عصمت ائمه اهل بیت (علیه السلام) از دیدگاه عقل و نقل - ۳ عصمت ائمه علیهم السلام در روایات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
روایات بسیاری در کتابهای شیعه و سنی از زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله وجود دارد که با استناد به آنها میتوان عصمت ائمه علیهم السلام را ثابت کرد؛ از آن جایی که بنای ما بر اختصار است، ما فقط دو روایت «ثقلین» و «علی مع الحق» را مطرح و بحث خواهیم کرد.
حدیث ثقلین
حدیث ثقلین، از دیدگاه شیعه و سنی روایتی است متواتر که در صحیحترین کتابهای اهل سنت وارد شده و بزرگان اهل سنت، صحت آن را پذیرفته و اعلام کردهاند.
احمد بن حنبل در مسند خود مینویسد:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا بن نُمَیْرٍ ثنا عبد الْمَلِکِ بن أبی سُلَیْمَانَ عن عَطِیَّةَ العوفی عن أبی سَعِیدٍ الخدری قال قال رسول اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) انی قد تَرَکْتُ فِیکُمْ ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدی الثَّقَلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلی الأَرْضِ وعترتی أَهْلُ بیتی الا وانهما لَنْ یَفْتَرِقَا حتی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ.
ابوسعید خدری گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من بعد از خودم در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم که اگر به آنها تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد، یکی از آنها که بزرگتر از دیگری است،کتاب خدا است که ریسمانی ممتدی از آسمان تا زمین. و دیگری عترت و اهل بیت من هستند. آگاه باشید که این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج۳، ص۵۹، ح۱۱۵۷۸، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
ابن کثیر دمشقی سلفی در تفسیر خود در باره این روایت میگوید:
وقد ثبت فی الصحیح (م ۲۴۰۸) أن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) قال فی خطبة بغدیر خم إن تارک فیکم الثقلین
در صحیح (مسلم) ثبت شده است که رسول خدا در خطبه غدیر خم فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم، یکی کتاب خدا و دیگر عترتم را، این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.
ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای۷۷۴هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۴۰۴، ناشر: دار الفکر - بیروت – ۱۴۰۱هـ.
و در جای دیگر میگوید:
قال شیخنا أبو عبد اللّه الذهبی: وهذا حدیث صحیح.
استاد من ابو عبد الله ذهبی گفته: این حدیث صحیحی است.
ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر القرشی أبو الفداء، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۰۹، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
محمد ناصر البانی که وهابیها از او با عنوان «بخاری دوران» یاد میکنند، در کتاب صحیح جامع الصغیر، ج۲، ص۲۱۷، ح۲۵۵۴، آن را تصحیح کرده است.
این روایت از چند جهت عصمت اهل بیت علیهم السلام را ثابت میکند:
۱. در این روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله اطاعت مطلق از قرآن و اهل بیت علیهم السلام را برای همه مسلمانان واجب میکند.
همان طوری که پیش از این در آیه اولی الأمر ثابت شد، دستور به اطاعت مطلق، دلالت بر عصمت میکند؛ زیرا محال است خداوند دستور به اطاعت مطلق از کسی را بدهد که میداند احتمال خطا و اشتباه در گفتههای آن شخص وجود دارد و ممکن است با کتاب خدا و سنت رسولش مخالفت نماید؛
۲. رسول خدا صلی الله علیه وآله در این روایت میفرماید: «وانهما لم یفترقا حتی یردا علی الحوض»؛ یعنی قرآن و اهل بیت علیهم السلام هیچگاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و با یکدیگر مخالفت نخواهند کرد.
این جمله نیز عصمت ائمه علیهم السلام را ثابت میکند؛ چرا که اگر اهل بیت علیهم السلام مرتکب گناه و اشتباه شوند، در همان لحظه از قرآن جدا شدهاند و اعتقاد به جدا شدن آنها از قرآن، منجر به تکذیب سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله خواهد شد؛
۳. رسول خدا صلی الله علیه وآله در این روایت، تمسک به کتاب خدا و اهل بیت علیهم السلام، سبب نجات از گمراهی معرفی کرده است «ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدی»؛ پس همان طوری که اطاعت از قرآن سبب هدایت و نجات از گمراهی میشود، اطاعت از اهل بیت علیهم السلام نیز همین خاصیت را خواهد داشت و این عصمت آن بزرگواران را ثابت میکند.
تفتازانی در شرح المقاصد در این باره میگوید:
ألا یری أنه صلی الله علیه وسلم قرنهم بکتاب الله فی کون التمسک بهما منقذا من الضلالة ولا معنی للتمسک بالکتاب إلا الأخذ بما فیه من العلم والهدایة فکذا فی العترة ولهذا قال النبی صلی الله علیه وسلم من بطأ به عمله لم یسرع به نسبه.
