بسم الله الرحمن الرحیم برنامه حبل المتین آیت الله دکتر حسینی قزوینی تاریخ :۱۳۹۲/۰۲/۲۲ استاد قزوینی:
ما نباید بگذاریم این قضیه اهانتی که این وهابیهای واقعا پلید به تمام معنا به تمام معنا به تعبیر رهبری نسبت به حجر بن عدی کردند فراموش شود خب اگر چنانچه کوچکترین جمله نادرستی از یکی از علمای شیعه نسبت به حجر بن عدی میشد حجر بن عدی یکی از بهترین فاضل ترین و مقدم ترین صحابه میشد ولی الان در زبان بعضی از این یاوه سراهای شبکه وهابی شده است تابعی.
و میگویند که خیلی مهم هم نیست که یک تابعی را شیعهها نبش قبر کرده اند بله ما البته با این قضایا کاملا آشنا هستیم کسانی که قلب امیرالمؤمنین را خون کردند شیعهها بودند کسانی که آمدند امیرالمؤمنین را شهید کردند شیعهها بودند کسانی که امام حسین را در کربلا شهید کردند شیعهها بودند.
خب این تهمتها چیز تازه ای نیست و کسانی که حتی عمار را شهید کردند اصلا خود امیرالمؤمنین امام شیعهها باعث شهادت عمار گردید و این قضایایی که در طول تاریخ صورت گرفته است و این سخنان یاوه این کارشناسان برای ما تازگی ندارد.
ولی از همه بینندگان عزیز میخواهیم که نگذارند این قضیه به سادگی از کنارش گذشته شود و خون پاک این صحابه جلیل القدر نبی مکرم صحابه وفادار به امیرالمؤمنین سلام الله علیه و وفادار به ولایت امیرالمؤمنین که در راه دفاع از امیرالمؤمنین سلام الله علیه به درجه رفیعه شهادت رسید و زیر بار ذلت نرفت و عزت شهادت را به ذلت در برابر معاویه ترجیح داد و کافی است در اخلاص این بزرگوار که در عصر خودش جامعه اسلامی را تکان داد و حتی کار به جایی رسید که عایشه همسر پیامبر را به اعتراض تند و شدید نسبت به معاویه وا داشت و دیگر اصحاب نسبت به معاویه شروع به اعتراض کردند.
خود حسن بصری میگوید: وای بر معاویه از دست حجر بن عدی که فردای قیامت چه پاسخی از خون حجر بن عدی خواهد داد.
به هر حال انشاءالله ما نگذاریم این اهانت و جسارت وقیحانه ای که به این صحابه بزرگوار کردند فراموش شود و ما یقین داریم این وهابیها و این تروریستها و این تعبیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی وحشیان آدم نما گرفتار نفرین شدید حجر بن عدی خواهند شد در آینده بسیار نزدیک رسوا و نابود خواهند شد همانگونه ای که مقدمات رسواییشان فراهم گردیده است.
مجری:
مباحث عقلی امامت را پیگیری میکردیم و امشب هم انشاءالله پیگیری همین موضوع را خواهیم داشت و فرصتی که در خدمت شما و حضرت استاد هستیم سوالات را مطرح میکنم تا یک برنامه خوب را خدمت همگان مطرح کنیم.
درباره موضوع ادله عقلی که حضرت امیر مطالبی را حضرت عالی بیان کردید و گفتید که اگر حتی از کتاب و سنت هم دلیلی نداشته باشیم یعنی ما اصلا آیات و روایاتمان را کنار بگذاریم مقتضای عقل نسبت به انتخاب خلیفه چگونه است
استاد قزوینی:
همان طوری که در دو جلسه قبل اشاره شد که اگر چنانچه بنا بود آیاتی در خلافت و ولایت امیرالمؤمنین نازل نشده بود آیه ۳ ۵۵ و ۶۷ سوره مایده سوره مایده نازل نشده بود و یا به تعبیر ابن عباس ۳۰۰ آیه در فضیلت علی نازل نشده بود روایات دال امامت و ولایت امیرالمؤمنین از حدیث دار گرفته حدیث منزلت حدیث غدیر و حدیث ولایت حدیث امامت اینها هیچکدام نبود و پیامبر اکرم فرموده بود که شما بعد از من یک فردی را برای خلافت من انتخاب بکنید.
خب مقتضای عقل چه بود آیا هرکسی که از جای خود بلند میشد انتخاب میکردند یا نه عقل اقتضا میکرد یک فردی که در میان مردم از نظر علم افضل باشد از نظر سیاست افضل باشد از نظر شجاعت برتری داشته باشد از طریق آگاهی به امور سیاسی و غیره نسبت به دیگران برتری داشته باشد را انتخاب میکنند.
خب الان شما ببینید در تمام دنیا رسم است بر اینکه اگر کسی میخواهد به عنوان رییس جمهور انتخاب شود به عنوان نخست وزیر و غیره انتخاب شود میآید تمام آن شاخصه و برتری و ویژگیها و تخصصهای خود را مطرح میکند و در میان مردم منتشر میکند و مردم این ویژگیها و تخصصها را میبینند و طبق آن رای میدهند.
الان هم که خب همین قضیه ریاست جمهوری ایران ما دیدیم که افرادی آمدند و هر کدام برای خودشان یک ویژگیهایی را معین کردند و میگویند با توجه به این ویژگیهایی و تخصصها و تعهدهایی که ما داریم ما احساس تکلیف کردیم که بیاییم ثبت نام بکنیم.
به قول یکی از این دوستان به جای انتخابات ریاست جمهوری بهتر است که ما جشن تکلیف بگیریم چون تعداد ۶۰۰ نفر آمدند و احساس تکلیف کردند حالا دیگر این تکلیف چیست نمیدانیم.
به هر حال در میان این کسانی که ثبت نام کردند نقل میکردند یکی از دست فروشهای قم هم رفته است ثبت نام کرده است و گفته که خلاصه هر روز که کنار خیابان دست فروشی میکنیم خلاصه یک سری کتابهای سیاسی هم میخوانم و این هم ویژگیهای من است که به مسائل سیاسی و جغرافیایی آشنایی دارم.
حالا ما کاری نداریم الان شما ببینید در همین قضیه ریاست جمهوری هرکسی میآید ویژگیها و تخصصها و تواناییهایی که دارد ارائه میدهد و باتوجه به آن تخصصها و تعدهایی که دارد مردم میآیند و انتخاب میکنند و من گمان نمیکنم که هیچ انسانی پیدا شود یک فرد متعهد را بگذارد و به غیر متعهد رای بدهد.
یک متخصص را بگذارد و به غیر متخصص رای بدهد یعنی اگر کسی همچین کاری انجام بدهد باید در عقل و درایت و وجدان اوشک کرد و این یک مساله کاملا عقلی است و در طول تاریخ هم این بوده است و حتی انحصار به عصر ما ندارد.
شما در هر عصری قضیه موکول شده باشد به انتخاب و یک بویی از دموکراسی در آن جامعه به مشام برسد آنجا حرف اول را تعهد و تخصصها میزند انتخاب برتر میزند و اینکه مفضول را بر فاضل مقدم کنیم قبیح است این عقل بشری نه عقل عقلا عقل کل بشر بر او قضاوت میکند یعنی قبح تقدیم مفضول بر فاضل یک امر مسلم عقلی است که در تمام جوامع بشری این قاعده و قانون حاکم بوده است و اگر کسی بر خلاف این بخواهد حرکت بکند در حقیقت مثل حرکت برخلاف مسیر آب و رودخانه است.
مجری:
حاج آقا میخواستم بحث را قرآنی کنیم و استناد از قرآن بگیریم آیا در قرآن در رابطه با انتخاب افضل نکاتی آمده است یا نیامده است
استاد قزوینی:
بله این هم نکته ظریفی است که آیا قضیه انتخاب افضل و قبح تقدیم غیر افضل بر افضل یا مفضول بر فاضل ریشه در قرآن هم دارد یا ندارد که البته اگر هم باشد این در حقیقت امضایی است تاسیسی نیست یعنی ارشاد الی ما یدل علیه العقل است.
خدای عالم در سوره زمر آیه ۹ میگوید:
أَمْ مَنْ هُوَ قَانِتٌ آَنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَایِمًا یَحْذَرُ الْآَخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ
آن کسانی که تهجد دارند و در برابر خدای عالم خلاصه قیام میکنند و از آخرت میترسند آیا اینها بهتر هستند یا غیر اینها
قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آن کسانی که علم دارند تخصص و آگاهی دارند آیا اینها با کسانی که تخصص و علم و آگاهی ندارند برابر هستند
یعنی این چیز تازه ای نیست اینکه در برابر عالم از غیر عالم برتر است افضل از فاضل برتر است عالم از جاهل برتر است این مساله عقلی است و قرآن هم به همین شکل:
بگو به مردم آیا آنهایی که آگاهی و تخصص دارند و از قضایا با خبر هستند آیا اینها با آنهایی که نمیدانند و جاهل هستند یکسان هستند
اِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
این مساله مساله عقلی است فقط صاحبان عقل این را میفهمند و آنهایی که از عقل بهره ای ندارند اینها کاری به این قضایا ندارند.
آقا رییس جمهور باید از فامیل ما باشد ولو اینکه حمال سرکوچه است حالا به قول فامیل ما تعهد دارد تخصص دارد این کار غیر اولی الالباب و غیر عقلا است.
نکته دیگر در رابطه با قضیه طالوت که بعد از آنکه حضرت موسی از دنیا رفت بنی اسراییل دچار پراکندگی شدند و پیامبری آمد شموییل اینها دیدند که فرعونیان میآیند از هر گوشه ای حمله میکنند و اموال اینها را از بین میبرند مردان آنها را میکشند و زنان آنها را به اسارت میبرند و برای اینها این قابل تحمل نبود.
آمدند نزد پیامبر و گفتند که یک فرمانده ای برای ما انتخاب کن که ما بتوانیم با مهاجمین بجنگیم بعد جالب این است که پیامبر آنها گفت:
اِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا
حضرت طالوت به عنوان فرمانده از طرف خدا انتخاب شده است.
بعد جالب این است که از دیگاه اینها ملاک برتری داشتن ثروت بوده است یعنی هرکس ثروت بیشتری داشت جایگاه برتری در جامعه داشته است گفتند:
أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ
ما ثروتمندتر از او هستیم و ما شایسته تر از او هستیم که در فرماندهی نقش فعال بازی کنیم.
بعد جالب این است که این پیامبر میگوید:
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ
حالا ما در این باره که این قضیه انتخاب خدا است و انتخاب پیامبر هم نیست این را قبلا بحث کردیم ولی شاهد مثال ما این است که:
وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ
آنچه که در یک فرمانده ملاک برتری و ملاک انتخاب است داشتن تخصص است تخصصهای لازم در امور فرماندهی تخصصهای لازم در مسائل جنگ و فنون نظامی آن را باید داشته باشد اول:
وَالْجِسْمِ
توانایی جسمی هم داشته باشد
سوره بقره آیه ۲۴۷
خب البته هم به همین شکل است و اگر کسی توانایی جسمی نداشته باشد مریض باشد یا بیمار باشد نمیتواند فرماندهی کند ولی در زمان سابق که جنگها عمدتا با شمشیر و نیزه و امثال این بود توانایی جسمی حرف اول را میزد.
