شیخ مرتضی انصاری -3
شیخ مرتضی فرزند محمد امین بن شمس الدین بن احمد بن نورالدین بن محمد صادق شوشتری دزفولی، یکی از نامورترین و پر آوازهترین مراجع عالیقدر تقلید در عصرهای اخیر، و یکی از محققترین چهرههای علمی و فقهی قرون متأخر به شمار میآید. نام پرشکوه مرتضی انصاری، توأم با نبوغ و ابتکار و تحول و دقت میباشد. او آغازگر و پایه گذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است که در قرون اخیر به حق او را شایسته دریافت لقب «خاتم الفقهاء و المجتهدین» نموده است.
هر چند او در زندگی و حیات مادی و معنوی خویش پیراسته و منزه از هر نوع تظاهر و تفاخر بوده است و در تلاشهای علمی خود جز خدا و و رضایت او و جز پیشبرد احکام خدا، فکر و اندیشه دیگری نداشته است و به تعبیر شاگرد نامدارش، مرحوم آیة الله حاج میرزا حبیب الله رشتی، «او تالی تلو مقام عصمت در علوم و اصول بود.»(1)
نام مرحوم شیخ مرتضی با دو کتاب بسیار ارزنده «فراید الاصول» و «مکاسب» در اصول و فقه همراه است و با این دو اثر جاودان، نام خود را در پهنه معارف اصیل اسلام جاودانه کرده است، کتابهایی که هم اکنون در دنیای دانش و معارف اسلامی اعتبار جهانی دارد و حوزههای علمیه چندین سال با درس و بحث و تحقیق روی آن دو کتاب سرمایه گذاری نموده و وقت صرف میکنند.
رویای صادق مادر شیخ قبل از تولد وی، شبی حضرت امام صادق علیه السلام را در عالم رویا میبیند که قرآنی طلاکاری شده به او داد. معبرین خوابش را، و عطای امام را، به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر کردند و چنین شد که جهان تشیع مفتخر به وجود این شخصیت گردید که از نسل جابر بن عبدالله انصاری، فرزندی پا به عرصه گیتی بگذارد که استمرار بخش خط ولایت و امامت باشد.
شیخ انصاری کوشید که به منکرین اعتبار عقل در شناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمهای میان عقل و شرع وجود دارد و آنچه را که عقل حکم میکند، شرع نیز حکم میکند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوا و نظریات مرحوم شیخ، جلوه خاصی دارد، منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
ولادت شیخ انصاری در هیجدهمین روز ماه ذیحجه در سال 1214، روز عید غدیر، روز «اکمال دین و إتمام نعمت» در شهر قهرمانپرور دزفول از سلاله پاک یکی از فرزندان جابربن عبدالله انصاری صحابی نامدار پیامبر عالیقدر اسلام پا به عرصه وجود نهاد و نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گردید. پدرش «شیخ محمد امین» از مبلغین و مروجین شریعت مقدس اسلام و مادرش دختر یکی از علمای محل و از زنان پرهیزکار عصر خود و از زنان متعبده بود و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکرده و چون اواخر عمر نابینا شده بود شیخ مقدمات تهجد وی را فراهم میکرد حتی آب وضویش را در موقع احتیاج گرم میکرد این بانوی مکرمه به سال 1279 ه.ق در نجف اشرف از دنیا رفت و شیخ در غم فقدان مادر بسیار متاثر و غمناک شد و گریه کرد.
او در چنین خانوادهای چشم به جهان گشود و رشد و بالندگی آغاز نمود و از همان دوران کودکی به فراگرفتن قرآن و یاد گرفتن معارف اسلامی پرداخت و به زودی آثار نبوغ و ذکاوت در او مشاهده گردید. پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، آن چنان استعداد و شایستگی از خود نشان داد که حیرت همگان را برانگیخت و در عُنفوان جوانی به درجه عالیه اجتهاد نایل آمد.
نیاکان و پدران شیخ انصاری در یکی از محلههای شهر دزفول که نامش محله مشایخ انصار و در شمال غربی بقعه معروف"سبز قبا"واقع است. گروهی که اکثر آنها فقیه و اهل علم و عملاند زندگی میکنند و از آنجایی که جد بزرگ این خاندان جابر بن عبدالله انصاری (16 - 78 ق و بعضی سال وفات وی را در 98 ق ذکر کردهاند) آنها را جابری انصاری میگویند.
جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری از مردم مدینه و از طایفه خزرج و از اصحاب بزرگ رسول الله صلی الله علیه و آله بوده است. عبدالله پدر جابر از بزرگان قبیله خزرج و از نخستین مسلمانان مدینه است و در بیعت عقبه شرکت نموده و از کسانی بوده که سوگند خوردند پس از مهاجرت پیامبر به مدینه جان و مال خود را فدای آن حضرت کنند عبدالله در غزوه بدر و احد شرکت کرد و در احد از سربازانی بود که محافظت دره نزدیک به میدان جنگ به ایشان سپرده شده بود، در اواخر جنگ که به سود مسلمانان بود بسیاری از یارانش درّه را برای جمع آوری غنایم ترک نمودند، عبدالله و فرمانده دسته و چند نفر دیگر بر جای ماندند و سپس که جنگ مغلوب شد، گرفتار حمله قریش گردید و در راه انجام وظیفه شهید شدند. جابر بن عبدالله از رسول خدا صلی الله علیه و آله 1540 حدیث نقل کرده است و اولین کسی است که قبر حضرت امام حسین علیه السلام را چهل روز پس از شهادتش زیارت کرده و در این موقع نابینا نبوده است.
در بعضی از منابع آمده است که در زمان زیارت قبر امام حسین علیه السلام جابر نابینا بوده است. خانواده شیخ انصاری (ره) شیخ سه همسر داشته است. اولین آنها دختر شیخ حسین انصاری - که نخستین استادش بوده و از این همسر یک دختر به نام بیبی فاطمه داشته است. دومین همسر شیخ، دختر میرزا مرتضی مطیعی دزفولی بوده که از وی یک دختر به نام بیبی زهرا بازمانده است. سومین همسر وی اهل اصفهان یا رشت بوده که از او یک فرزند پسر به دنیا آمده لکن قبل از تولد از دنیا رفته است.
مسافرت به کربلا شیخ در سال 1232 ه.ق در سن هیجده سالگی همراه پدرش به قصد زیارت عتبات عالیات به عراق مسافرت کرد و در کربلا به توصیه شیخ حسن انصاری به خدمت سید مجاهد که از علمای نامدار کربلا بود رسید و بر او مهمان شد. تصادفاً در همان ملاقات نخست، مباحثهای بین او و علامه سید مجاهد پیرامون وجوب یا حرمت نماز جمعه در دوران غیبت در گرفت که طی آن سید مجاهد با توجه به طرز بیان و شیوه استدلال شیخ، به استعداد و نبوغ او پی برد و آیندهای بسیار درخشان برای او پیش بینی کرد، و بر اساس پیشنهاد او، در کربلا اقامت گزید و این اقامت چهار سال به طول انجامید. او از محضر اساتید بزرگ آن عصر، همچون خود ایشان و شریف العلماء مازندرانی کسب فیض نمودند و بعد به موطن اصلی خود بازگشت. پس از اقامت کوتاه در موطن، مجدداً رهسپار نجف اشرف گردید و با حضور در درس فقیه متبحر زمان، مرحوم «شیخ موسی کاشف الغطاء» به تکمیل معلومات خود پرداخت و پس از مدتی توقف در نجف باز به دزفول مراجعت نمود و آن هنگامی بود که شیخ مرتضی به مرتبهای از علم و تبحر رسیده بود که در برخی از معارف اسلامی از اساتید خود نیز پیشی گرفته بود.
مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتی، یکی از اصحاب و معاصران شیخ انصاری، در مورد او میگوید:
«شیخ در سه چیز امتیاز داشت: علم، ریاست، تقوا و زهد.» او در زهد نمونه و الگو بود.
مسافرت به مشهد در سال 1240 ه.ق، شیخ تصمیم گرفت که به زیارت هشتمین اختر فروزان ولایت، حضرت امام رضا علیهالسلام به مشهد برود، و در ضمن از حوزه علمیه آن شهر نیز بازدید به عمل آورد. مادر شیخ که دیگر فراق فرزند برایش میسر نبود، به این مسافرت رضایت نمیداد. اصرار مادر به جایی رسید که سرانجام شیخ به قرآن متوسل شده و مسأله را به استخاره واگذاشت، و هنگامی که قرآن را باز نمود، این آیه شریفه در برابر دیدگانش پدیدار شد:
«لا تخافی ولا تحرنی إنّا رادوّه إلیک و جاعلوه من المرسلین» (سوره قصص، آیه 28) این آیه شریفه مربوط به داستان حضرت موسی(علیه السلام) و نوید پیامبری و رسالت او بود. مفهوم این آیه باعث تسکین دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضایت داد. او در این مسافرت زیارتی و علمی، از حوزههای علمی بروجرد، اصفهان و کاشان نیز دیدن کرد و در برخی از آن حوزهها اقامت گزید و در کاشان مدتی در محضر درس علامه مرحوم ملا احمد نراقی صاحب مستند الشیعه شرکت جست، در عین حال به تألیف اشتغال ورزید و آن چنان این استاد و شاگرد به هم جذب شدند که معروف است هنگامی که شیخ از کاشان عزیمت نمود، علامه ملا احمد نراقی فرمود:
«استفادهای که من از این جوان نمودم، بیش از استفادهای بود که او از من برد، و هم او گفت من در مسافرتهای مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم دیدم که هیچ یک از ایشان مانند شیخ مرتضی نبود.»