مگر نمیبینید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اهل بیت خود را با کتاب خداوند در این که تمسک و اطاعت از آنها، سبب نجات از گمراهی میشود، قرین کرده است؟ تمسک به کتاب خدا، معنای جز پذیرش علم و هدایتی که در او هست، ندارد؛ پس همین معنا در عترت نیز مراد است، به همین خاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: اگر کسی عملش او را عقب زند، نسبش او را پیش نمیاندازد.
التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفای ۷۹۱هـ)، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۳۰۳، ناشر: دار المعارف النعمانیة - باکستان، الطبعة: الأولی، ۱۴۰۱هـ - ۱۹۸۱م.
اگر اهل بیت علیهم السلام معصوم نباشد و امکان خطا و اشتباه برای آنها وجود داشته باشد، چگونه میتواند تمسک مطلق به آنها سبب نجات از گمراهی باشد؟
در نتیجه: همان طوری که قرآن کریم این خاصیت را دارد که: لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ. (فصلت/۴۲) هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید؛ چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است» اهل بیت علیهم السلام نیز معصوم از هرگونه خطا و اشتباه هستند.
علی مع الحق والحق مع علی
این روایت که با عبارتهای مختلف در کتابهای اهل سنت با سند صحیح نقل شده از روایاتی است که عصمت امیرمؤمنان علیه السلام را ثابت میکند. طبیعی است که اگر عصمت آن حضرت ثابت شود، عصمت بقیه ائمه علیهم السلام نیز ثابت خواهد شد.
ابویعلی موصلی در مسند خود مینویسد:
حدثنا محمد بن عباد المکی حدثنا أبو سعید عن صدقة بن الربیع عن عمارة بن غزیة عن عبد الرحمن بن أبی سعید عن أبیه قال کنا عند بیت النبی صلی الله علیه وسلم فی نفر من المهاجرین والأنصار فخرج علینا فقال ألا أخبرکم بخیارکم قالوا بلی قال خیارکم الموفون المطیبون إن الله یحب الخفی التقی قال ومر علی بن أبی طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا.
عبد الرحمن بن أبی سعد از پدرش نقل کرده است که ما با عدهای از مهاجرین و انصار در کنار خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بودیم که علی (علیه السلام) بر ما وارد شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا میخواهید که شما از بهترین فردتان آگاه کنم؟ گفتند: بلی. فرمود: بهترین شما کسانی هستند که به عهد خود وفادارند و از بوی خوش استفاده میکنند. خداوند بندگان پرهیزگار را دوست دارد. راوی گوید: در این زمان علی بن أبی طالب (علیهما السلام) از کنار ما گذشت؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این با حق است و حق با او است.
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای۳۰۷ هـ)، مسند أبی یعلی، ج۲، ص۳۱۸، ح۱۰۵۲، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، ۱۴۰۴ هـ – ۱۹۸۴م.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، المطالب العالیة بزواید المسانید الثمانیة، ج۱۶، ص۱۴۷، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - ۱۴۱۹هـ.
هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید:
رواه أبو یعلی ورجاله ثقات.
این روایت را ابویعلی نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند.
الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای ۸۰۷ هـ)، مجمع الزواید ومنبع الفواید، ج۷، ص۲۳۵، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – ۱۴۰۷هـ.
فخر رازی در تفسیر خود مینویسد:
فقد ثبت بالتواتر ومن اقتدی فی دینه بعلی بن أبی طالب فقد اهتدی والدلیل علیه قوله علیه السلام: اللهم أدر الحق مع علی حیث دار.
با روایات متواتر ثابت شده است که اگر کسی در دینش از علی بن أبی طالب تقلید کند، به درستی که هدایت شده است، دلیل این مطلب نیز این گفته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: خدایا! چراغ حقیقت را بر محور علی (علیه السلام) به گردش درآور، هر طرف که او چرخید.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای۶۰۴هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۶۸، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م.
در تعبیر دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله قرآن و امیرمؤمنان علیه السلام قرین یکدیگر قرار داده است. حاکم نیشابوری در المستدرک مینویسد:
أبو سعید التیمی عن أبی ثابت مولی أبی ذر قال کنت مع علی رضی الله عنه یوم الجمل فلما رأیت عایشة واقفة... سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض.
هذا حدیث صحیح الإسناد وأبو سعید التیمی هو عقیصاء ثقة مأمون ولم یخرجاه.
