نگاهی به شیعیان بُهره
فـرقه بُهره داوودی یکی از مذاهب منشعب از تشیع است که در سطح جهان چند میلیون نفر پیرو دارد. اساس این فرقه بر انتخاب داوطلبانه آن قرار گرفته است، لذا افراد هر یک از جوامع بهره، آزادانه این مذهب را پذیرفتهاند و در قبول و یا رد آن آزادند.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شیعه آنلاین، دکتر امیر بهرام عرب احمدی طی مقالهای در این باره علاوه بر بررسی کلی تاریخ این فرقه، برخی از اصول اعتقادی و آداب و رسوم شیعیان بهره داوودی بـهطور مختصر مورد بررسی قرار داده و تصویری کلی از وضعیت دینی این مذهب ترسیم کرده است.
تـاریـخ بهره تا زمان امامت المستنصر باالله، خلیفه فاطمی با تاریخ اسماعیلیه مشترک است. پس از مرگ نابهنگام اسماعیل، فرزند بزرگ امام صادق(علیه السلام) که پنج سال پیش از شهادت امام ششم شیعیان صورت گرفت، حضرت، نص امامت را بر موسی پسر دیگر خود قرار داد. با این حال، گروهی از یاران امام صادق(علیه السلام) با این انتصاب مخالفت نموده و بر امامت اسماعیل پای فشردند. گروهی از آنان حتی منکر مرگ اسماعیل شدند و مرگ او را تقیـهای بـرای مصـونیـت از سـوء قصـد دشمنان دانستنـد. ایـن انشعـابیـون سپـس محمـد پسـر اسـمـاعیل را امام بعدی دانستند و با عدم قبول امامت موسی کاظم(علیه السلام)، رسماً از سایر شیعیان جدا شدند. بدینسان شاخه» نوینی از تشیع پدید آمد که پیروان آن خود را اسماعیلیان یا اسماعیلیه خواندند. در زمان خلافت هارونالرشید، خلیفه» عباسی، به سـبـب خـطـری کـه نـسـبت به حضور محمد بن اسماعیل در بغداد احساس میکرد، وی را مورد تعقیب قرار داد. محمد چندی زندانی شد و سپس به شرط آنکه از مرکز حکومت عباسیان دور گردد، آزاد شد. وی مدتی در ناحیه» دماوند، نزدیک ری پنهان شد و سپس به دژی در نهاوند رفت و از آنجا رهسپار سابور و فرغانه شد و در همان مکان درگذشت.
پس از مرگ محمد، اسماعیلیه بهطور پراکنده تبلیغاتی را انجام میدادند تا سرانجام با روی کار آمـدن حـکومت فاطمیان مصر، این فرقه بسیار قدرتمند شد و مبلّغانی را به سراسر مملکت اسلامی آن زمـان، اعـزام نمود. پس از مرگ المستنصر، هـشـتـمـیـن خلیفه» فاطمی و امام اسماعیلیها، اختلافی بین اسماعیلیان بروز نمود؛ زیرا گروهی از آنـان، نزار پسر بزرگ وی را رهبر اسماعیلیهها دانستند و گروه دیگر، مستعلی فرزند کوچک وی را پـیشوای اسماعیلیان خواندند. این امر سبب بروز درگـیـری سـخـتـی بین دو برادر شد و به انشعاب اسماعیلیهها انجامید؛ به طوری که پیروان نزار نسل آقاخانیههای فعلی را تشکیل دادند (مشهورترین پیشوای آنان حسن صباح در قرن ششم هجری در زمان حکومت سلجوقیان در ایران قیام کرد و قلعه الـموت را به عنوان پایگاه اصلی خود قرار داد) و پیروان مستعلی به «مستعلیون» معروف شدند که بــاقـیـمـانـده آنـان امـروزه بـه «بهره» موسومند. مستعلیون در قرن ششم هجری ابتدا به یمن و از آنجا به هند مهاجرت کردند و در این سرزمین سکونت یافتند؛ به طوری که هنوز بخش اعظم بهرهها در هند سکونت دارند و پیشوای آنان (داعی مطلق نایب امام بیست و یکم) نیز در شهر بمبیی اقامت دارد.
تاریخ شیعیان بهره، اسماعیلیههای مصر و طیبیهای یمنی
در ســال ۴۸۷ هـ.ق ۱۰۹۴م پــس از مـرگ المستنصر باالله، شکافی در جامعه اسماعیلیها به وجود آمد. گروهی از آنان از پسر بزرگ المستنصر، نزار تبعیت نمودند و گروهی دیگر از پسر جوان وی، احمد المستعلی پیروی کردند و از سایر اسماعیلیها جدا شدند. پس از آنکه المستعلی در سن ۲۸ سالگی مـسموم شد و از دنیا رفت، پسرش، الامر رشته امامت را به دست گرفت، ولی او نیز در سال ۵۲۴ هـ.ق ۱۱۳۰ م طی توطئهای از سوی دشمنان به قـتل رسید. گفته میشود وی با پیشبینی مرگ خود، پسرش الطیب را مدتی پس از تولدش به عنوان جانشین خویش معرفی کرده، در همان زمان عموی خود، عبدالمجید را نایبالسلطنه قرار داده بود. عبدالمجید با تصاحب حقوق دیگران، خود را محق، حامی و نگهبان واقعی خط امامت دانست و حکمرانی خود را آغاز نمود. الطیب نیز از انظار پنهان گشت.
عبدالمجید با عنوان «الحافظ» حکمرانی خود را شــروع نـمــود و اگــرچـه جـانشیـن اصلـی و مـسـتـقـیمالامـر نــبــود، ولـی سـازمـان مـرکزی مـسـتـعلـیهـا (الـدعوة) جانشینی بالفعل وی را پــذیــرفــت. بــا ایـن کـار، شـمـار بــســیـاری از اسماعیلی های مستعلیه در سوریه و مصر، الحافظ را به عنوان حکمران خود پذیرفتند و در نتیجه خلیفه فاطمی، حکمرانی خود را از مصر ادامـه داد. بـا وجـود بـه رسـمـیت شناخته شدن عبدالمجید از سوی الدعوة، برخی از اجتماعات مستعلیه در مصر، سوریه و یمن خط الامر و الطیب را پیش کشیدند و از آن حمایت و طرفداری نمودند و اعـلام کـردنـد الـطیب، دهمین خلیفه فاطمی و بیستویکمین امام اسماعیلی در سال ۱۱۳۲ غیبت نموده است.