شیخ مرتضی پس از چهار سال اقامت در کاشان به اتفاق برادرش شیخ منصور به مشهد رسید. پس از زیارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علماء و رجال فقه و فقاهت آن دیار، به تهران رسید و مدتی نیز در تهران اقامت ورزید. پس از شش سال مسافرت علمی و پربار، به اتفاق برادر به دزفول بازگشت و مورد استقبال اهالی قرار گرفت و چند سالی در آنجا اقامت گزید. اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و کنجکاو او را قانع نمیساخت. لذا تصمیم گرفت دوباره به نجف باز گردد. زیرا در آن مرکز علمی، افراد فراوانی را میتوانست از علم سرشار خود بهرهمند سازد، از این رو در سال 1249 ه.ق عازم نجف گردید و به کرسی تدریس آن حوزه علمی نشست تا در نهایت به مرجعیت شیعه منتهی گردید.
اوضاع ایران در عصر شیخ انصاری تولد، رشد جسمی و تحصیلی شیخ در زمان سلطنت فتحعلی شاه - 1212 تا 1250 ق - بوده است. ایران در دوره پادشاهان قاجار، گرفتار دو دشمن نیرومند گردیده در شمال روسیه تزاری و در جنوب انگلستان استعمارگر، خبر سقوط شهر گنجه در قفقاز و قتل عام مردم مسلمان آنجا در دربار فتحعلی شاه غوغا کرد و علمای تهران جنگ با کفار روسیه را تصویب کردند و حکم جهاد و تجهیز سپاه صادر شد. جنگ دوره اول قریب دهسال طول کشید و پس از جنگ و گریزهای متعدد با وساطت سفیر انگلیس، پیمان صلح میان ایران و روسیه فراهم آمد و در سال 1228 ق در محلی بنام گلستان، عهدنامه صلح به امضاء رسید. (2)
مبتکر علم اصول جدید او نه تنها در زمینه مسائل علمی و فقهی یگانه دوران بود، بلکه در اخلاق و زهد نیز در میان اقران و امثال کم نظیر بود. او در زهد و وارستگی معنوی و اخلاقی به مقام والایی از عروج و ارتقاء رسیده بود که مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتی، یکی از اصحاب و معاصران او، آن را یکی از امتیازات فوق العادهاش به شمار آورده و میگوید:
«شیخ در سه چیز امتیاز داشت: علم، ریاست، تقوا و زهد.» او در زهد نمونه و الگو بود.
یکی از بهترین موارد نمود و ظهور و تجلی تقوا، در مسائل مالی و اقتصادی است. در تقوا و صیانت نفس او، در این باره کافی است که گفته شود با آن که وجوه شرعی فراوانی از چهل میلیون شیعه روی زمین آن روزگار در نجف به محضرش آورده میشد، معذلک او همانند یک فرد فقیر، زندگی را میگذراند و حتی اموالی را که به عنوان تحفه و هدیه به محضرش آورده میشد، بین فقراء و مستمندان یا طلاب و مصالح عمومی مسلمین صرف میکرد. از آن نظر که این تحفهها به عنوان مرجعیت است، نه به عنوان شخص مرجع. عنوان رییس شریعت است، نه شخص رییس. شیخ انصاری در مسافرتهای زیارتی و علمی، از حوزههای علمی بروجرد، اصفهان و کاشان نیز دیدن کرد و در برخی از آن حوزهها اقامت گزید و در کاشان مدتی در محضر درس علامه مرحوم ملا احمد نراقی صاحب مستند الشیعه شرکت جست، در عین حال به تألیف اشتغال ورزید و آن چنان این استاد و شاگرد به هم جذب شدند که معروف است هنگامی که شیخ از کاشان عزیمت نمود،
علامه ملا احمد نراقی فرمود:
«استفادهای که من از این جوان نمودم، بیش از استفادهای بود که او از من برد، و هم او گفت من در مسافرتهای مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم دیدم که هیچ یک از ایشان مانند شیخ مرتضی نبود.»
