¤ برای شروع گفت وگو شاید بد نباشد که ابتدا از زندگی علمی خودتان برایمان صحبت کنید.
-بنده در آبان ۱۳۲۵ در شهرری، در خانواده ای متدین، دیده به جهان گشودم. پس از پایان تحصیلات ابتدایی، در سال ۱۳۳۹، وارد حوزه علمیه شهرری (مدرسه برهان) شدم و در سال ۱۳۴۰، برای ادامه تحصیل به قم رفتم و تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷-به جز مدت کوتاهی که به دلایل سیاسی به حوزههای علمیه مشهد و نجف مهاجرت کردم -به گذراندن مدارج تحصیلی و تدریس در حوزه علمیه قم اشتغال داشتم.
سطوح عالی حوزه را نزد اساتید بزرگی همچون آیات عظام: حاج میرزا علی مشکینی، حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی و حاج سیدمحمدباقر طباطبایی سلطانی تلمذ کردم. همچنین درس خارج اصول را از محضر آیات عظام: مرحوم حاج شیخ محمدعلی اراکی و حاج شیخ حسین وحید خراسانی استفاده کردم و درس خارج فقه را از محضر آیات عظام: حاج میرزاعلی مشکینی، مرحوم حاج شیخ جواد تبریزی، مرحوم حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی و مرحوم حاج شیخ مرتضی حایری، بهره بردم.
پس از پیروزی انقلاب هم در پایان هر هفته (پنجشنبه جمعه ها)، در محضر آیت الله مشکینی، به طور خصوصی، شمار قابل توجهی از کتابهای فقهی را استفاده کرده ام. این برنامه تا سال ۱۳۷۶ ادامه داشت. در دوره ای هم که متصدی وزارت اطلاعات بودم، مدتی بحث خارج فقه برای تعدادی از طلاب داشتم. در حال حاضر هم شبهای پنجشنبه، با چند تن از فضلا، مباحثه فقه داریم.
علاوه بر تحصیل، معمولا در طول تحصیل، تدریس و تألیف هم داشته ام و خداوند، توفیق داد که در سال ۱۳۶۴، حفظ قرآن کریم را هم کامل کردم.
¤ انگیزه اولیه و چگونگی ورودتان به حوزه تدوین آثار حدیثی چه بود؟
-از نخستین سالهای ورودم به حوزه علوم دینی، سخنان نورانی پیامبر اسلام و خاندان آن بزرگوار، برای من جاذبه خاصی داشت و رهنمودهای آنان در زمینههای اعتقادی، اخلاقی و عرفانی، به قدری برایم شیرین و جذاب بود که از مطالعه آنها، کمتر احساس خستگی میکردم.
در همان ایام، احساس میکردم که احادیث اسلامی در زمینههای یادشده، نه تنها در میان عموم مردم، بلکه در میان خواص و حوزههای علمیه، جایگاه شایسته خود را ندارند، در حالی که حدیث، بهترین وسیله برای تبلیغ دین و آشناکردن مردم با اسلام ناب است.
پرجاذبه بودن سخنان نورانی اهل بیت(علیه السلام) از یک سو، و احساس مهجور ماندن این گوهرهای معنوی و غفلت از آنها، از سوی دیگر، مرا بر آن داشت که برای گسترش فرهنگ روایت و درایت حدیث، هرقدر میتوانم، تلاش کنم.
¤ از چه زمانی و با چه انگیزه ای نگارش مجموعه حدیثی میزان الحکمه را آغاز کردید؟
- در سال ۱۳۴۶ که در حوزه نجف، مشغول تحصیل بودم، با مراجعه به برخی از مجموعههای حدیثی، آنچه را به نظرم جالب میرسید، یادداشت میکردم؛ اما هرگز فکر نمیکردم که این یادداشت ها چه برکاتی خواهند داشت و به کجا منتهی میشوند. در واقع، آن یادداشت ها جرقههای نورانی و مبارکی بود که به برکت باب حکمت پیامبر اسلام، به چراغ پرفروغ میزان الحکمه تبدیل شد.
ضمن مطالعه و کاوش در احادیث اسلامی، دو نکته مهم، نظر مرا به خود جلب کرد که الهام بخش اصلی تألیفات حدیثی بنده شد:
نکته اول، ظرفیت بی نظیر قرآن و حدیث در پاسخ گویی به نیازهای اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه است، به گونه ای که اگر حقیقتا برآیند صحیح آن به زبان روز برای مردم جهان بیان شود، در عصر حاضر، اسلام، بیش از هر وقت دیگر، هوادار خواهد داشت.
نکته دوم، این که احادیث اسلامی، مانند آیات قرآن، مفسر یکدیگرند و تنظیم احادیث به صورت موضوعی، بخصوص در کنار ارائه موضوعی آیات قرآن، علاوه بر آن که میتواند در تشخیص میزان صحت و یا سقم احادیث، مؤثر باشد، موجب فهم دقیق رهنمودهای خداوند متعال و پیشوایان بزرگ اسلام نیز میشود و افزون بر این، دسترسی پژوهشگران و عموم علاقه مندان را به اسلام راستین، آسان میسازد.
این اقدام، تقریبا در مورد احادیث فقهی انجام شده است، هرچند تا نقطه مطلوب، فاصله وجود دارد؛ اما درخصوص احادیث غیرفقهی (اعم از: اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخی و...) که در عصر حاضر، فوق العاده ضروری و مورد نیاز مردم است، تلاشهای گذشته پژوهشگران مسلمان -که به طور انفرادی، به حق، زحمت فراوان کشیده اند- به هیچ وجه، پاسخگوی نیازهای جامعه امروز نیست.
از سوی دیگر، تألیف دانش نامه ای از قرآن و حدیث که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه امروز در زمینههای مختلف علمی و فرهنگی باشد، در آن روزها برای من، کار ساده ای نبود و شاید چیزی شبیه به رؤیا مینمود؛ اما جاذبه سخنان نورانی خدا، پیامبر خدا و خاندان پیامبر(علیه السلام)، مرا بر آن داشت که با بضاعتی اندک، ولی با اراده ای استوار و با تمام توان، در راه تحقق این هدف بزرگ، حرکت کنم.
¤ آیا شکل گیری موسسه علمی- فرهنگی دارالحدیث، هم در راستا ی همین احساس ضرورت بود؟
-در مقدمه میزان الحکمه وعده داده بودم که «اگر زنده ماندم، به یاری خدا، در آینده، نهایت کوشش خود را به کار خواهم گرفت تا آنچه را از آغاز کرده ام، به پایان برسانم».
پس از انتشار کتاب و استقبال چشمگیری که از آن شد، به تدریج، درصدد به انجام رساندن وعده خود برآمدم. اقداماتی که برای انجام گرفتن این وعده میباید صورت میگرفت، عبارت بود از:
یک. مطالعه دقیق همه منابع روایی شیعه و اهل سنت و یادداشت برداری از آنها؛ دو. موضوع بندی متون اسلامی، اعم از قرآن و حدیث، به صورت کاربردی و منطبق با نیازهای روز در زمینههای مختلف اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی و...؛
سه. جمع بندی و تفسیر و تبیین احادیث اسلامی در زمینههای مختلف و حل مشکلات آنها و جدا ساختن صحیح و ضعیف آنها و بسیاری از اقدامات دیگر که بدیهی است انجام دادن همه این کارها از عهده یک نفر ساخته نبود، خصوصاً در آن ایام که مسیولیت سنگین تأسیس وزارت اطلاعات به من سپرده شده بود. از این رو، تصمیم گرفتم برای تکمیل میزان الحکمه، از همکاری شماری از طلاب جوان و علاقمند، استفاده کنم و برکات این مجموعه مبارک، از همین نقطه آغاز شد.
