سیاستهای اخلاقی امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ
پرهیز از آغاز کردن پیکار
۱.تاریخ الطبری - به نقل از جندب ازدی -: به درستی که در هر جا که با دشمن برخورد میکردیم، علیعلیه السلام به ما فرمان میداد و میفرمود: «با آنان پیکار مکنید تا آنکه آنان شروع کنند، که شما بحمداللَّه عز و جل حجّت دارید و رها ساختن آنان که [ نبردِ با شما را] آغاز کنند، حجّتی دیگر است برای شما. پس هرگاه با آنان پیکار کردید و آنان را شکست دادید، پشتکرده به جنگ را مکشید، مجروحان را به قتل نرسانید، پردهدری مکنید، کشتهها را مُثله نکنید، وقتی به سراپرده دشمن رسیدید، پردهدری نکنید، و بدون اجازه برخانهای وارد نشوید، چیزی از آنان مَسِتانید، مگر آنچه در لشکرگاه یافتید، و زنی را با آزار، به هیجان نیاورید، گرچه به ناموس شما دشنام دهد و به فرماندهان و نیکان شما فحش گوید؛ چرا که [زنان]، دارای نیرو و توانی کم و ضعیف النفساند.[۱].
۲.امام علیعلیه السلام - در نامهاش به مالک اشتر، پیش از رُخداد صفّین -: بپرهیز از اینکه با این گروه، نبرد را آغاز کنی، مگر آنکه آنان آغاز کنند، تا اینکه با آنان رو در رو شوی و سخن آنان را بشنوی؛ و بدیهای آنان، تو را به نبرد وا ندارد، قبل از دعوت آنان [ به هدایت] و مکرّر، راه بهانهجویی را بر آنان بستن.[۲].
۳.امام علیعلیه السلام - از سفارش وی به لشکرش پیش از رو در رویی با دشمن در صفّین -: با آنان کارزار مکنید، تا آنکه آغاز کنند؛ چرا که شما بحمداللَّه، حجّت دارید، و رها ساختن آنان که [ جنگ با] شما را آغاز کنند، حجّت دیگری است به سود شما و بر زیان آنها. وقتی به خواست خدا شکست خوردند، پشتکرده به جنگ را مکشید، و به کسی که ناتوان است، آسیب مرسانید و زخمی را از پا در میاورید.[۳].
--------------------------------------------------------------------------------
تاریخ الطبری: ۱۰/۵، الکامل فی التاریخ: ۳۷۰/۲، الفتوح: ۳۲/۳.
وقعة صفّین: ۱۵۳، بحار الأنوار: ۳۷۴/۴۱۴/۳۲.
نهج البلاغة: نامه ۱۴، وقعة صفّین: ۲۰۳.
پرهیز از دعوت به پیکار
۱.امام علیعلیه السلام - به فرزندش حسنعلیه السلام -: تو هیچگاه به پیکارْ دعوت مکن، و اگر به پیکار دعوت شدی، پاسخ ده؛ چرا که دعوتکننده به پیکار، ستمکار است و ستمکار، شکستخورده و خوار است.[۱].
--------------------------------------------------------------------------------
۱. نهج البلاغة: حکمت ۲۳۳، عیون الحکم والمواعظ: ۹۵۸۷/۵۲۷، بحار الأنوار: ۶۶۸/۴۵۴/۳۳.
مصونیت سیاسی فرستادگان
۱.امام علیعلیه السلام - اگر بر مردی از دشمنْ دست یافتید و او ادّعا داشت که فرستاده به سوی شماست، اگر این امر از او محرز شد و شاهدی بر آن آورد، پس به او آسیبی مرسانید تا پیغامش را برسانَد و نزد یارانش باز گردد؛ امّا اگر شاهدی بر سخنش نیافتید، این ادّعا را از او نپذیرید.[۱].
--------------------------------------------------------------------------------
۱. دعائم الاسلام: ۳۷۶/۱.
اقامه حجّت، پیش از نبرد
۱.السنن الکبری - به نقل از براء بن عازب -: علیعلیه السلام مرا به سوی خوارج در نهروان فرستاد. پیش از کارزار، سه مرتبه آنان را [ به هدایتْ] دعوت نمودم.[۱].
۲.امام علیعلیه السلام - از نامهاش به مردمان صنعا[۲] و جَنَد[۳] که دشمنی نمودند و پیمان شکستند-: هنگامی که فرستاده ام به سوی شما آمد، پراکنده شوید و به محل سکونت خود بازگردید، تا شما را عفو کنم و از نادانتان بگذرم و دور شده را حفظ کنم و در میان شما به حکم قرآن، رفتار کنم. اما اگر چنین نکیند، آمادهء آمدن سپاهی باشید نیرومند، با انبوه سواره ها که سراغ آن کسی برمی که طغیان ونافرمانی کند، و له شوید، مانند له شدن در آسیاب.
