عالم قبر و برزخ در سخنان حضرت علی علیه السلام (۱)
سخنان سید ابوالفضل برقعی پیرامون عالم قبر و برزخ تناقض و مخالفت آشکار با فرمایشات حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه دارد. ایشان ضمن استناد به خطبه ۸۲ نهج البلاغه مدعی شده است که عالم پس از مرگ عالمی خالی از حرکات حیاتی بوده و مقامی است که ارتباطش با دنیا قطع گشته و در آنجا از وقایع دنیا خبری نیست. ایشان در بیان این مطلب مینویسند:
((آن حضرت فرموده: « ٍ تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ إِلَی دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِه» جنازهی میت را فرزندان مهربان و برادرانش به دوش میگیرند و او را تا خانهی غربتش و جایی که زیارتش قطع میشود میبرند.))
نقد و بررسی:
امیرالمومنین در بخشهای اولیه خطبه ۸۲ نهج البلاغه از حمد وسپاس و نعمتهای بیکران الهی و سفارش به تقوی و ترس از عذاب و خصوصیات دنیا و امتحانات آن سخن میگویند. به منظور آشنا یی بیشتر با فضای فرمایش حضرتش، ترجمه فرازهای پیش از عبارات مورد استشهاد آقای برقعی را ارائه مینماییم.
((سپاس خداوندی را سزا است که به قدرت و توانایی خود غالب، و بفضل و احسانش نزدیک است، هر فایده و سودی را بخشنده و هر بلای بزرگ و سختی را دفع کننده است.
بر احسانهای پی در پی و نعمتهای واسعهاش او را حمد می کنم، و به او ایمان میآورم که اوّل و آشکار است، و از او راه هدایت میطلبم که نزدیک و راهنما است، و از او یاری میجویم که غالب و توانا است و به او توکّل می نمایم که کافی و یاور است.
و گواهی میدهم که محمّد صلّی اللّه علیه و آله بنده و فرستاده او است، او را برای انجام امر و فرمانش، و تبلیغ حجّت و دلیلش، و ترساندن از عذابش پیش از روز رستخیز، فرستاده است.
بندگان خدا, شما را سفارش میکنم به تقوی و ترس از خدایی که برای شما مثلها زده و اجلهای شما را معلوم نموده، و لباسها به شما پوشانیده و در معیشت شما توسعه داده و به کردار شما احاطه دارد، و جزای آنرا در کمین نهاده، و نعمتهای بسیار و صله بیشمار بشما بخشیده، و بوسیله حجّتهای آشکار شما را ترسانیده، و شما را به شمار آورده و مدّت عمر و زندگانی شما را در دار آزمایش و سرای عبرت تعیین نموده است. در دنیا امتحان میشوید و بحساب آنچه که در دنیا گفته و انجام دادهاید رسیدگی میکنند، پس سر چشمه دنیا تیره و گل آلود است و منظره آن شگفت آور است، و در مورد امتحان و آزمایش هلاک و تباه میسازد.))
پس از پند و هشدار پیرامون دنیا حضرت امیر علیه السلام به چگونگی مرگ و عالم قبر میپردازند:
حَتَّی إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا
آنی که ازآن فرار میکند یا از آن نفرت دارد و از آن بیزاری میجوید با او مانوس میشود
مشاهده میکنیم که صفت انس مربوط به زندگان است و عالم قبر عالم خواب نیست.
وَ اطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا
تا کسیکه از آن دوری میکرد بآن انس گرفت و مطمینّ گردید.
توضیح فرمایش حضرت امیر (علیه السلام) این است که: هرکس منکر قیامت ومرگ است وقتی بمیرد اطمینان پیدا میکند. چگونه ممکن است کسی بی خبر و در خواب و خالی از علایم حیاتی باشد و حالت انس و اطمینان قلب برای او پیدا شود؟.
قَایِدَةً لَهُ إِلَی ضَنْکِ الْمَضْجَعِ
وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ
و مُعَایَنَةِ الْمَحَلِّ
وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ
و او به خوابگاه تنگ (قبر) ، و باز گشتگاه ترسناک، و مشاهده جایگاه همیشگی و ثواب عمل راهنمایی میشود.