در همان زمان، اسماعیلیهای مستعلی که به یمن مهاجرت کرده بودند، تحت حکمرانی زنی به نام المولاتنا حره الملکه بودند که توسط المستنصر و الامر، به عنوان حجت یمن منصوب شده بود. ملکه حره زنی مسن در عین حال قدرتمند بود؛ لذا تـوسـط سـازمـان مرکزی اسماعیلیهای مستعلی (الدعوة) به عنوان رهبر انتخاب شد و با این کار طرفدار و حامی الطیب پسر الامر که در غیبت به سر میبرد، باقی ماند. ملکه حره پیش از مرگ اولین داعی مطلق مستعلیها، سیدنا، صاحب ذوِیب بن موسی را به این مقام منصوب نمود و از آن زمان، آنها به طیبیها مشهور شدند.
در آن زمان اجتماعات امیریه در مصر و سوریه پراکنده بودند، ولی تحت رهبری داعی مطلق سوم -کـه در نـگـاشـتن جزوات مذهبی نقش مهمی داشت- توانستند نفوذ چشمگیری در کوههای هراز به وجود آورند و پس از مدتی، فعالیت آنها فراتر از مرزهای یمن گسترش پیدا کرد. طیبیها همانند یمنیها تاجرپیشه بودند؛ چراکه این کشور در خط سـیـر تـجـاری اقیانوس هند قرار داشت و دارای ارتباطات تجاری زیادی با شمال غربی هندوستان بود، لذا طیبیهای تاجرپیشه، اجتماعات مذهبی متعددی در شهرهای ساحلی ایجاد کردند.
اسماعیلیهای طیبی در هندوستان
تاریخ حضور اسماعیلیان در هندوستان و دعوت اسماعیلی در این کشور، به سالها پیش از حمله سلطان محمود غزنوی به هند باز میگردد و پیش از آن نیز المعزالدین الله معد بن اسماعیل (۳۱۹ـ۳۶۵ هـ.ق) خلیفه فاطمی با داعیالدعاة اسماعیلی هند مکاتبه داشته است. در زمان همین خلیفه بود که اسـمـاعـیلـیـان بـر مـولـتـان تسلط یافتند. خلیفه المستنصر باالله نیز به داعیگری اهمیت زیادی میداد و مبلّغانی در زمان خلافت وی به هندوستان اعزام شدند.
پس از به وجود آمدن شاخه طیبیهای مستعلیه نیز توجه به اعزام داعیان به هندوستان ادامه یافت. ایـن امر بهتدریج سبب افزایش شمار پیروان این مذهب شد و در نتیجه تلاشهای یکی از داعیان بزرگ طیبی و کراماتی که به وی نسبت داده شد، نــخـست وزیر و پادشاه سیدهاراج جیا سنگلیها و بهارمال نیز به این آیین روی آوردند. پس از آن بهتدریج شمار بسیاری از گجراتیهای هند نیز به آیین طیبی روی آوردند و تعدادشان روز به روز فزونی یافت. در قرن پانزده میلادی بهرهها تحت آزار و اذیـت سـلاطـیـن سـنیمذهب گجرات قرار گـرفـتند؛ ولی در عین حال این اذیت و آزار قابل مقایسه با کشتار آنها در یمن در سالهای بعد از آن نبود.
در آن دوره، مـستعلیهای هند و یمن با وجود فاصله جغرافیایی، همچون یک واحد عمل میکردند و تحت اوامر یک داعی که در یمن بود، انجام وظیفه مینمودند. در سال ۱۵۳۱ مقام داعی مطلق به یک هندی به نام یوسف نجمالدین بن سلیمان واگذار شد. وی کرسی دعوت را در یمن نگاه داشت؛ ولی جانشین وی، جلال بن حسن -که او نیز هندی بود- ادارات مرکزی دعوت را به شهر گجرات منتقل نمود و از آن پس طیبیهای یمن توسط نماینده داعی مطلق در هـنـد رهـبری میشدند؛ همان طوری که قبلاً طیبیهای هند توسط نماینده داعی مطلق در یمن رهبری میشدند.
با این حال، این ترتیب چندان دوام نیافت. در سال ۱۵۳۸ پس از مرگ داعی بیست و ششم (داوود بن عجبشاه) بر سر جانشینی وی اختلاف افتاد و داوود برهان الدین بن قطب شاه در شهر «Sidhpur» هند به مقام داعی مطلق نایل آمد؛ ولی نایب داعی داوود بن عجبشاه در یمن که سلیمان ابن الحسن نام داشت، ادعا کرد وی قبلاً توسط داعی بیست و ششم به این سمت انتخاب شده است و لذا هر دو خود را داعی مطلق خواندند. این اختلاف و شکاف از آن زمان ایجاد گشت و از آن عهد طیبیهای یمنی به سلیمانیها و طیبیهای هند به داوودیها مشهور شدند.
داوودیهـا کـه اکـثریت مستعلیها را تشکیل میدادند، بهتدریج روابط تجاری و بازرگانی خود را با یمن قطع نمودند و سعی کردند جامعه خود را در هند تقویت کنند. آنها با وجود آزار و اذیت امپراتوری مغول هند، جامعه خود را گسترش دادند و جامعه» بهرههای مستعلیه، ستونهای خود را در گجرات و اطراف آن استوار ساخت. کرسی دعوت نیز ابتدا برای چند سال در احـمدآباد استقرار یافت و سپس به جمعنگار، مـاندوی، موندار، اوجین، برهانپور و بالاخره شهر سورات منتقل گشت. ادارات مرکزی بهرهها برای چندین سال طولانی در سورات باقی ماند و در همین شهر بود که مدرسه دینی «الجامعة السیفیة» در سال ۱۸۱۴ م بنا نهاده میشود.
در سالهای بعد که فعالیتهای تجاری از شهر سورات به بمبیی منتقل شد، اکثر داوودیها نیز به بـمبیی آمدند و از اوایل قرن بیستم (۱۹۲۰ـ۱۹۲۱) کرسی دعوت و سازمان مرکزی نیز به بمبیی منتقل گشت. از آن زمان تا کنون، مرکز اصلی داعی مطلق بهرهها در هندوستان باقی مانده است و بهرهها برای دیدار رهبر خود رهسپار این کشور میشوند. گفتنی است با توجه به آنکه داوودیها بیشتر تـاجـرپـیـشـه بـودهانـد، لذا به فرقه بهره مشهور گشتهاند. کلمه «Vorhorvu» نیز در زبان گجراتی بـه معنی تجارت است؛ البته برخی از هندوها و مـسلـمـانـان سنی نیز بهره نامیده میشوند، ولی مـعـمولاً در هندوستان، اسماعیلیهای مستعلیه داوودی به بهرهها شهرت یافتهاند، هر چند که خود آنـهـا تـرجیح میدهند جامعه شیعیان اسماعیلی طیبی خوانده شوند.
