ماه مبارک رمضان جهات گوناگونی برای گفتن و شنیدن دارد که هرکس فراخور شرایط و دل مشغولیهایش به بخشی از این جهات میپردازد. برای من اما، از میان این زوایا، سخن گفتن پیرامون موجودی اولویت دارد که مظلومیتی همواره، قرین زندگی و حتی پس از شهادت اش بوده و هست. وصف این مظلومیت را نیز باید از زبان خود مولا امیرالمومنین علیه السلام شنید.
روزی امیرالمومنین علی علیه السلام برفراز منبر سخن میگفتند؛ به ناگاه مرد عربی فریاد برآورد: به من ظلم شده است! حضرت علیه السلام به او فرمودند: نزدیک بیا. هنگامی که آن مرد نزدیک آمد، امام علیه السلام فرمودند: به تو یک ظلم شده است، اما من به اندازه ی ریگهای بیابان، قطرههای باران و کرک و موی حیوانات، مورد ستم قرار گرفته ام. (۱)
ما معتقدیم که در کلام امام معصوم غلو و زیاده گویی وجود ندارد؛ براین اساس چگونه میتوان مفهومی برای آن چه حضرت امیر علیه السلام در بیان ظلم و ستمی که به ایشان روا داشته شده، فرمودند، یافت؟ آیا غیر از این است که حضرت علیه السلام میخواهند نامتناهی بودن و غیرقابل شمارش بودن مظلومیت شان را برسانند؟
به لحاظ زمانی میتوان مظلومیت امام امیرالمومنین علی علیه السلام را در دو بخش پیش و پس از شهادت ایشان، بررسی کرد. گرچه درمورد ظلمهایی که در زمان حیات دنیوی حضرت امیر علیه السلام برایشان رفته، بسیار خوانده و شنیده ایم و هنوز نیز جای بحث فراوان باقی است؛ اما اکنون میخواهم از ستم اندوهباری که پس از شهادت مولا علیه السلام اتفاق افتاد، برگی را روایت کنم؛ برگی که میتواند به عنوان یک سرفصل، گشاینده ی بابی برای گفت وگوهای بیشتر باشد.
در عام الجماعة (۲) روزی ابوهریره همراه با معاویه وارد سرزمین عراق شد؛ به مسجد کوفه رفت و دید افراد زیادی به استقبال او آمده اند. هنگامی که ابوهریره این منظره را دید، روی دو زانویش نشست، سپس چند بار بر سر بی موی خود زد و گفت: ای مردم عراق! آیا گمان میکنید که من بر خدا و رسول اش دروغ میبندم، و خویش را به آنش میسوزانم؟ سوگند به خدا! شنیدم که رسول الله فرمود: « هر پیامبری، حرمی دارد و حرم من مدینه است… پس هر کس در حرم من حادثه ایجاد کند، پس لعنت خدا، تمام فرشتگان و همه مردم بر او باد. » و من (ابوهریره) خداوند را شاهد میگیرم که علی در مدینه حادثه به پا کرد. هنگامی که خبر گفتههای ابوهریره به معاویه رسید، جایزه ای به او داد، او را تکریم کرد و حکومت مدینه را به وی واگذار کرد. (۳)
جاه طلبان و دنیاپرستان، گاهی از راه چاپلوسی و تملق به حاکم و راس هرم قدرت نزدیک میشوند؛ و گاهی به وسیله ی کوبیدن رقبا و دشمنان او. در داستان تاریخی که گزارش شد، ابوهریره به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، به همراه قدرت اول کشور اسلامی سفر میکند. در کوفه که تا سال پیش از این ماجرا، تحت حکومت امیرمومنان علی علیه السلام بوده، مورد استقبال مردم قرار میگیرد، مردمی که عنوان، جایگاه و تبلیغات به نفع معاویه، آنان را فریب داده است. سپس ابوهریره با استفاده از یک نمایش فریبنده، تمام تلاش خویش را برای منفی جلوه دادن شخصیت حضرت امیرالمومنین علیه السلام، به کار میبندد و در آخر، پاداش کار خود را از معاویه دریافت میدارد.
آیا این مظلومیت نیست؟ از یک سو امثال معاویه برای محو و نابودی نام و یاد امیرمومنان علیه السلام از هر راهی استفاده میکنند و از دیگر سوی، افراد جاه طلب و شیفته ی دنیا نیز داوطلبانه به تخریب پرفضیلت ترین چهره ی تاریخ اسلام دست میزنند.
تاریخ از این مناظر فراوان دیده است؛ حاکمانی که وجود رقیب را برنمی تابند، دنیادوستانی که برای تقرب به منبع قدرت، حاضر به تخریب صاحبان فضیلت میشوند و در این راه هیچ ابایی از به کاربستن ادبیات دینی و استفاده از نام خدا و دیگر مقدسات ندارند، و مردمی که فریفته ی مقام و منصب، به استقبال دروغ، ریا، فضیلت کشی و … میروند. آیا در چنین فضایی، حضرت امیرالمومنین علیه السلام مظلومیتی مستمر ندارند؟
پینوشتها:
۱- برخی منابع شیعه:
الف- مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب (م۵۸۸ق)، جلد۱، صفحه۳۸۲، ناشر: المکتبة الحیدریة، النجف الاشرف
ب- الصراط المستقیم، علی بن یونس عاملی (م۸۷۷ق)، جلد۳، صفحه۱۵۰، ناشر: المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریة
برخی منابع اهل سنت:
الف- شرح ابن ابی الحدید (م۶۵۶ق)، جلد۴، صفحه۱۰۶، ناشر: داراحیاء الکتب العربیة
ب- الفصول المهمة فی معرفة الایمة، ابن صباغ مالکی (م۸۵۵ق)، جلد۲، صفحه۱۱۹، ناشر: دارالحدیث للطباعة و النشر
۲- عام الجماعة: سال ۴۱ ق که معاهده ی صلح میان حضرت امام مجتبی علیه السلام و معاویه امضا شد و معاویه پس از پیمان شکنی و زیرپاگذاردن آن پیمان، وارد مدینه و عراق شد. برخی از مورخین این سال را عام الفرقة یا سال تفرقه نامیده اند.
۳- منابع اهل سنت:
الف- شرح ابن ابی الحدید، جلد۴، صفحه۶۷، ناشر: داراحیاء الکتب العربیة
ب- اضواء علی السنة المحمدیة، محمود ابوریة، صفحه۲۱۶، ناشر: نشر البطحاء
/
وبلاگ بیایید بیشتر بدانیم(سید حیدر حسینی)