شهید ثانی
مقام علمی
شیخ زین الدین فرزند نورالدین علی عاملی جبعی شامی، معروف به ابن الحجة و مشهور به شهید ثانی، از اسطوانههای دین و اعاظم علمای امامیه است.
ولادت ایشان در یکی از روستاهای جبل عامل در جبع در سال 911 ق بوده است. پس از وفات پدرش و اخذ علوم و فنون ادب در سال 925 به شهر میس سفر میکند و به حوزه درسی شیخ علی بن عبدالعالی کرکی ملحق میشود. در سال 933 به کرک میرود و از محضر استادانی چون شیخ علی میسی و سید حسن صاحب المحجة البیضاء کسب فیض میکند. در سال 937 به دمشق مهاجرت میکند و به درس فلسفه شیخ شمس الدین محمد بن مکی شرفیاب میگردد و کتب حکمت اشراق سهروردی، طب و غایة المقصد را فرا میگیرد. سپس در سال 946 راهی عتبات مقدسه عراق میشود و از علمای آن دیار کسب فیض کرده و به درجه اجتهاد تایل میگردد. و بعد از آن در سال 951 به بعلبک سوریه رفته و تولیت مدرسه نوریه به او واگذار میشود. مرجعیت تامه این عالم بزرگوار تقریبا از سال 948 بوده است.
شهید ثانی تا سال 955در بعلبک ماند و به انجام وظایف سرگرم بود؛ ولی اشتیاق به موطن و دیدار خویشاوندان و دوستان او را بر آن داشت که به شهر خود بازگشته و در آنجا مقیم گردد. لکن از لابلای نوشتههای ابن العودی چنین استنباط میشود که انگیزه مراجعت او عبارت از احساس فشار شدید و مراقبت جاسوسان و بدخواهانی بود که او را در تنگنای روحی میآزرد. ابن العودی میگوید:"تاریخ مراجعت شهید به جبع، پایان نقطه فرصت امنیت و سلامت او از حوادث ناگوار بوده... که آن بزرگوار، مرا از آن آگاه ساخت، و در منزل من، واقع در جزین در حال اختفاء از دشمنان و بدخواهان بسر میبرد. علت این فشار شدید، اقبال و توجه فزون از حد مردم به شهید ثانی بوده است که همزمان با اقامتش در بعلبک از آن برخوردار بود، و حسودان و بدخواهان نمیتوانستند این همه حیثیت و احترام و شهرت را در شهید ثانی تحمل کنند.
شاگردان
شهید همان طور که استادان زیادی داشته و از آنان بهرههای فراوانی برده است شاگردان فراوانی نیز تربیت کرده و از آنچه خود در طول سالیان دراز و با سختیهای فراوان آموخته، به دیگران نیز انتقال داده و کسان زیادی را از سرچشمه زلال دانش خویش سیراب ساخته است، تنی چند از معروف ترین شاگردان دانشمند و دست پروردگان وی بدین قرارند:
1ـ سید نورالدین علی عاملی جبعی (پدر صاحب مدارک که داماد شهید بوده است.)
2ـ سیدعلی حسینی عاملی جزینی (مشهور به صایغ)
3ـ شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی
4ـ محمد بن حسین ملقب به حر عاملی مشغری (جد پدری صاحب وسایل الشیعه)
5ـ بهاءالدین محمد بن علی عودی جزینی (معروف به ابن عودی)
تالیفات
شهید ثانی نویسنده ای زبردست و بسیار پر کار بود و با اطلاعات علمی وسیعی که در علوم مختلف بویژه در فقه داشت توانست در مدت عمر کوتاه خود (55 سال) آثار علمی و بسیار ارزنده ای را در موضوعات مختلف به جامعه و فرهنگ اسلامی عرضه بدارد و بر میراث پر بار اسلامی بیفزاید. شهید بیش از هفتاد کتاب و رساله در موضوعات گوناگون نوشته است که دو کتاب شرح لمعه و مسالک وی در فقه، و منیه المرید در اخلاق و تعلیم و تربیت از جمله مهمترین آنهاست.
کتابهای ذیل نیز از جمله آثار معروف وی میباشد:
اسرار الصلوه، البدایه فی الدرایه، البدایه فی سبیل الهدایه، تمهید القواعد الاصولیه و العربیه، حاشیه ارشاد، حاشیه تمهید القواعد، حاشیه القواعد، حاشیه مختصر النافع، رساله فی صلاه الجمعه، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، کشف الریبه عن احکام الغیبه، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام و دهها اثر دیگر.
