بعد از شهادت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کشور اسلامی هنوز گسترش زیادی نیافته بود و با مسائل فکری و فرهنگی حادّی مواجه نبود. بیشتر مسلمانان رسول خدا را دیده و سخنان آن حضرت را شنیده بودند. آنچه که به عنوان مساله مهم جهان اسلام بیشتر فکر آنان را به خود مشغول میکرد مسائل فرهنگی و فکری نبود، بلکه حفظ موجودیت کشور اسلامی و سرکوبی دشمنان خارجی بود.
تقریبا نیمه اول قرن اول هجری به همین منوال به سر آمد و کشور اسلامی همچنان گسترش مییافت. اما از نیمه دوم قرن اول کم کم گروههای فکری خود را مینمودند و در پی آن مسائل و مشکلات فکری و فرهنگی نیز پدیدار گشت. به همین جهت بود که امام سجاد علیه السلام نیز که امامتش معاصر این زمان بود بیشتر فعالیت خود را بر جنبه فکری و فرهنگی نهاد البته به روش دعا و مناجات زیرا برای آن بزرگوار تشکیل حلقه درس و بیان مستقیم مسائل امکان نداشت.
پس از شهادت امام چهارم، یعنی درست سالهای امامت امام باقر علیه السلام مصادف با اوج گیری مسائل فکری و فرهنگی در جامعه اسلامی گردید. آن دوران عصر پیدایش مشربهای فقهی و نقل حدیث و تفسیر بود. رویکرد صاحبان فتوا و عالمانی از اهل سنّت مانند زهری، ابراهیم نخعی ابوالزناد، رجاء بن حیاة و... که همگی کم و بیش به دستگاه حاکمیّت اموی وابستگی داشتند، ضرورت احیای سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را مطرح میکرد.
از سوی دیگر، جلوگیری از تدوین حدیث که به دستور خلیفه اوّل و دوّم انجام گرفت از عوامل عمده انزوای فقه بود؛ فقهی که دست کم هشتاد درصد آن متّکی به احادیث روایت شده از پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ذهبی از ابوبکر نقل میکند که گفت:
فلا تحدّثوا عن رسول اللّه شیئا؛ فمن سألکم فقولوا: بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ کِتابَ اللّهَ، فَاستَحِلُّوا حلالَه و حَرِّمُوا حَرامَه. [۱]
از رسول خدا چیزی نقل نکنید و در جواب کسانی که از شما درباره حکم مسئله ای پرس و جو میکنند بگویید: کتاب خدا میان ما و شما است حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.
شاگردان امام باقر علیه السلام بعدها وارد سوریه مصر اروپا و آفریقا شدند و آنچه را آموخته بودند در آن جا نشر دادند و اگر امروز آثاری از اسلام و حقایق آن در آن اماکن میبینیم سرچشمه گرفته از درس و بحث امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است
در این باره از عمر نیز چنین نقل شده:
أقِلُّوا الرِّوایَةَ عَنْ رَسُولِ اللّه و اَنا شَریکُکُم. [۲]
از رسول خدا کمتر حدیث نقل کنید که در این کار من هم شما را همراهی میکنم.
و از معاویه نقل میکنند که گفت:
علیکم من الحدیث بما کان فی عهد عمر فانّه کان قد اخاف الناس فی الحدیث عن رسول اللّه. [۳]
به روایاتی که در عهد عمر از رسول خدا روایت شده است اکتفا کنید زیرا عمر مردم را در مورد نقل حدیث از پیامبر بر حذر میداشت.
اما در زمان امامت امام باقر علیه السلام فروکش شدن تنشهای سیاسی پس از حادثه کربلا و شکست خوردن و از میان رفتن ابن زبیر و یکپارچه شدن حاکمیت مروانیان به ناچار بسیاری از علما را از صحنه سیاست دور کرد و به حوزه درس و حدیث سوق داد و آنها را واداشت که به به نقل احادیث و تدوین آن رو آورند و قوای فقهی برای مردم ارائه دهند.