یعنی هرکس توانمند تر و قوی تر بود سرآمد تر بود ولذا اینجا خدای عالم میگوید آنچه که لازم است در یک فرمانده داشتن علم به فنون نظامی و سیاست و داشتن بدن تنومند و قوی است.
یعنی قرآن میگوید ملاک انتخاب یک فرمانده این است و وقتی این دو علامت در ایشان است پس کفایت میکند ولذا خود قرآن هم در اینجا میآید بحث انتخاب احسن و تقدیم فاضل بر مفضول افضل بر فاضل را صحه میگذارد.
در سوره یونس آیه ۳۵ نکته زیبایی دارد که بزرگان شیعه و سنی در اینجا معرکه آراست:
أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَی
آن کسی که دارد به سمت حق هدایت میکند یعنی خودش هدایت یافته است و تمام راههای هدایت را هم میداند چون خودش این مسیر را رفته است کسی که به کمال رسیده و رسیدن به کمال را هم میداند آیا این شایسته رهبری است یا آن کسی که نه هنوز در دوران آموزش است یا به عبارت دیگر یک استاد مبرز دانشگاه شایسته برای تدریس است یا دانشجویی که تازه ترم اول را میگذارند این خیلی تعبیر زیبایی است.
أَفَمَنْ یَهْدِی
خیلیها در این جا بحث دارند که یهتدی بوده است یا چیز دیگر و التقاء ساکنین و دیگر شد و از این بحثها
أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَی
یک کسی که تازه خودش احتیاج به هدایت دارد
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
کسی که تازه راههای هدایت را میخواهد از دیگری بیاموزد الفبای هدایت را میخواهد یاد بگیرد آیا این شایسته است برای هدایت مردم یا کسی که تمام راههای هدایت را پیموده است و در مسند هدایت گری قرار گرفته است
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان یک نکته ای دارد که میگوید:
یدل علی أن من یهدی إلی الحق یجب أن لا یکون مهتدیا بغیره إلا بالله
آن کسی که میخواهد به طرف حق هدایت کند باید هدایت شده خدایی باشد اگر هدایت شده خدایی نباشد این نمیتواند جامعه را به سمت هدایت رهنمون کند. بعد میگوید:
وعلی هذا فإسناد الهدایة إلی هذه الأمة لا یخلو عن الدلالة علی مصونیتهم من
الضلال واعتصامهم بالله من الزیغ
آن کسی که از طرف خدای عالم هدایت یا فته است و خدای عالم کمک کار او است و آنها را از هرگونه لغزش و پلیدی مصون داشته است.
تفسیر المیزان - السید الطباطبایی - ج ۸ ص ۳۴۵
مانند همان قضیه آیه تطهیر که خدای عالم به صراحت میگوید:
إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا
سوره احزاب آیه ۳۳
آیا این شایسته هدایت است یا آن کسی که یک عمر بت پرست بوده است حتی در سال نهم و دهم که این همه افراد مسلمان شده بودند تازه این آقا بت پرستی میکند و مسلمانها را اذیت و آزار میدهد. کدام یک از اینها شایسته برای هدایت هستند
همچنین جناب آقای آلوسی در اینجا یک نکته ظریفی دارد که ایشان میگوید:
والمراد هل من یهدی إلی الحق بإعطاء العقل وبعثة الرسل وإنزال الکتب والتوفیق
آیا آن کسی که خدای عالم او را هدایت کرده است عقل داده است توسط بعثت پیامبران و انزال کتب و تدبر در آفاق و انفس آمده آیا این شایسته هدایت است یا آنهایی که اصلا در این وادیها نیستند آنهایی که برای شما عرض کنم هنوز در الفبای بت پرستی و شرک گیر کردند آیا اینها شایسته هدایت هستند یا آنهایی که هدایت شده الهی هستند و خدا از دست آنها گرفته است.
روح المعانی ج ۱۱ ص ۱۱۳ اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: ۱۲۷۰هـ دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت
بیضاوی هم تعبیری دارد:
أم الذی لا یهتدی إلا أن یهدی من قولهم
آیا کسی که هدایت گری را از غیب میگیرد و هنوز در دوران آموزش است و هنوز منتظر است که یک باد هدایت به او بوزد تا بتواد بهره ای از هدایت ببرد این شایسته هدایت است یا آن کسی که هدایت را از ذات اقدس الهی گرفته است
تفسیر البیضاوی ج ۳ ص ۱۹۷ اسم المؤلف: البیضاوی الوفاة: ۶۸۵ دار النشر: دار الفکر - بیروت
ابن کثیر دمشقی هم باز همین قریب به این تعبیر را دارد:
أی أفیتبع العبد الذی یهدی إلی الحق ویبصر بعد العمی أم الذی لا یهدی إلی شیء إلا أن یهدی لعماه وبکمه
آیا آن کسی که هدایت یافته خداست و مراحل کمالات را پیموده است و در حد نفس پیامبر اکرم است
تفسیر ابن کثیر ج ۲ ص ۴۱۸ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء الوفاة: ۷۷۴ دار النشر: دار الفکر - بیروت - ۱۴۰۱
همانطوری که در آیه مباهله است و جایی رسیده که پیامبر اکرم فرمود:
إنک تسمع ما أسمع وتری ما أری إلا أنک لست بنبی.
آیا او شایسته است یا کسانی که در الفبای مسائل حتی فقهی هم و تیمم هم گیر کرده اند
نهج البلاغة - خطب الإمام علی (علیه السلام) - ج ۲ ص ۱۵۸
بعد در آخر که قرآن میگوید:
فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ
سوره یونس آیه ۳۵
خیلی جالب است که سیوطی میگوید:
هذا الحکم الفاسد من اتباع ما لا یحق اتباعه
تفسیر الجلالین ج ۱ ص ۲۷۲ اسم المؤلف: محمد بن أحمد + عبدالرحمن بن أبی بکر المحلی + السیوطی الوفاة: ۹۱۱ دار النشر: دار الحدیث - القاهرة الطبعة: الأولی
می گوید ای مردم اگر عقل و شعور و وجدان دارید چگونه قضاوت میکنید آیا کسی که مراحل کمال پیموده است آن کسی که به تعبیر خلیفه دوم:
لولا سیف علی لما قام عمود الإسلام
اگر شمشیر علی نبود پرچم اسلام برافراشته نمیشد و در هر جنگی در صدر اسلام صورت گرفته است علی بن ابی طالب اولین نقش اساسی در پیروزی آن جنگ را ایفا کرده است.
شرح نهج البلاغة ج ۱۲ ص ۵۱ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المداینی الوفاة: ۶۵۵ هـ دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۸م الطبعة: الأولی تحقیق: محمد عبد الکریم النمری
در جنگ احد آنهایی که فرار کردند از کوه بالا رفتند و به فرار خود افتخار میکنند آیا آنها شایسته هستند یا آن کسانی که در آن بحرانی ترین حال نبی مکرم که گرفتار دست کفار بوده که اگر لولا حمایة معلوم نبود سرنوشت نبی مکرم و اسلام چه میشد آیا او بهتر و سزاوار تر است یا این
مجری:
من یک خاطره ای یادم آمد یک زمانی در یک همایشی که با شیعیان و اهل سنت بود با شما بودیم همین بحث عقلی پیش آمد و اتفاقا یکی از دوستان که در این کارگاه بودند و من آنجا بودم مباحث خیلی قشنگی مطرح کرد و او میخواست مثال خیلی ملموس و محسوسی برای این کار بزند با آن دوستان اهل سنت که بحث میکردند میگفتند که: واقعا الان ما یک اجتماعی هستیم و الان قصد داریم سوار یک هواپیما بشویم مثلا ۲۰۰ نفر ۳۰۰ نفر و خلبان هم نداریم خلبان آیا میتواند یکی از ما انتخاب بشود و بگوییم این آقا ریش سفید تر است یا این آقا قوی تر است برود بنشیند و ما هم پرواز میکنیم.
اصلا ما اعتماد میکنیم به کسی که هنوز پشت هواپیما ننشسته و اصلا علم خلبانی را ندارد و این تکنیک را بلد نیست شما به صورت عقلی اجازه میدهید کسی پشت هواپیما برود و آن را به پرواز در آورد
حاج آقا بحث روایات را اگر بخواهیم مطرح بکنیم حضرت عالی ۲ تا آیه را خیلی زیبا فرمودید وحالا میخواستم استنادات روایی هم از طرف سنت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم از شما بشنویم و اینکه آیا در سنت پیامبر روایتی مبنی بر انتخاب افضل و قبح تقدیم مفضول بر فاضل یعنی آن کسی که بهتر است را کنار بگذاریم و آن کسی که کمتر خوب است را بر جامعه سوار بکنیم.
استاد قزوینی:
در رابطه با اینکه بحث انتخاب افضل در روایات آمده یا نه در اینجا انبوهی از روایات ما داریم و یکی و دوتا نیست و شاید ما ۳۰-۴۰ تا روایت در این زمینه داریم که اصلا با وجود فاضل بر غیر فاضل نمیتوان اعتماد کرد با وجود افضل به غیر افضل نمیتوان با وجود عالم بر جاهل نمیتوان اعتماد کرد و او را انتخاب کرد اینها یک مسایلی است که واقعا خیلی روشن و واضح است.
جناب بقلانی
آقای باقلانی که از متکلمین به نام اهل سنت است عبارتی را دارد از نبی مکرم که میگوید:
من تقدم علی قوم من المسلمین
هرکس پیشی گیرد بر مسلمانها در راس جامعه قرار بگیرد
وهو یری أن فیهم من هو أفضل منه
و میداند در میان مسلمانان افضل از این هست برتر از این است اگر کسی بیاید در راس حکومت قرار بگیرد با اینکه بداند بهتر از او هم است
فقد خان الله ورسوله والمسلمین
هم به خدا خیانت کرده و هم به پیامبر و هم به مسلمانان خیانت کرده است.
تمهید الأوایل وتلخیص الدلایل ج ۱ ص ۴۸۶ اسم المؤلف: محمد بن الطیب الباقلانی الوفاة: ۴۰۳هـ دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - لبنان - ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م الطبعة: الأولی تحقیق: عماد الدین أحمد حیدر
من گمانم دیگر از این واضح تر نمیتوان بیان کرد حالا انشاءالله ما عبارت آقای ابوبکر را با سندهای صحیح خواهیم خواند که میگوید:
فإنی قد ولیت علیکم ولست بخیرکم
السیرة النبویة ج ۶ ص ۸۲ اسم المؤلف: عبد الملک بن هشام بن أیوب الحمیری المعافری أبو محمد الوفاة: ۲۱۳ دار النشر: دار الجیل - بیروت - ۱۴۱۱ الطبعة: الأولی تحقیق: طه عبد الرءوف سعد
تاریخ الطبری ج ۲ ص ۲۳۷ اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: ۳۱۰ دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت
الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۹۴ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاة: ۶۳۰هـ دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۵هـ الطبعة: ط۲ تحقیق: عبد الله القاضی
این را آقایان چه جوابی میدهند یا انبوهی از اهل سنت مانند معتزلهها که معتقد بر افضلیت امیرالمؤمنین بر همه صحابه هستند و تعداد زیادی باز مانند احمدبن حنبل و غیره با سند صحیح میگوید روایاتی که ما در افضلیت امیرالمؤمنین داریم در افضلیت احدی نداریم.