توضیح:
لازم به یاد آوری است که جایگاه خواب و رختخواب واستراحت گاه را مضجع میگویند.
خواننده محترم توجه به این نکته دارد که فضای صحبت امیرالمومنین علیه السلام، عالم برزخ و قبر و قبل از شروع قیامت اوست.
اگر مرده در قبر در حالت خواب و بی خیالی است، دیگر تنگی ویا گشادی خوابگاه برای او فرق نمیکند. وحشت و معاینه برای مرده بی خبر و بدون علایم حیاتی چه معنا دارد؟
در باره وحشت اهل قبور به کلمه قصار حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه توجه میکنیم:
وَ قَالَ (علیهالسلام )وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَی الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرَُا عِنْدَکُمْ
ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی قصار ۱۳۰ نهج البلاغه
و چون امیرالمومنین (علیه السلام) از صفین باز میگشت، به گورستان بیرون کوفه نگریست و فرمود: ای اهالی خانههای هراسناک، و محلههای تهی و گورهای تاریک، و ای غنودگان در خاک، ای بی کسان، ای تنها خفتگان، ای وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما به دنبال شما به شما ملحق خواهیم شد.
امّا خانهها، در آنها آرمیدند، امّا زنان، به همسریشان گزیدند. امّا مالها، پخش گردیدند. خبر ما جز این نیست، خبری که نزد شماست چیست؟
سپس به یاران خود نگریست و فرمود: اگر آنان را رخصت میدادند که سخن گویند شما را خبر میدادند که بهترین توشهها پرهیزگاری است.
براستی حضرت با چه کسانی سخن میگویند؟ آیا دیار ترس و وحشت برای کسی که در خواب خفته است و بدون علایم حیاتی است، معنا دارد ؟ احساس غربت یعنی چه ؟ به چه دلیل حضرت از آنها سوال میکنند؟ آیا اذن کلام برای ارواح زنده است و یا برای اجساد بی خبر و گنگ؟
در قرآن هم آمده که خداوند متعال در برزخ جایگاه آل فرعون را در دوزخ به ایشان عرضه کرد. در خطبه ۸۲ هم حضرت علی علیه السلام میفرمایند: قبر جایگاهی است که آنها مشاهده ثواب عمل میکنند.
حال باید پرسید: این چه خوابی است که بعضی از انسانها انس و اطمینان پیدا میکنند و بعضی محل و جایگاه خویش را معاینه میکنند، ترس بر ایشان غالب میشود و بعضی دیگر ثواب عمل میبینند؟ آیا اینجا دنیای مردگان است یا زندگان؟
البته به فرمایش امیرالمومنین (علیه السلام) عالم برزخ دنیای زندگان میباشد.
یاد آوری کنیم که محور بحث در این مقال مقتولین فی سبیل الله نیست و در مورد نوع انسانهای گنه کار است. بنابراین تمام آثار حیاتی از قبیل ترس و وحشت و غربت و غیره برای انسانهای کافر و گنهکار است و حیات و زندگی مومنین و کشته شدگان در راه خدا در برزخ مطلب دیگر و بالاتری میباشد.
وَ کَذَلِکَ الْخَلَفُ یَعْقِبُ السَّلَفَ
و همین طور بعضی ها به دنبال قبلی ها میروند.
لَا تُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِرَاماً
مرگ از هلاک کردن باز نمیایستد،
وَ لَا یَرْعَوِی الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً
و بازماندگان، از ارتکاب گناه دست باز نداشته پشیمان نمیشوند و عبرت نمیگیرند
یَحْتَذُونَ مِثَالًا
و از رفتار گذشتگان پیروی مینمایند،
وَ یَمْضُونَ أَرْسَالًا
و پی در پی میگذرند
إِلَی غَایَةِ الِانْتِهَاءِ وَ صَیُّورِ الْفَنَاءِ
تا به سرمنزل فناء و نیستی منتهی میشود
توضیح:
تا پایان فناء ونیستی یعنی آنجا که قیامت بپا میشود. به عبارت دیگر تا جایی که خدا صور اول را میزند وهمه فانی میشوند ودر صور دوم همه زنده میشوند توجه به این نکته حایز اهمیت است که این نیستی ربطی به برزخ ندارد، چون فرموده است: إِلَی غَایَةِ الِانْتِهَاءِ.
