یازدهم ذوالقعده سالروز میلاد امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) است.

به همین مناسبت با هدف آشنای بیشتر با شخصیت والای آن امام همام گفتگویی با «دکتر محمدحسین رجبی دوانی» پژوهشگر تاریخ اسلام انجام داده ایم و در آن به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی ایشان در عرصه‌های فردی و اجتماعی پرداخته ایم.

مشروح گفتگوی اختصاصی ابنا با استاد رجبی دوانی را در زیربخوانید:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: اعظم امیروثوقی (خبرگزاری ابنا)
عکس: خبرگزاری بسیج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ابـنا: ضمن تبریک ایام دهه کرامت به عنوان سؤال اول بفرمایید ویژگی‌های بارزی که از فضیلت‌های امام رضا(علیه السلام) است و ایشان بیشتر به این القاب شناخته شده بودند چیست

ـــ بسم الله الرحمن الرحیم. همه ائمه اهل بیت(علیه السلام) در تمامی فضیلت ها سرآمد همه مردم زمان خود بوده اند اما برخی از آن ها به سببب شرایط و موقعیت ها در یک عرصه بیشتر جلوه می‌کردند. 
امام رضا(علیه السلام) نسبت به سایر امامان بزرگوار با دو ویژگی خاص بیشتر مطرح و شناخته می‌شوند یکی این که عنوان"عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)"را دارند که این عنوان را پیشاپیش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان داده بودند. دومین عنوان نیز"امام ریوف"است.

ابـنا: علت انتساب این القاب به ایشان چه بود

ـــ دلیل عنوان اول این بود که عظمت علمی امام(علیه السلام) در در عصر خود آن حضرت به شکل علنی جلوه کرد. امام رضا(علیه السلام) در حوزه‌های متنوع علمی با علمای ادیان مختلف و فرقه ها و نحله‌های فکری گوناگون مناظرات و بحث‌های علمی متعددی داشتند و در این مناظرات عظمت علمی امام جلوه کرد. به همین سبب آن حضرت را عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) خواندند. 
درباره دومین ویژگی ایشان ــ یعنی مهربانی عطوفت و رأفت فراوان آن حضرت ــ نیز به قدری نسبت به مردم با توجه و احترام برخورد می‌کردند و حرمت همگان را داشتند که هر کس نزد آن حضرت می‌آمد دست خالی بر نمی‌گشت. مثلاً در روایتی داریم که فردی که بشدت نیازمند بود و در سفر دچار مشکل مالی شده بود خدمت ایشان رسید. امام(علیه السلام) وقتی وجهی را برای او تأمین کردند ان پول را از پشت در به او دادند و فرمودند:"نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببین. من این پول را به تو دادم و نیازی به بازگرداندن آن هم ندارم". مرد در راه مانده به حضرت امام رضا(علیه السلام) گفت:"وقتی به شهر خود رسیدم پولی را که شما به من دادید را از جانب شما صدقه خواهم داد". امام فرمودند:"نیازی نیست و من این پول را به تو بخشیدم". یکی از یاران از ایشان می‌پرسد که چرا چنین کردید و از پشت در وجه را به او پرداختید فرمودند:"برای آن که خواستم ذلت درخواست کردن و نیازمندی او را در چهره اش نبینم و او هم نزد من از این که درخواست کمک کرده است شرمنده و خجل نباشد". امام در رفتار با دیگران تا این مقدار به جزییات توجه داشتند. 
نمونه دیگر درباره بردگان است. این افراد با توجهبه اینکه در فرهنگ آن دوره هیچ اعتبار و ارزشی نداشتند اما با امام(علیه السلام) بر سر یک سفره می‌نشستند. امام با همگان این لطف و عطوفت و مهربانی را داشتند آن هم در حالی که در جایگاه ولیعهد حاکم زمان بودند. معمولاً شرایط کسانی که جایگاه یا منصب سیاسی در دربار دارند و تشریفات و اصولی که در دربار وجود دارد ایجاب می‌کند که یک مقام مملکتی در برخورد با دیگران ملاحظاتی داشته باشد اما حضرت همه اینها را به سبب لطف و مهربانی که به مردم داشتند زیر پا می‌گذاشتند و با همه با محبت و عاطفه برخورد می‌کرد. بنابراین عنوان امام ریوف در میان مردم زمان خویش مطرح و شهره شدند و سپس این صفت و لقب تاریخ را در نوردید و امروز نیز به همین لقب مشهورند.
البته همانطور که گفتم همه امامان ما مهربان و ریوف بودند اما این جلوه در امام رضا (علیه السلام) بیشتر از سایر صفات ایشان مشاهده می‌شود. بنابراین به نام امام ریوف خوانده می‌شوند.