جلوههای معنوی و اخلاقی
از سخنانی که دانشمندان بزرگ اسلامی در ستایش از مقام معنوی و اخلاقی ایشان گفته و وی را ستوده اند به خوبی مقام و مرتبه والا و شخصیت عظیم علمی، اخلاقی و معنوی او معلوم میگردد و زندگینامه و تاریخ روشن و سراسر افتخار شهید نیز خود گواهی صادق بر این مطلب است.
شهید ثانی در اخلاق اسلامی، زهد و تقوا، طهارت و تعالی روح، دانش و حکمت و اخلاص و پاکی نیت به درجه ای رسیده بود که به گفته بعضی از بزرگان تا مرز عصمت پیش رفته بود.
آن یگانه عصر فردی بسیار فروتن، خوش اخلاق و خوش برخورد بود. به گونه ای که دیگران در همان دیدار و برخورد نخست شیفته اخلاق پیامبر گونه او میشدند و مهر و محبت او در دلهای پاک و با صفا جای میگرفت.
شهید در مجلس و جمع یاران، همانند پیامبر اکرم بود. بی توجه به اینکه موضعی خاص را در جمع دوستان و دیگران به خود اختصاص دهد بالا و پایین مجلس برای او یکسان بود.
وی کارهای شخصی و بسیاری از امور مربوط به اداره منزل را خود انجام میداد و در این قبیل کارها دوست نمیداشت دیگری او را یاری دهد و بار او را بر دوش کشد. حتی برای تهیه سوخت منزل، به صحرا و جنگل میرفت و هیزم و بوتههایی را جمع آوری کرده، بر استری مینهاد و به خانه میبرد. و این در زمانی بود که آن شهید بزرگوار در اوج شهرت علمی و موقعیت اجتماعی قرار داشت و از جایگاه و محبوبیت اجتماعی ویژه ای برخوردار بود.
شهید ثانی از دیدگاه علماء و دانشمندان اسلامی
شهرت شهید ثانی جهان اسلامی آنروز را فرا گرفت تا آنجا که تدریجا منزلت علمی او و نیز مقام اجتهادش مورد قبول و اعتراف همگان بوده، آنهم در حالیکه هنوز بیش از سی و سه سال از عمرش را پشت سر نگذاشته بود. در اینجا نمونههایی چند از اعترافات علمای بزرگ را راجع به مرحوم شهید ثانی میآوریم:
1. ابن العودی: شهید ثانی از خصلتهای کمال، محاسن و نخبههایی را واجد بوده و قامت شخصیت او با انواعی از مفاخر کمال آراسته بوده، و کالبد او به جان و روح فرازمندی میبالید که خویشتن را در جوار او مییافت. او شیخ و بزرگ و جوانمرد این امت و مبدء و منتهای فضایل بوده است... لحظه ای از عمرش را جز در کسب فضیلت مصروف نداشت. اوقات شبانه روزی خود را چنان برنامه ریزی میکرد که وی را در تمام لحظات سودمند افتد.
2. المقابیس: شهید ثانی، افضل متاءخرین، اکمل متبحرین، نادره پسینیان، یادگار پیشینیان، مفتی همه طوایف اسلامی، راهنمای دینی مردم به راهی پایدار و صراطی مستقیم، مقتدای شیعه، و نور شریعت بود که سخنان بزرگان از برشمردن مزایا و استیفاء حق او در بیان فضایل پرارزشش نارسا است. و گفتار خردمندان و اندیشمندان سترک، در گزارش مناقب و خصلتهای بلندش بسی ناچیز و حیرت گونه میباشد. در بلندای فضل و کمال و سعادت در لابلای شخصیت خود، میان مراتب علم و عمل و شکوه و جلال و شهادت، گردهم آیی برقرار ساخت ؛ و او در سایه لطف نهان و آشکار خداوند متعال، بسی موفق و مؤ ید بوده است.
3. شیخ حر عاملی: موضع و موقعیت شهید ثانی در فقه و علم و فضل و زهد و عبادت و تقوی و تحقیق و تبحر و عظمت مقام و شکوه منزلت و جامعیت فضایل و کمالات، مشهورتر از آن است که آنها را بازگو نماییم. محاسن و اوصاف پسندیده اش بیش از حد احصاء و شمار است، و مصنفات و آثار علمی او، مشهور و بر سر زبانها است.
