نهج‌البلاغة ؛ صحیفه اخلاق و عدالت

شکی نیست که اخلاق دینی با مفاهیمی چون: تقوا، خوف از خدا، دیگردوستی و احسان عجین است اما اساس این اخلاق عدالت است. این نکته‌ای است که به‌خوبی در کتاب"نهج‌البلاغه"نیز مشهود است. با این همه برای فهم این کتاب و شخصیت حضرت علی (علیه السلام) باید از شجاعت هم سخن به میان آورد. 
اخلاق دینی مفهومی است که برای یافتن مصادیق آن باید همه ادیان و مذاهب موجود در جهان را به بررسی نشست. به نظر پاره‌ای از پژوهشگران تنوع ادیان در جهان به اندازه‌ای زیاد است و تلقیها از اخلاق چنان و چندان متکثرند که هرگونه رویکردی واحد نسبت به اخلاق با مشکلات و موانع زیادی روبرو می‌شود. 
به همین جهت آنان تصریح و تأکید می‌کنند که می‌توان از اخلاق ادیان سخن گفت اما پررنگ کردن اخلاق دینی که تنوع ادیان را کمرنگ می‌کند از جهت نظری و فلسفی موجه نیست. در مقابل این گروه عده ای دیگر از متفکران و پژوهشگران عرصه اخلاق معتقدند که در ادیان مختلف با وجود اختلاف نظرهای بسیار می‌توان بر نکاتی اخلاقی دست گذاشت که این نکات در همه ادیان مشترکند و تفاوتهای ظاهری میان مذاهب و ادیان نباید ما را بدین مقام برساند که ادیان در حوزه اخلاق از جهت ماهوی متفاوتند. 
این گروه برای موجه کردن مدعای خود بر این آموزه مشترک میان ادیان دست می‌گذارند که آنچه را برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مخواه. به نظر این گروه این آموزه که به قاعده زرین و طلایی معروف است می‌تواند مبنایی مشترک برای آموزه‌های اخلاقی همه ادیان و مکاتب مذهبی موجود در جهان باشد. 

به نظر ما هم این آموزه اخلاقی می‌تواند چنین نقشی را برای ادیان ایفا کند. تأملی ژرف در بنیادهای اخلاقی ادیان مختلف نشان می‌دهد که همه ادیان به نوعی در هنگام سخن گفتن از آموزه‌های اخلاقی بدین اصل و قاعده اخلاقی معروف نظر دارند. جالب آنکه بسیاری از فیلسوفان معتقدند نه تنها قاعده زرین، اس و اساس اخلاق دینی را شامل می‌شود که این قاعده بنیان هر گونه اخلاق – چه دینی و چه سکولار – است. 
با این همه پژوهشگرانی هم بر این نکته دست گذاشته‌اند که اخلاق غیردینی با توسل و مدد جستن از اخلاق دینی بوده که بدین اصل رسیده است و تاریخ معنوی جهان تأثیر خود را بر همه وجوه زندگی بشر و از جمله آن اخلاق سکولار و غیردینی گذاشته است. بدین جهت نباید خاستگاههای دینی اصل و قاعده طلایی (آنچه برای خود نمی‌خواهی برای دیگران هم مخواه) را نادیده بگیریم. 
در کتاب مهم نهج البلاغة، از زبان فرد دوم دین اسلام (حضرت علی علیه السلام) با منش‌ها و ارزش‌هایی اخلاقی مواجه می‌شویم که انسان‌ساز و دوران‌سازند. با این همه اهمیت این کتاب برای نشان دادن امهات اخلاق اسلامی چیزی فراتر از دیگر آثاری است که در ادیان مختلف در باب اخلاق معنویت گفته شده اند. 
در این اثر ما با کتابی ناب روبرو هستیم که ضمن اتخاذ زبانی بغایت فاخر جنبه‌ای بسیاری از اخلاق معنوی و دینی را عرضه می‌کند. همین نکته سرّ توجه بسیاری از بزرگان در طول تاریخ بشری بدین کتاب است. بی‌تردید در جهان اسلام پس از قرآن کریم کتابی وجود ندارد که تا بدین اندازه ذهن و زبان افراد متفاوت را به خود جلب کرده باشد و همانظور که ذکر آن رفت این امر نشان دهنده آن است که ما در این کتاب آیینه تمام نمایی از اخلاق فردی و جمعی را مشاهده می‌کنیم. 
در این کتاب نه تنها با تقوا و حکمت روبرو هستیم که به نظر امام علی (علیه السلام) اساس تفکر و ایمان دینی را شامل می‌شود که توجه بسیار امام را نسبت به عدالت در می‌یابیم. پربیراه نیست اگر بگوییم همه فضایل در این کتاب از طریق عدالت است که گردهم می‌آیند و با این مفهوم ما می‌توانیم همه فضایل دیگر را فهم و درک نماییم. در این میان عدالت در همه وجوهش در این اثر مورد توجه قرار می‌گیرد. هم از عدالت فردی که توازن و تعادل قوای نفس است سخن می‌رود و همه عدالت به مثابه تقسیم قدرت سیاسی مدنظر است و هم عدالت به عنوان تقسیم ثروت بسی مورد توجه قرار می‌گیرد. 

حتی به تعبیر تعدادی از پژوهشگران حضرت علی (علیه السلام) در این اثر از عدالت به مثابه توزیع معرفت نیز سخن گفته است. گفته‌اند و چه نیکو گفته‌اند که کلید شخصیت حضرت علی (علیه السلام) شجاعت ایشان است. یعنی شجاعت خصیصه‌ای از ایشان است که با آن کل زندگی‌شان قابل توجیه است اما به طور حتم اگر ما از نقش مهم عدالت در زندگی فکری و معنوی آن حضرت غفلت کنیم بخش مهمی از حقیقت را در باب این انسان تاریخ‌ساز به‌درستی بیان نکرده‌ایم. به نظر ما حتی عدالت بیش و پیش از شجاعت می‌تواند سرشت معنوی امام علی (علیه السلام) را نشان دهد چرا که حتی شجاعت را می‌توان بخشی از عدالت ایشان به حساب آورد.

 



سایت ابنا