شناسنامه حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) از قبیلة قریش بود. پدرش «خُوَیلد» و مادرش «فاطمه بنت زایده» بود که هر دو از ریشه دارترین و اصیل ترین خاندانهای عرب در حجاز به شمار میرفتند.
خویلد بن اسد بن عبد العزی بن - قصی بن کلاب از تیره ای معروف و از محترمان قریش است. خویلد در دوره جاهلیت مهتر طایفه خود بود. در جنگ فجار دوم در روزی که بنام شمطه معروف است و در آن روز قریش آماده جنگ با کنانه شد ریاست طایفه اسد را داشت.
نوشته اند هنگامی که تبع میخواست حجر الاسود را به یمن ببرد خویلد با او به نزاع برخاست. این ایستادگی نشان دهنده موقعیت ممتاز او در آن عصر است.
پسر عموی خدیجه ورقة بن نوفل از کاهنان عرب بوده است و چنانکه نوشته اند از کتابهای ادیان پیشین اطلاع داشت.
فرزندان حضرت خدیجه سلام الله علیها
در تعداد فرزندان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه شش فرزند بود. ۱- هاشم ۲- عبدالله به این دو «طاهر» و «طیب »می گفتند. ۳- رقیه ۴- زینب ۵- ام کلثوم ۶- فاطمه
رقیه بزرگترین دخترانش بود و زینب ام کلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیه قرار داشتند. پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله)را درک کردند.
گروهی از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله)پس از بعثت به دنیا آمدند و چند روز پس از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)به مدینه هجرت کردند.
زندگینامه حضرت خدیجه سلام الله علیها
خدیجه پیش از ظهور اسلام از زنان بر جسته قریش بشمار میرفته است تا آنجا که او را طاهره و سیده زنان قریش میخواندند. پیش از آنکه به عقد رسول اکرم در آید نخست زن ابو هاله هند بن نباش بن زراره و پس از آن زن عتیق بن عایذ از بنی مخزوم گردید. وی از ابو هاله صاحب دو پسر و از عتیق صاحب دختری گردید. اینان برادر و خواهر مادری فاطمه (علیه السلام)اند.
پس از این دو ازدواج با آنکه زنی زیبا و مالدار بود و خواهان فراوان داشت شوی نپذیرفت و با مالی که داشت به بازرگانی پرداخت. تا آنگاه که ابو طالب از برادرزاده خود خواست او هم مانند دیگر خویشاوندانش عامل خدیجه گردد و از سوی او به تجارت شام رود و چنین شد. پس از این سفر تجارتی بود که به زناشویی با محمد (صلی الله علیه و آله)مایل گردید و چنانکه میدانیم او را به شوهری پذیرفت.
چنانکه بین مورخان شهرت یافته و سنت نیز آنرا تایید میکند خدیجه به هنگام ازدواج با محمد (صلی الله علیه و آله)چهل سال داشت. ولی با توجه به تعداد فرزندانی که از این ازدواج نصیب او گشت میتوان گفت تاریخ نویسان رقم چهل را از آن جهت که عدد کاملی است انتخاب کرده اند. در مقابل این شهرت ابن سعد باسناد خود از ابن عباس روایت میکند که سن خدیجه هنگام ازدواج با محمد (صلی الله علیه و آله)بیست و هشت سال بوده است.
ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله
نجابت محمد بن عبدالله که از اصیل ترین قبایل عرب «بنی هاشم» بود و استعداد و لیاقت و شخصیت ممتاز و شهرتی که در امانت داری داشت او را زبانزد خاص و عام کرده بود. به طوری که «محمد امین» خوانده میشد. این اخبار و گزارش ها باعث شد که خدیجه شیفته حسب و نسب و لیاقت و سخصیت و خصال پسندیده او شود. همین جهات نیز موجب گردید که خدیجه زنی به نام «نفیسه» دختر «علیه» را واسطه قرار دهد تا آمادگی او را برای ازدواج با محمد به اطلاع وی برساند.
بعضی از مورخان معتقدند که خدیجه خود موضوع را با «محمد امین» در میان گذاشت و به گفته «ابن هشام» مورخ مشهور به وی گفت: «عموزاده من! به واسطه خویشاوندی که میان من و تو وجود دارد و عظمت و احترامی که در نزد قوم خود داری و امانت و خوینیکو و راستگویی که در تو هست میخواهم صریحا به تو بگویم که مایلم به همسری تو درآیم».
پیغمبر موضوع را با ابوطالب عمویش در میان گذاشت و ابوطالب نظر موافق خو را اعلام داشت «نفیسه» بانوی واسطه نیز آمادگی «محمد امین» را به خدیجه خبر داد و به دنبال آن مجلس عقد باشکوهی در خانه خدیجه تشکیل شد.
