مناظره محمد بن عبدالوهاب با خدا!!!
آنچه در اینجا میخوانید مناظره ای است فرضی میان خداوند متعال و محمدبن عبدالوهاب که سخنان خداوند از قرآن کریم اخذ و سخنان محمدبن عبدالوهاب از افکارش و افکار وهابیان امروز گرفته شده است.
خداوند متعال:
و إذ قلنا للملایکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین (بقره /۳۴) ؛
هنگامی که به ملایکه گفتیم برای آدم سجده کنید, همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع کرد و تکبر ورزید و از کافرین بود.
محمد بن عبدالوهاب:
خدایا این شرک است که تو به ملایکه فرمان داده ای آدم را سجده کنند. چرا مردم را به سجده بر آدم وادار میکنی؟
خداوند متعال:
و رفع ابویه علی العرش و خرُّوا له سُجدا و قال یا ابت هذا تأویل رویای من قبل قدجعلها ربی حقا (یوسف/۱۰۰) ؛
یوسف پدر و مادرش را بر تخت نشاند و برادران یوسف پیش او به سجده افتادند. یوسف گفت: ای پدر! این تأویل خواب من است که پیش از این دیده بودم و خداوند آن را محقق ساخت.
محمد بن عبدالوهاب:
خدا یا چرا پیامبرت یعقوب و یوسف باید اجازه دهند که برادرانش پیش او سجده کنند. برادران یوسف مشرک شده اند و قتل شان واجب. یعقوب و یوسف باید آن ها را میکشتند.
خداوند متعال:
و إذ جعلنا البیت مثابه للناس و أمنا و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی (بقره/۱۲۵) ؛
[به یاد بیاورید] هنگامی که ما کعبه را محل بازگشت مردم و محلی امن قرار دادیم. [برای تجدید خاطره] مقام ابراهیم را محل عبادت خود قرار دهید.
محمد بن عبدالوهاب:
خدایا چرا گفته ای مقام ابراهیم را محل عبادت خود قرار دهید. چرا مکان یک بشر را محل عبادت خود قرار میدهی؟ این شرک است. هیچ بشری به هیچ وجهی نباید دخلی در عبادت تو پیدا کند. چرا یک بیابان نامربوط به بشر را محل عبادت خود قرار ندادی که مقام ابراهیم را محل عبادت خود قرار دادی؟ این باعث میشود مردم یاد بگیرند و محل اولیای دیگری چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (رض) و... را محل عبادت خود قرار دهند. این ها همه شرک است.
خداوند متعال:
فی بیوت أذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال(نور/۳۶) ؛
خانههایی که خداوند اذن داده که بالا برده شود و در آن ها اسم خداوند برده شود که برای او صبح و شب تسبیح بگویند.
محمد بن عبدالوهاب:
خدایا! چرا تو اذن داده ای که خانههایی محل عبادت قرار گیرند؟ در آن صورت مردم میآیند در قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز میگذارند که این خانه رسول خدا بوده است. چون رسول الله در تفسیر این آیه گفته این خانه ها خانههای پیامبر است و خانههای علی و فاطمه هم از افضل ترین این خانه ها است. مردم میآیند در این خانه ها عبادت میکنند و مشغول نماز میشوند. محل قبر علی و فاطمه را هم چون پیامبرت گفته که خانههای آن ها هم از خانههای مأذون است, محل عبادت قرار میدهند. این ها همه شرک است.
خداوند متعال:
ما من شفیع الا من بعد إذنه ذالکم الله ربکم فاعبدوه افلا تذکرون(یونس/۳)؛
هیچ شفاعت کننده ای وجود ندارد مگر پس از اذن خداوند. این خدای شما است آن را پرستش کنید. آیا به یاد نمیآورید؟.
خداوند متعال:
و کم من مَلَک فی السماوات لاتغنی شفاعتهم شییا الا من بعد أن یأذن الله لمن یشاء و یرضی (نجم/۲۶) ؛
چه بسیارند فرشتگانی در آسمان که شفاعت شان هیچ سودی ندارد جز پس از آنکه خداوند اذن بدهد برای کسانی بخواهد و راضی گردد.
خداوند متعال:
و لا تنفع الشفاعه عنده الا لمن أذن له (سبأ/۲۳) ؛
شفاعت سودی ندارد جز برای کسی که اذن داده شده باشد.
محمد بن عبدالوهاب:
خدا چرا استثنا کرده ای که جز برای کسیکه اذن شفاعت داده شود. باید بگویی به هیچ وجه شفاعتی در کار نیست و هیچ کسی نمیتواند شفیع باشد. اینکه تو استثنا کرده ای سبب میشود برخی از پیامبر و اولیایت بخواهند او را نزد تو شفاعت کنند. این شرک است که از غیر خدا شفاعت بخواهی.