أبی ثابت غلام ابوذر گوید: من در جنگ جمل همراه علی علیه السلام بودم... از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی استف این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.
این روایت سندش صحیح است و ابوسعید تیمی همان عقیصاء است که مورد اعتماد و اطمینان است؛ اما بخاری و مسلم این روایت را نقل نکردهاند.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای ۴۰۵ هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۴۶۲۶، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، ۱۴۱۱هـ - ۱۹۹۰م.
بنابراین در صحت سند این روایت تردیدی نیست.
این روایت بر عصمت امیرمومنان علیه السلام تصریح دارد؛ زیرا معنای عصمت چیزی غیر از «همراهی همیشگی با حق و صواب، و عدم اشبتاه در گفتار و کردار» نیست و زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله شهادت دهد که امیرمؤمنان در همه حالات و همواره با حق است و هیچگاه از حق جدا نمیشود، عصمت آن حضرت از هر نوع گناه و خطا ثابت میشود؛ چرا که کردار و گفتار انسان خطا، همواره با حق نیست و امکان خطا و اشتباه در آن وجود دارد. و امیرمؤمنان علیه السلام چون همواره ملازم با حق است و هیچگاه از حق جدا نمیشود، اعتقاد به عصمت آن حضرت ضروری است و گر نه گفتار رسول خدا صلی الله علیه وآله تکذیب خواهد شد.
جالب این است که حتی ابن تیمیه حرانی نیز میگوید که اگر این روایت صحیح باشد، عصمت امیرمؤمنان علیه السلام از آن ثابت میشود:
الوجه السادس قولهم إنهم رووا جمیعا أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال علی مع الحق والحق معه یدور حیث دار ولن یفترقا حتی یردا علی الحوض من أعظم الکلام کذبا وجهلا.
فإن هذا الحدیث لم یروه أحد عن النبی صلی الله علیه وسلم لا بإسناد صحیح ولا ضعیف فکیف یقال إنهم جمیعا رووا هذا الحدیث...
وأیضا فالحق لا یدور مع شخص غیر النبی صلی الله علیه وسلم ولو دار الحق مع علی حیثما دار لوجب أن یکون معصوما کالنبی صلی الله علیه وسلم وهم من جهلهم یدعون ذلک ولکن من علم أنه لم یکن بأولی بالعصمة من أبی بکر وعمر وعثمان وغیرهم ولیس فیهم من هو معصوم علم کذبهم.
وجه ششم: این گفته آنها (شیعیان) که همگی روایت کردهاند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده: «علی با حق است و حق با او است و همواره حق بر مدار علی میچرخد، و این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند» از بزرگترین دروغها و نادانی است.
زیرا این حدیث را هیچ کس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل نکرد است، نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف؛ پس چگونه شیعیان ادعا میکنند که همگی این روایت را نقل کردهاند.
دلیل دیگر بر بطلان ادعای شیعیان این که: حق بر مدار هیچ کسی جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمیچرخد و اگر حق بر مدار علی (علیه السلام) بچرخد، واجب است که او همانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معصوم باشد. و این از نادانی شیعیان است که چنین چیزی را ادعا میکنند؛ اما آنهایی که دانا هستند میدانند که علی (علیه السلام) سزاوارتر از ابوبکر، عمر، عثمان و دیگران در عصمت نیست و چون در میان نامبردگان کسی معصوم نیست؛ پس دروغ بودن ادعای شیعیان فهمیده میشود.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ)، منهاج السنة النبویة، ج۴، ص۲۳۸ـ۲۳۹، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، ۱۴۰۶هـ.
از آن جایی که ما پیش از این صحت سند روایت را ثابت کردهایم؛ پس این گفته ابن تیمیه که این روایت نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل نشده است، گفتاری است نسنجیده و از روی عناد و لجاجت با اهل بیت علیهم السلام؛ پس به اقرار ابن تیمیه این روایت دلالت بر عصمت امیرمؤمنان علیه السلام میکند.
عصمت ائمه علیهم السلام از دیدگاه خود آن حضرات
در منابع شیعه روایاتی وجود دارد که عصمت ائمه علیهم السلام را از زبان خود آن حضرات ثابت میکند و حتی روایتی از رسول خدا و امیرمؤمنان علیهما السلام وجود دارد که آنها از کلمه «عصمت» برای خود و سایر ائمه استفاده کردهاند. با این حال چگونه میتوان پذیرفت که نظریه عصمت پشنهاد هشام بن الحکم یا هر کس دیگری باشد؟ آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز این پشنهاد را از هشام شنیده بوده؟
از آن جایی که روایت در این باره بسیار زیاد است، ما فقط به چند روایت از هر یک از معصومین علیهم السلام اکتفا میکنیم.
