«بهاء الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبد الصمد حارثی همدانی جبعی»، ملقب به شیخ بهایی، شیخ الاسلام و ابوالفضایل، عالم و دانشمند متبحر در جمیع علوم روزگار، فقیه، مجتهد، محدث، عارف و شاعر شیعی مذهب، در صبحگاه 17 ذیحجه سال 953 قمری در"بعلبک"در منطقهای که امروزه با نام"لبنان"شناخته میشود، چشم به جهان گشود. زادگاه او همواره یکی از مراکز مهم مذهب تشیع بوده و دانشمندان شیعی بسیاری از این ناحیه برخاستهاند. خاندان بهایی یکی از خانوادههای معروف جبلعامل در این عصر بودهاند. علمای این منطقه در بنیاد نهادن تشیع در ایران و استوار کردن آن بویژه از قرن هفتم به بعد تلاش بسیار کردهاند.
بهایی دوران کودکی و نوجوانی خود را در محل تولدش به سر آورد. وی در سال مهاجرت پدرش به ایران (966 ه. ق.) سیزده سال داشت. در سالهای اولیه مهاجرت، (به دلیل عدم آشنایی با زبان فارسی) در فراگیری علم و دانش همچنان از محضر پدر خویش بهره میجست، اما با انتقال خانواده او از اصفهان به قزوین (که به دعوت شاه طهماسب صفوی، و تعیین پدرش به منصب شیخ الاسلامی پایتخت صورت گرفت) دنیای جدیدی از علم و سیاست در برابر شیخ بهایی گشوده شد، زیرا قزوین در آن روزگار مرکز علم و دانش، و نیز محل اقامت شخصیتهای بزرگ علمی و سیاسی در ایران بود. این سفر فرصتی بود برای شیخ بهایی برای دستیابی به رشد علمی و نیز آشنایی با فعالیتهای سیاسی و اجتماعی که آینده او را رقم زد.
خانواده
ایشان در خانوادهای اهل علم به دنیا آمد، پدرش حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی فقیه و مفسر و از شاگردان شهید ثانی بود. فضایل علمی پدر شیخ بهایی تا جایی بود که نخستین لقب شیخ الاسلامی قزوین، مشهد و هرات را از آن خود ساخت.
شیخ بهایی در سن سیزده یا هفت سالگی به همراه خانواده رهسپار ایران شد و در اصفهان اقامت گزید و در همین زمان بود که شیخ علی مشار، آشنایی پدر شیخ بهایی را با شاه طهماسب فراهم کرد و حاکم صفوی با اعطای خلعتی از او خواست که به قزوین بیاید و لقب شیخ الاسلامی را به او عطا کرد.
شیخ بهایی با مرگ پدر جانشین او شد و ملقب به"شیخالاسلام هرات"گشت. و در همین ایام بود که سفرهای خود را آغاز کرد و سالهای مدیدی در سیاحت و گردش بود. بنا به گفته برخی از تاریخنویسان مدت سی سال در سفر حج، بیت المقدس، شام، آسیای صغیر، حلب، مصر و دیگر کشورها بوده است.
استادان
شیخ بهایی مباحث گوناگونی از معارف عصر خود را فرا گرفته بود، از جمله فقه، تفسیر، اصول، هندسه، ریاضی، فلسفه، عرفان، کلام، شعر و ادبیات، علوم غریبه و دیگر علوم.
اولین استاد او پدرش بود که علوم عقلی و حدیث و تفسیر را از او فرا گرفت. استاد دیگر او «مولانا عبدالله مدرس یزدی» بود که کلام و فلسفه را نزد او تعلیم دید. شیخ بهایی ریاضیات را از «ملا محمدباقر بن زین العابدین یزدی» و طب را از حکیم عمادالدین آموخت. استادان دیگر شیخ عبارتند از «شیخ احمد کجایی» و «مقدسی شافعی».