مقام علمی او مقام علمی او در حدی است که به حق و شایستگی تمام، او را «خاتم الفقهاء» و پایان دهنده و تکمیل کننده فقاهت لقب دادهاند و او یکصد و پنجاه سال تمام است که بر جهان فقه و اصول و حوزههای علمی شیعه حکومت و زعامت روحی و فکری دارد و اندیشهها و ابتکارات او سر فصل تاریخی در فقه به شمار آمده و مستند فقهاء است. او نظریات ابتکاری و ابداعی بی شماری در فقه و اصول به وجود آورد که میتوان نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیلهای دیگر در مبحث تعادل و تراجیح را از نظریات مهم او به شمار آورد، و همچنین بهاء دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام، و دیگر، مبارزه با اخباریگری رایج آن روز بود، که شیخ بزرگوار ما توانست با یک رشته از بیانات دقیق علمی در برابر آنها بایستد و آنان را متقاعد سازد، این امر از امتیازات بارز او به شمار میآید. او کوشید که به منکرین اعتبار عقل در شناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمهای میان عقل و شرع وجود دارد و آنچه را که عقل حکم میکند، شرع نیز حکم میکند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوا و نظریات مرحوم شیخ، جلوه خاصی دارد، منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
او با این روش متین و مستحکم، اصول اخباریگری رایج آن روز را در هم کوبید و پایهها و اصول مستحکمی برای فقه و اصول نوین بنیاد نهاد و مسیر اجتهاد را روشن و مبرهن نمود.
حاشیه نوسیان محقق در عظمت علمی نبوغ فکری شیخ مرتضی انصاری(ره) همین قدر کافی است که اطلاع پیدا نماییم تاکنون بیش از 200 نفر از علماء و فضلاء و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتب و نوشتههای او حاشیه و تعلیقه نگاشتهاند و کتابهای تألیفی او به کرّات در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید طبع قرار گرفته است، به حدی که هم اکنون مواد غذای فکری طلاب و فضلای حوزههای علمیه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را تشکیل میدهد و شخصیتهای بزرگی مانند:
آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (صاحب کفایة الاصول)، سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه)، حاج میرزا حبیب الله رشتی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرف الدین، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمد حسین مامقانی و تعداد کثیری از علماء و مجتهدین مبرّز و نامدار که نام بردن آنها به درازا میکشد، بر آن حاشیه و تعلیقه دارند. آنان نوشتهها و تألیفات شیخ را اصل قرار داده و بر آن تعلیقه و حاشیه افزودند و نظریات او را مورد تجزیه و تحلیل و عمق نگری و ژرف انگاری قرار دادهاند
. سبک نگارش او از ویژگیها و خصوصیاتی که در نوشتههای شیخ بزرگوار ما جلب توجه میکند، سبک نگارش و روش سادهنگاری او است که هر مطلب علمی را با سادگی و سلامت عبارت برگزار مینماید و سعی میکند هر چه بیشتر مطلب را به ذهن خواننده نزدیکتر سازد، به حدی که در خور فهم او تنزیل دهد. در تألیفات او الفاظ مشکل و الفاظی که استفاده از آن معمول نمیباشد، کمتر دیده میشود. او با قلم شیوا و خالی از ابهام، مطالب را به رشته تحریر در آورده است و این یکی در میان اقران و امثال او همانند صاحب جواهر و صاحب ریاض از اختصاصات وی به شمار میآید. مادر شیخ قبل از تولد وی، شبی حضرت امام صادق علیه السلام را در عالم رویا میبیند که قرآنی طلاکاری شده به او داد. معبرین خوابش را و عطای امام را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر کردند و چنین شد که جهان تشیع مفتخر به وجود این شخصیت گردید که از نسل جابر بن عبدالله انصاری، فرزندی پا به عرصه گیتی بگذارد که استمرار بخش خط ولایت و امامت باشد.
چگونگی تدریس شیخ انصاری از کارها گفتههای شیخ معلوم است که در طول عمر با برکتش همه سعی و کوشش در راه تحصیل، تدریس و تالیف آثار علمی بوده است.
