ویژگیهای رفتاری امیرالمومنین
در بسیاری از منقولات تاریخی چه از زبان دوست و چه از زبان دشمن،در سجایای اخلاقی امیرالمومنین،مطالب فراوانی آمده است.تا جایی که حتی دشمن ترین دشمنان او نظیر معاویه و سایر افرادی که در جبهه ی مخالف او قرار داشتند،گاهی لب به اعتراف گشوده و به برخی فضایل او اقرار کردند.
در این مقاله قصد داریم،در حد بضاعت به برخی از ویژگیهای رفتاری امیرمومنان بپردازیم.
حسن خلق علی (علیه السلام)
اخلاق نیکوی او زبانزد مردمان است.تا آنجا که دشمنانش که نتوانسته اند بر او خرده ای بگیرند، این صفت را عیبی برای آن حضرت برشمرده اند!یاران وی در این باره گفته اند: او همچون یکی از ما و در میان ما میزیست.نرم خو، و بسیار متواضع و آسان گیر بود و با این وجود ما در برابر او مانند اسیری بودیم که دستهایش بسته و بر بالای سرش شمشیری گرفته بودند و از هیبت او هراس داشتیم.
گذشت علی (علیه السلام)
در بردباری و گذشت، علی از همه مردمان گوی سبقت را ربوده بود.برای اثبات این گفته، کافی است بالاترین مراتب حلم او را به طور اعم در رفتار با اهل جمل و به طور اخص با مروان بن حکم و عبد الله بن زبیر ملاحظه کنیم.او در جنگ جمل بر مروان دست پیدا کرد.با آنکه این شخص از دشمن ترین مخالفان علی (علیه السلام) بود، اما علی از وی درگذشت.همچنین آن حضرت بر عبید الله بن زبیر که یکی از سرسخت ترین دشمنانش بود و به علی آشکارا ناسزا میگفت، دست یافت و او را اسیر کرد ولی وی را مورد عفو قرار داد و به او گفت: «برو!نمی خواهم تو را ببینم.»و سخنی بیشتر از این بر زبانش نراند. سعید بن عاص نیز پس از واقعه جمل در مکه به دست علی (علیه السلام) گرفتار آمد ولی آن حضرت به او سخنی نگفت و از او کناره گرفت و هیچ کس از شرکت کنندگان در جنگ جمل و مردم بصره را مورد مجازات و قهر خود قرار نداد و منادی آن حضرت در شهر ندا میداد: «هر کس که از میدان گریخته، تعقیب نمیشود.با مجروحان کاری نیست و هیچ اسیری کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمین گذارد امان خواهد یافت.»و دقیقا شیوه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در فتح مکه در پیش گرفت.
در جنگ صفین ابتدا مردم شام، راه آب را بر او و یارانش بستند و ایشان را از دسترسی به آب بازداشتند.اما زمانی که زمام جنگ به دست علی و یارانش افتاد، به وی گفتند: آیا آب را بر روی سپاه شام ببندیم، همان طور که خود آنها چنین کردند؟آن حضرت پاسخ داد: خیر سوگند به خداوند«هرگز کردار آنها را در پیش نخواهم گرفت »و پیوسته به سپاهیانش سفارش میکرد کسانی را که از میدان کارزار میگریزند، تعقیب نکنند و مجروحی را به قتل نرسانند.
سخاوت و بخشندگی علی (علیه السلام)
او بخشنده تر از ابرهای پرباران بهاری بود و در این میدان نیز هماوردی برای او نمیتوان سراغ کرد.شعبی در این باره گفته است: علی (علیه السلام) بخشنده ترین مردمان بود. معاویه سرسخت ترین دشمن آن حضرت، نیز گفته بود: اگر علی انباری پر از زر و اتاقی انباشته از کاه میداشت، پیش از آنکه کاه را ببخشد، زر را میبخشید.بیت المال را میرفت، در آن نماز میگزارد و میگفت: ای زرد و ای سپید (طلا و نقره)!غیر از مرا بفریبید.
با آنکه بر همه امپراطوری اسلامی، به جز شام، فرمانروایی داشت، از خود میراثی بر جای نگذاشت.و جز او، کس دیگری به مضمون آیه نجوا (۱) عمل نکرد.از دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد و هرگز به نیازمندی پاسخ رد نگفت.
مهربانی با یتیمان
حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمیزد، و برای زمینه چینی و حیف و میلهای بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولی امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار میگیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی میکردند!!
«ابوالطفیل» میگوید: علی در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار میداد، روزی او را مشاهده کردم که بچههای یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبی بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمههای لذیذ و عسلی بر دهان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند:
«لوددت انی کنت یتیما».