4. شیخ یوسف بحرانی: شهید ثانی در میان دانشمندان شیعه از برجستگان و رؤساء و اعاظم فضلاء و ثقات، برشمار است. عالمی است عامل، و محققی است موفق و موشکاف، و زاهد و پارسایی است مجاهد که محاسن و اوصاف حمیده اش فزونتر از آن است که به شمارش درآید، و فضایلش بیش از آن است که کسی بتواند کاملا آنها را غوررسی کند.
5. تفرشی: شهید ثانی از دانشمندان موجه و آبرومند شیعه و از رجال مورد اعتماد میباشد که در خزانه خاطر خویش مایههای فراوانی از علم را اندوخته، و سخنانش پاکیزه از لغزشها بوده است. شاگردان برجسته ای را پرورد، و کتابهای نفیس و جالبی را تاءلیف کرد، و به خاطر تشیع در قسطنطنیه به شهادت رسید.
6. خوانساری: تاکنون ، یعنی حدود سال 1263 ه ق، در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسی را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمی، حسن سلیقه، نظام و برنامه تحصیلی، کثرت استادان، ظرافت طبع، معنویت سخن، و پختگی و بی نقص بودن آثار علمی ، به پای او برسد. بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت، چنان مینمایاند که تالی تلو معصوم است، یعنی بلافاصله در رده پس از معصومان پاک قرار دارد.
7. حاج میرزا حسین نوری محدث: شهید ثانی در جمع متاءخرین، فاضلترین علماء و کاملترین دانشمندان متخصص به شمار میآید، وی نادره دوران و شخصیت شگفت انگیز پسینیان، و یادگار بزرگان پیشین، و مفتی همه طوایف اسلامی و راهنمای مردم به صراط مستقیم، و مقتدای شیعه و… بوده است.
8. علامه مامقانی: شهید ثانی، دارای محفوظاتی سرشار و نیز پاکیزه گفتار بوده است. و کتاب ما - اگر چه در جهت شرح حال دانشمندان تاءلیف نشده است، بلکه صرفا رجال حدیث در آن گزارش میشود -؛ لکن از امثال این استاد بزرگوار، سطری و گوشه ای از شرح حال آنها را به منظور تبرک و تیمن در این کتاب یاد میکنیم.
9. علامه امینی: شهید ثانی از بزرگترین حسنات و عطایای روزگار، و سرشارترین بحر
مواج علم، و زیور دین و آیین اسلام، و استاد فقهاء سترک، و آشنا و ماءنوس با دانش و متخصص در علوم و دانشهای با ارزش از قبیل: حکمت، کلام، فقه، اصول، شعر، ادب، طبیعی، و ریاضی بوده است. آنچه که ما را از زحمت تعریف این استاد بی نیاز میسازد شهرت جالب و شگفت آور او در تمام این علوم میباشد. لذا به تعریف و شناساندن نیازی نداریم ؛ چون مقام و منزلت علمی و اخلاقیش روشنتر از هرگونه تعریفی میباشد. و هر چه درباره او میگویند، کوتاه تر از گامهای بلندی است که او در این رهگذر برداشته و پایین تر از اوج شهرت او میباشد. درود خداوند بر او، خدایی که از میان نعمای وافرش چنین نعمتی والا را بر خلق ارزانی داشته، و او نیز به نوبه خود، کرم و احسان خود را به مردم افاضه نموده، و دانشهای توفیق آفرین و رهایی بخش و علومی که نیاز جامعه را برآورده میسازد در میان امت رواج داده و بدآنها رونق بخشیده است.
شهادت شهید
روزی دو نفر برای قضاوت و حل موضوعی که با هم اختلاف داشتند نزد شهید میروند و شهید ثانی هم نظر خود یعنی حکم شرعی و فقهی آن را بیان مینماید. روشن است که به قول معروف هیچ وقت دو نفر که به نزد قاضی رفته اند هر دو راضی بر نمیگردند. بالاخره یکی حاکم و دیگری محکوم میگردد. در اینجا فردی که قضاوت و حکم شهید علیه وی تمام شده بود با ناراحتی زیاد به سراغ قاضی شهر"صیدا"می رود که فردی بسیار متعصب و سیاه دل و از قاضیان درباری به نام"معروف"بود. او در آنجا از شهید ثانی و نحوه قضاوت وی شکایت میکند. قاضی معروف هم ماموری را برای دستگیری شهید به"جبع"می فرستد اما او موفق به دستگیری شهید نمیشود. از این سبب نامه ای به سلطان روم مینویسد و در آن نامه یادآور میشود که در اینجا مردی شیعی مذهب پیدا شده و از مرام و مکتب تشیع تبلیغ میکند و مردم را گمراه میکند! سلطان سلیم هم ماءموری را برای جلب و دستگیری شهید به زادگاه او"جبع"می فرستد و از وی میخواهد تا شهید ثانی را زنده نزد وی ببرد. شهید ثانی پس از اطلاع از این موضوع صلاح میبیند مدتی از"جبع"دور شود و مخفیانه زندگی کند.