خب با وجود اینها باز خلافت جناب آقای ابوبکر را به عنوان خلافت شرعی انتخاب میکنند با این روایات چه کار میکنند یا بعضی از حضرات قرآنیون حالا انشاءالله ما یک بحثی داشتیم با یکی از این آقایانی که در راس قرآنیون ایران است که امیدواریم انشاءالله این بحث ادامه پیدا کند وسلسله مناظرات را به تدریج ما از شبکه به حول و قوه الهی پخش خواهیم کرد.
خب اینها به صراحت میگویند که علی بن ابی طالب و ائمه افضل هستند ولی علی بن ابی طالب با اینکه افضل بوده آمد با ابوبکر بیعت کرد خب در حقیقت نستجیر بالله اگر علی معتقد است خودش افضل از ابوبکر و میآید بیعت میکند پس امیرالمؤمنین هم به خدا خیانت کرده است هم به پیامبر خیانت کرده و هم به مسلمانان خیانت کرده است و همچین فردی شایستگی حتی خلیفه چهارم شدن را هم ندارد.
خب ابوبکر هم که میداند علی افضل از او است و آمده مقدم شده است او هم همین حرف را دارد من نمیدانم این آقایان حواسشان است با این گفتارشان در چه تضادی قرار گرفتند یا نه
جناب سرخسی حنفی:
و جناب سرخسی که از علما و فقهای به نام حنفیها است متوفای ۴۸۳ است و مقدم بر ابن قدامه مقدسی است که متوفای ۶۲۰ است قاطعانه یک روایتی را به نبی مکرم اسناد میدهد و میگوید پیامبر فرمود:
من قلد غیره عملا وفی رعیته من هو أولی به منه
و هرکس یک فردی مسیولیت به او بدهد با اینکه میداند در میان مردم برتر از او است همچین فردی
فقد خان الله ورسوله وخان جماعة المسلمین
در حق خدا و پیامبر و مسلمانها خیانت کرده است.
المبسوط للسرخسی ج ۱۶ ص ۱۰۹ اسم المؤلف: شمس الدین السرخسی الوفاة: ۴۸۳ دار النشر: دار المعرفة - بیروت
جناب ابن عساکر:
ابن عساکر به سندش از ابن عباس نقل میکند و میگوید:
ومن ولی ولیا من المسلمین شییا من أمور المسلمین
هرکس یک فردی را در منصب ویژه قرار بدهد که شما برو فرماندار یا استاندار فلان باش
وهو یعلم أن فی المسلمین من هو خیر للمسلمین منه
می داند بر اینکه در میان مسلمانان بهتر از او است.
کسی میآید یزید بن ابی سفیان را میفرستد به شام برای فرماندهی و میداند در میان مسلمانان بهتر از یزید است خب این
وأعلم بکتاب الله وسنة رسوله e فقد خان الله ورسوله وخان جماعة المسلمین
و اعلم به کتاب خدا و سنت رسول باشد به خدا و رسول و مسلمین خیانت کرده است.
تاریخ مدینة دمشق ج ۵۳ ص ۲۵۶ اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: ۵۷۱ دار النشر: دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵ تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری
جامع الأحادیث ج ۷ ص ۱۳۰ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی الوفاة: ۱۹/جمادی الاولی / ۹۱۱هـ دار النشر:
خب الان شما ببینید یزید بن ابی سفیان بعد از فتح شام از طریق جناب ابوبکر میشود والی شام.
حالا ما این سوال را امیدواریم بعضی از کارشناسان یا عزیزان اهل سنت جواب بدهند که آیا این یزید معاویه برادر یزید البته این یزید غیر از یزید بن معاویه است چون معاویه هم برادرش یزید بود هم پسرش یزید بن ابی سفیان که والی شام میشود اینهایی که ۲۱ سال با اسلام جنگیده اند در ۲ سال آخر رسالت نبی مکرم بودند و اینها هم مشغول توطئه بودند و اگر بنا است یک فردی والی شام شود یعنی بهتر از یزید در میان مسلمانان نبود آگاه تر از یزید بن ابی سفیان به کتاب و سنت نبود این خودش ببینید راس همه فتنهها و سرچشمه همه فتنهها از اینجا شروع شده که یزید بن معاویه به شام میرود و آنجا از سال ۱۲ هجری تا ۱۷-۱۸ به عنوان والی است و بنی امیه در آنجا محکم میشود.
بعد سال ۱۷ طاعون میآید و او به آنجایی میرود که باید برود و معاویه جای او میرود معاویه به جای برادرش یزید قرار میگیرد با اینکه خب خود خلیفه دوم حتی نسبت به ابوهریره سخت گیری میکند و میگوید: تو از بیت المال چنین و چنان کردی و مادرت تو را برای خرچرانی تولد کرده است و امثال این تعابیر زشت و قبیح و تعبیر عدوالله در مورد ابوهریره دارد ولی نسبت به معاویه اصلا و ابدا.
هر چه میزند میبرد میچاپد و هر جنایتی میکند گویا اصلا شامی وجود ندارد معاویه ای وجود ندارد دزدی اموال مسلمین وجود ندارد ظلم و ستمی در آنجا وجود ندارد خب همین باعث شد تقویت شد و همین معاویه ای که توسط جناب خلیفه اول و دوم به آنجا رفتند و پایههای حکومتی خود را تقویت کردند و در برابر امیرالمؤمنین ایستادند.
جنگ جمل با توطئه معاویه جنگ صفین در راس آن معاویه بعد از آن هم دودمان نحس بنی امیه شجره ملعونه در قرآن که قلب نبی مکرم را اینها به درد آوردند خب اینها آمدند حکومت را به دست گرفتند همینهایی که یک عمری با اسلام جنگیده بودند تازه آمدند شدند دایه مهربان تر از مادر برای اسلام.
جناب حاکم نیشابوری:
حاکم نیشابوری از ابن عباس که پیامبر فرمود:
من استعمل رجلا من عصابة وفی تلک العصابة من هو أرضی لله منه فقد خان الله وخان رسوله وخان المؤمنین
هرکس فردی را برای یک قبیله ای بگمارد با اینکه میداند بهتر از او است به خدا خیانت کرده به پیامبر خیانت کرده به همه مؤمنین خیانت کرده است.
بعد هم میگوید:
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
این روایتی است که از نظر سند کاملا صحیح است.
المستدرک علی الصحیحین ج ۴ ص ۱۰۴ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: ۴۰۵ هـ دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۱هـ - ۱۹۹۰م الطبعة: الأولی تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا
جناب محمد بن عبدالوهاب
جالب این است که محمد بن عبدالوهاب خدای دوم وهابیها همین روایت حاکم را نقل میکند و میگوید:
وللحاکم وصححه عن ابن عباس مرفوعاً
کلمه مرفوع در اینجا غیر از مرفوع در اصطلاحات شیعه است ما در میان شیعه حدیث مرفوع به حدیثی میگوییم که چند نفر از راویان آن حذف شده باشد ولی این کلمه در اصطلاح اهل سنت به آن روایتی میگویند که منسوبا الی النبی باشد از ابن عباس منسوب به پیامبر که گفته است:
من استعمل رجلا علی عصابة وفیهم من هو أرضی لله منه فقد خان الله ورسوله والمؤمنین
تا الی آخر همان تعبیری که در روایت حاکم نیشابوری داشتیم که ایشان هم میگوید:
وللحاکم وصححه
الکبایر ج ۱ ص ۵۷ اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: ۱۲۰۶ هـ دار النشر: مطابع الریاض - الریاض الطبعة: الأولی تحقیق: قابله علی أصوله الخطیة: إسماعیل الأنصاری محمد عید عبد العزیز بن إبراهیم الفریح. وحققه: إسماعیل الأنصاری. ورقم الآیات: صالح بن محمد الحسن.
جناب سیوطی
سیوطی از حذیفه از نبی مکرم که میفرماید:
أَیُّمَا رَجُلٍ اسْتَعْمَلَ رَجُلاً عَلَی عَشَرَةِ أَنْفُسٍ عَلِمَ أَنَّ فِی الْعَشَرَةِ أَفْضَلَ مِمَّنِ اسْتَعْمَلَ
اگر یک فردی را در ده نفر بگمارند و بدانند در میان این ده نفر افضل از او برتر از او است
فَقَدْ غَغَّ اللَّهَ وَغَغَّ رَسُولَهُ وَغَغَّ جَمَاعَةُ الْمُسْلِمِینَ
این قضیه کاملا مشخص و واضح و روشن است که از نظر سنت کاملا کسی که افضل است مقدم بر فاضل است در انتخاب خلیفه در انتخاب والی در انتخاب حاکم در انتخاب فرماندار در انتخاب استاندار باید ملاک افضلیت مراعات شود و اگر رعایت نشد مساوی است خیانت بر خدای عالم خیانت بر پیامبر و خیانت بر مسلمین و امت اسلامی است.
جامع الأحادیث ج ۳ ص ۳۹۸ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی الوفاة: ۱۹/جمادی الاولی / ۹۱۱هـ دار النشر:
مجری:
حاج آقا روایتی اگر بخواهیم از حضرت امیر سلام الله علیه داشته باشیم یک روایت صریح که بر لزوم استفاده از افضل قید شده باشد از زبان حضرت امیر علیه السلام آیا آمده است یا نه
استاد قزوینی:
در این رابطه هم نکته ظریفی است که امیرالمؤمنین در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه به صراحت میفرماید:
أیها الناس إن أحق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه وأعلمهم بأمر الله فیه
مردم شایسته ترین انسانها به خلافت کسی است که قوی ترین انسانها باشد و عالم ترین آنها به اوامر الهی باشد.
این خیلی واضح و روشن است که ملاک افضلیت باید در حاکم اسلامی مشاهده شود
. فإن شغب شاغب استعتب فإن أبی قوتل
اگر افراد آشوب گر و فتنه گری فتنه کردند آنها را سر جای خود بنشاند و اگر نه اینها سر باز زدند با آنها بتواند مبارزه کند.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی (علیه السلام) - ج ۲ ص ۸۶
همچنین جناب ابن قتیبه دینوری هم عبارتی را از امیرالمؤمنین سلام الله علیه نقل میکند که در واپسین روز رحلت جانسوز نبی مکرم که امیرالمؤمنین را آوردند برای بیعت بیعت نکرد و فرمود:
ای مهاجرین این مسئله ای که خدای عالم در خانه پیامبر و اهل بیت پیامبر قرار داده است از خانه پیامبر بیرون نبرید تا آنجایی که میگوید:
فوالله یا معشر المهاجرین
به خدا سوگند این مهاجرین
لنحن أحق الناس به
ما اهل بیت شایسته ترین فرد برای خلافت هستیم
لأنا أهل البیت
ما اهل بیت هستیم
ونحن أحق بهذا الأمر منکم
ما از همه شما شایسته تر هستیم
ما کان فینا القاریء لکتاب الله
آن کسی که آگاه به قرایت کتاب خداست در میان ما اهل بیت است
الفقیه فی دین الله
آن کسی که در دین خدا فقیه و آگاه است ما هستیم
العالم بسنن رسول الله
عالم و آگاه به سنت پیامبر ما اهل بیت هستیم
المضطلع بأمر الرعیة
آن کسی که در امور رعیت داری آگاهی و تخصص دارد ما هستیم و آن کسی که میتواند بدیها را امت دور کند و خوبیها را متوجه امت کند ما هستیم.