نخستین بانوی مسلمان
در نقل علی بن ابراهیم-از محدثین شیعه-آمده است که در تفسیر آیه مبارکه: «فاصدع بما تیمر و اعرض عن المشرکین» چنین گوید: این آیه در مکه نازل شد پس از گذشت سه سال از نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)و ماجرا از این قرار بود که مقام نبوت روز دوشنبه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)نازل شد وعلی علیه السلام روز سه شنبه مسلمان شد و پس از او خدیجه دختر خویلد همسررسول خدا (صلی الله علیه و آله)مسلمان شد...
و در نقل کتاب «طرف» سید بن طاووس که از کتاب وصیة عیسی بن مستفاد از حضرت موسی بن جعفر از پدرش امام صادق علیهما السلام روایت کرده اینگونه است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)آن دو را با یکدیگر به اسلام دعوت فرمود و آن دو با همدیگر یکباره ایمان آورده اسلام را پذیرفتند...
تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها
امام صادق علیه السلام میفرمود: «وقتی خدیجه علیهاالسلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به همسری برگزید زنان مکّه به دلیل دشمنی با آن حضرت از او دور شدند آنان نه تنها به خدیجه علیهاالسلام سلام نمیکردند حتّی از رفت و آمد زنان دیگر هم جلوگیری مینمودند. به این ترتیب وحشتی عجیب بر وجود خدیجه مستولی شد البته او بیشتر از این میترسید که به پیامبر صلی الله علیه و آله آسیبی برسانند.
وقتی خدیجه به فاطمه حامله شد فاطمه در شکم مادر با او سخن میگفت و مونس مادر بود و او را به صبر توصیه میفرمود امّا خدیجه این حالت را از پیامبر مخفی میداشت تا آن که روزی حضرت داخل شد و شنید که خدیجه با کسی سخن میگوید. حضرت به اطراف نگریست امّا کسی را ندید پرسید:, ای خدیجه! با چه کسی سخن میگویی خدیجه در پاسخ به کودکی که در شکم داشت اشاره کرد و پاسخ داد:, فرزندی که در شکم دارم با من سخن میگوید و مونس من است. حضرت فرمود: در همین لحظه جبرییل به من خبر داد که این فرزند دختر است. او و نسل او طاهر بابرکت و خجسته است و خداوند نسل مرا از او به وجود خواهد آورد. از نسل او امامان دین متولّد میشوندو حق تعالی بعد از قطع وحی آن ها را جانشین خود در زمین قرار میدهد.
خدمات حضرت خدیجه سلام الله علیها به اسلام
حضرت خدیجه علیها السلام در ۲۴ سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایتهای مالی روحی عاطفی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمیکرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان گوشههایی از این خدمات ارزشمند است. حضرت خدیجه علیها السلام پس از ازدواج با پیامبر دارایی اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه میخواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود.»
حضرت خدیجه علیها السلام این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد بلکه او را در برابر سختی ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت آید. هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله با باری از مصیبت و اندوه به خانه میآمد خدیجه او را دلداری میداد و نگرانی را از ذهن و خاطرش میزدود.
اموال حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر میمنان (علیه السلام)در سفر هجرت به مدینه صرف شد.
سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آن ها هم قافله ای بود که امیر المیمنین (علیه السلام)آن را سرپرستی کرد.
وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. چون بیماری خدیجه شدت یافت عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم مرا عفو کن.
پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.
عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم میکنم برائت بگویم. آن را به فاطمه عرض میکنم تا او برائت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم میگوید: من از قبر در هراسم از تو میخواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کنی.
پس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (صلی الله علیه و آله)عرض کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرییل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در سن ۶۵ سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله)شخصا خدیجه را غسل داد حنوط کرد و با همان پارچه ای که جبرییل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود کفن کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله)شخصا درون قبر رفت سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک میریخت دعا میکرد و برایش آمرزش میطلبید. آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون » واقع است.
فضایل حضرت خدیجه سلام الله علیها
از فضیلتهای حضرت خدیجه علیها السلام مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت میداد و میفرمود: «در بهشت خانه ای داری که در آن رنج و سختی نمیبینی.» امام صادق علیه السلام نیز میفرماید: هنگامی که خدیجه وفات یافت فاطمه خردسال بی تابی میکرد و گرد پدرش میگشت و سراغ مادر را از او میگرفت. پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون میشد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه همچنان بی تابی میکرد تا اینکه جبرییل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله)نازل شد و فرمود: «به فاطمه (سلام الله علیها) سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه ای کنار آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران نشسته است.» هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها) این سخن را شنید آرام گرفت و دیگر بی تابی نکرد.
سبک زندگی و الگوهای رفتاری حضرت خدیجه سلام الله علیها
مطالعه تاریخ زندگی حضرت خدیجه علیها السلام نشان میدهد که او هم در دوران جاهلیت و هم بعد از بعثت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله دارای فضایل اخلاقی و کمالات معنوی بوده است. او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشته است. سخاوت کرامت ایثار و فداکاری عفت و پاکدامنی دوراندیشی و درایت و توجه به مستمندان عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت از جمله فضیلتهای پسندیده ایست که صفحات تاریخ این زن نمونه را نشان میدهد.