ابـنا: در رابطه با لقب"عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)"چگونه است که این لقب به امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) که در پرورش شاگردان بسیار و داشتن مجلس درس و بحث شهره بودند داده نشد

ـــ همه این بزرگواران باقرالعلوم اند و صادق اند و کاظم اند و رضا هستند و همه عالم و اعلم زمان خود هستند اما به سبب شرایطی که هر یک از این بزرگواران داشتند فضایلی از ایشان برجسته تر و مشهور می‌شد. درست است که بیشترین حجم حدیث در زمینه‌های فقهی اخلاقی و اعتقادی از قول امام صادق(علیه السلام) رسیده است اما وجه صداقت رفتار و گفتارشان در بین مردم بیش از علمی که در اختیار مردم قرار دادند جلوه کرد. 
در مورد امام باقر(علیه السلام) هم اینطور است که هم شمار شاگردانشان خیلی کمتر از شاگردان امام صادق(علیه السلام) است و هم احادیثی که از ایشان باقی مانده کمتر از احادیثی است که از امام صادق(علیه السلام) رسیده است اما آن بزرگوار به عنوان شکافنده علوم نامیده شده اند زیرا برای اولین بار بود که یکی از ائمه اهل بیت(علیه السلام) فرصت می‌یافت علوم گوناگون را این طور در اختیار مردم قرار داد. 
علت این که امام رضا(علیه السلام) با نام عالم آل محمد خوانده شدند تنوع و گستردگی علوم و معارف گوناگونی است که به سبب شرایط زمان خویش وارد آن شدند و این در حالی است که چنین شرایط و وضعیتی برای امام صادق(علیه السلام) پدید نیامده بود. بخش اعظم احادیثی که از امام صادق(علیه السلام) رسیده است فقهی است و به همین سبب فقه ما"فقه جعفری"خوانده می‌شود. اما شرایط ایشان برای آن که درباره ادیان گوناگون وارد بحث شوند و یا با نحله ها و مکاتب مختلف فکری و نمایندگان آنها گفتگو و بحث داشته باشند به گستردگی موقعیتی که برای امام رضا(علیه السلام) پیش آمد نبود. لذا می‌بینیم که حتی غیر مسلمانان و غیر شیعیان نیز این بزرگوار را عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌نامیدند و به عظمت جایگاه علمی ایشان اعتراف و اذعان داشتند.

ابـنا: یعنی این لقب صرفاً از سوی پیامبر داده نشده بود بلکه به سبب جایگاه علمی ایشان و از سوی عالمان مسلمان و غیر مسلمان و مردم زمان به ایشان اطلاق شد

ـــ بله همه می‌دانستند که این لقب شایسته حضرت است و با یقین و علم به جایگاه علمی ایشان آن حضرت را با لقب عالم آل محمد می‌خواندند و می‌دانستند ایشان دانشمند خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است.