از برادرش شیخ منصور نقل شده که: شیخ حتی در سفر برای وی درس میگفت و او تقریرات شیخ را مینوشت.
حاج ملا نصرالله تراب در لمعات البیان مینویسد:
در سفر مکه همراه شیخ استاد بودیم، ما و همه حجاج دو ماه در محلی به نام عنیزه به جهت ترس از غارت اعراب بادیه نشین توقف نمودیم، شیخ عصرها برای ما از کتاب"هدایه، المسترشدین"درس میگفت و از جمله حاضرین در درس شیخ محمد باقر فرزند مولف کتاب مذکور بود.
شیخ انصاری بعد از نمازهای یومیه به جای تعقیبات نماز مطالب درس و اشعار الفیه - کتابی است در علم نحو شامل هزار بیت شعر است. میخواند.
وقتی از وی سوال شد که شما با این همه مقام علمی، درسهای دوره نوجوانی را تکرار میکنی؟!
در جواب فرمود: بله میخوانم و تکرار میکنم تا فراموشم نشود.
اساتید شیخ شیخ بزرگوار ما از محضر اساتید متعددی بهره جسته است که هر کدام نقش ویژهای در تأثیرگذاری در روحیه او داشتهاند که به بازگویی نام چند تن از آنان میپردازیم:
1- عموی بزرگوارش، آیة الله شیخ حسین انصاری (شاگرد صاحب ریاض، تا سن 17 سالگی)
2- آیة الله سید محممد مجاهد (از شاگردان آیة الله وحید بهبهانی) او در سنین 18 سالگی، دو سال تمام از محضر او بهره جسته است.
3- آیة الله شریف العلماء مازندرانی کسب فیض از محضر او تداوم داشته است. 4
- آیة الله ملا احمد نراقی (صاحب مستند الشیعه)، به مدت چهار سال تمام در کاشان.
5- آیة الله شیخ علی کاشف الغطاء، فقیه عصر و نابغه دهر، به مدت یک سال تمام.
6- آیة الله شیخ علی کاشف الغطاء، زعیم دینی و مرجع عالیقدر شیعه، به مدت 5 سال.
7- آیة الله شیخ محمدحسن صاحب جواهر (مدت بسیار اندک محض تیمّن و تبرّک) شاگردان شیخ در مکتب پر بار و حوزه پر برکت تدریس شیخ بزرگوار، شاگردان متعددی تربیت یافتند که هر کدام استوانههای فقهی، و مجتهد مسلم، کاوشگر دقیق و محقق ارزشمندی بودهاند، چون محضر مبارک علمی او، مجتهد پرور محقق ساز و اندیشمند نواز بود. شاگرد مستقیم شیخ بزرگوار در زمان حیات خویش بیش از هزار تن بوده است که از میان آنان شخصیتهای نامی برجستهای برخاستهاند که هر کدام در گوشهای از نقاط جهان اسلامی مشعلدار فقه و فقاهت و زعامت روحی و حامل میراث انبیاء و رسولان بودهاند. ما از تعداد کثیر این جمع، به ذکر اسامی چند تن از آنان بسنده مینماییم:
1- آیة الله میرزا محمد حسن شیرازی، صاحب فتوای بلندآوازه ی تحریم تنباکو
2- آیة الله شیخ جعفر شوشتری، خطیب توانا و کاتبی پرکار و واعظ پر صلابت
3- آیة الله حاج میرزا حبیب الله رشتی، صاحب «بدایع الأفکار»، و «رساله اجاره و غصب»
4- آیة الله سید حسین کوه کمری تبریزی، صاحب آثار و مآثر فراوان و استاد بزرگ حوزه نجف
5- آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی، صاحب تاب «ذرایع الأحکام فی شرح شرایع الإسلام» و کتب دیگر
6- آیة الله شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب «کفایة الأصول» که در تحقیق و تدقیق کم نظیر است.