عصمت ائمه از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
روایاتی که از رسول خدا صلی الله علیه وآله از چندین طریق نقل شده است که ما آن را به صورت دسته بندی شده خدمتتان تقدیم خواهیم کرد
به روایت امیرمؤمنان (علیه السلام)
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و الأمالی خود مینویسد:
حدثنا محمد بن علی مَاجِیلَوَیْهِ وَأَحْمَدَ بْنُ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَابْنَ تَاتَانَةَ جَمِیعاً عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّمِیمِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی سَیِّدِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ آبَایِهِ عَنْ عَلِیٍّ(علیه السلام) عَنِ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله و سلم): أَنَّهُ قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی الْقَضِیبِ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِی غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِیَدِهِ وَیَکُونَ مُتَمَسِّکاً بِهِ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً وَالْأَیِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِیَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَصَفْوَتُهُ وَهُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَخَطِییَةٍ.
هر کس خوشحال میشود که به شاخه یاقوت سرخ بنگرد که خداوند با دست خود کاشته و به او چنگ اندازد، باید علی و امامان از فرزندانش را دوست دارد؛ چرا که آنها بهترین خلقند و برگزیده او و از هرگونه گناه و اشتباهی معصوم هستند.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۵۷، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، ۱۴۰۴هـ ـ ۱۹۸۴م؛
همو: الأمالی، ص۵۸۳، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولی، ۱۴۱۷هـ.
و خزار قمی در کفایة الأثر مینویسد:
أخبرنا القاضی المعافی بن زکریا قال حدثنا علی بن عتبة قال حدثنی الحسین بن علوان عن أبی علی الخراسانی عن معروف بن خربوذ عن أبی الطفیل عن علی (علیه السلام) قال قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) أنت الوصی... أنت الإمام أبو الأیمة الإحدی عشرة من صلبک أیمة مطهرون معصومون.
ابوطفیل از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی، تو جانشین من هست... تو امام و پدر یازده از نسل خودت هستی، تمام آن امامان پاک و معصوم هستند.
الخزاز القمی الرازی، أبو القاسم علی بن محمد بن علی(۴۰۰هـ)، کفایة الأثر فی النص علی الأیمة الاثنی عشر، ۱۵۱، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخویی ناشر: بیدار ـ قم، ۱۴۰۱هـ.
به روایت سلمان فارسی
سلیم بن قیس هلالی در کتاب خود به نقل از سلمان از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل میکند که آن حضرت فرمود:
وَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِیَّ وَفِی أَخِی عَلِیٍّ وَفِی ابْنَتِی فَاطِمَةَ وَفِی ابْنِی وَالْأَوْصِیَاءِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ، وُلْدِی وَوُلْدِ أَخِی: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» أَ تَدْرُونَ مَا «الرِّجْسُ» یَا سَلْمَانُ قَالَ: لَا. قَالَ: الشَّکُّ، لَا یَشُکُّونَ فِی شَیْءٍ جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ أَبَداً، مُطَهَّرُونَ فِی وَلَادَتِنَا وَطِینَتِنَا إِلَی آدَمَ، مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ.
این آیه در باره من و برادرم علی و دخترم فاطمه و دو پسرم و جانشینان یکی پس از دیگری نازل شده است که فرزندان من و فرزندان برادرم هستند: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. «خداوند خواسته است رجس و بدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک گرداند». ای سلمان، آیا میدانید «رجس» چیست؟
سلمان عرض کرد: نه. فرمود: شکّ است، آنان هرگز در باره چیزی که از جانب خدا آمده باشد شک نمیکنند. ما در ولادتمان و در طینتمان تا حضرت آدم پاک هستیم، از هر بدی پاک و معصوم هستیم.
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای۸۰هـ)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۹۰۹، ناشر: انتشارات هادی ـ قم، الطبعة الأولی، ۱۴۰۵هـ.
به روایت ابن عباس
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و کمال الدین، خزار قمی در کفایة الأثر، و ابن شهرآشوب در مناقب آل أبی طالب مینویسند:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْهَیْثَمُ بْنُ أَبِی مَسْرُوقٍ النَّهْدِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ أَنَا وَعَلِیٌّ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَتِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون.