مجددا یادآوری میکنیم که وقایع قبل از (غَایَةِ الِانْتِهَاء) در فرمایشات حضرت مولی الموحدین علیه السلام مربوط به عالم قبر و برزخ میباشد.
حَتَّی إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ
پس هر گاه رشته کارها از هم گسیخت
وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ
و روزگار سپری گردید
وَ أَزِفَ النُّشُورُ
و انگیختن مردم نزدیک شد
توضیح: جمله فوق به معنا ی برپایی قیامت است. بنابراین آنچه قبل از (وَ أَزِفَ النُّشُورُ) رخ میدهد مربوط به قیامت نمیباشد، آنچنانکه حضرت در فراز بعدی با صراحت تمام از (خروج از قبر ها) سخن میگویند:
أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَایِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْکَارِ الطُّیُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِکِ
خداوند آنان را از میان قبرها و آشیانه پرندگان و لانه درندگان و میدانهای جنگ بیرون میآورد،
سِرَاعاً إِلَی أَمْرِهِ
در حالتی که آماده انجام امر و فرمان حقّ تعالی بوده
مُهْطِعِینَ إِلَی مَعَادِهِ
و بسوی معاد و جای بازگشت که خداوند برای آنها قرار داده بسرعت و تندی میروند،
رَعِیلًا صُمُوتاً
گروهی ساکت و خاموش
قِیَاماً صُفُوفاً
و ایستاده در صفّ میباشند
یَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ
بینایی به همه آنان نفوذ دارد
وَ یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی
و منادی صدای خود را بهمه میشنواند،
عَلَیْهِمْ لَبُوسُ الِاسْتِکَانَةِ وَ ضَرَعُ الِاسْتِسْلَامِ وَ الذِّلَّةِ
لباس خضوع و فروتنی و فرمانبرداری و ذلّت و خواری بر آنها پوشیده شود،
قَدْ ضَلَّتِ الْحِیَلُ وَ انْقَطَعَ الْأَمَلُ وَ هَوَتِ الْأَفْیِدَةُ کَاظِمَةً
در آنروز مکر و حیله بکار نیاید، و آرزو بریده گردد، و دلها افسرده و غمگین باشد،
و این چنین انسانها به قیامت وارد شده و معاد خویش را مشاهده میکنند
در پایان این قسمت از مقاله سوالی را مطرح میکنیم چگونه میشود این همه صراحت را در کلام امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد برزخ و عالم قبر نادیده گرفت؟ و چرا باید یک شخص در ترجمه نهج البلاغه بر خلاف ادبیات عرب قلم فرسایی کند؟ آیا بهتر نبود آقای برقعی در ترجمه خطبه ۸۲ نهج البلاغه به فرمایشات مولا امیرالمومنین دقت بیشتری میکرد؟ ما بحول الهی در موضوع برزخ و قبر در مقالات آینده در باره این خطبه و سایر سخنانی که مورد استشهاد آقای برقعی قرار گرفته است، سخن خواهیم گفت و با عنایت از سوی حضرت امیر (علیه السلام) روشن خواهیم کرد که عالم برزخ و قبر، دنیای حیات و زندگی و احاطه و ارتباط با دیگران است، نه عالم خواب و بی خبری و قطع ارتباط با دیگران و خالی از علایم حیاتی.