کار جمعی و تشکیلاتی برای تکمیل میزان الحکمه، نیاز به بودجه و امکانات داشت. هزینه آغاز کار را از امام خمینی- رضوان الله تعالی علیه- گرفتم و زیرزمین خانه خودم در قم را محل کار قرار دادم و کتابهای کتابخانه شخصی ام را برای استفاده محققان، به آن جا منتقل کردم و نام مؤسسه را «دارالحدیث» گذاشتم. مؤسسه علمی- فرهنگی دارالحدیث، در آغاز، با هدف تکمیل کتاب میزان الحکمه، با امکانات اندکی که اشاره شد و با همکاری شماری از فضلای جوان حوزه علمیه قم، در سال ۱۳۶۶، به طور غیررسمی فعالیت خود را شروع کرد.
به تدریج، به فضل خداوند متعال، همکاران شایسته ای جذب «دارالحدیث» شدند و مکان نسبتاً مناسبی برای توسعه فعالیت ها تهیه شد و سرانجام، در سال ۱۳۷۴، مقارن با بیستم جمادی ثانی ۱۴۱۶، سالروز میلاد فرخنده حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، «مؤسسه علمی- فرهنگی دارالحدیث» با پیام مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای، افتتاح شد که درحال حاضر، شامل «پژوهشکده علوم و معارف حدیث» و «دانشکده علوم حدیث» و چند بخش دیگر است.
¤ اگر موافق باشید بحث را درمورد ماهیت حدیث و جایگاه آن دنبال کنیم. لطفاً درمورد این موضوع توضیح دهید؟
- در اصطلاح محدثان، به کلامی که حکایت گر سخن، کردار یا تقریر معصوم (پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته میشود. حدیث، به دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن، حجت است. قرآن کریم، به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزییات را به روایات واگذار کرده است؛ از این رو روایات، پس از قرآن، مهم ترین منبع شناخت دین به شمار میآید. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، به رغم برخی فراز و نشیبها، توجه کرده و مجموعههای حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات موردنیاز دین داران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و... برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد.
تدوین هزاران اثر حدیثی نشان میدهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کرده اند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گسترده ای را برای بهره جستن هرچه بیشتر از این منبع عظیم آغاز کردند و با تأسیس دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و... در این راه گامهای مؤثری برداشتند.
¤ رابطه حدیث با قرآن چگونه است؟
- حدیث، نقش بسیار مهمی در خدمت به قرآن و معارف عمیق و گسترده آن دارد. نقش آفرینی حدیث در خدمت قرآن را میتوانیم در این عرصه ها خلاصه کنیم:
۱- آموزش شیوه تفسیر قرآن؛
۲- آموزش شیوههای اجرای قوانین و تطبیق شریعت در حوزههای زندگی؛
۳- بیان موارد تقیید، تخصیص و نسخ برخی آیات قرآن؛
۴- بیان تفاصیل احکام قرآن؛
۵- بیان احکام اسلام در حوزه سکوت قرآن؛
۶- شرح تاریخ انبیای گذشته و بیان آموزههای آنان؛
۷- آشنا کردن مردم با معارف عمیق قرآن، از طریق بیان تأویل ها، بطون و مصادیق آیات آن؛
۸- و از همه مهم تر، زمینه سازی برای اجتهاد و استنباط احکام اسلام و استنتاج نهایی از معارف قرآن و در یک کلام، ارائه دین قابل اعتقاد و عمل در دوران غیبت امام عصر، مهدی آل محمد- عجل الله فرجه.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه خوانندگان عزیز میتوانند به درآمد کتاب دانشنامه میزان الحکمه مراجعه کنند. زیرا در آنجا در ذیل موضوع جایگاه سنت در حوزه معرفت دینی از صفحه ۱۹تا ۵۲ در این باره به تفصیل سخن گفته ایم.
¤ به نظر شما کار جمع آوری حدیث از چه زمانی آغاز شد؟
- ثبت و نگارش روایات، به عنوان دومین منبع شناخت دین، از آغاز مورد توجه پیشوایان دینی بوده و در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شماری از مجموعههای روایی همچون صحیفه علی بن ابی طالب(علیه السلام) و کتاب علی(علیه السلام) فراهم شد.
پس از رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نگارش روایات به مدت یک قرن، تا عصر عمربن عبدالعزیز، با منع شدید خلفا روبرو شد. برخی از عالمان اهل سنت این منع را ناشی از نهی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از کتابت حدیث دانسته اند، و برخی دیگر آن را تدبیر خلفا برای عدم خلط حدیث با قرآن، مهجور نماندن قرآن و... دانسته اند. اما عالمان شیعه ضمن پاسخ گفتن به این توجیهات، انگیزه منع را دست یابی به اهداف سیاسی به منظور مقابله با مکتب اهل بیت(علیه السلام) دانسته اند. از دست رفتن بخش عظیمی از میراث روایی و نفوذ روایات جعلی، از نتایج تلخ این سیاست بوده است.
اهل بیت(علیه السلام)، به رغم منع حاکمان از تدوین حدیث، تمام کوشش خود را برای نشر احادیث و ثبت و ماندگاری آنها به کار بستند. فراهم آمدن تعدادی از «اصول اربعمأه »، کثرت روایات شیعه و نیز پیراسته بودن بیشتر این روایات در مقایسه با روایات اهل سنت، گواه این سخن است. اما اهل سنت در قرن دوم با فرمان عمربن عبدالعزیز تدوین احادیث را آغاز کردند، و در قرن سوم جوامعی چون کتب سته را پدید آوردند.
¤ اصولا در بهره جستن و استفاده از احادیث چه نکات اساسی را باید مدنظر قرار داد؟
- عالمان بزرگ ما تصریح کرده اند که در استفاده از هر حدیث باید نکات زیر مورد توجه قرار گیرد و سپس حدیث، کاربرد خود را داشته باشد. این نکات عبارت اند از:
یک) اصل صدور حدیث.
ابتدا باید صدور حدیث از معصوم احراز شود. این احراز در مواردی به شکل قطعی است؛ چنانکه در احادیث متواتر چنین است و گاه به صورت ظن معتبر و در قالب خبر واحد است. وظیفه این امر را غالبا دانش رجال برعهده دارد.
دو) جهت صدور حدیث
با توجه به سیر تاریخی تشیع و برخوردهای حاکمان و ایادی آنان با ائمه اطهار، به خوبی برای هر کسی قابل اذعان است که ضرورت باعث شد تا روایاتی به صورت تقیه ای و برای دفع ضرر دشمنان صادر شوند. این آسیب مهم در روایات شیعه در عصر ائمه به وجود آمد. اما راویان متبحر و محدثان دقیق غالبا در همان عصر نیز به تشخیص موارد تقیه ای پرداختند و بسیاری از آنها را کنار گذاشتند لکن هنوز مواردی از احادیث تقیه ای در بین روایات وجود دارد که باید بازشناسی شوند. اطلاعات رجالی و متنی حدیث در راستای شناسایی این گونه احادیث کارآمد هستند.
سه) اصل دلالت حدیث
حدیث از نظر متن، مدلولی دارد که باید به آن دست یافت. معارف حدیث را باید از الفاظ آن بیرون کشید و استنباط کرد. در مرحله نخست باید معنای ظاهری الفاظ حدیث روشن شود و سپس با استفاده از دقتهای خاص علمی در قراین و شواهد گوناگون به مقصود اصلی و مراد معصوم از متن رسید. دانش فقه الحدیث و برخی دانشهای فرعی آن این وظیفه را برعهده دارند.
یکی از نکات بسیار مهم در فهم حدیث، توجه به خانواده حدیث است که دانش نامههایی که در دارالحدیث تدوین میشود، توجه ویژه ای به این امر دارد.