آن که نیکی کند، به خود نیکی کرده است، و آن که بدی کند، به خود بدی کرده است؛ و پروردگار ت ستم کننده بر بندگان نیست[۴] [۵].
--------------------------------------------------------------------------------
السنن الکبری: ۱۶۷۳۹/۳۰۹/۸.
پایتخت یمن.
شهری در ۴۵ فرسخی صنعا که در آن مسجد جامع معاذ بن جبل قرار دارد و اکثر ساکنان آن شیعهاند.
اشاره دارد به آیه ۴۶ سوره فصّلت.
شرح نهج البلاغة: ۵/۲.
نیایش به هنگام نبرد
۱.امام صادقعلیه السلام: به درستی که امیرمؤمنان هنگامی که قصد نبرد میکرد، این نیایشها را بر زبان میآورد:
«بار خدایا! به درستی که تو راهی از راههایت را نشان دادی و خشنودیات را در آن نهادی، و دوستانت را به سویش دعوت کردی و آن را برترین راه نزد خودتاز جهت پاداش، وگرامیترینِ آنها از جهت بازگشت، و دوست داشتنیترینِ آنها نزد خودت از جهتِ روش قرار دادی. آنگاه در این راه، از مؤمنان، جان و مالشان را خریدی که در مقابل بهشت، در راه خدا پیکار کنند، میکُشند و کشته میشوند؛ [ و این،] وعدهای است حق از جانب تو.
پس مرا از آنانی قرار ده که جانش را از او خریدهای و سپس، او به داد و ستدی که با او داشتی، وفا کرد، پیمانی را نشکست و نقض نکرد و آن را تغییر نداد؛ بلکه پاسخی به محبّتهایت و برای نزدیک شدن به تو قرارش داد.
پس آن را پایان کارم قرار ده و پایان عمرم را در این راه، مقرّر ساز و در این راه، شهادتی روزیام کن که سبب خشنودی تو گردد و لغزشهایم را بدان پاک گردانَد، و مرا در زمره زندگان که از دست دشمنان و نافرمانان روزی خوردهاند، در زیر پرچم حقّ و هدایت، قرار ده که در [ راه ]پیروزی بر آنان، گام بر میدارد، پشتکننده [ به نبرد] نیست، و شکآور نباشد.
بار خدایا! به تو پناه میبرم در این هنگام، از ترس به هنگام وحشتها و از سُستی به هنگام یورش قهرمانان، و از گناهی که اعمالم را تباه سازد. پس، از روی شکْ باز ایستم، یا بدون یقین بگذرانم، و [ در نتیجه ]تلاشم بیهوده و عملم پذیرفته نشده باشد».[۱].
۲.وقعة صفّین - به نقل از تمیم -: [ علیعلیه السلام] هنگامی که به سوی نبرد حرکت میکرد، نام خدا را به هنگام سوار شدن بر زبان میآورد و میگفت: «سپاسْ خدا را بر نعمتهایش بر ما و عطای بزرگش!"سُبْحَنَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا کُنَّا لَهُو مُقْرِنِینَ وَ إِنَّآ إِلَی رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛[۲] پاک است کسی که این را برای ما رام کرد؛ و[ گرنه، ]ما را یارای [ رام ساختن] آنها نبود، و به راستی که ما به سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت"».
آنگاه رو به قبله میکرد و دستانش را به سوی خدا بالا میبرد و میگفت: «بار خدایا! به سوی تو گامها برداشته شد و بدنها خسته گشت و دلها به تو متوجّه شد و دستها بلند شد و دیدگان، تیز شدند."رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَتِحِینَ؛[۳] پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق گشایش ده که تو بهترین گشایشدهندگانی!". به برکت الهی حرکت کنید!».
آنگاه میگفت: «خدا بزرگتر است! خدا بزرگتر است! خدایی جز خدای یگانه نیست و خدا بزرگتر است! ای خدا! ای یگانه! ای بینیاز! ای پروردگار محمّد!"الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ؛[۴] به نام خداوند بخشنده مهربان! توان و نیرویی جز از خدای برتر و بزرگ نیست! ستایشْ خدایی را که پروردگار جهانیان است! مهربان و بخشنده و صاحبِ روز جزاست. تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم". بار خدایا! ستم ستمگران را از ما بازدار!».
این، شعار علیعلیه السلام در صفّین بود.[۵].