وفاداری این بانوی آسمانی در راه رسیدن به اهداف والای همسر خویش مورد توجه سیره نویسان و محققان قرار گرفته است. او از اولین لحظات بعثت به رسولخدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تا آخرین لحظات برایمان خود پای فشرد و لحظه ای شک و تردید به دل راه نداد.
گذشته از فضایل اخلاقی او از کمالات علمی نیز برخوردار بود. تاریخ گواهی میدهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانی داشت و از کتابهای آسمانی آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکی بر تمام زنان حتی بسیاری از مردان معاصر برتری داشت. بنابراین او دارای تمام کمالات و امتیازهایی بود که یک زن میتواند داشته باشد.
حضرت خدیجه سلام الله علیها کانون محبت در خانواده نبوی صلی الله علیه و آله
خداوند به جای شهر مکه مردم مکه و مهر و محبت آن ها و استقبال ایشان از دعوت به توحید حضرت خدیجه را به پیامبر رضی الله عنه عطا کرد و او هنگامی که حضرت به خانه میآمد به استقبال ایشان میشتافت و از حال شان پرسش میکرد و از آن حضرت دل جویی مینمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به یاد ایشان آورده گرد وغبار را از چهره درخشانشان میشست و ملالت آزار قوم را با تسلاهای گرم از دلشان میزدود. «ابن اسحاق» میگوید: سخنی از قوم در رد و تکذیب که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود نمیشنید مگر آن که خدا آن اندوه را به واسطه حضرت خدیجه برطرف میساخت. حضرت خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک میکرد و او را تصدیق مینمود. و رفتار و جسارتهای مردم را بی ارزش و بی اهمیت میشمرد.
دکتر «بنت الشاطی» میگوید: آیا همسری غیر از حضرت خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غارحرا آمد با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند بی آن که در راستی او و این که خداوند او را تنها نخواهد گذاشت شکی در دل راه بدهد آیا جز حضرت خدیجه هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته میتوانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی اموال بسیار و عزت و توانگری چشم بپوشد تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقق هدفی که به حقانیت آن ایمان داشت یاری کند حاشا و کلا! فقط حضرت خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند مگر آن که در طبقه و رتبه او باشد.
منزلت حضرت خدیجه سلام الله علیها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله
از عایشه روایت کرده اند که گوید:هیچگاه نمیشد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمی کرد و ستایش و مدح او را مینمود تا اینکه روزی طبق همان شیوه ای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم: خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از او بهره تو کرده.!
عایشه گوید: در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنید غضبناک شد به حدی که از شدت غضب موهای جلوی سر آن حضرت حرکت کرد آنگاه فرمود: بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من ندادهاو بود که بمن ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدندو او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) واو بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم داشت) در وقتی که مردم محرومم کردندو از او بود که خداوند فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبت بفرزند محرومم ساخت.
حضرت خدیجه سلام الله علیها از نگاه دیگران
«ابن حجر عسقلانی»: از امتیازات خدیجه آن بود که پیامبر را تکریم میکرد و سخن او را چه قبل و چه بعد از بعثت تصدیق مینمود.
«ابن اسحاق» میگوید: «خدیجه اولین کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و آن چه را پیامبر فرمود تصدیق کرد. خداوند اندوه پیامبر را توسط خدیجه برطرف میکرد و راه را برای ادامه ی رسالت او هموار میساخت. او میافزاید: «خدیجه برای اسلام وزیر صداقت بود. این بانو دوراندیش شریف و خردمند بود و خداوند برایش مقام باکرامتی را در نظر گرفت.»
«هشام بن محمد» گفته است: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله)در کارها با خدیجه مشورت میکرد. او یار صدیق و درستی برای پیامبر بود و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)به وی احترام می-گذاشت.»
«عزالدین ابن اثیر»: «خدیجه زنی اهل خرد و باشرافت بود. تمام افراد قومش در ازدواج با او بر یک دیگر سبقت میگرفتند ولی نپذیرفت و توسط شخصی پیش نهاد ازدواج با رسول الله(صلی الله علیه و آله)را داد.»
«محمد بن احمد ذهبی»: «او مادر میمنان و سرور زنان جهانیان در عصر خویش است و در تقویت امر رسالت شویش میثر بود و به وی امیدواری میداد. خدیجه متدین پاک بزرگوار و اهل بهشت بود. پیامبر این همسرش را ستایش میکرد و بر دیگر زنان میمن رجحان میداد.»
«عبدالرحمن بن جوزی»: «چون امر نبوت آشکار گردید خدیجه بر گرویدن به پیامبر از دیگران سبقت گرفت. همه ی فرزندان پیامبر به جز ابراهیم از خدیجه اند.»
//
ابنا