شعار بایسته وحدت اسلامی و تقریب مذاهب، در ساحت عمل، به ناسازگاری‌هایی برخورده است. نبود تعریف مشخص و رسمی از وحدت اسلامی، افراط و تفریط در وحدت، ناهمگونی گروه‌های متعصب و کارشکنی دشمنان، از جمله عوامل به چالش کشیده شدن این مبحث مهم است. از این رو مرور چند نکته ضروری به نظر می‌رسد:

 

۱. هدف منادیان وحدت اسلامی چیست؟

حضرت امام خمینی «ره» یکی از بزرگترین اندیشمندان جهان اسلام بودند که به وحدت اسلامی می‌اندیشیدند. ایشان هم در عرصه نظر و بیان بر این امر تکیه داشتند و هم در عمل بر زمینه‌های وحدت آفرین اهتمام می‌ورزیدند. اعلام هفته وحدت از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول از جمله این اقدامات است.

امام راحل «ره» در وصیت‌نامه سیاسی الهی خویش می‌نویسند: «علمای‌ اعلام‌ و خطبای‌ محترم‌ کشورهای‌ اسلامی‌ دولت‌ها را دعوت‌ کنند که‌ از وابستگی‌ به‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ خارجی‌ خود را رها کنند و با ملت‌ خود تفاهم‌ کنند؛ در این‌ صورت‌ پیروزی‌ را در آغوش‌ خواهند کشید. و نیز ملت‌ها را دعوت‌ به‌ وحدت‌ کنند؛ و از نژادپرستی‌ که‌ مخالف‌ دستور اسلام‌ است‌ بپرهیزند؛ و با برادران‌ ایمانی‌ خود در هر کشوری‌ و با هر نژادی‌ که‌ هستند دست‌ برادری‌ دهند که‌ اسلام‌ بزرگ‌ آنان‌ را برادر خوانده‌. و اگر این‌ برادری‌ ایمانی‌ با همت‌ دولت‌ها و ملت‌ها و با تأیید خداوند متعال‌ روزی‌ تحقق‌ یابد، خواهید دید که‌ بزرگترین‌ قدرت‌ جهان‌ را مسلمین‌ تشکیل‌ می‌دهند. به‌ امید روزی‌ که‌ با خواست‌ پروردگار عالم‌ این‌ برادری‌ و برابری‌ حاصل‌ شود.»

همچنین رهبر معظم ‌انقلاب اسلامی در دیدار اندیشمندان و علمای کشورهای اسلامی شرکت‌ کننده در نوزدهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی با اشاره به موج بیداری اسلامی و احیای هویت اسلامی تصریح می‌کنند: «علما، اندیشمندان و روشنفکران وهمچنین رهبران سیاسی بالاخلاص کشورهای اسلامی بایدازاین فرصت استثنایی استفاده ودنیای اسلام را متوجه قدرت توده‌های میلیونی مسلمانان کنند. این کشورها با تکیه بر این قدرت عظیم مردمی، ضمن ایستادگی در مقابل فشارها و تهدیدهای دشمنان، مسیر ترقی و پیشرفت علمی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را بپیمایند.»
ایشان به بیماری خطرناک تفرقه و اختلاف که با طراحی دشمنان مسلمانان در حال تزریق به پیکره امت اسلامی است اشاره کردند و می‌افزایند: «در مقابل چنین توطئه‌ای نباید فقط به شعار وحدت اسلامی بسنده کرد بلکه باید با اقدامات عملی زمینه وحدت بیش از پیش را در جهان اسلام به وجود آورد.»

حضرت آیت الله خامنه‌ای، مشکلات و مصائب دهها ساله دنیای اسلام از جمله مسئله فلسطین و همچنین مسئله عراق را ناشی از وجود اختلاف میان مسلمانان دانسته و خاطرنشان می‌کنند: «باید با تهیه منشور عملی وحدت که به تایید همه روشنفکران، علما و نخبگان سیاسی دلسوز دنیای اسلام رسیده باشد، زمینه عملی وحدت را فراهم کرد.»

