مهدویت از دیدگاه حدیث ثقلین-۲

استمرار رسالت انبیاء در آیات قران به وضوح بیان شده است. قران میفرماید :

رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِیَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ... نساء ۱۶۵ - ۱

رسولانی را فرستاد که بشارت دهنده و ترساننده باشند، تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر خدا حجّتی نباشد.

آیه شریفه فوق استمرار رسالت را پس از هر پیامبر نشان می‌دهد و منظور آیه ارسال حضرات ابراهیم و موسی و عیسی به همراه جانشینان آنها می‌باشد و جانشینان انبیاء همان کار پیامبرشان را استمرار می‌دادند و پیش میبردند.

نکته دیگری که از آیه (رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِیَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل) مستفاد می‌شود این است که خداوند فرموده : بعد الرسل و نفرموده است: بعد الکتاب.

این مطلب می‌رساند که آمدن رسولان بعد از کتاب، معنای بشارت و انذار را کامل می‌کند و تداوم بشارت و انذار، استمرار رسالت را به دنبال دارد .

به بیان دیگر با ارسال رسل و پس از کتاب، حجت خداوند بر مردم تمام می‌شود و اگر در زمان ما جانشین رسول خدا و امامت معصومانه او نباشد، حجت خدا بر مردم تمام نمی‌شود. نتیجه دیگری که از آیه شریفه فوق به دست می‌آید این است که با پذیرش استمرار امامت معصوم، بعثت پیامبر اسلام را بر خود پذیرفته ایم و این پذیرش همان مدلول حدیث ثقلین می‌باشد.

به دیگر سخن حجت خدا وقتی بر ما تمام شده است که امامت معصوم و منصوص استمرار داشته باشد و در این صورت است که بشارت وانذار رسول خدا توسط ائمه بما رسیده و حجت خدا بر ما تمام شده است.

مبتنی بر مطالب فوق به صراحت اعلام می‌کنیم که اگر امامت استمرار نداشته باشد و امام معصوم در هر زمانی نباشد و امام زمان علیه السلام در این زمان امامت نداشته باشند، بعثت پیامبر اسلام بر ما معنایی ندارد و با درگذشت ایشان در ۱۴۰۰ سال قبل، طومار بعثت نیز در هم پیچیده است.این هدایت و پیام بزرگ آسمانی با جدایی ناپذیر بودن کتاب و عترت در حدیث ثقلین به ما هشدار داده شده است.

۲ - الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ احزاب ۳۹

آنان که تبلیغ رسالت خدا می‌کنند و از خدا می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‏ترسند.

منظور این آیه شخص خود پیامبران هر عصر نیست بلکه کسانی هستند که تبلیغ رسالت انبیاء را انجام میدهند. مثلا:

بعد از حضرت ابراهیم علیه السلام جانشینان ابراهیم علیه السلام همان شان رسالتی وی را دارند و بعد از موسی علیه السلام جانشینان موسی علیه السلام همان شان وی را دارند و بعد از عیسی علیه السلام جانشینان عیسی علیه السلام همان شان رسالتی وی را دارد و بعد از نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلی الله و علیه و آله جانشینان معصوم آن بزرگوار همان شان رسالتی وی را دارند.

بر اساس اینکه استمرار رسالت در بین پیامبران گذشته توسط جانشینان آنها انجام شده است، حال ما سوال می‌کنیم:

بعد از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم عهده دار ادامه رسالت بر اساس ، الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ ، چه کسی باید باشد و این امر مهم به چه کسی واگذار شده است؟

توجه به این نکته داریم که تبلیغ و استمرار برای هر عصر و زمانی می‌باشد و این آیه فقط شامل زمان رسول خدا نمی‌شود . و با عنایت به عصمت قران مجری استمرار رسالت از عهده امام معصومی بر می‌آید که جانشین پیامبر است و این وظیفه را با توجه به آیه شریفه (وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ) فقط امام معصوم می‌تواند به جا بیاورد.

اکنون جای طرح این سوال است که چه کسی به جز امام معصوم میتواند ادعا کند که تحت هر شرایطی و در تمام طول عمرش از غیر خدا نترسیده است ؟

اگر کسی در طول عمرش فقط یکبار از غیر خدا ترسیده باشد، شامل این قسمت از آیه نمی‌شود و

لذا این امر (ادامه هدایت و تبلیغ رسالت) فقط شامل حال معصوم میشود و لا غیر .

ممکن است کسی این سوال را مطرح کند که بعد از پیامبر همه مردم میتوانند استمرار امر رسالت را انجام دهند.