در این شرایط که بیم آن میرفت احادیث از تحریف تحریفگران و وابستگان حکومت وقت مصون نماند و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامی با فلسفه و عقاید و آرای فلاسفه و دانشمندان یونان و روم شبهات و اشکالات فراوانی در میان دانشمندان پدیدار شود، امام باقر علیه السلام نظریّههای فقهی اهل بیت علیهم السلام را ابراز و اشاعه کردند و در برابر انحرافاتی که به دلایل مختلفی در احادیث اهل سنّت رسوخ کرده بود موضع گیری نمودند.
نظریّههای فقه شیعه گر چه تا آن زمان به گونه محدود و در حدّ اذان، تقیه، نماز میّت و... روشن شده بود، با ظهور امام باقر علیه السلام قدم مهمّی در این میان برداشته شد و یک جنبش فرهنگی تحسین برانگیز در میان شیعه پدید آمد.
امام باقر و امام صادق علیهما السلام شاگردانی را پرورانیدند و این شاگردان هر یک با ذوق و علاقه خود رشتهای از معارف و علوم والای اسلامی را فرا گرفتند؛ شخصیّتهای بزرگی همچون محمّد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر، برید بن معاویه عجلی، جابر بن یزید، حمران بن اعین و هشام بن سالم که همگی از تربیت یافتگان مکتب آن حضرتاند.
با استفاده از دو کتاب رجالی «جامع الرّواة» و «رجالِ» شیخ طوسی نام بیش از ۴۵۰ تن از شاگردان امام باقر علیه السلام به دست میآید که در میان آنان اسم گرامی جعفر بن محمّد امام صادق علیه السلام و حسین بن علی ابن الحسین و عمر بن علی بن الحسین و زید بن علی بن الحسین برادران امام باقر علیه السلام و دو زن که از مکتب امام باقر علیه السلام به ره جستهاند به چشم میخورد. [۴]
نهضت علمی امام باقر علیه السلام در شرایطی تحقق یافت که جمود فکری بر سراسر جهان اسلام حاکم گشته بود. عالمان و فقیهان مشهور یا به دربار وابسته بودند و یا به حوزههای فکری منحرف و سرگرم کننده که نه تنها نمیتوانستند ملجاء و پناهگاه مردم تشنه و جویای حقیقت باشند، که گاه خطرناکتر از رجال سیاسی بر مشکلات و سرگردانی مردم میافزودند.
شاگردان امام باقر علیه السلام تنها شیعه نبودهاند، بلکه آن امام همام شاگردان فراوانی از اهل سنّت نیز داشته است که بسیاری از آنها در کتب صحاح ستّه معروفاند و از امام باقر علیه السلام نقل حدیث نمودهاند. از جمله سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابوحنیفه، ابنشهاب زهری، محمد بن منکدر، یحیی بن کثیر، اوزاعی، عبدالملک بن عبدالعزیز و ...
جمع شاگردان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را تا شش هزار نفر نیز نوشتهاند و گفتهاند تنها در کوفه حدود ۹۰۰ راوی حدیث سرگرم درس و بحث بودند و همه از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام نقل حدیث میکردهاند. [۵]
شاگردان امام باقر علیه السلام بعدها وارد سوریه، مصر، اروپا و آفریقا شدند و آنچه را آموخته بودند در آن جا نشر دادند و اگر امروز آثاری از اسلام و حقایق آن در آن اماکن میبینیم سرچشمه گرفته از درس و بحث امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است.
۱- تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۳
۲- همان، ص۷
۳- همان
۴- امام باقر علیه السلام جلوه امامت در افق دانش ص۶۳ تا ص۷۴
۵- اعیان الشیعة، ج۵، ص۱۹۴
منبع متن: تبیان
//
خبرگزاری تسنیم