امیرالمومنین میآید این فضایل را میشمارد بعد بشیر بن سعد انصاری میگوید:
لو کان هذا الکلام سمعته الأنصار منک یا علی قبل بیعتها لأبی بکر ما اختلف علیک اثنان
اگر قبل از بیعت ابوبکر این حرف تو را مردم و انصار شنیده بودند هیچ کسی با تو مخالفت نمیکرد و همه بالاتفاق بیعت میکردند.
الإمامة والسیاسة ج ۱ ص ۱۶ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری الوفاة: ۲۷۶هـ. دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م. تحقیق: خلیل المنصور
خب ببینید عزیزان یک مقداری دقت کنید یک مقداری توجه شود حتی در همان قضایایی که حضرت زهرا در خانه انصار و مهاجرین را میکوبد و مطالبی را مطرح میکند میگویند: دختر پیامبر اگر قبلا این حرفها را به ما میزدید ما جز علی با کسی بیعت نمیکردیم.
حضرت زهرا سلام الله علیها میگوید ما چکار میکردیم جنازه پیامبر را رها میکردیم میآمدیم در رابطه باخلافت خودمان صحبت میکردیم یعنی انتظار شما این بود که جنازه پیامبر رها شود و ما بیاییم این مباحث را مطرح کنیم دختر پیامبر دیگه گذشت حالا بیعت کردیم تمام شد رفت.
اگر ملاک شرع رعایت شده است اهلا و سهلا اگر ملاک شرع رعایت نشده برمبنای هوا و هوس برخلاف عقل بر خلاف قرآن برخلاف سنت بوده است قطعا:
ِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ
سوره فجر آیه ۱۴
من در خدمت شما هستم.
مجری:
این مطالبی که حضرت استاد بیان کردند یک وقت برادران اهل سنت ما گمان نکنند که ما توهین یا اهانتی میکنیم ما داریم عقاید خودمان را مطرح میکنیم و اصلا قصد هیچ گونه توهین و اهانتی را خدایی نکرده نداریم.
استاد قزوینی:
بحثهای ما علمی است این قضیه به این شکلی است اون قضیه به اون شکلی است نه فحشی میدهیم نه اهانت نه توهین میگوییم اگر ملاک قرآن است و عقل است و سنت این است و اگر ما میگوییم امیرالمؤمنین به حق است و دیگران حق او را غصب کردند و این منصب مختص امیرالمؤمنین بوده است میگوییم دلیل عقلی این است دلیل نقلی هم این است و دلیل کتابی و سنتی هم این است.
من آنچه شرط بیان است با تو میگویم تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
این بحثهای علمی و طلبگی است و قصد نستجیر بالله اهانت هم نداریم ما برادران اهل سنت را همان سخن آیت الله العظمی سیستانی ملاک ما است که فرمود: نگویید برادران اهل سنت بگویید عزیزان اهل سنت.
بیننده: حکیمی از اهواز
سوالی که دارم در رابطه با روایتی است که خواستم بدانم هست که در رابطه با امت و گروهی که در حد عقلی باشد اینها رهبری را میتوانند انتخاب کنند که آن هم در حد عقلی بالاتر از خودشان باشد یا گروهی که مثلا از لحاظ عقلی در حد پایینی هستند خب این قاعدتا طبیعی است که بروند کسی را انتخاب بکنند به عنوان رهبر که در حد درجه عقلی پایین است.
خواستم بدانم روایتی در رابطه با این هست
بعد سوال دیگر هم دارم در رابطه با حضرت عباس عموی پیامبر خواستم بدانم آن زمانی که حمله شد و حضرت علی ایشان ساکت بودند یا اینکه شمشیر کشیدند چون حقیقتا من مکه میروم نمیتوانم برای ایشان فاتحه بدهم و حقیقتا ناراحتم از دست ایشان چون شنیدم که سکوت کرد عموی پیامبر نباید سکوت بکند و من میخواهم بدانم که دلیل سکوت ایشان چه بوده است چون من خودم پارسال در تلویزیون شنیدم که طناب بستند دور گردن حضرت علی و کشیدند و این را اولین بار پارسال شنیدم چون اطلاعاتم خیلی پایین است.
ولی انقدر ناراحت شدم وقتی شنیدم که شاید ۲۰ بار به سر خودم زدم که سرم درد گرفت یعنی اگر آن زمان کنار حضرت علی بودم با خنجر سینه آنها را میشکافتم بعد عموی پیامبر که در کنار پیامبر و حضرت علی بوده چرا باید سکوت کند البته اگر سکوت کرده باشد.
یک سوال دیگر هم دارم که من از این استاد ترشابی سوالی کردم در رابطه قبر پیامبر اکرم که ابوبکر و عمر خب اجتهاد کردند یا ام المؤمنین اجازه دادند که جنازه پیامبر در خود مسجد قبر بشود بعد خواستم بدانم این علمایی که الان کردند اجتهادشان قوی تر از آنها بوده است آقای ترشابی میگویند که جایی که پیامبر قبر شده است مسجد نیست.
خواستم بدانم ایرادی به حرف ایشان هست یا نیست ممنون و متشکرم.
بیننده: یوسف از بندر عباس (اهل سنت)
من ابتدای امر که میخواهم بحثم را شروع کنم فقط یک ایراد کوچکی داشتم از آقای قزوینی بگیرم معذرت میخواهم ولی چون در دلم مانده بود میگویم من یک برنامه ای دیشب آقای قزوینی اجرا میکردند در رابطه با نبش قبر حجر بن عدی بعد ایشان برگشتند گفتند که پیامبر البته داشتند بحث قبر خالد بن ولید را میکردند بعد برگشتند گفتند چرا قبر خالد بن ولید را نبش نمیکنید
اولا ما اصلا نمیتوانیم بگوییم که چه کسی آن قبر را خراب کرده چون ما نمیتوانیم بگوییم نیروهای آنها بوده است یا نه معلوم نیست.
فقط خواستم بگویم که آقای قزوینی گفتند چرا قبر خالد بن ولید را خراب نکردند در صورتی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در جنگ احد گفتند که من پناه میبرم به خدا از مکر خالد خب بعد من اینجا خدمت قزوینی بگویم که آقای قزوینی بیایند این حرف را کامل بزنند آن موقع که جنگ احد بوده خالد بن ولید مشرک بودند خب مسلم است که در صف مشرکین جلوی اسلام ایستادند زمانی که خالد مسلمان شد خدمات شایانی را به اسلام عرضه کردند.
حتی در جنگ تبوک که پیامبر فرمود پدر و مادرم فدای تو باد خالد بینداز یک همچین صحابه ای را اگر بخواهیم یک طرفه قضاوت کنیم اینها به نظر من جنبه خوبی ندارد. میخواستم این را خدمت آقای قزوینی بگویم.
ایشان قبول دارند که خالد بن ولید بعدا مسلمان شدند دیگر درست است
استاد قزوینی:
هر وقت فرمایش شما تمام شد خدمت شما عرض میکنم
مجری:
سوال دیگری ندارید
بیننده:
چرا در رابطه با بحثی که الان داشتید هم میخواستم صحبت کنم.
مجری:
بفرمایید شما سوال خود را بپرسید
بیننده:
من میترسم سوال خودم را بپرسم بعد شما یک جواب دیگر بدهید و این جوری خوب نیست حالا من میپرسم اشکال ندارد.
شما میگویید که حضرت علی کسی که خلیفه است باید دانا قوی عاقل باشد. همه اینها درست است شما میگویید که حضرت علی قوی است خب درست است وقتی که حضرت علی خلافتش از جانب خدا صادر شده است چرا نیامد حق خود را بگیرد.
شما میگویید به نفع اسلام بوده که سکوت کند مگر پیامبر زمانی که مبعوث شد تک و تنها نبود من سوالم این است.
استاد قزوینی:
حرفهایی که میفرمایید حرفهای بی اساسی است که من صد بار اینجا جواب دادیم
بیننده:
نه نه جواب بدهید
استاد قزوینی:
ده بار جواب دادیم اما اینکه شما میفرمایید ما نمیدانیم چه کسی قبر حجر بن عدی را خراب کرده است مگر اینکه حضرت عالی بخواهید عذر میخواهم سر خود را زیر برف کنید و بگویید من نمیدانم در اطرافم چه میگذرد.
دهها بیانیه داده و گفتند که ما خراب کردیم و ما جنازه را این طرف و آن طرف بردیم خودشان میگویند ما کردیم حضرت عالی تازه میفرمایید ما نمیدانیم چه کسی کرده است اگر دیگر قضاوتهای شما هم این گونه است پس دیگر فاتحه همه سوالها و جوابهای شما خوانده شد.
بیننده:
آقای قزوینی من میتوانم الان صحبت کنم
استاد قزوینی:
نه خیر عزیز من اجازه بده من جواب شما را بدهم شما صحبت کردید من سکوت کردم. شما آمدید یک مسئله ای که تمام اهل سنت آمدند محکوم کردند کار اینها را الازهر محکوم کرده است علمای عراق علمای شام علمای ایران همه آمدند محکوم کردند.
حضرت عالی تازه میگویید ما نمیدانیم چه کسی این کار را کرده است اگر این گونه باشد فردا هم میگویید ما نمیدانیم که امام حسین و علی را چه کسی کشته است یک مقداری صحبت میکنید یک مقداری منطقی باشد که حداقل ما بتوانیم سوالات دیگر را هم جواب بدهیم اگر دیگر سوالات شما هم این گونه است هیچ.
نکته دوم که فرمودید پیامبر فرمود:
اللهم إنی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ
شما فرمودید در رابطه با قضیه جنگ احد بوده ببین برادر من یک مقداری حرف را متوجه بشوید بعد بزنید حداقل دیگر اهل سنت به شما نخندند برادر عزیز من.
قضیه
اللهم إنی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ
بعد از جریان فتح مکه بوده و خالد مسلمان شد و بعد پیامبر اکرم او را فرستاد برای جنگ قبیله جزیمه که آنها را دعوت به اسلام کند رفت به خاطر عقده ای که با آن قبیله در زمان جاهلیت داشت و فامیلهای او را کشته بودند همه را کشت و نابود کرد و غیره و پیامبر اکرم قلبش به درد آمد وفرمود:
اللهم إنی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ
خدایا پناه میآورم از آنچه که خالد انجام داده است.