¤ معنی و مفهوم علوم حدیث چیست؟
- اساس اسلام، قرآن و تبیین آن سنت است. خداوند متعال در قرآن میفرمایند: «وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس» و همچنین در آیات بسیاری به همین مناسبت اطاعت از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را واجب شمرده است؛ مانند آیات (اطعیواالله و اطیعواالرسول) که در مواردی از قرآن کریم تکرار شده است (ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا)، (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه)، (من یطع الرسول فقد اطاع الله)، (فلا و ربک لایؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما) و آیات دیگری که دلالت بر حجیت سنت نبوی دارد.
از سوی دیگر براساس دلایل قطعی از جمله حدیث متواتر ثقلین، سنت ائمه اهل بیت(علیه السلام) هم به عنوان تبیین قرآن و حقایق شریعت، معتبر شمرده شده است.
بنابراین مراد از سنت، هر آن چیزی است که از پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار صادر شده است. اصولیون غالبا گفتار و کردار و تقریر (تأیید) معصوم را سنت دانسته اند، گفتنی است که برخی از محدثان، صفت معصوم را نیز بدین تعریف افزوده اند. براین اساس مراد از سنت وجود واقعی کلام و کردار و تقریر معصوم است.
اما حدیث، وظیفه حکایت این سنت را برای آیندگان به عهده دارد. لذا در تعریف حدیث گفته اند: «ما یحکی قول المعصوم او فعله أو تقریره». در طول تاریخ سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار(علیه السلام) در قالب حدیث به دست ما رسیده و راویان و محدثان بسیاری کوشیده اند تا با نقل صحیح اخبار به صورت شفاهی و کتبی این احادیث را به آیندگان منتقل کنند.
در کنار کوششهای صادقانه راویان معتمد و محدثان سخت کوش امانت دار، آسیبهایی هم به این امانت نبوی و ولوی گاه به عمد و گاه به صورت غیراختیاری وارد آمد. لذا پدیده حدیث نیازمند نقد و بررسی شد. دانشمندان حدیث پژوه، دانشهایی را سامان دادند تا بر پایه آنها در موضوع حدیث تحقیق کنند و زوایای مختلف آن را بکاوند. از اینرو دانشهایی را که بر محور حدیث شکل گرفته اند علوم حدیث میگویند.
¤ محورهای اصلی علوم حدیث در چند بخش اصلی طبقه بندی میشود؟
- در مجموع علوم حدیث به چهار شاخه اصلی قابل تقسیم هستند که عبارت اند از:
یک) علم رجال.
حدیث از دو بخش تشکیل شده که بخش اول آن سند و بخش دوم آن متن است. برای تحقیق در صدور حدیث، غالبا از بررسی سند بر پایه حجیت خبر ثقه، استفاده میکنند. دانش رجال وظیفه شناسایی راویان و تحقیق از قابلیت اعتماد بر آنان را برعهده دارد. این دانش، راویان قابل اعتماد و ثقه را از راویان ضعیف و احیانا کذاب متمایز میسازد. در داخل این دانش، جرح و تعدیل، طبقات راویان و بحثهای فرعی دیگری گاه به عنوان علم شناخته میشوند.
بحث از متن حدیث و رسیدن به پیامی که حدیث حامل آن است در این علم صورت میگیرد. دستیابی به معنای ظاهری حدیث و مقصود از آن براساس قراین موجود وظیفه این دانش است.
اصول و قواعدی که با استفاده از آنها میتوان به معنای مورد نظر حدیث دست یافت در این دانش تبیین میشود. این دانش، شاخههای دیگری نیز دارد؛ از جمله: غریب الحدیث یعنی تبیین معانی الفاظ غریب در احادیث و سبب ورود حدیث یعنی تبیین زمینه ورود هر حدیث.
سه) علم درایه
دانشی است که در عصر حاضر از آن به اصول الحدیث یا مصطلح الحدیث هم یاد میکنند و دانشمندان حدیث پژوه گذشته، از آن به درایه الحدیث یاد کرده اند. مراد اینان از درایه الحدیث، همان حدیث شناسی بود که بر پایه تقسیم حدیث، شناخت انواع آن، و احکام مربوط به هر نوع از احادیث، استوار بوده است.
اگر با برخی با توجه به معنای لغوی درایه الحدیث آن را فقه الحدیث یکی دانسته اند، لکن این اصطلاحی است که بر این علم اطلاق شده و از نظر تاریخی، اصطلاحی شیعی به شمار میرود.
چهار) علم تاریخ حدیث
امروزه که برای دانشهای مختلف فلسفه مضاف تعریف شده و فلسفه علوم مختلف موضوع کنکاش قرار گرفته است، حدیث هم موضوع مطالعات فلسفه علمی قرار میگیرد. مهم ترین بحث بیرونی که میتوان از حدیث داشت، تاریخ حدیث است. محقق این حوزه باید بدون ورود در مباحث علوم حدیث، به تاریخ حدیث و فرازونشیبهای آن بپردازد و به تحلیل نقطه عطف ها و تحولات این موضوع بپردازد.
عمر چندانی از به وجود آمدن این دانش نمیگذرد. اما اهمیت آن در نیم قرن اخیر بیش از پیش روشن شده است؛ به خصوص با ظهور مستشرقان و اشکالات آنان، که مبتنی بر مطالعات تاریخی است، ضرورت نگاه علمی به این بحث محسوس شده است.
قطعا اطلاع از تاریخ صدور حدیث، تاریخ تدوین حدیث و تحولات آن در طی قرون مختلف میتواند زمینه ساز دیدگاههای صحیح در برخورد با حدیث و آسیب شناسی آن باشد.
نکته مهم و قابل توجه این است آنچه امروزه علوم حدیث نامیده میشود، درواقع علوم بیرونی حدیث است و شامل معارف حدیثی نمیشود. به سخن دیگر علوم حدیث مقدمه معارف بلند احادیث اسلامی است. هدف موسسه علمی- فرهنگی- دارالحدیث نیز برنامه ریزی جهت بهره گیری هرچه بیشتر پژوهشگران و عموم علاقمندان از علوم و معارف حدیثی است.
¤ لطفا جایگاه حدیث را در میان علمای شیعه تبیین فرمایید؟
- به تعبیر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حدیث، مادر همه علوم اسلامی یا بسیاری از آنها است. درواقع تشیع از ابتدای تاریخ ظهورش برپایه نص گرایی و تبعیت از سنت واقعی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) استوار بوده است. از این رو در تمامی ادوار تاریخی، به خصوص در صدر اسلام راویان شیعه کوشیدند که با امانت کامل از سنت حفاظت و از آن استفاده کامل کنند. آموزههای حدیثی اهل بیت و ارشادات ایشان در این میان راهنمای محدثان شیعه بوده است. آنان با استفاده از این ارشادات، فعالیتهای بسیاری را انجام دادند که مهم ترین آنها عبارت اند از:
۱) تدوین حدیث: از عصر امام علی(علیه السلام) به بعد اصحاب ائمه به صورت جدی به امر تدوین حدیث اهتمام ورزیدند و کتب حدیثی بسیاری را برای آیندگان تألیف کردند. اصول اربعمأه در طول قرنهای اول در عصر حضور ائمه تدوین شد. این اصول، خود مبنای تألیف کتاب ها و جوامع روایی شد. قطعا این اهتمام در راستای حفظ دقیق احادیث از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۲) نقد سند احادیث: براساس آنچه در نهج البلاغه آمده، امام علی(علیه السلام) در اولین قدمهای تعلیم اصول برخورد با حدیث، به دسته بندی راویان پرداخت. راویان روایات نبوی را ایشان در چهار گروه زیر دسته بندی کردند:
۱-راوی منافق و کذاب،
۲-راوی غیرحافظ کسی که (توان علمی درک حدیث را ندارد)،
۳)راوی غیرضابط کسی که (انواع حدیث و ناسخ و منسوخ و امثال آن را نمیشناسد)
۴-راوی ثقه حافظ ضابط. (شروط قبول روایت و صداقت راوی در او جمع است). ائمه پس از ایشان هم ارشادات مهمی در جهت برخورد با احادیث برای اصحاب خودشان داشتند.