7- آیة الله حاج میرزا محمد حسن آشتیانی، نماینده تامّ الإختیار مراجع نجف در تحریم تنباکو در تهران
8- آیة الله میرزا ابوالقاسم کلانتر، صاحب تقریرات استاد خود، شیخ انصاری
9- آیة الله حاج شیخ هادی تهرانی، مجتهد و دارای تألیفات متعدد فقهی و تفسیری
10- آیة الله ملاحسینقلی همدانی، شاگرد شیخ و صاحب منظومه حاج ملاّ هادی سبزواری، عارف نامی
11- آیة الله حاج میرزا حسین خلیلی تهران، مجتهد نامور و صاحب فتوای مشروطیت
12- آیة الله عابد و زاهد و فاضل بزرگوار، شربیانی، مجتهد معروف آذربایجانی
13- سید جمال الدین اسدآبادی، بنیانگذار وحدت مسلمین و مبارز نستوه بر علیه استعمار نام پرشکوه مرتضی انصاری، توأم با نبوغ و ابتکار و تحول و دقت میباشد. او آغازگر و پایه گذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است که در قرنهای اخیر به حق او را شایسته دریافت لقب «خاتم الفقهاء و المجتهدین» نموده است. آثار و تألیفات ارزنده شیخ انصاری (ره) آثار ارزنده و تألیفات گرانسنگ و ارزشمندی از مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ مرتضی انصاری(ره) به یادگار مانده است که هر کدام نشانی از نبوغ، اجتهاد، علم وسیع و تحقیق دقیق آن عالم ربانی میباشد. ما در این بخش به صورت اجمال به بازگویی برخی از آنها میپردازیم. 1- المکاسب (فقه) شامل مکاسب محرمه، خیارات، و احکام عمومی معاملات.
2- فراید الاصول (اصول) شامل مباحث الفاظ، امارت و اصول عملی. این دو کتاب عالیترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرار میدهد. 3- رسالهای در تقیه.
4- رسالهای در رضاع و نشر حرمت آن.
5- رسالهای در قضاء میت.
6- رسالهای در مواسعه و مضایقه.
7- رسالهای در عدالت.
8- رسالهای در مصاهره.
9- رساله ای در ملک اقرار.
10- رسالهای در تبیین قاعده «لاضرر و لاضرار».
11- رسالهای در خمس.
12- رسالهای در زکات.
13- رسالهای در خلل صلاة.
14- رسالهای در ارث.
15- رسالهای در تیمم.
16- رسالهای در قاعده تسامح.
17- رسالهای در باب حجیت اخبار.
18- رسالهای در قرعه.
19- رسالهای در متعه.
20- رسالهای در تقلید.
21- رسالهای در قطع و جزم.
22- رسالهای در ظن.
23- رسالهای در اصالة البرایه.
24- رسالهای در مناسک حج.
25- حاشیهای بر مبحث استصحاب.
26- حاشیهای بر نجاة العباد (رساله عملیه).
27- کتابی در علم رجال (از وجیزه مجلسی بزرگتر است).
28- تألیفی در اصول الفقه.
29- حواشی بر عواید نراقی.
30- حاشیهای بر بغیة الطالب.
31- اثبات التسامح فی ادلة السنن.
32- التعادل و الترجیح.
33- رسالهای در تقیه.
34- رسالهای در التیمم الاستدلالی.
35- رسالهای در خمس.
غروب خورشید سرانجام این مرد علم و فضیلت و شخصیت عالیقدر، در سن 67 سالگی به سال 1281 (مضمون آیه شریفه «ظهر الفساد») در 18 جمادی الثانی، با انبوهی از مفاخر و نوشتهها و ذخایر فکری و معنوی که عموماً در خدمت به اسلام بود، به دار باقی شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عزادار ساخت. هنگام مرگ دارایی این زعیم عالیقدر اسلامی، معادل هفده تومان رایج آن روز بود که همان مقدار هم مقروض بود. جسم مطهر و مقدسش در جوار حرم حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام دفن شد و وصی گرامی او، حاج سید علی شوشتری بنا به وصیت شیخ بر جنازه او نماز گزارد. شیخ منصور انصاری برادر ارجمندش، در تاریخ ولادت و وفات او گوید: ز غیب آمده تاریخ حیات و ممات «غدیر» عام تولد، «فراغ» عام وفات (لفظ «غدیر» =1214 برابر با تاریخ تولد، و لفظ «فراغ» = 1281 سال وفات اوست.) و سن شریفش 67 سال بود.
صاحب ریحانة الأدب مینویسد:
«بسیار عجیب است که شماره لفظ «شصت و هفت» هم مطابق رقم 1281 میباشد که سال وفات اوست.»(3)
پینوشتها:
1- شخصیت شیخ انصاری، به قلم نوادهاش.
2-ایران در دوره سلطنت قاجار، ص 60.
3- ریحانة الأدب، ج 1، ص 189 و 193.
منابع:
1- زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری، مولف ضیاء الدین سبط شیخ زندگانی.
2- شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری.
3- فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی.
سایت تبیان