سلسله مراتب دعوت بهرههای داوودی
اسـتـقـرار جـمـاعات شیعیان بهره داوودی در کشورهای مختلف جهان، اگرچه تا حدودی ناشی از تلاش افراد بهره بوده است، ولی نظم و انسجام مـوجـود در سازمان و جوامع آنها، از عوامل مهم پیشرفت این اقلیت مذهبی به شمار میرود. هر یک از جماعات بهرهها سازمانی رسمی متعلق به آنها به شمار میرود و هر کدام از بهرهها عضو این جماعات مـحـسـوب مـیشـونـد. جـماعت، کوچکترین و پایینترین واحد در سازمان تشکیلاتی بهرهها از نظر سلسله مراتب محسوب میگردد و در حدود ۴۷۰ جـمـاعت بهرههای داوودی در سطح جهان وجود دارد. داعی مطلق یا رهبر بهرههای داوودی معمولاً اجـازه ورود افراد به جماعات را صادر میکند و اســاســنــامه ویژهای نیز برای جماعت تصویب مـیکـنـد؛ الـبـتـه وی مـستقیماً افراد و مسیولان جـمـاعـتهـا را مـنصوب نمیکند، بلکه در واقع اساسنامه انتخابات مسیولان جماعت و هیأت امنا را پیشبینی میکند. پس از انتخابات و مشخص شدن افـراد، فـهـرسـت آنان نزد داعی مطلق فرستاده میشود و او تصویب نهایی را به همراه دعای خیر برای آنان ارسال میکند
تشکیلات شاخه طیبیهای بهره بر روی محور داعی میچرخد. آنها معتقدند نقش داعی مطلق در قـرآن و هـمین طور در احادیث و روایات امامان اسماعیلی آمده است، ولی تفسیر این آیات باطنی است نه ظاهری و لذا داعی مطلق است که میتواند آن را استدراک نماید. همچنین آنان معتقدند هر امامی میتواند در برههای از زمان از دیدهها پنهان گردد؛ همان طور که امام بیستویکم، مولانا طیب در عالم «ستر» به سر میبرد؛ لذا به اعتقاد آنها، در حال حاضر تنها یک امام در روی زمین به صورت ناپیدا زندگی میکند که در واقع وصی و جانشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است و مأموریت وی از طریق داعـی مـطلق انجام میگیرد. امام در واقع منبع خیرات، قوانین و بالاخره قدرت نهایی است؛ لذا بهرهها معمولاً هر ملکی یا مالی را که در راه خدا اهدا میکنند، به نام امام خود هبه مینمایند. از دیگر اعتقادات بهرهها این است که تا زمانی که امام در غـیـبـت به سر میبرد، نماینده وی به نام داعی مطلق از طرف وی کارها را انجام میدهد. سازمان مرکزی بهرهها که «دعوت» نام دارد نیز تعهد پیروی و اطاعت را از پیروان خود میگیرد و همان طور که امام نمیتواند بدون تعیین جانشین بمیرد، داعی مطلق نیز قبل از مرگ باید جانشین خود را تعیین نماید؛ البته این انتخاب که همانا هدایت الهی را پـیشه خود میسازد، بر اساس معیار تحصیلات، آموزشهای معنوی و اخلاقی انجام میگیرد و لازم نیست داعی مطلق آینده، حتماً از بین خویشاوندان داعی مطلق انتخاب گردد.
از آنجا که داعی مطلق نماینده ویژه امام بر روی زمین است و قدرت مطلق را از وی اکتساب میکند، بنابراین موقعیت داعی مطلق و اعتقاد به آن، از امور مهم اعتقادی و آیین دینداری در میان بهرههاست و حکمرانی داعی مطلق در بین بهرههای داوودی از درجه اول اهمیت برخوردار است.
بهرهها داعی مطلق را معصوم، لغزشناپذیر و دارای دانش مذهبی لازم، یعنی علم میدانند؛ از اینرو، داعی با اقتدار کامل و تولیت بر تمام وجوه زندگی جامعه بهرهها، رییس عالی سازمان دعوت به شـمـار مـیآید و با خودمختاری مطلق، حکومت میکند.
مکان استقرار داعی مطلق از نخستین دهههای قرن بیستم، شهر بمبیی هندوستان بوده است؛ با این حال جایگاه دعوت داوودی که به «ضرحی» شهرت دارد، در شهر سورات است.
دومین نفر، از نظر رتبه در جامعه بهره «مأذون» اسـت و سومین شخص در جامعه بهرهها از نظر تـشکیلاتی، «مکاسر» است که در واقع دستیار مأذون به شمار میرود. این افراد که توسط داعی مطلق منصوب میشوند، در علم باطن نیز تبحر دارنـد کـه در واقـع عـنـصـر تشکیلدهنده ایمان بـهـرههاست. گفته میشود برای رسیدن به این درجه از علم باطن، ۲۵ تا ۳۰ سال مطالعه لازم است. مـقام بعدی پس از «مکاسر» از آنِ «مشایخ» است. آنان که به «حدود» نیز معروف هستند، هجده شیخ را تشکیل میدهند و با وجود دارا بودن درجات مختلف، جملگی با عنوان بهایی «صاحب» خوانده میشوند. این مشایخ معمولاً به تعالیم اسماعیلی و زبان عربی تسلط دارند و در جامعة السیفیة تحصیل کردهاند. دیگر مقامی که در سلسله مراتب دعوتِ بـهرههای داوودی قرار دارد، نماینده ویژه داعی، مـوسـوم بـه «عـامـل» اسـت. ایـن عـامـلهـا که «میانصاحب» نیز خوانده میشوند، از سوی داعی در جامعهای که در بـرگـیرنده بیش از پنجاه خانوار بـاشـد، مـنـصـوب مـیشـونـد. عـامـلهـا ریاست جماعتهای خود را بر عهده دارند و کلیه امور، اعم از مـراسم دیـنـی، ازدواج، تـدفـیـن، خـتنه و مراسم اجـتـمـاعـی بـا اجازه آنها انجام میشود. عاملین شهرهای مهم بهرههای داوودی، همچون برهانپور، کراچی، اوجین و بمبیی معمولاً از بـیـن بـسـتگان مورد اعتماد داعی مطلق برگزیده میشوند.
پـایـیـنتـریـن مـرتـبه در سلسله مراتب دعوت داوودیها «ملا» است. ملاها معمولاً از بین افراد جامعه خود انتخاب میشوند و تحت نظر عاملان انجام وظیفه میکنند و در برخی اوقات و در هنگام غـیـبـت عامل، نماز جماعت بهرههای داوودی را برگزار میکنند. گاهی اوقات برخی از وظایف تبلیغی و دینی نیز به ملاها واگذار میشود.