 

۲. مراد از وحدت چیست؟

گروهی باشعار وحدت چنان بر طبل بی‌عاری می‌نوازند که گویا هیچ اختلاف مذهبی نبوده و حق و باطلی وجود ندارد. توگویی قرن‌ها اختلاف بر سر هیچ و پوچ بوده و کار عاقلانه آن است که دست برادری دهیم و از پافشاری بر اعتقاداتمان، دست برداریم. عده‌ای نیز با تمسک به رفتار عناصر تندرو طرف مقابل، تکرار داستان‌های تلخ گذشته و تاکید بر مناسبت‌های درون‌مذهبی و فرقه‌ای، شعار وحدت را به سخره گرفته و آن را بازی سیاسی می‌دانند.

همین کنش‌های متناقض، دیگران را به داوری بدی در باره ما رسانده و منافقانه بودن وحدت‌گرایی را به ذهن‌های بی‌طرف یا مغرض می‌نمایاند.

به راستی مراد از وحدت چیست و کدام هدف را نشانه رفته است. اگر قرار است با وحدت، به اتحاد رسیده و در برابر دشمن مشترک بایستیم، تکلیف اختلاف ها چه می‌شود؟ آیا وحدت به معنای کوتاه آمدن از عقاید مذهبی است و یا تایید اعتقادات طرف مقابل؟

با توجه به هدف یاد شده، می‌توان گفت مراد از وحدت، کنار هم قرار گرفتن در یک سنگر است. این همسنگری هیچ‌گاه به معنای تسلیم اعتقادی نیست. اگر هموطنان ارمنی برای دفاع از میهن به جنگ می‌روند یا از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای دفاع می‌کنند بدین معنا نیست که مسلمان شده‌اند. یا هموطنان آذری دست از زبان خود برداشته‌اند یا هموطنان عرب، نژاد خود را فراموش کرده‌اند!
پس وحدت، گردآمدن و حرکت زیر یک علم مشترک است نه رها کردن پرچم ها. مقام معظم رهبری در این باره با تاکید بر بر اینکه اختلافات عقیدتی و مذهبی مربوط به مباحث علمی و فقهی است و نباید در واقعیات زندگی و سیاسی بین مسلمانان تاثیر بگذارد می‌فرمایند: «امروز امت اسلامی در مسائل مهم خود تحت فشار آمریکا و همفکرانش قراردارد و تنها راه رهایی از این فشار و رسیدن به وحدت عملی، تمسک جمعی مسلمانان به ریسمان الهی و اعلام انزجار از رژیم ایالات متحده آمریکا به عنوان طاغوت اعظم است.»

وحدت یعنی مسلمانان را دعوت کنیم که به جای نشانه رفتن به قلب ما، از جبهه مقابل خارج شده و در یک سنگر به ما بپیوندد تا باهم، سینه دشمن را هدف قرار دهیم.

 

۳. راهکار وحدت چیست؟

یکی از مهمترین راه‌های وحدت، پافشاری بر عقاید است! اصولا با کسانی که به هر بهانه از عقاید خود پشیمان شده و نسبت به آن سست باشند نمی‌توان اعلام برادری کرد. برای این مهم لازم است علمای قوم، منشور متفق القولی از عقاید مذهبی خود منتشر کنند تا هم تکلیف پیروان مشخص باشد و هم کسانی که قرار است دست اخوت بدهند. ما باید به آن ها حق بدهیم که از جانب ما مطمین باشند، همان طور که ما هم این انتظار را داریم. در همین راستا، صداقت و بیان صریح اعتقادات، به نزدیک شدن و محکم شدن اتحاد کمک شایانی می‌کند.

راهکار بعدی، پیرایش خرافات و دلبستگی‌های بی پایه و اساس از ساحت مذهب است. خرافه زدایی نقش بسیار مهمی در سلامت مذهب و بالا بردن ظرفیت تعامل آن دارد. تعصب روی مظاهر غلط که ذات دین و مذهب نیستند و از اوهام و خواب‌ها و رسوم محلی سرچشمه گرفته‌اند، با جریحه دار کردن چهره دین و دین داران، راه را نیز بر هرگونه اتحاد و مسالمت می‌بندد. کاری که مجرای نان آوری عده‌ای بی‌سواد فرصت طلب است.