در پاسخ باید بگوییم که عقل به وضوح این مطلب را رد میکند و این سخن که بعد از رحلت پیامبر تبلیغ و استمراری صورت نگرفته و آیه قران تحقق نیافته است ، نیز با هدف بعثت و مدعای قران سازگاری ندارد.

پس میتوان این نتیجه را گرفت که تبلیغ رسالت باید استمرار داشته باشد تا آیه تحقق یافته باشد ارسال رسولان انجام شده باشد و

حال سوالات ذیل را مطرح می‌کنیم:

الان چه کسی مسیول و مجری آیه الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ می‌باشد؟

در عصر ما رسالات خدا را چه کسی باید تبلیغ کند؟

رسالت بعد از حضرت ابراهیم علیه السلام را چه کسی تبلیغ کرده است؟

رسالت بعد از حضرت موسی علیه السلام را چه کسی تبلیغ کرده است؟

رسالت بعد از حضرت عیسی علیه السلام را چه کسی تبلیغ کرده است؟

در پاسخ می‌گوییم:

این شخصیت باید معصوم و حجت الهیه بر مردم داشته باشد و بنا بر آیه وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ آن شخص فقط از خدا باید بترسد و اگر حتی در یک مورد هم از غیر خدا ترسیده باشد مصداق این آیه نیست.

پس باید آن شخص همیشه فقط از خدا بترسد و ( لایخشون احدا الاَّ اللَّهَ ) عصمت آن شخصیتی است که یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ را انجام میدهد و این شخصیتها، ائمه طاهرین علیهم السلام از امیرالمومنین تا امام زمان علیهم السلام می‌باشند.

–هر دوره ای امام زمان دارد:

در روایات اهل البیت علیهم السلام بر (امام هر زمان) تکیه شده است نه (امام همه زمانها )، و این بدان معناست که هر برهه ای، امام زمان خاص خودش را دارا می‌باشد. این شخصیت در هر زمانی به صورت زنده و با اذن خداوند وجود دارد، و اگر زنده نباشد دیگر امام زمان نیست.

امیرالمومنین علی علیه السلام و امام حسن مجتبی و حضرت اباعبدالله الحسین و سایر امامان تا حضرت عسکری علیهم السلام، امام زمان خودشان بوده اند . امام زمان دوره پس از امام یازدهم، حضرت حجت بن الحسن العسکری می‌باشند. ایشان بعد از امام عسکری و تا بر پایی قیامت، امام زمان معرفی شده از سوی خداوند است. رسول خدا و امامان معصوم از این حجت خدا با القابی از قبیل امام عصر، صاحب عصر و بقیه الله یاد کرده اند. فراوانی روایات شیعه و سنی در اثبات و تأیید مطلب فوق برای هیچ کس قابل انکار نمی‌باشد.

 

امام زمان حافظ دین خدا:

سوال مهمی که در این مقال مطرح می‌شود این است که خداوند امر نگهداری از دینش را بدست چه کسی سپرده است؟

آیا بعد از امامت امیرالمومنین و امام حسن علیهم السلام، بنی امیه یا عباسیان اسلام را حفاظت کردند؟

آیا مگر نه این است که خدا وند می‌فرماید:

وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً من گمراهان را یاور انتخاب نمی‌کنم؟ کهف ۵۱

اگر اندکی دقت کنیم، بوضوح روشن می‌شود که منکرین امامت منصوص و معصومانه الهی، جریان‌های غصب خلافت در صدر اسلام و بنی امیه و بنی عباس را به عنوان نگهبانان دین رسول خدا جایگزین امام معصوم می‌کنند.

بهره وری از امام علیه السلام در زمان غیبت:

مطلب مهمی که باید در رابطه با غیبت امام زمان علیه السلام بیان کنیم این استکه ایشان در عرصه حراست و پاسبانی از دین الهی به عنوان خلیفه خدا حضور در پیشگاه الهی و مخلوقات دارند و آنچه ما از غیبت ایشان بیان می‌کنیم مربوط به ظهور همگانی ایشان در اجتماع است نه حضور ایشان. امام عصر علیه السلام در قلب و روح و دین و اعتقادات شیعیان و پیروانشان حضور دارند و هدایت و دستگیری و نگاهبانی آن بزرگوار در ادامه رسالت و امامت انبیاء و امامان و اوصیاء الهی تعطیل بردار نیست. امام عصر علیه السلام از این حقیقت انکار ناپذیر با عنوان بهره وری از خورشید به هنگام پنهان شدن در پس پرده ابرها یاد کرده اند. حرارت و اشعه حیات بخش خورشید در هر لحظه و در پنهان و آشکار لازمه تداوم زندگی و بقاء موجودات بر روی کره زمین می‌باشد. وجود امام زمان علیه السلام نیز برای حیات انسانها و تمام موجودات چنین لزومی را دارا می‌باشد. پس امام میتواند در میان مردم نباشد ولی کار خودش را انجام دهد و امامت امام عصر در زمان ما هم همین طور است.