صحیح البخاری ج ۳ ص ۱۱۵۷ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: ۲۵۶ دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ الطبعة: الثالثة تحقیق: د. مصطفی دیب البغا
اگر دیگر صحبتهای شما هم این گونه است ببینید ما قبلا هم صدای شما را شنیدیم حرفهای شما خیلی منطقی بود ولی الان این دو تا فرمایشی که حضرت عالی کردید یک مقداری آن جایگاه خودتان و منطقی بودن تان را زیر سوال میبرید و ما انتظار نداریم که بزرگواران اهل سنت روی خط میآیند همین طوری یک کلاغ چهل کلاغ بکنند نمیدانم قضیه جنگ احد بوده و کافر بوده و غیره اصلا ارتباطی به این قضایا ندارد کی گفته است که این را پیامبر در جنگ احد گفته است که حضرت عالی این گونه میفرمایید.
این دوتا سوال شما که اصلا عذر میخواهم عذر میخواهم منطقی بودن فرمایشات شما را زیر سوال برد.
بیننده:
مشکلی نیست شما هر جور دوست دارید استنباط کنید.
استاد قزوینی:
عزیز من هر طور میخواهم نیست این قضیه:
إنی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ
برای کی است
بیننده:
من میخواستم خدمت شما این را عرض کنم آن حرفی که شما زدید این طوری نفرمایید شما شما گفتید در جنگ احد پیامبر
استاد قزوینی:
من کی گفتم جنگ احد گفتم خالدی که پیامبر در حق او همچین فرموده است که:
اللهم إنی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ
بابا کسی که الفبای تاریخ اسلام را خوانده باشد میداند.
مجری:
مگر فرقی میکند که در جنگ احد باشد یا نباشد
بیننده:
نه شما دارید شخصیت خالد را زیر سوال میبرید
استاد قزوینی:
شخصیت خالد زیر سوال است از دیدگاه ما ما برای خالد ارزش صحابی خالد نیستیم برادر عزیزم ببینید مالک بن نویره را کشت و با زن او همبستر شد و بالاترین جنایت در تاریخ اسلام را انجام داد که خود عمر برگشت گفت:
والله لأرجمنک بأحجارک
نهایة الأرب فی فنون الأدب ج ۱۹ ص ۵۲ اسم المؤلف: شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب النویری الوفاة: ۷۳۳هـ دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - ۱۴۲۴هـ - ۲۰۰۴م الطبعة: الأولی تحقیق: مفید قمحیة وجماعة
تاریخ الطبری ج ۲ ص ۲۷۴ اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: ۳۱۰ دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت
الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۲۱۷ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاة: ۶۳۰هـ دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۵هـ الطبعة: ط۲ تحقیق: عبد الله القاضی
بیننده:
شما قبول دارید که پیامبراکرم به خالد لقب سیف الله را داده است
استاد قزوینی:
نه خیر قبول نداریم دروغ است دروغ است دروغ است.
بیننده:
باشه دروغه من میآورم الان شما اجازه میدهید من در رابطه با بحث برنامه شما صحبت کنم
استاد قزوینی:
تا این اندازه قبول کردید بر این اندازه که فرمایش اول و دوم شما منطقی نبوده
بیننده:
منطقی است ولی شما اجازه نمیدهید شما که اصلا قبول نمیکنید.
استاد قزوینی:
شما ۲ تا فرمایش فرمودید که اولی آن در مورد حجر بن عدی که میگویید ما نمیدانیم چه کسی این کار را کرده است اگر این طور است دیدگاه شما ما با شما اصلا حرفی نداریم.
بیننده:
آقای قزوینی اجازه میدهید بحث اصلی را شروع کنیم راجع به خلافت امام علی
استاد قزوینی:
نه عزیز من شما این ۲ تا را یا اعتراف کن که اشتباه کردم من
بیننده:
باشه من قبول دارم اشتباه کردم
استاد قزوینی:
خب خدا اموات شما را بیامرزد ما در خدمت شما هستیم.
بیننده:
شما دنبال بحث نیستید شما دنبال این هستید که شما حرفتان را به کرسی بنشانید شما میگویید آدم باید عاقل و بالغ و قوی باشد که حکومت کند. درست است
استاد قزوینی:
بله
بیننده:
پس چرا حضرت علی قیام نکرد بر علیه کسانی که حق او را خورده بودند میگویید نه چون اسلام در خطر بود باید سکوت میکرد.
خب شما قبول دارید که زمانی که پیامبر مبعوث شد تک و تنها بودند یا نه چگونه بود که آنجا توانست بیاید بالا بعدخودش و دینش را اظهار و آشکار کند پس اینجا حضرت علی نمیتوانست یعنی هیچ یاوری نداشت
استاد قزوینی:
فرمایش شما تمام شد
بیننده:
این یک مساله بعدش اگر ما فرض بر این بگذاریم که حق با شما است یعنی خلافت را میگوییم برای حضرت علی بوده است و خلفای راشدین از اول تا سوم اسلام را ناقص رساندند شما الان قبول دارید که حضرت علی دین را به ما کامل رساندند یا نه
استاد قزوینی:
بله ما معتقدیم امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام دین را کامل به ما رساندند.
بیننده:
کامل رساندند حالا من میخواهم یک فرمایشی از حضرت علی برای شما بیاورم که دقیقا در تضاد با حرفهای شماست. بیاورم
استاد قزوینی:
بفرمایید
بیننده:
حضرت امام علی در کتاب کلینی خودتان است در اصول کافی که حضرت علی به یکی از صحابه بزرگوار فرمودند که من تو را امر نکنم چیزی که پیامبر من را امر کرد به او به اینکه بروم قبور را صاف کنم و گنبد و بارگاهها را منهدم کنم.
شما این را قبول دارید در اصول کافی
استاد قزوینی:
نه خیر همچین روایتی ضعیف است بررسی کردیم در بحث قبور همچین چیزی
بیننده:
آقای قزوینی یک لحظه اجازه بدهید
استاد قزوینی:
اقای عزیز ما که مثل شما قایل نیستیم که تمام روایات کافی صحیح است کافی روایات صحیح هم دارد روایات ضعیف هم دارد روایات صحیح آن برای ما معتبر است و روایات ضعیف آن را قبول نداریم.
بیننده:
آقای قزوینی شما کلینی را قبول دارید به عنوان عالم بزرگ یا نه
استاد قزوینی:
عالم بزرگ قبول داریم ولی نه اینکه بگوییم تمام روایاتی که آورده است صحیح است
بیننده:
اصول کافی جزو ۴ کتاب اول شماست مگر میشود من الان صحیح بخاری را قبول دارم صحیح مسلم را هم قبول دارم و میگویم هیچ کدام از احادیث آن ضعیف نیست چه بر علیه من باشد و چه بر علیه من نباشد مگر میشود من یک حدیثی را که بر علیه من است بگیرم رد کنم و یک چیزی که به نفع من است را رد کنم. اینکه نشد آخر این چه مذهبی است
استاد قزوینی:
آقا یوسف گفتم ما شیعیان قایل نیستند که بعد از قرآن مجید هیچ روایت صحیح من البعد الی القبل وجود دارد کتاب کافی و آقای کلینی بهترین عالم کتاب کافی کتاب بی نظیر شیعه است و تمام آنچه را که در مدح کافی و در مدح کتابش گفتند قبول داریم ولی اینها به این معنا نیست.
شما ببینید فقهای ما از زمان سید مرتضی شیخ مفید شیخ طوسی روایاتی را که در کافی تهذیب صحیح بوده عمل کردند و ضعیفش را طرد کرده اند. شما بخواهید استدلال کنید بر علیه شیعه باید به روایاتی استدلال کنید که شیعه آن را معتبر میداند.
بیننده:
شما اصول کافی را معتبر نمیدانید
استاد قزوینی:
ببین عزیز من معتبر میدانم یا نمیدانم میگویم در کافی روایات صحیح هم است روایات ضعیف هم است. روایات صحیح آن قبول است و روایات آن مردود است.
بیننده:
آقای قزوینی شما کتاب اصول کافی را صحیح میدانید یا نه
استاد قزوینی:
نه خیر از اول تا آخر صحیح نمیدانیم
بیننده:
نه آقای قزوینی این نشد از اول تا آخر این یعنی چی
استاد قزوینی:
آقای عزیز به زبان فارسی من دارم میگویم برای شما آقای بزرگوار من عرض میکنم که کتاب کافی هم روایات صحیح دارد و هم روایات ضعیف دارد روایات صحیح را قبول داریم روایات ضعیف را قبول نداریم.
بیننده:
یعنی شما میگویید شیخ کلینی
استاد قزوینی:
عزیز من دیگر به شما ربطی ندارد که ما به کلینی چه میگوییم یا چه نمیگوییم
بیننده:
ربط دارد
استاد قزوینی:
از من سوال کردی نظر من نیست نظر کل فقهای شیعه است کل فقهای شیعه از شیخ مفید تا عصر حاضر این است که کلینی در کافی هم روایات صحیح آورده است هم روایات ضعیف آورده است.
بیننده:
آقای قزوینی به من اجازه میدهید که یک مساله را بگویم
استاد قزوینی:
بفرمایید
بیننده:
پس به من حق بدهید که من نتوانم این دین و مذهب شما را قبول کنم مذهبی که عالم او دارد تضاد حرف میزند آخر مگر میشود همچین چیزی.
مجری:
کتاب صحیح شما مثل صحیح بخاری و مسلم همه روایات آن صحیح است
بیننده:
بله همگی صحیح است تمام آن صحیح است و هیچ تناقضی وجود ندارد
مجری:
و همه روایاتی که در آن هست حتی روایاتی که نسبت به پیامبرگرامی وجود دارد که مثلا میگوید قصد داشت خود کشی کند قبول دارید
بیننده:
حدیث را بیاورید از اول تا آخر بخوانید شما میآورید حدیث را منقطع میخوانید و آنجایی که به نفع شما است را میخوانید.
من با آقای ابولقاسمی بحث کردم همین بحث میکند با آقای قزوینی بحث کردم همین بحث میکند و روایات را منقطع میخوانند بعد آنجایی را که دارد توضیح میدهد را رها میکند.
استاد قزوینی:
خب حضرت عالی همین قضیه ای که پیامبر قصد خودکشی داشت را از اول تا آخر بخوان
بیننده:
من الان کتاب صحیح بخاری دم دستم نیست
استاد قزوینی:
ده بار این را ما خواندیم برای شما چطور تا به حال نرفتید بررسی کنید.
بیننده:
آقای قزوینی منحرف نشوید بحث ما یک چیز دیگر است
مجری:
آهان مشخص شد
بیننده:
من میگویم که صحیح بخاری را قبول دارم
استاد قزوینی:
ببین عزیز من این راه بحث کردن نیست ببنید عزیز دلم من ده بار با زبان ساده میگویم که کتاب کافی مانند کتاب صحیح بخاری نیست روایات صحیح هم دارد و روایات ضعیف هم دارد مانند سنن نسایی شما مسند احمد شما سنن ابی داوود شما چطوری است شما هرنگاهی که به سنن ابی داوود و نسایی و مسند احمد دارید ما همان نظر را به کتاب کافی داریم برادر من.
شما صحاح سته دارد دیگه صحیحین که ندارید شما به آن ۴ تا کتاب صحیح هر نظری دارید ما هم نگاهمان به کلینی مرحوم شیخ طوسی و شیخ مفید همین است.