مشایخ و ملاها معمولاً در زمینه «خاصی به جامعه» خود خدمت میکنند. اعطای این القاب توسط داعی صـورت مـیگـیـرد و ایـن مقامات پس از دریافت لـقـبهـای خـود، صـاحـب عمامههای مخصوص سفیدرنگی میشوند که طی مراسم مذهبی بر سر آنها نهاده میشود.
اعتقادات اساسی
اعتقادات اساسی این فرقه، آمیختهای از مفاهیم (تـا حـدودی کـفرآمیز) دینی و بدعتهای خاص بهرههای داوودی است. آنها معتقدند:
۱. تنها یک خدا وجود دارد.
۲. قرآن، کتاب دینی شیعیان بهره است و کلیه این فرقهها باید در فراگیری مفاهیم آن بکوشند؛ هرچند تنها داعیان و معدودی از بزرگان مذهبی به باطن قرآن وقوف دارند. حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر خدا و حضرت علی(علیه السلام) وصی و شریک اوست و همواره جانشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار میرود.
۳. امـامـان، مـکمل پیامبران هستند؛ با این تفاوت که پیامبران مبلّغان شرایع ظاهری و امامان مبلّغان شرایع باطنی اسلام میباشند.
۴. نسل شیعیان فعلی از حضرت علی(علیه السلام) نشأت میگیرد که بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دارای بالاترین درجه تقدیس و احترام است.
۵. پس از حضرت علی(علیه السلام) که مقامی بالاتر از امام دارد و «اساس» خوانده میشود، سایر امامان بـهـره داوودی عـبارتند از: امام حسن(علیه السلام)، امام حـسـیــن(ع)، امـام زیـنالـعـابـدیـن(ع)، امـام محمدباقر(ع)، امام جعفرصادق(علیه السلام)، اسماعیل، محمـد بـن اسمـاعیـل، عبـداللـه، احمد، حسین (مستـور)، مهـدی عبیـداللـه، القـایـم بـامرالله، المنصور بالله، المعزالدین الله، العزیز بالله، الحاکم بامرالله، الظاهر الاعزاز دینالله، المستنصر بالله، المستعلـی بـالله، الامر باحکامالله و ابوالقاسم الطیب.
بهـرههـا سلسلـه خلفـای فـاطمـی را تـا الامر باحکامالله به عنوان امام قبول دارند، ولی چهار خلیفه بعد از او، الحافظ لدینالله، الضافر بامرالله، الفایز بالله و العاضدلدینالله را امام نمیدانند. امام بیستویکم آنها طیب، بنا به عقیده بهرهها از نظر غایب شده است.
۶. مقام اسماعیل از سایر امامان بالاتر است؛ چون هر امام هفتمی مقام والاتری نسبت به شش امام قبلی دارد.
۷. از تمام انبیا گناه صادر شده است؛ چون آنان مراتبی که مستحق آن نبودهاند از خداوند متعال درخواست کردهاند، ولی حضرت علی(علیه السلام) و امامان نسل او هیچگاه گناه نکردهاند؛ چون هیچ وقت از خداوند آنچه را که لایق آن نبودهاند، نخواستهاند.
۸. ابلیس مرده است، ولی هر کس با امام زمان خود مخالفت کند، ابلیس است.
۹. اگر امامی مرتکب فواحش یا محرمات شود، باز در مقام امامت باقی خواهد ماند.
۱۰. آغاز ظهور ائمه از شهر مدینه بوده است و طی سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی این مکتب در قاهره (مبدأ مذهب و فرهنگ فاطمیه) ادامه یافته است.
۱۱. به تمامی امامان از ۲۱ به بعد، دستور داده شده است به طور مخفی و دور از اجتماع زندگی کنند.
۱۲. از امام بیستویکم به بعد، نمایندگان ائمه که داعـی مطلق نامیده میشوند، به عنوان راهبر و راهنمـا از طـرف ائمه برای امت اسلام منصوب شدهاند.
اصول بنیادی
عـلاوه بر اعتقادات، بهرهها دارای چند اصل مـسلم و بدیهی هستند که تمام پیروان باید این اصول را بپذیرند. آنچه از متن این اصول برمیآید، لزوم اطاعت بیچون و چرای آنان از امام حاضر و نماینده او، داعی پنجاه و دوم است؛ بهگونهای که طبق این قوانین، کسی که از دستورات وی سرپیچی کـنـد، بـهسـخـتی مجازات و از جامعه خود طرد میشود.
اصل ۱
هویت یک مؤمن و حفظ این اعتبار، به درجات عقیده وی بستگی دارد. فرهنگ و آداب و رسوم امـامان مقدس، نمایانگر و مشخصکننده عقیده مؤمنان است؛ لذا برای شناخت این ارزش عالی مستـور در درون مـؤمنان و بهکارگیری آن در راه رستگاری و سعادت باید با پندگیری از اعمال و رفتار امـامان گذشته، به درجه خلوص عقیده و ایمان افزود.
اصل ۲
ایمان مؤمن و عقیده وی سازنده دین و دنیای اوست. از ابتدای ظهور اسلام تاکنون، آل محمد و داعیان پس از وی، زندگی مملو از حسن و زیبایی را بـه نحـو احسـن و بـرطبق مقررات مذهب انجام دادهانـد. در پـرتـو ایـن امر، مؤمنان باید زندگی اجتماعی و شخصی خود را بر پایه راه و روش پیامبر و امامان قرار داده، در کلیه مسائل به سوی الله، پیامبر اکـرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امـامـان پـس از وی روند و از آنها استمداد جویند.
اصل ۳
فراگیری علوم و دانشهای گوناگون بر هر زن و مرد مؤمن واجب و ضروری است؛ البته این امر باید طبق رویه و خط و مشی مشخص و خاصی بوده، مطابق با عزت و احترام به مؤمنان باشد. فراگیری علـوم مـذهبی و غیرمذهبی عمدتاً در راه تفاهم فلسفـه اسلام و هـدایت و ارشاد جامعه به سوی طریق حق به کار میرود.
اصل ۴
پروردگار عالم، انسانها را با هدفی عالی خلق کرده و امکانات گوناگونی در اختیار آنها قرار داده است؛ لذا جماعت بهره باید همواره شکرگزار خداوند باشند و در راه تشکر از معبود خود گام بردارند.
