خدیجه، لایق لقب ام المومنین

اگر قرار باشد کسی را ام المؤمنین خطاب کنیم، فقط یک نفر شایسته‌ی این نام و لقب است. و گرنه صرف همسر پیامبر بودن اگر ارزش داشت، خداوند سوره‎‌ی تحریم را با عتاب و تهدید در برابر دو تن از آنان آغاز نمی‎‌کرد.

آنانی که سر نبی را فاش کردند و خیانت ورزیدند و امید بود که پیامبر طلاق‌شان دهد و از آنان بهتر را اختیار کند. آنانی که هیچ‌گاه و هیچ وقت از جنس خدیجه نبودند و خدیجه نیز از سنخ آن‎ها نبود. خدیجه، «خدیجه» بود. مؤمنه، درستکار، امانت‌دار و مهربان با نبی.

اگر قرار باشد کسی را ام المؤمنین خطاب کنیم، فقط آن بانویی را باید گفت که مال خویش را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در طبق اخلاص گذاشت و جان خویش را در راه نبی گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان‌سالی  و پس از بیست و پنج سال زندگی با ایشان از دست داد.

او را ام المؤمنین خطاب می‎‌کنم و نه دیگری را و نه دیگران را. او یاور دین بود و هیچ‌گاه در میان امت اختلاف نیفکند و هیچ جنگی میان مسلمانان راه نینداخت و هیچ آتشی به پا نکرد؛ بلکه امین پیامبر بود و از ایشان و دست‌‎آوردهای‌شان مراقبت می‌کرد.

اگر قرار باشد کسی را ام المؤمنین خطاب کنیم، بانویی را خطاب خواهیم کرد که مادر فاطمه (سلام الله علیها) بود و آگاه از رسالت. از اولین ایمان آوردند‌گان بود و از اولین نمازگزاران. از اولین کسانی که دین را فهمید و آیات را دانست و پیامبرش را شناخت و به وصی نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد و علی بن ابیطالب (علیه السلام) را خلیفه بر حق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانست.

اگر قرار باشد کسی را ام المؤمنین خطاب کنیم، بانویی را خطاب خواهیم کرد که اگر در روزهای پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود، و آن ماجراهای دردناک را می‌‎دید، جان خود را فدای فاطمه (سلام الله علیها) می‌‎کرد؛ همان گونه که صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها)، خویش را جان نثار علی (علیه السلام) کرده بود. راستی اگر بانو خدیجه سلام الله علیها آن روز زنده بود، چه کسی جرأت می‎‌کرد به خانه‌‎ی فاطمه حمله‎‌ور شود؟ و آن را بسوزاند؟ دخت نبی را به قتل برساند؟ و تاریخ نویسان‌شان آن را با هزار زحمت، پنهان کنند؟

حیف که در آن روزها، خدیجه نبود...

 

////