شما یک روایتی بیاور بزرگان آن را قبول داشته باشند عزیز من اینها حرفهای چرند و بی اساس است نمیدانم شما کلینی را قبول دارید یا ندارید من هزار بار میگویم که کتاب کافی روایات صحیح هم دارد روایات ضعیف هم دارد آقا شما پس کلینی را این گونه میدانید.
پس معلوم است شما دنبال کشف حقیقت نیستید.
بیننده: مهدی از ایتالیا
یک بحثی را میخواستم مطرح کنم خدمت شما یک سوالی را از خدمت حاج آقا و کلا ازشبکههای وهابی داشتم.
سوال من این است که الان حاج آقا فرمودند که علمای اهل سنت خب به حال این نبش قبر حجر بن عدی را محکوم کردند حالا چه علمای الازهر باشد چه علمای اهل سنت ایران باشند ولی تا جایی که من اطلاع دارم علمای وهابی هیچ وقت نیامدند محکوم کنند همچین کاری را.
حالا ما بیاییم چه کسانی محکوم نکردند چه کسانی محکوم کردند و معنی این محکوم نکردن و ساکت ماندن آنها چیست این یک موضوع است.
موضوع دوم این است که به هر حال حجر بن عدی یکی از صحابی بسیار جلیل القدر پیامبر بوده که در یکی از برنامههای همین شبکه ولایت اشتباه نکنم آقای پیشوایی بودند که فضایل ایشان را میگفتند واقعا مشخص میشد که ایشان چه صحابی جلیل القدری بودند حالا به هر حال آقایان وهابی و برادران اهل سنت ما اعتقاد دارند که صحابه است و تمام صحابه را اینها عادل میدانند و تمام احادیثی که از اینها مطرح شود را با دل و جان قبول دارند.
حالا ما بیاییم ببینیم اگر صحابه دیگری بود که نبش قبر میشد باز هم اینها ساکت مینشستند مثلا اگر جناب ابوبکر و عثمان بود باز هم اینها ساکت مینشستند
مساله سوم این است که البته علمای اهل سنت ایران آمدند محکوم کردند ولی این تاخیری که داشت یک مقداری معنا دار بود و محکوم کردن آنها هم به نحوی بود که اینها را افرادی افراطی وتندرو خواندند اگر کسی که نبش قبر حجر بن عدی را انجام داده است تندرو بخوانند خب کسی که شیعه را میکشد به او چه میگویند
و یک جوابی داشتم برای برادر اهل سنت که زنگ زده بودند که یک روایتی را از حضرت علی خوانده بودند که تمام گنبدها را خراب بکنید حالا من این طوری متوجه شدم از صحبت ایشان.
من یک سوال داشتم آیا آقای ابوحنیفه قبرش گنبد ندارد که اینها خیلیشان در برنامههای دیگر هم مانند برنامه شبکههای وهابی هم میآمدند بلف میزندند که تمام مساجدی که گنبد دارد باید خراب بشود که یک بار در برنامه کلمه طیبه جواب دادند وچند تا مسجد را قشنگ نشان دادند که در مدینه و مکه اینها همگی گنبد دارد.
حالا من نمیدانم اینها را باید خراب کنند یا مهمترین مسجد مسجد پیامبر اکرم است با این مسجد میخواهند چکار کنند
و یکی دیگر اینکه ایشان یک موضوع دیگری را میخواستند مطرح بکنند ایشان گفتند ما تمام احادیث صحیح بخاری را قبول داریم خب این نشان از ضعف شما دارد اینکه ما تمامی احادیث کتاب کافی را قبول نداریم این نشان از عقلانیت شیعه دارد چون به هر حال صحابه ای هستند که اتهام فحشا به حضرت ام المؤمنین عایشه زدند ولی خب دیگر در کتابهای دیگر آمدند گفتند چون اینها اهل بدر هستند
اعْمَلُوا مَا شِیْتُمْ
سوره فصلت آیه ۴۰
است و هیچ مشکلی ندارد هر کاری که بخواهند میتوانند بکنند مسجد ضرار بسازند یا اتهام فحشا بزنند اینها مشکلی ندارد حالا این را میخواستم مطرح بکنم که برادر ما در نظر داشته باشند.
بیننده: کریم از آمل
خواستم فقط خدمت شما عرض کنم در رابطه با فرمایش این عزیز ما آقا یوسف.
آقا یوسف متاسفانه ۲ تا موضوع را قاطی کردند من عذر میخواهی میکنم از حضور این آقا آقا یوسف یک بحث اخلاقی و شخصیتی آقای کلینی را داریم و یک بحث حدیث شناسی داریم.
بحث شخصیتی برای ما محترم و بسیار بزرگ و قابل احترام است ولی در مورد حدیث شناسی ایشان به عنوان یک فقیه و عالم ممکن است در زمان خودشان به یک سندی رسیدند که تصورشان بر این بود که این سند درست است و حالا توسط علمای دیگر ثابت شد که راویان این سند مخدوش هستند و اشکال دارند.
هر چند که علمای ما این را اعلام کردند و ما اعتقاد نداریم و به غیر از قرآن کتاب کاملا صحیح دیگری نداریم این اعتقاد شیعه است و آقای کلینی آمدند یک سندی را آوردند بعد به نظر خودشان این صحیح بوده است بعدها ثابت شد این سلسله مراتب رسیدن به این سند این اشخاصی که وجود دارند دارای اشکال هستند و به همین ضعیف شد و ممکن است اصلا قابل قبول برای علمای بعد از ما باشد.
این آقا یوسف ما باید این را مدنظر داشتند که وقتی میگویند صحیح بخاری از همه جهت هر چند که علمایی که در شبکه ولایت ما در خدمتشان هستیم یعنی در واقع دانشگاهی است که ما در این جعبه جادویی نگاه میکنیم و اعتقادات ما هم استوار تر شده است از این جهت وقتی ثابت شده است صحیح بخاری دارای افرادی است که اصلا مخدوش هستند و به همین دلیل به آن سند اصلا نمیشود اعتبار داد.
آقای کلینی هم همین طور دارای احادیثی هستند که بعدها ثابت شد که این اشخاص در مسیر روایی اشکال دارند و دارای ایراد است از این جهت به قول ما میگوییم تمام روایات کلینی قابل قبول نیست از جهت علمای شیعه ما.
استاد قزوینی:
ببینید این آقایان دنبال روشن شدن حقیقت نیستند دنبال ماجراجویی هستند که بیایند یک شبهه ای را مطرح کنند یعنی امثال این آقا یوسف ما احترامی که داریم اگر از آسمان هم ملکی بیاید و بگوید حق با امیرالمؤمنین بوده است امثال ایشان زیر بار نمیروند چون مبنای ایشان مشخص است.
اصلا چون اگر بخواهد برود باید از تمام اعتقادات خود دست بردارد پس تمام در آمدهایشان دست بردارند اگر واقعا راست میگویند یکی از بزرگان خود را برای مناظره بفرستند آقای بزرگوار شما اگر با مبنای شیعه حرف میزنید من میگویم کتاب کافی میگوید نه کلینی شما ببینید در هیچ روایتی کلینی ۱۶۱۹۹ روایت آورده است و در ذیل هیچ روایتی نیامده بگوید که این روایت صحیح است.
فرضا هم بگوید صحیح است ما برای آقای کلینی احترام میگذاریم و میگوییم نظر او این بوده است ما مقلد کلینی که نیستیم کلینی ۳۲۹ از دنیا رفته است و بعد از او شیخ طوسی آمده گفته است که کلینی گفته است صحیح است من میگویم صحیح نیست و دلیل من هم این است.
ما که نمیتوانیم بگوییم ابوحنیفه ۱۳۵۰ سال قبل همچین فرمایشی کرده است و این وحی منزل است و همچین چیزی را نمیشود مناقشه کنیم نه ما همچین قضایایی را در شیعه نداریم و حتی تقلید از مرده را شیعه حرام میداند.
آقای بروجردی در عصر خودش مجتهد علی الاطلاق و مرجع علی الاطلاق بوده و همه مقلد ایشان بودند و اگر الان کسی بخواهد از ایشان تقلید کند میگویند حرام است.
آقای خویی مجتهد علی الاطلاق بوده و غالبا او را قبول داشتند و لی الان ما نمیتوانیم از او تقلید کنیم یکی از بزرگترین امتیاز شیعه نسبت به دیگر مذاهب این است که در مذهب شیعه تقلید از مراجع مرده را جایز نمیداند ضمن اینکه به نظر او احترام میگذارند.
بله آقای کلینی گفته فرض این روایت صحیح است و دلیل ایشان این است این است این است ولی بنده هم میآیم میگویم آقای کلینی شما این گونه فرمودید به نظر من دلیل اول مخدوش است دلیل دوم شما مخدوش است و دلیل سوم شما.
الان مذهب و فقه شیعه جزو فقه پویا است و همواره در بالندگی و تکامل است چون این آقایی میآید حرفی میزند و آقای دیگر او را مناقشه میکند.
ما بیاییم بگوییم تمام کتاب کافی صددرصد صحیح است ما همچین چیزی نمیگوییم و اگر هم بگوییم خلاف است خب این آقا ما بارها گفتیم همین قضیه ای که ما بارها برای ایشان آوردیم که پیامبر اکرم در این صحیح بخاری قصد خودکشی داشت خب این را برود پیدا کند و بیاورد از اول تا آخر روایت را بخواند ۵۰ بار اینجا از ما شنیده است و آدرس آن را ما بارها به این آقا دادیم در جلد ۸ صفحه ۶۸ حدیث ۶۹۸۲ کتاب التعبیرخب بفرمایید آیا این پیامبر اکرم که چندین بار تصمیم میگیرد خودکشی کند آیا همچین چیزی را پیامبری میتواند عمل کند و آیا همچین پیامبری میتواند مبعوث شود
یا قضیه آیات شیطانی در حدیث ۴۷۴۰ آیا ما میتوانیم اینها را قبول کنیم و اینکه پیامبر اکرم نستجیر بالله در حال ایستاده بول میکرده.
اگر کسی به همین آقا یوسف بگوید که من دیدم عمو و برادر و پدر شما در کوچه ایستاده بول میکرد همان جا به دهان او میزند.
مجری:
یا اینکه پیامبر در حال نماز از عایشه مشکون میگرفته است.
استاد قزوینی:
بله ببینید این را هم اگر خواست حدیثش را پیدا کند حدیث شماره ۲۲۴ از صحیح بخاری البته ۷-۸ جای صحیح بخاری آمده است. خب اینکه میگوید:
فَبَالَ قَایِمًا
صحیح البخاری ج ۱ ص ۹۰ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: ۲۵۶ دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ الطبعة: الثالثة تحقیق: د. مصطفی دیب البغا
آیا این را آقا یوسف قبول میکند عجیب است اینها نسبت به سماک بن حرب از رواتشان است آقای عقیلی در ضعفاء الرجال خود میگوید: من دیدم این آقا
سماک بن حرب فوجدته یبول قایما فترکته ولم أسمع منه
دیدم این آقا ایستاده بول میکند و حتی لیاقت اینکه من حدیث از او قبول کنم ندارد.