اصل ۵
تمـرینـات جسمـی در راه افزایش تواناییهای فیزیکی و بدنی و توسعه قوای عقلی و مذهبی جوانان لازم و ضروری است؛ از این رو اجرای برنامههای مناسب ورزشی در کنار دعوت و برنامههای مذهبی، مهم و سازنده میباشد.
قوانین
جدای از اصول بنیادی، این فرقه دارای قوانینی است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. عقیده در برگیرنده برائت و ولایت است. عقیده خود بر پایه این دو امر قرار دارد؛ لذا پس از اینکه مؤمنان به صورت فردی و جمعی مفاهیم عالی این امر را دریافت نمودند، باید سر به فرمان این عقیده - شامل قوانین، معانی و احیاناً تمرینات و محرمات آن - نهند.
۲. قرآن کریم معیار و الگوی هر مؤمن در تمام زندگیاش است؛ لذا تمامی مؤمنان باید ضمن قرایت روزانـه آن، سعـی کنند مفاهیم معنوی آن را درک نموده، این مفاهیم را به حافظه بسپارند. مؤمنان باید قرآن را سرمشق زندگی خود قرار دهند؛ همچنین کسانی که به طریقه قرآن عمل کرده، کل قرآن را حفظ میکنند، مستحق دریافت جوایز و پاداشهایی میباشند.
۳. بر کلیه افرادی که افتخار خدمت به جامعه بهره را داشتهاند و در زمره کارکنان آن به شمار میروند، واجب و حتمی است که از دین اسلام اطلاعات کافی داشته باشند و موجبات رضایت افراد را فراهم آورند.
۴. برای انتقال مفاهیم عالی و دعوت، رهبران جامعه بهره باید زبان و نوشتار دعوت را بهخوبی فرا بگیرند و در راه هدایت جامعه خود به کار برند.
۵. لباس شایسته، ظاهر مناسب و در مجموع، زیبـایـی از مشخصات اصلی دین اسلام به شمار میرود. مؤمن باید ضمن اهمیت به این امور، زیبایی و نظافت را در زندگی روزمره خود رعایت کند.
۶. تقلید کورکورانه از اعمال و رفتار سایر افراد جماعت و عدم تفکر در تعالیم مذهبی، امری ناپسند به شمار میرود؛ لذا مؤمنان باید با ایمان کامل و فکر باز به این مذهب بگروند. جماعت نیز موظف است بـا احـداث مدارس، مساجد، مکانهای عبادت، مؤسسات آموزشی و جماعتخانهها آنان را در راه رسیدن به این ایمان قلبی یاری دهد.
۷. زبان عربی، زبان اسلام و زبان همه مذاهب نشأت گرفته از اسلام است. برای درک کامل اسلام و مفاهیم عالی آن باید تدبیری اندیشه شود که همه پیروان بهره به عربی مسلط شوند و یا حداقل بتوانند از آن استفاده کنند.
۸. زنان بهره باید فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را همواره سرمشق و الگوی خود قرار دهند و در حفظ شرف و حـرمـت خود کوشا باشند؛ آنان همچنین باید به فرزندان خود راه و رسم زندگی اینچنین را بیاموزند.
۹. فــرهـنــگ اسـلام یـکــی از غـنـیتـریـن فرهنگهای جهانی است که با بهرهگیری از تعالیم اسلامی به اوج شکوفایی خود رسیده است. کسانی که با وارونه جلوه دادن این فرهنگ سعی در تقلید از سـایـر فرهنگهای منحط غربی دارند، دشمنان اسلام به شمار رفته، باید از جوامع اسلامی طرد شوند.
۱۰. ازدواج برای زنان جماعت بهره امری شایسته اســت که در سن مناسب و برای برآورده نمودن نیازهای جنسی و معنوی هر فرد، واجب و ضروری است. زنی که از این فرمان سرپیچی کند، مؤمنه خوانده نمیشود.
۱۱. تجـارت و فعـالیـتهـای اقتصادی اموری هستند که از قرنها پیش برای مؤمنان پسندیده به شمار رفتهاند، ولی کسانی که در این زمینهها فعالیت میکنند، باید مراقب باشند از راه راست غافل نشده، علاوه بر آن سعی کنند با توسعه صنعت و تجارت، جـامـعـه و کشور خود را به خودکفایی و استقلال برسانند.
۱۲. با توجه به اینکه کودکان جامعه، آیندهسازان این فرقه میباشند، لذا تعلیمات مذهبی باید به طور کامل به آنان آموخته شود و از جمله باید مقدمات لازم بـرای اعـزام آنـان بـه جـامـعةالسیفیة برای فراگیری زبان عربی، تعلیمات اسلامی و ذخایر آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) فراهم آید.
۱۳. در هر شهری جماعت بهره باید فعالیتهایی در راه کمک به عموم مردم شهر خود انجام دهد.
۱۴. جوامع بهره باید با سیاستهای دولتها در خصوص ریشهکن نمودن بیکاری، فقر و بیسوادی هماهنگ باشند.
جدای از این موارد، بهرهها نسبت به اجرای فرایض دینی خویش همچون نماز، زکات، (زکاة، صـلاة، حـق الـنـفس، حق نکاح، سلامی سیدنا، دعوت، نذر مقام) روزه، حج و زیارت، جهاد، قیامت و... نیز تأکید خاصی دارند و این فرایض را به نحو احسن اجرا مینمایند.
مراسم میثاق در جامعه بهرهها
در سلسله مراتب بهرهها پس از شیوخ و ملاها، مردم غیرروحانی قرار دارند. هر یک از افراد بهره در جامعه خود، دارای جایگاه مهمی هستند؛ چرا که هر فـرد بـهـره طـی آیـین رسمی خاص عضو جامعه بهرههای داوودی میگردد. این آیین خاص که در واقع مراسم پیمان اطاعت و پیروی است، «میثاق» نامیده میشود. میثاق با امام الطیب و از طریق داعی یا نماینده داعی در جماعتها صورت میگیرد و فرد، ضمن پذیرفته شدن در جامعه بهرهها متعهد میگردد از اخلاق و آیین جماعت بهرهها و همچنین از داعی مطلق در تمامی امور پیروی نماید.
مراسم میثاق توسط نوجوانان بهره (اعم از پسر و دختر) که به سن بلوغ رسیدهاند، انجام میگیرد. افرادی که تازه به مذهب بهره گرویدهاند نیز باید مراسم میثاق را به جای آورند. در مراسم میثاق متن قسم در برابر حضار با صدای بلند قرایت میشود و حدود بیست دقیقه طول میکشد و پس از اتمام آن، فرد در زمره مؤمنین جای میگیرد. وی پس از نایل آمدن به مذهب بهره داوودی از تمام مزایایی که برای اعضای جامعه بهره وجود دارد، برخوردار میگردد. در مقابل باید به تمام تعهدات خود در قبال جامعه بهره پایبند باشد.
