برای مثال: در روایت بخاری آمده است: ابوحازم از سهل بن سعد نقل میکند که مردم مأمور میشدند مردان در نماز دست راست خود را بر ذراع چپ قرار دهند. ابوحازم میگوید: این مطلب را صحیح نمیدانیم مگر اینکه امر کننده آن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.(۶)
- نکته مهم در این روایت این پرسش است که چه کسی مردم را امر به این عمل میکرده است آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده یا کسی دیگر معلوم نیست فقط ابوحازم چنین احتمالی را داده که گوینده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده از این رو قابل استناد برای چنین حکمی نیست. به همین جهت دو تن از علمای اهل سنت یعنی «عینی» شارح بخاری میگوید: این روایت مرسل است.(۷) سیوطی نیز همین نظر را دارد.(۸)
همچنین در روایت مسلم آمده است که وایل میگوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که هنگام خواندن نماز دستهایش را بالا برد و تکبیر گفت. آن گاه پیراهنش را به خود پیچیده و دست راست را روی دست چپ گذاشت و هنگامی که خواست به رکوع رود دو دستش را از میان پیراهن بیرون آورد و تکبیر گفت و رکوع کرد.(۹)
-در سند این حدیث علقمه بن وایل از پدرش روایت میکند که اهل سنت آن را مرسل میدانند. برای نمونه ابن حجر از ابن معین نقل میکند: «علقمه بن وایل عن ابیه مرسل»(۱۰) از طرفی به روایت نمیتوان استدلال کرد زیرا وجه این کار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) معلوم نیست که چرا چنین کرد آیا به جهت سرما پیراهن را به خود پیچید و دستها را روی هم گذارد و یا به عنوان یک امر مستحب چنین نمود وقتی دو احتمال در آن رفت قابلیت استدلال را ندارد.
روایات دیگر: در منابع اهل سنت از علی(علیه السلام) نقل شده: «من السنه فی الصلاه وضع الکف علی الاکف تحت السره» در حال نماز قرار دادن کف دست در کف دست دیگر زیر ناف از سنت است. نووی شافعی پس از نقل روایت میگوید: دارقطنی و بیهقی و دیگران این روایت را نقل کردهاند و بر ضعیف بودن آن اتفاق کردهاند زیرا راوی آن عبدالرحمن بن اسحاق واسطی است که به اتفاق امامان جرح و تعدیل ضعیف است.(۱۱) روایت دیگر از عایشه نقل شده: ثلاثه من النبوه…وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاه(۱۲)» سه چیز از نبوت است…قرار دادن دست راست بر دست چپ.
این روایت نیز ضعیف است زیرا نووی میگوید: راوی این حدیث محمد بن ابان انصاری است و مجهول است زیرا بخاری دربارهاش گفته در بین راویان از عایشه چنین کسی شناخته نشده است.(۱۳).
دلیل سوم: بر رد تکتف اختلاف مذاهب چهار گانه اهل سنت در چگونگی قرار دادن دستها و محل آن است به همین جهت در بین فقهای اهل سنت اختلاف است برخی میگویند: باید دستها را در بالای ناف قرار داد برخی میگویند در زیر ناف برخی میگویند برای مردان زیر ناف و برای زنان روی سینه مستحب است و… در چگونگی قرار دادن دو دست نیز چنین اختلافی وجود دارد(۱۴) این اختلافات به این جهت است که روایت معتبری که بیانگر انجام چنین کاری توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد وجود ندارد.