ضعفاء العقیلی ج ۲ ص ۱۷۸ اسم المؤلف: أبو جعفر محمد بن عمر بن موسی العقیلی الوفاة: ۳۲۲ دار النشر: دار المکتبة العلمیة - بیروت - ۱۴۰۴هـ - ۱۹۸۴م الطبعة: الأولی تحقیق: عبد المعطی أمین قلعجی
می آید میگوید چون ایستاده بول میکرده این از علامت ضعف راوی است آن وقت شما این را درصحیح بخاری نسبت به نبی مکرم صلی الله علیه و آله وسلم یا عبارتی را که آقای نووی در المجموع خود جلد ۲ صفحه ۱۰۳ حالا نووی متوفای ۶۷۶ هجری است یعنی همان سالی که مرحوم محقق حلی استاد علامه حلی از دنیا رفته است خب ایشان میگوید: اهل هرات هر سال یک مرتبه البته برای ۹۰۰ سال قبل است من عذر میخواهم از مردم هرات ایشان که از علمای بزرگ و فقهای نامدار است میگوید که اهل هرات هر سال یک مرتبه ایستاده بول میکنند تا به این سنت پیامبر عمل کنند.
خب برادر بزرگوار اینها هم در صحیح بخاری شما آمده است و الان خیلی از بزرگان اهل سنت متوجه این قضایا شدند و میگویند هر چه در صحیح بخاری آمده ما نمیتوانیم بگوییم این درست است چون بعضی از برنامهها و روایاتی در صحیح بخاری است که اصلا با عقل نمیسازد و اصلا با وجدان بشری نمیسازد.
این حدیث ۲۶۸ صحیح بخاری من واقعا خجالت میکشم بگویم که انس میگوید: پیامبر اکرم عذر میخواهم از خواهران و دختران عزیزم که در پای گیرندهها هستند ولی دیگر این آقایان ما را وادار میکنند. حدیث ۲۶۸ صحیح بخاری میگوید پیامبر اکرم هر شب با ۱۱ نفر از همسران خود همبستر میشدند بعد میگوید به انس برگشتیم گفتیم: آیا یک مرد میتواند در یک شب همچین کاری بکند
می گوید:
کنا نَتَحَدَّثُ أَنَّهُ أُعْطِیَ قُوَّةَ ثَلَاثِینَ
پیامبر نیروی شهوت۳۰ نفر جوان را داشته است.
صحیح البخاری ج ۱ ص ۲۶۵ اسم المؤلف: أبو جعفر محمد بن عمر بن موسی العقیلی الوفاة: ۳۲۲ دار النشر: دار المکتبة العلمیة - بیروت - ۱۴۰۴هـ - ۱۹۸۴م الطبعة: الأولی تحقیق: عبد المعطی أمین قلعجی
اینها توهین به نبی مکرم و جسارت به ایشان است.
بیننده:
حضرت آقا الان آقا یوسف عزیز ما این برادر عزیز ما خب اهل سنت هستند با توجه به اسمی که روی این مذهب است سنت پیامبر را پیروی میکنند من میگویم یک بار ایشان بیایند یک بار جلوی پدر خودشان چون سنت پیامبر است و در بخاری هم آمده است وصحیح است جلوی پدرشان ایستاده بول کنند اگر پدرشان ایشان را تشویق کردند پس آن سند صحیح است ولی اگر زدند و او را توبیخ کردند چون ما عقل داریم بداند سند غلط و نادرست است.
ایشان سنت پیامبر را یکبار جلوی پدرشان اجرا کنند. بحث این است که خیلی از عزیزان اهل سنت ما به جهت کسب علم تلفن میزنند خدمت شما و حضرات دیگر که یاد بگیرند و الحمدلله بر اساس اخباری که به ما میرسد کسانی که آمد و حداقل یک شک و شبهه ای برای آنها ایجاد شده است که آیا دین مذهب شیعه بهتر از مذاهب دیگر باشد خب این بابی است که میروند تحقیق و پرس وجو میکنند از علمای خودشان و ممکن است به نتیجه برسند که انشاءالله میرسند ولی متاسفانه متاسفانه خیلی از عزیزان ما به جهت اینکه وقت برنامه را بگیرند و با یک نیت سوء زنگ میزنند شاید آقای قزوینی عزیز ما بزرگ ما در جواب یک کمی نمیدانم نمیدانم بکند.
متاسفانه به یک نیت دیگر زنگ میزنند مولوی محسنی ما هم که یک وقت آنچنانی هرچند که ۱۲ دقیقه به ما وقت دادند دستشان درد نکند این وقتهایی که به این جور آقایان میدهند یعنی این اقایان درحقیقت دارند ظلم در حق ما میکنند.
مجری:
عیب ندارد ما میخواهیم حجت را تمام کنیم.
بیننده:
نمی دانند که ما شاگردان آقای قزوینی یعنی خداشاهده ما ثانیه شماری میکنیم که برنامهها شروع شود و مخصوصا برنامه شب دوشنبه و شب سه شنبه آقای یزدانی و ابوالقاسمی که خداشاهده استفاده میبریم و من به هم سن و سالهای خودم سفارش میکنم و خواهش میکنم که این برنامهها را گوش کنند. وقتی حجت تمام شد اگر آن دنیا را قبول نداریم که هیچ ولی اگر آن دنیا را قبول داریم فردا خدا شاهده که حساب و کتابی در کار است.
مجری:
ما انتظار نداریم که امثال آقای یوسف یا هرکسی که روی خط میآیند آنهایی که واقعا سوال استفهامی دارند و واقعا برای طلب علم سوال میکنند دستشان درد نکند که خیلی هم هستندولی آنهایی که بحث جدلی میکنند و با عناد صحبت میکنند.
بیننده:
آقای حسینی نژاد است که از کرمانشاه تماس میگیرد ایشا هم متاسفانه من نظرم بر این است که نمیخواهد از ایشان هم خواهش و تمنا میکنم که بحثهای علمی مطرح کنند تا شیعه قانع شود و کیف کند.
شما خیلی از علمایی که الان من مطمین هستم پای صحبتهای شما نشستند از علمای اهل سنت شاید بگویند اگر آقایی هست که همچین سوالی کرده است.
من حرف آخرم این است که حتی یوسف و مثل ایشان اگر یک نفر هم به راه راست هدایت شود در این دنیا و در آن دنیا کافی است.
استاد قزوینی:
بله ما حاضریم آقا یوسف تشریف بیاورند تلفنی یا حضوری یک ساعت ۲ ساعت دونفری مینشینیم و با هم صحبت میکنیم اگر واقعا حرفی دارند منطقی ما قبول میکنیم و میپیذیریم و پیشانی او را هم میبوسیم و اگر حرف منطقی ما میزنیم ایشان بپذیرد یا یک نفر داور خودش معین کند از علمای اهل سنت.
و گرنه آمدن و یک سری ضروریات انکار کردن بحث را این گونه شروع کند که ما نمیدانیم که چه کسی را قبر را کنده است این روش روش بحث نیست مثل اینکه من بگویم که ما نمیدانیم که الان روز است یا شب. تمام علما حتی الازهر به میدان آمد و ما انتظار نداشتیم که به این شکل بشود.
اصلا یک اجماع جهانی شد اصلا غیر از این غیر از وهابیهایی که چنین و چنان و میگویند که شیعهها این کار را کردند بله من هم اول برنامه گفتم که امیرالمؤمنین را شیعهها کشتند امام حسین را هم شیعهها کشتند و اصلا امام زمان را هم بنا است شیعهها کشتند و اهل سنت اصلا مدافع بودند.
به قول یکی از این اقایان گفت که امام حسین را شیعهها کشتند من به او گفتم که اصلا قبول شیعیان کشتند شما اهل سنت کجا بودید چرا دفاع نکردید معطل ماند که چه بگوید.
اگر شیعیان جمع شدند امام حسین را کشتند خب شما دفاع میکردید پس شیعهها کشتند وشما هم دفاع نکردید و همه یکسان هستند.
بیننده:
جمله آخر را عرض کنم اینکه اگر آقای حجر بن عدی وصل نبود به علی این بلا سرش نمیآمد بعد ۱۴۰۰ سال و الان چون خالد بن ولید به امیرالمؤمنین وصل نیست این گونه اعتراض میکنند و قبر و بارگاه او را خراب نمیکنند.
من خیلی ممنونم از شما انشاءالله همیشه برقرار و سالم باشید.
بیننده: محمد از تهران (اهل سنت)
اگر اجازه بدهید من نظرم را راجع به قضیه ای که در سوریه اتفاق افتاده است اعلام میکنم بعد از طریق گیرنده صحبتهای کارشناس را گوش میدهم.
ببینید من به عنوان یک جواب اهل سنت و جدا از مسلمان بودنم به عنوان یک جوان ایرانی توهین به هر فردی که دستش از دنیا کوتاه شده را محکوم میکنم توهین به یک قبر و یک انسانی که نیست از خودش دفاع کند این محکوم است.
اما سوال اینجاست ببینید الان شب است که دارم برنامه گوش میدهم هیچ کس نمیآید در سوریه الان بیش از هزاران کودک در سوریه ظرف این دو سال کشته شده است ولی هیچ کس نمیآید از این حرف بزند این همه بچه بی گناه چرا باید کشته شوند خب اینها همه دردهایی است که امروز در دنیا وجود دارد و نظر من این است که همه این اتفاقات علتش این است که ما مسلمانان اسلام را رها کردیم و مذهب گرا شدیم.
سنی و شیعه ببینید اصلا مذهب دشمن دین است و وقتی که ما مذهب گرا میشویم اصل دین فراموش میشود اتفاقی که در مسیحیت افتاد وقتی که مسیحیها بعد از عیسی رفتند و مذهب گرا شدنداصل دین مسیحیت از بین رفت آیا واقعا این چیزی که مسیحیت دارد تبلیغ میکند دینی است که عیسی آورد
ببنید ما این مشکلی که الان داریم این است که ما مذهب گرا شدیم و الان اتفاقی که در سوریه و عراق و پاکستان میافتد و شیعه سنی میکشد و سنی شیعه میکشد اینها همه درد است و اینها آن چیزی که ما به آن قانون بشریت بی احترامی میکنیم.
ببینید خداوند یک دینی را میخواهد برای انسان بفرستد توسط پیامبر میفرستد و تمامش میکند بعد میآیند انسانها روی عقلشان من میدانم دزدی کردن گناه دارد به حریم یکدیگر تجاوز کردن اشتباه است و گناه دارد همه اینها را میدانم و خدا هم که مرا آفریده میپرست.
دین یعنی همین یعنی تمام ادیان مانند مسیحیت یهودیت زردتشت همه ادیان آسمانی و ادیانی که در زمین به وجود آمد آمدند که یک چیز را بگویند که ای انسان انسان باش وبه قانون بشریت احترام بگذار.
حالا جالب اینجاست این همه بحثها شده است و اتفاقات افتاده است من در یک شهری به دنیا آمدم که هم شیعه است و هم سنی در کنار همدیگر درس میخواندیم و همیشه این بحثها در مدرسه به وجود میآمد و من به دوستانم میگفتم که به همدیگر احترام بگذاریم.