براساس این ارشادات، علمای شیعه در صدر اسلام به اصول نقد سند و راویان دست یافتند.
۳) فقه الحدیث: برای دستیابی به مراد و محتوای حدیث، اصحاب ائمه با ارشاد اهل بیت به فعالیتهای بسیاری پرداختند و کتب و تألیفاتی هم در همان عصر درباره این موضوع گزارش شده است. مباحث الفاظ احادیث، غریب الحدیث، و رسالههایی در موضوع برخی احادیث و توضیح معانی آنها و رساله در تعارض احادیث و امثال این موارد از شواهد اهتمام اصحاب ائمه به این موضوع است.
همچنان که تألیف کتب حدیثی- بخصوص جوامع روایی- برپایه فعالیت فقه الحدیثی استوار است. کتب جوامع روایی مهم شیعه هم- با این توضیح- نمودی از فعالیتهای فقه الحدیثی به شمار میروند.
این کوششهای حدیثی، همه با انگیزه به کارگیری بهینه حدیث در حوزههای مختلف علوم اسلامی صورت گرفته است. علوم اسلامی غالبا همه با احادیث، ارتباط جدی و نزدیک دارند. علوم قرآن و تفسیر، کلام، فقه، تاریخ، و سایر معارف دینی برگرفته از حدیث است و از این منبع استفاده میکنند. این نقش و جایگاه مهم برای حدیث نزد عالمان شیعه باعث شد که تألیفات بسیاری در حوزه حدیث انجام شود و بر این اساس کتابهای بسیاری توسط اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا یاران امام هادی(علیه السلام) نگاشته شده است.
این اهتمام خود حکایت گر نقش رفیع حدیث در عصر ائمه اطهار است. پس از آن نیز تألیفات در کلام روایی و استفاده از روایات در حوزه مباحث اعتقادی مثل کتاب التوحید و اصول کافی و نیز در فقه روایی مثل کتب اربعه حدیثی و اخلاق مثل کتاب الزهد و تحف العقول و تاریخ مثل ارشاد مفید و غیر اینها انجام شد.
گذشته از علوم نقلی ا سلامی که حدیث در آنها مورد توجه بود، عالمان شیعه تا بدانجا پیش رفتند که در حوزه فلسفه نیز پای حدیث را به میان کشیدند. ملاصدرا در تألیفات خود به حدیث توجه کرد و فیض کاشانی هم در مباحث مختلف کلامی و عرفانی به حدیث توجه خاص نشان داد. همچنین دیگر بزرگان علوم عقلی هم این عنایت را به حدیث نشان دادند.
¤ جایگاه حدیث را در میان سایر فرق مسلمانان چگونه ارزیابی میکنید؟
- در میان تمامی مذاهب اسلامی، اعتبار سنت و حدیث، امری مسلم و روشن است. تنها گروهی اندک با عنوان اهل القرآن در پاکستان وجود دارند که سنت را نپذیرفته اند و اعتباری برای آن قایل نیستند که البته بسیاری از عالمان اسلامی حتی در مسلمان بودن اینان تشکیک کرده اند. اما به هر حال همه مذاهب اسلامی نسبت به حدیث به دید اعتبار مینگرند اگرچه که گاه از ضوابط کاربرد حدیث و استدلال به آن با یکدیگر اختلافاتی دارند و در واقع نحوه اجتهاد آنها در این موضوع مختلف است.
برخی فقط سنت پیامبر «ص» را پذیرفته اند، برخی سنت صحابه را نیز به آن افزوده اند اما شیعیان فقط سنت پیامبر «ص» و ائمه معصوم (علیه السلام) را معتبر میدانند. گفتنی است جمعی هستند که هر حدیثی را میپذیرند که به حشویه معروف هستند. همچنین عده ای نیز در ارزیابی حدیث مبنایشان اعتبار کامل کتب خاصی در شیعه یا اهل سنت است که به اخباری و اصحاب حدیث شناخته میشوند.
¤ ویژگیهای متخصص علوم حدیث چه باید باشد؟
- بدیهی است که دغدغههای سه گانه پیش گفته را که عبارت اند از: اصل صدور، جهت صدور، دلالت حدیث، باید متخصص علوم حدیث بتواند پاسخگو باشد. عالمان حدیث پژوه، گاه یکی و گاه همه این دغدغه ها را میتوانند بخوبی پاسخ گویند و چنین کسی متخصص کامل در علوم حدیث است.
البته با همه اهمیتی که این علوم و ضوابط آنها در رسیدن به مفهوم و هدف حدیث دارند اما به هر حال مهارت و تبحر حدیث پژوه و داشتن شم حدیث فهمی، خود امر مهمی است. این نکته برای حدیث پژوه از کثرت تتبع و از مهارت بررسی احادیث به دست میآید. حدیث پژوه در این مرحله میتواند تا بدانجا پیش رود که کلام معصوم را بشناسد و براحتی با ملاحظه آنچه از معصوم نقل شده، صحت انتساب آن یا عدم صحت انتساب آن را به معصوم دریابد.
ائمه «ع» نیز خود به این مطلب اشاره کرده اند. شیخ صدوق در معانی الاخبار به سند خویش از امام صادق «ع» نقل کرده که آن حضرت فرمود:«حدیث تدریه خیر من الف حدیث ترویه، و لایکون الرجل منکم فقیها حتی یعرف معاریض کلامنا، و ان الکلمه من کلامنا لتنصرف علی سبعین وجها لنا من جمیعها المخرج».
تعبیر «معاریض کلامنا» اشاره به این نکته دارد که شناخت عمق، ظرایف و پیامهای سخنان اهل بیت «ع» کار هر کس نیست. این کار تنها از فقهای ربانی ساخته است. و این مهم تنها از راه آشنایی نظری با علوم حدیث و قابلیت ها و صلاحیتهای فردی حدیث پژوه حاصل نمیشود، بلکه نیاز به نور بصیرت دارد که از راه تقوا و خلوص نیت و پاک کردن ظرف جان میتوان بدان دست یافت؛ چنان که قرآن با صراحت میفرماید «یا ایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا». قطعاً هر کس که صرفاً محفوظات بسیار دارد عالم وحدیث پژوه نیست، بلکه درک عمیق نسبت به آموزههای اهل بیت «ع» ملاک و معیار است. در این زمینه در مقدمه دانش نامه میزان الحکمه صفحه ۳۵ تا ۶۶ با عنوان پیش نیازهای حدیث شناسی به تفصیل پرداخته ایم.
¤ لطفا توضیحاتی درباره رشته علوم حدیث و کاربردهای آن بفرمایید.
- رشته علوم حدیث از رشتههای جدیدی است که در گروه علوم انسانی طراحی شده است. علی رغم نوپا بودن این رشته، به خوبی توانسته جای
ود را در میان رشتههای هم عرض پیدا کند.
با توجه به اینکه بیشتر آموزههای دینی ما برگرفته از احادیث است، بنابراین کاربرد این رشته نیز بسیار گسترده است. از پیشوایان اسلام در بیشتر موضوعات علوم انسانی و حتی علوم تجربی مطالب سودمندی گزارش شده است. بررسی این مطالب میتواند دیدگاههای اسلام را در موضوعات گوناگون آشکار سازد. در علومی چون کلام، حدیث، فقه، اقتصاد، روان شناسی، جامعه شناسی و... احادیث کارآمدی در دست است که میتواند نقش آفرین باشد.
دانشمندان اسلامی از دیرباز با بررسی احادیث فقهی، اصولی و کلامی در شکوفایی دین و علوم اسلامی کوششهای شایانی کرده اند، اما همچنان نیاز به پژوهش بیشتر در همین حوزه ها و حوزههای علوم امروزی- همچون اقتصاد، روان شناسی، جامعه شناسی و... -احساس میشود.