ابن عباس میگوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که میگفت: من، علی، حسین، حسین و ۹ نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲ ص۶۶، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، ۱۴۰۴هـ ـ ۱۹۸۴م؛
همو: کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۸۰، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ؛
الخزاز القمی الرازی، أبو القاسم علی بن محمد بن علی(۴۰۰هـ)، کفایة الأثر فی النص علی الأیمة الاثنی عشر، ص۱۹، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخویی ناشر: بیدار ـ قم، ۱۴۰۱هـ؛
ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفای۵۸۸هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج۱ ص۲۵۴، تحقیق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المکتبة والمطبعة الحیدریة، ۱۳۷۶هـ ـ ۱۹۵۶م.
و شیخ صدوق در کتاب شریف الأمالی روایت دیگری را از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل میکند که آن حضرت به عصمت اهل بیت علیهم السلام از هر گونه پلیدی و گناه تصریح کرده است.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سَلَمَةَ الْأَهْوَازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِیُّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُوسَی ابْنِ أُخْتِ الْوَاقِدِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِیُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْعَلَاءِ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله کَانَ جَالِساً ذَاتَ یَوْمٍ وَعِنْدَهُ عَلِیٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ علیهم السلام فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَأَکْرَمُ النَّاسِ عَلَیَّ فَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَوَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَأَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَاجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِینَ مِنْ کُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِینَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَأَیِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْک....
ابن عباس گفت: یک روز رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته بود و علی و فاطمه و حسنین نزد او بودند. آن حضرت گفت: خدایا تو میدانی اینان اهل بیت منند و گرامیترین مردم نزد من، دوستشان را دوست دار، دشمنشان را دشمن دار، مهربانی کن با مهربانان به آنها و بد دار بدخواه آنها را، کمک کن کمک، کار آنها را و آنها را از پلیدی پاک کن و معصوم دار از هر گناهی و بروح القدس مؤید دار.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، الأمالی، ص۵۷۴، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولی، ۱۴۱۷هـ.
به روایت عمار بن یاسر
خزار قمی در کفایة الأثر مینویسد:
عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ مُوسَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَسْلَمَ عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) الْوَفَاةُ دَعَا بِعَلِیٍّ (علیه السلام) فَسَارَّهُ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ: یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی... وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ یُخْرِجُ اللَّهُ الْأَیِمَّةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون.
ابوطفیل از عمار نقل کرده است که وقتی رسول در بستر احتضار قرار گرفت، علی علیه السلام را پیش خود خواست، مدت طولانی را با او به آرامی سخن گفت و سپس فرمود: ای علی! تو جانشین و وارث من هستی، و از نسل حسین علیه السلام ۹ امام خواهند آمده که همگی آنها پاک و معصوم هستند.
الخزاز القمی الرازی، أبو القاسم علی بن محمد بن علی(۴۰۰هـ)، کفایة الأثر فی النص علی الأیمة الاثنی عشر، ص۱۲۴، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخویی ناشر: بیدار ـ قم، ۱۴۰۱هـ.
عصمت ائمه از زبان امیرمؤمنان علیه السلام
شیخ صدوق در کتاب خصال و علل الشرایع با سند صحیح نقل میکند:
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی عَیَّاشٍ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً علیه السلام یَقُول:... إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه وآله وَلِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَإِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ صلی الله علیه وآله لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَإِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ.
تنها باید از خداوند و پیغمبر و جانشینان او فرمان برد و اینکه خداوند دستور فرموده است فقط از دستورات پیغمبر اطاعت شود برای این است که پیغمبر معصوم است و پاک و به نافرمانی خداوند دستور نمیدهد و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر امر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر بگناه نمیکنند.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، الخصال، ص۱۳۹، تحقیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة ـ قم، ۱۴۰۳هـ ـ ۱۳۶۲ش؛
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، علل الشرایع، ج۱ ص۱۲۳، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المکتبة الحیدریة ـ النجف، ۱۳۸۵هـ ـ ۱۹۶۶م
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای۸۰هـ)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۴۰۵، ناشر: انتشارات هادی ـ قم، الطبعة الأولی، ۱۴۰۵هـ.
امیرالمؤمنین علیه السلام در بیانی گویا و کوتاه دیگر، بر عصمت اهل بیت و هماهنگی کامل آنان با قرآن تأکید کرده است.
شیخ کلینی در الکافی، محمد بن الحسن صفار در بصایر الدرجات و شیخ صدوق در کمال الدین همگی با سند صحیح نقل کردهاند:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صلی الله علیه وآله قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَی طَهَّرَنَا وَعَصَمَنَا وَجَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَحُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَجَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَجَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَلَا یُفَارِقُنَا.