ابـنا: آیا امام رضا(علیه السلام) نیز که به عنوان عالم آل محمد نامیده می‌شدند مانند امام صادق(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) مکتب درس و بحثی رسمی برای تربیت شاگردان داشتند و مکتب علمی داشتند

ـــ نه نداشتند. فقه اهل بیت(علیه السلام) در زمان امام صادق(علیه السلام) تبیین شده بود کلام شیعه هم در عهد امام صادق(علیه السلام) و شاگردان ایشان مطرح و بحث شده بود. در زمان امام رضا(علیه السلام) مسائل مستحدثه و سؤال‌های جدید فقهی پیش می‌آمد که امام(علیه السلام) پاسخ می‌دادند. البته ایشان در حوزه فقه نیز احادیث و روایاتی دارند اما این ها در کلیات نیست. کلیات را امام صادق(علیه السلام) تبیین کرده بودند و امام رضا(علیه السلام) در مورد جزییات و فروعات فقهی حدیث گفته اند. ایشان مکتب خاص فقهی ــ مانند آن چه که امام صادق(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) داشتند ــ را نداشتد و روایات فقهی ایشان در حد پاسخ به مسائل مستحدثه بوده است.

 

ابـنا: شبهاتی از جمله فرزنددار نشدن ایشان در خصوص امامت آن حضرت از سوی مخالفین امامت ایشان مطرح می‌شد. علت بروز این شبهات چه بود

ــ ما دقیقاً اطلاع نداریم مادر حضرت جواد (علیه السلام) چه زمانی به همسری ایشان در آمدند و آیا زمان طولانی همسر ایشان بودند و فرزند دار نمی‌شدند و دیرهنگام صاحب فرزند شدند آن موقع تعدد زوجات مرسوم بود و ائمه(علیه السلام) بنا بر موقعیت‌های مختلف ازدواج‌های متعدد داشتند اما علت این که چگونه همسران دیگر امام(علیه السلام) لیاقت آن را نداشتند که از امام فرزند دار شوند بدرستی نمی‌دانیم. آن چه مسلم است اینکه ایشان در سن نسبتاً بالا ــ یعنی در ۴۷ سالگی ــ دارای فرزندشان امام جواد(علیه السلام) شدند...

ابـنا: برای ایشان فرزند دیگری غیر از امام جواد(علیه السلام) ذکر نشده است

ـــ در منابع اهل سنت تا ۵ فرزند برای آن حضرت بر شمرده اند. برخی از نویسندگان شیعه هم به همین اشاره ای کردند و حداقل برخی گفته اند غیر از امام جواد(علیه السلام) دختری به نام «فاطمه» هم داشته اند. در برخی منابع اهل سنت تعداد دختران و پسران بیشتری ذکر شده است. اما آن چه بیشتر شهرت دارد این است که یک فرزند داشته اند و ایشان حضرت جواد(علیه السلام) بوده است. لذا برای برخی سؤال شده بود که چرا آن حضرت صاحب فرزند نمی‌شوند و این فرزند نیز در اواخر عمر حاصل شده است

ابـنا: این که گفته می‌شود یکی از فضایل شیعیان امام رضا این است که هر کس امامت ایشان را پذیرفته امامت امامان بعد را نیز پذیرفته است چه مبنایی دارد

ـــ چون دیر فرزند دار شدن امام رضا(علیه السلام) برای برخی مشکل اعتقادی ایجاد کرد. به بیان دیگر خود دیر به دنیا آمدن فرزند امام(علیه السلام) مسئله خیلی مهمی نبود بلکه مسئله مهم این بود که وقتی امام رضا(علیه السلام) به شهادت رسید امام جواد(علیه السلام) ۸ سال بیشتر نداشت و برای برخی شیعیان این شبهه پیش آمد که آیا شخص نابالغ می‌تواند امام باشد و بر همین اساس برخی دچار انحراف شدند زیرا برای اولین بار این مسئله پیش می‌آمد که کودکی به امامت برسد.
این مسئله برای برخی از شیعیان به قدری سنگین بود که از اعتقاد به امامت امام رضا(علیه السلام) نیز برگشتند و گفتند آخرین امام همان امام موسی بن جعفر(علیه السلام) بوده است و پیرو فرقه واقفیه شدند که در امامت امام کاظم(علیه السلام) وقوف کرده بودند و می‌گفتند آن حضرت غیبت کرده است و باز خواهد گشت. 
عده ای نیز که به آن سمت و سو گرایش پیدا نکردند در این که آیا امام جواد(علیه السلام) از علم کافی برخوردارهست یا نه و آیا می‌توان او را به عنوان امام پذیرفت دچار تردید شده بودند که بعداً وقتی عظمت علمی ایشان را در سن طفولیت دیدند طرز تفکرشان تغییر کرد. 
لذا این نکته که فرمودید مبنی بر این که کسانی که امام رضا(علیه السلام) و بعد از آن حضرت امام جواد(علیه السلام) را به عنوان امامت پذیرفتند"شیعه امامیه کامل"محسوب می‌شوند از همین روست زیرا در پی پذیرش امامت امامی در سن پایین مسئله برای آن ها حل شد و وقتی امام هادی(علیه السلام) نیز در سن پایین به امامت رسیدند پذیرفتند. همچنین وقتی امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ در ۵ سالگی به امامت رسیدند برای شیعه پذیرفته شده است.

