نقد کتاب شاهراه اتحاد (نصوص امامت) نوشته آقای حیدر علی قلمداران-۱۰
آقای حیدر علی قلمداران در کتاب شاهراه اتحاد (بررسی نصوص امامت) به خطبه ۱۲۷ نهجالبلاغه استناد میکند تا مطرح کند که امیرمؤمنان بر ملازمت جماعت مسلمین تحت هر شرایطی تأکید فرمودهاند.
«والزموا السواد الأعظم فإن یدالله مع الجماعة وإیاکم والفرقة فإن الشاذ من الناس للشیطان کما أن الشاذ من الغنم للذیب ألا من دعا إلی هذا الشعار فاقتلوه ولو کان تحت عمامتی هذه».
ملازم سواد اعظم و جماعت مسلمین باشید زیرا دست خدا با جماعت است و بر حذر باشید از تفرقه و جدایی که همانا هر کس از مردم تک افتاد نصیب شیطان است چنانکه گوسفند دور از گله، نصیب گرگ است آگاه باشید کسی که به این شعار (تفرقه و کنارهگیری از جماعت) دعوت نماید او را بکشید اگر چه در زیر عمامة من باشد .( نهج البلاغه ترجمه فیض الاسلام خطبه ۱۲۷)
سپس آقای قلمداران ادامه میدهد:
یعنی اگر من که امیرالمؤمنین هستم شما را دعوت به جدایی و تفرقه کردم در آن صورت مرا بکشید (تا چه رسد به دیگران)!
با دقت در محتوای خطبه فوق درمییابیم که آقای قلمداران با تقطیع بخشی از خطبه به اشتباه افتاده و از فهم منظور کلی امیرمؤمنان از این کلمات به خطا رفته است و این مشکلی است که متأسفانه آقای ابوالفضل برقعی هم در مکتوباتش به آن مبتلا بوده است.
از آنجاییکه تقطیع آنگاه که موجب تصرّف در معنای کلام باشد نوعی تحریف محسوب میگردد، بایستی قضاوت کرد که آقای قلمداران به تحریف کلام امیرمؤمنان دست یازیده است.
خطبه ۱۲۷ خطبهای است که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در ایام زعامت خویش در ردّ اعتقادات و اعمال خوارج و پس از قضیه حکمین ایراد فرموده اند.
خوارج معتقد بودند که هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود کافر میگردد و با وی معامله کافر را میکردند و بنا بر نظر خوارج امیرمومنان علیهالسلام با پذیرش حکمیت به راه خطا رفته است، لذا نسبت به امیرمومنان و اصحابشان از هیچ جنایتی فروگذار نمیکردند.
این اعتقاد نوعی بدعت در عالم اسلام بود و پیامدهای ناگواری را برای اسلام و مسلمین به همراه داشت.
و لی اکثریت مردم که تحت زعامت آن حضرت بودند این اعتقاد را نداشتند امام علیهالسلام برای جلوگیری از شیوع این تفکر بدعت آمیز روشنگری فرموده و به استدلال برعلیه خوارج میپردازند. در سراسر خطبه بحث امام علیهالسلام پیرامون این موضوع است.
اولا: حضرت میفرماید: اگر من در پذیرش حکمیت دچار خطا یا گناه شده ام به چه دلیل شما همه مردم و امت پیامبر را گناهکار میدانید؟ حضرت خوارج را به حکم عقل ارجاع میدهند.
فَإِنْ أَبَیْتُمْ إِلَّا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّی أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بِضَلَالِی
پس اگر چنین میپندارید که من خطا کرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به گمراهی من، گمراه میدانید؟
( نهج البلاغه ترجمه فیض الاسلام خطبه ۱۲۷ صفحه ۳۹۱)
این فراز از خطبه نشان میدهد که در این اعتقاد خاص، امت پیامبر و اکثریت قریب به اتفاق مسلمین هم فکر خوارج نبودند.
ثانیا : حضرت به چندین مورد استدلال میکند، از جمله اینکه رسول خدا مردی را که زنای محصنه کرده بود، رجم کرده، اما پس از مرگ بر جنازه او نماز خواندند.