سلیم بن قیس هلالی از امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: به درستی که خدای تبارک و تعالی ما را پاکیزه و معصوم گردانید، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد، نه ما از قرآن جدا شویم و نه او از ما جدا میشود.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ)، الأصول من الکافی، ج۱ ص۱۹۱، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،۱۳۶۲ هـ.ش؛
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۴۰، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ؛
الصفار، أبو جعفر محمد بن الحسن بن فروخ (متوفای۲۹۰هـ)، بصایر الدرجات الکبری فی فضایل آل محمد، ص۱۰۳، تحقیق: الحاج میرزا محسن کوچه باغی، ناشر: منشورات الأعلمی ـ طهران، ۱۳۶۲ش ـ ۱۴۰۴هـ.
و آن حضرت در خطبه ۸۶ نهج البلاغه میفرماید:
«فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ وَأَنَّی تُؤْفَکُونَ» وَالْأَعْلَامُ قَایِمَةٌ وَالْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَالْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ بَلْ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَبَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ وَهُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَأَعْلَامُ الدِّینِ وَأَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ.
مردم کجا میروید؟ چرا از حق منحرف میشوید؟ پرچمهای حق بر، و نشانههای آن آشکار است، با اینکه چراغهای هدایت روشنگر راهند، چون گمراهان به کجا میروید؟ چرا سرگردانید؟ در حالی که عترت پیامبر شما در میان شماست، آنها زمامداران حق و یقینند، پیشوایان دین، و زبانهای راستی و راستگویانند، پس باید در بهترین منازل قرآن جایشان دهید و همانند تشنگانی که به سوی آب شتابانند، به سویشان هجوم ببرید.
در این خطبه، امیرمؤمنان علیه السلام مردم با اطاعت و رو آوردن به اهل بیت علیهم السلام دعوت میکند و اهل بیت علیهم را زبان راستگوی دین و تنها راه نجات از گمراهی میشمارد و به همگان گوشزد میکند که آنها را همانند قرآن تعظیم و تکریم کنند و از فرامین اهل بیت اطاعت کنند.
دلالت این جملات بر عصمت امیرمؤمنان علیه السلام به حدی است که ابن أبی الحدید معتزلی اعتراف میکند، این جمله عصمت آن حضرت را به اثبات میرساند:
فإن قلت: فهذا القول منه یشعر بأن العترة معصومة، فما قول أصحابکم فی ذلک؟
قلت: نص أبو محمد بن متویه؛ رحمه الله تعالی فی کتاب الکفایة علی أن علیاً علیه السلام معصوم، وإن لم یکن واجب العصمة، ولا العصمة شرط فی الإمامة، لکن أدلة النصوص قد دلت علی عصمته؛ والقطع علی باطنه ومغیبه، وأن ذلک أمر اختص هو به دون غیره من الصحابة، والفرق ظاهر بین قولنا: زید معصوم، وبین قولنا: زید واجب العصمة، لأنه إمام؛ ومن شرط الإمام أن یکون معصوماً، فالاعتبار الأول مذهبنا، والإعتبار الثانی مذهب الإمامیة.
اگر کسی بگوید که این سخن امیرمؤمنان علیه السلام دلالت بر عصمت اهل بیت میکند؛ پس دیدگاه اصحاب شما (سنیها) در این باره چیست؟ در جواب میگویم: ابو محمد بن متویه در کتاب الکفایة تصریح کرده است که علی علیه السلام معصوم است؛ اگر چه واجب العصمة نیست و نیز عصمت شرط امامت نیست؛ ولی ادله و نصوص دلالت میکند بر عصمت امیرمؤمنان علیه السلام، عصمت از ویژگیهای آن حضرت است و دیگر صحابه از چنین مقامی بهرهمند نیستند.
تفاوت روشنی است بین این که بگوییم: زید معصوم است و این که بگوییم: زید واجب العصمه است؛ چرا که او امام است و از شرایط امام این است که معصوم باشد. دیدگاه اول مذهب و اعتقاد ما و دیدگاه دوم مذهب امامیه است.
إبن أبیالحدید المداینی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای۶۵۵ هـ)، شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۲۲۹، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۸م.
