متنخبی از ترجمۀ حدیث غدیر
منطقۀ غدیر، کمی قبل از جحفه است که محل جدایی راه اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شدهای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است.
برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان بعد از ده سال دوری از مکه بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسائل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج، فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند.
صبح آن روز یعنی هجدهم ذیالحجه، که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر تخمین زده میشدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عدهای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه ایشان تا غدیر آمدند.
همین که به منطقه کُراعُ الغَمِیم ـ که غدیرخم در آن واقع شده است ـ رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:
«ای مردم! دعوتکنندۀ خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم»
و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.
سپس فرمان دادند تا منادی ندا دهد:
«همۀ مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفتهاند بازگردند و آنان که پشت سر هستند خود را برسانند»
پس از این دستور، همۀ مرکبها متوقف شدند و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همۀ مردم در منطقهی غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین، سوزنده و به حدی ناراحتکننده بود که مردم و حتی خود پیامبر خدا گوشهای از لباس خود را به سرانداخته و گوشهای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عدهای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.
جمعی از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، به دستور ایشان در محل درختان کهنسال، بین دو درخت، پارچهای انداختند و سایبانی درست کردند. سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از جهاز اشتران منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچهای انداختند.
برای همۀ حاضران این سؤال بود که پیامبر قرار است چه امر مهمی را بیان کنند که در چنین شرایط سخت و گرمای سوزان، در نیمۀ روز این جمعیت عظیم را جمع کردهاند؟
کمکم ظهر شد و وقت نماز فرا رسید، جمعیت نماز ظهر را به همراه رسول خدا به جماعت خواندند.
بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز آن منبر ایستادند و علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.
رَبیعَةِ بن اُمیّه مأمور شد کلام پیامبر خدا را برای مردم تکرار کند تا افرادی که دورتر بودند، مطالب را بهتر بشنوند.
سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند...
به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه، و در تنهایی و فرد بودن خود نزدیک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود...
... خداوند به من چنین وحی کرده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین»
«ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از شر مردم حفظ میکند».
ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردهام، و من سبب فرود آمدن این آیه را برای شما بیان میکنم:
جبرییل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این محلِّ اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که «علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است»، و خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است:
«إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ»
«صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند»، و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد میکند.
ای مردم، من از جبرییل درخواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیلههای مسخرهکنندگان اسلام اطلاع دارم.
ای مردم! این مطلب را دربارۀ او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعینِ آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه. بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت خداوند است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.
ای مردم! این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا میایستیم، پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شما است، و بعد از خداوند پیامبرش کسی که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.
حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و و رسولش و آنان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپردهام.
ای مردم! علی را بر دیگران فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام پرهیزگاران جمع نمودهام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام. اوست «امام روشنگر» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است:
«ْ وَ کلَّ شَیءٍ أَحْصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ»
«و هر چزی را در امامی روشنگر جمع کردیم».
ای مردم! از او به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سر باز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل میکند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینماید، و در راه خدا سرزنش ملامتکنندهای او را مانع نمیشود.
او اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچ کس در ایمانِ به من، بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد. تنها اوست که همراه رسول خدا، خداوند را عبادت میکرد و جز او کسی چنین نبود. اولین مردم در نماز گزاردن، و اول کسی است که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچ کس از مردان همراه او خدا را عبادت نمیکرد.
از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالی که جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.
ای مردم! او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشد. حتمیاست بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن، مردم وسنگها هستند و برای کافران آماده شده است.
ای مردم! به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت دادهاند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همۀ مخلوقین از اهل آسمانها و زمینها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفرِ جاهلیتِ اول کافر شده است. و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند، در همۀ آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شککننده دربارۀ ما در آتش است.
ای مردم! خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منتی از او بر من و احسانی از جانب او بسوی من است. خدایی جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.
ای مردم! علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل میکند و خلق باقی هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرییل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و میگوید:
«مَنْ عادی عَلِیاً وَلَمْ یتَوَلَّهُ فَعَلَیهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»
«هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد».
هر کس ببیند برای فردای قیامت چه پیش فرستاده است.
از خدا بترسید که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است.