همچنین مرز بندی بین افکار و عقاید دانشمندان هر تیره با رفتار عوامانه و جاهلانه، تاثیر به سزایی در وحدت گرایی دارد. اندیشمندان، هیچ گاه نباید به بهانه رفتار نسنجیده عوام، از کار هدایت مردم و نیز تفکر تقریبی و وحدت‌ساز، غافل شوند.

 

۴. تکلیف گروه شیعه در برابر گروه سنی در راستای وحدت چیست؟

شیعه همواره نسبت به سنیان در اقلیت بوده و ضمن تحمل پیامد‌های ناخواسته اقلیت بودن، گرفتار بغض حاکمان و مفتیان درباری بوده است. قدرتمداران، از تفکر عدالت خواهی شیعه و مفتیان درباری از اندیشه ناب و دست نخورده علمی شیعه در هراس بوده و هستند. گناه شیعه در درجه اول اعتقاد به ولایت و امامت است و در درجه دوم دریافت بیان و تفسیر قرآن و احکام شرع مقدس با بهترین و سالم‌ترین طریق یعنی اهل بیت عصمت و طهارت از وجود شریف پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله.

اکنون باید دید در مسیر وحدت، تکلیف این عقاید چه می‌شود؟ حضرت امام خمینی «ره» در وصیت نامه خود با صراحت تمام بر این میراث گران بها تاکید می‌کنند: «اکنون‌ ببینیم‌ چه‌ گذشته‌ است‌ بر کتاب‌ خدا، این‌ ودیعه‌ الهی‌ و ماترک‌ پیامبر اسلام‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ مسایل‌ أسف‌انگیزی‌ که‌ باید برای‌ آن‌ خون‌ گریه‌ کرد، پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) شروع‌ شد. خودخواهان‌ و طاغوتیان‌، قرآن‌ کریم‌ را وسیله‌ای‌ کردند برای‌ حکومت‌های‌ ضد قرآنی‌؛ و مفسران‌ حقیقی‌ قرآن‌ و آشنایان‌ به‌ حقایق‌ را که‌ سراسر قرآن‌ را از پیامبر اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ دریافت‌ کرده‌ بودند و ندای‌ اِنّی‌ تارکٌ فیکُمُ الثقلان‌ در گوششان‌ بود با بهانه‌های‌ مختلف‌ و توطئه‌های‌ از پیش‌ تهیه‌ شده‌، آنان‌ را عقب‌ زده‌ و با قرآن‌، در حقیقت‌ قرآن‌ را ـ که‌ برای‌ بشریت‌ تا ورود به‌ حوض‌ بزرگترین‌ دستور زندگانی‌ مادی‌ و معنوی‌ بود و است‌ ـ از صحنه‌ خارج‌ کردند؛ و بر حکومت‌ عدل‌ الهی‌ ـ که‌ یکی‌ از آرمانهای‌ این‌ کتاب‌ مقدس‌ بوده‌ و هست‌ ـ خط‌ بطلان‌ کشیدند و انحراف‌ از دین‌ خدا و کتاب‌ و سنت‌ الهی‌ را پایه‌گذاری‌ کردند، تا کار به‌ جایی‌ رسید که‌ قلم‌ از شرح‌ آن‌ شرمسار است‌.

و هر چه‌ این‌ بنیان‌ کج‌ به‌ جلو آمد کجی‌ها و انحراف‌ها افزون‌ شد تا آنجا که‌ قرآن‌ کریم‌ را که‌ برای‌ رشد جهانیان‌ و نقطه‌ جمع‌ همة‌ مسلمانان‌ بلکه‌ عایله‌ بشری‌، از مقام‌ شامخ‌ احدیت‌ به‌ کشف‌ تام‌ محمدی‌(ص‌) تنزل‌ کرد که‌ بشریت‌ را به‌ آنچه‌ باید برسند برساند و این‌ ولیدة‌ «علم‌ الاسماء» را از شرّ شیاطین‌ و طاغوت‌ها رها سازد و جهان‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ رساند و حکومت‌ را به‌ دست‌ اولیا ء الله، معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌ الاولین‌ و الا´خرین‌ ـ بسپارد تا آنان‌ به‌ هر که‌ صلاح‌ بشریت‌ است‌ بسپارند ـ چنان‌ از صحنه‌ خارج‌ نمودند که‌ گویی‌ نقشی‌ برای‌ هدایت‌ ندارد و کار به‌ جایی‌ رسید که‌ نقش‌ قرآن‌ به‌ دست‌ حکومت‌های‌ جایر و آخوندهای‌ خبیثِ بدتر از طاغوتیان‌ وسیله‌ای‌ برای‌ اقامه‌ جور و فساد و توجیه‌ ستمگران‌ و معاندان‌ حق‌ تعالی‌ شد. و مع‌الاسف‌ به‌ دست‌ دشمنان‌ توطئه‌گر و دوستان‌ جاهل‌، قرآن‌ این‌ کتاب‌ سرنوشت‌ساز، نقشی‌ جز در گورستان‌ها و مجالس‌ مردگان‌ نداشت‌ و ندارد و آنکه‌ باید وسیله‌ جمع‌ مسلمانان‌ و بشریت‌ و کتاب‌ زندگی‌ آنان‌ باشد، وسیله‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ گردید و یا به کلی‌ از صحنه‌ خارج‌ شد.»