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امیرمؤمنان علیه السلام روایتی را نقل میکند که آن حضرت صراحتا هرگونه نسیان و فراموشی را از خود نفی میکند:
حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِیُّ السَّمَرْقَنْدِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نَصْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَی الْخَشَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَکَمُ بْنُ بُهْلُولٍ الْأَنْصَارِیُّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ قُرَّةَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْمَدَنِیِّ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی عَیَّاشٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمُ بْنُ قَیْسٍ الْهِلَالِیُّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام یَقُولُ مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله آیَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِیهَا وَأَمْلَاهَا عَلَیَّ وَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَعَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَتَفْسِیرَهَا وَنَاسِخَهَا وَمَنْسُوخَهَا وَمُحْکَمَهَا وَمُتَشَابِهَهَا وَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِی أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَحِفْظَهَا فَمَا نَسِیتُ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَلَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَیَّ فَکَتَبْتُهُ وَمَا تَرَکَ شَیْیاً عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَلَالٍ وَلَا حَرَامٍ وَلَا أَمْرٍ وَلَا نَهْیٍ وَمَا کَانَ أَوْ یَکُونُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِیهِ وَحَفِظْتُهُ وَلَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی صَدْرِی وَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَمْلَأَ قَلْبِی عِلْماً وَفَهْماً وَحِکْمَةً وَنُوراً لَمْ أَنْسَ مِنْ ذَلِکَ شَیْیاً وَلَمْ یَفُتْنِی شَیْءٌ لَمْ أَکْتُبْهُ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَتَخَوَّفُ عَلَیَّ النِّسْیَانَ؟ فِیمَا بَعْدُ فَقَالَ صلی الله علیه وآله: لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَلَا جَهْلًا وَقَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَدِ اسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَایِکَ الَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ شُرَکَایِی مِنْ بَعْدِی قَالَ الَّذِینَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَبِی فَقَالَ «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» الْآیَةَ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ هُمْ قَالَ الْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَی أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ الْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَالْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا یُفَارِقُهُمْ وَلَا یُفَارِقُونَهُ بِهِم.
سلیم بن قیس هلالی گوید: از علی علیه السلام شنیدم میفرمود: هیچ آیهای از قرآن بر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل نشد؛ جز آن که برای من خواند و املاء کرد و من آن را به خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من آموخت و دعا کرد که خدای عز و جل به من فهم و حفظ آن را تعلیم دهد.
من هیچ آیهای از کتاب خدا را فراموش نکردم و نه علمی را که به من املاء کرد و نوشتم و آنچه خدای عز و جل از حلال و حرام و امر و نهی آنچه بوده و میباشد از طاعت و معصیت به او آموخت و به حفظ من سپرد و یک حرف از آن فراموش را نکردم سپس دستش را بر سینهام نهاد و از خدای عز و جل خواست که دلم را پر از علم و فهم و حکمت و نور کند نه چیزی را فراموش کردم و نه از قلم انداختم.
عرض کردم یا رسول اللَّه! میترسی که من بعد فراموش کنم، فرمود نه از فراموشی تو ترس دارم و نه از نادانی تو، پس از آنکه پروردگارم جل جلاله به من خبر داده که دعای مرا در باره تو و شرکاء تو که بعد از تو هستند مستجاب کرده.
عرض کردم یا رسول اللَّه شرکاء بعد از من کیانند؟ فرمود آنان که خدای عز و جل آنها را قرین خود و من ساخته و گفته «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» تا آخر آیه گفتم یا رسول اللَّه کیانند؟ فرمود اوصیاء منند تا در سر حوض به من وارد شوند همه آنان هادی و مهدی باشند، هر که از آنها کناره گیرد، به آنها زیانی نمیرسد، آنها با قرآنند و قرآن با آنها است از آنها جدا نشود و از او جدا نشوند.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۸۵، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ.
عصمت ائمه از زبان امام زین العابدین علیه السلام:
شیخ صدوق در کتاب معانی الأخبار مینویسد:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِی قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِی الْجُرْجَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِیُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِیفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ یَزِیدَ بْنِ الْحَسَنِ الْکَحَّالُ مَوْلَی زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهم السلام قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا یَکُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَلَیْسَتِ الْعِصْمَةُ فِی ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ بِهَا وَلِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً فَقِیلَ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَی الْمَعْصُومِ؟ فَقَالَ: هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَحَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا یَفْتَرِقَانِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَالْإِمَامُ یَهْدِی إِلَی الْقُرْآنِ وَالْقُرْآنُ یَهْدِی إِلَی الْإِمَامِ وَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم».