ابـنا: چرا با وجود تصریح امام رضا(علیه السلام) بر امامت امام جواد(علیه السلام) این شبهه رخ داد

ـــ چون سابقه نداشت کودکی در آن سن به امامت برسد. لذا با وجود این که امام رضا(علیه السلام) نیز ایشان را معرفی کرده بودند برای خیلی افراد حتی برخی از بزرگان اصحاب امام رضا(علیه السلام) این مسئله جای شک بود که مگر می‌شود از یک کودک به عنوان حجت خدا تبعیت کرد و آیا این کودک علم کافی دارد و می‌تواند صلاح را تشخیص بدهد 
پیش از امام جواد(علیه السلام) کم سن و سال ترین فرد از امامان بزرگوار ۲۰ ساله بود و این برای بار اول بود که کودکی در سن ۸ سالگی به امامت می‌رسید. پس هضم این مطلب برای خیلی افراد سنگین بود و منجر به تردید آنها در امامت امام جواد(علیه السلام) و پدر بزرگوار ایشان گردیند.
البته این ناتوانی ناشی از کمی بصیرت و نداشتن قدرت تحلیل است. بر فرض اگر بر امامت امام جواد(علیه السلام) هم شک داشتند نباید از امامت امام رضا(علیه السلام) بر می‌گشتند. این نشان دهنده ضعف مبانی اعتقادی آن ها بود زیرا ما از زمان امام صادق(علیه السلام) نقل داریم که ایشان امامت امام جواد(علیه السلام) را در ۸ سالگی پیش بینی کرده بودند.

ابـنا: امام صادق(علیه السلام) چه فرموده بودند

ـــ روزی یک نوجوان همراه با «ابوبصیر» وارد مجلس امام صادق(علیه السلام) شد. حضرت فرمودند:"بزودی زمانی می‌رسد که امام شما در چنین سن و سالی باشد". مردم تعجب کردند و پرسیدند: به این نوجوانی ایشان پاسخ دادند:"بلکه از این هم کوچکتر". 
امام صادق(علیه السلام) این مسئله را مطرح کرده بودند که این اتفاق شدنی است زیرا ممکن است اقتضای قدرت الهی این باشد که چنین شود. اما با همه این زمینه سازی ها و سفارش‌هایی که از پیش صورت گرفته بود برخی نتوانستند این مسئله را هضم کنند و دچار انحراف شدند.

 

ابـنا: روش برخورد امام رضا(علیه السلام) با نمایندگان مکاتب مختلف چگونه بوده است و ایشان چه شیوه ای را در این باره در پیش گرفته بودند

ــــ امام رضا(علیه السلام) یک روش بسیار منطقی عقلانی و به دور از تعصب همراه با استدلال‌های محکم را در این مناظرات پیش می‌گرفتند. کسانی که با امام رضا(علیه السلام) بحث می‌کردند یا پیرو دین دیگری بودند و یا اینکه اساساً ملحد بودند و اصلاً اعتقادی به مبدأ و معاد نداشتند و مسایلی را به عنوان شک و شبهه یا اشکال به مبانی و اعتقادات اسلامی مطرح می‌کردند. امام(علیه السلام) نیز با منطق نیرومند و استدلال به اینها پاسخ می‌دادند و آنها را قانع می‌کردند.