تمام شیعیان بهره، همهساله در روز عید غدیر خم در مسجد بهرههای شهر خود حضور مییابند و میثاق خویش را با امام و داعی بهرهها تجدید میکنند. این میثاق در برابر خداوند و امام غایب صورت میگیرد و مؤمنان بهره در غیاب او اطاعت کامل خویش را از داعی مطلق اعلام میدارند. قوانین موجود در این میثاق که به میثاقنامه معروف است، در دوره رهبری داعـی فـعلـی بهرهها، سیدبرهانالدین به صورت نوینی تنظیم شده است. داعی مطلق بر اجرای این قوانین تأکید دارد و عاملان و صاحبان دعوت در کـشـورهای مختلف محل سکونت بهرهها را ملزم مینماید بر قبول بیچون و چرای این امور از سوی اعضای فرقه نظارت کامل داشته باشند. محتوای کلی میثاقنامه فعلی بهرهها به شرح ذیل است:
۱. ختنه نمودن دختران (علاوه بر ختنه پسران) که ظاهراً سابق بر این معمول نبوده است.
۲. نظر دادن در کلیه امور زندگی بهرهها حتی خصوصیترین مسائل زناشویی آنان توسط داعی مطلق و یا صاحب دعوتِ داعی مطلق در آن کشور.
۳. مقرر نمودن دهها مالیات و عوارض، نظیر سهم امام، خمس، مالیات فرزند، خانه، دارایی و... بر بهرهها که باید توسط صاحب دعوت اخذ و برای داعی مطلق ارسال گردد.
۴. مـمـنـوع بودن عقد و ازدواج، کفن و دفن مـردگـان، نـامـگـذاری کودکان و برگزاری مراسم مذهبی در مساجد و حسینیهها بدون اجازه داعی یا صاحبِ داعی مطلق در آن کشور.
۵. لزوم ارسال سالانه مالیاتها، نذورات و هدایا به محل سکونت داعی با نظارت صاحبان دعوت.
۶. عدم اجازه اعضای جماعت در تفسیر قوانین فـعلـی جـمـاعـت بـهـرهها. تنها صاحبان دعوت مـیتـوانند توضیحاتی در این خصوص به مردم منطقه خود ارائه دهند.
زندگی اجتماعی و آداب و رسوم بهرهها
یکی از شاخصههای اصلی شیعیان بهره، زندگی بـسـته و محدود آنان است. بهرهها سخت پایبند مراعات انزوای خودساختهشان میباشند، بدان افـتـخـار مـیکنند و مؤسسات مختلفی نیز برای برآوردن نیازهای جسمی و روحی خود در کشورهای مختلف تأسیس کردهاند.
آنها برای فشرده شدن این همبستگی، علاقه شدیدی به پوشیدن لباس مخصوص خود دارند. مردان بهره دو نوع لباس دارند، یکی برای نماز (فته) و دیگری برای سایر مجالس و محافل. لباس دوم، لباس بلند سفیدرنگی با یک کلاه (عمامه) است. لباس فته نیز در طول دهههای گذشته از اسماعیلیهای نزاری وارد فرهنگ بهرهها شده و روز به روز در حال گسترش است. امروزه هر مردی که میثاق را انجام میدهد، بر خود لازم میداند لباس فته را بر تن کند.
زنان بهره نیز لباس مخصوص به خود را دارند که بقعه یا ردا نامیده میشود. این لباس دو تکه است و امروزه پوشیدن آن بر همه زنان بهره الزامی است. روسری بانوان بهره دارای روبندی است که اگر آن را بـیـندازند، کل صورت را میپوشاند، ولی معمولاً نـیـمی از موهای سر آنان بیرون است. رنگ ردا معمولاً به رنگ روشن است.
مـردان و زنـان بـهره از پوشیدن لباس تیره و مشکی ممنوع هستند و حتی در ماه محرم از آن استفاده نمیکنند؛ چراکه معتقدند با وجود امام - ولو در غیبت - و وجود داعی نیازی به ماتمسرایی نیست.
از عادات دیگری که از زمان داعی قبلی بین بهرهها رواج یافت و وی آن را اجباری نمود، کوتاه ساختن سبیل مردان و گذاشتن ریش بلند است. این امر اگرچه از نظر اداری و رسمی پذیرفته نیست، ولی اکثر مردان بهره معمولاً این قاعده و رسم را رعایت مینمایند.
مسجد بهرهها محلی عمومی برای آنان است. بـهـرههـا مـعـمـولاً در مـنـاسـبـتهای مختلف و ضیافتهای شام و ناهار دور هم جمع میشوند. بـرای بـانوان محدودیتی در ورود به این مساجد نیست. آنان در طبقه» دوم مساجد جای میگیرند و با مردان در ارتباط هستند.
در موقع صرف غذا نیز معمولاً مردان بهره غذای بانوان را توزیع میکنند. بهرهها معتقدند: هرگونه فعالیتی که مربوط به مذهب و در نتیجه مربوط به خدا باشد، باید در برابر چشمان خداوند و در خانه خداوند انجام گیرد، بنابراین مسجد محل تجمع عـمـومـی آنـهاست؛ البته زنان در عبادات یومیه معمولاً به مساجد نمیروند، ولی در مناسبتهای عمومی همچون عید غدیر، رمضان، محرم و غیر آن، در مسجد حضور مییابند. تمام مساجد بهرهها دارای بالکنهایی هستند که مختص بانوان است و این ایوانها به گونهای ساخته میشوند که برای مردان بهره و بالاخص عامل جماعت قابل روِیت باشد. زنان در هنگام قاعدگی نیز از ورود به مساجد منع نشدهاند، ولی به جای خواندن نماز فقط در کنار نمازگزاران در بالکن مساجد مینشینند.
بـهرهها علاقه بسیاری به میل غذا در مساجد دارند. نسل قدیمی بهرهها از خوردن غذا از دست غیر بهرهها اکراه دارند، لذا کمتر بهرهای مشاهده میشود که دستاندرکار امور رستورانها باشد. افراد ثروتمند جماعت نیز گاهی در مساجد غذا تهیه میکنند و افراد بهره در مسجد آن را تناول میکنند. هر مسجد دارای یک آشپزخانه و دو سالن غذاخوری (مردان و بانوان) اسـت. آشـپز اصلی باید حتماً خانمی بهره باشد و کمکآشپزها میتوانند از افراد بومی و محلی انتخاب شوند.