ای مردم! او «همسآیۀ خداوند» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسی که با او مخالفت کند فرموده است:
«أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّه»
«ای حسرت بر آنچه درباره همسآیۀ خداوند کوتاهی کردم».
ای مردم! قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمیکند و تفسیرش را برایتان روشن نمیکند مگر این شخصی که من دست او را میگیرم و او را به سوی خود بالا میبرم و بازوی او را میگیرم و با دو دستم او را بلند میکنم و به شما میفهمانم که «هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار او است».
و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است، ولایت او از جانب خداوند عز و جل است که بر من نازل کرده است.
ای مردم! علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر میدهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امینهای خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.
بدانید که من ادا نمودم! بدانید که من ابلاغ کردم! بدانید که من شنوانیدم! بدانید که من روشن نمودم! بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل میگویم! بدانید که امیر المؤمنینی جز این برادرم نیست! بدانید که امیر المؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست!
در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، جمع مسلمانی را که آن لحظه سراپا گوش شده بودند و به سخنان ایشان توجه میکردند، خطاب قرار دادند و پرسیدند: ای مردم! کیست سزاوارتر از شما به شما؟
و تکتک حاضران این گونه پاسخ دادند که: خداوند و پیامبر او!
بعد از آن، پیامبر بار دیگر گفتهی خویش را تکرار کردند و فرمودند:
آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.
برای آنکه در نظر هیچ یک از حاضرین سؤالی باقی نماند که علی بن ابیطالب کیست، دستشان را بر بازوی علی (علیهالسلام) زدند و آن حضرت را بلند کرد. و این در حالی بود که امیر المؤمنین (علیهالسلام) از زمانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز منبر آمده بود یک پله پایینتر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستادهاند. آن گاه فرموند:
ای مردم! این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آوردهاند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عملکننده به آنچه او را راضی میکند، و جنگکننده با دشمنان خدا و دوستیکننده بر اطاعت او و نهیکننده از معصیت او. او است خلیفهی رسول خدا، و او است امیرالمؤمنین و امام هدایتکننده از طرف خداوند، و ا اوست قاتل ناکثان و قاسطان و مارقان به امر خداوند.
خداوند میفرماید:
«ما یبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی»،
«سخن در پیشگاه من تغییر نمیپذیرد»
پروردگارا، به امر تو میگویم: «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد. و یاری کن هر کس علی را یاری کندو خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کندو غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید».
پروردگارا! تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی:
«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دینا».
«امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین شما راضی شدم»
«وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین».
«و هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».
پروردگارا، تو را شاهد میگیرم که من ابلاغ نمودم.
ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دایمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمییابد و به آنها مهلت داده نمیشود.
ای مردم! این علی است که یاریکنندهترین شما نسبت به من و سزاوارترین شما به من و نزدیکترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هیچگاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیۀ مدحی در قرآن نیست مگر دربارۀ او، و خداوند در سوره «هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسان...» شهادت به بهشت نداده مگر برای او و این سوره را درباره غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.
بدانید که با علی دشمنی نمیکند مگر شقی و با علی دوستی نمیکند مگر با تقوی، و به او ایمان نمیآورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم سوره «و العصر» درباره علی نازل شده است:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»،
«قسم به عصر، انسان در زیان است» مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر توصیه کرد.
ای مردم! «ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است، قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت بر گردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم».
«یا أَیهَا الَّذینَ أُوتُوا الْکتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً»
به خدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومیاز اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان میشناسم ولی مأمورم که از آنان پرده پوشی کنم. پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد.
ای مردم! نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدیِ قایم که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد میگیرد، چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهیکنندگان و بر معاندان و مخالفان و خاینان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است.
ای مردم! شما را میترسانم و انذار مینمایم که من رسول خدا هستم و قبل از من پیامبران بودهاند، آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما به جاهلیت عقبگرد مینمایید؟ هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمیرساند، و خدا به زودی شاکرین و صابرین را پاداش میدهد. بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنیناند.
ای مردم! با اسلامتان بر من منت مگذارید، بلکه بر خدا منت نگذارید، که اعمالتان را نابود مینماید و بر شما غضب میکند و شما را به شعلهای از آتش و مس گداخته مبتلا میکند، پروردگار شما در کمین است.