¤ پیش نیاز علم حدیث شناسی چیست؟
- پیش نیازهای حدیث شناسی را به تفصیل در مقدمه سوم دانش نامه میزان الحکمه توضیح داده ام، به طور اجمال آشنایی با دانش رجال، درایه و تخصص در نقد و ارزشیابی متن احادیث از طرق موافقت یا مخالفت با قرآن، موافقت یا مخالفت با عقل و داشتن نور بصیرت، مهم ترین پیش نیازهای حدیث شناسی است.
¤ در مورد احادیثی که مشکل سندی یا محتوایی دارند، اما در میان عامه مردم به باور تبدیل شده است، چرا تحقیق و برای مردم بازگو نمیشود تا به مرور از نظام ارزشی و فرهنگ دینی مردم حذف شود؟
- تعدادی از احادیث، ادعیه و حتی برخی از مقاتل (روضه ها) در میان عامه مردم رواج دارد که از حیث سند یا محتوا مشکل دارند در این ارتباط چند نکته را باید توجه داشت:
۱- ضعف سند به معنای عدم صدور روایت نیست؛ چه بسا روایاتی که از نظر سند اعتبار لازم را ندارد، ولی از طریق قراین عقلی و نقلی میتوان اعتبار آنها را اثبات نمود.
۲- باید توجه داشت که تعداد احادیثی که قابل بهره داری نیستند زیاد نیست، بلکه بسیار محدود است.
۳- در مورد دعاها ما میتوانیم به هر زبان و گونه ای خدا را بخوانیم. بنابر این ضعف سند روایات مشکلی ایجاد نمیکند. چنان که مرحوم سید بن طاووس گاه ادعیه ای را خود ساخته و از بیان اینکه خودش مبدع آن است ابایی ندارد. البته اگر کسی بخواهد دعایی را به اهل بیت (علیه السلام) نسبت دهد، باید مستند باشد.
۴- نکته چهارم درباره آنچه در میان عوام بلکه شماری از خواص به عنوان حدیث مطرح است این است که گاه مصرعی از یک شعر یا جمله ای حکیمانه به تدریج به عنوان حدیث مطرح شده است.
به عنوان نمونه جمله «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» یا «ان الحیاه عقیده و جهاد»، یا مطلبی که به اشتباه به عنوان حدیث امام حسین یاد میشود: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی». که این دو جمله اخیر از اشعار شعرای عرب زبان است. اگرچه این سخنان از نظر محتوایی اشکالی ندارد، اما چون از اهل بیت نقل نشده نباید آنها را به آنان نسبت داد.
مراکز پژوهشی حدیثی و عالمان حدیث شناس باید در اینگونه موارد آگاهیهای لازم را به مردم بدهند. البته کارهای خوبی در این زمینه انجام شده است اما همانگونه که این عبارات در طول ده ها سال وارد فرهنگ عمومی شده اند، مدت ها زمان لازم است تا بتوان آنها را از فرهنگ جامعه خارج نمود. در پژوهشکده دارالحدیث سعی شده تا ذیل روایات و احیاناً عبارات ساختگی توضیحاتی داده شود. در «دانشنامه امام حسین (علیه السلام)» و کتاب اهل بیت در قرآن و سنت و... چنین شیوه ای اعمال شده است.
¤ یکی از حوادث تلخ تاریخ اسلام، جریان منع حدیث است که شما هم در ابتدای این گفت وگو اشاره ای به آن کردید. دیدگاه شما درباره علل و عوامل و رویکرد خلفا به منع ثبت و ضبط حدیث چیست و این اقدام چه ضرباتی بر منابع روایی ما وارد کرده است؟
- شماری از روایات برجای مانده از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تأکید آن حضرت بر تدوین احادیث دلالت میکند. از آن حضرت روایت شده که ایشان به صحابه فرمودند: «اکتبوا هذا العلم» و در مورد دیگر فرمود: «قیدوا العلم بالکتاب». پیامبر بارها بر نوشتن حدیث تشویق کرد و افزون بر تشویقهای وی، امروزه مجموعه ای بزرگ از نامههای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اختیار ماست که گواه صادقی بر ارزشمندی نگارش کلمات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
نخستین بار در زمان خلیفه اول منع نگارش حدیث به صورتی محدود رخ داد. ابوبکر پانصد حدیث از احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را سوزاند و پس از وی، عمر، به گونه ای گسترده از نگارش حدیث جلوگیری کرد. اگر چه برخی برای منع تدوین، دلایلی مانند ترس از اختلاط با قرآن، ترس از ترک قرآن، حافظه قوی و نیز استناد به احادیث پیامبر (ن. ک: تقیید العلم، ص ۰۳-۰۵) را بر شمرده اند، اما حقیقت آن است که هیچ یک از دو خلیفه مذکور، کار خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مستند نکرده اند و چنانچه حدیثی در آن زمان مبنی بر عدم نگارش حدیث وجود داشت، بی تردید آن ها استفاده میکردند.
چکیده سخن آن که مجموعه دلایل منع نگارش حدیث و از آن جمله احادیثی که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منسوب است، استوار نیست که در این فهرست جای پرداختن به آن نیست.
باید گفت دلیل واقعی منع نگارش حدیث، سیاست خلیفه دوم بود که در آخرین روزهای زندگی پیامبر خدا هنگامی که آن حضرت میخواستند چیزی را بنویسند که از گمراهی امت جلوگیری نماید، گفت «حسبنا کتاب الله» کتاب خدا ما را بس است و نیازی به رهنمود پیامبر نیست. البته در این رابطه سخن بسیار است.
نکته مهم این است که جریان منع تدوین حدیث بر میراث گرانبهای شیعی کم تر اثر نهاد و پیروان اهل بیت (علیه السلام) از ابتدا دستورات منع نگارش حکومت را نادیده گرفتند و از همین روی در تمام دوران ها، نگارشهای شیعی موجود بوده است و به هم پیوستگی تاریخ حدیث شیعه، از افتخارات حدیثی ماست. جریان منع تدوین، بیشترین ضربه را به میراث حدیثی مکتب خلفا زد و آنان پس از یک صد سال منع نگارش حدیث در آغازین سالهای قرن دوم به گردآوری احادیث پرداختند و همین امر سبب پیدایش احادیث ساختگی و درهم شدن احادیث صحیح با احادیث نادرست شد و بهانه ای در اختیار مستشرقان قرارداد و آنان با شبکه ای بزرگ به سراغ احادیث برجای مانده در مکتب خلفا آمدند و این شبهه را مطرح کردند که ما بین فرهنگ شنیداری و نوشتاری شما یک صد سال فاصله افتاده است و به چنین نگارشهایی نمیتوان اعتماد کرد. البته چنان که گفتیم میراث حدیثی اهل بیت (علیه السلام) چونان سلسله ای متصل از این شبهات در امان است.
¤ در مورد مکتبهای حدیثی که طبق دستور پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) اقدام به گردآوری و نشر احادیث میکردند، توضیح دهید؟
- اهل سنت در قرن اول هجری هیچ اقدامی برای نشر وکتابت حدیث نداشته اند و حتی چنان که پیشتر اشاره شد بعضاً حدیثهای نگاشته شده در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز محو و نابود کردند، اما در ابتدای قرن دوم هجری با رفع منع کتابت حدیث توسط عمربن عبدالعزیز به تدریج به کتابت و نشر حدیث پرداخته و در قرن سوم و چهارم هجری اوج تلاشهای خود را در این راه به نمایش گذاردند.
اما شیعه از همان ابتدا با تأکیدات اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بی وقفه به کتابت و نشر حدیث مشغول بوده است؛ هرچند در دوره منع کتابت حدیث از ناحیه خلفا با محدودیتهایی مواجه بودند. لیکن این محدودیت ها تأثیر چندانی در نشر حدیث توسط شیعه نداشته است؛ زیرا امیر مؤمنان علی (علیه السلام) خود در رأس مکتب حقه امامیه کتابی چون جامعه را در تمام موضوعات اسلامی از اصول و فروع نگاشت و این کتاب چون میراثی گرانبها به امامان بعد از ایشان منتقل شد و آنان همواره در حلال و حرام الهی بدان استشهاد جسته و پیروان خود را به سنت ناب نبوی (علیه السلام) رهنمون میشدند.