امام هادی در مدینه بودند و شنیدند که فردی در بغداد بنام اسحاق هندی کتابی در نقد و رد قران مینویسد.حضرت هادی علیه اسلام به یکی از شاگردان خود می‌فرماید به آنجا برو و شاگردی او را بکن و وقتی با او انس گرفتی به او یک جمله بگو که آیا این چیزی که در نقد آیات قران مینویسی امکان دارد منظور خدا چیزی خلاف برداشت تو باشد، یعنی منظور خدا چیز دیگری باشد؟

نقل شده است که آن طرف همه نوشته‌های خود را سوزاند.

حفظ دین یعنی همین. حضرت حجت افرادی را مثل میر حامد حسین هندی صاحب عبقات الانوار و یا علامه عسگری و یا علامه امینی برای دفاع از حریم دین هدایت و تربیت می‌کنند. مثال دیگراینکه امام عصر علیه السلام دستور نوشتن کتاب کمال الدین را صادر کردند.

معانی غیبت:

غیبت چند معنا دارد:

۱ – غیبت : یعنی پشت سر فردی حرف زدن. قطعا غیبت امام زمان علیه السلام به این معنا نمی‌باشد.

۲ - غیبت در مقابل حضور:

غیبت در مقابل حضور یعنی کسی که ما او را می‌شناسیم و در این مکان نیست و او از ما غایب است.

۳ - غیبت در مقابل ظهور:

در مورد امام و حجت خدا مسئله در ظهور یا غیبت ایشان است و حجیت حجت به حضور است نه به ظهور. امام موسی بن جعفر علیهم السلام در زندان حجت خدا بود ند.

امام عسکری در بین عسکر تحت نظر بودند تا کسی با ایشان تماس نگیرد ولی حجت خدا بود ند.

امام زمان علیه السلام هم حجت هستند، ولی ظهور ندارند چون دوران غیبت است.

غیبت امام زمان علیه السلام از نوع حضور نداشتن نیست، بلکه غیبت ایشان به معنای ظهور نداشتن ایشان است.امام به قدرت الهی میتواند به آنچه که مردم احتیاج دارند و سوال دارند رسیدگی کنند. زمانی هم که ما از ایشان مطلبی را درخواست کنیم، امام علیه السلام به ما توجه می‌کنند، ولی ما ایشان را نمی‌بینیم چون از دید ما غایب هستند.

غیبت به دلیل کفران نعمت‌های الهی:

یکی از دلایل غیبت امام زمان علیه السلام کفران نعمت‌های الهی می‌باشد، و این حقیقتی است که در امتهای پیشین اتفاق افتاده است. یونس پیامبر بخاطر کفران نعمت‌های الهی توسط قومش از میان مردم بیرون آمد و ایشان به او دسترسی نداشتند.

تحقق بعثت پیامبر اسلام در زمان حال:

خدا میگوید ما هیچ قومی را عذاب نمی‌کنیم مگر برای آنها حجت بفرستیم.

در زمان پیامبر اسلام ایشان حجت خدا بر روی زمین بودند. سوال این است که پیامبر و حجت زمان ما کیست؟

پاسخ این سوال آنست که جانشینان پیامبر، حجتهای خداوند پس از ایشان می‌باشند و ایشان را خود پیامبر به امر الهی معرفی کرده است و آن بزرگواران امر رسول خدا را به مردم زمانهای آینده ابلاغ میکنند. امام هر زمان، شان تداوم برنامه رسالت را دارا می‌باشد، چه حاضر باشد و چه غایب.

عمر انسان روی کره زمین حدود ۴هزار سال تخمین زده شده است. چگونه می‌شود که برای ۳ هزار سال آن، ۱۲۴ هزار پیامبر مورد نیاز بوده است، اما برای بعد از رحلت پیامبر تا قیام قیامت که حد و مرزی ندارد، کسی به عنوان حجت خدا نیاز نباشد؟

اگر کسی بگوید که مردم عقلشان بالا رفته است، باید در پاسخ بگوییم که مردم متجدد زمان ما همان گناهان و کارهای اقوام قبلی را که مورد عذاب الهی قرار گرفتند، انجام می‌دهند

هانری کربن فرانسوی ضمن مباحثاتی که با علامه طباطبایی داشته است میگوید: من در بررسی‌های خودم متوجه شدم که اعتقاد اهل سنت در زمینه اسلام حیات ندارد و در نگرش شیعه و اعتقاد به مهدویت، زنده بودن اسلام را یافتم



http://h-varjani.blogfa.com/post-119.aspx