ای مردم! من امر خلافت را بعنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه میسپارم، و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.
ای مردم! هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه خداوند قبل از روز قیامت آنها را در اثر تکذیب آیات الهی هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت مهدی خواهد آورد، و خداوند و عدهی خود را عملی مینماید.
ای مردم! خداوند مرا امر و نهی نموده است، و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نمودهام، و علم امر و نهی نزد اوست. پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید، و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید، و به سوی مقصد و مراد او بروید و راههای بیگانه، شما را از راه او منحرف نکند.
ای مردم! من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به تبعیت آن امر نموده، و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایتاند، به حق هدایت میکنند و بیاری حق به عدالت رفتار میکنند....
... ای مردم! دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما آن کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.
ای مردم! بدانید که من نذیر و ترسانندهام و علی هدایتکننده است.
ای مردم! من پیامبرم و علی جانشین من است.
ای مردم! بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او بهوجود میآیند.
بدانید که آخرین امامان، مهدیِ قایم از ما است. او است غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعهها و منهدم کنندۀ آنها، اوست غالب بر هر قبیلهای از هل شرک و هدایتکنندۀ آنان.
بدانید که او است گیرندۀ انتقام هر خونی از اولیاء خدا. او است یاریدهندۀ دین خدا.
بدانید که اوست استفادهکننده از دریایی عمیق.
او است که به هر صاحب فضیلتی به اندازۀ فضلش و به هر صاحب جهالتی به قدر جهلش نیکی کند.
او است انتخاب شده و اختیار شدۀ خداوند.
او است وارث هر عملی و احاطه دارنده به هر فهمی.
بدانید که او است خبر دهنده از پروردگارش، و بالابرندهی آیات الهی.
او است هدایت یافتۀ محکم بنیان.
او است که کارها به او سپرده شده است.
او است که پیشینیان به او بشارت دادهاند.
اوست که به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست.
هیچ حقی نیست مگر همراه او، و هیچ نوری نیست مگر نزد او.
بدانید او کسی است که غالب بر او نیست و کسی ضد او کمک نمیشود.
اوست ولی خدا در زمین و حکمکننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش...
... بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمایید، چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است، و هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمییابد.
ای مردم! قرآن به شما میشناساند که امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند.
ای مردم! با خدا بیعت نمایید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در آخرت، به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید.
ای مردم، فضایل علی بن ابی طالب نزد خداوند ـ که در قرآن آن را نازل کرده ـ بیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم، پس هر کس درباره آنها بشما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصدیق کنید.
ای مردم! کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایت او و سلام کردن بعنوان «امیر المؤمنین» با او، سبقت بگیرند آنان رستگارانند و در باغهای نعمت خواهند بود.
خدایا! بخاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مؤمنین را بیامرز، و بر منکرین که کافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.
با این کلمات، سخنرانی پیامبر خدا تمام شد. همه شنیدند آن امر مهمی را که رسول خدا از طرف خداوند مأمور به رساندن آن بود. پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست میدادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت میگفتند.
برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حضور مییافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت میگفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر میشدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت میکردند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام میکردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت میگفتند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پردهای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.
بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین همۀ همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن مراسم حضور داشتند.
بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایة در ذهنها نقش بست. گروهها و قبایل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عازم مدینه گردید. خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.
در میان کتب اهل سنت، منابعی که واقعهی غدیر یا بخشهایی از آن را ذکر کردهاند یا اشاراتی در این زمینه داشتهاند، به ترتیب حروف الفبا، بدین شرحاند:
۱. اخبار اصفهان: ج۱ص۱۰۷و۲۳۵.ج۲ص۲۲۷.
۲. اخبارالدول وآثارالاول:ص۱۰۲.
۳. أربعین الهروی:ص۱۲.
۴. أرجح المطالب:ص۳۶و۵۶ و۵۸ و۶۷ و۲۰۳ و۳۳۸ و۳۳(صلی الله علیه و آله و سلم) و۳۸(صلی الله علیه و آله و سلم) و۵۸۱-۵۴۵ و۶۸۱.
۵. الارشاد: ص۴۲۰.