یا حتی در یک مقطعی بودیم که یکی از دوستان مان پدرش در یکی از جنگها فوت کرده بودند که از حزبهای مخالف حکومت بودند بعد به او توهین میکردند یک بنده خدا هم بود که پدرش شهید شده بود به یکدیگر توهین میکردند و من میخواستم بگویم که به مردگان هم احترام بگذرایم تو به او نگو که پدرت هلاک شده و پدر من شهید شده است این حرفها را کنار گذاریم و به هم احترام بگذاریم ما نمیتوانیم پشت سر یک مرده بی انصافی کنیم چون نیست که دفاع کند.
این اتفاقی هم که در سوریه افتاده است همین بازی مذهب است و متاسفانه اسلام دارد توسط شیعه و سنی نابود میشود.
استاد قزوینی:
آقا محمد آقا شما میگویید که در سوریه الان اختلاف مذهبی است الان آمریکا و اسراییل چه اختلاف مذهبی دارند که وارد این قضایا شدند
بیننده:
خب آمریکا و اسراییل دارند از این اختلاف مذهبی ما سوء استفاده میکنند
استاد قزوینی:
چه اختلاف مذهبی در آنجا است مثلا میتوانید شما توجیه بفرمایید مثلا فرض بفرمایید یک نفر شیعه در حکومت است و سنیها میخواهندکه او نباشد یک وهابی یا لامذهب است این قضیه چیست این اختلاف مذهبی را شما توجیه بفرمایید. آخر حضرت عالی آدم روشن و درد آشنایی هستید ببینید عزیز من در سوریه بحث اختلاف مذهبی نیست یعنی الان اگر بشار اسد را بردارند و یک نفر اسراییلی را آنجا بگذارند هیچ کس حرف نمیزند.
یعنی الان بشار اسد کنار رود و یک ظالم تر و فاسق تر و کافر تر از بشار اسد آنجا بیاید مسئله تمام میشود پس معلوم است بحث مذهبی نیست و اگر واقعا است خب در دیگر کشورهای اسلامی هم باید همین را بگویید.
آیا در قضیه مصر در برابر فرعون مصر قیام کردند آنجا بحث اختلاف مذهبی بود در لیبی اختلاف مذهبی بود در مراکش اختلاف مذهبی بود نه عزیز من ببینید بحث در سوریه کاملا فرق میکند.
الان در سوریه یک سری تروریست آمدند نه مردم سوریه بله مردم سوریه بارها گفتند که ما حاضریم رفراندوم به پا کنیم و حاضریم انتخابات به پا کنیم و هرکسی را مردم انتخاب کنند.
اصلا خود بشار اسد گفت خود آقای مفتی اعظم سوریه در تهران در همین برنامه ای که ما پخش کردیم گفت اگر مردم سوریه بگویند ما بشار اسد را نمیخواهیم ایشان حاضر است همان لحظه سلطنت و رییس جمهوری را بگذارد و برود.
اگر واقعا مردم سوریه نمیخواهندبیایند در آنجا یک رفراندوم یک انتخاباتی انجام بدهند و بگویند که آقای بشار اسد ما شما را نمیخواهیم بیایداز کشورهای مختلف از سازمان ملل هم ناظر بیاید یک انتخابات آزاد در سوریه انجام دهند مردم اگر بشار اسد را نخواستند شیعه سنی علوی مسیحی ایشان اگر واقعا نرفت آن وقت بیایند علیه بشار اسد هر کاری میخواهند انجام دهند.
ببینید ما نمیخواهیم از کسی دفاع کنیم ما بارها گفتیم کسی خوشش بیاید یا نیاید سگ زرد برادر شغال است برای ما این قضایا دفاع از فرد نیست بحث این است که این توطئه ای که در آنجا است همین قضیه حمله اسراییل که نزدیک به ۳۰۰ نفر را به شهادت رساندند مشخص شد که دستهای دیگری در کار است جالب این است که در این شبکهها این احمقها گفتند بله ایران رفته است اسراییل را تحریک کرده است تا اسراییل بیاید و حمله کند. واقعا
الحمد لله الذی جعل أعداءنا من الحمقی
یعنی من احساس میکنم که توهین به احمقها است.
ببینید برادر بزرگوار اینکه میفرمایید بخش اینکه میفرمایید بحث اختلاف مذهبی و غیر جنگ مذهب است نه به هیچ وجهی این درست نیست نه در سوریه و نه در عراق و نه در مصر و نه در جای دیگر بله مذاهب با یکدیگر اختلاف و بگو مگو دارند الان در مصر آقایان همین اخوانیهایی که تخم و ترکه سلفیها بودند الان نسبت به شیعهها دارند سخت گیری میکنند به دستور خود مرسی شیعیان را دستگیر میکنند و مبلغین شیعه را اجازه نمیدهند که حرف بزنند که اینها بحث جدایی است.
بله این یک اختلاف مذهبی که بعد از روی کار آمدن اینها در مصر به وجود آمده است و ما هرگونه کارهای تند را چه از ناحیه شیعه و چه سنی وچه سلفی باشد محکوم میکنیم.
کارهای تند و خلاف اخلاق و خلاف قرآن وسنت از هر کسی که باشد محکوم است ولی اینکه شیعه حق زندگی و حق گفتن مبانی اعتقادی ندارد این ظلم به شیعه است.
خب فرض بفرمایید این مبلغ شیعه را در مصر گرفتند انداختند زندان این رسانههای شیعی را چکار میکنند جلوی اینترنت را میتوانند ببندند
بیننده:
این کارهایی که الان کردند همگی محکوم است همه این نقض آزادی کردن در مصر همگی محکوم است و حرف شما درست است از نظر من جوان سنی همه محکوم است اما سوالم اینجاست که آقا ما بیاییم یک مقداری به این مذاهب کمتر بپردازیم بهتر نیست
استاد قزوینی:
یعنی ما چکار کنیم
بیننده:
شیعه و سنی به جای اینکه به این جزییات بپردازیم بیایم خداشناسی خودمان را اصلاح کنیم به جای اینکه بیاییم مشخص کنیم که علی اصلح بوده است یا ابوبکر بیاییم کنار بیاییم.
استاد قزوینی:
عزیز من به قولی یک کسی دید که یک بچه ای هی گریه میکند ناله میکند و فریاد میکند هی میآمد یک سیلی میزد و میگفت که داد نزن آخر این بچه به زبان آمد و گفت که این کسی که در بقل من نشسته است هی دارد من را منگوش میگیرد هی دارد من را اذیت میکند.
شما ببینید ناله ما و صحبتهای ما میبینید و شما ببینید در این رسانههای وهابی میگویند:
شیعه کافر است شیعه مشرک است شیعه چنین و چنان است وحتی اینها وقیح ترین عبارتهارا در همین برنامه ۲ روز قبل نسبت به حضرت امیر دادند که اصلا خجالت میکشم بگویم خب وقتی اینها تا این حد نسبت به امیرالمؤمنین جسارت میکنند ما نباید مبانی اعتقادی خودمان را بگوییمم
ما میگوییم اگر ما میگوییم علی خلیفه است دلیل قرآن و دلیل عقلی و روایی ما این است خب اینها بیایند بگویند که شما گفتید که دلیل عقلی تان این است ما هم دلیل اول شما را قبول نداریم به این دلیل به این دلیل به این دلیل.
ما حرف منطقی را میپذیریم.
بیننده:
من یک خواهشی به عنوان یک جوان ایرانی دارم جدا از دینم به عنوان یک ایرانی که این اتفاقاتی که در افغانستان و پاکستان است به داخل ایران کشیده نشود البته اطمینان دارم به داخل ایران کشیده نمیشود چون ایرانی بیشتر از اینکه به دین اهمیت قایل باشد به ملیت هم اهمیت قایل است اجداد ما قبل از اسلام ترک و فارس و بلوچ به خوبی کنار هم زندگی کردند چون ما فرزندان آنهاهستیم ما هم بلد هستیم به این آسودگی کنار هم زندگی کنیم ولی خیلی از برادران اهل سنت و تشیع خیلی تند هستند و بگذارید که اختلافات وارد ایران نشود.
این آرامشی که در ایران است حفظ است و بلایی که در پاکستان آمده و هر روز بمب منفجر نشود سر ایرانیها نیاید و من اطمینان دارم که این اتفاق نمیافتد.
استاد قزوینی:
متشکریم ولی این حق مسلم شیعه است که از خودش دفاع کند عقیده خود را بیان کند و بگوید اگر ما معتقد به امامت و خلافت امیرالمؤمنین هستیم این هم ادله ما است آنها هم بیایند نقد کنند نه اینکه جسارت و اهانت و فحش بدهند و شروع کنند حرفهایی بزنند که حتی لایق لاتهای خیابانی هم نیست را در یک شبکه بیان کنند بله ما بارها گفتیم که بهترین راه را مراجع ما اعلام کردند که بیاید با هم بنشینیم مناظره کنیم گفتگو کنیم و ما هم بارها گفتیم ولی اینها زیر بار نمیروند و آخر هم چند بار ما زنگ زدیم که این هم مناظره نیست و اینکه ما زنگ بزنیم به این آقایان و آقایان هر طوری که خواستند صدا را قطع کنند و قطع نکنند و تصویر بگذارند و نگذارند و صدای کارشناس ما را بالا و پایین ببرند این مناظره نشد و در حقیقت همانطوری که بینندگان دیگران تماس گرفتند آقای عباسی هم تماس گرفت با این تفاوت که این برنامهشان بیشتر از دیگر تماس گیرندهها بوده است.
بیننده: ترابی
من خیلی انتظار کشیدم تا صدای شما را بشنوم من یک هدیه برای شما دارم و حقیقت من توانستم که یک نفر را شیعه کنم یکی از برادران اهل سنت را و بسیار بسیار خوشحالم که توانستم کوچکترین کاری را برای مذهبم انجام بدهم.
چند روزی است که خدا میداند که از ته دل خوشحالم که توانستم این بنده خدا را متقاعد کنم که خدا را شکر خدا را شکر شیعه اثنی عشری بشود.
فقط میخواستم همین را بگویم چند روز قبل به شبکه کلمه تماس گرفتم اینها بسیار احمق هستند مخصوصا آقای صیانتی یک حرفهایی در مورد حضرت امیر میزد که اینها اصلا خودشان با حضرت علی دشمن هستند.
اینها مستقیم و مستقیم با حضرت علی دشمن هستند و در دیانت و در همه چیز با حضرت علی نظر سوء دارند و اصلا همان سنیها هم که میگویند حضرت علی را به عنوان خلیفه چهارم قبول داریم ولی همانها هم نه قبول ندارند اینها خیلی علی الخصوص شبکه کلمه دشمنی زیادی با امیرالمؤمنین دارند و امیدواریم که هدایت شوند.
خیلی ممنونم خداحافظ
استاد قزوینی:
خدایا تو را قسمت میدهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما بقیة الله الاعظم را نزدیک نموده و ما را از یاران ویژه آن بزگوار قرار بده.
اللهم عجل لولیک الفرج
موسسه حضرت ولیعصر(عج)