این مطلب بخشی از یک سلسله مطالب است.

۱۰. خدمات و عدالت‌طلبی عمر!!

آقای دکتر در ص ۴۲۷ اسلام‌شناسی خلیفه‌ی دوم را این‌گونه تعریف می‌کند:

عمر مردی است بر خلاف ابوبکر خشن و متعصب و بسیار جدّی و به اصطلاح اروپاییها عنصری است اصولی، در اجرای آنچه عدل میداند و اصل،کمترین نرمش وگذشتی ندارد. خدماتش در اسلام روشن تر از آن است که به توصیف و استدلال نیازی داشته باشد، ورود او به یاران اندک محمد در مکه آنان را نیرومند ساخت. هر گاه سخن از تصمیمی یا قضاوتی در بارهء دشمنی یا دشمنانی در میان بود که به اسارت مسلمانان افتاده بود، پیشنهاد ابوبکر آزادی و محبّت بود اما جمله‌ای که همواره عمر در این مورد تکرار میکرد این بود: ای رسول خدا، اجازه بده تا گردنش را بزنم. اما وی به همان اندازه که یک مجری بسیار شایسته و جدی بود ابتکار و استنباط نداشت. روحی قوی و ایمانی سخت داشت اما فکرش سطحی بود.

پاسخ: سخنان آقای شریعتی را در مورد عمر به چند دسته تقسیم می‌کنیم:

الف) در مورد اخلاق شخصی عمر.
ب).... عدالت وی.
ج).... خدماتش به اسلام و ایمان وی. 
د).... استنباط فکری عمر (سطحی بود یا سیاسی؟).

۱. اخلاق وی
در تاریخ، در مورد اخلاق وی سخن فراوان است. ابن ابی الحدید معتزلی سنی می‌گوید:

عمر مردی خشن و درشت‌خو و درشت‌گو بود. از هیچ کس پروا نداشت و حال هیچ شخصیتی را رعایت نمی‌کرد. بزرگان صحابه از دیدار با او معذّب و از رویا رو شدن با او پرهیز داشتند.[۱] اعتراض طلحه به ابوبکر در انتخاب عمر برای جانشینی هم همین بود که آیا این شخص تلخ زبان و بد دهن را که مردم از او بیزارند و قلب ها از وی متنفرند، بر مردم مسلّط می‌کنی!؟[۲]

بر اساس گزارش طبری، علی× ملاقات با ابوبکر را بعد از شش ماه به شرطی قبول کرد که عمر در آن مجلس حضور نداشته باشد.[۳] این شرط تأییدی بر اخلاق وی می‌باشد.

۲. مساوات عمر
تاریخ‌نویس مشهور، یعقوبی، از تبعیض و بی‌عدالتی عمر خبر می‌دهد، ولی آقای دکتر شریعتی می‌گوید: عمر کوچک‌ترین گذشتی در رعایت عدالت نداشته است!

یعقوبی می‌نویسد: در زمان عمر بن خطاب فتوحات اسلامی زیاد شد. عمر دستور داد دیوانی تشکیل دهند و چند نفر را مأمور کرد که اسامی تمام افراد مسلمانان سرشماری شود و به اندازه‌ی فضیلتشان سهمیه‌ای به آنها تعلق گیرد و دستور داد اول از بنی عبد مناف شروع کنند؛ چون به رسول خدا| نزدیک‌‌‌ترند. ابوبکر و قومش را تابع ایشان نمایند و بعد عمر و کارگزارانش را در خلافت تابع ابوبکر نمایند. زمانی که عمر نظر کرد، گفت: سوگند به خدا، عمر آرزو می‌کرد که نزدیک‌ترین افراد به رسول خدا باشد. اما آن کسانی که به رسول خدا نزدیک‌ترند آنها را اوّل بنویسید و عمر را در آن مکان قرار دهید که خداوند قرار داده است.