۶. أسباب النزول:ص۱۳۵.
۷. أسد الغابه:ج۱ص۳۰۸و۳۶۷.ج۲ص۲۳۳.ج۳ص(صلی الله علیه و آله و سلم)۲و(صلی الله علیه و آله و سلم)۳و۲۷۴و۳۰۷و۳۲۱.ج۴ص۲۸.ج۵ص۶و۲۰۵و۲۰۸.
۸. الامامه و السیاسه:ج۱ ص۱۰(صلی الله علیه و آله و سلم).
۹. أنساب الاشراف:ج۱ ص۱۵۶.
۱۰. البدایه و النهایه:ج۵ ص۲۰۸-۲۱۳و۲۲۷و۲۲۸-ج۷ص۳۳۸و۳۴۴-۳۴(صلی الله علیه و آله و سلم).
۱۱. بلاغات النساء:ص۷۲.
۱۲. تاریخ بغداد:ج۸ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم)۰-ج۷ص۳۷۷-ج۱۲ص۳۴۳-ج۱۴ص۲۳۶.
۱۳. التاریخ الکبیر:ج۱ص۳۷۵-ج۲قسم۲ص۱(صلی الله علیه و آله و سلم)۴.
۱۴. تاریخ الخلفاء:ص۱۱۴و۱۵۸و۱۷(صلی الله علیه و آله و سلم).
۱۵. تفسیر الثعلبی:ص۷۸و۱۰۴و۱۸۱و۲۳۵.
۱۶. تفسیر الطبری:ج۳ص۴۲۸.
۱۷. تفسیر فخر الرازی:ج۳ص۶۳۶.
۱۸. التمهید(باقلانی):ص۱۷۱.
۱۹. الجمع بین الصحاح:ص۴۵۸.
۲۰. حیاه الصحابه:ج۲ص۷۶(صلی الله علیه و آله و سلم).
۲۱. حلیه الاولیاء:ج۵ص۲۶و۳۶۳-ج۶ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم)۴.
۲۲. الخصایص:ص۴و۴(صلی الله علیه و آله و سلم)و۵۱.
۲۳. خصایص النسایی:ص۲۱و۴۰و۸۶و۸۸و(صلی الله علیه و آله و سلم)۳و(صلی الله علیه و آله و سلم)۴و(صلی الله علیه و آله و سلم)۵و۱۰۰و۱۰۴و۱۲۴.
۲۴. الخصایص(السیوطی):ص۱۸.
۲۵. الخطط والآثار(مقریزی):ص۲۲۰.
۲۶. الدر المنثور:ج۲ص۲۵(صلی الله علیه و آله و سلم)و۲(صلی الله علیه و آله و سلم)۸.
۲۷. دول الاسلام(ذهبی):ج۱ص۲۰.
۲۸. ذخایرالعقبی:ص۶۷و۶۸.
۲۹. روضات الجنات(زمجی):ص۱۵۸.
۳۰. سر العالمین(غزالی):ص۱۶.
۳۱. سنن الترمذی:ج۵ص۵(صلی الله علیه و آله و سلم)۱.
۳۲. سنن ابن ماجه:ج۱ ص۴۳.
۳۳. سنن النسایی:ج۵ ص۴۵.
۳۴. سنن المصطفی صلی الله علیه و آله:ج۱ص۴۵.
۳۵. السیره النبویه(زینی):ج۳ ص۳.
۳۶. شرح نهج البلاغه(ابن أبی الحدید):ج۱ص۳۱۷و۳۶۲-ج۲ص۲۸۸-ج۳ص۲۰۸-ج۴ص۲۲۱-ج(صلی الله علیه و آله و سلم)ص۲۱۷.
۳۷. الشرف الموبد(نبهانی):ص۵۸و۱۱۳.
۳۸. شواهد التنزیل:ج۱ص۱۵۸و۱(صلی الله علیه و آله و سلم)۰.
۳۹. صحیح الترمذی:ج۱ص۳۲-ج۲ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم)۸-ج۵ص۶۳۳.
۴۰. صحیح مسلم:ج۴ص۱۸۷۳.
۴۱. الصواعق المحرقه:ص۲۵و۲۶و۷۳و۷۴.
۴۲. طبقات ابن سعد:ج۳ص۳۳۵.
۴۳. العقد الفرید:ج۵ص۳۱۷.
۴۴. عمده الاخبار:ص۱(صلی الله علیه و آله و سلم)۱.
۴۵. الفصول المهمه:ص۲۳و۲۴و۲۵و۲۷و۷۴.
۴۶. الفضایل(ابن حنبل):ج۱ص۴۵و۵(صلی الله علیه و آله و سلم)و۷۷و۱۱۱-ج۲ص۵۶۰و۵۶۳و۵۶(صلی الله علیه و آله و سلم)و۵(صلی الله علیه و آله و سلم)۲و۵(صلی الله علیه و آله و سلم)(صلی الله علیه و آله و سلم)-ج۳ص۲۷و۳۵.
۴۷. فضایل الصحابه:ج۲ص۶۱۰و۶۸۲.
۴۸. الکفایه:ص۱۵۱.
۴۹. کفایه الطالب:ص۱۳و۱۷و۵۸ و۶۲ و۱۵۳و۲۸۵و۲۸۶.
۵۰. کنز العمال:ج۱ص۴۸-ج۶ص۳(صلی الله علیه و آله و سلم)۷-۴۰۵-ج۸ص۶۰-ج۱۲ص۲۱۰-ج۱۵ص۲۰(صلی الله علیه و آله و سلم).
۵۱. الکوکب الدری:ج۱ص۳(صلی الله علیه و آله و سلم).
۵۲. مجمع الفواید:ج(صلی الله علیه و آله و سلم)ص۱۰۳-۱۰۸و۱۶۳.
۵۳. مختلف الحدیث(ابن قتیبه):ص۵۲و۲۷۶.
۵۴. مروج الذهب:ج۲ص۱۱.
۵۵. مستدرک الحاکم:ج۳ص۱۰(صلی الله علیه و آله و سلم)و۱۱۰و۱۱۸و۳۷۱و۶۳۱.
۵۶. مسند ابن حنبل:ج۱ص۸۴و۱۱(صلی الله علیه و آله و سلم)و۱۸۰-ج۴ص۲۴۱و۲۸۱و۳۶۸و۳۷۰و۳۷۲-ج۵ص۳۴۷و۳۶۶و۳۷۰و۴۱(صلی الله علیه و آله و سلم)-۴(صلی الله علیه و آله و سلم)۴-ج۶ص۴۷۶.
۵۷. مسند الطیالسی:ص۱۱۱.
۵۸. مصابیح السنه:ج۲ص۲۰۲و۲۷۵.
۵۹. معارج النبوه:ج۱ص۳۲(صلی الله علیه و آله و سلم).
۶۰. المعارف(ابن قتیبه):ص۵۸.
۶۱. معالم الایمان(دباغ):ج۲ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم)(صلی الله علیه و آله و سلم).
۶۲. المعتصرمن المختصر:ج۲ص۳۰۱و۳۳۲.
۶۳. معجم البلدان:ج۲ص۳۸(صلی الله علیه و آله و سلم).
۶۴. المعجم الصغیر:ج۱ص۶۴و۷۱.
۶۵. المعجم الکبیر(طبرانی):ج۱ص۱۴(صلی الله علیه و آله و سلم)و۱۵۷و۳(صلی الله علیه و آله و سلم)۰-ج۵ص۱(صلی الله علیه و آله و سلم)۶.
۶۶. مقاصد الطالب:ص۱۱.
۶۷. مقتل الحسینعلیه السلام(خوارزمی):ص۴۷.
۶۸. مقصد الراغب:ص۳(صلی الله علیه و آله و سلم).
۶۹. المنار:ج۱ص۴۶۳.
۷۰. مناقب الائمه(باقلانی):ص(صلی الله علیه و آله و سلم)۸.
۷۱. المناقب(ابن جوزی):ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم).
۷۲. المناقب(ابن مغازلی):ص۱۶و۱۸و۲۰و۲۲و۲۳و۲۴و۲۵و۲۲۴و۲۲(صلی الله علیه و آله و سلم).
۷۳. المناقب(عبدالله شافعی):ص۱۰۶و۱۰۷و۱۲۲.
۷۴. منتخب کنز العمال:ج۵ص۳۰و۳۲و۵۱.
۷۵. المواقف:ج۲ص۶۱۱.
۷۶. موده القربی:ص۵۰.
۷۷. نزهه الناظرین:ص۳(صلی الله علیه و آله و سلم).
۷۸. النهایه(ابن الأثیر):ج۴ص۳۴۶.
۷۹. نهایه العقول:ص۱(صلی الله علیه و آله و سلم)(صلی الله علیه و آله و سلم).
۸۰. الوفیات(ابن خلکان):ج۱ص۶۰-ج۲ص۲۲۳.
۸۱. ینابیع الموده:ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم)-۴۰و۵۳-۵۵و۸۱و۱۲۰و۱۲(صلی الله علیه و آله و سلم)و۱۳۴و۱۵۴و۱۵۵و۱۷(صلی الله علیه و آله و سلم)-۱۸۷و۲۰۶و۲۳۴و۲۸۴.
۸۲. الاصابه:ج۱ص۳۷۲و۵۵۰-ج۲ص۲۵۷و۳۸۲و۴۰۸و۵۰(صلی الله علیه و آله و سلم)-ج۳ص۵۱۲-ج۴ص۸۰.
۸۳. الاستیعاب:ج۲ص۴۶۰.
۸۴. أشعه اللمعات فی شرح المشکاه:ج۴ص۸(صلی الله علیه و آله و سلم)و۶۶۵و۶۷۶.
۸۵. تفریح الأحباب:ص۳۱و۳۲و۳۰۷و۳۱(صلی الله علیه و آله و سلم)و۳۶۷.
۸۶. التمهید و البیان(أشعری):ص۲۳۷.
۸۷. الفتوح(ابن الأعثم):ج۳ص۱۲۱.
۸۸. التمهید البیان(أشعری):ص۲۳۷.
۸۹. ثمار القلوب(ثعالبی):ص۵۱۱.
۹۰. الأعتقاد(بیهقی):ص۱۸۲.
۹۱. تاریخ دمشق:ج۱ص۳۷۰-ج۲ص۵و۸۵و۳۴۵-ج۵ص۳۲۱.
۹۲. الجمع بین الصحاح:ص۴۵۸.
۹۳. الشفاء(قاضی عیاض):ج۲ص۴۱.
۹۴. أسنی المطالب:ص۴و۲۲۱.
۹۵. انسان العیون:ج۳ص۲۷۴.
۹۶. الأنوار المحمدیه:ص۲۵۱.
۹۷. بلوغ الأمانی:ج۱ص۲۱۳.
۹۸. البیان والتعریف:ج۲ص۳۶.
۹۹. التاج الجامع:ج۳ص۲(صلی الله علیه و آله و سلم)۶.
۱۰۰. تجهیز الجیش:ص۱۳۵و۲(صلی الله علیه و آله و سلم)۲.
۱۰۱. ذخایرالعقبی:ص۶۷و۶۸.
۱۰۲. الحاوی للفتاوی:ج۱ص۷(صلی الله علیه و آله و سلم)و۱۲۲.
۱۰۳. الریاض النضره:ج۲ص۱۶(صلی الله علیه و آله و سلم)و۱۷۰و۲۱۷و۲۴۴و۳۴۸.
۱۰۴. السیره الحلبیه:ج۳ص۲۷۴و۲۸۳و۳۶(صلی الله علیه و آله و سلم).
۱۰۵. شرح المقاصد:ج۲ص۲۱(صلی الله علیه و آله و سلم).
۱۰۶. فراید السمطین:ج۱ص۵۶و۶۴و۶۵و۶۷و۶۸و۶(صلی الله علیه و آله و سلم)و۷۲و۷۵و۷۶و۷۷.
۱۰۷. العثمانیه:ص۱۴۵.
۱۰۸. مرقاه المفاتیح:ج۱ص۳۴(صلی الله علیه و آله و سلم)-ج۱۱ص۳۴۱و۳۴(صلی الله علیه و آله و سلم).
۱۰۹. مصابیح السنه:ج۲ص۲۰۲و۲۷۵.
۱۱۰. المورود فی شرح سنن أبی داود:ج۱ص۲۱۴.
با تشکر از آقای علی ایمانپرست
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکدۀ مجازی علوم حدیث
http://vu.hadith.ac.ir/default.aspx?culture=fa-IR&pageid=3279