عالم قبر و برزخ در سخنان حضرت علی علیه السلام (۲)
در مقاله پیشین ادعای آقای سید ابوالفضل برقعی در زمینه عدم آثار حیاتی و زندگی در عالم برزخ را مردود دانسته و با استناد به فرازهایی از فرمایشات حضرت مولی الموحدین در خطبه ۸۳ نهج البلاغه بیان کردیم که حالات و علایم حیاتی از قبیل انس، وحشت، اطمینان، فریادخواهی، احساس تنگی قبر و تکلم بر زندگی اهالی قبور در عالم برزخ حاکم است. اینک ادامه مطلب:
امیرالمومنین علی علیه السلام در ادامه فرمایشات خود از احوال و رفتار مردم در دنیا و مهلتی که داشته اند و توصیه برای روز حساب و فرا رسیدن مرگ و چگونگی برانگیخته شدن سخن میگویند. حضرت لحظات زوال و پیری و فرارسیدن مرگ را چنین توصیف میفرمایند:
((وَ تَلَفُّتِ الِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ
و چشم به اطراف داشتن برای درخواست فریاد رسی و یاری جستن از خدمتگزاران وخویشان و دوستان و همسران
فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ
پس آیا خویشان دفع میکنند؟
أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ
و آیا شیون آنها سودی دارد؟))
در اینجا باید سوالی مطرح کنیم و آن این استکه: آیا شیون دوستان متوفی، مربوط به قبل از مرگ است یا داخل قبر؟ میتوانیم با دقت در جملات بعدی از فرمایشات امام علی علیه السلام که از محله اموات و تنهایی و تنگی قبر سخن میکویند، نتیجه گیری کنیم که توصیفات فوق مربوط به حالات روح پس از مرگ میباشد.
((وَ قَدْ غُودِرَ فِی مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِیناً
در حالتی که در گورستان به گرو داده شده
وَ فِی ضِیقِ الْمَضْجَعِ وَحِیداً
و در خوابگاه تنگ (قبر) تنها مانده است))
چگونه کسی که چیزی را نمیفهمد، تنهایی در قبر را متوجه است؟ آیا کسی که فاقد فهم و شعور است ، برایش فرقی میکند که در قبر تنها باشد یا نباشد؟ احساس تنهایی در قبر و ترس زمانی معنا دارد که فهم وجود داشته باشد.
از فرمایش حضرت علی علیه السلام اینگونه بر میآید که روح پس از دفن شدن بدن در قبر، دچار تنگی و فشار است و کتاب و سنت حالات حیاتی در عالم قبر و برزخ را متعلق به روحی میداند که فهم و شعور دارد، نه از آن جسم مرده و بی حرکت.
خواننده محترم اگر با دقت به جملات ذیل از مولای متقیان توجه کند، در مییابد که پاره پاره شدن و پوسیدگی و محو و نابودی مربوط به بدن مرده است، نه روح زنده.
((قَدْ هَتَکَتِ الْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ
گزندهها پوست تنش را پاره پاره کردند
وَ أَبْلَتِ النَّوَاهِکُ جِدَّتَهُ
و سختیها تازگی او را پوسانید و از بین برد
وَ عَفَتِ الْعَوَاصِفُ آثَارَهُ
و بادهای سخت آثارش را محو کرد
وَ مَحَا الْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ
و مصائب دوران نشانههای او را نابود نمود
وَ صَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا
و جسدها پس از طراوت و تازگی تغییر یافت
وَ الْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا
و استخوانها بعد از توانایی پوسیده شد))
برای بار دیگر یادآوری میکنیم که اعتقاد شیعه بر بقا و زندگی و شنوایی و ارتباط روح در عالم برزخ و قبر استوار است.
((وَ الْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَایِهَا
و جانها در گرو بارهای گران بماند))
ملاحظه میکنید که در اینجا صحبت از روح است و سنگینی گناه و عمل زشت انسانها را ارواح به دوش میکشند و درک سنگینی گناه، دایر مدار حیات و آگاهی روح است.
((مُوقِنَةً بِغَیْبِ أَنْبَایِهَا
و به اخبار غیب و نادیده یقین حاصل نمودند))
در اینجا انسان میفهمد که چه سییاتی داشته و چه خرابکاریهایی کرده است. به این نکته دقت داریم که در این مقال، سخن از قیامت نیست و روح در همان عالم برزخ به یقین از اخبار غیبی میرسد و نسبت به اعمال خویش معذب است.