دلیل چهارم: برای رد تکتف این است که اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از آن نهی میکردند. برای مثال محمد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) یا امام باقر(علیه السلام) نقل میکند که به آن حضرت عرض کردم: شخصی دست راستش را در حال نماز روی دست چپ خود میگذارد حضرت فرمود: این همان تکفیر است که نباید انجام داده شود.(۱۵)
زراره هم از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند که فرمود: بر تو باد به اقبال در نماز از قرار دادن دست راست روی دست چپ پرهیز کن زیرا این عمل از کارهای مجوس است.(۱۶)
بنابر بعضی نقلها دست روی دست گذاشتن کار اسیران عجم بود که خلیفه دوم این کار را پسندید و دستور داد مسلمانان در نماز چنین کنند.(۱۷)
با وجود روایات صحیح السندی که از اهل بیت(علیه السلام) به ما رسیده است حداقل چیزی که میتوان گفت این است که تکتف بر سر دو راهی سنت و بدعت قرار دارد. بیشک ترک تکتف برای احتمال بدعت آن احسن است زیرا بر اساس قاعده مشهور نزد عقلا و اصولیین «دفع مفسده اولی از جلب منفعت» است.
رد دلیل علمای اهل سنت
برخی علمای اهل سنت پس از آنکه نتواستند دلیل شرعی معتبر و قانع کنندهای برای استحباب تکتف بیابند به برخی وجوه ذوقی و استحسانی تمسک کردهاند. نووی در کتاب المجموع مینویسد: اصحاب میگویند قراردادن دست روی دست بهتر از بیهوده کاری در نماز بوده و به تواضع و تضرع نزدیکتر است.(۱۸)
در پاسخ این استدلال باید گفت اگر قرار باشد که شریعت به این صورت از ذوقیات و استحسانات ثابت شود دین ضایع میشود. وظیفه انسان در مقابل شریعت تعبد محض است. از طرفی به غیر از خلیفهٔ دوم کدام صحابی قایل به چنین چیزی بوده است
پینوشتها:
۱-الفقه علی المذاهب الاربعه ج۱ص۲۱۷.
۲.ابن رشد محمد بن احمد بدایة المجتهد ج ۱ ص ۱۴۰. قم شریف رضی ۱۴۰۶.
۳.نووی المجموع ج ۳ ص ۳۱۲.
۴-علم الهدی سید مرتضی. الانتصار ص ۱۴۲ قم دفتر انتشارات اسلامی.
۵-بدایة المجهد ج ۱ ص ۱۴۰: اختلف العلماء فی وضع الیدین احدهما علی الاخری فی الصلاه فَکَرِهَ ذلک مالک فی الفرض و اجازة فی النفل و رای قوم ان هذا من سنن الصلاه و هم الجمهور و السبب فی اختلافهم انه قدجاءت آثار ثابته نقلت فیها صفة صلاته علیه الصلاه و السلام و لم ینقل فیها انه کان یضع یده الیمنی علی السیری و ثبت ایضا انّ الناس کانوا یومرون بذلک.
۶-صحیح بخاری ج ۱ ص ۲۰۳ کتاب الاذان باب ۸۷باب وضع الیمنی علی الیسری ح۷۴۰.
۷-عمدة القاری ج ۵ ص ۲۷۸.
۸-التواشیح علی الجامع الصحیح ج ۱ ص ۴۶۳.
۹-صحیح مسلم کتاب الصلاه ص۱۹۹باب (۱۵) ح ۷۸۲
۱۰-تهذیب التهذیب ج ۷ص۲۴۷.
۱۱-نووی المجموع ج ۳ ص ۳۱۲
۱۲-بیهقی سنن الکبری ج۲ص۲۸.
۱۳- نووی المجموع ج ۳ ص ۳۱۳
۱۴-الفقه علی المذاهب الاربعه ج۱ص۲۱۷.
۱۵-وسایل الشیعه ج ۷ ص۲۶۶ کتا ب الصلاه باب۱۵ از ابواب قواطع الصلاة ح۹۲۹۵.
۱۶-همان ح ۹۲۹۶.
۱۷-نجفی محمد حسن جواهر الکلام ج ۱۱ ص۱۹تهران دارالکتب الاسلامیه دوم ۱۳۶۵.
۱۸-المجموع ج ۳ ص ۳۱۳.
ابنا