شاگردان
شیخ بهایی سالهای دراز به تدریس اشتغال داشت. اندیشهوران بسیاری در دامان درس او تربیت یافتند که نام برخی از آنان به قرار زیر است:
ملاصدرا شیرازی، ملا محسن فیض کاشانی، فیاض لاهیجی، نظام الدین بن حسین ساوجی، سید ماجد بحرایی، فاضل جواد بغدادی، ملا خلیل غازی قزوینی، میرزا رفیع الدین طباطبایی نایینی، شیخ زین الدین عاملی، نوه شهید ثانی، شرف الدین محمد رویدشتی، شیخ محمد علی عاملی تبنینی، مظفر الدین علی، کتاب درباره زندگی شیخ بهایی نوشته است، محمد تقی مجلسی، پدر علامه محمد باقر مجلسی، شیخ محمود بن حسام الدین جزائری، محقق سبزواری، ملا عزالدین فرهانی مشهور به علینقی کمره ای، شاعر معروف، عنایه الله علی کوهپایه ای معروف به قهپایی، هاشم بن احمد بن عصام الدین اتکانی، شیخ نجیب الدین علی بن محمد بن مکی عاملی جیبلی جبعی، محمد صالح بن احمد مازندرانی، حسنعلی بن عبدالله شوشتری، شیخ زین الدین علی بن سلیمان بن درویش بن حاتم قدمی بحرانی، سلطان العلما سید حسین حسینی مرعشی، نویسنده حاشیه بر روضه و حاشیه بر معالم
و بسیاری دیگر که بنا به گفته مورخین شاگردان حضرت شیخ به 100 نفر میرسند.
تألیفات
مهمترین کتاب شیخ بهایی عبارت است از جامع عباسی که به دستور شاه عباس اول نگاشته شده است. در تالیف این کتاب شیخ میبایست رسالهای فقهی جهت پیاده کردن آن در قلمرو صفویان بنویسد. این کتاب برآیند خط و مشی مذهبی دولت صفوی و اداره و اجرای امور سیاسی – مذهبی در زمان شاه عباس اول است. البته شیخ قبل از به پایان رساندن کتاب از دنیا رفت و شاگردش نظام الدین ساوجی کار تکمیل و نگارش آن را بر عهده گرفت.
کتاب دیگر شیخ بهایی، کشکول اوست که مجموعهای است از علوم و دانشهای مختلف که شیخ در آن تبحر داشته است. در این کتاب شیخ اجل اشعاری را به فارسی و تازی سروده است که حکایت از ذوق عرفانی وی دارد.
کتاب دیگر شیخ، الزبدة مهمترین اثر شیخ در اصول است. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ قمری، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده است.
کتابهای دیگر شیخ عبارتاند از: چهل حدیث. رساله اثنیعشریة پیرامون طهارت، نماز، زکات، روزه و حج. خلاصه الحساب که مهمترین تألیف شیخ بهایی در ریاضیات و هندسه است. تشریح الافلاک و رساله اعمال اسطرلاب از آثار نجومی شیخ است. فواید الصمدیة که به نام صمدیه معروف است و در باب نحو میباشد و برای برادر خود عبدالصمد نگاشته که هنوز در حوزههای علمیه تدریس میشود. طوطینامه، منظومه نان و پنیر، مثنوی نان و حلوا از آثار شعری اوست. کتابهای تفسیر ایشان عبارت است از: عروة الوثقی تفسیر سوره حمد، عین الحیاة، تفسیر بیضاوی، حاشیه بر تفسیر بیضاوی، حل حروف القرآن، حواشی تفسیر کشاف و مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین.
آراء و اندیشهها
در کلام شیخ بهایی نوعی گرایش به اشراق مشهود است. او همواره علوم ظاهری را به چشم قیل و قال مینگریسته است و آنها را برای نیل به کمال ناقص میشمرده. با این حال در کنار تمایل شدیدی که به عرفان داشته، وظیفه شرعی خود را به عنوان مجتهد و شیخ الاسلام به خوبی ایفا نموده و حوایج دینی مردم را به بهترین شکل سامان میبخشید.
شیخ بهایی یک شیعه متعادل و میانهرو بود تا جایی که عدهای او را سنی مذهب خواندهاند. حتی گروهی او را زردشتی معرفی کردهاند. البته این تسامح دینی تنها مختص او نبود. بلکه حکومت صفویه در دوره او مشی مداراجویانهای با مکاتب و فرق مختلف داشت.