بعبارت دیگر حضرت برای این فرد گناهکار بعنوان یک مسلمان از دنیا رفته نماز میت بجا آورده و میراثش را به خانوادهاش میدهند.
یعنی فرد خطاکار و گناهکار از دایره اسلام خارج نمیگردد و نمیتوان با وی معامله اهل کفر را نمود
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیه )رَجَمَ الزَّانِیَ الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّی عَلَیْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَه
در حالی که شما میدانید، همانا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زناکاری را که همسر داشت، سنگسار کرد, سپس بر او نماز گزارد, و میراثش را به خانواده اش سپرد
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد ۸ صفحهی ۱۱۲خطبه ۱۲۷
ملاحظه میکنید امام علیهالسلام به سنت قطعی پیامبر صلیالله علیه واله و سلم استدلال میکنند.
سپس امیرمؤمنان میفرمایند که کسانی که نسبت به آن حضرت بغض شدید داشته باشند (منظور خوارج هستند) بزودی هلاک خواهند شد.
پس از این عبارات است که حضرت میفرمایند:
خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ عَلَی الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّیْبِ
بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند. از آنها جدا نشوید، همواره با بزرگترین جمعیّتها باشید که دست خدا با جماعت است.از پراکندگی بپرهیزید، که انسان تنها بهره شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد ۸ صفحه ۱۱۲خطبه ۱۲۷
اینجاست که آن حضرت خوارج را دعوت به پیوستن به جماعت میکنند، یعنی جماعتی که حول محور امیرالمؤمنین امروزه جمع شدهاند و بر قرآن و سنت قطعی پیامبر فعلاً متفق هستند و آنان را از جدایی از این جماعت برحذر میدارند، و الا استدلال به عقل و روایات قطعی نبوی در ابتدای خطبه معنایی نداشت.
کافی بود حضرت در همان ابتدای خطبه مسئله تفرقه و دوری از جماعت را مطرح کنند.
در ادامه حضرت علی علیهالسلام میفرمایند:
ِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی
آگاه باشید هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هر چند که زیر عمامه من باشد.
( نهج البلاغه ترجمه فیض الاسلام خطبه ۱۲۷ صفحه ۳۹۱)
این کدام شعار است که کسی که بسوی آن بخواند و دعوت کند باید کشته شود.
این شعار با توجه به مقدمات خطبه دعوت بسوی بدعت در دین میباشد، بدعتی که اساس دین را منهدم خواهد کرد، یعنی اعتقادی که خوارج بر آن پا فشاری میکردند، و الا امیرمؤمنان هیچگاه مخالفین خود را به صرف مخالفت نمیکشت.
همانگونه که پیامبر اکرم منافقین را به صرف اینکه خود را از صف مسلمین جدا کرده و در جنگهای مسلمین راه تفرقه را میپیمودند، نمیکشت.
پس شعار مورد نظر در خطبه ( دعوت به سوی تفرقه مطلقاً) نیست بلکه دعوت به سوی بدعتی است که اساس تفکر اسلامی را به خطر میاندازد.
اینجاست که امیر مؤمنان با این امر شدت به مبارزه برمیخیزد و خوارج را قلع و قمع میکند.
در نهایت متذکر میشویم که حضرت علیهالسلام محور اجتماع مردم و حتی مشروعیت حکم حکمین را به احیاء قرآن میدانند، و اینکه حکمین حکم قران را بر برگزیده و از آن تجاوز نکنند.
إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْیُ مَلَیِکُمْ عَلَی اخْتِیَارِ رَجُلَیْنِ أَخَذْنَا عَلَیْهِمَا أَلَّا یَتَعَدَّیَا الْقُرْآنَ
همانا رأی مردم شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای داوری انتخاب کنند، ما هم از آنها پیمان گرفتیم که از قرآن تجاوز نکنند.
اگرچه امام علیهالسلام تحت فشار دیگران به پذیرش حکمیت تن دردادند،اما هیچگاه حکم حکمین را نپذیرفته و روش آنان را خلاف حق وحکم قرآن دانسته و به آن رضایت ندادند.
وبلاگ قرآنیان