آشکار است که ندای وحدت سر دادن به معنای رها کردن مسلمات و فراموشی ظلم هزار و چهارصد ساله نیست. بنابراین باورداشت‌های ناب شیعی (نه خرافات ناچسب)، نباید در سایه وحدت‌گرایی به سردی بگراید. همان گونه که از برادران اهل تسنن نیز توقع مسامحه در این باره نیست.

علمای اسلام اگر قصد روشنگری و حقیقت‌یابی دارند باید بحث‌های فقهی، تاریخی و کلامی را به کارگروه‌های تخصصی بکشانند و عرصه سیاست جهانی مسلمانان را از بحث‌های تفرقه انگیز و تکفیری پاک نمایند.

یکی دیگر از چالش‌های حل نشده در مسیر اتحاد، نگاه منتقمانه و ظلم ستیز شیعه است. در هر آیینی، اعتقاد به پیشوا و مجموعه آموزه‌های او برای ایمان کافی است اما شاید این امتیاز شیعه است که تولی را در کنار تبری دارد. یک بطن قلب شیعه پر از مودت و ولایت آل رسول است و بطن دیگر قلبش پر از دشمنی با دشمنان اهل‌بیت طهارت. واضح است که منظور از دشمن، توده عظیم مسلمانان که به خدا و پیامبر او معتقدند نیست بلکه همان دو دسته شوم قدرت طلبان و عالم‌نماهای دنیا طلب است.

شیعیان باید باصدای بلند بر این آموزه قرآنی که بر برائت در کنار توحید اشاره دارد، تاکید کنند. همان طور که نمی‌شود حج به جا آورد و فقط چند سنگ را به جمره زد و در برابر شیطان بزرگ امریکا ساکت نشست، باید با پافشاری بر حقانیت اهل‌بیت علیهم السلام، غاصبان و ظالمان را نیز لعنت کرد و گرفتاری امروز مسلمانان را میراث کسانی دانست که همچون یزیدی را خلیفه مسلمین کردند که گفت: «لعبت هاشم بالملک فلا – خبر جاء ولا وحی نزل» و با این گفته، کفر خود را علنی تر کرد.

امام راحل می‌نویسند: «و از آن‌ جمله‌ مراسم‌ عزاداری‌ ایمة‌ اطهار و بویژه‌ سید مظلومان‌ و سرور شهیدان‌، حضرت‌ ابی‌عبدالله الحسین‌ ـ صلوات‌ وافر الهی‌ و انبیا و ملایکة‌الله و صلحا بر روح‌ بزرگ‌ حماسی‌ او باد ـ هیچ‌گاه‌ غفلت‌ نکنند. و بدانند آنچه‌ دستور ائمه‌ ـ علیهم‌السلام‌ ـ برای‌ بزرگداشت‌ این‌ حماسة‌ تاریخی‌ اسلام‌ است‌ و آنچه‌ لعن‌ و نفرین‌ بر ستمگران‌ آل‌ بیت‌ است‌، تمام‌ فریاد قهرمانانة‌ ملتها است‌ بر سردمداران‌ ستم‌پیشه‌ در طول‌ تاریخ‌ الی‌ الابد. و می‌دانید که‌ لعن‌ و نفرین‌ و فریاد از بیداد بنی‌امیه‌ ـ لعنة‌الله علیهم‌ ـ با آنکه‌ آنان‌ منقرض‌ و به‌ جهنم‌ رهسپار شده‌اند، فریاد بر سر ستمگران‌ جهان‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ این‌ فریاد ستم‌شکن‌ است‌.»