به هر حال طریقت عارفانه شیخ بهایی از اشعار وی هویداست. تقدیری که شیخ از عارفانی چون «سفیان ثوری»، «شیخ عبدالقادر گیلانی» و «محیالدین عربی» میکند و ارادتی که به «مولوی»، «بسطامی» و «فخر رازی» دارد، گویای تمایلات وی به سوی تصوف است، تا جایی که شیخ بهایی خود را متمایل به «فرقه قلندریه» میخواند.
شیخ بهایی در مباحث مربوط به وحدت وجود قایل به این است که حقیقت وجود مطلق موجود بالذات است، زیرا که به وجود چیزی نزدیکتر از خود وجود نیست. ماسوی ذات الذوات از ماهیات صفاتاند که وجودشان اعتباری است. از این رو حلول و اتحاد معنایی ندارد. زیرا همه هستی وجود مطلق است.
زندگی در عهد صفویان
شیخ بهایی در مدت ۷۸ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بودهاست ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته است. این سلاطین عبارتند از: «شاه طهماسب» از۹۶۶ تا ۹۸۴ ق، «شاه اسماعیل دوم» از ۹۸۴ تا ۹۸۵ق، «سلطان محمد خدابنده» 985 تا 995ق و «شاه عباس اول» ۹۹۵ تا ۱۰۳۸ق.
او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت کرد. دلیل این مهاجرت از یک سو افزایش تهدیدات حاکمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود. حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحکیم سلطنت خود نیز کمک میکردند، عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری میکردند.
شیخ بهایی معمار اصفهان
شیخ بهایی در ریاضی و معماری و مهندسی بسیارمشهور بوده و بسیاری از بناهای معروف دوره صفویه نتیجه تدبیر و طراحی او بوده است. از آن جمله:
1- ساخت ساعت آفتابی در مسجد امام
2- کاریز نجف آباد
3- سفیداب
4- حمام.
بناهای کم نظیر اصفهان که معماران در ساخت و ساز آن از همفکری شیخ بهایی بهره مند شده اند، نیز از دیگر کارهای مهندسی آن شیخ اجل است. از جمله:
1- کتیبههای مساجد اصفهان
2- پل الله وردیخان (سی وسه پل)
3- پل خواجو
4- چهارباغ
5-میدان نقش جهان
6- مسجد شیخ لطف اله.
وفات
شیخ بهایی به همراه گروهی از شاگردانش برای خواندن فاتحه به قبرستان رفت. بر سر قبرها مینشست و فاتحهای نثار گذشتگان میکرد. تا اینکه به قبر «بابا رکنالدین» رسید. آوایی شنید که سخت او را تکان داد. از شاگردان پرسید: «شنیدید چه گفت؟» گفتند: «نه».
شیخ پس از آن، حال دیگری داشت. همواره در حال دعا و گریه و زاری بود. گر چه او هیچگاه از عبادت غافل نبود ولی اکنون بیش از پیش، به مناجات و دعا اهمیت میداد. مدتی بعد شاگردانش از او پرسیدند: «آن روز چه شنیدید؟» پاسخ داد: «به من گفتند آماده مرگ باشم».
شش ماه از این حادثه گذشت. دوازدهم شوال 1031 قمری فرا رسید و مرگ به پیشواز شیخ بهایی آمد.
اصفهان پایتخت صفویه غرق در ماتم شد. بیش از پنجاه هزار نفر مردم اصفهان در تشییع جنازه او شرکت داشتند. «ملامحمد تقی مجلسی» بر وی نماز گزارد و سپس پیکرش را به مشهد مقدس بردند و بنابر وصیتش او را در حرم امام رضا (علیه السلام) به خاک سپردند (که اکنون در محلی به نام"رواق شیخ بهایی"مورد زیارت زائران حرم رضوی قرار میگیرد). و سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا.
منابع
امل الآمل
مفاخر اسلام
أعیان الشیعة
ریحانة الادب
ریاض العلماء
قصص العلماء
روضات الجنات
//
سایت ابنا