خداوند متعال:
قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطیین (یوسف /۹۷)
قال ساستغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم (یوسف/۹۸) ؛
برادران یوسف گفتند: ای پدر برای گناهان ما از خدا طلب بخشش کن. یعقوب گفت: بزودی برای شما طلب آمرزش میکنم از خدای خود که او بخشنده مهربان است.
محمد بن عبدالوهاب:
دیدی گفتم اگر اجازه بدهی مردم بلافاصله طلب شفاعت میکنند. این برادران یوسف پدر خود را شفیع قرار دادند و از تو طلب آمرزش کردند. این شرک است.
خداوند متعال:
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون(مایده /۳۵) ؛
ای مومنان از خدا بترسید و بسوی او وسیله ای بجویید و در راه خدا کوشش کنید باشد که به رستگاری برسید.
محمد بن عبدالوهاب:
خدایا! چرا امر کرده ای که مومنان به نزد تو وسیله بجویند. آنان باید مستقیما نزد تو مراجعه کنند نه که نزد شفیعی رفته او را وسیله ای جهت تقرب به تو قرار دهند. این شرک است که مردم به غیر تو مراجعه کنند.
خداون متعال:
اذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه ابی یأت بصیرا وأتونی باهلکم اجمعین(یوسف/۹۳)
فلما أن جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لکم انی اعلم مالا تعلمون (یوسف۹۶) ؛
یوسف گفت: این پیراهن مرا ببرید و آن را بر صورت پدرم بیاندازید تا بینا شود و تمام اهل خود را بیاورید. وقتی قاصد رسید پیراهن را به صورت یعقوب انداخت و یعقوب بینا شد. و یعقوب گفت مگر من نگفتم من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
محمد بن عبدالوهاب:
خدا یا! چرا این آیه را آورده ای. پیراهن که هیچ تأثیری ندارد. اینکه پیراهنی بتواند چشم نابینا را بینا کند نادرست است و این باعث خواهد شد مردم به ضریح پیامبر و اولیای تو چشم بمالند و از پیامبر و اولیا شفاطلب کنند چون فکر میکنند وقتی پیراهن یوسف بتواند چشم یعقوب را بینا کند, ضریح رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که افضل انبیاء است حتما این کار را میتواند انجام دهد. درحالیکه درخواست شفا از غیر خدا شرک است و مشرک واجب القتل
خداوند متعال:
و کذالک اعثرنا علیهم لیعلموا أن وعد الله حق و ان الساعه لا ریب فیها إذ یتنازعون بینهم أمرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیانا ربهم اعلم بهم. قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا(کهف/۲۱) ؛
و این چنین مردم را متوجه حال آن ها کردیم تابدانند که وعده خداوند در مورد رستاخیز حق است. و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست. در آن هنگام که میان خود نزاع داشتند ؛ گروهی میگفتند: بنایی بر آنان بسازید(تابرای همیشه از نظر پنهان شوند و از آن ها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آن ها آگاه تر است. ولی آن ها که از راز شان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: مامسجدی در کنار مدفن آن ها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود).
محمد بن عبدالوهاب:
خدا یا چرا این داستان را نقل کردی. وقتی هم نقل کرده بودی باید آن را شدیدا رد میکردی. چرا از کنار بنای مسجد بر قبر بدون هیچ انکار و ردی گذشتی در حالیکه در آیه بعدی که مردمان بعدا در مورد تعداد اصحاب کهف اختلاف خواهند کرد, بدنبال نقل داستان فرموده ای: فلاتمار فیهم الا مراءا ظاهرا ؛ بدون دلیل در مورد آن ها حرف نزنید. اینجا کار جدال کنندگان را تقبیح کرده ای اما آن جا کار بناکنندگان مسجد را تقبیح نکرده ای. در حالیکه بنای مسجد بر قبر ها شرک است.
خداون متعال:
ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولیک هم خیر البریه (بینه /۷) ؛
کسانی به خدا و رسولش ایمان آورده و اعمال صالح انجام میدهند, آن ها بهترین مخلوقاتند.
محمد بن عبدالوهاب:
خدا یا پیامبرت گفته: منظور از خیر البریه در این آیه علی و شیعیانش هستند. چرا تو این آیه را فرموده ای در حالیکه شیعیان کافر هستند و مشرک و آن ها واجب القتل هستند در حالیکه تو آن ها را بهترین مخلوقات دانسته ای.
منبع: وبلاگ نسیم ایم
سایت 13 رجب