((لَا تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا
زیاد کردن کردار نیکو را از ایشان نمیطلبند
وَ لَا تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَیِّیِ زَلَلِهَا
و از بدی خطاهاشان رضا و خوشنودی بدست نمیآورند
أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ الْقَوْمِ وَ الْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ الْأَقْرِبَاءَ
آیا شما پسران این مردم و پدران و برادران و خویشان ایشان نیستید
تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ وَ تَرْکَبُونَ قِدَّتَهُمْ
که از رویّه ایشان پیروی کرده بر مرکب آنان سوار شده
وَ تَطَیُونَ جَادَّتَهُمْ فَالْقُلُوبُ قَاسِیَةٌ عَنْ حَظِّهَا
در راهی که رفتهاند قدم مینهید پس دلها سخت است برای بدست آوردن نصیب و بهره خود))
حضرت میفرمایند: بعدی ها هم اینگونه هستند، یعنی عبرت نمیگیرند وقلوبشان قسی است، ولذا از مرگ پدر ومادر وبرادر و دوستانشان عبرت نمیگیرند.
عالم قبر و برزخ در سخنان حضرت علی علیه السلام (۳)
درمقاله پیشین گفتیم: از فرمایش حضرت علی علیه السلام اینگونه بر میآید که روح پس از دفن شدن بدن در قبر، دچار تنگی و فشار است و کتاب و سنت حالات حیاتی در عالم قبر و برزخ را متعلق به روحی میداند که فهم و شعور دارد، نه از آن جسم مرده و بی حرکت.
اکنون در ادامه سخن به تذکرات دلنشین مولای متقیان و امیر مومنان علی (علیه السلام) در توجه دادن آدمیان به آخرت گوش جان میسپاریم:
لَاهِیَةٌ عَنْ رُشْدِهَا سَالِکَةٌ فِی غَیْرِ مِضْمَارِهَا
و غافلست از هدایت و رستگاری و در غیر مسیر خویش راه میپیماید
کَأَنَّ الْمَعْنِیَّ سِوَاهَا وَ کَأَنَّ الرُّشْدَ فِی إِحْرَازِ دُنْیَاهَا
گویا مقصود بغیر ایشان است و گویا هدایت و رستگاری آنان در گرد آوردن دنیا است
وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَکُمْ عَلَی الصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ وَ أَهَاوِیلِ زَلَلِهِ وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ
و بدانید که عبور شما بر صراط است که قدمها از لغزش بر آن لرزان و شخص دچار هول و ترس بسیار گردد
فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِیَّةَ ذِی لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ
پس ای بندگان خدا از خدا بترسید مانند ترسیدن خردمندی که فکر و اندیشه دل او را مشغول ساخته
وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ
و خوف و ترس بدنش را رنجور نموده و شب زنده داری خواب از چشمانش ربوده است
وَ أَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ یَوْمِهِ وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ
و امید او را در وسط روزها تشنه نگاهداشته و بی علاقهگی به دنیا خواهشهای نفس را از او باز داشته
وَ أَوْجَفَ الذِّکْرُ بِلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ
و ذکر خدا به زبانش جاری است و ترس را برای در امان بودن مقدّم داشته
وَ تَنَکَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبِیلِ وَ سَلَکَ أَقْصَدَ الْمَسَالِکِ إِلَی النَّهْجِ الْمَطْلُوبِ
و از گفتار و کرداری که او را از راه راست و آشکار باز دارد چشم پوشیده و برای رسیدن براه راست روشن که مطلوبست در راستترین راهها سیر کرده
وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلَاتُ الْغُرُورِ وَ لَمْ تَعْمَ عَلَیْهِ مُشْتَبِهَاتُ الْأُمُورِ
و فریب خوردن که بسیار مانع است او را باز نداشته و مشتبهات بر او پنهان نیست
ظَافِراً بِفَرْحَةِ الْبُشْرَی وَ رَاحَةِ النُّعْمَی فِی أَنْعَمِ نَوْمِهِ
مظفّر و خرسند است به شادی بهشت و به آسایش و خوشی بسیار در آسوده ترین خوابگاه خود (که در بهشت برایش در نظر گرفته شده)
وَ آمَنِ یَوْمِهِ وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعَاجِلَةِ حَمِیداً
و ایمن از روزش از گذرگاه دنیا گذشته و ستوده شده
وَ قَدَّمَ زَادَ الْآجِلَةِ سَعِیداً وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ
و توشه آخرت را پیش فرستاده و خوشبخت گردیده و از ترس شتاب کرد
قسمتهای فوق از فرمایشات امیرالمومنین علیه السلام تایید دیگری است بر این مطلب که انسان خردمند در قبر خودش آسوده و ایمن است و گذرگاه دنیا را عبور کرده و ستوده شده است. آسودگی و احساس امنیت متعلق به روح با احساس و شعور است و برای مرده بی حرکت و بدون علایم حیات، معنا ندارد.