بنابراین به طور ناشناس به سوی مکه حرکت میکند اما ماءموران در بین راه به وی دست مییابند و او را دستگیر میکنند و از وی میخواهند تا همراه آنها به اسلامبول (مرکز حکومت عثمانی) برود. شهید ثانی از ماموران درخواست میکند اجازه بدهند وی سفر ناتمام خود را به پایان برده، برای آخرین بار کعبه دلها و قبله آمال، خانه خدا را زیارت کند و حجه الوداع خویش را به جای آورد آنگاه همراه آنان به هر کجا میگویند برود. ماموران درخواست وی را پذیرفته، شهید، خانه خدا را زیارت میکند و بعد به سوی اسلامبول حرکت میکنند. در بین راه پیش از آنکه وارد شهر قسطنطنیه (اسلامبول) شوند وقتی به دهکده ای به نام"بایزید"میرسند مردی به آنان برخورد میکند و گویا با مأمور دستگیری شهید سابقه آشنایی داشته است. او با مأمور درباره شهید گفتگو میکند که کیست و چه کاره است و او را به کجا میبرد. آن مامور هم ماجرا را برای وی بیان میکند. آن فرد شیطان صفت و دیو سیرت در گوش مامور زمزمه میکند که اگر شهید ثانی را زنده به درگاه سلطان ببرد به موجب کوتاهی و سهل انگاری که نسبت به دستور سلطان داشته است (اجازه دادن به شهید برای زیارت خانه خدا) مؤاخذه میگردد. افزون بر این او در آنجا (اسلامبول) دوستان و یارانی دارد که ممکن است در بین راه یا هنگام ورود به شهر وی را شناخته، او را از چنگ وی آزاد کنند، و تازه جان خود مامور نیز در معرض خطر قرار میگیرد. بنابراین بهتر است او را همانجا کشته، سر وی را نزد سلطان ببرد. آن مامور سنگدل و سیاه دل نیز تسلیم سخنان شیطانی آن فرد میشود و همانجا در پانزدهم رمضان سال 965 هجری قمری در کنار دریا آن فقیه بزرگ و عالم ربانی و مرد خدا را به شهادت میرساند و دست ناپاک خود را به خون یکی از بهترین و پاک ترین فرزندان اسلام و قرآن آلوده میسازد.
سپس سر مبارک شهید را از تن جدا کرده، در ظرفی نهاده، روانه درگاه سلطان سلیم میگردد و پیکر پاک و مطهر شهید را همانجا روی خاک در ساحل دریا رها مینماید.
گفته شده در آن شب گروهی از ترکمنها که در آن نواحی بودند، میبینند انواری از آسمان پایین میآید و بالا میرود! پس از جستجو به پیکر بی سر و غرقه به خون شهید ثانی بر میخورند و بدون اینکه آن را بشناسند و هویت او را تشخیص دهند، آن بدن پاک را همانجا به خاک سپرده، گنبد کوچکی نیز بر مزار او میسازند. آن مامور و قاتل جنایتکار نیز وقتی به دربار عثمانی میرسد به جای پاداش به سبب تخلف از دستور سلطان سلیم که به وی سفارش کرده بود شهید را زنده نزد وی بیاورد، بی درنگ به سزای جنایت بزرگ خود رسیده، اعدام میگردد.
.....................
منابع:
ــ مفاخر اسلام، علی دوانی، امیرکبیر، تهران.
ــ ریاض العلماء، عبدالله افندی، ترجمه محمدباقر ساعدی، آستان قدس رضوی، مشهد.
ــ روضات الجنات، محمدباقر خوانساری، ترجمه محمدباقر ساعدی، کتابفروشی اسلامیه، تهران.
ــ آداب تعلیم و تربیت در اسلام، شهید ثانی، ترجمه محمد باقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
نویسنده: سید محمد ناظمزاده قمی
سایت ابنا