-----------------------------------------------------------------------------
الکافی: ۱/۴۶/۵، تهذیب الأحکام: ۲۳۷/۸۱/۳، تفسیر العیّاشی: ۱۴۳/۱۱۳/۲.
زخرف، آیه ۱۴ - ۱۳.
اعراف، آیه ۸۹.
فاتحه، آیه ۵ - ۲.
وقعة صفّین: ۲۳۰ و ۲۳۱، بحار الأنوار: ۳۹۷/۴۶۰/۳۲ و: ۳۱/۳۶/۱۰۰.
آغاز کردن نبرد بعد از ظهر
۱.امام صادقعلیه السلام: امیرمؤمنان - که درود خدا بر او باد -، پیکار نمیکرد، مگر بعد از ظهر و میفرمود: «در این هنگام، درهای آسمان، گشوده میشود، رحمت و مهربانی پذیرفته میگردد، و پیروزی فرود میآید».
و میفرمود: «این زمان (عصر، به شب نزدیکتر است و مناسبتر است برای آن که کشتارْ کم شود و جنگجو [ از تعقیب دشمن] باز گردد، و شکستخوردگان، نجات یابند».[۱].
--------------------------------------------------------------------------------
الکافی: ۵/۲۸/۵، علل الشرایع: ۷۰/۶۰۳.
کمک کردن به ناتوان
۱.امام علیعلیه السلام - به یارانش در میدان جنگ در صفّین فرمود -: هریک از شما که هنگام برخورد با دشمن، در خود دلاوری دید و از یکی از برادرانش سُستی دید، باید از برادرش دفاع کند، پس اگر خدا بخواهد، او را همچون وی قرار دهد.[۱].
۲.امام علیعلیه السلام: هرگاه در جنگ یکی از برادرانتان را زخمخورده یافتید، یا کسی را که به وی آسیبی رسیده است، یا کسی را که دشمن در او طمع کرده [ و به وی نزدیک شده ]است، او را با جانتان نیرومند سازید.[۲].
--------------------------------------------------------------------------------
نهج البلاغة: خطبه ۱۲۳، الإرشاد: ۲۵۳/۱، الجمل: ۳۳۴.
الخصال: ۱۰/۶۱۷، تحف العقول: ۱۰۷، بحار الأنوار: ۸/۲۱/۱۰۰.
خوشرفتاری با باقیمانده دشمن
۱.تاریخ الیعقوبی - به نقل از اسماعیل بن علی -: نخستین کسی که [ چگونگی ]نبرد با اهل قبله را آموخت، علی بن ابی طالبعلیه السلام بود. او اسیران را نمیکُشت، به دنبال شکستخوردگان نمیرفت و زخمیها را از پا در نمیآورد.[۱].
۲.العقد الفرید - به نقل از ابوالحسن -: در گزارش رخدادهای جنگ صفّین -: منادی علیعلیه السلام، هر روز بیرون میآمد و بانگ بر میآورد: ای مردم! زخمخورده را مکشید، پشت به جنگ کرده را دنبال مکنید، کشتهها را عریان مکنید؛ و هر کس اسلحهاش را بر زمین افکنَد، در امان است.[۲].
۳.الکافی - به نقل از عبداللَّه بن شریک از پدرش -: وقتی مردم (خوارج در نبرد جملْ شکست خوردند، امیر مؤمنان فرمود: «به دنبال پشتکردگان به جنگ مروید و زخمخوردهها را مکشید. آن که درِ خانهاش را ببندد، در امان است».
وقتینبرد صفّین شد، جنگجو وپشتکرده به جنگرا میکُشت، و زخمخوردهها را از پا در میآورد. ابان بن تغلب به عبداللَّه بن شریک گفت: این، دو روشِ گوناگون است.
[ علیعلیه السلام] فرمود: «در جنگ جمل، [ فرماندهان آنان ]طلحه و زبیر، کشته شدند؛ ولی معاویه، خود ایستاده است و رهبری میکند».[۳].
۴.السنن الکبری - به نقل از ابو فاخته -: در نبرد صفّین، اسیری را نزد علیعلیه السلام آوردند. [ آن اسیر] گفت: مرا به زجر مکشید.
علیعلیه السلام فرمود: «تو را به زجر نمیکشم. به درستی که از خداوند، پروردگار جهانیان میترسم».
او را رها کرد و سپس فرمود: «آیا در تو خیری هست که بیعت کنی؟».[۴].
