عثمان و قاتل

هنگامی که خبر قتل هرمزان،جفینه و دختر ابولؤ لؤ که به ناحق توسط عبیدالله بن عمر در به جای ابولولو و در قصاص خون عمر بن الخطاب کشته شده بودند در شهر پیچید، مردم که از بی گناهی آنان با خبر بودند ترسیدند عذاب الهی نازل گردد.(۱) سعد ابن ابی وقاص ‍ با عبیدالله گلاویز شد و سپس عثمان پیش آمد و موی عبیدالله را کشیده و او را سرزنش نمود تا جایی که مردم آنها را از هم جدا نمودند.(۲) عثمان به وی می‌گفت: ((خدا تو را بکشد! یک فرد مسلمان نماز خوان و یک دختر کوچک و فرد دیگر که در پناه اسلام بوده است را کشته ای؟ رها کردن تو سزاوار نیست.))(۳)


 

هنگامی که عثمان انتخاب شد، مردم یقین داشتند خلیفه، عبیدالله را قصاص خواهد کرد. وی با صحابه در این زمینه مشورت نمود، اکثریت نظر دادند قصاص وی لازم است. تنها چند نفر و از جمله ((عمرو ابن العاص)) با قصاص عبیدالله، مخالفت نموده، و گفتند برای خانواده عمر، این که دو نفر از آنها با هم از بین بروند غیر قابل تحمل است. و از طرف دیگر عمرو به عثمان گفت: جنایت در زمان تو رخ نداده است، از این رو تو مسیول کیفر آن نیستی.(۴) در این میان امام علی (علیه السلام) اصرار فراوان بر اجرای قصاص داشت تا جایی که به عثمان فرمود: ((این فاسق را به سزای عملش برسان زیرا مرتکب جنایت بزرگی شده است، او مسلمان بی گناهی را کشته است.))(۵) و به عبیدالله هم فرمود: اگر روزی دست من به تو برسد تو را قصاص خواهم کرد؛ مگر گناه دختر ابولؤ لؤ چه بود که او را کشتی؟(۶) و نیز به مردم فرمود: اگر من بجای عثمان بودم، عبیدالله را قصاص می‌کردم.(۷) از این رو هنگامی که امام (علیه السلام) بعد از عثمان به حکومت رسید تصمیم بر قصاص ‍ فرزند عمر گرفت، به همین جهت، عبیدالله فرار نمود و به شام نزد معاویه رفت.(۸) 

سیوال این است که چرا عثمان به عنوان خلیفه به این موضوع رسیدگی نکرد؟ خون این سه نفر بیگناه گردن چه کسی است؟عبیدالله بن عمر براساس چه آیه ای از قرآن مجید و چه سنت چنین عملی را انجام داد؟

______________________

پی نوشت:

(١) ابن سعد، محمد، الطبقات، ج ۵، ص ۱۶.

(٢) ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ، ج ۲، ص ۱۲۶.

(٣) یعقوبی، احمد، تاریخ، ج ۲، ص ۱۶۱.

(٤) ابن سعد، محمد، الطبقات، ج ۵، ص ۱۶؛ ابن حجر، احمد، الاصابة، ج ۳، ص ۶۱۶؛ ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ، ج ۲، ق ۲، ص ۱۲۶؛ طبری، محمد، تاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹، ابن اثیر، علی، الکامل، ج ۲، ص ۲۲۶.

(٥) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ‍ ۶۱،.

(٦) ابن سعد، محمد، الطبقات، ج ۵، ص ۱۶.

(٧) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۶۰.

(٨) ابن سعد، محمد، الطبقات، ج ۵، ص ۱۶.