از این گذشته اهل سنت به دلیل اینکه فقط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را معصوم دانسته و اقوال آن حضرت را حدیث میدانند، به گفتار اهل بیت(علیه السلام) توجه نکرده و از نگاشتن و نشر سخنان آن بزرگواران که هیچ فرقی با احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد بازمانده اند؛ درحالی که شیعه احادیث آن حضرات را نیز چون احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گرد آورده و هزاران کتاب حدیثی مشتمل بر سخنان آن بزرگواران فراهم کرده اند.
¤ علت مظلومیت احادیث در میان مردم چیست و چرا تاکنون برای ترویج احادیث امامان معصوم(علیه السلام) در جامعه کار جدی صورت نگرفته است؟
- تعبیر «غربت» برای احادیث مناسب است، به نظر بنده، احادیث اهل بیت(علیه السلام) نه تنها میان مردم بلکه در حوزههای علمیه هم «غریب» هستند و اصولا تأسیس دارالحدیث با هدف کاستن از این غربت صورت گرفته است. دلایل متعددی میتوان برای غربت احادیث ذکر کرد که فعلا نمیخواهم به آنها اشاره کنم، ولی باید گفت خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه پس از تأسیس دارالحدیث گامهای بلندی در جهت کاستن از غربت احادیث برداشته شده است، ولی تا رسیدن به نقطه مطلوب هنوز هم فاصله زیاد است.
¤ تناقض ظاهری در متن برخی احادیث را چگونه میتوان توجیه کرد؟
- اولا تعبیر تناقض در سؤال شما تعبیر درستی نیست و تعبیر صحیح تعارض و تنافی است که گاهی به شکل تناقض ظهور پیدا میکند و گاهی به شکل تضاد، و ثانیا وقتی میگوییم در متن حدیثی تعارض وجود دارد، مسلما این تعارض با مقایسه مفاد آن حدیث با حدیثی دیگر به دست آمده است. به عبارت دیگر هر تعارض و تنافی دوطرف دارد و نمیتوان گفت که این حدیث با خودش در تعارض است مگر آنکه مراد صدر و ذیل یک حدیث باشد که در آن صورت نیز در حکم دو حدیث خواهد بود. بنابراین صحیح آن است که سؤال شود تعارض ظاهری میان برخی روایات را چگونه میتوان برطرف کرد؟
بعد از این مقدمه عرض میشود که اغلب تعارضهایی که میان روایات در ابتدای امر مشاهده میشوند با جمع دلالی- که عرفی نیز نامیده میشود- قابل رفع اند و درواقع از اول تعارضی نبوده است و فقط توهم تعارض وجود داشته است.
مورد دیگر از جمع دلالی تقدم خاص بر عام است که نمونههای آن در فقه شیعه فراوان است؛ به گونه ای که در علم اصول گفته شده عمل به هیچ یک از عمومات وارده در احادیث جایز نیست، مگر بعد از فحص از مخصص.
جمع دلالی موارد دیگری چون تقدیم نص بر ظاهر و غیر از این هم دارد که تفصیل آن به طول میانجامد.
¤ در همین راستا اخبار علاجیه به چه نوع احادیثی اطلاق میشود؟
- از آنجا که امامان معصوم(علیه السلام) همگی نور واحدند و درواقع تعارض و اختلافی میان سخنان آنها نیست، وجود پاره ای از احادیث متعارض موجب شده تا ریشههای این اختلاف و وجه جمع میان آنها مورد بررسی قرار گیرد. از این رو یکی از مسائل مهم در عرصه حدیث پژوهی، شناخت اسباب پیدایش اختلاف و راه جمع نمودن و حل آنهاست.
اختلاف احادیث و ناسازگاری میان مضامین پاره ای از آنها و راه علاج این ناسازگاری، از نخستین دوران تدوین دانش حدیث مطرح بوده است. اصحاب و شاگردان امامان(علیه السلام) برای آموختن چگونگی برطرف کردن ناسازگاری میان ظاهر احادیث، پرسشهایی را با آنان مطرح میکردند، و امامان(علیه السلام) ضمن پاسخ، معیارهایی را برای گشودن این معضل به آنان تعلیم میدادند. به مجموعه این روایات که حاوی ملاک ها و آموزشهایی از سوی امامان(علیه السلام) برای حل ناسازگاری میان پاره ای از روایات اند، اخبار علاجیه گفته میشود.
بسیاری از حدیث پژوهان، بحثهای نظری و تطبیق این موضوع را در عنوان مختلف الحدیث طرح کرده اند. فقیهان در علم اصول فقه، این روایات را در بحث تعادل و تراجیح بررسی میکنند. این مسئله موجب باز شدن عرصه ای جدید در حدیث پژوهی شد که معرفه مختلف الحدیث نامیده میشود.
¤ اخبار من بلغ چه احادیثی را دربرمی گیرد؟
- مجموعه ای از روایات وجود دارد که با عنوان اخبار من بلغ از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است؛ مانند: «من بلغه عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) شیء من الثواب فعمله کان اجر ذلک له و ان کان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) لم یقله؛ کسی که از پیامبر خبر عمل ثوابی به او برسد و آن کار را انجام دهد، آن ثواب برای او خواهد بود؛ اگرچه رسول خدا آن را نگفته باشد».
این روایات در بسیاری از منابع شیعی و برخی منابع اهل سنت نقل شده است. برخی از اسناد این روایات صحیح است و علامه مجلسی آن را اسناد مختلف مشهور میان شیعه و اهل سنت دانسته است، البته شهرت اسناد این روایات قابل بحث است و بر پایه پژوهشی که برخی محققین اخیرا انجام داده اند شهرتی ندارند.
برخی فقیهان غالبا به استناد این روایات و برخی ادله دیگر فقهی، قاعده ای را به عنوان تسامح در ادله سنن، بنا نهاده اند که براساس این قاعده در دلیل مستحبات و احکام غیر الزامی، نوعی تسامح اعمال میشود. بر این اساس دقتهای متداول در احکام الزامی و اعتبار مستند اینگونه اعمال، در مورد مستحبات و فضایل اعمال به کار نمیرود؛ و حتی به روایات ضعیف در این موضوعات به دید قبول نگریسته میشود.
گفتنی است بسیاری فقیهان معاصر این قاعده را نپذیرفته اند و مفهوم روایت را تنها اعطای ثواب و تفضل الهی میدانند و حکم استحباب را نیز همچون سایر احکام الهی جای تسامح نمیدانند. بدیهی است که در این گفتگو مجال بحث استدلالی در این زمینه نیست.
¤ به نظر شما راههای شناسایی و ارزشیابی سلسله راویان چیست؟
-عرضه نام یک به یک راویان سلسله به کتابهای رجالی و پژوهشهای مربوط به راویان، تنها راه شناسایی سلسله راویان هر حدیث است؛ لیکن در این روش، توجه به دو نکته لازم است:
اول آن که نام برخی از راویان، در اسناد، به طور کامل، ذکر نمیشود؛ بلکه درحدی ذکر میشود که گاه با نام برخی از راویان دیگر مشترک است. مثلاً احمدبن محمدبن عیسی به شکل احمدبن محمد ذکر میشود. احمدبن محمد، ممکن است همان ابن عیسی باشد ویا شخص دیگری مثل احمدبن محمدبن خالد. دراین حالت، اگر احوال هردو در کتابهای رجالی یکسان باشد (مثل این که هردو ثقه باشند یا هردو ضعیف)، در این صورت، تمییز فرد مشترک، چندان مهم نیست؛ زیرا در توصیف سند (به صحت و یا ضعف)، خللی پیش نمیآورد؛ لیکن اگر یکی از آن دو ثقه و دیگری ضعیف باشد، کار، مشکل میشود و ما برای این که بگوییم این سند، ضعیف است یا صحیح، نیاز به تمییز داریم که کار چندان آسانی نیست.