۵.المصنف - به نقل از یزید بن بلال -: به همراه علیعلیه السلام در صفّین حضور داشتم. وقتی اسیری را نزد او میآوردند، میفرمود: «تو را به زجر نکُشم. به درستی که از خداوند، پروردگار جهانیان، میترسم»، و سلاح وی را میگرفت و او را سوگند میداد که [ دیگر ]با او پیکار نکند و به وی، چهار درهم میبخشید.[۵].
۶.المصنّف - به نقل از ابوجعفر -: در نبرد صفّین، هرگاه اسیری را نزد علیعلیه السلام میآوردند، چارپا و سلاح او را میگرفت و از او پیمان میگرفت که باز نگردد. سپس آزادش میکرد.[۶].
۷.امام علیعلیه السلام - پس از وا داشتن [ مردم] به جنگ در صفّین -: کشتهها را مُثله مکنید. هنگامی که به سراپرده این گروه رسیدید، پردهدری مکنید، به خانهها وارد نشوید، و چیزی از اموالشان مستانید، مگر آنچه در لشکرگاهشان یافتید؛ و زنی را با آزار، به هیجان وا مدارید، گرچه به ناموس شما دشنام گوید و به فرماندهان و نیکان شما فحش دهد؛ چرا که [ زنان،] دارای توانی کم و ضعیف النفساند و ما دستور داشتهایم که حتی اگر آنان مشرک باشند، با آنها کاری نداشته باشیم؛ و اگر کسی متعرّض زنی شود، بدان کار سرزنش شود، و نسلهای پس از او نیز سرزنش شوند.[۷].
۸.تاریخ الطبری - در گزارش رُخداد جمل -: احنف بن قیس و فرزندان سعد، با شتاب به سوی علیعلیه السلام بیرون رفتند، در حالی که حرقوص بن زهیر را منع میکردند (آنان نبرد با علی بن ابی طالبعلیه السلام را غاشیه، آیه ۲۳ - ۲۲.روا نمیدانستند.
پس [ حرقوص ]گفت: ای علی! مردم ما در بصره گمان میکنند که اگر فردا بر آنان پیروز شوی، مردانشان را میکُشی وزنانشان را به اسارت میگیری!
فرمود: «از مانندِ من واهمه چنین کارهایی نباشد؛ و آیا این کار سر میزند، جز از کسی که [ از دین خدا ] سرْ باز زده و کافر شده؟! آیا سخن خداوند عز و جل را نشنیدهای که:"لسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ إِلَّا مَن تَوَلَّی وَ کَفَرَ؛[۸] بر آنان تسلّطی نداری، مگر کسی که روی بگردانَد و کفر ورزد"؟».[۹].
۹.الکامل فی التاریخ: در میان خوارج، چهل مرد زخمی بود. پس علیعلیه السلام فرمان داد تا آنان را وارد کوفه کنند و مداوا کنند تا بهبود یابند.[۱۰].
--------------------------------------------------------------------------------
تاریخ الیعقوبی: ۳۸۳/۲.
العقد الفرید: ۳۳۳/۳، این موضع در برابر دشمن را امام علیعلیه السلام در جنگهای دیگر هم داشت، ر. ک: وقعة صفّین: ۲۰۴، الکافی: ۳/۳۳/۵، المستدرک علی الصحیحین: ۲۶۶۰/۱۶۷/۲ وآن را از سیره پیامبرصلی الله علیه وآله الهام گرفته بود. الکافی: ۲/۱۲/۵، تهذیب الأحکام: ۲۳۰/۱۳۷/۶، و ۲۷۴/۱۵۵/۶.
الکافی: ۵/۳۳/۵، رجال الکشّی: ۳۹۲/۴۸۲/۲، بحار الأنوار: ۶۵۷/۴۴۶/۳۳.
السنن الکبری: ۱۶۷۵۴/۳۱۵/۸، کنز العمّال: ۳۱۷۰۶/۳۴۸/۱۱.
المصنّف فی الأحادیث والآثار: ۲۵/۷۲۵/۸، کنز العمّال: ۳۱۷۰۳/۳۴۵/۱۱.
المصنّف فی الأحادیث والآثار: ۲۳/۷۲۴/۸، کنز العمّال: ۳۱۷۰۲/۳۴۵/۱۱.
الکافی: ۴/۳۹/۵، وقعة صفّین: ۲۰۴، نهج البلاغة: نامه ۱۴، بحار الأنوار: ۴۶۸/۵۶۳/۳۲.
غاشیه، آیه ۲۳ - ۲۲.
تاریخ الطبری: ۴۹۶/۴، الکامل فی التاریخ: ۳۳۴/۲.
الکامل فی التاریخ: ۴۲۴/۲، أنساب الأشراف: ۲۴۸/۳.
سایت فطرت