وَ أَکْمَشَ فِی مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِی طَلَبٍ
و در دنیا که مهلتش دادند و در طلب خوشنودی پروردگار شوق داشت
وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِی یَوْمِهِ غَدَهُ
و برای گریختن رفت و در امروز مراقب فردایش بود
وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ فَکَفَی بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالًا
و آنچه که در پیش داشت پیش از رحلت دید،پس بهشت بجهت ثواب و بخشش کافی است
وَ کَفَی بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالًا وَ کَفَی بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِیراً
و دوزخ بجهت عذاب و سختی بس است و کافی است که خداوند انتقام گیرنده و مدد رساننده باشد
وَ کَفَی بِالْکِتَابِ حَجِیجاً وَ خَصِیماً
و بس است که قرآن احتجاج کننده و مخاصم باشد
الوصیة بالتقوی أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّذِی أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ
وصیّت و سفارش من بشما پرهیزکاری است و ترس از خدا که بوسیله آنچه ترسانده جای عذر باقی نگذاشته
وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَکُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِی الصُّدُورِ خَفِیّاً
و بآنچه واضح و آشکار نموده حجّت تمام کرده است و شما را از دشمنی ترسانیده که نفوذ میکند در سینهها به طور پنهانی
وَ نَفَثَ فِی الْآذَانِ نَجِیّاً فَأَضَلَّ وَ أَرْدَی وَ وَعَدَ فَمَنَّی
و بصورت خیر خواهی در گوشها سخن میگوید، پس گمراه کرده و تباه میسازد و وعده داده آرزومند میگرداند
وَ زَیَّنَ سَیِّیَاتِ الْجَرَایِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَایِمِ
و جرمهای بد را آرایش میدهد و گناهان بزرگ هلاک کننده را آسان جلوه میدهد
حَتَّی إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِینَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِینَتَهُ
تا آنکه بتدریج پیرو خویش را فریب داده و مانند رهن و گرو در قید و بند اطاعت خود در آورد
أَنْکَرَ مَا زَیَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ
آنچه که زینت و آرایش داده بود انکار میکند و آنچه که آسان وا نمود کرده بود بزرگ میشمرد و از آنچه که ایمن کرده بود میترساند
حضرت امیر (علیه السلام) پس از توصیه به تقوای الهی و انذار از وساوس شیطان، چگونگی فرارسیدن مرگ را توصیف میفرمایند:
وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ وَ جَذْبَةٍ مُکْرِبَةٍ وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ
و مرگ برای او حالتی بی تابانه و کششی غمگینانه و حرکتی رنج آور است
ثُمَّ أُدْرِجَ فِی أَکْفَانِهِ مُبْلِساً
او در کفنها پیچیده میشود در حالت نومیدی
حالت نومیدی برای بدن نیست و روح انسان را در برمی گیرد. در صورتی که عبارت((ثُمَّ أُدْرِجَ)) بدن را شامل میشود.
وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً
و کشیده میشود در حالتی که فرمانبردار و آرام است
در قسمت فوق امیرالمومنین (علیه السلام) توصیف میفرمایند که بدن انسان مرده است، ولی روح انسان این حالات را میفهمد
ثُمَّ أُلْقِیَ عَلَی الْأَعْوَادِ رَجِیعَ وَصَبٍ وَ نِضْوَ سَقَمٍ
بعد او را روی تختههای تابوت میاندازند وا مانده و از حال رفته، مانند شتر از سفر باز گشته و رنجور که از جهت بیماری لاغر گردیده است
جمله ((أُلْقِیَ عَلَی الْأَعْوَادِ)) نیز از بدن سخن میگوید، به همانگونه که عبارت ((تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ))، در فرمایش بعدی مولا علی علیه السلام، نیز مربوط به حمل بدن میباشد، بدنی که روح از آن نا امید شده و حضرت در فرازهای پیشین از پوسیدگی آن سخن گفتند
/
وبلاگ قرآنیان