پس نوشتند: پیشگام همه‌ی مردم علی بن ابی طالب است.
۱. به علی بن ابی طالب، ابوسفیان، معاویه، عبدالله‌بن عمر‌بن‌خطاب، صفیه و جویریّه (دو همسر پیامبر|) هر کدام ۵۰۰۰ درهم.
۲. حسن بن علی×، حسین بن علی×، عباس عموی پیامبر|، و همه‌ی قریشیانی که در بدر شهید شدند، هر کدام ۳۰۰۰ درهم.
۳. به شهدای بدر که از انصار باشند و به خود عمر بن خطاب ۴۰۰۰ درهم.
۴. قریشیانی که در بدر شهید نشده اند و همچنین به همسران پیامبر| هر کدام ۶۰۰۰ درهم.
۵. به عایشه (دختر ابوبکر)، ام حبیبه (دختر ابوسفیان) و حفصه (دختر عمر بن خطاب) که زنان پیامبر| بودند، هر کدام ۱۲۰۰۰ درهم.
۶. برای اهل مکه، آنهایی که مهاجرت نکرده بودند و تا آخرین لحظه‌ی فتح با پیامبر| عناد داشتند، بین ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ درهم.
۷. برای اهالی یمن ۴۰۰ درهم.
۸. برای اهالی مصر ۳۰۰ درهم.
۹. برای اهالی ربیعه ۲۰۰ درهم.
۱۰. برای زنان مهاجر و دیگران به اندازه‌ی فضلشان مقرری بدهید و سهم آنها بعضی ۲۰۰۰ و بعضی ۱۵۰۰ و بعضی ۱۰۰۰ درهم شد.
۱۱. اسماء بنت عمیس که بعدها همسر ابوبکر شد، ام کلثوم دختر عقبه بن ابی معیط و خوله دختر حکیم اوقص زن (عثمان بن مظعون) هر کدام ۲۰۰۰ درهم.
۱۲. کنیزان صاحب فرزند هر کدام ۱۵۰۰ درهم.
۱۳. اشراف عجم (بزرگان ایران)، فیروز پسر یزد‌گرد فرمانروای نهرالملک، نخیرخان، خالد بن ولید (به قول آقای دکتر: سیف الله)، جمیل بن بصبهری (فرمانروای فلوجه)، هرمزان، بسطام بن نرسی (فرمانروای بابل) و 
غینه عبادی هر کدام ۲۰۰۰ درهم.

اولین مالی که بین مردم تقسیم شد، مالی بود که ابوهریره از بحرین آورده بود و مبلغش به ۷۰۰۰۰۰ دینار می‌رسید.[۴]
از تاریخ چنین استفاده می‌شود که مقرری عایشه و حفصه و ام حبیبه تا آخر خلافت عمر ادامه داشت، ولی عثمان آن را قطع کرد و موجب خشم عایشه گردید و او را نعثل (پیر یهودی) نامید.[۵]
شیخ صدوق& می‌فرماید: سنت پیامبر| به اتّفاق بین شیعه و سنی در این امور بر طبق دستور شرع مقدس اسلام باید بین مردم مساوی تقسیم شود. برتری دادن طایفه‌ای و اعطای بیشتر به آنان از سنت نبوی نیست و برتری دادن انجام نمی‌شود، مگر اینکه صاحب حق را از حقش منع و مالش را غصب نمایی و مال را در جای دیگر مصرف کنید. اولین کسی که به این کار دست زد، که پیشگامان در پذیرش اسلام را بر غیر پیشگامان ترجیح داد و مهاجران قریش را بر غیر مهاجر قرشی، و مهاجر را بر انصار و عرب را بر عجم و اربابان را بر غلامان، عمر بن خطاب بود.

عمر همین روش تقسیم اموال را به ابوبکر نیز پیشنهاد داد، ولی او قبول نکرد. وقتی حکومت به خود عمر رسید برای اولین بار در تاریخ اسلام به این تبعیض دست زد و علی× نیز مخالفت کرد؛ ولی کار به جایی نرسید. حضرت علی× با برادرش عقیل که عایله مند بود ومقداری بیشتر از سهم خود را تقاضا کرد آن گونه رفتار کرد که می‌دانید. آهن را گداخت و به وی که نابینا بود داد و او را متوجه روز قیامت کرد.[۶]

۳. ایمان عمر و خدمات او به اسلام
راستی آیا خدمت عمر به اسلام چیزی جز تغییر دادن اسلام با رأی خود است؟! سنی و شیعه اعتراف دارند که در زمان رسول خدا| جمله‌ی حی علی خیر العمل در اذان مسلمانان‌ گفته می‌شد و عمر بن خطاب آن را حذف کرد.[۷] همچنین تحریم ازدواج موقت که بر طبق آیه‌ی ۲۴ سوره‌ی نساء فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ الله کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا» در بین مسلمانان رایج بود. و دیگر تحریم عمره‌ی تمتع، که تا پیش از جلوگیری عمر مسلمانان در مکه بین عمره‌ی تمتع و حجّ تمتع از احرام خارج می‌شدند و برقراری رابطه‌ی جنسی با همسر برای آنان حلال بود؛ ولی به دستور عمر این کار حرام گردید.[۸]

در مورد تاثیر این بدعت عمر، امیر مؤمنان× می‌فرمود: اگر عمر از ازدواج موقت جلوگیری نمی‌کرد جز تیره بخت هیچ کس در دنیا زنا نمی‌کرد. در این مورد می‌توانید به اکثر تفاسیر اهل سنت به خصوص تفسیر کبیر فخررازی (تفسیر آیه‌ی نامبرده) مراجعه نمایید.