: ای کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف علی قرار میگرفتم. (۲)
و در این مورد علی علیه السلام میفرمایند:
«انا الهادی، انا المهدی، انا ابوالیتامی و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل ضعیف، و مأمن کل خایف». (۳)
: من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
و در مورد یتیمان به پیروان امت اسلامی سفارش میکنند:
«بروا ایتامکم، و واسوا فقرایکم، و ازافوا بضعفایکم.» (۴)
: به یتیمان اجتماع نیکی، و به فقراء خود مواسات، و به گروه ناتوان محبت نمایید.
و در آخرین وصیتهایش که پس از ضربت مسموم «ابن ملجم مرادی» لعنة الله علیه صورت میگرفت فرمودند:
«الله الله فی الایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم» (۵)
شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهنهای آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.
این احادیث حاکی است که امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جای خالی پدران را بر آنان پر میکرد، و نمیگذاشت هیچ فرزند یتیمی با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید!! بلکه وضع این گروهها بهتر از دیگران میگردید! تا جایی که مقام و موقعیت اجتماعی آنان در حکومت علوی مورد غبطه و آرزوی سایر مردم قرار میگرفت.
از سوی دیگر علی علیه السلام به سایر مردم نیز سفارش آنان را میفرمود، و یک موقعیت بی نظیر در اجتماع برایشان فراهم میساخت، و هنگام شهادت نیز این مسیولیت الهی را فراموش ننموده، و نیکی به آنان را برای پیروان خود توصیه فرمودند.
در کنار تنور یتیمان شهداء
در تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: روزی او زنی را مشاهده کرد که او مشک آبی را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل میکند.
حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وی قرار دهد... علی مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وی از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگی فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشی به خانه دیگران گردیده است!
مولای متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتی به سر برد، و سحرگاه زنبیلی پر از خرما و روغن و آرد و گوشت... را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخی از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولی حضرت میفرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسی حمل میکند؟!
علی پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچه ها را به بازی گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچه ها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان میپردازم، خدا از تو راضی شود، و بین من و «علی بن ابی طالب» حاکم گردد!! (۶)
حضرت علی به فوری مقداری گوشت را پخت و با خرما و غیره بر دهان بچه ها گذاشت، و هر بار لقمه ای را که به آنان میخورانید میفرمود: ای فرزندانم! علی را حلال کنید!!!
چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: ای بنده خدا تنور را روشن کن، علی علیه السلام تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روی شعلههای آتش میگرفت و میگفت: بچش ای علی! این جزای کسی است که از یتیمان غفلت کند!! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «علی بن ابی طالب» با بچههای شهید بازی میکند، و آنان را میخنداند، و لقمههای لذیذ بر دهانشان میگذارد، با دیدن وی او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: وای بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار میکند، و بچههایت را میخنداند...؟
زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهی عرض نمود: یا امیرالمؤمنین! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرفهایی زده و تو را به کار گماردم.
علی علیه السلام فرمودند: من از شما شرم میکنم که تا به حال از اوضاع شما بی اطلاع مانده ام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد. (۷)
این فراز از زندگی آن حضرت نشان میدهد که او تا چه میزان خود را مسیول یتیمان و فرزندان «شاهد» میدانست، ولی در عین حال در کنار محبت و انجام مسیولیت عاطفی، مسائل تربیتی و بازسازی اخلاقی آنان را نیز فراموش ننموده، و میفرمود:
«ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک» (۸)
هم چنانچه فرزندان خود را تربیت میکنید، یتیمان را نیز ادب نمایید، و به طوری که در هنگام نیاز فرزندان خویش را میزنید، از یتیمان نیز غفلت نکنید (چنانچه نیاز باشد میتوان متوسل تنبیه مجاز شرعی شد) تا بچههای لوس بار نیایند.
پی نوشت:
[۱]آیه ۱۲ سوره مجادله.-م.
[۲] بحار الانوار ج ۴۱ ص.۲۹
[۳] محجة البیضاء ج ۴ ص.۲۰۴
[۴] غرر الحکم ص ۳۴۴ ش.۲۸
[۵] نهج البلاغه نامه ۴۷ ص.۹۷۷
[۶] لازم به توضیح است که علم امام معصوم بستگی به علم خدا دارد، و هرجا خدا نخواهد علم اشیاء و اشخاص از امام پوشیده میماند، و عدم اطلاع علی از آن خانواده تقصیر محسوب نمیگردد.
[۷] بحار الانوار ج ۴۱ ص.۵۲
[۸] وسایل الشیعه ج ۱۵ ص ۱۹۷ ح.۱
سایت ابوتراب