علاوه بر مراسم فوق، بهرهها در مراسم خصوصی نیز از مساجد استفاده میکنند. دو امر مهم در دوران طفولیت انجام میگیرد که یکی در مسجد و دیگری در منزل صورت میپذیرد: اول نامگذاری بچه است که معمولاً در روز ششم تولد انجام میگیرد و در این رابـطـه، مراسمی در جمع بهرهها در مساجد بر پا میگردد. حادثه دوم که حتماً باید در منزل صورت گیرد، تراشیدن موهای بچه است که در روز هفتم انجام میشود و اگر در روز هفتم میسر نشد، در روز چهاردهم اتفاق میافتد. این مسئله تا بیست و یک روز نیز میتواند به تعویق افتد؛ در این مراسم یک بز ذبح میشود و در زمان بریدن گلوی بز، موهای بچه نیز تراشیده میشود.
از آداب و رسـوم دیگر بهرهها ختنه دختران و پـسـران در سنین کودکی است که معمولاً از چهار روزگی شروع و تا چهار سالگی انجام میگیرد. بهرهها تنها گروه شیعیان محسوب میشوند که ختنه دختران را لازم مـــیدانــنـــد
ختنه دختران بــه «Cloliterodectomy» مشهور است و این امر در واقع تقلیدی از اجداد مصری و یمنی آنهاست که در گذشته معمول بوده و هست. در این روز والدین کودک جشنی را به طور ساده برگزار میکنند.
عرف و رسم دیگری که در بین بهرهها حاکم اسـت، مراسم بلوغ و ازدواج است. نسل قدیمی بهرهها معتقد بودند فرزندان وقتی مراسم میثاق را انجام دادند، باید ترتیب ازدواج آنها نیز فراهم گردد؛ ولی امروزه بنا به دلایل اجتماعی و اقتصادی، سن ازدواج پس از بیست سالگی مقرر شده است. مراسم ازدواج آمیزهای از رسوم و عادات مسلمانان هندی و هندوان است که با عقد نکاح شرعی شروع میشود؛ الـبـتـه سـعـی شـده اسـت عـقـد نکاح به صورت دستهجمعی و هنگام آمدن داعی مطلق به این کشور خوانده شود؛ این مراسم به مراسم مقدس «سیفی» نیز شهرت دارد.
در عـقـد نکاح، معمولاً عروس خود مستقیماً طرف عقد قرار نمیگیرد، بلکه وکیل وی این کار را انجام میدهد و برای این منظور، قبل از قرایت عقد نـکـاح، داعـی یا عامل، دو نفر را به منزل دختر میفرستند تا جویا شوند عروس چه کسی را وکیل خود نموده است. معمولاً پدر یا در صورت فوت وی یکی از خویشاوندان نزدیک عروس این امر را بر عهده میگیرند.
مراسم مرگ و تدفین بهرهها نیز همچون مراسم ازدواج، منحصر به خود آنهاست و داعی یا نماینده وی در جماعت تشریفات رایج را انجام میدهد. امـوات بـهـرههـا مـثـل سایر شیعیان در قبرستان مخصوص به خودشان دفن میگردند.
اعمال مذهبی بهرهها
به سبب رعایت اصل مهم باطنیه و همچنین به علت نفوذ و قدرت داعی، مراسم عبادی و اخلاقی بهرههای داوودی همواره حالتی سرّی و مخفیانه داشته است؛ در عین حال آنان الگوهای عمومی و اسلامـی سـایـر مسلمـانـان را نیـز دارا میباشند. محـدودیـتهـا و آزار و اذیـتهـایـی که در طول سالهای متمادی از سوی حکومتهای کشورهای مختلف نسبت به بهرهها اعمال شده است، این عنصر سرّی و باطنی را در آنها تقویت کرده است؛ لذا اکثر بهرهها معتقدند که نباید خارج از مذهب بهره، کسـی در مجـالس، مساجد و مراسم آنها شرکت نمـاید و اعتقاد دارند عبادت آنها باید به صورت مخفی و سرّی انجام شود؛ البته این امر از سوی تمامی بهرهها و به طور مطلق پذیرفته نیست؛ چرا کـه اذان و خـطبههای نمازهای جماعت آنان از بلنـدگـوی مساجد نیز پخش میشود و حتی غیر بهرهها نیز گاهی در مجالس مذهبی آنها شرکت مینمایند؛ با این حال، ورود به مسجد و شرکت در مراسم بهرهها نیاز به اجازه خاصی دارد که باید از کمیته مساجد اخذ شود.
در درس تفسیـر بـاطنی از قرآن مجید، همه بهرهها نمیتوانند شرکت کنند، بلکه تنها برخی از علمـا و تحصیـلکـردههـای بهـره حق شرکت در اینگونه کلاسها را دارند. اکثر بهرهها به آنچه از ظاهر قرآن فهمیده میشود و آنچه داعی از باطن قرآن فاش میکند، عمل میکنند؛ بنابراین حتی در خطبههای نماز نیز چیزی از تفسیر باطن آیات گفته نمیشود.
شهادتی که فرد غیر بهره میدهد تا جزء مؤمنین بـهـره قـرار بـگـیرد، معمولاً شامل اعتقاد به خدا، پـیـغـمـبـر(صلی الله علیه و آله و سلم)، علـی(علیه السلام) بـه عـنـوان جـانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، امام در غیبت و اطاعت محض از داعی مطلق وقت است.
بهرههای داوودی نمازهای پنجگانه را همچون سایر شیعیان به جا میآوردند و جمع بین صلاتین در پیش آنها جایز است؛ ولی برخی از آداب را رعایت نـمـیکـنـنـد؛ بـرای مثال قنوت و قیام در هنگام تکبیرةالاحرام را به هیچ عنوان رعایت نمیکنند. آنان ادای کلمات را نیز ظاهر نمیسازند و پس از بلند شدن امام جماعت از رکوع یا سجده، یک نفر که پشت سر امام قرار دارد با صدای بلند الله اکبر میگوید و نمازگزاران بدون هیچ قیام یا مکثی به رکوع یا سجده رفته، بلند میشوند. از خصایص مهم دیگر بهرهها آن اسـت کـه در بـدو ورود به مسجد و قبل از شروع نمازهای واجب یومیه، دو رکعت نماز مختص مسجد (نماز تحیت) به جا میآورند. این دو رکعت در بین جماعت بهره الزامی است. آنان نماز جمعه را به جای نمیآورند و در صورت برگزاری آن نیز خطبهای در آن ایـراد نـمیشود. در کنار مساجد بهرهها وضوخانه مخصوصی برای مردان و بانوان تدارک دیده شده اسـت. پـس از وضـو، مردان، لباس مخصوص و سفیدرنگ خود را ـ که در محل مخصوصی در مسجد نگه میدارند ـ میپوشند و برای نماز حاضر میشوند. زنان نیز پس از وضو وارد مسجد میشوند و هیچ تـشریفات خاصی در این زمینه وجود ندارد؛ ولی هنگام ورود به مسجد باید ردای مخصوص به خود را بر تن کنند. هر کدام از نمازگزاران در هنگام نماز، سجّاده مختص به خود را که معمولاً پارچه سفیدرنگ و تـمـیـزی اسـت، پـهـن نموده، بر روی آن نماز میگزارند و از مهر استفاده نمیکنند.