ابـنا: اکنون ما در زمانی زندگی می‌کنیم که شاید به دلیل گستردگی اطلاعات و آسانی تبادل اطلاعات و دسترسی به افراد مختلف شرایطی مشابه با شرایط عصر امام رضا(علیه السلام) داشته باشد. آیا می‌توان از شیوه ایشان در برخورد با این افراد برای امروز الگوبرداری کرد

ـــ خیر نمی‌توان کاملا آنگونه رفتار کرد چون کار افرادی که با امام رضا(علیه السلام) بحث می‌کردند برای تخریب اعتقادی مردم مسلمان نبود یا جنبه سیاسی نداشت و لذا ایشان با آنها این چنین برخورد می‌کردند. اما اکنون آنچه که ما در شبکه‌های ماهواره ای و سایت‌های تجهیز شده از سوی دشمنان اسلام شاهد هستیم با آنچه که در ایام امام رضا(علیه السلام) بود متفاوت است. در این شبکه ها و سایت ها مباحث برای کشف مجهول مطرح نمی‌شود بلکه برای سست کردن اعتقادات و تخریب باورهای مردم ما انجام می‌شود. اگر واقعاً بحث علمی و سؤال بود حرفی نداشتیم اما اینها دنبال آن هستند که مردم ما را از آن اعتقاداتی که تضمین کننده پایداری آنها و کشور در برابر دشمن در این ۳۵ سال بوده است تخریب و تضعیف کنند. یعنی بحث بحث امنیتی ـ سیاسی است نه فکری. 
لذا باید اولاً توجه داشته باشیم وقتی مخالفین و دشمنان با این انگیزه وارد می‌شوند در زمین آن ها قرار نگیریم. بله اگر کسانی سؤال واقعی دارند یا شک و شبهه ای در مسئله ای دارند با همان شیوه‌های مطلوب و پسندیده امام رضا(علیه السلام) می‌توان با آنها بحث کرد و بدون تعصب سخن آنها را شنید و پاسخ‌های اقناعی به آن ها داد. اما در موقعیتی که قصد از سؤال قصد سوء است ما نباید به گونه ای رفتار کنیم که منتظر باشیم که آنها چه می‌گویند و بعد ما چه جوابی داشته باشیم. بلکه باید اینها را به طور کلی تحریم و بایکوت کرد و در برخی موارد با استفاده از همان ابزارهای که در خدمت گرفته اند خباثت آنها را مطرح کرد. 
البته ما برای همه این مسایلی که آن ها مطرح می‌کنند پاسخ داریم و کسانی که لازم دارند پاسخ ها را بشنوند بدون گرفتن این مواضع خصمانه می‌توانند در یک محیط علمی سؤالات خود را بپرسند و پاسخ‌هایشان را بشنوند. 
من می‌خواهم بر این نکته تأکید کنم که دشمن می‌خواهد به طور مرتب با شبهه افکنی ها و به چالش کشاندن اعتقادات ما ما را به دنبال خود بکشاند. اگر ما هم این چنین برخورد کنم که آنها شبهات را مطرح کنند و ما مدام پاسخ دهیم باید کار و زندگی را رها کنیم و مدام به شبهاتی که آنها مطرح می‌کنند پاسخ دهیم. باید هم هوشمندانه به شبهات پاسخ داد و هم پیرو خواست دشمن عمل نکرد و مبتکرانه در برابر این رسانه ها عمل کنیم. 
به عبارت دیگر شیوه امام رضا(علیه السلام) را باید در برابر جوانان و مردم مان که مورد هجمه دشمن قرار گرفتند و یا افراد آزاده ای که به دنبال حقیقت هستند به کار بگیریم ولی در برابر رسانه‌های معاند و مهاجم باید مبتکرانه تر عمل کنیم.



ابنا