جعده دختر اشعث بن قیس که به همسری امام حسن علیه السلام در آمد، همان کسی است که امام را با زهر قوی به شهادت رساند. از تاریخ ولادت و وفات او اطلاعی در منابع نیامده است.
جعده که نفاق را از پدرش به ارث برده بود، در آرزوی همسری یزید دست به عمل شومی زد که ریشهدار بودن نفاق در این خاندان را پیش از پیش نمایان ساخت.
اما در جریان ازدواج امام مجتبی علیه السلام با جعده، در روایات آمده است که امیر المومنین علیه السلام ابتدا دختر برادر اشعث - سعید بن قیس - را برای امام حسن علیه السلام خواستگاری کرد، اما وقتی اشعث از این جریان با خبر شد، نزد برادرش رفت و او را از این کار منصرف کرد تا دختر سعید را به عقد پسر خود درآورد!
بعد از آن نزد امیر المومنین علیه السلام آمد و اعلام کرد که دختری را که برای حسن خواستگاری کردهاید، زن پسر من است و در آن جا بود که با اصرار دختر خود را به عقد امام حسن علیه السلام درآورد که از این ازدواج فرزندی حاصل نشد.
با این حال بعد از مدتی معاویه با وعدهی مال بسیار و ازدواج با یزید، جعده را تطمیع کرد تا شوهرش، امام مجتبی علیه السلام را که در آن زمان خانهنشین شده بود، زهر دهد و او نیز به طمع ثروت زیاد و عروس خلیفه وقت شدن چنین کرد.
روزی که امام روزه بود، جعده زهر را در شیر ریخت و در هنگام افطار به ایشان داد، امام مقداری از آن نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود: «انا لله وانا الیه راجعون»، جعده پس از زهر دادن به امام، مورد نفرین حضرت قرار گرفت.
ایشان پس از نوشیدن شیر زهرآلود، پیوسته لختههای خون بالا میآورد و این وضع ۴۰ روز ادامه داشت تا سرانجام در روز ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری پس از وصیت به برادرش، امام حسین(علیه السلام)، دار فانی را وداع گفت.
پس از کارگر شدن زهر، معاویه به وعده مالی که به جعده داده بود وفا کرد، ولی به ازدواج او با یزید رضایت نداد و به او گفت: میترسد فرزندش را نیز مانند حسن بن علی به قتل برساند.
با نگاهی کوتاه به شرایط و اوضاع سیاسی اجتماعی آن روز در متوجه میشویم که جعده فریب وعدههای معاویه را خورد، نه اینکه جعده عاشق یزید باشد، بلکه چون خلیفه آن وقت معاویه بود و میخواست زن پسر خلیفه آن روز و خلیفه آینده شود، دست به چنین کاری زد و امام در این قضیه فدای توطئه معاویه و یزید شد.
در مورد سرنوشت جعده و زندگی او پس از امام حسن علیه السلام هم در تاریخ این طور آمده است:
جعده پس از امام مجتبی، دو بار ازدواج کرد. نخست با «یعقوب بن طلحه بن عبیدالله» که برای او سه پسر به نامهای اسماعیل، اسحاق و ابوبکر به دنیا آورد؛ اسماعیل و اسحاق به هنگام حیات پدر از دنیا رفتند.
دومین بار پس از کشته شدن یعقوب بن طلحه (متوفی ۶۳) در واقعه حره با عباس بن عبدالله بن عباس (فرزند ارشد ابنعباس) ازدواج کرد و برای او پسری به نام محمد و دختری به نام قریبه به دنیا آورد که از این دو نیز نسلی باقی نماند. در گزارشها آمده که قریشیان به هنگام مشاجره با فرزندان جعده آنان را «بنی مسمة الازْواج» -فرزندان زنی که همسرانش را مسموم میکند- خطاب میکردند!
///
ابنا