بـهـرههـا ماه رمضان را به مدت یک ماه روزه میگیرند و ساعات شرعی خویش را بر اساس تقویم قمری مربوط به خود تنظیم میکنند که در زمان سلـسله فاطمی مورد استفاده قرار میگرفته و به تـقـویم مصری معروف بوده است. این تقویم با تقویم قمری که در زمان خلفای راشدین استفاده مـیشـد، کـمـی تـفاوت دارد. بهرهها مانند سایر مسلمانان به روِیت هلال ماه با چشم غیرمسلح اعتقادی ندارند؛ از این رو، روز عید فطر را معمولاً یک یا دو روز قبل از سایر مسلمانان جشن میگیرند.
شیعیان بهره، در ماه مبارک رمضان عمدتاً نماز مغرب و عشاء را به طور جماعت در مسجد به جای میآورند و پس از نماز، روزه خود را با یک لیوان شیر داغ افـطـار مـیکـنند. سپس غذایی را که توسط جماعت تدارک دیده شده است، تناول مینمایند. آنها در شب قدر معمولاً تا هنگام اذان صبح در مسجد میمانند تا نزول وحی الهی به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را جشن بگیرند. در صبح روز عید فطر نماز را بر پای میدارند و کل روز را به دید و بازدید عید مشغول میشوند
داخل جامعه بهره یکسری مالیاتهای اجباری از اعضای جماعت گرفته میشود که قسمتی از آن نـاشی از مذهب است و قسمتی دیگر برگرفته از ضوابط داخلی جامعه بهرهها.
حج نیز بر شیعیان بهرهای که استطاعت مالی داشته باشند، لازم است و سازمان مرکزی بهرههای داوودی تمام تلاش خود را در برپایی این مراسم و اعـطـای امـکانات لازم به حجاج انجام میدهد. بهرهها دو هتل در مکه و مدینه فراهم کردهاند که حـجــاج بـهــرهای در آن مـسـتـقـر مـیشـونـد و راهنمـایـیهای لازم در اختیار آنها قرار میگیرد. زیارت مقابر مقدس در عراق، ایران و مصر نیز برای بهرهها از اهمیت خاصی برخوردار است.
در مجموع میتوان گفت بهرهها افرادی خموش و بیآزارند و به فرقهای صلحطلب شهرت یافتهاند. آنان جهاد در اسلام را نه به معنی مجاهدت و جنگ نظامی با شیطانها و زورگویان، بلکه نزاع شخصی و باطنی با نفس اماره میدانند.
آنـهـا در انـجـام فرایض مذهبی خود نیز سعی مـیکـنند تا حد امکان، تضادی با سایر گروههای مـذهبی پیدا نکنند؛ از این رو، در اعمال مذهبی خاص خویش هم، بر اصل انزوای خود تأکید دارند.
موقعیت فعلی شیعیان بهره
جمعیت فعلی شیعیان بهره در کل جهان بر اساس کتب منتشره توسط مرکز تبلیغ بهرهها در حدود چهار میلیون برآورده شده است که در کشورهای مختلف دنیـا پـراکنـدهانـد. آنچـه در این جامعه بهوضوح مشخص است، نظم و نسق حاکم بر آن میباشد که سبـب انسجـام آن و فـرمـانبرداری کامل اعضا از پیشوای خود شده است. مراکز این جماعت در حال حاضر در هندوستان و شهر بمبیی میباشد، ولی در طول دو قرن گذشته گروههایی از جماعت بهرهها عمدتاً به سبب اهداف تجاری و اقتصادی از هند به سایر کشورهای دنیا مهاجرت کردهاند که عمدتاً شامل شرق آفریقا و خاور دور میباشد. پس از جنگ جهانی دوم، گروهی از بهرهها به انگلستان، اروپا، آمریکا و استرالیا مهاجرت نموده، اقلیتهایی در این کشورها تشکیل دادهاند. در حال حاضر، حدود ۴۷۰ مرکز بهره در سراسر جهان وجود دارد که هر یک از این مراکز به وسیلـه قانون اساسیای که از سوی داعی مطلق تـدویـن شـده اسـت، اداره مـیشـود. هـر مـرکـز، مجموعهای متشکل از مسجد، مسافرخانه، مدرسه، کودکستان، سالن اجتماعات، بیمارستان و مانند آن میباشد. اجتماع شیعیان بهره تقریباً دارای هفتصد مـسـجد، ۱۳۷ مسافرخانه، ۵۲ بیمارستان، پنجاه کتابخانه، ۲۱ آرایشگاه، چهارصد سالن اجتماعات، چهار دانشکده، ۳۵۰ دبستان و سه یتیمخانه میباشد.
به منظور تداوم اعتقادات مذهبی فرقه بهره، این جـامـعـه دارای مـراکزی به نام الجامعةالسیفیة و آکادمی عربی در سورات و کراچی میباشد که عمدتاً به تربیت معلمان و رهبران بهرههای نقاط مختلف، اختصاص دارند. این مراکز به سبب سطح علمی خود شهرت جهانی کسب کردهاند و به عنوان یکی از مراکز فـرهـنـگی و آموزشی اسلامی به رسمیت شناخته شدهاند. جدای از این، داعی مطلق چند بنگاه خیریه صدقه نیز تأسیس کرده است که به بنیاد سیفی، بنیاد یادبود دکتر طاهر سیفالدین و بنیاد برهانی کارزان حسنه مشهور هستند. تمامی این مراکز خیریه در هندوستان، پاکستان، انگلستان، سریلانکا، کنیا، اوگاندا و تانزانیا مشغول به فعالیت میباشند. درآمد حاصل از این بنیادها (بدون استفاده توسط اعضا) بـه طـور کـامـل صـرف خـدمـات عـمـومی و امور عامالمنفعه میشود. تاکنون تنها در هند بیش از ۲۰۰۰ خانه توسط این بنیادها وقف و در اختیار مستمندان قرار گرفته است.
ابنا