عمر خود هنگام مرگ، از این بی‌عدالتی خود ابراز پشیمانی نموده است. علی× می‌فرماید: عمر در هنگام مردن می‌گفت: از سه چیز به سوی خداوند توبه می‌کنم:

۱. غصب نمودن حکومت با همدستی ابوبکر.
۲. بدون در نظر گرفتن رأی مردم برای خود جانشین قرار دادیم.
۳. بین مردم به تبعیض قایل شدم.[۹]
بنابر‌این مهم‌ترین خدمت عمر به اسلام، خارج کردن امت اسلام از مسیر صحیح ولایت و امامت امیرالمؤمنین× بود.
حضرت زهرا÷ در این‌باره می‌فرماید:...[اگر مردم پیرو ولایت بودند] هیچ دو نفری در مورد خدا با هم اختلاف نمی‌کردند.[۱۰]
یعنی همه‌ی کفر و بی دینی علایم معلول جدایی امت اسلام از امیرمؤمنان است. این است خدمت خلفا به اسلام!

۴. سطح فکر عمر یا سیاست او
آیا دکتر شریعتی از روش سیاسی عمر بن خطاب آگاه بود و وی را سطحی و بی‌‌سیاست یاد می‌کند یا نا آگاه بود؟ در هر دو صورت قضاوت ایشان چه ارزشی دارد! آیا ممکن است فردی کمترین اطلاعی از تاریخ اسلام داشته باشد و عمر بن خطاب و ترفندهای سیاسی او را نشناسد؟! سزاوار است اندکی از آن سیاست‌ها یاد کنیم.

در زمان وی از خروج همه‌ی صحابیان بزرگ پیامبر به بیرون از مدینه جلوگیری شد؛ مثل ابن مسعود، ابودرداء، ابوسعید خدری، و أبوذر.
در زمان وی کشور گشایی‌ها همزمان با صدور بخشنامه‌ی منع بیان و نگارش حدیث به بهانه‌ی مشغول داشتن مردم به قرآن دنبال شد. نتیجه آن شد که مردم آن سامان از اسلام به جز ظاهر اسلام چیزی ندانستند.
سرانجام در طرح تعیین جانشین به گونه‌ای رفتار کرد که در آینده هیچ کس وی را نسبت به خطاهای آینده‌ی خلیفه‌ی بعدی مقصر نداند.

 

ادامه دارد...

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید ج ۱ ص ۱۷۳.

[۲]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج ۱، ص ۱۶۴.

[۳]. تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۴۴۸.

[۴]. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۵۳ و ۱۵۴.

[۵]. نقش عایشه در اسلام، ج ۱، ص ۲۵۷؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۴۷۷؛ تاریخ ابن اعثم، ج ۱، ص ۱۵۵؛ النهایة، فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج ۵، ص ۸۰ ؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، ص ۲۱۵ و ج ۲۰، ۱۷؛ لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۱، ص۶۷۰؛ الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۷۲؛ الاستغاثه، ابوالقاسم کوفی، ج ۲، ص ۹ ؛ الغدیر، ج ۹، ص ۸۰ و ج ۱۰، ص ۲۳ و ج ۱۱، ص ۶۹.

[۶]. الخصال، الشیخ الصدوق، ص ۱۷۱.

[۷]. تاریخ طبری، (۱۱جلدی)، ج ۳، ص ۵۹۰.

[۸]. اینک شیعه به همان شیوه که در زمان رسول خدا| و به دستور او انجام می‌گرفت پس از انجام اعمال عمره با تقصیر (کوتاه کردن مو) از احرام عمره خارج می‌شوند و برای اعمال حج (عرفات، مشعر...) دوباره احرام می‌بندند.

[۹]. بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۱۲۴؛ خصال، شیخ صدوق، ص ۱۷۰.

[۱۰]. اما والله لو ترکوا الحق علی اهله و اتبعوا عترة نبیه لما اختلف فی الله اثنان. کتاب فاطمه بهجة قلب مصطفی، ص ۲۸۲؛ عوالم معارف، ج ۱۱، ص ۲۲۸.

 

این مطلب بخشی از یک سلسله مطالب است.

//