گرچه قطعاتی از زیارت عاشورا که نام برخی از ظالمان در آن ذکر شده بعد‌ها به عنوان مصداق افزوده شده است اما فراز «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک» و «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» یک اصل اعتقادی مهم شیعه است و نمی‌توان به بهانه‌های واهی از آن دست کشید یا آن را پنهان کرد. اما باید به تعریفی سازگار با وحدت رسید. قرآن کریم بارها کافران، دین ستیزان و دشمنان اسلام را که با جهل و عناد خود مانعی در راه تبلیغ و تبیین دین هدایت بوده اند، لعنت کرده است:

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ* آل عمران ۶۱*

پس هر که در این ‏[‏باره‏]‏ پس از دانشی که تو را ‏[‏حاصل‏]‏ آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنْ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُوْلَیِکَ یَلْعَنُهُمْ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمْ اللَّاعِنُونَ* البقرة ۱۵۹*

کسانی که نشانه‌های روشن، و رهنمودی را که فرو فرستاده ایم، بعد از آنکه آن را برای مردم در کتاب توضیح داده ایم، نهفته می‌دارند، آنان را خدا لعنت می‌کند، و لعنت کنندگان لعنتشان می‌کنند.

أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ* الاعراف ۴۴* فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکَافِرِینَ* البقرة ۸۹*

أُوْلَیِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمْ اللَّهُ وَمَنْ یَلْعَنْ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرًا* النساء۵۲*

و ده‌ها مورد دیگر که دسته‌های گوناگون ملعونان را نشان می‌دهد. البته لعن، ویژه دیگران نیست. برابر روایات زیادی که از ائمه اطهار علیهم السلام وارد شده، غالیان که در مقام ائمه زیاده روی کرده و حرف‌های کفرآلود می‌زنند نیز مستحق لعن هستند.

اما رابطه لعن با وحدت جهان اسلام کدام است؟ قرآن کریم می‌فرماید: وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّیُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ* الانعام ۱۰۸*

و آنهایی را که جز خدا می‌خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی ‏[‏و‏]‏ به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام می‌دادند آگاه خواهد ساخت.

این حکم قرآن به ما می‌آموزد، احترام به دیگران راهکار اخلاقی مناسبی برای برقراری تعامل و گفت‌و‌گو است. ما می‌خواهیم دست برادری به سوی کسانی دراز کنیم که به یک خدا و پیامبر او اعتقاد دارند و همه باهم به به سوی یک قبله نماز می‌گزاریم. بنابراین نباید احساسات و عواطف یک ملیارد مسلمان را جریحه دار کنیم. همزیستی سیاسی و همسنگری دفاعی با هم‌کیشان هیچ گونه تضادی با برپایی آیین مذهبی شیعه ندارد به شرط آن که همراه با احترام و به دور از بدعت و خرافه باشد.

توصیه رهبر فقید انقلاب در این باره چنین است: «و لازم‌ است‌ در نوحه‌ها و اشعار مرثیه‌ و اشعار ثنای‌ از ایمة‌ حق‌ ـ علیهم‌ سلام‌الله ـ به‌ طور کوبنده‌ فجایع‌ و ستمگریهای‌ ستمگران‌ هر عصر و مصر یادآوری‌ شود؛ و در این‌ عصر که‌ عصر مظلومیت‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ دست‌ امریکا و شوروی‌ و سایر وابستگان‌ به‌ آنان‌ و از آن‌ جمله‌ آل‌ سعود، این‌ خاینین‌ به‌ حرم‌ بزرگ‌ الهی‌ ـ لعنة‌الله و ملایکته‌ و رسله‌ علیهم‌ ـ است‌ به‌ طور کوبنده‌ یادآوری‌ و لعن‌ و نفرین‌ شود. و همه‌ باید بدانیم‌ که‌ آنچه‌ موجب‌ وحدت‌ بین‌ مسلمین‌ است‌ این‌ مراسم‌ سیاسی‌ است‌ که‌ حافظ‌ ملّیت‌ مسلمین‌، بویژه‌ شیعیان‌ ایمة‌ اثنی‌ عشر ـ علیهم‌ صلوات‌ الله و سلم‌ ـ [ است‌ ].»