عبّاس کحّال غلام زید بن علیّ گوید: پدرم برایم گفت: حضرت موسی بن جعفر به نقل از پدرش از جدش از امام سجّاد علیهم السلام فرمود: از ما خاندان جز معصوم، شخص دیگری نمیتواند امام باشد، و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا با چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین جهت امکان ندارد عصمت کسی را به دست آورد؛ مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد. شخصی عرض کرد: ای فرزند گرامی رسول خدا معنی معصوم چیست؟ فرمود: معصوم شخصی است که به واسطه چنگ زدنش به ریسمان الهی و جدا نشدنش از آن هرگز به گناهی آلوده نگردد، و رشته محکم خدا قرآن است که آن دو تا روز قیامت از یک دیگر جدا نگردند، و تا رستاخیز امام هدایت میکند به قرآن، و قرآن راهنمایی مینماید به امام، و این است فرموده خدا: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ؛ همانا این قرآن مردم را به راستترین و استوارترین طریقه هدایت میکند» (الإسرا/۹).
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، معانی الأخبار، ص۱۳۲، ناشر: جامعه مدرسین، قم، اول، ۱۴۰۳ ق.
عصمت ائمه از زبان امام باقر علیه السلام
شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع مینویسد:
عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیهما السلام لِأَیِّ شَیْءٍ یُحْتَاجُ إِلَی النَّبِیِّ وَالْإِمَامِ؟ فَقَالَ: لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَی صَلَاحِهِ وَذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا کَانَ فِیهَا نَبِیٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ «وَما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ» وَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَأَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَی أَهْلَ السَّمَاءِ مَا یَکْرَهُونَ وَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی أَتَی أَهْلَ الْأَرْضِ مَا یَکْرَهُونَ» یَعْنِی بِأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَیِمَّةَ الَّذِینَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» وَهُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِینَ لَا یُذْنِبُونَ وَلَا یَعْصُونَ وَهُمُ الْمُؤَیَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَبِهِمْ تُعْمَرُ بِلَادُهُ وَبِهِمْ یُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَبِهِمْ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَبِهِمْ یُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِی وَلَا یُعَجِّلُ عَلَیْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَالْعَذَابِ لَا یُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَلَا یُفَارِقُونَهُ وَلَا یُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَلَا یُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین.
جابر بن یزید جعفی گفت خدمت امام باقر علیه السلام عرض کردم: برای چه سبب و علت مردم احتیاج به پیغمبر و امام علیهم السّلام دارند؟ فرمود: برای بقاء و نظم و اصلاح عالم، و بقاء و اصلاح عالم به وجود ایشان آن است که: خداوند عذاب را از مردم (که بواسطه اعمال بدشان مستوجب شدهاند) دفع و رفع مینماید تا زمانی که پیغمبر و امام در بین ایشان باشند. چنان که در قرآن میفرماید: «وَما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ؛ خداوند عذاب نخواهد کرد مردم را در حالی که تو ای پیغمبر (رحمة للعالمین) در بین ایشان هستی.
و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرموده: ستارگان امانند برای اهل آسمان و اهل بیت من امانند برای اهل زمین، و اگر ستارگان از آسمان فرو ریزند میرسد باهل آسمان آنچه را که دوست نمیدارند (شاید هلاکت و نابود شدن باشد) هم چنین اگر اهل بیت من از میان مردم بروند خواهد رسید باهل زمین آنچه را که مکروه میدارند (و آن مرگست) و اهل بیت آن حضرت (دوازده نفر) ائمه میباشند که خداوند اطاعت آنها را با اطاعت خود و رسول خود برابر و مقرون فرموده چنان که میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ، ای کسانی که ایمان (بخدا و رسول و قیامت) آوردهاید فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید، و ایشان معصوم و پاک هستند (از هر رجس و پلیدی و اعمال زشت) و مرتکب هیچ گونه گناهی نشده و نمیشوند و نافرمانی خدا را نمیکنند بلکه مؤید من عند اللَّه و براه و طریق صواب و صلاح میباشند، و بسبب ایشان خداوند بندگان خود را روزی میدهد و شهرهایشان را آباد میگرداند، و بواسطه آنها باران از آسمان میبارد و (گیاه و محصولات که توأمست با) برکات از زمین خارج میشود، و بواسطه وجود ایشان است که بگناهکاران مهلت داده شده و تعجیل در عذاب و عقوبت ایشان نمیشود (تا شاید بیدار و هوشیار شوند و توبه نمایند).و روح قدسی از ایشان دقیقه و آنی جدا نمیگردد، و ایشان از قرآن جدا نیستند و قرآن هم از ایشان جدا نیست، صلوات اللَّه علیهم اجمعین
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱هـ)، علل الشرایع، ج۱ ص۱۲۳، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المکتبة الحیدریة ـ النجف، ۱۳۸۵هـ ـ ۱۹۶۶م
سایت موسسه حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف