قرآن ناطق
قرآن کتابی آسمانی است که از طرف خداوند تبارک و تعالی بر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است. گفتار این کتاب آسمانی، همپایه و یکسان با کلام بشری نیست. و به این دلیل که هدایتگر همه انسانها به سوی کمال وسعادت است، کلامی دارد در عین آسانی، بسیار پیچیده و در عین سادگی، بسیار عمیق.
قرآن، معجزه جاویدان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و فرقان ((جدا کننده)) حق از باطل است. که پیوسته بشر را در راه رسیدن به خیر و خوبی رهنمون میشود. قرآن کتابی است که برنامههای هدایت بخش خویش را در زیر سایهسار درخت تنومند رسالت و ولایت پهن میکند و هر لحظه ((کمال این آیین و اتمام این نعمت الهی)) را به ولایت جانشین به حق پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی حضرت علی(علیه السلام) اعلام میدارد و شب و روز به سوی او دعوت میکند.
همان گونه که علی(علیه السلام)، خورشید فروزان تاریخ، به سوی آن اشاره میکند و بشریت را در اعماق معانی آیات آن به تفکر وا میدارد. از قرآن میگوید و پیوسته آیات آن را با لسان مبارک خویش قرایت میکند. وگاه، چنان از علوم پنهان مانده در ذیل عبارات آن پرده بر میدارد که جنبه اعجاز آن را بر همگان آشکار میکند.
و به راستی چه کسی جز علی(علیه السلام) و خاندان پاک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میتواند، اعجاز هدایتگر کلام الهی را با سخن شیرین خویش جلوهگر سازد، و بدین ترتیب چراغ پرفروغ قرآن را بر سر راه کاروان بشریت بیفروزد. به سوی قرآن دعوت کند و قرآن نیز بشر را به سوی او فرا خواند. دعوت قرآن به علی(علیه السلام) و رابطه علی(علیه السلام) با قرآن، علاوه بر آن که به صورت متواتر از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است، در گنجینههای کلام الهی و نیز در تفسیر روشنگر امیرمؤمنان(علیه السلام) از آیات قرآن، به وضوح آمده است. محدثان و مورخان آوردهاند که آن بزرگوار همواره میفرمود:
((از من، هر آنچه از آیات الهی میخواهید بپرسید، چرا که میدانم در کجا و کی نازل شده است، در بلندی و یا پستی، در روز یا شب.))*۱
و نیز میفرمود:
((تمام آیات الهی را بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میخواندم و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) معانی آیات را به من تعلیم میداد.))*۲
علیابن ابیطالب(علیه السلام) شخصیتی است که از کودکی تحت تعلیم و تربیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بزرگ میشود و در هر مکانی یار و یاور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میگردد تا جایی که صدای نزول وحی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را میشنود و به اراده خداوند متعال بر شان نزول، ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه و.. آیات قرآن عالم میگردد. استقرار این علم الهی در سینه مقدس او به گونهای است که خداوند در آیاتی وی را به آن معرفی و ستوده است. در آنجا که میفرماید:
((و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب))*۳
((و کافران میگویند که تو پیامبر نیستی، بگو خدا میان من و شما گواهی بسنده است و نیز آن که دانش کتاب (قرآن) نزد اوست.))
بسیاری از مفسران از همان روزگاران نخست، امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) را مصداق بارزی برای جمله ((من عنده علم الکتاب)) میشناختند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به عنوان معلم قرآن، که شان روشنگری و تبیین آیات مخصوص او بود، بر این نکته تاکید ورزیده بود. گواه و شاهد بودن امیرمؤمنان(علیه السلام)، بر رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مقامی ممتاز برای او است که خداوند در این آیه ذکر نموده است. آری، علی(علیه السلام) شاهد رسالت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است، که پروردگار بزرگ، او و خودش را برای گواهی بر این رسالت کافی میداند.
آری! علی(علیه السلام) با قرآن است. چون تنها شخصیتی است که بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از دریای عمیق معانی آیات، گوهرهای معرفت بیرون میآورد. او لؤلؤ و مرجان میآورد، خواه تیرهدلان سیهروز آنها را باور داشته بپذیرند، خواه ایمان را در کنج خانه نشانده، لؤلؤ را وادار به صلح کنند و مرجان را لبتشنه به شهادت برسانند. انگار که اینان تفسیر آیات و ستارگان آسمان قرآن نبودند. و انگار که اینان همان آیات قرآن در میان مردم نبودند. ولی با این حال، علی(علیه السلام) از چشمهسار علم خویش، آب زلال معرفت جاری میکند تا تشنگان هدایت را با آن سیراب کند.
آری! علی(علیه السلام) با قرآن است. چون بزرگترین حامی و برجستهترین مدافع قرآن است که از قداست، حرمت و عظمت آن پاسداری میکند. و در روشن ساختن حقایق آن از هیچ کوششی دریغ نمیورزد. و او بیان میدارد تا مردم پاره کاغذهای بر روی نیزه را با آن اشتباه نگیرند. تا مردم بفهمند که قرآن به خودی خود سخن نمیگوید، تا هدایت کننده باشد، بلکه باید به سخن درآورده شود تا صراط مستقیم الهی را از دیگر راهها ممتاز گرداند. و خداوند نطق او را در لسان ناطق علی(علیه السلام) قرار داده است. و علی(علیه السلام) از قرآن دفاع میکند تا همچون تورات و انجیل، تحریف شده نصاری و مجوس این امت، واقع نگردد.
علی(علیه السلام) با قرآن است. چون قرآن هدایت میکند. و او صراط مستقیم هدایت است. پس یکتا هدایتگر، به این شاهراه هدایت است و از این رو است که هیچ کس جز او نمیتواند برفراز منبر تاریخ با ندایی که تا قرنها پس از او طنین انداز است ندا سر دهد که:
((بدانید علم آینده و سخن از گذشته، درمان درد شما و راه سامان دادن کارتان درقرآن است.. که اگر از آن همه بپرسید شما را آگاه میکنم.))*۴
و این تجلی قرآن در اعصار و قرون مختلف، به بیان و روشنگری علی ابن ابیطالب(علیه السلام) و فرزندان او از ائمه طاهرین(علیه السلام) است. و این بارش رحمت قرآنی در طول تاریخ، فقط خاص مؤمنین بوده است که شب و روز به ولایت امیرمؤمنان(علیه السلام) و فرزندان طاهرش پناه بردهاند. و نیز کسانی که حبل متین الهی را شناخته و به آن چنگ زدهاند. زیرا قرآن فقط برای مؤمنین شفا و رحمت است و به ظالمین، یعنی آنها که ولایت علی(علیه السلام) و خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را انکار کردند، جز زیان چیز دیگری اضافه نمیکند. و این بیان را آن گونه شیوا مطرح میکند تا همه بدانند، که قرآن و علی(علیه السلام) دو شیی جدا نشدنی هستند. خداوند در سوره الاسراء آیه ۸۲ میفرماید:
((و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا))
((و از قرآن آن چه را که مایه شفا و رحمت برای مؤمنین است نازل میکنیم و ستمکاران را جز خسران نمیافزاید.))
و در این میان، قرآن نیز با علی(علیه السلام) است. با شخصیتی که هر برهه از تاریخ زندگانی او، تفسیری از یک آیه در قرآن کریم است.
قرآن، در نجات انسانها از تاریکی جهل و ظهور خورشید کمال و فضایل انسانی همراه علی(علیه السلام) است. قرآن مصور علی(علیه السلام)، در ترسیم فضایل او، نمودن ویژگیها و برتریهای او و گستراندن عظمتها و مقامات او است. ابن عباس در این زمینه میگوید: ((درباره هیچ کس به اندازه علی(علیه السلام) آیات الهی نازل نشده است.)) و در نقل دیگری از خود وی آمده است که: ((سیصد آیه از قرآن درباره حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است.))
بیان این آیات و چگونگی شان نزول آنها به دلیل کثرت و تعدد، خود به مقولهای جداگانه احتیاج دارد. اما، چون علی(علیه السلام)، تجلی کلام قرآن است و کلامش برترین و استوارترین ترجمان آن میباشد، همانند قرآن است. قرآنی ناطق که مبین حق و معلم ایثار است.
آری! قرآن همراه علی(علیه السلام) است. تا فداکاری و جان نثاری او را در راه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) توصیف کند، بلکه جاودانه کند و آن را همچون لوحی بر پیشانی تاریخ نصب کند که:
((ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مر ضات الله، ان الله رؤوف بالعباد))*۵
((و از مردم کسانی هستند که جان و نفسشان را درراه رضای خدا میدهند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.))
ازعلی(علیه السلام) میگوید و وی را میستاید تا نابخردان عالم از روی جهل و نادانی، گزاف و بیهوده نگویند.
قرآن در چهره علی(علیه السلام)، بهار دلها و نیکوترین گفتار است که باید از پرتو آن طلب هدایت نمود و برای سینههای دردمند طلب شفا نمود.
وعلی(علیه السلام) در سیمای قرآن، شخصیتی است که اطاعت از او همچون اطاعت از خدا وپیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) لازم و واجب است.
علی(علیه السلام) با قرآن پیوندی ناگسستنی دارد چون قرآن با علی(علیه السلام) پیوند خورده است. و این دو در حدیث ثقلین، دو ثقل به یادگار مانده از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میباشند که تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمیشوند. آری، ثمره این پیوند و تمسک و توسل به این دو شیی گرانبها است که مایه هدایت، خوشبختی و سعادت انسانها خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نو شتها:
۱-بحار ج۹۲ ص۷۹. ۴-نهج البلاغه خطبه ۱۵۸.
۲-بحار ج۹۲ ص۷۸. ۵-سوره بقره آیه۲۰۷.
۳-سوره رعد آیه ۴۳.
ارسال شده توسط"ققنوس"