 

۵. تکلیف گروه سنی در برابر گروه شیعه در راستای وحدت چیست؟

پیروزی جوانان شیعه حزب الله در لبنان بر ارتش رژیم غاصب قدس و نیز سقوط دولت بعثی صدام و اعدام او، این توهم را برای برخی دولتمردان و وهابیان عرب ایجاد کرده که با توانمندی‌های نظامی و پیشرفت‌های هسته ای ایران، هلال موهوم شیعی در حال تشکیل است و خطری بزرگ آن ها را تهدید می‌کند.

شکست اسراییلی‌ها، آزادی ملت ستم‌کشیده عراق از یوغ یک دیکتاتور و جنایتکار و نیز پیشرفت‌های دانشمندان مسلمان کشورمان، حسی به جز افتخار و سر بلندی را در سراسر جهان اسلام ایجاد نکرده است. هراس از این همه پیروزی مسلمانان در چهره برخی سران عربی تا جایی که به دشمنان دست دوستی می‌دهند نشان چیست؟ عربی دانستن مسئله قدس و برقراری رابطه اقتصادی با رژیمی که هرروز خون ملت مسلمان را در فلسطین به زمین می‌ریزد، برگرفته از کدام منطق است؟

پرسش دیگر به برخی علمای اهل سنت بر می‌گردد. مجوسی و رافضی خواندن گروهی از مسلمانان که به قرآن و اهل بیت پیامبر اعتقاد دارند، چه توفیق و خیری برای جامعه اسلامی به همراه داشته که اکنون به هر بهانه‌‌ای، شیعه، کافر و قتلش واجب می‌شود؟ با کدامین استدلال قرآنی و به کدام سنت نبوی، عده‌ای کم اطلاع، که هنوز از درک مفاهیم بلند ولایت الله و توحید عاجزند و با تکرار روایات جعلی‌، زمینه ساز انتشار کتاب آیات شیطانی و کاریکاتور‌های سخیف می‌شوند، به خود اجازه می‌دهند که در مقام فتوا نشسته و خون ملیون ها شیعه را هدر بدانند. این اقدام تروریستی علیه بشریت چنان صورت زیبای اسلام عزیز را مکدر کرده و دل دشمنان را شاد می‌کند که زخم جراحت آن تا قرن‌ها التیام نخواهد یافت.

آیا وقت آن نرسیده که تعصبات قومی و قبیله‌ای و نژادی را وانهاد و به قرآن کریم و تفسیر راستین آن پناه برد؟ تا کی باید جان و مال و آبروی شیعیان به جرم عشق به آل الرسول در خطر باشد؟ و مجالس عزای سالار شهیدان که برای اصلاح امت جدش قیام کرد، به خون عزاداران آغشته شود؟ این جامعه اسلامی است یا بیابان فقر و جهل که راهزنان غارتگر به استناد کتاب خدا و در برابر ملیون‌ها چشم و صدها رسانه، به قتل عام دست می‌زنند و آرزوی بهشت هم دارند؟! این کدامین فقه اسلامی است که صدام جهنمی را که دستش به خون هزاران کرد و عرب و ایرانی آغشته بود، شهید می‌داند؟! در کدام مکتب می‌آموزند که قاتل کودکان شیمیایی شده حلبچه می‌تواند توبه کند؟! آیا زمان، آبستن توطئه‌ای دیگر است؟ آیا زن بدکاره دیگری در حال زاییدن یزید زمان است؟
اکنون برهمه اندیشوران آگاه و علمای روشن اندیش اهل سنت است که یک بار برای همیشه تکلیف تفکر انحرافی و بدعتی وهابیت را با زبان و قلم صریح و محکم، روشن کنند و افراط‌کارانی را که بازیچه دست کفار و ملحدان می‌شوند در جهان اسلام منزوی سازند.

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ* آل عمران ۱۰۳*

و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان ‏‏[یکدیگر] بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه‌های خود را برای شما روشن می‌کند، باشد که شما راه یابید.

 

///



خبرگذاری رسا