نکته دوم، آن که ممکن است نام برخی از راویان سند یا قسمتی از سند، مورد تصحیف واقع شده باشد و این نام ها یا اسناد، به همان گونه که مؤلف نگاشته است، اکنون به دست ما نرسیده باشند، مثل این که احمدبن محمد به شکل محمدبن احمد، تصحیف شده باشد. دراین صورت، تشخیص تصحیف و به دست آوردن نام صحیح، تنهاازدست یک رجالی و متخصص برمی آید. به طور خلاصه یکی از راههای مهم کشف تصحیف در سند، عرضه آن بر اسناد مشابه است. برای مثال، هنگامی که میبینیم حدود بیست سند به این شکل از کلینی داریم:«علی بن ابراهیم، عن علی بن محمد القاسانی...» و بعد، تنها در یک یا دو جا به این گونه: «علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن علی بن محمد القاسانی...»، این احتمال که عبارت «عن أبیه» زاید باشد و ناشی از انس ذهنی نسخه برداران کتاب کافی با کثرت روایات علی بن ابراهیم از پدرش باشد، قوت میگیرد.
باتوجه به این دو نکته- یعنی بعد از فراغت از تمییز مشترکات و کشف تصحیفات-، اگر نام یک به یک راویان سلسله سند را بر کتابهای رجالی عرضه کنیم میتوانیم ازاطلاعات موجود در این کتاب ها برای توصیف سند به صحیح یا حسن یا موثق و یا ضعیف، بهره بجوییم.
¤ چطور میتوان صحت و سقم احادیث را شناخت؟
-شناخت صحت و سقم احادیث، از دو طریق ممکن است:
۱. ازطریق سند حدیث، به این معنا که راویان سلسله سند هر حدیث را بر کتابهای رجالی عرضه کنیم تا میزان اعتبار سند را به دست آوریم؛ لیکن باید توجه داشت که ضعف سند، الزاماً به معنای ضعف متن حدیث نیست؛ چراکه گاهی متنی درست، ازطریق ضعیف، نقل شده است.
۲. ازطریق جمع آوری قراین عقلی و نقلی و دست یابی به همگونی و هم سخنی مضمون با آموزههای قطعی تر؛ مانند این که متن حدیث با عقاید مذهب یا عقل و یا احادیث مشابه مستفیض، مطابقت دارد یا نه.
به طورمثال، اگر مضمون حدیثی این باشد که بریدن یک یا دو رگ از چهار رگ حیوانات برای ذبح شرعی کافی است، این روایت به دلیل مخالفت با روایات معتبر و فراوانی که در این باب، وارد شده و اتفاق نظر فقها بر لزوم بریدن چهار رگ، موردقبول واقع نمیشود؛ هر چند سند آن از جهت صحت، هیچ مشکلی نداشته باشد. البته این، به معنای آن نیست که آن حدیث از امام(علیه السلام) صادر نشده است؛ بلکه ممکن است گوینده آن، امام(علیه السلام) باشد؛ لیکن به جهت رعایت مصالح ویژه ای چنان فرموده باشد.
این دو راه، تنها به وسیله حدیث پژوهان، قابل تشخیص است.
¤ نگاه اخباریان به احادیث چگونه است و راه مصون ماندن از آفت اخباری گری را چه میدانید؟
-اخباریان گروهی با طرزتفکر مخالف با اجتهاد هستند که در قرن یازدهم هجری و به وسیله ملاامین استرآبادی پدید آمد. در تاریخ دویست ساله اخباری گری، گروههای افراطی همچون ملاامین استرآبادی و میرزامحمد اخباری وجود دارند. آنان احادیث اهل بیت(علیه السلام) را به عنوان تنها منبع معرفتی شیعه معرفی و منابع دیگر معرفتی را نفی میکردند. عقل را حجت ندانسته و استنتاجهای آن را معتبر نمیشمرند. همچنین قرآن، روایات نبوی، اجتهاد مجتهدان و... را نیز شایسته استدلال نمیدانند. بنابراین تنها راه معرفت یابی و دست پیدا کردن به آموزههای الهی را مراجعه به احادیث اهل بیت(علیه السلام) میپندارند. انحراف اخباریان از شیوه متعارف معرفت اندوزی عالمان شیعه نیز ازاین نگاه انحصاری نشأت میگیرد.
باتوجه به محدود بودن احادیث، به ویژه احادیث صحیح و معتبر، اخباریان سعی در گسترده کردن میدان آموزههای حدیثی کرده و نقد سندی درکتب اربعه را ناصحیح شمرده اند. آنان به تمامی احادیث حتی احادیثی که از منظر سند و یا متن مستبعد و ناصحیح جلوه میکنند، تمسک کرده و از تفکر و تعقل در لوازم احادیث و یا استنتاجهای خویش دوری میکنند. البته همه کسانی که منتسب به اخباری گری هستند این نظر را نپذیرفته اند و اخباریان معتدل، برخی از معیارها و روشهای پیش گفته رانمی پذیرند.
بهترین راه برای مصون ماندن از خطر اخباری گری آن است که با پیروی از شیوه عالمان و دانشمندان شیعی، قرآن را در کنار احادیث معتبر نبوی و اخبار اهل بیت(علیه السلام) و عقل، مجموعه ای متناسب و هماهنگ از آموزههای دینی فراهم آوریم. مجموعه آموزههای دینی، مجموعه ای منسجم و هماهنگ از تفکر نقلی و عقلی است. تفکر نقلی نیز آمیزه ای از قرآن و حدیث است که با فطرت انسانی همگون بوده و دلایل عقلی و عقلایی را در بیشتر حوزههای معرفتی برمی تابد. نگاه انحصاری به روایات، همچون نگاه اختصاصی به عقل ویا قرآن، ایده ای افراطی و ناصحیح است و میباید از آن پرهیز شود
¤ بنظر شما آیا حدیث در جامعه اسلامی و حوزههای علمیه جایگاه خود را پیدا کرده است؟ اگر پاسخ مثبت است به چند نمونه اشاره بفرمایید.
- توجه به حدیث و علاقمندی به آموزههای اسلامی از دیرباز در میان مردم رواج داشته است. پس از انقلاب اسلامی این علاقمندی افزایش یافت و عطش جامعه نسبت به آموزههای قرآن و حدیث بیشتر شد. عالمان، خطیبان و نویسندگان نیز از این فرصت برای گسترش فرهنگ غنی اسلامی استفاده کردند. اما بیشتر تلاشهای حدیثی که در سالهای پس از انقلاب شده به صورت کلاسیک و منظم نبوده است. در سالهای اخیر توجهی ویژه به حدیث در دو مرکز حوزه و دانشگاه انجام شده که بسیار نویدبخش و امیدوارکننده است. نخستین مرکز آموزشی که به صورت اختصاصی ویژه حدیث و علوم حدیث تأسیس شد دانشکده علوم حدیث شهر ری است. این دانشکده در سال ۱۳۷۸ در کنار حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) کار خود را آغاز کرد، از این مرکز علمی تاکنون بیش از ۰۳۲نفر دانشجو در دو سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شده اند. دانشکده علوم حدیث در قم نیز در سال ۱۳۸۴ افتتاح شده و تاکنون در چند نوبت دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری پذیرش داشته است.
اخیراً در حوزه علمیه قم نیز مرکز تخصصی حدیث- در سطح کارشناسی- جهت طلاب علوم دینی دایر شده و چند گروه نیز از این مرکز فارغ التحصیل شده اند.
مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث نیز بیش از پانزده سال است که در گسترش معارف حدیثی و علوم حدیث در جامعه پژوهش میکند. برخی از دانشمندان و مؤسسات معتبر در قم و مشهد نیز در نشر احادیث کوشا هستند.
اما با تمام تلاشهای انجام شده هنوز حدیث جایگاه اصلی خود را در حوزههای علمیه و جامعه اسلامی به دست نیاورده است. بنابراین لازم است مسیولین محترم حوزه ها و مبلغان اسلامی در این زمینه با برنامه ریزی دقیق راهکارهای نشر گسترده حدیث و چگونگی فهم آن را بررسی و اجرایی کنند.
¤ در طول تاریخ جعل حدیث با چه انگیزههایی روی داده است؟
- جعل حدیث و نسبت دادن سخن دروغ به معصوم(علیه السلام) از سوی معاندان و بیماردلان از مصایبی بوده که از دوران حیات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پدیدار شده است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در روایتی فرموده اند: «در زمان حیات پیامبر آن قدر به رسول خدا دروغ بستند که برپایه گزارشی آن حضرت در خطبه ای فرمود: ای مردم! دروغ بستن به من بسیار شده، هرکس به عمد دروغی به من نسبت دهد، باید در دوزخ جایگاهی برای خود فراهم کند.»
جعل حدیث پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز با انگیزههای گوناگون سیاسی، اعتقادی و اقتصادی انجام شد که از آن میان میتوان به دو عامل مؤثر اشاره کرد.
۱- دشمنی حکومت اموی و عباسی با خاندان نبوت که به جعل احادیثی در فضیلت برخی از خلفا انجامید؛
۲- ظهور فرقههای فقهی و کلامی که برای اثبات عقیده خود و انکار دیدگاه سایر فرق، گاه به جعل احادیث روی میآوردند، ادامه این کژروی و گسترش روایات برخاسته، بنیان گذاری قواعدی را ضروری ساخت که به پدید آمدن دو علم رجال و درایه انجامید.
¤ از میان انواع حدیث لطفاً خبر متواتر و واحد، حدیث صحیح، حدیث حسن، حدیث موثق و حدیث ضعیف را توضیح دهید؟
- حدیثی متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی و تعمد آنان به جعل حدیث عادتاً محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظی و معنوی تقسیم شده است. متواتر لفظی، خبری است که همه ناقلان، مضمون آن را به یک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده است. متواتر معنوی، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته است.
خبر واحد، حدیثی است که شمار راویان آن در همه یا در یکی از طبقات کمتر از حد تواتر باشد. خبر واحد علم آور نیست و تنها درصورتی که از شرایط اعتبار برخوردار باشد، حجت است.
ازنظر قدمای شیعه به حدیثی صحیح گفته میشود که صدور آن از معصوم ثابت باشد ولو با قراین خارجی، ولی ازنظر متأخران حدیثی صحیح است که اولاً: تمامی سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیاً: راویان آن در تمام طبقات دارای دو ویژگی وثاقت و امامی بودن باشند. روایت صحیح در میان انواع روایات در عالی ترین درجه اعتبار و حجیت قرار دارد و با کاسته شدن هر یک از ارکان دوگانه، از میزان اعتبار آن کاسته میشود؛ از این رو همگان در پذیرش حدیث صحیح اتفاق نظر دارند؛ مگر آن که جدای از صحت سند، متن آن با معیارهای پذیرفته شده، همچون قرآن، مخالفت داشته باشد و به هیچ صورت قابل جمع نباشد.
حسن، به فتح ح و س حدیثی است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامی و ممدوح اند به مدحی که به حد وثاقت نرسیده است. اگر بعضی از راویان سلسله سند چنین باشند درصورتی که مابقی صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته میشود، زیرا نتیجه، تابع پایین ترین مراتب توثیق و تضعیف است. از این جهت، حدیث حسن ازنظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.
موثق، حدیثی است که، به استثنای شرط امامی بودن، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند. بنابراین اگر سلسله سند روایتی به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند درصورتی که همه یا بعضی از آنها شیعه دوازده امامی نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، در مرتبه سوم قرار دارد.
به حدیثی ضعیف میگویند که هیچ یک از تعریفهای اقسام پیش گفته، یعنی صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد. به عبارت روشن تر، حدیثی که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد، یا راویان آن افراد مجهول الحال، یا فاسق و دروغگو باشند، حدیث ضعیف خواهد بود.
محدثان، حدیث ضعیف را، مردود، و مفاد آن را غیرقابل استناد میدانند، مگر آن که با قرینه ای- که بر صدور آن از معصوم دلالت دارد- همراه شود. حدیث ضعیف، خود، دارای انواع گوناگونی همچون موقوف، مقطوع، مضمر، مرسل، مجعول و... است. به گونه ای که بیشتر تقسیمات حدیث در کتابهای «مصطلح الحدیث» ناظر به گونه ای حدیث ضعیف است.
¤ مایلیم کمی هم درباره حدیث قدسی توضیح دهید و بفرمایید.حدیث قدسی چه نوع حدیثی است و با قرآن چه تفاوتی دارد؟
- حدیث قدسی حدیثی است که مضمون آن به وسیله الهام به پیامبر صلوات الله علیه القا شود و آن حضرت با لفظ خود آن را بیان کند. حدیث قدسی از جهات ذیل با قرآن متفاوت است:
۱-از نظر سند نیاز به ارزیابی دارد، ولی قرآن قطعی الصدور است و نیازی به ارزیابی سندی ندارد.
۲- مشتمل بر اعجاز لفظی نیست.
۳-در نماز به عنوان قرایت کاربرد ندارد.
۴-مس آن بدون طهارت جایز است.
¤ در مطالب شما از فقه الحدیث سخن به میان آمد لطفا بفرمایید فقه الحدیث به چه دانشی گفته میشود؟
- مهم ترین دانش حدیثی، دانش بررسی و فهم مفهومها و مدلولهای روایات و دستیابی به مراد و مقصود آن است که در اصطلاح به آن «فقه الحدیث» گفته میشود. فقه الحدیث را از این نظر میتوان به سان دانش تفسیر قرآن دانست؛ همان گونه که علوم قرآن به عنوان مقدمه فهم مدلولهای آیات به کار میآید، سایر دانشهای حدیثی همچون تاریخ، مقدمات لازم را برای درکی عمیق تر از محتوای روایات به دست میدهند. از آن جا که روایات دربرگیرنده ژرف ترین مباحث در حوزههای خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، رهبرشناسی و... هستند، چگونگی راهیافت به این معارف نیازمند رعایت قواعد و مبانی ای است که در فقه الحدیث بررسی میشوند.
¤ غریب الحدیث چگونه علمی است؟
- قرآن و همچنین احادیث پیامبر صلوات الله علیه و ائمه علیه السلام مشتمل بر الفاظی است که در فرهنگ آن زمان چه بسا معلوم و مشخص بوده، ولی در طی دوره تطور زبان و لغات برای آیندگان نامانوس و یا سخت فهم شده است. علم غریب الحدیث به دنبال آن است که این لغات دیریاب و سخت فهم را برای مخاطبان زمان خود روشن سازد. نوشتههای غریب الحدیث شباهت زیادی به فرهنگهای لغت دارد؛ با این تفاوت که دایره آن محدود به لغاتی است که در احادیث وارد شده است.
النهایه تالیف ابن اثیر (متوفای ۶۰۶ق) از جامع ترین کتابهای اهل سنت در این موضوع است. مجمع البحرین، تالیف فخرالدین طریحی (متوفای ۵۸۰۱ ق) نیز از کتابهای غریب الحدیث شیعه است که به «غریب القرآن» نیز پرداخته است. از این رو مولف نام آن را مجمع البحرین نهاده است.
/
پایگاه خبری -تحلیلی اهل البیت (ابنا)